تاریخ حضرت داوود (ع)
حضرت داوود (ع) یکی از پیامبران بنی اسرائیل بود. خدای متعال زبور را به عنوان کتاب حضرت داوود بر او نازل کرد. حضرت داوود ویژگیهای خاصی داشت از جمله:
- داوود (ع) فردی نیرومند بود چه در جنگ، چه در سلطنت، چه در علم و تقوا.
- کوهها و پرندگان با او تسبیح خدا را میگفتند.
- زبان پرندگان را میدانست.
- به اذن خدا آهن برایش نرم بود.
- خداوند صنعت آهنگرى و علم زرهسازی به او آموخت.
در این مقاله به بررسی زندگی حضرت داوود (ع) از دیدگاه قرآن کریم میپردازیم. در ادامه نقل تورات از سرگذشت حضرت داوود بیان شده و اشکالات آن را بررسی میکنیم. ابتدا چکیده مطالب را مشاهده فرمایید:
چکیده
کتاب حضرت داوود (ع)
حضرت داوود (ع) یکی از پیامبران برگزیده الهی است که خداوند بر او زبور را نازل کرد:
«وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا»[1]
و در حقیقت بعضى از انبیاء را بر بعضى برترى بخشیدیم و به داوود زبور دادیم.
بنا بر نقل قرآن کریم کتاب حضرت داوود زبور نام داشت. زبور مجموعهای از پند و اندرز و دعا و اذکار است و شامل مباحث مربوط به شریعت نبوده است. [2]
در روایتی از امام صادق (ع) آمده که: حضرت داوود هر وقت زبور مىخواند هیچ کوهى و سنگى و مرغى نمىماند، مگر آنکه او را پاسخ مىگفت و گفته او را تکرار مىکرد. [3]

حضرت داوود (ع) در قرآن
قرآن کریم در سوره «ص» به سرگذشت حضرت داوود (ع) میپردازد و میفرماید:
«… وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ» [4]
و بنده ما داوود را که دارای نیرومندی [در دانش و حکومت] بود یاد کن. او بسیار رجوع کننده [به سوی خدا] بود.
قرآن کریم حضرت داوود را فردی نیرومند یاد میکند. حضرت داوود از یک طرف در تسبیح و عبادت پروردگار نیرومند بود و کوهها و پرندگان با او همصدا مى شدند. از طرف دیگر در علم و حکومت و جنگآوری نیز فردی نیرومند بود. او همان کسى است که در نبرد طالوت و جالوت توانست جالوت را به قتل برساند که در ادامه جریان آن را نقل میکنیم.
کوهها و پرندگان مسخّر حضرت داوود (ع)
حضرت داوود (ع) زبان پرندگان را میدانست و به تعبیر قرآن کوهها و پرندگان مسخّر حضرت داوود بودند:
«إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ * وَالطَّیْرَ مَحْشُورَهً کُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ» [5]
همانا ما کوه ها را مسخّر و رام کردیم که با او در شبان گاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبیح میگفتند، و پرندگان را [نیز] به طور دسته جمعی [مسخّر و رام کردیم که با او تسبیح میگفتند]، و همه رجوع کننده به سوی خدا بودند.
صفات ویژه حضرت داوود (ع)
قرآن کریم فضایلی را برای حضرت داوود (ع) برمیشمارد. خدای متعال زبور (کتاب داوود) را برای او فرستاد. ابو بصیر مىگوید: احدى صوت داوود را نداشت وقتی حضرت داوود ذکر خدا را میگفت کوهها و پرندگان نیز با او همصدا میشدند. همچنین خداوند آهن را برای او نرم گردانید:
«وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ» [6]
همانا به داود از سوی خود فضلی بزرگ عطا کردیم، [و گفتیم:] ای کوه ها و ای پرندگان! [در تسبیح خدا] با او، هم صدا شوید. و آهن را برای او نرم کردیم.
یکی از جلوههای نیرومندی حضرت داوود صنعت آهنگری بود. خداوند آهن را برای ایشان نرم گرداند و به او صنعت زره سازی آموخت. قرآن در اینباره میفرماید:
وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاکِرُونَ [7]
و به سود شما صنعتِ ساختنِ پوششهای دفاعی را به او آموختیم تا شما را از [آسیب] جنگتان محافظت نماید، پس آیا شما شکرگزار حق هستید؟
حضرت داوود و لقمان
لقمان با حضرت داوود هم عصر بوده است. در روایتی آمده که لقمان زیاد به دیدار داوود میآمد و زمانی که لقمان او را نصیحت میکرد. حضرت داوود نیز او را به حکمت بالایی که داشت میستود. [8]
روایت شده: زمانی که حضرت داوود (ع) مشغول ساختن اولین زره بود، لقمان نیز درآنجا حضور داشت. لقمان به فکر فرو رفت و با اینکه متوجه کار داوود (ع) نشد ولی تا پایان کار سکوت کرد و چیزی نپرسید. تا ساخت زره کامل شد و داوود (ع) آنرا پوشید و گفت: «چه وسیله دفاعی خوبی برای جنگ است».
لقمان گفت: کمحرفی، حکمت است؛ ولی کمتر کسی به آن عمل میکند. [9]
حکومت و علم حضرت داوود (ع)
حضرت داوود (ع) صاحب حکومتی الهی بود و از طرف خداوند به او علم و حکمت داده شده بود:
«… وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَهَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ» [10]
… و خدا او را فرمانروایی و حکمت داد، و از آنچه میخواست به او آموخت.
خداوند متعال حکومت او را استوار ساخت و همه وسائل محکم شدن سلطنت را برایش فراهم کرد و به او حکمت و مقام فصل الخطابی عنایت کرد:
«وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآتَیْنَاهُ الْحِکْمَهَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ» [11]
و حکومتش را محکم و استوار ساختیم و به او حکمت و منصب داوری عطا کردیم.
«فصل الخطاب» یعنی قدرت تجزیه و تحلیل کلام و همچنین قضاوت صحیح بین دو نفر.
ماجراى مراجعه دو خصم نزد او براى داورى
یکی از آزمایشات بزرگ الهی برای حضرت داوود (ع) پیش آمد. یکبار که ایشان در محراب عبادت بود گروهی که باهم خصومت و اختلاف داشتند بر حضرت وارد شدند. ناگهان حضرت داوود دیدند که آنها از راه غیر عادی و از بالای دیوار محراب آمدند و این مسأله باعث هراس ایشان شد:
«وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ * إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ …»[12]
و آیا خبر مهم آن دادخواهان هنگامی که از دیوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسیده است؟ زمانی که [به طور ناگهانی] بر داوود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد.
یکی از آنها گفت: این برادر من است، نود و نه میش دارد و من فقط یک میش دارم. او میگوید این یکی را هم به من بسپار.
قضاوت حضرت داوود (ع)
حضرت داوود در مقام قضاوت چنین میگوید:
«قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ …»[13]
گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میشهای خود بر تو ستم روا داشته است.
اما بلافاصله بعد از این قضاوت، حضرت داوود (ع) متوجه میشود که این یک آزمون الهی است:
«… وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ» [14]
و داوود دانست که ما او را [در این حادثه] آزمودهایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بی درنگ خاضعانه به رو در افتاد و به خدا بازگشت.
آیا حضرت داوود (ع) مرتکب گناه شد؟
سوالی که در اینجا پیش میآید این است که آیا حضرت داوود (ع) مرتکب گناه شد؟
آنچه از بیان قرآن کریم مسلم است این است که این یک واقعه طبیعی نبوده است. ورود آنها از بالای دیوار و بدون اجازه که باعث هراس ایشان شد نشان دهنده همین موضوع است. البته در برخی روایات آمده که آنها گروهی از ملائکه بودند که این هم مؤید حرف ما است. از طرفی ظاهرا همین امور باعث شده که حضرت داوود بلافاصله متوجه شود که این یک آزمایش الهی است.
مرحوم علامه طباطبایی (ره) احتمال میدهند که اصلا این واقعه نوعی تمثّل و شبیه رویای صادقه بوده است. لذا در آن تکلیف و گناه و عقاب راه ندارد. [15] علامه میگوید این داستان صحنهاى بوده که خداى تعالى براى آزمایش داوود در عالم تمثل به وى نشان داده تا او را به تربیت الهى تربیت کند و راه و رسم داورى عادلانه را به وى بیاموزد. [16]
برخی گفتهاند که حضرت داوود (ع) مقدمات قضاوت را انجام نداده یعنی قبل از اینکه طرف مقابل هم صحبت خود را بیان کند حضرت حکم را جاری کردند. نه اینکه حکم ایشان غلط باشد. به این مضمون روایتی هم از امام رضا (ع) وارد شده است. [17]
از طرفی قرآن در ادامه میفرماید: «إِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَ حُسنَ مَئَابٍ» یعنی او نزد ما تقرب و منزلتی بالا دارد. و در آیه بعد میگوید: «فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ» اگر در حکم و قضاوت مرتکب گناه شده بود که دیگر نباید قضاوت به او سپرده شود.
داستان حضرت داوود و جالوت
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که: داوود و برادرانش چهار نفر بودند، پدرشان هم مردى سالخورده بود و با ایشان زندگى مىکرد. داوود که از همه کوچکتر بود گوسفندان پدر را مىچرانید و برادرانش در لشگر طالوت خدمت مىکردند، روزى پدر داوود از او خواست که غذایی را براى برادرانش ببرد، تا علیه دشمنان خود نیروئى بگیرند.
داوود طعام را برداشته و به طرف میدان جنگ روانه شد، و در میدان جنگ صفوف لشگر را دید که به هم نزدیک شده بودند.
ابى بصیر مىگوید: من از امام صادق (ع) شنیدم که مىفرمود: داوود همینطور که مىرفت به سنگى برخورد که آن سنگ داوود را صدا زد و گفت : اى داوود مرا بردار و با من جالوت را به قتل برسان، که خدا مرا براى کشتن وى خلق کرده است .
داوود آن سنگ را برداشته و به راه افتاد تا داخل لشگر شد و شنید که همگى از خونخوارى و قهرمانى جالوت تعریف مىکردند و او را بزرگ مىشمردند. داوود گفت : چرا اینقدر او را بزرگ شمردهاید؟ به خدا قسم به محضى که با او روبرو شوم به قتلش میرسانم.
مردم او را نزد طالوت بردند. طالوت گفت: اى پسر مگر تو چه نیرو و تجربهای در جنگ دارى؟ گفت: همیشه شیر درنده به گوسفندان من حمله مىکند و گوسفند مرا مىرباید، او را تعقیب مىکنم و سرش را با یک دست گرفته فک پائینش را با دست دیگر باز نموده گوسفندم را از دهانش بیرون میآورم.
قتل جالوت
طالوت به لشگریان گفت زرهى بلند برایم بیاورید. وقتى آوردند آن را به گردن داوود انداخت. زره تا زانوى داوود را پوشاند. همگی از اینکه اولین زره به اندازه او شد تعجب کردند. طالوت گفت: امید است خدا جالوت را به دست او به قتل برساند.
وقتى صبح شد مردم گرد طالوت جمع شدند و روبروى صف دشمنان قرار گرفتند. داوود گفت: جالوت را به من نشان دهید، همینکه او را دید آن سنگ را به سوى جالوت رها کرد. سنگ مستقیم بین دو چشم جالوت خورد و جالوت را از اسب سرنگون کرد. مردم با مشاهده این صحنه فریاد زدند: داوود جالوت را کشت. داوود باید پادشاه ما باشد. آنها از آن به بعد دیگر فرمان طالوت را گردن ننهاده و داوود را فرمانده خود کردند. [18]
قرآن کریم در اینباره میفرماید:
«وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَهَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ» [19]
و داوود [جوان مؤمن نیرومندی که در سپاه طالوت بود] جالوت را کشت، و خدا او را فرمانروایی و حکمت داد، و از آنچه میخواست به او آموخت.
روایات شیعه و سنی نیز بر این امر اتفاق نظر دارند که جالوت به دست حضرت داوود (ع) کشته شده است.
جریان حضرت داوود و همسر اوریا
در روایتی آمده است که داوود (ع) به مقام ابراهیم و موسی (ع) غبطه خورد و از خدا خواست که او را نیز امتحان کند. یک روز که داوود در محراب عبادت قرار داشت، کبوترى به آنجا آمد. داوود خواست آن را بگیرد، کبوتر پرید و بر دریچه محراب نشست. داوود به آنجا رفت تا آن را بگیرد. ناگهان از آنجا نگاهش به همسر اوریا افتاد. داوود عاشق او شد، و تصمیم گرفت با او ازدواج کند. به همین منظور اوریا را به بعضى از جنگها فرستاد. اوریا به دستور داوود عمل کرد و کشته شد. سپس داوود با آن زن ازدواج کرد. و از او داراى فرزندى به نام سلیمان شد.
بعد از آن، جریان دو گروه متخاصم را نقل میکند (که قبلا ذکر کردیم) و میگوید این آزمایش به خاطر گناه حضرت داوود در جریان همسر اوریا پیش آمد و بعد از آن داوود متوجه شد و توبه و استغفار کرد.
به تعبیر مفسرین هیچ تردیدى در فساد و بطلان داستان عاشق شدن داوود نیست زیرا این جریان با عصمت و عدالت انبیا منافات دارد. چگونه ممکن است پیامبر الهی که امین مردم است چنین خیانت و گناه بزرگی را مرتکب شود.
علامه طباطبایی (ره) میگوید: این داستان که در روایات مذکور آمده از تورات گرفته شده است و نقل تورات از این هم شنیعتر و رسواتر است. [20]
داستان عاشق شدن داوود (ع) در تورات
خلاصه داستان حضرت داوود و همسر اوریا در تورات اینگونه است که: یک شب داوود به بالاى بام کاخ رفته بود. از آنجا نگاهش به زنى افتاد که داشت حمام مىکرد و تن خود را مىشست. او زنى بسیار زیبا و خوش منظر بود. داوود افرادی را فرستاد تا در مورد او تحقیق کنند و او را بیاورند. داوود با او هم بستر شد و آن زن به خانه خود برگشت و از داوود حامله شده و به او خبر داد که من حامله شدهام.
اوریا همسر آن زن در لشکر داوود کار مىکرد. داوود دستور داد اوریا را به ماموریتهاى خطرناک بفرستند و او را تنها بگذارند، تا کشته شود. سرانجام اوریا کشته شد. و همسر اوریا با داوود ازدواج کرد و براى او فرزندى آورد.
کاری که داوود کرد در نظر خداوند عمل قبیحى بود. لذا رب، ناثان پیغمبر را نزد داوود فرستاد. ناثان به داوود گفت: خدا تو را عتاب مىکند و مىفرماید: بلاء و شرى بر خانهات مسلط مىکنم و در پیش رویت همسرانت را مىگیرم و آنان را به خویشاوندانت مىدهم تا در حضور بنى اسرائیل و آفتاب با آنان هم بستر شوند، و این را به کیفر آن رفتارى مىکنم که تو با اوریا و همسرش کردى.
داوود به ناثان گفت: من از پیشگاه رب به خاطر این خطا عذر مىخواهم. ناثان گفت: خدا هم این خطاى تو را بخشید و تو به کیفر آن نمىمیرى. ولی از آنجا که تو با این رفتارت دشمنانى براى رب درست کردى و همه زبان به شماتت پروردگار مىگشایند، فرزندى که آن زن برایت زاییده خواهد مرد. پس آن فرزند مریض شد و مرد. بعد از آن همسر اوریا سلیمان را براى داوود زایید. [21]
نظر امام رضا (ع) در مورد داستان داوود
در مجلسی که برای مباحثه با مقامات ملل برگزار شده بود امام رضا (ع) به ابن جهم فرمود: بگو ببینم پدران شما درباره داوود چه گفتهاند؟ ابن جهم هم مشابه همین داستانی که از تورات نقل شد را بیان میکند.
امام رضا (ع) دست به پیشانى خود زد و فرمود «انا لله و انا الیه راجعون» آیا به یکى از انبیاى خدا نسبت مىدهید که نماز را سبک شمرده و آن را شکسته و به دنبال مرغی به خانه مردم رفته و به زن مردم نگاه کرده و عاشق شده و شوهر او را عمدا کشته است؟
ابن جهم میگوید پس گناه داوود در داستان دو متخاصم چه بود؟ حضرت فرمودند واى بر تو. خطاى داوود این بود که او در دل گمان کرد که خدا هیچ کس را داناتر از او نیافریده. خداوند متعال هم (براى تربیت او، و دور نگه داشتن او از عجب) دو فرشته نزد وى فرستاد تا از دیوار محرابش بالا روند. یکى گفت ما دو خصم هستیم، که یکى به دیگرى ستم کرده، تو بین ما به حق داورى کن.
برادر من نود و نه میش دارد و من یک میش دارم. او به من مىگوید این یک میش را هم در اختیار من بگذار و این سخن را طورى مىگوید که مرا زبون مىکند. داوود بدون اینکه از طرف مقابل بپرسد: تو چه مىگویى؟ و یا از شخص مدعى شاهد بخواهد. در قضاوت عجله کرد و به نفع صاحب یک میش حکم کرد.
خطاى داوود در همین بوده که رسم داورى را به جا نیاورد. نه آنکه شما مىگویید. مگر نشنیدهاى که خداى عزّوجلّ مىفرماید: «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ …»
واقعیت داستان داوود و اوریا
ابن جهم گفت: یا بن رسول اللّه پس داستان داوود با اوریا چه بوده؟ امام رضا (ع) فرمود: در عصر داوود حکم چنین بود که اگر زنى شوهرش مىمرد و یا کشته مىشد، دیگر حق نداشت شوهرى دیگر اختیار کند، و اولین کسى که خدا این حکم را برایش برداشت و به او اجازه داد تا با زنی که شوهرش مرده ازدواج کند، داوود (ع) بود که با همسر اوریا بعد از کشته شدن او و گذشتن عده ازدواج کرد. و این بر مردم آن روز گران آمد. [22]
در روایتی امام صادق (ع) نیز این جریان را نقل میکنند و میگویند انسان نمىتواند رضایت همه مردم را به دست آورد. لذا مردم این داستان را ساخته و به داوود نسبت دادند. [23]

[1] سوره اسراء، آیه 55
[2] ترجمه المیزان ج ۱۸ ص ۲۵۱
[3] ترجمه المیزان ج ۱۶ ص ۵۵۳
[4] سوره ص آیه ۱۷
[5] سوره ص آیه ۱۸ و ۱۹
[6] سوره سبأ آیه ۱۰
[7] سوره انبیا آیه ۸۰
[8] تفسیر قمی ج ۲ ص ۱۶۳
[9] مجمع البیان ج ۸ ص ۲۰۱
[10] سوره بقره آیه ۲۵۱
[11] سوره ص آیه ۲۰
[12] سوره ص آیه ۲۱ و ۲۲
[13] سوره ص آیه ۲۴
[14] سوره ص آیه ۲۴
[15] ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۲۹۵
[16] ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۳۰۵
[17] ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱۷ صفحه ۳۰۴
[18] ترجمه المیزان ج ۲ ص ۴۵۲
[19] سوره بقره آیه ۲۵۱
[20] ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۳۰۱
[21] ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۳۰۲ و ۳۰۳
[22] ترجمه المیزان ج ۱۷ ص ۳۰۳ و ۳۰۴
[23] همان.
دیدگاه ها
۴ دیدگاه
اصلا امکان نداره پیامبری همچین کاری رو انجام بده… پیامبران منزه هستند.. اگر قرار بود گناه کنند دیگر پیامبر نبودند…
لطفا ذهن مردم رو دچار تداخل نکنید
با عرض سلام
بله در این مقاله هم اثبات شده که پیامبران معصومند و منزه از هرگونه گناه.
آنچه مطرح میشود یک شبهه علمی و تاریخی است که در مقاله هم به آن پاسخ داده شده است و بیان شده که پیامبران الهی از این گناهان بهدور هستند.
خیلی خوب بود.ممنونم.درباره ی آهنگری پیامبر منابعی نیست که بفهمیم چگونه بوده؟یعنی معجزه بوده یا علم اش رو خدا به پیامبر یاد دادند؟
به دست آوردن آهن بدون امکانات در آن زمان به نظرم معجزه باید باشد.نه؟
با سلام و احترام
بنا بر آنچه در مقاله بیان شده در مواردی علم آهنگری به ایشان داده شده. در آیه شریفه آمده: وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ… یعنی این صناعت را به شما آموزش دادیم یعنی علمش را به شما دادیم.
در اینباره میتوانید به منابع تفسیری مراجعه نمایید مثل تفسیر المیزان ج ۱۴ ص ۳۱۳.
البته منافاتی ندارد که در مواردی هم معجزه باشد. مثلا در آیه: وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ هر دو وجه محتمل است.
در تفسیر نمونه ج۱۸ ص۴۱ در اینباره آمده: «و ما آهن را براى او نرم کردیم» «وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ»:
ممکن است گفته شود: خداوند به صورت اعجاز مانندى، روش نرم کردن آهن را به داود تعلیم داد، آن چنان که بتواند از آن مفتولهاى نازک و محکمى براى بافتن زره بسازد، و یا گفته شود: قبل از «داود» براى دفاع در جنگها از صفحات آهن استفاده مىشد، که هم سنگین بود و هم اگر آن را به خود مىبستند چنان خشک و انعطاف ناپذیر بود، که جنگجویان را سخت ناراحت مىکرد، هیچ کس تا آن روز نتوانسته بود، از مفتولهاى باریک و محکم آهن، چیزى همچون زره ببافد، که همچون لباس به راحتى در تن برود، و با حرکات بدن نرم و روان باشد.
ولولى ظاهر آیه این است که: نرم شدن آهن در دست «داود»، به فرمان الهى و به صورت اعجاز انجام مىگرفت، چه مانعى دارد، همان کسى که به کوره داغ خاصیت نرم کردن آهن را داده، همین خاصیت را به شکل دیگر در پنجههاى «داود» علیه السلام قرار دهد؟ …
خلاصه این که: خداوند، هم «ماده» اصلى را به مقتضاى «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ» در اختیار «داود» گذاشت، و هم طرز صورت بخشیدن و ساختن زره را به او آموزش داد، تا محصولى کامل از این «ماده» و «صورت» فراهم گردد.
ارسال دیدگاه