زهد و راهکار کسب آن

زهد به معنای کنار گذاشتن دنیا نیست بلکه به معنای دل نبستن به دنیاست. انسان زاهد از دنیا برای رسیدن به کمال و سعادت استفاده می‌کند ولی به آن دل نمی‌بندد. یکی از موارد مهمی که سبب تیره شدن قلب انسان می‌شود محبت دنیا است. در این مقاله ابتدا درباره زهد و دوری از دنیا و عواملی که موجب ظلمانی شدن نفس می‌شوند مباحثی را مطرح می‌کنیم و در ادامه برخی مواردی که باعث نورانیت انسان می‌شوند ذکر می‌گردد. برخی از مطالب مهمی که در این نوشته بررسی می‌شود عبارتند از:

  • معنا و آثار زهد
  • راه‌های کسب زهد
  • بررسی عواملی که موجب ظلمت قلب انسان می‌شود
  • بررسی عواملی که موجب نورانیت دل می‌شود

چکیده

  • برای تربیت نفس باید نفس خود را از مجموعه‌ای از مسائل بازداریم و به دسته‌ای دیگر از مسائل وادار کنیم.

  • از جمله مسائلی که باید از آنها پرهیز کرد و موجب ظلمانی شدن نفس می‌شود عبارتند از: پرهیز از حب دنیا، پرهیز از عُجب، پرهیز از حسد و کینه، پرهیز از بی‌تابی کردن در مشکلات.

  • بر اساس روایات، حب دنیا سرچشمه همه خطاهاست و راه نجات از آن، پرهیز از دلبستگی‌ها نسبت به آن است.

  • بر اساس سخن پیامبر اکرم (ص) زهد به واقع کوتاه کردن آرزو و به جای آوردن شکر هر نعمت و خودداری از هر آنچه خداوند حرام کرده است می‌باشد.

  • راه‎های کسب زهد عبارتند از: پرهیز از آرزوهای طولانی، پرهیز از محو شدن در زرق و برق دنیا و تجمل‌گرایی، پرهیز از فخر و مباهات نسبت به شئون دنیا، پرهیز از حرص، پرهیز از بُخل.

  • زینت‌ بخشیدن دل به محبّت خدا و به محبّت اولیای خدا و به همّت بلند و ارادۀ قوی در کسب اخلاص و قرب، از جمله مسائلی است که باید نفس خود را بدان وادار کنیم.

  • نماز شب، تلاوت قرآن، مداومت بر یاد خدا، تردد در مساجد و نشست و برخاست با عالمان متّقی از جمله امور دیگری است که موجب نورانیّت دل می‌شود.

  • مسئلۀ مهم دیگر در تزکیۀ نفس، توجه به نکته‌ها و دستورهای قرآن و روایات نورانی معصومان (ع) است.

معنا و آثار زهد

پیامبر اکرم (ص) دربارۀ زهد به دنیا و حقیقت آن فرمودند:

الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ وَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ الْوَرَعُ عَنْ كُلِّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ.[1]

 بى‌رغبتى به دنيا عبارت است از كوتاه كردن آرزو و به جاى آوردن شكر هر نعمت و پرهيز از هر آنچه خداوند حرام کرده است.

امام باقر (ع) فرمود:

كَانَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ به مُوسَى (ع):..مَا تَزَيَّنَ لِيَ الْمُتَزَيِّنُونَ بِمِثْلِ الزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا عَمَّا بهمُ الْغِنَى عنه.[2]

 از نجواهاى خداوند متعال با موسى (ع) اين بود: آراستگان، جز به چيزى مانند بی‌رغبتی به چيزهايى از دنيا كه بدان نياز ندارند، خويشتن را برای من نياراستند.

امیرالمؤمنین، حضرت امام علی (ع) نیز می‌فرماید:

الزَّاهِدُ فِي الدُّنْيَا مَنْ لَمْ يَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَهُ وَ لَمْ يَشْغَلِ الْحَلَالُ شُكْرَهُ.[3]

 بى‌رغبت به دنيا كسى است كه در مقابل حرام، شكيبايى خود را از دست ندهد و حلال، او را از شکر گزاریش غافل نسازد.

گاهی انسان آنچنان غرق در نعمت می‌شود که مُنعم را فراموش می‌کند. یکی از بزرگان در خاطرات اوایل ازدواج خود این چنین می‌گفت: وقتی که من به همسر خود می‌نگریستم، او را نعمت خدا برای خود می‌دیدم و به شکر مُنعم می‌پرداختم و سجدۀ شکر می‌گزاردم. وظیفۀ ما این است که خدا را بر همۀ نعمت‌هایش شاکر باشیم. در این صورت دیگر از زهد فاصله نمی‌گیریم و در دنیا غرق نمی‌شویم. امام صادق (ع) فرمود:

حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِكُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِي الدُّنْيَا.[4]

 حلاوت ایمان بر دل و جان شما حرام است تا زمانی که دل‌هایتان زهد در دنیا پیشه کند.

امیرالمؤمنین، علی (ع) فرمود:

مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا وَ لَمْ يَجْزَعْ مِنْ ذُلِّهَا وَ لَمْ يُنَافِسْ فِي عِزِّهَا هَدَاهُ اللَّهُ بِغَيْرِ هِدَايَةٍ مِنْ مَخْلُوقٍ وَ عَلَّمَهُ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ وَ أَثْبَتَ الحِكْمَةَ فِي‏ صَدْرِهِ وَ أَجْرَاهَا عَلَى لِسَانِهِ.[5]

 هر كه دل از دنيا بركنَد و از خوارى آن بی‌تابى نكند (از نداشتن شئون دنیا مثل ثروت و مقام و … احساس ذلت نداشته باشد) و براى رسيدن به ارجمندى آن به رقابت برنخيزد، خداوند او را هدايت ‏می‌كند‏، و به او می‌آموزد بى‏آنكه از كسى یاد گيرد و حكمت را در سينه‏اش استوار می‌گرداند و آن را بر زبانش جارى می‌سازد.

امام زین‌العابدین (ع) فرمود:

مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ مَصَائِبها وَ لَمْ يَكْرَهْهَا.[6]

 کسی که به دنیا دل نبندد، مصیبت‌های آن برایش آسان شده و آن‌ها را ناپسند نمی‌شمارد.

اگر برای انسانی که زهد را سرمشق خود قرار داده است مصیبتی پیش آید، توجّه دارد که خداوند نسبت به بندگان خود جفا نخواهد کرد، پس آن را لطف و عنایتی از ناحیۀ او می‌داند.

راه‌های کسب زهد

برای رسیدن به زهد توجّه به این نکات ضروری است:

اوّل: پرهیز از آرزوهای طولانی؛ حضرت امیرالمؤمنین، امام علی (ع) می‌فرماید:

أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ‏ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ.[7]

 اى مردم، ترسناک‌ترين چيزى كه بر شما [از آن] مى‏ترسم دو چيز است: يكى پيروى هواى نفس، و ديگرى کش دادن آرزو. اما پيروى هواى نفس، انسان را از حق باز مى‏دارد و خیال بافی و آرزوهای دور و دراز آخرت را از ياد مى‏برد.

دوّم: پرهیز از تجمل‌گرایی؛ این پرهیز به معنای استفاده نکردن از نعمت‌های الهی نیست، بلکه به این معناست که نباید همۀ همّت و ذهنمان معطوف این مسئله شود.

سوّم: پرهیز از فخر و مباهات به دنیا؛ مباهات نسبت به اموری از قبیل اموال و امکانات، یا حتّی علم و دانش در میان ابنای بشر فراوان مشاهده می‌شود. فخر و مباهات انسان را از خداوند دور می‌کند.

چهارم: پرهیز از بُخل. از بذل مال بخل نورزیم و در انفاق به دیگران بکوشیم.

پنجم: پرهیز از حرص ورزیدن به دنیا؛ نقل می‌کنند که پیامبر اکرم (ص) در مسیری به شترچرانی رسیدند و کسی را فرستادند تا از او شیر بخواهد، شتربان گفت: شیر موجود در سینهٔ شتران را برای صبحانه غافله در نظر گرفتم و شیری هم که الان در ظرف‌هایم موجود است برای شام آن‌هاست؛ خلاصه شتربان حاضر نشد چیزی به آن‌ها بدهد. حضرت برای او دعا کردند: «خداوندا اموال و اولادش را زیاد کن».

 در ادامۀ مسیر به گوسفندچرانی برخوردند، این بار نیز حضرت کسی را فرستادند تا از او شیر بگیرد. چوپان گوسفندها را دوشید و هرچه شیر داشت به همراه گوسفندی برای پیامبر فرستاد و عرض کرد همین اندازه نزد ما بود البته اگر بیشتر هم بخواهید به شما تقدیم می‌کنیم. رسول خدا (ص) این بار برای این مرد خیّر این طور دعا کردند: «خداوندا به او به قدر کفاف روزی بده».

 یکی از اصحاب با تعجب پرسید: جانم به قربان شما! چطور برای کسی که دست رد به سینهٔ شما زد دعایی فرمودی که همهٔ ما آن را دوست داریم و برای کسی که حاجت شما را برآورد دعایی کردید که همهٔ ما از آن ناخرسندیم؟ رسول خدا فرمودند: «آنچه کم باشد و کفایت کند بهتر است از آنچه زیاد باشد و دل‌مشغولی و غفلت از خدا بیاورد. خداوندا بر محمد و آل محمد به قدر کفاف روزی کن».[8] یعنی حضرت برای او که عمل شایسته داشت دعایی بهتر کردند که رزقِ به قدر کفاف است.

زهد در کلام لقمان

همچنین در نصیحت‌های لقمان به فرزندش آمده است:

خُذْ مِنَ الدُّنْيَا بَلَاغاً وَ لَا تَرْفُضْهَا فَتَكُونَ عِيَالًا عَلَى النَّاس.[9]

 از دنيا به قدر كفاف برگير و این مقدار از آن را رها مكن که در این صورت نان‌خور مردم و سربار آنان شوى.

دنیا را رها نکن، بلکه در آن به مقدار نیاز اکتفا کن. این‌ها از لوازم زهد است. از این رو مرد هنگامی که دنبال کسب و کار می‌رود با نگاه عبادت به کار خود بنگرد. که دربارهٔ آن فرموده‌اند: کسب حلال جزء مهمّی از عبادات است. همچنین بانویی که در خانه، خانواده را اداره می‌کند، و زندگی را برای همسر و فرزندانش گوارا می‌سازد در حال عبادت است.

چکیدۀ سخن این که اگر بخواهیم نفس خود را تربیت کنیم، گام نخست پرورش روحیۀ زهد به دنیا در خود است، البته نه به این معنا که دست از دنیا بکشیم، بلکه همّت و هدف ما دنیا نباشد. نسبت به همۀ امور دنیا باید این چنین باشیم. از آن‌ها بهره ببریم، امّا دلبستۀ آن‌ها نشویم و زیاده‌روی هم نکنیم. این، معنای حقیقی زهد است.

تطهیر از عُجب

گام بعدی برای دوری از ظلمت و در مسیر تربیت نفس قرار گرفتن، از بین بردن عُجب و تکبّر در قلب خویش است.

تا علم و عقل بینی بی‌معرفت نشستی

 یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی

اگر رستگاری را خواهانیم، باید خود را نبینیم. همواره توجّه داشته باشیم که آنچه داریم از لطف خداوند است. پس دلیلی ندارد که خود را از دیگران بالاتر بدانیم. عُجب و تکّبر یعنی این که انسان، خود را بزرگ ببیند و این، آفتی است برای معنویت و رشد انسان.

ما باید بندگان خدا را بهتر از خود ببینیم و همۀ انسان‌ها در نزد ما یکسان باشند. اگر فردی از نظر اجتماعی دارای درآمد و شغل پایینی بود، معنی آن پایین بودن از نظر انسانیّت نیست. برای مثال کمتر مشاهده می‌شود که به کارمندان نظافت شهری احترام گذاشته شود. شغل این افراد، مقدّس است. چه بسا شغل آن‌ها از افرادی که کالاهای لوکس می‌فروشند بالاتر باشد؛ چراکه اگر این فروشندگان نباشد به اجتماع صدمۀ چندانی نمی‌خورد، ولی اگر آن کارگران زحمت‌کش نباشند، اجتماع صدمۀ جبران‌ناپذیری خواهد دید.

حال خوب متقین: بعضی از زائران که تازه به شهر نجف وارد شده بودند، مقدس اردبیلی؟ق؟ را دیدند و به سبب لباس‌های کهنه‌اش پنداشتند او از فقرایی است که برای کارگری منتظر هستند. جلو آمده از او پرسیدند: تمایل داری لباس‌های راه ما را بشوری و در عوض آن اجرتی بگیری؟ مرحوم مقدس اردبیلی بدون این که ناراحت شوند و چیزی بگویند قبول کردند. با آن‌ها قرار گذاشتند که فردا در صحن امیرالمؤمنین لباس‌های شسته شده را تحویل دهد. ایشان خودشان لباس‌ها را شستند و فردا در محل قرار لباس‌ها را تحویل دادند و حاضر به دریافت اجرت کار نبودند. در این بین یکی از رهگذران مقدس اردبیلی را به آن مرد معرفی کرد که ایشان همان عالم مشهور، جناب مقدس اردبیلی هستند؛ آن مرد نیز از شدت خجالت به پای ایشان افتاد که چرا این وجود نازنین را نشناخته است. برخورد و تواضع آن مرحوم در خور تأمل است که فرموده بودند: چه اشکالی دارد؟ حقوق برادران مؤمن بر یکدیگر بزرگتر از این لباس شستن‌ها‌ است. (سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج 3، ص 81).

تطهیر از حسد و کینه

مسئلۀ بعد دوری گزیدن از کینه و حقد و حسد است. این‌ها آفت جان انسان خواهند بود. حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرمود:

ثَمَرَةُ الْحَسَدِ شَقَاءُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.[10]

 نتیجۀ حسادت، شقاوت در دنیا و آخرت است.

گاهی کینه و حسد در قلب انسان راه می‌یابد. در این مواقع، باید به هر صورتی که در توان ماست جلوی ورود آن را به دل خود بگیریم. یک راهکار مؤثر این است که برای فردی که بر او حسد می‌ورزیم، دعا کنیم. با این گونه عملکرد و همچنین کمک خواستن از خداوند، پس از مدّتی کمرنگ شدن و از بین رفتن این حس‌های منفی را در نفسمان احساس خواهیم کرد.

پرهیز از بی‌تابی

زندگی دنیوی هم دارای نعمت‌ها است و هم مشکلات. اگر انسان بخواهد به طور مداوم در برابر مشکلات دنیا بی‌تابی و ناشکری کند قطعاً‌ به جایی نمی‌رسد. صبر بر مشکلات و کمبودها انسان را در دنیا به مقامات عالی می‌رساند.

«وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ * الَّذينَ إِذا أَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا إِنّا لِلَّـهِ وَ إِنّا إِلَيهِ راجِعونَ * أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبهمْ وَ رَحْمَةٌ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ».[11]

 و به صبرکنندگان بشارت ده. همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم. آنانند که درودها و رحمتی از سوی پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته‌اند.

«صابرین» کسانی‌اند که متوجّه گذران و بی‌دوام بودنِ سختی‌ها در دنیا هستند. از این رو برای دست‌یافتن به مقامات ابدی سختی‌هایش شکیبایی می‌کنند. ما پس از حیات کوتاه این دنیا به خوابِ مرگ فرو می‌رویم و پس از مدّتی دوباره بیدار می‌شویم تا به زندگی ابدی خود ادامه دهیم، صبر بر مشکلات ذخیره‌ای برای آن زندگی است.

 آراستن نفس به صفات حمیده

پس از بیان اهمیت زهد و بررسی عواملی که باعث ظلمت قلب می‌شود حال باید عواملی را بیان کنیم که نورانیت را در قلب انسان زیاد می‌کند. قلب را باید به زینت تقوا بیاراییم. زینت‌آرایی دل با محبّت ورزیدن به خدا و اولیای او صورت می‌پذیرد، داشتن همّت بلند و ارادۀ قوی در کسب اخلاص و قرب به خدا، نیز بر زیبایی دل می‌افزاید. با مراقبت در طهارت ظاهری و انجام دادن اموری همچون همواره با وضو بودن، نیز موجب طهارت باطنی قلب می‌گردد. حدیثی را از درس‌های اخلاقِ آیت الله حق شناس به یاد دارم: پنج چیز است که باعث نورانیّت قلب می‌شود: نماز شب، تلاوت قرآن، مداومت در یاد خدا، تردد در مساجد و نشست و برخاست با عالمان متّقی.

مجالست با عالمان و مؤمنان باتقوا از عوامل تاثیرگذار در طهارت باطنی است. از طرفی دیگر باید از معاشرت با نااهلان دوری گزینیم، مگر به جهت برنامه‌ای خاص و مهم، مثل امر به معروف، یا تبلیغ دین و یا اموری از این دست. به تعبیر استاد مطهری (ره) «النَفْسُ مُسرِقَةٌ»، نفسِ انسان دزد است و ناخواسته و ندانسته صفات طرف مقابل را دریافت می‌کند.

پس اینکه با چه کسانی معاشرت داشته باشیم و چگونه معاشرت کنیم، بسیار حائز اهمیت است. در دوران دبیرستان دوست من بدخط بود و خط من هم نسبتاً‌ خوب بود. یک بار او به من گفت از زمانی که تو با من نشستی خط تو هم بد شده است. من خط خودم را با سال‌های قبل مقایسه کردم و به درستی حرف او رسیدم. با نشستن در کنار او، ناخودآگاه این تاثیر را گرفته بودم. تا این‌ اندازه انسان اثرپذیر است.

تفکّر موجب رشد انسان می‌شود. در صُنع و صفات الهی و همچنین اعمال خود تفکّر کنیم. تفکّر باعث می‌شود که عقلانیت انسان به قلب او راه یابد. توضیح آن‌ که بین آنچه معتقدیم و آنچه حس می‌کنیم فاصله است، مثلاً ما می‌دانیم که حسد بد است، امّا در عین حال در قلب ما رخنه می‌کند، مگر آن‌ که بیندیشیم و با تفکّر به این نتیجه برسیم که خدا نعمت‌هایی هم به ما داده است که به فرد مقابل نداده و آنچه خدا به ما داده است، همان برای ما بهترین بوده است، همین که این گونه فکر کنیم قلب ما به سکون و آرامش می‌رسد. روی هم‌رفته فکر کردن و اندیشیدن از عوامل رشد، صلاح و رستگاری انسان و عامل استغنای او از بندگان خداست.

و دیگر مداومت در یاد خدا باعث نورانیّت انسان می‌شود و نفس او را تزکیه می‌کند. حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) می‌فرمایند:

دَوَامُ الذِّكْرِ يُنِيرُ الْقَلْبَ وَ الْفِكْرَ.[12]

 مداومت بر ذكر، دل و انديشه را نورانى مى‌كند.

راهکار مهم دیگر در تزکیه و تربیت نفس، توجّه به نکته‌ها و دستورالعمل‌های قرآنی و روایات به دست آمده از معصومان (ع) است. خیلی پیش و با چند تن از روحانیون در محضر آیت‌ الله بهجت (ره) بودم. ایشان خطاب به جمع سخنانی فرمودند که بر دل‌ها خیلی اثرگذار بود. یکی از حاضران از ایشان درخواست نمود که اجازه دهد هرازگاهی به محضر ایشان بیاییم و دقایقی برای ما سخن بگوید.

 ایشان فرمود: من راهکاری به شما نشان می‌دهم که نیازی به این کار نباشد. کتاب وسایل الشیعه را تهیه کنید و از باب «جهاد النفس» آن هر روز یک حدیث مطالعه کنید. صبح که حدیث را بخوانید عالم می‌شوید ولی به این اکتفا نکنید و تا فردای آن روز، حدیث مذکور را پیوسته در اوقات فراغت با یاد خدا در خاطر خود مرور کنید. فردای آن روز حدیث دیگری را نیز به همین شیوه بخوانید. اگر به این کار مداومت ورزید پس از یک سال متوجه حالات درونی متفاوتی خواهید شد.

دربارۀ قرآن هم رعایت این شیوه مفید است. ما باید طبق فرمایش امام صادق (ع) روزانه پنجاه آیه از قرآن را قرائت کنیم. می‌توانیم از این پنجاه آیه، یک آیه از آن را انتخاب کنیم و تا فردا با آن مأنوس باشیم. به همین روش ذهن و قلب ما نورانی خواهد شد. این عمل برای تربیت نفس به سوی نورانیت بسیار اثرگذار است.

دیگر این که باید با آیات خدا و کلام ائمّۀ هدی (ع) اُنس داشته باشیم و از منطقۀ خطر رویگردان باشیم. قرآن کریم از نزدیک شدن به فحشا نهی می‌کند، از این رو باید مراقبت نزدیک شدن به فحشا باشیم و از آن بسیار حذر کنیم. حضرت امیرالمؤمنین، امام علی (ع) فرمود:

إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَة.[13]

 این دل‏ها همانند تن‏ها، خسته و افسرده مى‏شوند. براى رفع ملالت و افسردگى آن‌ها سخنان زیبا و لطیفِ حکمت آمیز برگزینید.

آیات قرآن و کلمات نورانی اهل‌بیت (ع)، حکمت‌هایی هستند که در اختیار ما قرار گرفته است، دریغا که از این‌ها بهره نجویم. با برنامه‌ریزی روزانه می‌توان هر روز صفحاتی از کلام معصومان (ع) را مرور کرد تا قلبهای ما احیا شود. حیف است که شبانه‌روزی بر مؤمن بگذرد و با قرآن و کلام نورانی اهل‌بیت (ع) اُنس نداشته باشد.

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. تحف العقول، ص58.

[2]. بحارالأنوار، ج13، ص349.

[3]. بحارالأنوار، ج75، ص37.

[4]. الکافی، ج2، ص128.

[5]. بحارالأنوار، ج75، ص63.

[6]. تحف العقول، ص281.

[7]. نهج‌البلاغه، خطبة 40.

[8]. الکافی، ج ۲، ص ۱۴۰.

[9]. بحارالأنوار، ج13، ص411.

[10]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 301، ح ۶۸۵۷.

[11]. سورۀ بقره، آیهٔ 155.

[12]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 189، ح ۳۶۵۶.

[13]. نهج‌البلاغه، ص504.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن