انفاق و برکات آن

بنا بر آموزه‌های دینی انفاق و سخاوت از اموری است که برکات فراوانی برای دنیا و آخرت انسان دارد. ولی در مقابل، بخل که ریشۀ آن کفر و بی‌اعتمادی به خداست، به دنیا و آخرت انسان زیان می‌رساند. برخی از مطالب مهمی که در این رابطه به آن پرداخته‌ایم عبارتند از:

  • پاداش انفاق و برکات آن
  • آشنایی با تهدیدها و فرصت‌های ثروت
  • ریشۀ‌ بخل و آفات ناشی از آن

چکیده

  • یکی از سفارش‌های مهم اخلاقی قرآن، همدردی و همدلی با دیگران و به فریاد آنان رسیدن است. آیات و روایات فراوانی انسان را به انفاق تشویق کرده و از بخل و حرص بر حذر داشته است.

  • انفاق برکات فراوانی دارد؛ ازجمله افزایش روزی.

  • براساس روایات، منشأ بخل و حرص، بدگمانی به خدا است.

  • براساس قرآن کریم، اموال، فضلی است از جانب خدا که به ثروتمندان عنایت شده است، نه ثمرۀ علم خویش.

  • خداوند از ثروت انسان‌ها بی‌نیاز است و ثروت را وسیله‌ای برای آزمایش آنان قرار داده است.

  • یکی از دعاهای پیامبر و ائمه (ع) پناه بردن به خدا از بخل بوده است.

  • انسان‌های بخیل در دنیا مانند گداها زندگی می‌کنند، ولی در قیامت باید مثل ثروتمندان حساب پس دهند.

 انفاق، سخاوت و پرهیز از بخل

یکی از سفارش‌های مهم اخلاقی قرآن، همدردی و همدلی با دیگران و در غم دیگران شریک بودن و به فریاد آنان رسیدن است. در بسیاری از آیات و روایات، از جود و سخاوت و بخشش تمجید شده و بخل و حرص مورد مذمت قرار گرفته است. دست‌ِ دهنده بعد از دست خدا قرار دارد. امروزه در بخش‌هایی از جامعه می‌بینیم که به این موضوع کمتر توجه می‌شود و افراد، تنها به فکر آسایش خود هستند و از افراد جامعه، به‌ویژه مؤمنان و خویشان و بستگان و نزدیکان خود غافلند.

درحقیقت ریشۀ‌ همۀ‌ اینها ضعف ایمان است. هرچه باورهای دینی در وجود انسان تقویت شود، ظهور و بروز آن در کردار و رفتار او بیشتر جلوه‌ می‌یابد. به‌عنوان نمونه، چند مورد از این آیات و روایات را در ادامه ذکر می‌کنیم.

پاداش انفاق نزد خدای متعال

مَثَلُ الَّذينَ يُنفِقُونَ أَموالَهُم فی سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی‏ كُلِّ سُنبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَن يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ.[1]

مَثَل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، مَثَل دانه‌ای است که هفت خوشه از آن می‌روید و در هر خوشه، صد دانه است. و خدا برای هر کس که بخواهد زیاد می‌کند و خدا واسع و داناست.

این وعدۀ پروردگار است که اگر کسی در راه خدا انفاق کند، انفاق او مثل دانۀ‌ گندمی است که هفتصد برابر می‌شود. یعنی اگر ما یک درهم انفاق کنیم، به‌اندازۀ هفتصد درهم پاداش می‌بینیم؛ البته خداوند اگر بخواهد، بیش از این نیز پاداش می‌دهد.

آیا امروز این باور در زندگی ما وجود دارد؟ عملکردها نشان می‌دهد که این باور قرآنی در زندگی ما ضعیف است. در مورد قرض، پاداشی بالاتر از بخشش اموال بیان شده است. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود:

مَكتُوبٌ عَلَى بَابِ الجَنَّةِ الصَّدَقَةُ بِعَشَرَةٍ وَ القَرضُ بِثَمَانِيَةَ عَشَرَ.[2]

بر در بهشت نوشته شده است که صدقه ده برابر پاداش دارد و قرض هجده برابر.

متأسفانه این باورها ضعیف شده و ما حاضر نیستیم قرضی که هجده برابر پاداش دارد، به مؤمنی بدهیم، ولی این پول را برای اندکی سود یا احتمال جایزه، در بانک پس‌انداز می‌کنیم. چقدر فاصله است بین سود اندکی که از بانک دریافت شود و پاداش چندصد برابری‌ که خدا به ازای انفاق یا قرض به انسان عطا کند!

برکت‌های انفاق

برای انفاق ثمرات و برکات بسیاری شمرده شده است که اگر انسان آنها را باور کند، انفاق برایش آسان می‌شود:

۱. رفع فقر

 از امیر مؤمنان (ع)  چنین روایت شده است:

إِذَا أَملَقتُم فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة.[3]

هنگامی که فقیر شدید، با صدقه دادن با خدا تجارت کنید.

از امام صادق (ع) نیز روایت شده که شخصی به نزد آن حضرت آمد و از اوضاع مالی خود به ایشان شکایت کرد. امام (ع) در اینجا دستوری عملی به او دادند و فرمودند:

وقتی به کوفه برگشتی، بالشی از منزل خود را به ده درهم بفروش و برادران خود را دعوت کن و برایشان غذایی تهیه نما و از آنان بخواه که از خدا برایت بخواهند [که مشکلاتت برطرف شود].

آن شخص نیز به فرمایش آن حضرت عمل کرد و پس از مدت کوتاهی اوضاعش خوب شد.[4]

۲. افزایش روزی

از امیر مؤمنان (ع) در نهج‌البلاغه نقل شده که فرمود:

اسْتَنزِلُوا الرِّزقَ بِالصَّدَقَةِ.[5]

روزی را با صدقه دادن نازل کنید.

از مرحوم آیت‌الله بهجت فراوان نقل شده که به کسانی که برای حل مشکلات به ایشان مراجعه می‌کردند، دستور می‌دادند که صدقه بدهند یا گوسفند قربانی کنند، حتی به بعضی می‌فرمودند دو یا سه گوسفند قربانی کنند.

 در خاطرات یکی از اساتید بزرگوار حوزه می‌خواندم که امام خمینی (ره) گاهی به من می‌فرمودند: به آیت‌الله بهجت پیغام بدهید که گرفتاری و سختی وجود دارد، دعا کنند. آیت‌الله بهجت (ره) نیز در بعضی از موارد پیام می‌دادند که گوسفندی قربانی کنیم. گاهی هم تعدادی را ذکر می‌کردند؛ مثلاً می‌فرمودند که دو یا سه گوسفند قربانی کنیم. این استاد بزرگوار نقل می‌کرد که امام (ره) به من مأموریت می‌دادند و من از طرف ایشان این قربانی را انجام می‌دادم.

۳. انفاق جایگزین می‌شود

همچنین از امیرالمومنین (ع) نقل شده که فرمودند:

مَن أَيقَنَ بِالخَلَفِ جَادَ بِالعَطِيَّة.[6]

کسی که به جایگزین یقین داشته باشد، در عطا کردن، جود و بخشش کند.

در مجموعۀ‌ این کلمات، همین مسئلۀ باور و یقین بسیار مورد تأکید است. اگر کسی باور کند که خدا جایگزین را به او می‌دهد و خدا جبّار است و جبران می‌کند، جود و بخشش برای او آسان می‌شود.

۴. انفاق سبب بخشیده شدن گناهان

از دیگر آثار بذل و بخشش و رسیدگی به امور دیگران (حتی رسیدگی‌های غیر مالی) بخشیده شدن گناهان است. از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که فرمود:

مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ.[7]

از کفاره‌های گناهان بزرگ، به فریاد انسان غصه‌دار رسیدن و برطرف کردن اندوه شخص گرفتار است.

ریشۀ بخل

همان‌طور که بیان شد، عمل به این روایات، نیازمند باور قلبی و ایمان و اعتماد به خداوند متعال است، وگرنه کار انسان به بخل کشیده خواهد شد. امیر مؤمنان (ع) در نامه‌ به مالک اشتر در مورد سخاوت و جود سفارش می‌کنند و بعد ریشۀ بخل را این‌گونه بیان می‌فرمایند:

… فَإِنَّ البُخلَ وَ الجُبنَ وَ الحِرصَ غَرَائِزُ شَتَّى، يَجمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه.[8]

… بخل و ترس و حرص، غریزه‌های مختلفی هستند که سوء ظن به خدا، آنها را در خود جمع کرده است.

انسان‌هایی که بخیل و حریص هستند، به خدا بدگمان‌اند. می‌گویند: اگر ما در راه خدا بدهیم، خدا چطور می‌خواهد جبران کند؟ خود ما چه می‌شویم؟ نگران ادامۀ‌ زندگی خود هستند و حاضر نیستند بخشی از مال خود را در راه خدا انفاق کنند؛ چون باور ندارند که خدا برایشان جایگزین و جبران می‌کند.

نقل است که شخصی دور کعبه طواف می‌کرد و می‌گفت: پروردگارا به حقّ کعبه، حاجت من را برآورده کن. پیامبر خدا (ص) صدای او را شنید و به آن شخص فرمود: چرا خدا را به کعبه قسم می‌دهی؟ به بالاتر از کعبه قسم بده. عرض کرد: یا رسول الله، بالاتر از کعبه چیست؟ فرمود: بگو خدایا به حقّ خودم.[9]

آن شخص عرض کرد: یا رسول الله، خوب شد شما را دیدم. همه چیز من خوب است؛ اهل نماز و عبادت و حج هستم، فقط یک مشکل در زندگی من وجود دارد و آن مشکل این است که من انسان بخیلی هستم. اگر کسی از من تقاضای کمکی داشته باشد، به‌قدری ناراحت می‌شوم که از رنگ چهره‌‌ام مشخص می‌شود. آیا من رستگار خواهم شد؟ رسول خدا (ص) فرمود: مگر نمی‌دانی که ریشۀ بخل کفر است و ریشۀ سخاوت ایمان است؟

یعنی انسان‌هایی که بخیل هستند، ایمانشان ضعیف است و کم کم ایمانشان متزلزل می‌شود و خطرات سنگینی را برای آنها به‌دنبال خواهد داشت.

ثروت‌اندوزی و ترک انفاق

قرآن کریم دربارۀ ثروت‌اندوزی و امتناع از انفاق چنین هشدار می‌دهد:

… وَ الَّذينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ وَ لا يُنفِقُونَها فی‏ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَليمٍ يَومَ يُحمى‏ عَلَيها فی‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُكوى‏ بِها جِباهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هذا ما كَنَزتُم لِأَنفُسِكُم فَذُوقُوا ما كُنتُم تَكنِزُونَ. [10]

کسانی که طلا و نقره را نزد خود نگه می‌دارند و آن را در در راه خدا انفاق نمی‌کنند، آنان را به عذابی دردناک بشارت بده. روزی که اندوخته‌ها را می‌گدازند و با آنها پیشانی و پهلو و پشت آنان را داغ می‌نهند. این همان چیزی است که برای خود اندوختید؛ پس بچشید آنچه را که می‌اندوختید.

شاید دربارۀ امتناع از انفاق هشداری به این شدت در قرآن نداشته باشیم. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل این آیه به سؤال مهمی پاسخ داده‌اند. آن سؤال این است که منظور قرآن از گنج‌اندوزی چیست؟ آیا در نگاه دین، ثروت محدودیتی دارد؟ اگر کسی از راه حلال تهیه کند و وظایف مالی شرعی خود را هم انجام دهد، یعنی خمس و زکاتی را که بر گردنش است پرداخت کند، باز هم شایستۀ مذمت و عذاب است؟ چرا قرآن این‌گونه هشدار می‌دهد؟

علامه طباطبایی (ره) پاسخ می‌دهد: گاهی جامعه گرفتاری‌هایی دارد که با پرداخت واجبات مالی هم آن گرفتاری‌ها برطرف نمی‌شود؛ مثلاً اگر جامعۀ اسلامی درگیر جنگ با دشمن است و مجاهدین نیاز به کمک‌های مالی دارند و من واجبات مالی خود را هم پرداخت کرده باشم، ولی آنان به کمک‌های بیشتری، نیاز داشته باشند، در اینجا حتماً باید علاوه بر ادای واجبات مالی، انفاق بیشتری کنم.

شاید بتوان مصادیق گوناگونی برای گرفتاری‌های مهم جامعه پیدا کرد؛ مشکل ازدواج، مسکن، فقر گسترده و… . اگر این مشکلات با خمس و زکات حل نشود و من بتوانم با ثروت خود، مشکل جامعه را برطرف کنم و از این کار امتناع نمایم و ثروت‌اندوزی کنم، مشمول این آیه می‌شوم.

ثروت، نعمتی الهی

در قرآن کریم باز هم خطاب تندی نسبت به کسانی که در انفاق بخل می‌ورزند آمده است.

وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذينَ يَبخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَيراً لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَومَ القِيامَةِ وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ اللَّهُ بِما تَعمَلُونَ خَبير.[11]

و کسانی که از آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است بخل می‌ورزند، هرگز گمان نکنند که این [بخل ورزیدن] برای آنان خوب است؛ بلکه این کار برایشان بد است. به‌زودی آنچه به آن بخل ورزیدند، در روز قیامت بر گردنشان آویخته خواهد شد. و میراث آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست و خدا به آنچه می‌کنید آگاه است.

یکی از نکات مهم آیۀ فوق این است که در این آیه گفته شده که اموال، فضلی است از جانب خدا که به ثروتمندان عنایت شده است. مشکل این است که ما باور نداریم که دارایی‌هایمان، فضل خداست و می‌گوییم اینها تلاش خود ما است. این طرز تفکر، قارونی است، هرچند کسی که به این صورت فکر می‌کند، در ظاهر مسلمان باشد.

وقتی حضرت موسی (ع) به قارون می‌فرمود که زکات مال خود را بپرداز، قارون می‌گفت: «إنّما أُوتيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ»[12] (من فقط با دانش خود به این اموال دست یافته‌ام). اما قرآن می‌فرماید که اینها از جانب خداست. گاهی انسان فراموش می‌کند و فکر می‌کند که قدرت، فکر و تلاشش از خودش است، ولی اولیای خدا، همه را از خدا می‌بینند. انسان باید باور کند که اگر خدا این نعمت‌ها را از او بگیرد، هیچ چیزی ندارد.

آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (ره) از علمای بزرگ شیعه است؛ استاد شخصیت‌هایی مثل آیت‌الله بهجت، آیت‌الله خویی و آیت‌الله میلانی (ره) است؛ در حالات ایشان است که یک درس را سه روز تکرار کردند. شاگردان به احترام استاد سخنی نگفتند، ولی بالأخره خسته شدند و آیت‌الله شیخ علی محمد نجفی بروجردی (ره) ـ که در مقامات علمی و معنوی چهره‌ای ممتاز بود ـ اعتراض می‌کند و می‌گوید: استاد، ما سه روز است که درس تکراری گوش می‌کنیم. شما فراموش کرده‌اید؟ مرحوم آیت‌الله غروی اصفهانی فرمودند: خیر، به یاد دارم که تکرار می‌کنم، ولی در این سه روز وقتی برای شروع درس می‌آیم، هر چه فکر می‌کنم، هیچ مطلب تازه‌ای جز آن تکرار به یاد نمی‌آورم. خداوند خواست به من تفهیم کند که اگر ما حافظۀ‌ تو را بگیریم، چیزی نداری.

پس نباید فراموش کرد که هر توانی که در انسان وجود دارد، از داده‌های خداست. چه‌بسا کسانی که در عرصه‌های علمی یا اقتصادی، از مشاهیر بوده‌اند، ولی امروز حتی نام خود را به یاد نمی‌آورند و فرزندانشان را نمی‌شناسند. باید باور کنیم که همۀ اینها از فضل خداست و ما از خداوند طلب‌کار نیستیم. اگر تا آخر عمر فقط و فقط برای شکر یکی از نعمت‌های الهی تلاش کنیم، باز هم کم است و حقّ او را ادا نکرده‌ایم.

ثروت، وسیله‌ای برای آزمایش انسان

البته خداوند نیازمند این کمک‌ها نیست. همۀ آسمان‌ها و زمین برای اوست، ولی اینها آزمون انسان است. قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّما أَموالُكُم وَ أَولادُكُم فِتنَةٌ.[13]

اموال و فرزندانتان، صرفاً آزمایشی [برای شما] هستند.

امیر مؤمنان (ع) وقتی می‌خواهد بندگان خدا را به انفاق تشویق کند، بی‌نیازی خدا را یادآور می‌شود:

استَنصَرَكُم وَ لَهُ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ هُوَ العَزِيزُ الحَكِيمُ. استَقرَضَكُم وَ لَهُ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِيدُ وَ إِنَّمَا أَرَادَ أَن يَبلُوَكُم‏ أَيُّكُم أَحسَنُ عَمَلًا.[14]

از شما یاری خواسته، حال آنکه سپاهیان آسمان‌ها و زمین برای اوست و عزیز و حکیم است. از شما قرض خواسته، حال آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست و او بی‌نیازِ ستوده است. او تنها خواسته شما را بیازماید که کدامتان عملش نیکوتر است.

خدایی که فرموده: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ»،[15] نیازی به یاری ما ندارد. خدایی که فرموده: «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»[16] و قرض به بندگان را به‌منزلۀ‌ قرض به خود قرار داده است، نیازی به این قرض ندارد، بلکه خواسته انسان‌ها را امتحان کند و رشد دهد.

رستگاری انسان در گرو ترک بخل

«شُح» به‌معنای بخل است، ولی بخلی که همراه با حرص باشد. در قرآن کریم تقریباً نه بار «شُح» مذمت شده است؛ ازجمله در سورۀ تغابن.

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا استَطَعتُم وَ اسمَعُوا وَ أَطيعُوا وَ أَنفِقُوا خَيراً لِأَنفُسِكُم وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ.[17]

تا می‌توانید تقوا پیشه کنید؛ و بشنوید و اطاعت کنید و انفاق کنید که برای خودتان بهتر است. و کسانی که از بخل نفس خود محفوظ شوند، آنان رستگاران‌اند.

این آیه نیز نمونه دیگری است از مواردی که سفارش به تقوا شده و بعد نمونه‌ عملی آن در زندگی ذکر گردیده است و این نشان می‌دهد که تقوا یک مسئلۀ کلی و بدون ظهور خارجی نیست. کسانی رستگار هستند که از بخل کناره بگیرند. رسول خدا و اهل‌بیت (ع) از بخل به خدا پناه می‌بردند. از رسول خدا (ص) روایت شده که چنین دعا می‌کرد:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ البُخلِ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنَ الجُبنِ وَ أَعُوذُ بِكَ أَن أُرَدَّ إِلى‏ أَرذَلِ العُمُر.[18]

خدایا من به تو پناه می‌برم از بخل و از ترس و از اینکه به پست‌ترین دورۀ‌ زندگی (فرتوتی) برگردم.

یکی از یاران امام صادق (ع) به آن حضرت عرض کرد: آیا پیامبر خدا از بخل به خدا پناه می‌بردند؟‌ امام (ع) فرمودند:

بله، صبح و شب این کار را می‌کردند و ما نیز از بخل به خدا پناه می‌بریم. خداوند در کتاب خود می‌فرماید: «وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ‏».[19]

آری، پیامبر خدا (ص) از بخل به خدا پناه می‌بردند و این را به اصحابشان هم آموزش می‌دادند.[20]

محاسبۀ بخیل در قیامت

شخص بخیل نه از دنیا لذتی می‌برد و نه از آخرت بهره‌ای دارد. امیر مؤمنان (ع) دربارۀ حساب و کتاب بخیل در روز قیامت می‌فرمایند:

عَجِبتُ لِلبَخِيلِ يَسْتَعجِلُ الفَقرَ الَّذِی مِنهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الغِنَى الَّذِی إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِی الدُّنيَا عَيشَ الفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِی الآخِرَةِ حِسَابَ الأَغنِيَاءِ.[21]

من از بخیل تعجّب می‌کنم. به‌سوی فقری که از آن فرار می‌کند، می‌شتابد و آن بی‌نیازی‌ای که آن را طلب می‌کند، از دست می‌دهد؛ پس در دنیا مانند فقیران زندگی می‌کند، ولی در قیامت چونان ثروتمندان مورد محاسبه قرار می‌گیرد.

خلاصۀ کلام آنکه انفاق و سخاوت از اموری است که برای دنیا و آخرت انسان نافع است و در مقابل، بخل که ریشۀ آن کفر و بی‌اعتمادی به خداست، به دنیا و آخرت انسان زیان می‌رساند؛ بنابراین شایستۀ هر مسلمانی است که دارایی‌های خود را که فضلی از جانب خداست، در راه او انفاق کند تا از آزمایش الهی سربلند بیرون آید.

لُبّ مطلب

تا توانی     به جهان خدمت محتاجان کن

به دَمی       یا دِرَمی      یا قلمی      یا قدمی …

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. سورۀ بقره، آیۀ ٢۶١.

[2]. کافی، ج۴، ص٣٣.

[3]. نهج البلاغه،حکمت 258، ص513.

[4]. کافی، ج5، ص314.

[5]. نهج‌البلاغه، حکمت ١٣٧، ص494.

[6]. همان، حکمت ١٣٨.

[7]. همان، حکمت ٢۴، ص472.

[8]. همان، نامه ۵٣، ص430.

[9]. حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است. نقل است که رسول خدا (ص) نگاهی به کعبه کردند و فرمودند: «مَرحَباً بِالبَيتِ‏ مَا أَعظَمَكَ وَ أَعظَمَ حُرمَتَكَ عَلَى اللَّهِ. وَ اللَّهِ لَلمُؤمِنُ أَعظَمُ حُرمَةً مِنكَ لِأَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مِنكَ وَاحِدَةً وَ مِنَ المُؤمِنِ ثَلَاثَةً مَالَهُ وَ دَمَهُ وَ أَن يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْءِ» (آفرین بر تو، ای خانه خدا! چقدر بزرگی و حرمت تو نزد خدا بزرگ است! [اما] به خدا سوگند که مؤمن حرمتش از تو بیشتر است؛ زیرا خدا از تو یک چیز را حرام کرده و از مؤمن سه چیز را: مالش، خونش و اینکه گمان بد به او برده شود)؛ بحار الانوار، ج۶۴، ص٧١.

[10]. سورۀ توبه، آیات ٣۴ و ٣۵.

[11]. سورۀ آل عمران، آیۀ ١٨٠.

[12]. سورۀ قصص، آیۀ 78.

[13]. سورۀ تغابن، آیۀ ١۵.

[14]. نهج‌البلاغه، خطبۀ ١٨٣، ص268.

[15]. «اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند»؛ سورۀ محمد، آیۀ ٧.

[16]. «و چه کسی است که به خدا قرض نیکویی بدهد؟»؛ سورۀ بقره، آیۀ ٢۴۵.

[17]. سورۀ تغابن، آیۀ ١۶.

[18]. مجموعۀ ورام، ج 1، ص 172.

[19]. تفسیر عیاشی، ج2، ص 245.

[20]. کنزالعمال، ج٢، ص۶٩٠.

[21]. نهج‌البلاغه، حکمت ١٢۶، ص491.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.