مهارتهای ارتباط با دیگران در آموزه‌های اسلامی

آموزه‌های اسلامی راهکار‌های فراوانی را برای ارتباط صحیح انسانها با یکدیگر در جامعه بیان می‌کنند. در فرهنگ و حکومت اهل بیت (ع) کرامت و حقوق انسان‌ها در بالاترین سطح حساسیت رعایت می‌شود. قرآن کریم و روایات اسلامی پر است از فرامینی که ما را به برخورد خوب با همۀ انسان‌ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان راهنمایی می‌کند. در این مقاله به بررسی آموزه‌های دینی دربارۀ ارتباط با دیگران می‌پردازیم. از جمله این توصیه‌ها عبارتند از:

  • اصلاح بین مردم
  • به نیکی سخن گفتن
  • گذشت از اشتباه دیگران
  • داوری به حق
  • نکوهش دشنام دادن
  • پرهیز از ظلم
  • برخورد آمیخته با رحمتِ حاکمان با مردم
  • واکنش در مقابل ظلم
  • دلسوزی برای گمراهان
  • حمایت مالی از ناتوان‌ها

چکیده

  • آموزه‌های دینی، ما را به برخورد خوب با همۀ انسان‌ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان راهنمایی می‌کند.

  • قرآن کریم در آیات متعددی، از جمله آیات 83 و 224 سورۀ بقره؛ 134 سورۀ آل عمران؛ 58 و 114 سورۀ نساء؛ 108 سورۀ انعام؛ ٢۶ سورۀ ص و … دربارۀ چگونگی برخورد با عموم مردم اعم از مسلمان و غیر مسلمان توصیه‌هایی دارد؛ از جمله: اصلاح بین مردم، به نیکی سخن گفتن با مردم و گذشت از اشتباه دیگران.

  • روایات و سیرۀ ائمه (ع) نیز بیانگر توصیه‌ها و الگوهای رفتار در ارتباط با دیگران است؛ مواردی چون برخورد آمیخته با رحمت حاکمان با مردم، واکنش در مقابل ظلم، دلسوزی برای گمراهان و حمایت مالی از ناتوانان.

 مهارتهای ارتباط با دیگران

براساس آیات قرآن و روایات اهل‌بیت (ع) فهرستی از آموزه‌هایی که باید در ارتباط با عموم مردم لحاظ شود، ارائه می‌شود و چگونگی ارتباط با دیگران اعم از مسلمان و غیر مسلمان بررسی می‌گردد. آیات و روایاتی که در اینجا بیان می‌شود، گواه بسیار روشنی است که آموزه‌های دینی، ما را به برخورد خوب با همۀ انسان‌ها راهنمایی می‌کند. در ادامه ده مورد از مهارتهای ارتباط با دیگران را که برگرفته از آموزه‌های قرآن و روایات است رزبیان می‌کنیم:

١. اصلاح بین مردم

وَ لا تَجعَلُوا اللّهَ عُرضَةً لِأَيمانِكُم أَن تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصلِحُوا بَينَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم‏.[1]

و خدا را در معرض سوگندهايى كه مى‏خوريد قرار ندهيد، به اينكه سوگند بخوريد كه نيكى نكنيد، و تقوا پيشه نسازيد، و ميان مردم آشتى ندهيد و خدا شنوا و داناست.

این آیۀ شریفه ترغیبی است به اصلاح بین همۀ مردم. آیۀ زیر نیز همین مفهوم را می‌رساند.

لا خَيرَ فی كَثيرٍ مِن نَجواهُم إِلاَّ مَن أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَو مَعرُوفٍ أَو إِصلاحٍ بَينَ النَّاسِ.[2] 

در بسیاری از نجواهای ایشان خیری نیست، مگر آن کس که فرمان می‌دهد به صدقه‌ای یا کار پسندیده‌ای یا اصلاح و سازشی بین مردم.

٢. به نیکی سخن گفتن

وَ إِذ أَخَذنا ميثاقَ بَنی‏ إِسرائيلَ لا تَعبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالوالِدَينِ إِحساناً وَ ذِی­الْقُربى‏ وَ اليَتامى‏ وَ المَساكينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً …[3]

و [یاد کن] آن هنگام که پیمان بنی‌اسرائیل را گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به والدین و نزدیکان و یتیمان مسکینان نیکی کنید و با مردم به‌نیکی سخن بگویید.

در این آیه نیز سخن دربارۀ همۀ مردم است، نه فقط اهل ایمان؛ چراکه می‌­فرماید: «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً».

٣. گذشت از اشتباه دیگران

الَّذينَ يُنفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الكاظِمينَ الغَيظَ وَ العافينَ عَنِ النَّاسِ.[4]

آنان که در آسایش و سختی انفاق می‌کنند و کسانی که خشم را فرو می‌خورند و از مردم درمی‌گذرند.

قرآن کسانی را که از مردم در می‌گذرند و عفو و گذشت دارند، ستایش می‌کند. این عفو نسبت به عموم مردم پسندیده است و مؤمن و غیر مؤمن و مسلمان و غیر مسلمان ندارد.

۴. داوری به حق در ارتباط با دیگران

إِنَّ اللّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلى‏ أَهلِها وَ إِذا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ أَن تَحكُمُوا بِالعَدلِ.[5]

خداوند شما را فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش برگردانید و آن هنگام که بین مردم حکم می‌کنید، به عدالت حکم کنید.

وقتی بین مردم داوری می‌کنید، باید داوری شما عادلانه باشد؛ مسلمان و غیر مسلمان ندارد. خداوند متعال داوود نبی (ع) را نیز چنین فرمان می‌دهد:

يا داوُودُ إِنّا جَعَلناكَ خَليفَةً فِی الأَرضِ فَاحكُم بَينَ النّاسِ بِالحَقِّ …[6]

ای داوود ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم، پس میان مردم به حق حکم کن.

قضاوت عادلانه تنها در حق مسلمان‌ها نیست؛ بلکه باید برای همه رعایت شود.

از امیر مؤمنان (ع) نقل شده که در دوران خانه‌نشینی، یعنی زمانی که قدرت و حکومت در دست خلیفۀ دوم بود، شخصی از ایشان شکایت کرد. آن حضرت را برای بررسی این شکایت احضار کردند و ایشان حاضر شدند. خلیفۀ‌ دوم که متصدّی رسیدگی به این شکایت بود به امیرالمؤمنین گفت: «یا ابا الحسن برخیز و در کنار شاکی خود بنشین». وقتی این جمله را گفت، رنگ چهره‌ آن حضرت تغییر کرد. بعد از جلسه، خلیفۀ دوم، به امیر مؤمنان (ع) گفت: «یا اباالحسن، چرا تو را دگرگون می‌بینم؟ آیا از آنچه در این جلسه پیش آمد، ناراحت شدی؟».

آن حضرت فرمودند: «بله، تو در حضور طرف مقابل من، مرا با کنیه صدا کردی و گفتی یا اباالحسن برخیز. چرا نگفتی یا علی برخیز؟!».[7] آن حضرت از آن جهت ناراحت شدند که صدا زدن با کنیه، نشانۀ احترام بیشتر است.

نگاه و آموزه‌ دین این است که در یک دادگاه، موقعیت طرفین نباید کوچک‌ترین تأثیری در داوری و حتی در برخورد با آنان داشته باشد.

۵. نکوهش دشنام دادن

وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدواً بِغَيرِ عِلمٍ.[8]

کسانی را که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهیم که آنان هم از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام می‌دهند.

بنا بر این آیه، حتّی کافران را نیز نمی‌توان دشنام داد. پیامدهای ناپسند این امر به خود مسلمانان بازمی‌گردد.

۶. پرهیز از ظلم در ارتباط با دیگران

وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثلُها فَمَن عَفا وَ أَصلَحَ فَأَجرُهُ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعدَ ظُلمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيهِم مِن سَبيلٍ إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَى الَّذينَ يَظلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبغُونَ فىِ الأَرضِ بِغَيرِ الْحَق‏ …[9]

پاداش بدى مانند همان بدى است؛ ولى هر كه بگذرد و [ميان خود و طرف مقابلش را] اصلاح نمايد. پاداشش بر عهدۀ خداست؛ يقيناً خدا ستمكاران را دوست ندارد. و كسانى كه پس از ستم ديدنشان [به حكم حق و برابر قوانين اسلام‏] در مقام انتقام برآيند، ايرادى بر آنان نيست. ايراد و محكوميت فقط متوجه كسانى است كه به مردم ستم روا مى‏دارند و به ناحق در زمين سركشى مى‏كنند.

خدا کسانی را که به مردم ظلم می‌کنند، نکوهش می‌کند. ظلم به هر کسی که باشد، بد است. این آیات دربارۀ عموم مردم است؛ مسلمان و غیر مسلمان ندارد. این چند آیه برای اینکه ما پیام قرآن را دریافت کنیم کافی است. حتماً به تفسیر این آیات مراجعه بفرمایید. چند آموزه نیز از جملات اهل‌بیت (ع) بیان می‌شود.

٧. برخورد آمیخته با رحمتِ حاکمان با مردم

امیرالمؤمنین (ع) در بخشی از نامه به مالک اشتر چنین می‌نویسند:

وَ أَشعِر قَلبَكَ الرَّحمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ المَحَبَّةَ لَهُم وَ اللُّطفَ بِهِم وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيهِم سَبُعاً ضَارِياً تَغتَنِمُ أَكلَهُم.[10]

قلب خود را آکنده کن از رحمت و محبت و لطف نسبت به رعیت. و بر آنان چون حیوانی درنده نباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری.

امام (ع) امر می‌کنند که دلت با رعیت پر از رحمت باشد. غیر مسلمان‌ها نیز رعیت و زیر مجموعۀ نظام اسلامی هستند. حاکم باید با همۀ مردم با رحمت، محبّت و لطف برخورد کند. حاکم نباید مثل درنده‌ای که از فرصت خوردن استفاده می‌کند، چند روز حکومت را فرصتی برای خوردن مردم ببیند و از موقعیت خود سوء استفاده کند. امام (ع) در ادامه، وجه این فرمایش را چنین تبیین می‌فرماید:

فَإِنَّهُم صِنفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِی الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِی الخَلقِ. يَفرُطُ مِنهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعرِضُ لَهُمُ العِلَلُ وَ يُؤتَى عَلَى أَيدِيهِم فِی العَمدِ وَ الخَطَإِ فَأَعطِهِم مِن عَفوِكَ وَ صَفحِكَ مِثلِ الَّذِی تُحِبُّ وَ تَرضَى أَن يُعطِيَكَ اللَّهُ مِن عَفوِهِ وَ صَفحِه.[11]

زیرا آنان دو دسته هستند؛ یا برادر دینی تو هستند یا [از نظر دینی با تو هماهنگ نیستید، ولی] انسان‌هایی هستند که در آفرینش مانند خودت هستند. لغزش‌هایی از آنان سرمی‌زند و عذرها و عیب‌هایی برایشان پیش می‌آید و به عمد یا خطا، گناهانی از ایشان سرمی‌زند. پس همان‌طور که دوست داری که خدا عفو و چشم‌پوشی خود را نصیب تو گرداند، تو نیز مردم را از عفو و چشم‌پوشی خود بهره‌مند کن.

٨. واکنش در مقابل ظلم

در بخشی از خطبۀ بیست و هفتم نهج‌البلاغه آمده است:

وَ لَقَد بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم كَانَ يَدخُلُ عَلَى الْمَرأَةِ الْمُسلِمَةِ وَ الْأُخرَى المُعَاهَدَةِ فَيَنتَزِعُ حِجلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا …[12]

به من خبر رسیده است که بخشی از مردان ایشان (از لشگر معاویه) بر زن مسلمان و همچنین بر زن کافری که در پناه اسلام است وارد می‌شد و خلخال‌ و دست‌بندها و گردن‌بندها و گوشواره‌های آنان را به‌زور از آنها می‌ستانده است.

امیر مؤمنان (ع) از امری که پیش آمده،‌ متأثّر است و در اینجا این تعبیر تکان‌دهنده و تاریخی را بیان می‌فرماید:

فَلَو أَنَّ امرَأً مُسلِماً مَاتَ مِن بَعدِ هَذَا أَسَفاً مَا كانَ بِهِ مَلُوماً بَل كانَ بِهِ عِندِی جَدِيراً.[13]

اگر پس از این، مرد مسلمانی به‌خاطر تأسف و اندوه این فاجعه دق کند و بمیرد، مورد سرزنش نخواهد بود؛ بلکه در نزد من به مردن سزاوار است.

امروز باید این سخن را در همۀ عالم منتشر کرد که در فرهنگ و حکومت اهل­بیت (ع) این چنین حقوق و کرامت انسان‌ها در بالاترین سطح حساسیت رعایت می­شود.

٩. دلسوزی برای گمراهان

در جنگ صفّین امیر مؤمنان (ع) از عده‌ای از اصحاب خود شنید که به لشکر شام دشنام می‌دادند. البته آنها مسلمان بودند، ولی مسلمانی که رو در روی امیر مؤمنان (ع) ایستاده‌اند. آن حضرت فرمودند:

إِنِّی أَكرَهُ لَكُم أَن تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لكِنَّكُم لَو وَصَفتُم أَعمَالَهُم وَ ذَكَرتُم حالَهُم كانَ أَصوَبَ فِی القَولِ وَ أَبلَغَ فِی العُذرِ وَ قُلتُم مَكانَ سَبِّكُم إِيَّاهُم اللَّهُمَّ احقِن دِماءَنا وَ دِماءَهُم وَ أَصلِح ذاتَ بَينِنا وَ بَينِهِم وَ اهدِهِم مِن ضَلالَتِهِم حَتَّى يَعرِفَ الحَقَّ مَن جَهِلَهُ وَ يَرعَوِیَ‏ عَنِ الغَیِّ وَ العُدوانِ مَن لَهِجَ بِه‏.[14]

من نمی‌پسندم که شما دشنام‌گو باشید؛ ولی اگر کارهای آنان را توصیف می‌کردید و حال ایشان را بیان می‌کردید، کلامی درست‌تر بود و برای بیان عذر رساتر بود [و دلیل جنگ با آنان را بهتر روشن می‌کرد] و بهتر بود که به‌جای دشنام‌گویی به آنان بگویید: خدایا خون‌های ما و خون‌های آنان را نگه دار و بین ما و ایشان سازش برقرار فرما و آنان را از گمراهی‌شان هدایت کن تا آن کسی که حق را نمی‌شناسد به آن آگاه شود و کسی که به گمراهی و دشمنی مشتاق است، از این امور دست بردارد.

بعضی از یاران امیرالمؤمنین (ع) مثل عمرو بن حمق خزاعی وقتی این جمله را شنیدند به خدمت آن حضرت آمدند و با کمال ادب گفتند: «نَقبَلُ عِظَتَكَ وَ نَتَأَدَّبُ بِأَدَبِكَ»[15] (موعظه شما را می‌پذیریم و ادب شما را در زندگی خود پیاده می‌کنیم).

 در کجای عالم سراغ دارید که فرمانده به لشکریان خود دستور دهد که علاوه بر دعا برای حفظ خون خودشان، برای حفظ خون دشمنان هم دعا کنند و آرزوی هدایت و نجات آنان را داشته باشند!؟

البته در لشکر شام، معاویه و عمرو‌ عاص و چند نفر از سران لشکر، حساب جدایی از عموم لشکریان داشتند. آنان سیاهی لشکر معاویه و ناآگاه و جاهل بودند. از روی جهل بود که در برابر امیر مؤمنان (ع) ایستاده بودند.

١٠. حمایت مالی از ناتوان­ها در ارتباط با دیگران

شیخ طوسی (ره) در تهذیب الاحکام[16] چنین نقل می‌کند:

پیرمردی نابینا که مشغول گدایی بود، عبور کرد. امیر مؤمنان گفتند: این چیست؟! گفتند: یا امیرالمؤمنین، این مردی نصرانی است. آن حضرت فرمودند: او را به کار گرفتید تا اینکه وقتی پیر و ناتوان شد، او را محروم گذاشتید. از بیت‌المال خرج او را بدهید.[17]

واقعاً عجیب است! باید بگوییم فاصلۀ ما از آموزه‌های دینی و اخلاق قرآنی زیاد است. جامعه‌ای که امیرالمؤمنین (ع) می‌پسندید این‌گونه است که گدایی یک نصرانی هم در آن قابل تحمل نیست. همراهان امام فکر می‌کردند که اگر بگویند این شخص مسلمان نیست، عملشان توجیه می‌شود. اما آن حضرت این توجیه را از آنان نمی‌پذیرد و یادآوری می‌فرماید که این شخص توان خود را در جامعۀ‌ شما مصرف کرده به این جامعه خدمت رسانده است. اکنون که ناتوان شده نباید فراموش شود و باید زندگی‌اش از بیت‌المال اداره شود.

از مجموعۀ این بحث می‌توان به این نتیجه رسید که بر اساس آموزه‌های اسلام، ظلم در هر شرایطی ناپسند است و باید در برخورد با انسان‌ها عدالت و انصاف رعایت شود؛ چه طرف مقابل، مسلمان باشد و چه غیر مسلمان.

لُبّ مطلب در شیوه صحیح ارتباط با دیگران:

امیرالمؤمنین (ع) در نامۀ 31 نهج البلاغه می‌فرمایند:

“فَأَحبِب لِغَيرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفسِكَ وَ اكرَه لَهُ مَا تَكرَهُ لَهَا”

پس از براى ديگران دوست بدار آنچه را كه براى خودت دوست ميدارى، و خوش ندار براى ديگران آنچه را براى خودت خوش ندارى.

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. سورۀ بقره، آیۀ ٢٢۴.

[2]. سورۀ نساء، آیۀ ١١۴.

[3]. سورۀ بقره، آیۀ ٨٣.

[4]. سورۀ آل عمران، آیۀ ١٣۴.

[5]. سورۀ نساء، آیۀ ۵٨.

[6]. سورۀ ص، آیۀ ٢۶.

[7]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج‏17، ص65.

[8]. سورۀ انعام، آیۀ ١٠٨.

[9]. سورۀ شوری، آیات ۴٠ ـ ۴٢.

[10]. نهج البلاغه، نامه ۵٣، ص۴٢٧.

[11]. همان.

[12]. نهج البلاغه، خطبه ٢٧، ص۶٩.

[13]. همان، ص٧٠.

[14]. نهج البلاغه، خطبۀ ٢٠۶، ص٣٢٣.

[15]. مستدرک الوسائل، ج١٢، ص٣٠٧.

[16]. کتاب تهذیب الاحکام، یکی از مصادر قدیمی حدیثی شیعه و از کتب اربعه است. کتب اربعه که مهم‌ترین مصادر حدیثی شیعه هستند، عبارتند از: 1. کافی، تألیف شیخ کلینی، ٢.‌ من لا یحضر الفقیه، تألیف شیخ صدوق؛ 3 و ۴. تهذیب الاحکام و استبصار، تألیف شیخ طوسی.

[17]. «مَرَّ شَيخٌ مَكفُوفٌ كَبِيرٌ يَسأَلُ فَقَالَ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ (ع) مَا هَذَا؟ فَقَالُوا يَا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ نَصرَانِیٌّ  قَالَ فَقَالَ أَمِيرُالمُؤمِنِينَ (ع) استَعمَلتُمُوهُ حَتَّى إِذَا كَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَيهِ مِن بَيتِ المَالِ»؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص٢٩٣.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.