رزق و روزی

گاهی انسانها برای رسیدن به رزق و روزی بیشتر دست به هر کاری می‌زنند. بنابر آموزه‌های اسلامی انسانها در کنار این که موظفند تلاش و کوشش کنند باید توجه داشته باشند که رزق و روزی انسانها مقدر است و استفاده از راههای نادرست به شدت منع شده است. در این مقاله مسئله رزق و روزی از دیدگاه قرآن و روایات اسلامی بررسی شده و به بیان مقدرات الهی درباره رزق و روزی انسانها می‌پردازیم. برخی از نکاتی که در این مقاله مطرح می‌شوند عبارتند از:

  • پرهیز از آرزوهای دور و دراز، در راستای تربیت نفس
  • اصول مهم طلب روزی از نظر امام علی (ع)
  • سه باور مهم قرآنی دربارۀ رزق و روزی
  • نکات مهم در انتخاب شغل

چکیده

  • ما وظایف فراوانی برای تربیت نفس خود داریم. یکی از مهم‌ترین مسائل، دوری از حبّ دنیا و پرهیز از تجمّل‌گرایی اسراف و تبذیر است.

  • به دنبال کسب حلال بودن و هماهنگ بودن آرزوها با واقعیت‌ها، از مسائل بسیار مهم است.

  • رعایت اعتدال، حفظ کرامت نفس و دوری از طمع، سه اصل مهمی است که امیر المؤمنین (ع) در در وصیت به فرزندشان یادآور شده‌اند.

  • مقدّر بودن رزق و روزی، کاستن مال حرام از مال حلال و تقدیر روزی براساس مصلحت سه باور قرآنی دربارۀ رزق و روزی است که اگر انسان‏ها به اینها ایمان پیدا کنند، بسیاری از مشکلات اجتماعی حل می‌شود.

  • انسان باید تلاش و کوشش کند، ولی باید باور داشته باشد که تقسیم رزق و روزی به‌دست خداوند است. بنا بر گفتۀ علامه طباطبایی (ره)، اگر روزی به‌دست انسان بود، هیچ کسی با دیگری در روزی تفاوت نداشت، چون همۀ انسان‌ها دوست دارند در درجۀ اعلی باشند؛ حال که همه در بالاترین درجه نیستند معلوم می‌شود که تقسیم رزق و روزی به‌دست ما نیست.

  • رزق و روزی انسان مقدّر است و خدا وعده داده است که آن را از حلال تأمین کند. اگر انسان روزی خود را از حرام تأمین کرد، به همان اندازه از رزق حلال او کم می‎شود.

  • ثروت با روزی متفاوت است. روزی آن چیزی است که ما از آن بهره می‌بریم. ثروت ممکن است صرفاً جزء اموال انسان باشد و از آن بهره نبرد.

  • انسان باید باور داشته باشد که همیشه وسعت رزق به مصلحت نیست. گاهی ثروت زیاد به‌خاطر سنّت ابتلاء (آزمایش انسان‎ها) یا سنّت مکر و استدراج است؛ بنابراین ثروت و قدرت همیشه نشانۀ عزت انسان یا دوستی و محبت پروردگار نیست.

  • انسان نباید دنبال اشتغال‌هایی باشد که آسایش زندگی او را بر هم می‌زند. اقتضائات برخی مشاغل موجبِ مذمت آنها در روایات شده است.

اعتدال در امور مالی

ما وظایف فراوانی برای تربیت نفس خود داریم. یکی از مهم‌ترین مسائل، دوری از حبّ دنیا و پرهیز از تجمّل‌گرایی، اسراف و تبذیر است. انسان وظیفه دارد که به‌دنبال کسب حلال باشد، ولی باید از آفاتی که در این مسیر متوجه اوست، برحذر باشد. رعایت اعتدال در کسب و کار، لازمۀ کسب حلال است و انسان را از این آفات حفظ می‌کند.

طولانی­‌ترین نامۀ­ اخلاقی نهج‌البلاغه، نامه‌­ای است که امیر مؤمنان (ع) به فرزند خود، امام مجتبی (ع) نوشته‌اند. البته نامه به مالک اشتر نیز مفصل است و نکاتی بسیار عالی در آن آمده است، ولی در این نامه مسائل سیاسی و اخلاقی، هر دو ذکر شده است، اما در نامه به امام حسن مجتبی (ع) فقط به نکات اخلاقی و تربیتی پرداخته شده است. در فرازی از این نامه می­‌خوانیم که امیرالمؤمنین (ع) به فرزند خود می‌­فرمایند:[1]

وَ اعلَم‏ يَقِيناً أَنَّكَ‏ لَن‏ تَبلُغَ‏ أَمَلَك وَ لَن تَعدُوَ أَجَلَك وَ أَنَّكَ فِی سَبِيلِ مَن كَانَ قَبلَك فَخَفِّض فِی الطَّلَبِ وَ أَجمِل فِی المُكتَسَب.

یقین داشته باش که تو به آرزوی خود نخواهی رسید و از اجل و مهلت خود [که خدا برایت تعیین کرده است عبور نخواهی کرد] و تو نیز در مسیر کسانی هستی که پیش از تو بودند. حال که چنین است، در طلب [دنیا] با آرامش و مدارا رفتار کن و با اجمال (بی حرص و طمع) در پی کسب باش.

در روایات، آداب بسیاری برای تجارت بیان شده است که رعایت برخی از آنها واجب و برخی دیگر مستحب است. گزارۀ «الاجمال فی الطّلب» در این روایات بسیار تکرار شده است. بر این اساس، فقهای بزرگوار ما نیز در کتاب­های فقهی خود به این موضوع پرداخته‌اند؛ مثلاً در مباحث مکاسبِ کتاب تحریر الوسیله،امام خمینی (ره) در ضمن آداب تجارت می­فرمایند: «اهمّها الإجمال في الطَّلبِ»؛ یعنی مهم‌ترین آداب کسب و کار، اجمال در طلب است.

اجمال در طلب به‌معنای میانه‌روی در کسب و کار است. انسان نباید خود را برای به‌دست آوردن دنیا به هر آب و آتشی بزند و  از سوی دیگر، نمی‌تواند کناری بنشیند و از کار دست بکشد.

امام (ع) در ادامه نامۀ خود چنین می‌فرمایند:

أَكرِم نَفسَكَ عَن كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِن سَاقَتكَ إِلَى الرَّغَائِب‏ فَإِنَّكَ لَن تَعتَاضَ بِمَا تَبذُلُ مِن نَفسِكَ عِوَضاً.

نفس خود را از هر پستی‌ای حفظ کن و گرامی بدار، هرچند تو را به‌سمت خواسته‌هایت ببرد؛ زیرا تو هرگز نمی‌توانی برای آنچه از نفس خود بذل کرده‌ای، جایگزینی پیدا کنی.

البته مقصود از اجمال در طلب، این نیست که ما به‌دنبال کار نباشیم. کار برای انسان افتخار است. متأسفانه بعضی افراد حاضر نیستند به بعضی از مشاغل تن دهند، بااینکه آن مشاغل، از نظر دینی و فرهنگی بی‌اشکال هستند، ولی این‌گونه افراد تنها درپی شغل‌های پشت میزی و استخدامی هستند. انسان نباید این موضوع را ملاک انتخاب کار خود قرار دهد، بلکه آنچه مطابق آموزه‌های دین است، باید ملاک باشد. یکی از این ملاک‌ها حفظ آبرو است. انسان حق ندارد از آبرو و شخصیت خود بگذرد. امام (ع) در ادامه می‌فرمایند:

وَ لَا تَكُن عَبدَ غَيرِكَ وَ قَد جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً.

بردۀ دیگری نباش؛ حال آنکه خدا تو را آزاد آفریده است.

انسان نمی‌تواند به‌خاطر منافع مادی، عزت و شخصیت خود را از دست دهد و خود را بردۀ دیگران کند؛ خدا به انسان چنین اذنی نداده است.

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ كُلَّ شَیءٍ إِلَّا إِذلَالَهُ‏ نَفسَهُ‏.[2]

خداوند به مؤمن اختیار هر کاری را داده است، ولی به او اجازه نداده که خود را خوار کند.

امیر مؤمنان (ع) در ادامۀ نصایح خود می‌فرمایند:

وَ إِيَّاكَ أَن تُوجِفَ‏ بِكَ مَطَايَا الطَّمَع، فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الهَلَكَةِ. 

مبادا [بر] مرکب‌های طمع [سوار شوی و] به‌سرعت تو را به‌سوی آبشخورهای هلاکت و نابودی ببرند.

در این نامۀ پرحکمت، امیر مؤمنان (ع) سه اصل مهم را مطرح فرمودند: 1. میانه‌روی؛ 2. حفظ کرامت نفس؛3. دوری از طمع.

انسان به همۀ­ خواسته‌ها و آرزوهایش نمی­رسد؛ بنابراین آرزوها باید با واقعیت­ها هماهنگ باشند، ولی به یاد داشته باشیم که حتماً باید به دنبال کار و کوشش و تلاش باشیم. اسلام با فقر اختیاری مخالف است.

برخی از فقرها اختیاری است؛ یعنی در اثر تن ندادن به کار و کوشش یا بی­تدبیری ایجاد شده است. اینها در اسلام مذمت شده است. اما گاهی ما کار و کوشش خود را انجام داده­ایم، ولی گویا بیش از این برای ما مقدّر نیست. مثلاً ممکن است جوانی درپی تحصیل و شغل رفته باشد و در وظایف خود کوتاهی نکرده باشد، ولی از لحاظ مادی گرفتار باشد. گویا می‌بیند بیش از این برای او مقدّر نیست. البته برخی بی­تدبیری‌ها از جانب خود فرد است و برخی از آنها مربوط به حاکمان و مسئولان است. به‌هرحال اگر رعایت وظیفه شده باشد، ولی باز هم فقر از بین نرفته باشد، باید انسان مراقب باشد و حتماً اعتدال را رعایت کند و برای به‌دست آوردن مال دنیا به‌سراغ شغل و درآمد حرام نرود.

سه باور قرآنی درباره رزق و روزی

پس از آشنایی با این رهنمود امیرالمؤمنین (ع) به بررسی سه باور قرآنی می‌پردازیم. اگر این سه باور قرآنی در زندگی ما واقعاً جا پیدا کند و دربارۀ آنها به یقین برسیم، حتماً زندگی ما نسبت به گذشته رشد خواهد کرد.

١. مقدّر بودن رزق و روزی

بی‌شک ما باید درپی کار و تلاش باشیم، امّا در همین حال باید بدانیم که خداوند رزق و روزی را مقدّر می‌کند. قرآن کریم می‌­فرماید:

أَ هُم يَقسِمُونَ رَحمَتَ رَبِّكَ نَحنُ قَسَمنا بَينَهُم مَعيشَتَهُم فِی الحَياةِ الدُّنيا وَ رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضاً سُخرِيًّا وَ رَحمَتُ رَبِّكَ خَيرٌ مِمَّا يَجمَعُونَ.[3]

آیا آنان رحمت پروردگار تو را تقسیم می‌کنند؟ [چنین نیست، بلکه] ما معیشت آنان را در زندگی دنیا، بینشان تقسیم کردیم و رتبه‌های بعضی از آنها را برتر از بعضی دیگر قرار دادیم؛ برای آنکه بعضی از آنها، عدۀ دیگر را در خدمت بگیرد. و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه آنان جمع می‌کنند.

انسان­ها از نظر فکر، استعداد و توانایی‌های گوناگون در یک درجه نیستند. خدا استعدادها را متفاوت قرار داده است. بعضی از استعدادهای بیشتری و بالاتری برخوردار هستند. برنامۀ‌ زندگی و اجتماع این است که بعضی افراد در خدمت عده‌ای دیگر باشند. اگر توانایی همۀ افراد یکسان بود، تعاملی که امروز در دنیا می‌بینیم، وجود نداشت.

پس باور اوّل آن است که تقدیر رزق و روزی به‌دست خداست. در این‌باره به بیانی از مرحوم علامه­ طباطبایی (ره) اشاره می‌کنیم. ایشان در تفسیر المیزان، ذیل همین آیه­ می‌فرماید: «لَو کانَ بِیَدِ الإنسانِ لَم یَختَلِف فِیه إثنان» (اگر روزی به‌دست انسان بود، هیچ کسی با دیگری در روزی تفاوت نداشت). همین اختلافی که در رزق و روزی افراد مشاهده می‌کنیم، نشان‌دهندۀ این است که خداوند روزی را تقسیم می­کند. اگر روزی دست ما بود، نباید حتی دو نفر هم در روزی متفاوت می‌شدند؛ چون همۀ­ انسان­ها دوست دارند در درجۀ­ اعلی باشند. حال که همه در بالاترین درجه نیستند معلوم می­شود که تقسیم رزق و روزی به‌دست ما نیست. حتی همۀ افرادی که به‌طور جدی کوشش و تلاش می‌کنند هم در یک درجه نیستند.

به نادان آن­چنان روزی رساند      که صد دانا در آن حیران بماند

گاهی می­بینیم کسی علم و اطلاعات زیادی ندارد، تلاش زیادی هم نکرده است، اما روزی فراوانی دارد.

قضا کشتی آن­جا که خواهد برد   وگر ناخدا جامه بر تن دَرَد

در شعر عربی هم آمده است:

ما كلُّ ما يَتَمَنَّى‏ المَرءُ يُدرِكُهُ‏          تَجرِى الرّياحُ بِما لا تَشتَهِی السُّفُنُ[4]

٢. کاستن مال حرام از حلال

باور دومی که بسیار در زندگی ما اهمیت دارد این است که اگر مالی را از راه حرام تهیه کنیم، از رزق و روزی حلال ما کم خواهد شد. بعضی­ها فکر می­کنند که با رشوه‌خواری، ربا خواری، کم‌فروشی و کم‌کاری می‌توانند روزی خود را اضافه کنند. قرآن کریم می‌فرماید:

وَ كَأَيِّن مِن دَابَّةٍ لا تَحمِلُ رِزقَهَا اللَّهُ يَرزُقُها وَ إِيَّاكُم وَ هُوَ السَّميعُ العَليم.[5]

و چه‌بسیار جاندارانی که رزق خود را حمل [و ذخیره] نمی‌کنند. خدا آنان و شما را روزی می‌دهد و اوست شنوای دانا.

در میان مخلوقات الهی، آن­هایی که روزی را ذخیره می­کنند، خیلی محدود هستند. انسان یکی از آن موجودات است. در میان حیوانات هم انواع اندکی وجود دارند که این کار را انجام می‌دهند؛ مانند مورچه‌ها. اما خدا همه را روزی می‌دهد. 

آیات فراوانی داریم که بیان‌کننده رزّاق بودن خداست. خدا وعدۀ­ روزی داده و رزق و روزی مخلوقات را بر عهده گرفته است.

وَ ما مِن دَابَّةٍ فِی الأَرضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزقُها.[6]

هیچ جنبنده‌ای نیست مگر آنکه روزی او بر عهدۀ خداست.

اکنون این پرسش مطرح می‌شود: آیا آنچه او تضمین کرده، رزق و روزی حلال است یا حرام؟ علامه طباطبایی (ره) در ذیل آیۀ‌ بیست و هفتم از سورۀ مبارکۀ آل عمران، این بحث را مطرح کرده است که آیا خداوند روزی ما را از حلال تضمین کرده یا از حرام؟

بی‌شک خدا از حرام روزی کسی را نمی‌دهد. در این صورت، اگر کسی از حرام استفاده کند، نتیجه‌ کارش چه می‌شود؟ نتیجه این می‌شود که هر مقداری که از حرام تهیه کند، از سهم حلال خود کم کرده است. رزق و روزی مقدر است. اینکه ما تا آخرین لحظۀ‌ عمر چه مقدار از مال دنیا بهره می‌بریم،‌ مشخص است.

روزی همان چیزی است که ما مصرف می‌کنیم. روزی با مال و ثروت تفاوت دارد. ممکن است کسی ثروت فراوانی داشته باشد، ولی ثروتش روزی خودش نباشد. روزی را آن کسی می‌گیرد که از آن استفاده می‌کند. بنابراین ممکن است ثروت زیاد شخصی، روزی ورثۀ او باشد.

الآن خداوند متعال قطعاً می‌داند که هر انسانی تا آخر عمر چه مقدار آب و غذا مصرف می­کند. این حتماً مشخص و معلوم است. با این توضیح بهتر روشن می‌شود که اگر کسی روزی خود را از حرام تأمین کند، معنایش این است که به همان اندازه از رزق و روزی حلال خود کم کرده است.

پیامبر گرامی اسلام (ص) در حجّة الوداع کلام لطیفی را بیان فرمودند:

روح الامین این مطلب را در جان من دمید که: هیچ انسانی از دنیا نمی‌رود تا آنکه روزیِ خود را به‌طور کامل مصرف کند. پس تقوای الهی پیشه کنید و در طلب مال، اعتدال داشته باشید. مبادا دیر آمدن قسمتی از روزی شما موجب شود که آن رزق را با گناهی طلب کنید. خدا ـ تبارک و تعالی ـ روزی‌ها را حلال بین مخلوقات خود تقسیم کرده است، نه حرام. پس هر که تقوای الهی پیشه کند و صبر نماید، خدا روزیِ او را از راه حلال به او بدهد و آن کس که پردۀ ستر را بِدَرَد و عجله کند و روزی خود را از راه حرام به‌دست آورد، با این کار از روزی حلال خود کاسته است و در قیامت مورد محاسبه قرار می‌گیرد. [7]

بنابراین اگر به‌دنبال حرام رفتیم، زرنگی نکرده‌ایم، بلکه از روزی حلال خود کم کرده‌ایم. آنهایی که به هر شکلی مال خود را به حرام آلوده کردند، فکر نکنند زرنگی کرده‌اند. البته ممکن است ثروت آنها اضافه ‌شود؛ مثلاً ما می‌بینیم که رباخوار ثروت خود را با ربا اضافه کرده است؛ این روشن است، ولی رزق و روزی او اضافه نمی‌شود؛ یعنی آنچه مصرف می‌کند، تغییری نمی‌کند و همان روزی معیّنی است که خدا برای او مقدّر کرده است. بنابراین هرچه بیش از رزق خود جمع کرده باشیم، برای دیگران به ارث می‌گذاریم. آن وقت باید ببینیم وارث چه می‌کند. گاهی وارث بیدار و هشیار است و مال حرام را برمی‌گرداند و به حلال تبدیل می‌کند، اما گاهی هم همان‌ راه حرام‌خوری را ادامه می‌دهد.

3. تقدیر رزق و روزی بر اساس مصلحت

باور سوم این است که گاهی وسعت رزق به مصلحت ما نیست. این نکته بسیار مهمی است. قرآن کریم می‌فرماید:

وَ لَو بَسَطَ اللَّهُ الرِّزقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوا فِی الأَرضِ وَ لكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ.[8]

اگر خدا روزی را بر بندگان خود گسترش دهد، در زمین سرکشی کنند، ولی آنچه را بخواهد، به اندازه‌ای مشخص فرو می‌فرستد. او به بندگان خود آگاه و بصیر است.

وسعت بی‌اندازۀ روزی، به مصلحت بندگان نیست و آنان را گرفتار طغیان و سرکشی می‌کند؛ بنابراین خدا که بندگان خود را خوب می‌شناسد، براساس مصلحت، رزق و روزی آنان را مقدّر کرده است. ممکن است با شنیدن این سخن این مطلب به ذهن بیاید که ما انسان‌هایی می‌بینیم که در اوج فساد و حرام‌خواری هستند و ثروت زیادی هم دارند. چطور وسعت روزی به مصلحت آنان است؟!

علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان در ذیل همین آیات جواب این سؤال را داده‌ است. ایشان می‌فرماید: ما سه سنّت داریم:

1. سنّت اصلاح؛ یعنی خدا همان چیزی را برای بنده قرار می‌دهد که به مصلحت اوست.

2. سنّت ابتلاء؛ یعنی خدای بندگان خود را آزمایش می‌کند؛ بنابراین همیشه ثروت به‌معنای مصلحت نیست، گاهی برای آزمون است. همان‌طور که فقر آزمون است، ثروت نیز آزمون است. «إِنَّما أَموالُكُم وَ أَولادُكُمْ فِتنَةٌ».[9]

٣. سنّت مکر و استدراج؛ یعنی اگر می‌بینید بعضی‌ها ثروتی دارند، نگویید خدا به آنها لطف کرده است.

وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمُونَ وَ أُملی‏ لَهُم إِنَّ كَيدی مَتينٌ.[10]

و آنان که آیات و نشانه‌های ما را تکذیب کردند، به‌زودی از آنجا که نمی‌دانند،‌ آنان را به‌تدریج گرفتار [اعمالشان] خواهیم کرد. و من به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من استوار است.

بر این اساس نباید تصور کنیم که اگر فرد فاسدی به قدرت و ثروت رسید، این امکانات نشانۀ عزت او در نزد خدا و محبت پروردگار به اوست.

یزید آن هنگام که اهل‌بیت امام حسین (ع) را به اسارت در مجلس خود حاضر کرده بود می‌خواست از بعضی از آیات قرآن به نفع خود استفاده کند و آن آیات را با حکومت ظالمانه خود تطبیق دهد. او می‌گفت: خدا خواسته است که ما عزیز باشیم و شما اهل‌بیت ذلیل باشید! «تُعِزُّ مَن تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشاءُ».[11]

 زینب کبری (س) در پاسخ او، این آیه را تلاوت کردند: «وَ لَا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملی لَهُم خَيرٌ لِأنفُسِهِم إِنَّما نُملی‏ لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهينٌ‏».[12]

آیا قدرت یزید و ثروت قارون لطف الهی بود؟ قطعاً چنین نبود. خدا به آنان مهلتی داده بود و وقتی که پیمانه‌شان پر شد، آنها را به مجازات رساند. «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصاد».[13]

از این سه اصل قرآنی می‌فهمیم که اگر سنّت اصلاح در زندگی ما چنین بود که زندگی ما وسعت پیدا نکند، با حرام‌خواری و طمع‌ورزی نمی‌توانیم وضع خود را تغییر دهیم.  باید به این سنّت راضی باشیم و نگوییم: چرا دیگران دارند و ما نداریم؟!

آیت‌الله سید علی قاضی (ره) عارفی بزرگ بوده و دیگران برای اجابت دعای خود به ایشان متوسل می‌شدند، اما خود گرفتار فقر بودند. نقل شده که این بزرگ‌مرد می‌فرمود: من تا آخر عمر فقیرانه زندگی کردم و گویا آزمون من در دنیا همین فقر است.

قطعاً ایشان تلاش خود را کرده و کوتاهی نداشته است، به این باور رسیده که خدا برای ایشان فقر را مقّدر کرده است.

اگر این سه باور قرآنی را به‌خوبی دریابیم، دیگر نباید به‌دنبال کارهایی باشیم که آسایش زندگی ما را بر هم می‌زند. برخی افراد به‌دنبال شغل‌های دوم و سوم و کارهای طاقت‌فرسا هستند و حتی فرصتی برای رسیدگی به زن و فرزند و اولاد هم پیدا نمی‌کنند.

حتی در برخی روایات، نام بعضی از این اشتغالات نیز برده شده است. برای نمونه در روایتی از امام صادق (ع) کسانی که به‌خاطر کسب مال شب را بیدار می‌مانند و بی‌خوابی می‌کشند، مذمت شده‌اند.[14]

در برخی روایات سفرهای دریایی برای تجارت مورد نکوهش قرار گرفته و بیان شده که این سفرها به دین انسان آسیب می‌زند.[15] این سفرها مخصوصاً در گذشته مخاطرات بسیاری داشته است. بعضی از دوستان ما می‌گفتند که گاهی سفرهای دریایی آنان شش ماه طول می‌کشیده است؛ بدون اینکه هیچ امکان تماسی داشته باشند. در طول این مدت، زن و فرزند آنها منتظر و نگران می‌مانده‌اند تا بعد از چند ماه آنها برگردند.

البته ممکن است گاهی انسان در شرایطی قرار بگیرد که چاره‌ای از این‌گونه کارها نداشته باشد، ولی به‌هرحال چنین شغل‌هایی که آرامش زندگی را مختل می‌کند، نکوهش شده است. خانواده حقوق و نیازهایی غیر از معیشت نیز دارند که باید مورد توجه قرار گیرد. اعضای خانواده‌ها نیز باید با نان‌آورِ خانواده همراهی کنند و طوری زندگی کنند که آنان بتوانند با یک شغل زندگی را اداره کنند. یقین داشته باشیم که اگر به‌خاطر آرزوهای طولانی و طمع‌ورزی برای رزق و روزی بیشتر خود را گرفتار زحمت‌های طاقت‌فرسا کنیم، در آینده‌ای نه‌چندان دور گرفتار مشکلات گوناگون، ازجمله بیماری‌های جسمی و روحی خواهیم شد.

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. نهج البلاغه، نامه ٣١، ص401.

[2]. وسائل الشیعه، ج ‏16، ص 157.

[3]. سورۀ زخرف، آیۀ ٣٢.

[4]. انسان به همه‌ آرزوهای خود نمی‌رسد. بادها بدان سو می‌وزند که کشتی‌ها دوست ندارند.

[5]. سورۀ عنکبوت، آیۀ ۶٠.

[6]. سورۀ­ هود، آیۀ 6.

[7]. أَلَا إِنَّ الرُّوحَ الأَمِينَ نَفَثَ فِی رُوعِی أَنَّهُ لَا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَستَكمِلَ رِزقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَجمِلُوا فِی الطَّلَبِ وَ لَا يَحمِلَنَّكُمُ استِبْطَاءُ شَیءٍ مِنَ الرِّزقِ أَن تَطلُبُوهُ بِشَیءٍ مِن مَعصِيَةِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَسَمَ الْأَرزَاقَ بَينَ خَلقِهِ حَلَالًا وَ لَم يَقسِمهَا حَرَاماً فَمَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اللَّهُ بِرِزقِهِ مِن حِلِّهِ وَ مَن هَتَكَ حِجَابَ السِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِن غَيرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِن رِزقِهِ الحَلَالِ وَ حُوسِبَ عَلَيهِ يَومَ القِيَامَةِ؛ کافی، ج۵، ص٨٠.

[8]. سورۀ شوری، آیۀ ٢٧.

[9]. «اموال و فرزندان شما، صرفاً وسیلۀ آزمایش شما هستند»؛ سورۀ‌ تغابن، آیۀ 15.

[10]. «و کسانی که آیات ما را تکذیب می‌کنند، از جایی که نمی‌دانند به‌تدریج آنان را تنزل می‌دهیم. و آنان را مهلت می‌دهم، که تدبیر من استوار است»؛ سورۀ اعراف، آیات 182 و 183.

[11]. «هر کس را که بخواهی عزت دهی و هر کس را که بخواهی ذلیل کنی»؛ سورۀ آل عمران، آیۀ 26.

[12]. «و کسانی که کفر ورزیده‌اند هرگز نباید گمان کنند که اینکه ما به آنان مهلت می‌دهیم برایشان بهتر است، ما فقط به این خاطر به آنان مهلت می‌دهیم که گناه خود را بیشتر کنند و عذابی خوارکننده برای آنان است»؛ سورۀ آل عمران، آیۀ 178.

[13]. «همانا پروردگار تو در کمین است»؛ سورۀ‌ فجر، آیۀ 14.

[14]. کافی، ج۵، ص١٢٧.

[15]. وسائل الشیعه، باب کراهة رکوب البحر للتجارة، ج١٧، ص٢۴٠.  

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

6 نظرات
  1. امیر محمد می گوید

    خیلی جالب ممنونم

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  2. ناشناس می گوید

    خیلی جالب ممنونم

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  3. س می گوید

    بسیار عالی استفاده کردم 🙏🏻👌متشکرم

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم