تاریخ حضرت داوود (ع)

حضرت داوود (ع) یکی از پیامبران بنی اسرائیل بود. خدای متعال زبور را به عنوان کتاب حضرت داوود بر او نازل کرد. حضرت داوود ویژگیهای خاصی داشت از جمله:

  • داوود (ع) فردی نیرومند بود چه در جنگ، چه در  سلطنت، چه در علم و تقوا.
  • کوهها و پرندگان با او تسبیح خدا را می‌گفتند.
  • زبان پرندگان را می‌دانست.
  • به اذن خدا آهن برایش نرم بود.
  • خداوند صنعت آهنگرى و علم زره‌سازی به او آموخت.

در این مقاله به بررسی زندگی حضرت داوود (ع) از دیدگاه قرآن کریم می‌پردازیم. در ادامه نقل تورات از سرگذشت حضرت داوود بیان شده و اشکالات آن را بررسی می‌کنیم. ابتدا چکیده مطالب را مشاهده فرمایید:

چکیده

کتاب حضرت داوود زبور است که شامل ادعیه و اذکار می‌باشد.

قرآن کریم حضرت داوود را بسیار ستوده است. به تعبیر قرآن او فردی نیرومند (در حکومت و عبادت و جنگ‌آوری) بود.

کوهها و پرندگان در تسخیر حضرت داوود بودند و با او تسبیح خدا را می‌گفتند.

خداوند آهن را برای او نرم گردانید و صنعت آهنگری و زره سازی به او آموخت.

لقمان حکیم با حضرت داوود هم عصر بود. او هنگام ساخت اولین زره در کنار حضرت داوود بود.

حضرت داوود (ع) از پیامبران صاحب حکومت بود و خداوند حکومتش را محکم و استوار ساخت، و به او علم و حکمت و مقام فصل الخطابی داد.

یکبار که ایشان در محراب عبادت بود گروهی که باهم اختلاف داشتند از راه غیر عادی و از بالای دیوار محراب آمدند و این مسأله باعث هراس ایشان شد. حضرت داوود بین آنها قضاوتی کرد ولی ناگهان متوجه شد که این یک آزمون الهی بوده و استغفار نمود.

حضرت داوود توانست جالوت را در جنگ طالوت با جالوت به هلاکت برساند.

داستان رابطه حضرت داوود با همسر اوریا یک داستان ساختگی است که از تورات وارد برخی روایات شده است. پیامبر الهی منزه از چنین گناهانی است.


کتاب حضرت داوود (ع)

حضرت داوود (ع) یکی از پیامبران برگزیده الهی است که خداوند بر او زبور را نازل کرد:

 «وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا»[1]

و در حقيقت بعضى از انبياء را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم.

بنا بر نقل قرآن کریم کتاب حضرت داوود زبور نام داشت. زبور مجموعه‌ای از پند و اندرز و دعا و اذکار است و شامل مباحث مربوط به شریعت نبوده است. [2]

در روایتی از امام صادق (ع) آمده که: حضرت داوود هر وقت زبور مى‌خواند هیچ کوهى و سنگى و مرغى نمى‌ماند، مگر آنکه او را پاسخ مى‌گفت و گفته او را تکرار مى‌کرد. [3]

صفات حضرت داوود (ع)

حضرت داوود (ع) در قرآن

قرآن کریم در سوره «ص» به سرگذشت حضرت داوود (ع) می‌پردازد و می‌فرماید:

«… وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ» [4]

و بنده ما داوود را که دارای نیرومندی [در دانش و حکومت] بود یاد کن. او بسیار رجوع کننده [به سوی خدا] بود.

قرآن کریم حضرت داوود را فردی نیرومند یاد می‌کند. حضرت داوود از یک طرف در تسبیح و عبادت پروردگار نیرومند بود و کوهها و پرندگان با او هم‌صدا مى شدند. از طرف دیگر در علم و حکومت و جنگ‌آوری نیز فردی نیرومند بود. او همان کسى است که در نبرد طالوت و جالوت توانست جالوت را به قتل برساند که در ادامه جریان آن را نقل می‌کنیم.

کوهها و پرندگان مسخّر حضرت داوود (ع)

حضرت داوود (ع) زبان پرندگان را می‌دانست و به تعبیر قرآن کوهها و پرندگان مسخّر حضرت داوود بودند:

«إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ * وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ» [5]

همانا ما کوه ها را مسخّر و رام کردیم که با او در شبان گاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبیح می‌گفتند، و پرندگان را [نیز] به طور دسته جمعی [مسخّر و رام کردیم که با او تسبیح می‌گفتند]، و همه رجوع کننده به سوی خدا بودند.

صفات ویژه حضرت داوود (ع)

قرآن کریم فضایلی را برای حضرت داوود (ع) برمی‌شمارد. خدای متعال زبور (کتاب داوود) را برای او فرستاد. ابو بصیر مى‌گوید: احدى صوت داوود را نداشت وقتی حضرت داوود ذکر خدا را می‌گفت کوهها و پرندگان نیز با او هم‌صدا می‌شدند. همچنین خداوند آهن را برای او نرم گردانید:

«وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ  وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ» [6]

همانا به داود از سوی خود فضلی بزرگ عطا کردیم، [و گفتیم:] ای کوه ها و ای پرندگان! [در تسبیح خدا] با او، هم صدا شوید. و آهن را برای او نرم کردیم.

یکی از جلوه‌های نیرومندی حضرت داوود صنعت آهنگری بود. خداوند آهن را برای ایشان نرم گرداند و به او صنعت زره سازی آموخت. قرآن در اینباره می‌فرماید:

وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ [7]

و به سود شما صنعتِ ساختنِ پوششهای دفاعی را به او آموختیم تا شما را از [آسیب] جنگ‌تان محافظت نماید، پس آیا شما شکرگزار حق هستید؟

حضرت داوود و لقمان

لقمان با حضرت داوود هم عصر بوده است. در روایتی آمده که لقمان زیاد به دیدار داوود می‌آمد و زمانی که لقمان او را نصیحت می‌کرد. حضرت داوود نیز او را به حکمت بالایی که داشت می‌ستود. [8]

روایت شده: زمانی که حضرت داوود (ع) مشغول ساختن اولین زره بود، لقمان نیز درآنجا حضور داشت. لقمان به فکر فرو رفت و با اینکه متوجه کار داوود (ع) نشد ولی تا پایان کار سکوت کرد و چیزی نپرسید. تا ساخت زره کامل شد و داوود (ع) آنرا پوشید و گفت: «چه وسیله دفاعی خوبی برای جنگ است».

لقمان گفت: کم‌حرفی، حکمت است؛ ولی کمتر کسی به آن عمل می‌کند. [9]

حکومت و علم حضرت داوود (ع)

حضرت داوود (ع) صاحب حکومتی الهی بود و از طرف خداوند به او علم و حکمت داده شده بود:

«… وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ» [10]

… و خدا او را فرمانروایی و حکمت داد، و از آنچه می‌خواست به او آموخت.

خداوند متعال حکومت او را استوار ساخت و همه وسائل محکم شدن سلطنت را برایش فراهم کرد و به او حکمت و مقام فصل الخطابی عنایت کرد:

«وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ» [11]

و حکومتش را محکم و استوار ساختیم و به او حکمت و منصب داوری عطا کردیم.

«فصل الخطاب» یعنی قدرت تجزیه و تحلیل کلام و همچنین قضاوت صحیح بین دو نفر.

ماجراى مراجعه دو خصم نزد او براى داورى

یکی از آزمایشات بزرگ الهی برای حضرت داوود (ع) پیش آمد. یکبار که ایشان در محراب عبادت بود گروهی که باهم خصومت و اختلاف داشتند بر حضرت وارد شدند. ناگهان حضرت داوود دیدند که آنها از راه غیر عادی و از بالای دیوار محراب آمدند و این مسأله باعث هراس ایشان شد:

«وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ * إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ …»[12]

و آیا خبر مهم آن دادخواهان هنگامی که از دیوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسیده است؟ زمانی که [به طور ناگهانی] بر داوود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد.

یکی از آنها گفت: این برادر من است، نود و نه میش دارد و من فقط یک میش دارم. او می‌گوید این یکی را هم به من بسپار.

قضاوت حضرت داوود (ع)

حضرت داوود در مقام قضاوت چنین می‌گوید:

«قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ …»[13]

گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میش‌های خود بر تو ستم روا داشته است.

اما بلافاصله بعد از این قضاوت، حضرت داوود (ع) متوجه می‌شود که این یک آزمون الهی است:

«… وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ» [14]

 و داوود دانست که ما او را [در این حادثه] آزموده‌ایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بی درنگ خاضعانه به رو در افتاد و به خدا بازگشت.

آیا حضرت داوود (ع) مرتکب گناه شد؟

سوالی که در اینجا پیش می‌آید این است که آیا حضرت داوود (ع) مرتکب گناه شد؟

آنچه از بیان قرآن کریم مسلم است این است که این یک واقعه طبیعی نبوده است. ورود آنها از بالای دیوار و بدون اجازه که باعث هراس ایشان شد نشان دهنده همین موضوع است. البته در برخی روایات آمده که آنها گروهی از ملائکه بودند که این هم مؤید حرف ما است. از طرفی ظاهرا همین امور باعث شده که حضرت داوود بلافاصله متوجه شود که این یک آزمایش الهی است.

مرحوم علامه طباطبایی (ره) احتمال می‌دهند که اصلا این واقعه نوعی تمثّل و شبیه رویای صادقه بوده است. لذا در آن تکلیف و گناه و عقاب راه ندارد. [15] علامه می‌گوید اين داستان صحنه‌اى بوده كه خداى تعالى براى آزمايش داوود در عالم تمثل به وى نشان داده تا او را به تربيت الهى تربيت كند و راه و رسم داورى عادلانه را به وى بياموزد. [16]

برخی گفته‌اند که حضرت داوود (ع) مقدمات قضاوت را انجام نداده یعنی قبل از اینکه طرف مقابل هم صحبت خود را بیان کند حضرت حکم را جاری کردند. نه اینکه حکم ایشان غلط باشد. به این مضمون روایتی هم از امام رضا (ع) وارد شده است. [17]

از طرفی قرآن در ادامه می‌فرماید: «إِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَ حُسنَ مَئَابٍ» یعنی او نزد ما تقرب و منزلتی بالا دارد. و در آیه بعد می‌گوید: «فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ» اگر در حکم و قضاوت مرتکب گناه شده بود که دیگر نباید قضاوت به او سپرده شود.

داستان حضرت داوود و جالوت

در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که: داوود و برادرانش چهار نفر بودند، پدرشان هم مردى سالخورده بود و با ایشان زندگى مى‌کرد. داوود که از همه کوچکتر بود گوسفندان پدر را مى‌چرانید و برادرانش در لشگر طالوت خدمت مى‌کردند، روزى پدر داوود از او خواست که غذایی را براى برادرانش ببرد، تا علیه دشمنان خود نیروئى بگیرند.
داوود طعام را برداشته و به طرف میدان جنگ روانه شد، و در میدان جنگ صفوف لشگر را دید که به هم نزدیک شده بودند.

ابى بصیر مى‌گوید: من از امام صادق (ع) شنیدم که مى‌فرمود: داوود همینطور که مى‌رفت به سنگى برخورد که آن سنگ داوود را صدا زد و گفت : اى داوود مرا بردار و با من جالوت را به قتل برسان، که خدا مرا براى کشتن وى خلق کرده است .

داوود آن سنگ را برداشته و به راه افتاد تا داخل لشگر شد و شنید که همگى از خونخوارى و قهرمانى جالوت تعریف مى‌کردند و او را بزرگ مى‌شمردند. داوود گفت : چرا اینقدر او را بزرگ شمرده‌اید؟ به خدا قسم به محضى که با او روبرو شوم به قتلش می‌رسانم.

مردم او را نزد طالوت بردند. طالوت گفت: اى پسر مگر تو چه نیرو و تجربه‌ای در جنگ دارى؟ گفت: همیشه شیر درنده به گوسفندان من حمله مى‌کند و گوسفند مرا مى‌رباید، او را تعقیب مى‌کنم و سرش را با یک دست گرفته فک پائینش را با دست دیگر باز نموده گوسفندم را از دهانش بیرون می‌آورم.

قتل جالوت

طالوت به لشگریان گفت زرهى بلند برایم بیاورید. وقتى آوردند آن را به گردن داوود انداخت. زره تا زانوى داوود را پوشاند. همگی از اینکه اولین زره به اندازه او شد تعجب کردند. طالوت گفت: امید است خدا جالوت را به دست او به قتل برساند.

وقتى صبح شد مردم گرد طالوت جمع شدند و روبروى صف دشمنان قرار گرفتند. داوود گفت: جالوت را به من نشان دهید، همینکه او را دید آن سنگ را به سوى جالوت رها کرد. سنگ مستقیم بین دو چشم جالوت خورد و جالوت را از اسب سرنگون کرد. مردم با مشاهده این صحنه فریاد زدند: داوود جالوت را کشت. داوود باید پادشاه ما باشد. آنها از آن به بعد دیگر فرمان طالوت را گردن ننهاده و داوود را فرمانده خود کردند. [18]

قرآن کریم در اینباره می‌فرماید:

«وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ» [19]

و داوود [جوان مؤمن نیرومندی که در سپاه طالوت بود] جالوت را کشت، و خدا او را فرمانروایی و حکمت داد، و از آنچه می‌خواست به او آموخت.

روایات شیعه و سنی نیز بر این امر اتفاق نظر دارند که جالوت به دست حضرت داوود (ع) کشته شده است.

جریان حضرت داوود و همسر اوریا

در روایتی آمده است که داوود (ع) به مقام ابراهیم و موسی (ع) غبطه خورد و از خدا خواست که او را نیز امتحان كند. یک روز كه داوود در محراب عبادت قرار داشت، كبوترى به آنجا آمد. داوود خواست آن را بگيرد، كبوتر پرید و بر دريچه محراب نشست. داوود به آنجا رفت تا آن را بگيرد. ناگهان از آنجا نگاهش به همسر اوريا افتاد. داوود عاشق او شد، و تصميم گرفت با او ازدواج كند. به همين منظور اوريا را به بعضى از جنگها فرستاد. اوريا به دستور داوود عمل كرد و كشته شد. سپس داوود با آن زن ازدواج كرد. و از او داراى فرزندى به نام سليمان شد.

بعد از آن، جریان دو گروه متخاصم را نقل می‌کند (که قبلا ذکر کردیم) و می‌گوید این آزمایش به خاطر گناه حضرت داوود در جریان همسر اوریا پیش آمد و بعد از آن داوود متوجه شد و توبه و استغفار کرد.

به تعبیر مفسرین هيچ ترديدى در فساد و بطلان داستان عاشق شدن داوود نيست زیرا این جریان با عصمت و عدالت انبيا منافات دارد. چگونه ممکن است پیامبر الهی که امین مردم است چنین خیانت و گناه بزرگی را مرتکب شود.  

علامه طباطبایی (ره) می‌گوید: اين داستان كه در روايات مذكور آمده از تورات گرفته شده است و نقل تورات از اين هم شنيع‌تر و رسواتر است. [20]

داستان عاشق شدن داوود (ع) در تورات

خلاصه داستان حضرت داوود و همسر اوریا در تورات اینگونه است که: یک شب داوود به بالاى بام كاخ رفته بود. از آنجا نگاهش به زنى افتاد كه داشت حمام مى‌كرد و تن خود را مى‌شست. او زنى بسيار زيبا و خوش منظر بود. داوود افرادی را فرستاد تا در مورد او تحقيق كنند و او را بیاورند. داوود با او هم بستر شد و آن زن به خانه خود برگشت و از داوود حامله شده و به او خبر داد كه من حامله شده‌ام.

اوريا همسر آن زن در لشكر داوود كار مى‌كرد. داوود دستور داد اوريا را به ماموريتهاى خطرناك بفرستند و او را تنها بگذارند، تا كشته شود. سرانجام اوريا كشته شد. و همسر اوريا با داوود ازدواج کرد و براى او فرزندى آورد.

کاری كه داوود كرد در نظر خداوند عمل قبيحى بود. لذا رب، ناثان پيغمبر را نزد داوود فرستاد. ناثان به داوود گفت: خدا تو را عتاب مى‌كند و مى‌فرمايد: بلاء و شرى بر خانه‌ات مسلط مى‌كنم و در پيش ‍ رويت همسرانت را مى‌گيرم و آنان را به خويشاوندانت مى‌دهم  تا در حضور بنى اسرائيل و آفتاب با آنان هم بستر شوند، و اين را به كيفر آن رفتارى مى‌كنم كه تو با اوريا و همسرش كردى.

داوود به ناثان گفت: من از پيشگاه رب به خاطر اين خطا عذر مى‌خواهم. ناثان گفت: خدا هم اين خطاى تو را بخشید و تو به كيفر آن نمى‌ميرى. ولی از آنجا كه تو با اين رفتارت دشمنانى براى رب درست كردى و همه زبان به شماتت پروردگار مى‌گشايند، فرزندى كه آن زن برايت زاييده خواهد مرد. پس آن فرزند مريض شد و مرد. بعد از آن همسر اوريا سليمان را براى داوود زاييد. [21]

نظر امام رضا (ع) در مورد داستان داوود

در مجلسی که برای مباحثه با مقامات ملل برگزار شده بود امام رضا (ع) به ابن جهم فرمود: بگو ببينم پدران شما درباره داوود چه گفته‌اند؟ ابن جهم هم مشابه همین داستانی که از تورات نقل شد را بیان می‌کند.

امام رضا (ع) دست به پيشانى خود زد و فرمود «انا لله و انا اليه راجعون» آيا به يكى از انبياى خدا نسبت مى‌دهيد كه نماز را سبك شمرده و آن را شكسته و به دنبال مرغی به خانه مردم رفته و به زن مردم نگاه كرده و عاشق شده و شوهر او را عمدا كشته است؟

ابن جهم می‌گوید پس گناه داوود در داستان دو متخاصم چه بود؟ حضرت فرمودند واى بر تو. خطاى داوود اين بود كه او در دل گمان كرد كه خدا هيچ کس را داناتر از او نيافريده. خداوند متعال هم (براى تربيت او، و دور نگه داشتن او از عجب) دو فرشته نزد وى فرستاد تا از ديوار محرابش بالا روند. يكى گفت ما دو خصم هستيم، كه يكى به ديگرى ستم كرده، تو بين ما به حق داورى كن.

برادر من نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم. او به من مى‌گويد اين يك ميش را هم در اختيار من بگذار و اين سخن را طورى مى‌گويد كه مرا زبون مى‌كند. داوود بدون اينكه از طرف مقابل بپرسد: تو چه مى‌گويى؟ و يا از شخص مدعى شاهد بخواهد. در قضاوت عجله كرد و به نفع صاحب يك ميش حكم كرد.

خطاى داوود در همين بوده كه رسم داورى را به جا نیاورد. نه آنكه شما مى‌گوييد. مگر نشنيده‌اى كه خداى عزّوجلّ مى‌فرمايد: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ …»

واقعیت داستان داوود و اوریا

ابن جهم گفت: يا بن رسول اللّه پس داستان داوود با اوريا چه بوده؟ امام رضا (ع) فرمود: در عصر داوود حكم چنين بود كه اگر زنى شوهرش مى‌مرد و يا كشته مى‌شد، ديگر حق نداشت شوهرى ديگر اختيار كند، و اولين كسى كه خدا اين حكم را برايش ‍ برداشت و به او اجازه داد تا با زنی که شوهرش مرده ازدواج كند، داوود (ع) بود كه با همسر اوريا بعد از كشته شدن او و گذشتن عده ازدواج كرد. و اين بر مردم آن روز گران آمد. [22]

در روایتی امام صادق (ع) نیز این جریان را نقل می‌کنند و می‌گویند انسان نمى‌تواند رضايت همه مردم را به دست آورد. لذا مردم این داستان را ساخته و به داوود نسبت دادند. [23]

Cinque Terre

تاریخ انسان

مجموعه‌ای از درس‌های تاریخ انسان توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. این مجموعه به بررسی تاریخ انبیای الهی از ابتدای خلقت تا کنون می‌پردازد. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1] سوره اسراء، آیه 55

[2] ترجمه المیزان ج ۱۸ ص ۲۵۱

[3] ترجمه المیزان ج ۱۶ ص ۵۵۳

[4] سوره ص آیه ۱۷

[5] سوره ص آیه ۱۸ و ۱۹

[6] سوره سبأ آیه ۱۰

[7] سوره انبیا آیه ۸۰

[8] تفسیر قمی ج ۲ ص ۱۶۳

[9] مجمع البیان ج ۸ ص ۲۰۱

[10] سوره بقره آیه ۲۵۱

[11] سوره ص آیه ۲۰

[12] سوره ص آیه ۲۱ و ۲۲

[13] سوره ص آیه ۲۴

[14] سوره ص آیه ۲۴

[15] ترجمه الميزان ج ۱۷ ص ۲۹۵

[16] ترجمه الميزان ج ۱۷ ص ۳۰۵

[17] ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۰۴

[18] ترجمه المیزان ج ۲ ص ۴۵۲

[19] سوره بقره آیه ۲۵۱

[20] ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۳۰۱

[21] ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۳۰۲ و ۳۰۳

[22] ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۳۰۳ و ۳۰۴

[23] همان.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

7 نظرات
  1. فاطمه می گوید

    داستان عاشق شدن حضرت داوود ساختگی است.

  2. محمد می گوید

    خیلی خوب بود.ممنونم.درباره ی آهنگری پیامبر منابعی نیست که بفهمیم چگونه بوده؟یعنی معجزه بوده یا علم اش رو خدا به پیامبر یاد دادند؟
    به دست آوردن آهن بدون امکانات در آن زمان به نظرم معجزه باید باشد.نه؟

    1. ایمانور می گوید

      با سلام و احترام
      بنا بر آنچه در مقاله بیان شده در مواردی علم آهنگری به ایشان داده شده. در آیه شریفه آمده: وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ… یعنی این صناعت را به شما آموزش دادیم یعنی علمش را به شما دادیم.
      در این‌باره می‌توانید به منابع تفسیری مراجعه نمایید مثل تفسیر المیزان ج ۱۴ ص ۳۱۳.
      البته منافاتی ندارد که در مواردی هم معجزه باشد. مثلا در آیه: وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ هر دو وجه محتمل است.
      در تفسیر نمونه ج۱۸ ص۴۱ در این‌باره آمده: «و ما آهن را براى او نرم کردیم» «وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ»:
      ممکن است گفته شود: خداوند به صورت اعجاز مانندى، روش نرم کردن آهن را به داود تعلیم داد، آن چنان که بتواند از آن مفتول‌هاى نازک و محکمى براى بافتن زره بسازد، و یا گفته شود: قبل از «داود» براى دفاع در جنگها از صفحات آهن استفاده مى‌شد، که هم سنگین بود و هم اگر آن را به خود مى‌بستند چنان خشک و انعطاف ناپذیر بود، که جنگجویان را سخت ناراحت مى‌کرد، هیچ کس تا آن روز نتوانسته بود، از مفتول‌هاى باریک و محکم آهن، چیزى همچون زره ببافد، که همچون لباس به راحتى در تن برود، و با حرکات بدن نرم و روان باشد.
      ولولى ظاهر آیه این است که: نرم شدن آهن در دست «داود»، به فرمان الهى و به صورت اعجاز انجام مى‌گرفت، چه مانعى دارد، همان کسى که به کوره داغ خاصیت نرم کردن آهن را داده، همین خاصیت را به شکل دیگر در پنجه‌هاى «داود» علیه السلام قرار دهد؟ …
      خلاصه این که: خداوند، هم «ماده» اصلى را به مقتضاى «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ» در اختیار «داود» گذاشت، و هم طرز صورت بخشیدن و ساختن زره را به او آموزش داد، تا محصولى کامل از این «ماده» و «صورت» فراهم گردد.

  3. سلام می گوید

    اصلا امکان نداره پیامبری همچین کاری رو انجام بده… پیامبران منزه هستند.. اگر قرار بود گناه کنند دیگر پیامبر نبودند…
    لطفا ذهن مردم رو دچار تداخل نکنید

    1. ایمانور می گوید

      با عرض سلام
      بله در این مقاله هم اثبات شده که پیامبران معصومند و منزه از هرگونه گناه.
      آنچه مطرح می‌شود یک شبهه علمی و تاریخی است که در مقاله هم به آن پاسخ داده شده است و بیان شده که پیامبران الهی از این گناهان به‌دور هستند.

      1. Sogeila می گوید

        یک سوال مگر تورات قبل حضرت داوود نبود پس چطور راجب حضرت داوود در تورات چیزی امده است

      2. ایمانور می گوید

        با سلام و احترام
        تورات و انجیل بعد از حضرت داوود (ع) بودند.

انس با قرآن