آرامش در تربیت و پرهیز از سخت‌گیری

یکی از مباحثی که در طب سنتی به آن پرداخته می‌شود مسأله اعراض نفسانی یا رخدادها و رویدادهای روحی روانی است که هم در سلامتی و هم در مسائل تربیتی بسیار موثر است. در این مقاله سه اصل مهم تربیتی که مقدمه مباحث روحی و روانی است بیان می‌شود: آرامش در تربیت ، پرهیز از رفاه زدگی و پرهیز از سخت گیری افراطی. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • اصول تأثیر اعراض نفسانی بر تربیت
  • آرامش در تربیت یک شرظ اساسی
  • رفاه زدگی، مخل تربیت
    • عوارض رفاه زدگی
  • پرهیز از سخت گیری افراطی
    • خشکی مزاج موجب سخت گیری
    • تفاوت سخت گیری با سخت کوشی

چکیده آرامش در تربیت و پرهیز از سخت گیری:

  • اصول تأثیر اعراض نفسانی بر تربیت عبارت‌اند از:
    1. آرامش در تربیت (شرط اساسی تربیت)
    2. رفاه‌زدگی (مخل تربیت)
    3. پرهیز از سخت‌گیری افراطی

  • آرامش به عنوان اولین اصل از اصول تأثیر اعراض نفسانی بر تربیت است. به عبارتی آرامش بزرگترین هدیه‌ای است که می‌توانید به وجود خود یا کودک خود هدیه کنید. این آرامش سبب ایجاد نظم و انضباط در تمام افعال و عملکردهای بدن می‌شود.

  • رفاه‌زدگی یا آسایش بیش از حد نه تنها همیشه مفید نیست، بلکه به علت این که روح و جسم را تنبل می‌کند، باعث می‌شود فرد مستعد بیماری، کندی رفتار، ذهن و افعال شود که این مخل مسیر آموزشی و پرورشی است.


  • عوارض رفاه‌زدگی عبارت‌اند از:
    1. ایجاد سوء مزاج‌های سرد و تر در بدن به واسطۀ تن‌آسایی
    2. ایجاد حس کسالت، کندی، بلادت، در روح و قوای مغزی و جسم و قوای فیزیکی
    3. کاهش قدرت ایمنی بدن (نتیجۀ نهایی رفاه‌زدگی و آسایش بیش از حد)
    4. ضعف عمومی بدن به واسطۀ عدم تمرین و تحرک
    5. کاهش مقاومت بدن در مقابل هر عامل بیماری‌زایی
    6. کاهش سلامتی، قوای بدن و توانایی‌های مغزی و روحی

  • در نقطۀ مقابل رفاه‌زدگی یا آسایش و تن‌آسایی بیش از حد، سخت‌گیری بیش از حد است. این سخت‌گیری دو معنی دارد که عبارت است از:
    1. فشار آوردن بیش از حد به فرد و در نظر نگرفتن توانایی‌های او و ایجاد یک انتظار غیر منطقی
    2. گرفتار کردن روح به یک نوع عدم رضایت (سخت گرفتن دنیا و اموراتش)

  • اگر روح و مراکز مهم آن بیش از حد دچار خشکی مزاج یا غلبۀ اخلاط خشک شوند، سبب کاهش انعطاف‌پذیری و کنار آمدن با مسائل مختلف می‌شود. این سخت‌گیری در مقابل هر حادثه یا جریان خارجی نیز سبب ایجاد احساس نارضایتی در فرد می‌شود. بنابراین لازم است که سخت نگرفتن بر امور دنیا و حوادث آن را به فرزندان خود بیاموزیم تا روح آن‌ها پرورانده شود.

  • سخت‌گیری غیر از سخت‌کوشی، جدیت و پشتکار است. یعنی لازم است که فرد سخت‌کوشی، جدیت و پشتکار را بیاموزد و دائماً در این مسیر باشد اما سخت‌گیری به معنای عدم رضایتمندی را در درون خود سرکوب کند.

اصول تأثیر رویدادهای روحی و روانی بر تربیت

رخدادهای روحی و روانی رابطه‌ای بسیار قوی با مسائل تربیتی دارند. یعنی همین‌طور بدون اطلاع از مسائل طب سنتی و مراقبت‌های طب اصیل ما هم شما می‌دانید که اضطراب با تربیت چه می‌کند، خجلت با عوامل تربیت چه می‌کند. همۀ این‌ها مخرب هستند. ترس زیاد، فرح و فزع هر کدام از این‌ها چقدر می‌تواند اختلال ایجاد بکند و بحث‌های بسیار پیچیده و کاربردی در این زمینه وجود دارد.

۱. آرامش در تربیت یک شرط اساسی

آنچه که به عنوان اولین اصل از اصول تأثیر اعراض نفسانی بر تربیت مهم است، این است که آرامش شرط اساسی تربیت است. یعنی هر کدام از عوامل دیگری که حالت روحی و روانی را متلاطم بکند، مضطرب بکند و از حالت آرامش خارج بکند، به مسائل تربیتی فرد آسیب جدی وارد می‌کند. حداقل این است که یک اختلالی در مسیر تربیت ایجاد می‌شود و شما باید زحمت بیشتر بکشید و نتیجۀ کمتر بگیرید.

به عبارتی آرامش بزرگترین هدیه‌ای است که می‌توانید به وجود خود و دانش آموز یا کودک خود هدیه بکنید و موجب می‌شود نظم و انضباط تمام افعال و عملکردهای بدن ایجاد بشود و آن افعالِ جسمی روحی، درونی صحیح، به موقع و به اندازۀ کافی رخ بدهد و حتی در سایۀ این آرامش اشکالات و نقص‌های موجود با یک مدیریت صحیح طبیعت می‌تواند سریع‌تر ترمیم و اصلاح بشود.

یعنی اگر آرامش در وجود کسی مستولی شد، اگر نقص و ضعف و اشکال هم وجود داشت، می‌تواند بهتر مدیریت بکند. به عبارتی هم فرد توانمند با آرامش از توانایی‌های خود بهترین استفاده را می‌کند و هم فرد ناتوان یا دچار نقص و ضعف با آرامش می‌تواند بهتر و سریع‌تر نقایص خود را اصلاح بکند و به آن هدف اصلی خود از آموزش، تربیت یا حتی مسائل سلامتی خود بهره ببرد.

حضرت امام صادق (ع) می‌فرمایند که آرامش موجب ایمنی از خطا و سلامتی از اشتباه است و عجله باعث پشیمانی از کار است.[1] پس در هر کاری خصوصاً در مسائل تربیتی، آموزشی، پرورشی سعی بکنید هم آرامش را در وجود فردی که می‌خواهد کار را فرا بگیرد، حرفه را فرا بگیرد، مطلب و موضوع علمی یا معنوی یا هر چه را فرا بگیرد و در آن دامنه قرار بگیرد، ایجاد آرامش بکنید، آرامش کیفیت کار را بالا می‌برد و هم این مسیر تربیتی، آموزشی، پرورشی خود را در حالت آرامش پیش ببرید. ایجاد عجله به هیچ وجه کار را زودتر به سرانجام نمی‌رساند. بلکه کار را آشفته‌تر می‌کند و نتیجه‌گیری را دیرتر می‌کند.

ایجاد اضطراب در فردی که می‌خواهد فرا بگیرد در فراگیر شما، در کودک شما، در دانشجوی شما صرفاً رسیدن به آن هدف اصلی را به تلاطم می‌اندازد. یعنی فرد دیرتر یا سخت تر یا با ایجاد اطمینان کمتری می‌تواند به آن هدف اصلی خود برسد.

بنابراین آرامش را در مسیر خود ایجاد بکنید، آرامش در خود ایجاد بکنید و آرامش را در فراگیر خود ایجاد بکنید. هر سه باید در حالی از آرامش برای رسیدن به یک هدف تربیتی خاص تلاش بکنند، تا هم به موقع ضعف‌ها و نقص‌ها را پیدا بکنند و هم به موقع بتوانند به هدفی که برنامه‌ریزی کردند برسند. البته با برنامه ریزی منطقی که همه چیز براساس توانایی‌ها تنظیم شده باشد.

۲. رفاه زدگی، مخل تربیت

دومین مسئله در رخدادهای روحی و روانی که می‌تواند به مسئلۀ تربیت و آموزش و پرورش لطمه وارد بکند و لازم است رعایت بشود، این است که رفاه زدگی یا آسایش بیش از حد نه تنها همیشه مفید نیست، بلکه به علت این که روح و جسم را تنبل می‌کند، باعث می‌شود فرد مستعد در واقع بیماری، کندی رفتار، کندی ذهن و افعال بشود و این مخل مسیر آموزشی و پرورشی است.

عوارض رفاه زدگی

همیشه تعادل یکی از اصول مهم تندرسی در طب سنتی است. در مورد روح و قوای روحی، مغز و قوای مغزی هم از مهمترین عوامل همین ایجاد تعادل است. یعنی اگر تن آسایی ما، رفاه ما بیش از حدِ مطلوب باشد، یکی از عوامل ایجاد سوء مزاج در بدن می‌شود. بدن بیش از حد سرد می‌شود و بیش از حد تر می‌شود و سوء مزاج‌های سرد و تر به واسطۀ رفاه زدگی یا تن آسایی، منجر به این می‌شوند که حس کسالت، کندی، بلادت، در روح و قوای مغزی و حتی بلادت و کندی در جسم و قوای فیزیکی ایجاد بشود.

بنابراین توانایی‌های شما برای یادگیری یا قوای روحی، مسائل تربیت‌های اخلاقی، آموزش‌های فیزیکی و جسمی و همۀ این‌ها تحت تأثیر قرار بگیرد و نه بتوانید فعالیت جسمی مناسب داشته باشید، نه بتواند تحرکات مطلوب روحی روانی مناسب داشته باشید.

 به واسطۀ همۀ این نکاتی که گفتم در مجموع قدرت ایمنی بدن هم کاهش پیدا می‌کند. یعنی نتیجۀ نهایی رفاه زدگی و آسایش بیش از حد کاهش قدرت ایمنی بدن است. آن چیزی که در سطح جامعه هم دارید می‌بینید. کسانی که بیش از حد در رفاه هستند و خیلی به خود بیش از حد رسیدگی می‌کنند و تمام عوامل مخل را حذف کردند و هیچ نوع اضطراب و تلاطمی در زندگی آن‌ها وجود ندارد، اتفاقاً استعداد آن‌ها برای ابتلاء به بیماری‌ها بیشتر می‌شود. قدرت ایمنی بدن آن‌ها کاهش پیدا می‌کند و این افراط در آسایش یا رفاه می‌تواند بدن شما را ضعیف بکند.

یکی از عوامل آن ایجاد سوء مزاجات سرد و تر در جسم و روح و بدن و کل وجود شما است و یکی دیگر هم ضعف کلی عمومی بدن است که به واسطۀ عدم تمرین و تحرک باعث شده است که گرفتار ضعف بشود و مقاومت آن در مقابل هر عامل بیماری‌زایی -در مجموع از عوامل بیماری‌زای خارجی یا داخلی- کاهش پیدا بکند و سطح سلامتی کاهش پیدا بکند و قوای بدن و توانایی‌های مغزی روحی کاهش پیدا بکند.

حضرت امام علی (ع) مستقیماً می‌فرمایند: درختان بیابانی محکم‌تر هستند، چوب درختان بیابانی مستحکم‌تر هستند امّا سبزه‌های درختان سر سبز و خرم نازک‌تر هستند، آسیب‌پذیرتر هستند.[2] و استقامت بیشتر را به واسطۀ سر سختی بیشتر و زندگی در محیط سخت تر تعریف می‌کنند که این یک تلویحی است و دارند اشاره‌وار به آن اشاره می‌کنند.

 نتیجۀ مطلوب و نهایی این می‌شود که اگر می‌خواهید بدن را محکم بکنید، روح را قوی بکنید، افعال بدن را به واسطۀ این قوا محکم‌تر و قوی‌تر بکنید، باید در رفاه زدگی، در آسایش افراط نکنید و بگذارید کودکان شما از همان ابتدا، نوجوان و جوانان شما سختی‌ها را بچشند و تمرین بکنند و بدن و روح خود را پرورده بکنند تا قوای آن‌ها افزایش پیدا بکند.

۳. پرهیز از سخت گیری افراطی

در نقطۀ مقابل این رفاه زدگی یا آسایش و تن آسایی بیش از حد، سخت گیری بیش از حد است. یک نکتۀ مهم این است که قرار نیست که اگر قرار است ما رفاه‌زده نشویم یا کودک ما یا جوان ما بیش از حد رفاه‌زده نشود، به او سخت گیری کنیم. در کنار آرامش در تربیت باید از سخت گیری افراطی هم پرهیز کرد.

 این سخت گیری دو معنی دارد. یکی این‌که بیش از حد به فرد فشار بیاوریم و حدود توانایی‌های این کودک را، این جوان و نوجوان را در نظر نگیریم و از انتظارات خود که باید منطقی باشد فراتر برویم و یک نوع انتظار غیر منطقی ایجاد بکنیم.

معنای دومی هم برای این سخت گرفتن است و آن هم این است که روح خود را گرفتار یک نوع عدم رضایت بکنیم. یعنی دنیا و امورات او را سخت بگیریم. هر دوی این معانی و افعالی که از آن‌ها بلند می‌شود، ناپسند هستند.

 اگر فردی عادت کرد که هیچ وقت آن حس رضایت و احساس آرامش و رضایتمندی عمیق را در درون خود حس نکند و همیشه با یک حس نارضایتی به افعال اطراف خود، افعال خود، توانایی‌های وجود و غیره نگاه بکند، این یک حسی از غم، اندوه، ناتوانی و کم ظرفیتی برای او به وجود می‌آورد و فرد احساس می‌کند که نسبت به دیگران نقصی دارد.

خصوصاً اگر در کودک این حس القاء شد، یعنی پدر و مادر دائماً در نگاه خود به زندگی و در نگاه خود به نتایج افعال کودک یا جوان خود سخت گیری کردند، آن فرد یک احساس عدم اعتماد به نفس پیدا می‌کند و هیچ گاه احساس رضایتمندی در او شکل نمی‌گیرد.

بنابراین یک توصیۀ کلی در طب ایرانی این است که کلاً زندگی و کارها و امورات مربوط به زندگی را سخت نگیرید. یک محدوده‌ای از رضایتمندی را برای خود و جوان و کودک خود تعریف بکنید که وقتی به آن مرزها رسید، حس نشاط و سرزندگی و حس موفقیت در او باعث بشود که پیگیری امور خود را بهتر انجام بدهد و احساس خوشایندی در او ایجاد بشود.

 به عبارتی خود سخت گیری یک نوع بیماری و سوء مزاج روح است. یعنی از دیدگاه طب ایرانی، کسانی که اصلاً رضایتمندی را درک نمی‌کنند یا بسیار سخت به نقطۀ رضایتمندی می‌رسند، یک نوع بیمار هستند و باید درمان بشوند.

خشکی مزاج موجب سخت گیری

روح و مراکز مهم آن -یعنی قلب و مغز که موضوع اصلی ما برای مسائل تربیتی است- اگر بیش از حد به صورت بیمارگونه، دچار خشکی مزاج بشود، یعنی سوء مزاج خشک پیدا بکند یا غلبۀ اخلاط خشک در او بالا برود، خصوصاً غلبۀ خلط سودا در آن پیدا بشود، باعث می‌شود که آن حال انعطاف‌پذیری او و آن حال کنار آمدن با مسائل مختلف او، به عبارتی افعال رَطب روح و مغز او، قلب و مغز او کاهش پیدا بکند و در مقابل هر حادثه‌ای، هر جریان خارجی، هر تصمیم‌گیری، هم نتیجه‌ای که از افعال کارهای خود به درست می‌آورد، سخت گیر بشود و احساس نکند که به نقطۀ مطلوب رسیده است.

بنابراین این باعث می‌شود که احساس نارضایتی در درون فرد دامن زده بشود و خصوصاً اگر این فرد کودک یا نوجوان یا جوانی باشد که در سن رشد است و در سن شکل‌گیری شخصیت است، با حملات مکرر به خود و از نوع نارضایتی، یک تخریب عمقی برای خود به وجود بیاورد و تمام قوای خود را هم به این واسطه تخریب بکند. چرا که آن اعتماد کامل را به بدن خود، به روح خود، به جسم خود در هر امری که می‌خواهد وارد بشود دیگر ندارد.

 و باید به کودکان خود بیاموزیم، برای آن‌ها ملکه بشود که هم رفتاری به آن‌ها آموزش داده بشود که سخت نگیرند. یعنی پدر، مادر، آموزگار، مربی به نحوی رفتار بکنند که دنیا را سخت نگیرند. رسیدن به نتایج مطلوب را سخت نگیرند و احساس رضایت را حتی در کوچکترین نتیجۀ مطلوب هم اعلام بکنند، تا فرد آرام آرام با حس رضایتمندی آشنا بشود و حس خوشایند درونی را تجربه بکند و هم با توصیه‌ها به صورت کلامی، به صورت سفارش و توصیه به کودک و جوان و نوجوان خود سخت نگرفتن بر امور دنیا و حوادث و غیره را بیاموزیم تا روح او را پرورده بکنیم.

تفاوت سخت گیری با سخت کوشی

البته این‌جا این نکته لازم به گفتن است که سخت گیری غیر از سخت کوشی است. سخت گیری غیر از جدیت و پشتکار است. یعنی لازم است که فرد سخت کوشی، جدیت و پشتکار را بیاموزد و دائماً در این مسیر باشد اما سخت گیری به معنای عدم رضایتمندی را در درون خود سرکوب بکند. یعنی خوب بکوشد با کوچکترین موفقیتی حس خوشایند رضایتمندی را تجربه بکند و باز کوشش بکند که به درجات قوی‌تر و بلندتری از موفقیت دسترسی پیدا بکند.

دکتر مژده پورحسینی

Cinque Terre

درس ششگانه سلامتی بخش

این مقاله بخشی از درس‌های طب سنتی-ایرانی است که توسط استاد ارجمند دکتر مژده پورحسینی در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس ششگانه سلامتی بخش به بررسی عوامل سلامتی و نقش آن در تربیت می‌پردازد. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏68، ص338.

[2]. نهج‌البلاغه، نامۀ 45.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.