وظایف ما در قبال پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع)

از جمله راه‎های ارتباط ما با خداوند یکتا، ارتباط با مبادی نور است. مبدأ نور الهی در این عالم کسی نیست جز وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت معصومین (ع). برای ارتباط با این وجودات مقدس، خداوند وظایفی را برای ما تعیین نموده است که در این مقاله به بررسی آن می‌پردازیم. مباحث مطرح شده در این نوشته حول دو محور اصلی است:

  • بیان ضرورت وظیفه‌شناسی مسلمانان نسبت به رسول‌خدا و اهل بیت (ع)
  • بررسی وظایف مسلمانان نسبت به رسول‌خدا و اهل بیت (ع) در آیات و روایات معصومین

چکیده

  • خداوند در قرآن برای هیچ‌یک از نعمت‎های مادی خود بر انسان منّت نگذاشته، امّا بر نعمت هدایت (وجود پیامبر (ص)) بر مؤمنان منّت گذاشته است.

  • قرآن کریم دربارۀ رسول خدا (و اهل بیت (ع)) قریب به پانزده دستورالعمل به مسلمان‌ها می‌دهند که مهمترین آنها عبارتند از:
    1. لزوم معرفت
    2. محبّت
    3. اطاعت
    4. تبعیّت
    5. الگو قرار دادن
    6. توسّل
    7. زیارت
    8. ادب
    9. تکریم و نصرت
    10. صلوات و سلام
  • بنابر اعتقاد شیعه، غیر از نبوّت هر آنچه رسول خدا (ص) داراست عیناً برای حضرت زهرا (س) و ائمۀ هدی (ع) نیز مطرح است.

  • قلب انسان با عمل به این وظایف نورانیّت یافته و به سعادت راه خواهد یافت.

  • از جمله دستورات قرآن، معرفت و ایمان به رسول خدا (ص) است. «آمِنُوا بِرَسُولِهِ» دارای مصادیق متعدّدی است، از جمله: پذیرش ولایت امیرالمؤمنین (ع) و ایمان و عمل به احکام رسول خدا (ص).

  • قرآن کریم اطاعت از پیامبراکرم و ائمه (ع) را هم‌سنگ اطاعت از خداوند قرار داده است.

  • قرآن پیامبر اکرم (ص) را اسوه‎ای نیکو معرفی کرده است و بعد از پیامبر (ص) صاحبان مقام عصمت و طهارت (ع) اسوه هستند. خداوند راه پیامبر و اهل بیت (ع) را تضمین کرده است. راه‏های دیگر فقط در صورت منطبق بودن با راه ایشان شایستۀ تبعیّت است.

  • گاهی بنده به علّت گناهانی که انجام داده است از این که به پیشگاه خداوند برود و طلب مغفرت کند، شرم دارد و یا امید به آمرزش ندارد، لذا پیامبر و اهل بیت (ع) را واسطه قرار می‌دهد.

  • رسول خدا (ص) دستور فرموده‌اند که صلوات من را همراه با «آل» بگویید، به این صورت: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» به همین سبب در سلام آخر نماز بعد از صلوات می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ». ضمیر «کُم» در این سلام به محمّد و آل او (ع) برمی‌گردد.

رسول‌خدا (ص) و اهل بیت (ع) مبادی نور الهی

اخلاق و تربیت در یک نگاه پیوند زدن انسان است با مبانی و مبادی نور، تا از رهگذر این پیوند، انسان نورانی شود و از ظلمت فاصله بگیرد. قرآن و مقام و منزلت آن و اهمیتی را که در تربیت ما دارد می‌دانیم. پس طبیعی است که ذهن خود را متوجه آورندۀ قرآن کنیم و جایگاه و منزلت آن را نیز باز شناسیم. قرآن توسط روح ‌القدس و یا روح الأمین و یا جبرئیل بر قلب مقدس رسول خدا (ص) نازل شده است.

نخستین وظیفه‌ای که خداوند بر عهدۀ پیامبراکرم (ص) گذاشت، خواندن آیات قرآن بر امت اسلامی بود که پیامبر این کار را به بهترین شکل انجام دادند. خدای منان به انسان به سبب نعمت‌های فراوانی که در اختیار او قرار داده شده، منّتی نگذاشته است، اما برای نعمت هدایت و وجود پیامبراکرم (ص) بر مؤمنین منّت گذاشته، آنجا که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

«يَمُنُّونَ عَلَيْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإيمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ».[1]

ایشان بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند. بگو: اسلامتان را بر من منّت ننهید، بلکه اگر [در ادعای اسلام] راست گویید این خداست که بر شما منّت دارد، به سبب آن‌ که شما را به ایمان هدایت کرده است. و نیز:

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ».[2]

 به یقین خداوند بر مؤمنان منّت نهاد، آنگاه که در میان آن‌ها فرستاده‌ای از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آن‌ها می‌خواند و پاکشان می‌گرداند و کتاب [آسمانی] و احکام شریعت و معارفِ عقلی را به آن‌ها می‌آموزد، و حقیقت این که آنان پیش از آن در گمراهیِ آشکاری به سر می‌بردند.

رسول اکرم (ص) هدیۀ خداوند برای بندگان است. اخلاق ایمانی حکم می‌کند که ما شأن و حرمت پیامبراکرم (ص) را رعایت کنیم. قرآن کریم دربارۀ رسول‌خدا (ص) حدود پانزده دستورالعمل به مسلمانان می‌دهد.

احترام به اهل بیت احترام به پیامبر اکرم (ص) است

 بنا بر اعتقاد علمای شیعه، هر حرمتی برای رسول‌خدا (ص) مطرح شده است برای حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و فرزندان معصوم ایشان (ع) هم مطرح است. بنابراین آنچه در آیات قرآن در شأن و منزلت رسول‌خدا (ص) می‌بینیم، دربارۀ همۀ معصومان (ع) صادق است. در ادامه به برخی از این دستورالعمل‌ها اشاره می‌کنیم:

1. لزوم معرفت نسبت به پیامبر اکرم و اهل بیت (ع)

قرآن کریم بر معرفت به رسول‌خدا (ص) و ایمان به ایشان تاکید ویژه‌ای دارد. غالباً ایمان‌ها نسبت به ایشان اجمالی و سطحی است، اما باید به ژرفای این ایمان افزود و آن را گسترده‌تر و جدی‌تر کرد. در روایات مختلف به دعا کردن برای زیاد شدن معرفت ما به خدا و رسول او و ائمّۀ هدی (ع) دستور داده‌ شده است. نظیر این روایت از زرارة بن اعین که از بزرگان اصحاب امام صادق (ع) است چنین روایت کرده:

سمعت ابا عبدالله (ع) يقول: إِنَّ لِلْغُلاَمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ -وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ- ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ اَلْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ اَلَّذِي يُشَكُّ فِي وِلاَدَتِهِ، مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلاَ خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ. وَ هُوَ اَلْمُنْتَظَرُ غَيْرَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ‏ اَلشِّيعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ اَلْمُبْطِلُونَ يَا زُرَارَةُ. قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ اَلزَّمَانَ‏ أَيَّ شَيْ‏ءٍ أَعْمَلُ؟ قَالَ: يَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا اَلزَّمَانَ فَادْعُ بهذَا اَلدُّعَاءِ «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ‏ نَبِيَّكَ‏ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ‏ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ‏ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي.[3]

شنيدم امام صادق (ع) می‌فرمود: براى آن جوان [یعنی امام زمان (عج)] پيش از آنكه قيام كند، غيبتى‏ است. عرض كردم: چرا؟ فرمود: می‌ترسد -و با دست به شكم خود اشاره كرد (یعنی به خاطر خوف از کشته شدن)- سپس فرمود: اى زراره، اوست كه چشم به راهش باشند، و اوست كه در ولادتش ترديد شود، برخى گويند: پدرش بدون فرزند مرد، و برخى گويند: در شكم مادر بود و برخى گويند: دو سال پيش از وفات پدرش متولد شد. البته او همان است كه در انتظارش هستند، ولى خدای عزوجل دوست دارد شيعه را بيازمايد؛ پس اى زراره در آن زمان [غيبت] است كه اهل باطل شك می‌كنند.

زراره گويد: عرض كردم، قربانت گردم، اگر من به آن زمان رسيدم چه كنم؟ فرمود: اى زراره، اگر آن زمان را درک کردی، اين‌گونه دعا کن: «خدايا خودت را به من بشناسان؛ زيرا اگر خودت را به من نشناسانى، رسولت را نتوانم شناخت. خدايا پيغمبرت را به من بشناسان؛ زيرا اگر پيغمبرت را به من نشناسانى، من حجت تو را نخواهم شناخت. خدايا حجت خود را به من بشناسان؛ زيرا اگر حجتت را به من نشناسانى، در دينم گمراه می‌شوم».

قرآن کریم نیز در آیات متعددی[4] به ما دستور می‌دهد که به رسول‌خدا (ص) ایمان بیاوریم.

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ».[5]

 ای کسانی که ایمان آورده‌اید، تقوای الهی پیشه کنید و به فرستادۀ او (محمد (ص)) ایمان آورید.

 عبارت «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» خطاب به مؤمنان، یعنی کسانی است که خدا و پیامبر (ص) و روز جزا را باور کرده‌اند، اما ادامۀ آیه، یعنی عبارت «وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ» گویی ایمان داشتن به چیز جدیدی را از مؤمنان می‌طلبد که می‌توان مصادیق متعددی برای آن در نظر گرفت که اهمّ آن‌ها و شاید محتمل‌تر از دیگر مصادیق، ولایت حضرت امیرالمؤمنین، علی (ع) است.

 در این معنا، پیام آیۀ فوق را می‌توان این‌گونه تفسیر کرد که ای مؤمنان، رسول‌خدا (ص) فرمان خدا را به شما ابلاغ می‌کند و از طرف خداوند امیرالمؤمنین (ع) را به مقام امامت و جانشینی پیامبر (ص) منصوب می‌کند؛ به این که او رسول خداست و پیام او را ابلاغ می‌کند ایمان بیاورید. چه بسیاری بدان ایمان نیاوردند. مصداق دیگر عبارت فوق ممکن است عمل به احکام رسول‌خدا (ص) و ایمان داشتن به آن‌ها باشد.

 گاهی برخی برای عمل کردن به احکام خدا ابتدا می‌خواهند از فلسفه و دلیل آن سر در آورند؛ کاری که به سادگی امکان‌پذیر نیست. اینان غالباً به احکام الهی باور ندارند و تا هنگامی که دلیل آن‌ها را نیابند به آن‌ها عمل نخواهند کرد. گویی ایمان آن‌ها به احکام رسول‌خدا (ص) از ایمانشان به نسخۀ پزشک کمتر است. زیرا با آن‌ که دلیل بسیاری از توصیه‌های پزشک بر آن‌ها پوشیده است و علت آن را نمی‌دانند، به دانش پزشک ایمان دارند و بدان عمل می‌کنند ولی اعتقادشان به علم بی‌کران رسول‌خدا (ص) که یقینی و حتمی است سست است.

 زندگی بر پایۀ اعتماد استوار است. بسیاری از پیوندها و روابط در دنیا جز با اعتماد برقرار نخواهد بود. اما این که چرا برخی به کلام رسول‌خدا (ص) اعتماد ندارند باید از آنان سؤال شود. از این رو این آیه امروزه در خور توجهی بیشتر است که خدا را در زندگی محور قرار دهید و هر چه پیامبراکرم (ص) آورده، حق است و آن را باور کنید. قرآن کریم درباره پیامبر اکرم (ص) و احکام او می‌فرماید:

«الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ».[6]

 همان کسانی که از این فرستاده و پیامبر درس‌ناخوانده پیروی می‌کنند، کسی که [نام و نشانه‌های نبوت] او را در نزد خود در تورات و انجیل نوشته می‌یابند. [پیامبری] که آن‌ها را به هر کار پسندیده فرمان می‌دهد و از هر کار زشت باز می‌دارد و چیزهای طیّب و پاکیزه را بر آن‌ها حلال می‌کند و چیزهای ناپاک و پلید را بر آن‌ها حرام می‌گرداند.

آنچه رسول اکرم (ص) حلال معرفی کرده، پاک و طیب است و کسی نباید به خیال خود عرفانی بالاتر و فراتر از عرفان رسول خدا (ص) اختراع کند. مثلاً خوراکی‌ها و نعمت‌هایی که رسول خدا (ص) حلال اعلام کرده را بر خود حرام کند. اگر پیامبراکرم (ص) از گوشت حیوانات حلال‌گوشت هرچند اندک استفاده می‌کردند، نباید از فرمان ایشان دستوری بالاتر بیان کنیم و فراتر از چارچوبی که ایشان برای ما معرفی کرده‌اند راه و سلوکی درست کنیم، بلکه همواره باید در سلوک خود تابع رسول‌خدا (ص) باشیم.

پس اگر کاری را بر ما حرام کرده‌اند، قطعاً ناپاکی و زشتی‌ای در آن هست که در صورت انجام دادن آن، در وجود ما رخنه می‌کند. اگر گفتند نگاهی حرام است، آن نگاه ظلمتی در دل ما به وجود می‌آورد که از معنویت دل می‌کاهد و عنایت‌ها و توفیقات را از آن سلب می‌کند. و اگر گفتند مشروب حرام است، با خوردن آن تن و جانمان به خبائثی گرفتار می‌شود، اگر گوشت خوک حرام است به سبب ظلمت و خباثتی است که وجود ما بدان دچار می‌شود. مقید شدن به رعایت دستورات قرآن کریم و رسول‌خدا (ص) و ائمۀ هدی (ع) از لوازم مهم ایمان است.

2. محبت

ما باید نسبت به پیامبراکرم (ص) محبت بورزیم و نیز حجت‌های خداوند را دوست بداریم؛ زیرا اگر خدا را دوست می‌داریم آنچه را به خدا وابسته است هم باید دوست داشته باشیم. محبت ورزیدن به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت او از عبادات بزرگ است حتی محبت به پدر و مادر عبادت شمرده شده؛ رسول اکرم (ص) فرمود:

نَظَرُ الْوَلَدِ إِلَى وَالِدَيْهِ حُبّاً لَهُمَا عِبَادَةٌ.[7]

 نگاه محبت آميز فرزند به پدر و مادرش عبادت است.

اگر فرزند به چهرۀ پدر و مادرش از روی محبت نگاه کند، نگاهِ او عبادت است؛ زیرا آن‌ها واسطۀ فیض خدا برای او بودند. پس به طریق اولی باید ائمه هدی (ع) را دوست بداریم؛ زیرا آنان واسطۀ جمیع فیوض باری تعالی به بندگانش هستند. آیا امکان دارد که انسان پیرو امام زمان (عج) باشد اما به او دل نبندد؟ اگر قلب خود را بکاویم و محبتی در آن نیابیم و اگر هم بیابیم اندک و ناچیز باشد باید روی قلب خود کار کنیم و آن را به محبت خدا و اهل بیت (ع) مزین نماییم.

 روش‌هایی نظیر مداومت بر ذکر و یاد ایشان، مأنوس بودن با آن‌ها و افزودن بر معرفتمان نسبت به ایشان، از روش‌هایی است که با پیگیری آن‌ها می‌توان بر محبت خدا و ائمه در دل افزود و بیزاری از گناه و نافرمانی را در آن وجود آورد. قرآن کریم خطاب به مؤمنان می‌فرماید:

«قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في‏ سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ».[8]

 بگو: اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشانتان و اموالی که فراهم کرده‌اید و تجارتی که از کسادش بیم دارید و خانه‌هایی که به آن‌ها دل خوش شده‌اید از خدا و فرستادۀ او و جهاد در راه او در نزد شما محبوب‌ترند، پس منتظر باشید تا خداوند فرمانش را به اجرا درآورد.

بنابراین باید محبت خدا و رسول او و ائمۀ هدی (ع) را در دل بپرورانیم. این محبت اساس و بنای رشد معنوی ماست.

3. اطاعت

قرآن کریم اطاعت از پیامبراکرم (ص) و امامان معصوم (ع) را معادل اطاعت از خدا قرار می‌دهد.

«مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ».[9]

 هر که از فرستادۀ خدا اطاعت کند، قطعاً خدا را اطاعت کرده است.

«وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً».[10]

 و هر کس خدا و رسولش را نافرمانی کند، مسلّماً به گمراهی آشکاری درافتاده است.

و نیز فرموده است:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا أَطيعُوا اللَّـهَ وَأَطيعُوا الرَّسولَ وَ أُولِي الأَمرِ مِنكُم».[11]

ای اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیت‌اند و همچون پیامبر دارای مقام عصمت می‌باشند] اطاعت کنید.

4. تبعیت

اگر می‌خواهیم مسیر سلوک و عرفان و اخلاق را بپیماییم، چاره‌ای جز پیروی (تبعیت) از رسول‌خدا (ص) نداریم. آیات زیر مؤید درستی این سخن‌‌اند.

«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ * قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْکافِرينَ».[12]

بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، پس از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد. بگو: خدا و فرستادۀ او را اطاعت کنید. پس اگر از این امر روی گردانیدند پس [بدانند که در زمرۀ کافران قرار می‌گیرند] و بی‌تردید خداوند کافران را دوست ندارد.

5. الگو قرار دادن پیامبر اکرم و اهل بیت (ع)

ما باید رسول‌خدا (ص) و ائمۀ هدی (ع) را برای خود اسوه‌های الهی بدانیم. دربارۀ رسول‌خدا (ص) قرآن کریم این موضوع را به صراحت اعلام می‌کند:

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً».[13]

 قطعاً برای شما در رفتار رسول‌خدا (ص) مایۀ اقتدا و سرمشقِ زندگی است؛ برای کسی که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند.

هر شخصی، در هر شرایطی که به سر می‌برد، اگر طالب معرفت و قُرب به خداست و جویای سعادت اخروی است و اگر اهل ذکر فراوان است، بایستی رسول‌خدا (ص) را اسوۀ خود قرار دهد و قدم در جای پای او نهد. پس از حضرت رسول، این مقام از آنِ اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. الگو قراردادنِ آنهاست که ضامنِ راه سلوک و رسیدن به معرفت و معنویت است. به عبارت دیگر اگر جز ایشان را اسوه برگیریم یا به افراط فرو می‌رویم و یا به تفریط کشیده می‌شویم و عاقبت سر از بی­راهه درمی‌آوریم. خداوند متعال مسیر ائمۀ خود را تضمین کرده است، اما تضمینی نیست که مسیر دیگران، با هر شأن و مقامی که دارند صحیح باشد، مگر آن‌ که از راه خدا و رسول او (ص) و حجت‌های الهی تبعیت کنند.

پس مسیر ما مشخص است. عرفان‌های ساختگی خطرآفرین‌اند و گاهی مسیرهایی را نشان می‌دهند که می‌خواهند از پیامبراکرم (ص) جلو بیفتند. گویی شریعت رسول‌خدا (ص) از نشان دادن آن راه‌ها ناتوان بود. ازاین‌رو نباید هیچ‌گاه به آن‌ها خوش‌بین بود و از آن‌ها تبعیت کرد. اگر مسیر آن‌ها برآمده از متن قرآن کریم و کلام معصومان (ع) باشد، برای ما حجت است، در غیر این صورت شکی نیست که در راه‌های ساختگی، شیطان دخالت دارد و شایسته تبعیت نیستند.

در این میان برخی امور جنبۀ شکلی دارد. برای مثال توصیۀ بسیاری به عزاداری شده است و اصلِ آن، سیرۀ اهل بیت (ع) است. هرقومی عزاداری مخصوص خود را دارد و تا جایی که با دستورهای دینی مغایرت نداشته باشد، مانعی برای انجام دادنِ آن نیست. اما اگر با تأثیر پذیرفتن از سیر و سلوکی عرفانی، پاره‌ای اذکار و اوراد را اختراع کند و دیگران را نیز به این راه فرابخواند و نتایجی برای آن اذکار ذکر کند که در سخنان ائمه (ع) اثری از آن نیست، البته که محل تردید و در خور پرهیز است.

6. توسل به پیامبر اکرم و اهل بیت (ع)

 قرآن کریم موضوع توسل به رسول‌خدا (ص) را مطرح می‌کند. توسل مقوله‌ای است که سؤال‌ها و شبهه‌های فراوانی دربارۀ آن، از سوی برخی مخالفان مذهب تشیع مطرح شده است، نظیر: ضرورت توسل چیست؟ مگر جز این است که خدای متعال صدای بندگان خود را می‌شنود و بندگانش می‌توانند مستقیم و بی‌واسطه به درگاه پروردگار خود دعا کنند؟ با وجود این، چه نیازی به توسل هست. دو نکته دربارۀ توسل در پاسخ به این سؤال‌ها کارگشاست.

نکتۀ اول، خداوند متعال همان‌سان که ارتباط بندگانش را با خود دوست دارد، ارتباط آن‌ها با رسولش را نیز دوست می‌دارد. توجه و توسل به رسول‌خدا (ص) برآمده از نگاه توحیدی است در واقع این کار توجه به خداست. ما به پیامبراکرم (ص) و حجت‌های الهی از آن‌سو که رضایت خدا را کسب کنیم توجه می‌کنیم ما به قرآن برای کسب رضای خدا توجه می‌کنیم. البته که قرآن خدا نیست، ولی چون کلام خداست، توجه به آن، عبادت محسوب می‌شود.

پس اصلِ توجه به پیامبراکرم (ص) و ائمۀ هدی (ع) و قرآن به دلیل آن است که این کار عبادت است. البته نگاه ما مستقل نیست و از نگاه توحیدی به آن‌ها ریشه می‌گیرد. محور توجه ما خداوند است و چون خدا توجه به رسول اکرم (ص) را دوست دارد، ما توجه خود را معطوف آن حضرت می‌کنیم. پس توجه به پیامبر (ص) عبادت است، همان‌سان که اطاعت از او نیز عبادت است.

نکته دوم. یکی از راه‌های توجه، درخواستِ حاجت است. چرا دعا این اندازه ارزشمند است؟ زیرا دعا پل ارتباطیِ میان بنده و خداست. ما در همۀ نماز‌های خود فقط با خدا صحبت می‌کنیم و تنها از او حاجت می‌طلبیم و نمازمان را با سلامی که خطاب خدا به پیامبراکرم (ص) و اهل بیت اوست به پایان می‌بریم. به عبارتی خداوند متعال دوست دارد که ما به پیامبر (ص) توجه کنیم و گاهی از حجت خدا درخواستی داشته باشیم. تجربۀ شخص بنده است که گاهی ما امام زمان؟عج؟ را میان خود و خدا واسطه قرار می‌دهیم و به او متوسل می‌شویم؛ خداوند نیز با عنایت خاصی حاجت ما را بر می‌آورد. این، نشان می‌دهد که خداوند دوست دارد به حجت او توجه کنیم و از او خواستۀ خود را بطلبیم.

گاهی نیز گناه و ظلمتی دل ما را فرامی‌گیرد و از حضور در محضر خداوند خجالت‌زده‌ایم. مانند فرزندان حضرت یعقوب (ع) که بعد از گناه بزرگی که در حق برادر خود مرتکب شدند پشیمان رو به پدر خود آوردند و به او گفتند:

«قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئينَ».[14]

 گفتند: ای پدر، برای گناهان ما [از خداوند] آمرزش بخواه، بی‌تردید ما خطاکار بودیم.

حضرت یعقوب به آن‌ها نگفت که خودتان از خدا آمرزش بطلبید و واسطه قراردادنِ من شرک به خداست، بلکه گفت:

«قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ».[15]

 گفت: به زودی برای شما از پروردگار خویش آمرزش می‌خواهم مسلّماً او بسیار آمرزندۀ مهربان است.

قرآن کریم نیز طلب استغفار از پیامبر اکرم (ص) را برای مسلمان‌ها توصیف می‌کند:

«لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً».[16]

 اگر آن‌ها هنگامی که به خویشتن ستم کردند نزد تو آیند، آنگاه از خداوند آمرزش بخواهند و رسول‌خدا (ص) نیز برای آن‌ها طلب آمرزش کند، بی‌تردید خدا را بسیار توبه‌پذیر و مهربان خواهند یافت.

از مجموع آیات مذکور این حقیقت دستگیر ما می‌شود که می‌توان با توسل به حجت‌های الهی و واسطه قراردادنِ آن‌ها حاجت‌های خود را از خدای متعال طلبید. قطعاً این کار موجب قبولی بیشتر ما در درگاه خدا و تسهیل و تسریع اجابت دعاهایمان می‌شود.

حجت الاسلام محمد رضا رضایی خاطره‌ای را که از زبان شهید برونسی شنیده است، این طور نقل می‌کند: «هنوز عملیات درست و حسابی شروع نشده بود که کار گره خورد. گردان ما زمین گیر شد تا حالا این طور وضعی برام سابقه نداشت. نمی‌دانم چه‌شان شده بود که حرف شنوی نداشتند. همان بچه‌هایی که می‌گفتی برو توی آتش، با جان و دل می‌رفتند! به چهره بعضی‌ها دقیق نگاه می‌کردم. جور خاصی شده بودند؛ هرچه براشان صحبت کردم، فایده‌ای نداشت. اگر ما توی گود نمی‌رفتیم، احتمال شکست محور‌های دیگر هم زیاد بود، آن هم با کلی شهید. پاک در مانده شدم. نا‌امیدی در تمام وجودم ریشه دوانده بود. با خودم گفتم چه کار کنم؟ سرم را بلند کردم روبه آسمان و توی دلم نالیدم که: خدایا خودت کمک کن. از بچه‌ها فاصله گرفتم؟ اسم حضرت صدیقه طاهره؟سها؟ را از ته دل صدا زدم و متوسل شدم به وجود شریفش. زمزمه کردم: خانم خودتون کمک کنین. منو راهنمایی کنین تا بتونم این بچه‌ها رو حرکت بدم. وضع ما رو خودتون بهتر می‌دونین. چند لحظه‌ای راز و نیاز کردم و آمدم پیش نیرو‌ها. یقین داشتم حضرت تنهام نمی‌گذارند. اصلا منتظر عنایت بودم توی آن تاریکی شب و توی آن بیچارگی محض، یکدفعه فکری به ذهنم الهام شد. رو کردم به بچه‌ها، محکم و قاطع گفتم: دیگه به شما احتیاجی ندارم! هیچ کدومتون رو نمی‌خوام. فقط یک آرپی جی زن از بین شما بلند شه با من بیاد. دیگه هیچی نمی‌خوام. زل زدم به‌شان. لحظه شماری می‌کردم، یکی بلند شد. یکی از بچه‌های آرپی جی زن. بلند گفت: من می‌آم. پشت بندش یکی دیگر ایستاد. تا به خودم آمدم  همۀ گردان بلند شده بودند. سریع راه افتادم، بقیه هم پشت سرم. پیروزیمان توی آن عملیات، چشم همه را خیره کرد. اگر با‌‌ همان وضع قبل می‌خواستیم برویم، کارمان این جور گل نمی‌کرد. عنایت ‌امّ‌ابیها (س) باز هم به دادمان رسید بود.» (سعید عاکف، خاک‌های نرم کوشک، ص 75).

7. زیارت

قرآن کریم ما را به زیارت پیامبر اکرم و اهل بیت (ع) تشویق کرده ‌است. در آیۀ زیر با تمثیل و در قالب مثل‌هایی انوار مقدس اهل بیت (ع) را به ما معرفی می‌کند.

«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ».[17]

 خداوند نور آسمان‌ها و زمین است. نمونۀ نور او مانند چراغدانی است که در آن، چراغ پرفروغی قرار دارد.

ذیل این آیه حدیث زیر نقل شده است:

أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ فَقَالَ «هُوَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ لَنَا، فَالنَّبِيُّ (ص) وَ الْأَئِمَّةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ مِنْ دَلَالاتِ اللَّهِ وَ آيَاتِهِ الَّتِي يُهْتَدَى بِهَا إِلَى التَّوْحِيدِ وَ مَصَالِحِ الدِّينِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.[18]

 از امام صادق (ع) پیرامون آیۀ شریفه نور سؤال شد، آن حضرت فرمود: «این آیه‌ مثَلی است که خدا برای ما بیان کرده است. پس پیامبر (ص) و ائمه (ع) از نشانه‌های خدا هستند که خدا به وسیلۀ آن‌ها [بندگانش را] به توحید و مصالح دین و برنامه‌های اسلام و واجبات و مستحبات هدایت می‌کند، و هیچ قدرت و نیرویی نیست، مگر به قدرت و نیروی خدای والا مرتبۀ بزرگ».

قرآن کریم خانه‌ها و بیوت نورانی این مَثل‌های نور خدا یعنی اهل بیت (ع) را این‌گونه توصیف می‌کند:

«في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ * رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ».[19]

 [این انوار الهی] در خانه‌هایی [مانند مساجد و حرم‌های معصومان (ع)] است که خداوند اذن داده تا [نام و مقام و بنای آنها] برافراشته شود و نام او در آن‌ها ذکر گردد. در آن خانه‌ها در بامدادان و شامگاهان تسبیح او می‌گویند* مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آن‌ها را از یاد خدا و برپا کردن نماز و پرداختن زکات مشغول نمی‌کند.

این خانه‌ها، بیوت اهل بیت (ع) است، مدینۀ منوّره حرم رسول اکرم (ص) و حضرت زهرا؟عها؟ و ائمّۀ بقیع (ع)، نجف حرم امیرالمؤمنین (ع)، کربلا حرم حضرت سیدالشهدا (ع)، کاظمین حرم امام کاظم و امام جواد (ع)، مشهد حرم امام رضا (ع)، سامراء حرمِ امام هادی و امام حسن عسکری (ع) است. این شش بیت نورانی همراه با بیت الله یعنی خانۀ کعبه مجموعاً هفت حرم مطهر را برای امت اسلامی تشکیل می‌دهند.

خداوند اذن داده که این خانه‌ها رفعت یابند، و ذکر و نام او در آن‌ها برده شود. ذکر نام خداوند در این خانه به دو معنا ممکن است. معنای اول این که این خانه‌ها جایگاه ذکر و عبادت خداوند است، و معنای دوم با توجه به حدیث زیر مشخص می‌شود؛ حضرت امام صادق (ع) فرمود:

نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا.[20]

 به خدا قسم، ما آن اسماء حُسنایم که خدا از بندگان هیچ عملی را قبول نمی‌کند مگر با معرفت ما.

با توجه به این نکته که پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی اسماء حسنای الهی هستند، معنی دوم آیه چنین می‌شود که خداوند اذن داده که مؤمنان به این خانه‌ها و حرم‌های مطهر بروند و در آنجا «اسم الله» را ذکر کنند؛ یعنی ائمه هدی (ع) را ذکر کنند و با آنان سخن بگویند. با این نگاه می‌بینیم که این آیه با لطافتی خاص، مسلمان‌ها را به زیارت دعوت می‌کند و این خانه‌ها را پایگاه‌های تسبیح و ذکر اولیای خدا و جایگاه ذکر معصومان (ع) و سخن گفتن با آن‌ها معرفی می‌کند؛ بر این اساس یکی از وظایف اخلاقی، عاطفی و دینیِ اهل ایمان در برابر اهل بیت (ع)، زیارت ایشان در حرم‌های مطهر آنهاست.

8. ادب

قرآن کریم به مسلمان‌ها دستور می‌دهد تا پیامبراکرم (ص) را با الفاظ عادی که در خور شأن فرازمند پیامبر (ص) نیست صدا نزنند، حتی به کُنیه هم او را نخوانند، بلکه با القابی نظیر «رسول الله» و «خاتم النبیین» او را بخوانند.

«ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ».[21]

 محمد (ص) پدر هیچ‌یک از مردان شما نیست و لکن رسول‌خدا و خاتم پیامبران است.

یا در جای دیگری می‌فرماید:

«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً».[22]

 دعوت و خواندن پیامبر را میان خودتان همانند دعوت و خواندن برخی از شما برخی دیگر قرار مدهید.

به عبارتی آن‌گونه که همدیگر را صدا می‌زنید پیامبر را خطاب قرار ندهید. سه مورد دیگر از ضوابط رعایت ادب در محضر پیامبراکرم (ص) را در سورۀ حجرات می‌بینیم: نخستین مورد آن‌ که هرگز بر رسول خدا تقدم نجویید.

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ».[23]

 ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر خدا و فرستاده او [هرگز] تقدم نجویید.

مورد دوّم آن‌ که صدای خود را از صدای پیغمبر (ص) بالاتر نبرید که این کار مایۀ حبط اعمال شما می‌شود.

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ».[24]

 ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صدای خود را [هنگام صحبت کردن با او] بلندتر از صدای پیامبر نکنید، و همان‌گونه که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید با او بلند سخن نگویید، مبادا اعمالتان حبط و تباه گردد و خود ندانید.

و سوم این که به صورتی صحبت نکنید که صدای شما بر صدای پیغمبر (ص) غالب شود. در محضر ایشان صدای خود را پایین آورید.

«إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهمْ لِلتَّقْوي‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ».[25]

 مسلماً کسانی که صدای خود را در نزد رسول خدا پایین می‌آورند کسانی‌اند که خداوند دل‌هایشان را برای پرهیزکاری آزموده است. آنان را آمرزش و پاداشی بزرگ است.

9. تکریم و نصرت

قرآن کریم از مؤمنان، تعظیم و تکریم و نصرت رسول اکرم (ص) را می‌خواهد.

«فَالَّذينَ آمَنُوا به وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[26]

 پس کسانی که به او ایمان می‌آورند و بزرگش می‌دارند و یاری‌اش می‌کنند و از نوری که همراه او نازل شده پیروی می‌کنند، آنان همان رستگارانند.

10. صلوات و سلام

همچنین خداوند به ما دستور داده است که به ایشان صلوات و سلام بفرستیم.

«إِنَّ اللَّـهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا صَلّوا عَلَيهِ وَ سَلِّموا تَسليمًا».[27]

 البته خدا و فرشتگانش همواره بر پیامبر درود می‌فرستند. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و سلام گویید، و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید.

پیامبراکرم (ص) دارای چنان مقام بلندی است که خداوند متعال و همۀ‌ فرشتگانش به او سلام و تحیت می‌فرستند. خداوند در این آیه با اشاره به این حقیقت، مؤمنان را نیز به هماهنگی و هم‌نوایی با خود و ملائکه‌اش فرامی‌خواند و آن‌ها را به سلام کردن به پیامبرش سفارش می‌کند. این دو دستور را هر نمازگزاری در پایان هر نماز، به هنگام قرائت شهادتین و ذکر شریف صلوات، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، انجام می‌دهد.

نکتۀ حائز اهمیت در صلوات اینکه، خود پیامبر (ص) ما را امر کرده‌اند که به هنگام صلوات به آلِ او نیز صلوات فرستیم، این‌گونه: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». پس سلام بر پیامبر هم مانند صلوات بر پیامبر، همواره باید با سلام بر اهل بیت گرامی او (ع) همراه باشد. گویی به این دلیل است که در آخرین جمله نماز این‌گونه سلام می‌دهیم: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ» که ضمیر جمع «کُم» در آن به محمد و آل محمد (ص) برمی‌گردد؛ یعنی بر همان کسانی که صلوات می‌فرستیم بر همان‌ها هم سلام می‌کنیم و با سلام بر پیامبر اکرم (ص) و آل او، خطاب ما از خداوند بر می‌گردد و نماز را به پایان می‌بریم.

از آنچه گذشت پیداست که ما در برابر اولیای خدا، تکالیف شرعی و عاطفی و اخلاقی ویژه‌ای داریم که باید آن‌ها را انجام دهیم.

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. سورۀ حجرات، آیهٔ 17.

[2]. سورۀ آل عمران، آیهٔ 164.

[3]. الکافی، ج 1، ص337.

[4]. بعضی از آن‌ها عبارتند از: سوره‌های مبارکۀ نساء، آیۀ 136 و آیۀ 170، اعراف، آیۀ 158، فتح، آیۀ 9، حدید، آیۀ 7 وآیۀ 28، مجادله، آیۀ 4 و صف، آیۀ10 و 11.

[5]. سورۀ حدید، آیهٔ 28.

[6]. سورۀ اعراف، آیهٔ 157.

[7]. بحارالأنوار، ج71، ص80.

[8]. سورۀ توبه، آیهٔ 24.

[9]. سورۀ نساء، آیهٔ 80.

[10]. سورۀ احزاب، آیهٔ 36.

[11]. سوره نساء، آیۀ 59.

[12]. سورۀ آل عمران، آیهٔ 31و32.

[13]. سورۀ احزاب، آیهٔ 21.

[14]. سورۀ یوسف، آیهٔ 97.

[15]. همان، آیهٔ 98.

[16]. سورۀ نساء، آیهٔ 64.

[17]. سورۀ نور، آیهٔ 35.

[18]. التوحید (للصدوق)، ص ۱۵۷.

[19]. سورۀ نور، آیهٔ 36 و 37.

[20]. الکافی، ج1، ص143.

[21]. سورۀ احزاب، آیهٔ 40.

[22]. سورۀ نور، آیهٔ 63.

[23]. سورۀ حجرات، آیهٔ 1.

[24]. همان، آیهٔ 2.

[25]. همان، آیهٔ 3.

[26]. سورۀ اعراف، آیهٔ 157.

[27]. سورۀ احزاب، آیهٔ 56.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن