دوری از تکبر و خودپسندی

یکی از سفارشات اخلاقی در آموزه‌های اسلام دوری از تکبر و خودپسندی است. در این مقاله بر پایه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی به بررسی اهمیت تواضع و دوری از تکبر و خودپسندی می‌پردازیم. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • دوری از تکبر و خودپسندی در منشور تربیتی لقمان
  • راه مبارزه با صفات ناپسند تکبر، خودپسندی و خودبزرگ‌بینی
  • چگونه فرزندانمان را پاک از تکبر و عُجب تربیت کنیم؟
  • آثار سوء تکبر

چکیده

  • در آیه هجدهم از سوره مبارکه لقمان، قرآن دو فرمان مهم را بیان می‌کند:
    1. سفارش به تواضع و دوری از تکبر
    2. دوری از خودپسندی و خودبزرگ‌بینی

  • «وَ لا تُصَعِّر خَدَّكَ لِلنّاسِ»: از مردم روی‌برمگردان. یعنی وقتی با تو سخن می‌گویند بی‌اعتنایی نکن. بلکه به مردم توجّه کن و به سخن آنها گوش بده. مبادا فکر کنی از دیگران برتر هستی و به مردم بی‌اعتنایی کنی.

  • « وَ لا تَمشِ فِي الأَرضِ مَرَحًا»: با عجب و خودپسندی و غرور روی زمین راه نرو. یعنی آنقدر از خود راضی نباش که عیوب خود را نبینی و مدام به عیوب دیگران بپردازی.

  • راه دوری از صفات ناپسند: باید بدانیم که منشأ خودپسندی نعمت یا امکانی است که خدا به انسان می‌دهد. اگر خدا لطفی در حقّ انسانی می‌کند و نعمتی به او می‌دهد، در قبال آن نعمت مسئولیتی متوجه اوست و باید وظیفه‌ای را انجام دهد، نه اینکه گرفتار عجب و خودبزرگ‌بینی شود. ما همه انسان هستیم و هیچ کس بر هیچ کس برتری و فخری ندارد، مگر به تقوا. علم، ثروت و قدرت باید با تواضع همراه باشد و اگر با تکبّر همراه شد ضدّ ارزش می‌شود.

  • روش تربیتی فرزندان در تواضع و دوری از تکبر و خودپسندی:
    1. اوّلین کاری که انجام می‌دهیم آگاهی دادن است. باید کلام خدا و کلام اهل بیت عصمت و طهارت را به فرزندانمان بیاموزیم.
    2. بعد از اینکه این آموزش‌ها را به فرزندان خود دادیم، مرتّباً و در موقعیت‌های مناسب آنها را تکرار کنیم تا ملکه ذهن شود.
    3. در عمل مراقب باشیم هر جا اثری از تکبّر یا خودبینی دیدیم، تذکّر دهیم و از او بخواهیم بر محور تواضع و افتادگی رفتار کند.

دوری از تکبر و دوری از خودپسندی

یکی از برنامه هدایتی قرآن در مبحث تربیت فرزند ارائه یک منشور تربیتی ده بندی از زبان لقمان حکیم در سوره لقمان است. در آیه هجدهم از سوره مبارکه لقمان، قرآن دو فرمان مهم از آن را بیان می‌کند که در این مقاله به این دو مورد می‌پردازیم. در این آیه آمده است که:

«وَ لا تُصَعِّر خَدَّكَ لِلنّاسِ وَ لا تَمشِ فِي الأَرضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّـهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُختالٍ فَخورٍ»[1]

متکبرانه از مردم روی برمگردان، و در زمین با سرمستی و خودپسندی راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسندِ فخرفروشی را دوست ندارد.

از آنجا که قرآن این دو موضوع را با هم بیان می‌کند، ما نیز آنها را با هم مورد گفتگو قرار می‌دهیم. بالاجمال سه فراز در آیه شریفه هست:

تکبر

فراز اول موضوع تکبّر در رابطه با دیگران است که نمود آن در روی بر گرداندن از مردم است.

«وَ لا تُصَعِّر خَدَّكَ لِلنّاسِ»

صَعر: متمایل کردن یا منحرف کردن به راست یا به چپ است.

خَد: گونه.

در نتیجه معنای این فراز این است: «از مردم رخ برمتاب». یعنی وقتی با تو سخن می‌گویند با بی‌اعتنایی روی برمگردان بلکه به مردم توجّه کن و به سخن آنها گوش بده. مبادا فکر کنی از دیگران برتر هستی و به مردم بی‌اعتنایی کنی. ما نباید با ناز و تکبّر از مردم روی برگردانیم و به دیگران بی‌اعتنا باشیم. منشأ اینکه انسان خود را از دیگری بالاتر می‌بیند تکبّر است.

خودپسندی

فراز دوم خودپسندی است که نمود آن در راه رفتنِ سرمستانه و مغرورانه است:

«وَ لا تَمشِ فِي الأَرضِ مَرَحًا»

مرح: سرمستی، شادی شدید که ناشی از عُجب و خودپسندی است.

بعضی افراد چنان خود را قبول دارند که با یک توجّه خاصی به نفس راه می‌روند و محکم پا به زمین می‌زنند. البته اعتماد به نفس امر دیگری غیر از خودپسندی است. اما کسی که از خود راضی باشد، فکر می‌کند شخص خاصّی است و این‌ از جهالت اوست نه چیز دیگر.

 این که انسان از خود راضی باشد، حتی زمانی که با خود تنها هم هست نباید خودپسند و از خود متشکر باشد. عیوب دیگران را ‌ببیند اما به عیوب خود کاری نداشته باشد. در حالی که درباره اهل ایمان و درباره انسانی که خود را در مسیر تربیت قرار داده است، عکس این رفتارها وجود دارد. مؤمن به عیوب خود مشغول است و از عیوب دیگران فارغ است. امیرالمؤمنین (ع) در حدیثی برای یک مؤمن حقیقی 64 ویژگی‌ را برمی‌شمارند. در یکی از این ویژگی‌ها آمده است:

«مَشْغُولٌ بِعُيُوبِ نَفْسِهِ فَارِغٌ عَنْ عُيُوبِ غَيْرِهِ»[2]

مؤمن به عیب خویش مشغول است و از عیوب دیگران فارغ است.

در حدیث دیگری آمده است:

«إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أَلْهَاهُ عَنْ مَحَاسِنِهِ وَ جَعَلَ مَسَاوِيهِ بَيْنَ عَيْنَيْه‏»[3]

اگر خداوند بخواهد به بنده‌ای لطف کند، خوبی‌های آن بنده را از او پنهان می‌دارد و عیب‌هایش را مقابل چشمانش قرار می‌دهد.

وقتی بنده‌ای به عیب خود توجّه ‌کند اوّلاً مغرور نمی‌شود، ثانیاً دیگری را کوچک نمی‌بیند و تکبر نمی‌کند. آنگاه به فکر اصلاح خود می‌افتد.

خودبزرگ‌بینی و فخرفروشی

قرآن کریم بعد از بیان این دو فرمان، فراز سوم را بیان می‌نماید:

«إِنَّ اللَّـهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُختالٍ فَخورٍ»

همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد.

«مختال» از خِیل می‌آید، یعنی خیال کردن، تصوّر کردن. مختال کسی است که با خیال‌‌پردازی خود را بزرگ می‌بیند. این صفت هم به انسان مغرور و خودپسند و هم به انسان متکبّر نسبت داده می‌شود. بعضی افراد در خیالات خود فکر می‌کنند شخص خیلی مهمّی هستند، یا فکر می‌کنند از دیگران برتر هستند. خدا چنین انسانی را دوست ندارد. «فخور» مبالغه از فخر است، یعنی کسی که بسیار به دیگران فخر می‌فروشد. مال خود یا موقعیت خود را به رخ دیگران می‌کشد. لذا می‌فرماید خداوند انسان خیال‌‌پرداز متکبّر و فخر ‌فروش را دوست نمی‌دارد.

راه دوری از تکبر و خودپسندی

و امّا نکته مهم این است که چگونه می‌توانیم با این دو صفت ناپسند یعنی عُجب (خودپسندی) و تکبّر مبارزه کنیم. هر چند ابتدا باید تلاش کنیم که چنین رذایلی در ما پدیدار نشود، اما اگر چنین صفاتی نیز در ما بود چگونه باید شکسته شوند؟

یکی از بهترین راه‌ها آگاهی و تفکر در مسأله است. باید بدانیم که منشأ خودپسندی نعمت یا امکانی است که خدا به انسان می‌دهد. هر امکانی ممکن است در انسان عُجب و خودپسندی بیاورد و باعث تکبّر شود. به عنوان مثال مال دنیا غرورآور است و در انسان خودپسندی ایجاد می‌کند. گاهی ثروتمندانی را می‌بینیم که چون تربیت دینی و الهی نشده‌اند، به گونه‌ای برخورد می‌کنند که انگار از نظر شخصیّت انسانی با دیگران تفاوت دارند. آنان خود را برتر از فقرا و افراد عادی حس می‌کنند و این نوع تفکّر، منشی را در آنان ایجاد می‌کند که در فرزندانش نیز تأثیر دارد. وقتی این فرزند به مدرسه می‌رود حاضر نیست در کنار یک دانش‌آموز فقیر بنشیند زیرا خود را از نظر انسانی بالاتر می‌بیند.

در بقیّه امور نیز همین‌طور است و اگر مراقب نباشیم به چنین حالتی گرفتار می‌شویم. هیچ امکانی نباید انسان را به عُجب برساند. اگر خدا لطفی در حقّ انسانی بکند و نعمتی به او بدهد، در قبال آن نعمت باید وظیفه‌ای را انجام دهد، نه اینکه گرفتار عجب و خودبزرگ‌بینی شود. به جز ثروت، قدرت نیز ممکن است چنین آسیبی را برای انسان داشته باشد. مثلاً کسی که در یک اداره‌ای مسئولیت یا سمتی دارد در برابر دیگران به گونه‌ای برخورد می‌کند که گویا با آنان متفاوت است.

البته گاهی رفتار دیگران نیز این حس را در او تقویت می‌کند. در حالی که هرگز چنین نیست، همه ما بندگان خدا هستیم و از نظر شخصیت انسانی برابریم. در روایات آمده است که روزی پیامبر اکرم (ص) در مسجد بودند که مرد فقیری وارد شد. جستجو کرد تا جایی برای نشستن پیدا کند. تا اینکه آمد و کنار مرد ثروتمندی نشست. از آنجا که حضور آن مرد فقیر برای آن مرد ثروتمند ناخوشایند بود، لباس خود را کشید تا زیر پای مرد فقیر قرار نگیرد یا اگر می‌نشیند روی لباس او ننشیند. پیغمبر اکرم که کراهت را در چهره آن مرد ثروتمند دید فرمودند: چرا چنین کردی؟ ترسیدی از فقر او چیزی به تو وارد شود؟! یا از ثروت تو چیزی نصیب او شود؟

وقتی پیغمبر این سخن را فرمود آن شخص ثروتمند شرمنده شد و گفت: یا رسول الله، بد کردم و حاضر هستم نیمی از ثروت خود را در قبال این خطا به او بدهم. آن مرد فقیر گفت: یا رسول الله، من قبول نمی‌کنم. پیامبر اکرم فرمودند: چرا؟ گفت: می‌ترسم صفتی که در او هست در من نیز ایجاد شود.[4]

در روایت دیگری آمده است که وجود مقدّس امام رضا (ع) وقتی سفره پهن می‌کردند می‌گفتند همه خدمت‌گزاران بیایند و با ایشان غذا بخورند. حتّی «الْبَوَّابَ السَّائِسَ»[5]، حتی دربان را هم صدا می‌زدند تا همه با هم غذا بخورند. روزی یکی از صاحب منصبان دربار مأمون خدمت حضرت بود. موقع غذا که سفره انداختند، همه کارمندان و غلامان آمدند. این فرد ناراحت شد و گفت: چرا برای آنها سفره جدا پهن نمی‌کنید؟! حضرت فرمودند: چرا؟ ما همه انسان هستیم و هیچ کس بر هیچ کس برتری و فخری ندارد، مگر به تقوا.[6]

این داستان‌ها را برای فرزندانمان بازگو کنیم، به آنها بیاموزیم پول، شخصیّت انسان را بالا نمی‌برد، بلکه امکانی است که مسئولیّت‌آور است. گاهی هم ممکن است از دست انسان برود. مقام نیز چنین است. علم هم همین‌گونه است. اگر در علم صبغه الهی و روح الهی باشد، آن علم ارزشمند است و عالم متواضع خواهد بود. در خطبه متّقین، امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «أَمَّا النَّهَارَ فَعُلَمَاءُ حُلَمَاءُ»[7]؛ اینها عالمان بردبار هستند. علم، ثروت و قدرت باید با تواضع همراه باشد چرا که اگر با تکبّر همراه شد ضدّ ارزش می‌شود.

تربیت فرزند در دوری از تکبر وخودپسندی

نکته مهم دیگر این است که چه کنیم فرزندان ما خودپسند و متکبّر نشوند؟ یا اگر شدند بتوانند این صفت را از خود دفع کنند.

1- آگاهی دادن نسبت به آثار بد تکبر و خودپسندی

باید کلام خدا و کلام اهل بیت عصمت و طهارت را به آنها بیاموزیم. کلام نورانی قطعاً در دل آنها اثر دیگری دارد. معلّمی را به خاطر دارم که سر کلاس دانش‌آموزان ابتدایی می‌آمدند و کتاب حدیث می‌خواندند. از ایشان سؤال شد که چرا این کار را انجام می‌دهید؟ گفتند: اولاً بچّه‌ها به امام صادق و امیرالمؤمنین و ائمّه هدی (ع) بیش از من اعتماد دارند. پس احتمال اینکه به این حرف‌ها عمل کنند بیشتر است. دوماً من کلام اهل بیت (ع) را برایشان تکرار می‌کنم تا در ذهنشان تثبیت شود و کم‌کم با کلام معصومین مأنوس شوند.

می‌توانیم احادیثی را برای فرزندان خود به مناسبت نقل کنیم. در اینجا به چند نمونه از این احادیث اشاره می‌کنیم:

  1. فردی به نام حفص بن غیاث می‌گوید که امام صادق (ع) فرمودند: «هر کس فکر کند که از دیگری بالاتر است و بر دیگری فضیلتی دارد، گرفتار تکبّر شده است». عرض کردم: «یا ابن رسول الله، ما گاهی گناهکاری را می‌بینیم که گناه می‌کند، اما ما آن گناه را انجام نمی‌دهیم و گمان می‌کنیم در این جهت از او بالاتر هستیم». فرمودند: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ، هرگز نباید این‌گونه باشید، چه بسا او نجات پیدا کند و عاقبت به خیر شود و شما گرفتار شوید».
    آنگاه داستان ساحران فرعون را بیان کردند که بت پرست و جهنّمی بودند، اما وقتی معجزه حضرت موسی را دیدند، در همان لحظه ایمان آوردند و به سجده افتادند و گفتند که ما به پروردگاه جهانیان ایمان آوردیم. فرعون گفت: شما را به بدترین نحو ممکن خواهم کشت. گفتند: دیگر برای ما مهم نیست، زیرا دیدگاه ما عوض شده است و فقط به خدا فکر می‌کنیم، آنگاه جان خود را در این راه دادند و شهید شدند.[8]
  2. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «مَنْ يَسْتَكْبِرْ يَضَعْهُ اللَّهُ»[9]؛ هر کس تکبّر کند خدا او را پایین می‌آورد و خار و کوچک می‌کند و در حدیث دیگری فرمودند: «مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ»[10]؛ اگر کسی برای خدا، در برابر بندگان تواضع کند، خدا او را بالا می‌برد.
  3. امام مجتبی (ع) فرمودند: سزاوار نیست کسی که بزرگی خدا را می‌شناسد خودبزرگ‌بین باشد زیرا بزرگی کسانی که عظمت خدا را می‌دانند در آن است که تواضع کنند. همه ما بندگان خدا هستیم، چه کسی بر دیگری فخر دارد؟ مگر به تقوا که آن هم در نزد خدا است، نه در روابط ما.
  4. امام کاظم (ع) فرمودند: «إِنَّ الزَّرْعَ يَنْبُتُ فِي السَّهْلِ وَ لَا يَنْبُتُ فِي الصَّفَا»،[11] حضرت قلب را به گیاه تشبیه کرده‌اند، اگر دانه گیاه در خاک کشت شود می‌روید، اما اگر روی سنگ باشد نمی‌روید. حکمت در قلب انسان متواضع رشد می‌کند اما در قلب انسان متکبّر جبّار رشد نمی‌کند. یعنی قلب انسان متکبّر آباد نمی‌شود.
  5. امام باقر (ع) درباره خودپسندی فرمودند: «سُدَّ سَبِيلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَةِ النَّفْسِ»[12]؛ راه عُجب و خودپسندی را با شناخت نفس ببند. اگر انسان نفس خود را بشناسد و به فقر ذاتی خود معرفت پیدا کند، در این صورت دیگر متکبّر نخواهد شد. آنگاه خواهد دید که هیچ چیزی از خود ندارد و هر چه دارد از خدا است. در این باره حدیثی از امیر المؤمنین (ع) را یادآور می‌شویم که فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏»[13]؛ کسی که خود را بشناسد، آنگاه خدای خود را خواهد شناخت. معرفت نفس مثل نور چراغ است که اگر به انسان داده شود می‌بیند که وجود او لحظه به لحظه از سوی خدا می‌رسد و او هیچ وجود مستقلّی ندارد. اگر انسان چنین معرفتی پیدا کند دیگر به خود مغرور نمی‌شود.
  6. امیرالمؤمنین (ع) در حدیث دیگری فرمودند: «الْعُجْبُ يُفْسِدُ الْعَقْلَ»[14]؛ خودپسندی عقل انسان را فاسد می‌کند. انسان خودپسند عاقلانه فکر نمی‌کند و چون در خیالات خود به سر می‌برد عقل او آن‌گونه که باید اثر ندارد.

۲- تکرار و تلقین

بعد از اینکه این آموزش‌ها را به فرزندان خود دادیم، مرتّباً و در موقعیت‌های مناسب آنها را تکرار کنیم تا دوری از تکبر و خودپسندی ملکه ذهن شود.

۳- مطالبه کردن

کار سومی که باید انجام ‌دهیم این است که در عمل مراقب باشیم هر جا اثری از تکبّر یا خودبینی دیدیم، تذکّر دهیم و جلوی آن را بگیریم. اگر برادر بزرگی در منزل هست که تصوّر می‌کند چون بزرگ‌تر است حقّی بر گردن فرزند کوچک‌تر دارد، به او بیاموزیم که خدا برای برادر بزرگ حقّی قرار نداده است. تو نه حقّ زدن کوچک‌تر را داری، نه حقّ امر و نهی. هرچند گفته‌اند به بزرگترها احترام بگذارید، ولی این برای کوچک‌تر یک وظیفه اخلاقی است، حقّی نیست که تو بتوانی مطالبه کنی. تو باید با مهر و محبّت کوچک‌ترها را به خود جذب کنی.

تمام این نکات رفتاری را باید در زندگی به فرزندان خود آموزش دهیم. به آنها بیاموزیم که تواضع، انسان را بالا می‌برد و تکبّر، او را کوچک می‌کند. همانطور که انسان‌های متکبّر در چشم دیگران جایگاهی ندارند.

Cinque Terre

قرآن و خانواده

این مقاله بخشی از درس‌ قرآن و خانواده است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1]– سوره لقمان، آیه 18.

[2]– جامع الأخبار(للشعيري)، ص 84.

[3]– مصباح الشريعة، ص 190.

[4]–  الکافی، ج ‏2، ص 262.

[5]– عيون أخبار الرضا عليه السّلام، ج‏ 2، ص 184.

[6]– الکافی، ج ‏8، ص 230

[7]– بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ‏75، ص 74.

[8]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏8، ص 128.

[9]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏8، ص 82.

[10]– همان، ج 2، ص 122.

[11]– مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏11، ص 299.

[12]– تحف العقول، ص 285.

[13]– غرر الحكم و درر الكلم، ص 588.

[14]– همان، ص 44.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن