اهداف قرآن کریم
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
موضوعی را که در این مقاله خدمت شما تقدیم میکنیم اهداف و مقاصد قرآن کریم است. با شناخت اهداف قرآن ما بهتر میتوانیم زندگی خودمان را با قرآن تطبیق دهیم و ببینیم چقدر در مسیر قرآن قدم برداشتهایم. خوب است بدانیم قرآن، این کتاب هدایت و این کتابی که معجزه پیامبر گرامی اسلام (ص) است چه اهداف و چه مقاصدی را دنبال میکند. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- فایده دانستن اهداف قرآن
- اهداف قرآن کریم
- هدایت به دین اقوم و متقن
- بشارت به مؤمنان برای پاداش
- انذار کافران
- بشارت به ملاقات با پروردگار
- برقراری عدالت اجتماعی
- درک حیات طیبه
چکیده اهداف قرآن :
- فایده دانستن اهداف قرآن عبارت است از:
- اهمیّت قرآن بیشتر شناخته میشود.
- بعد از انس با قرآن میتوانیم خود را محک بزنیم و ببینیم چقدر به اهداف قرآن نزدیک شدیم.
- قرآن کریم اهداف بلندی را در هدایت بشر دنبال میکند.
- هدایت به دین اقوم و متقن: قرآن کریم در زمینههای اعتقادات، اخلاقیّات و رفتارهای فردی و اجتماعی بهترین الگو را برای ما ارائه میکند.
- بشارت به مؤمنان: بشارتهای قرآن موجب تقویت ایمان انسان به آخرت و امید او به آینده خویش است.
- انذار کافران: تربیت قرآن کریم مبتنی بر دو عنصر خوف و رجاء است. عنصر رجاء در قالب بشارتهای قرآنی محقّق شده است و عنصر خوف در قالب انذارهای قرآن.
- بشارت به ملاقات با پروردگار: ملاقات پروردگار یکی از مهمترین بشارتها برای انسان است که شرط آن ایمان و دوری از شرک و اهل اعمال صالح بودن است.
- برقراری عدالت اجتماعی: یکی از مهمترین اهداف قرآن کریم رساندن مردم به عدالت در عرصه اجتماعی و فردی است. قرآن کریم وعده داده است که مؤمنانی که اهل اعمال صالح باشند را به زندگی پاکی برساند.
- درک حیات طیبه: از نگاه قرآن دو نوع حیات و دو موت وجود دارد. یکی حیات فیزیکی است که در نقطه مقابل آن موت فیزیکی است و دیگری حیات معنوی است که تنها انسانهایی به نور قرآن ایمان آوردهاند و اهل اعمال صالح هستند به آن زنده خواهند شد. نتیجه رسیدن جامعه به حیات طیّبه ایجاد امنیّت کامل در همه عرصههای آن خواهد بود.
فایده دانستن اهداف قرآن
دانستن اهداف و مقاصد قرآن دو فایده مهم دارد:
1- اوّل اینکه به اهمیّت این کتاب بیشتر پی میبریم. وقتی متوجّه شدیم این کتاب به چه مسائل مهم و به چه مقاصد اثر گذاری نظر دارد برای این کتاب اهتمام ویژهای قائل خواهیم شد.
2- نکته دوم و فایده دوم این است که میتوانیم بعد از اینکه مدّتی که با قرآن انس برقرار کردیم خود را محک بزنیم. ببینیم آیا به اهداف و مقاصد قرآن نزدیک شدیم یا نه. اگر نزدیک نشدیم میفهمیم که از قرآن تأثیر لازم را نگرفتیم و آن فایده لازمی که قرآن باید در وجود ما ایجاد کند ایجاد نشده است.
اهداف قرآن کریم
در مورد اهداف و مقاصد قرآن کریم به چند نکته اشاره میکنیم که هر یک از اینها یکی از اهداف و مقاصد قرآن کریم به شمار میرود.
1- هدایت به دین اقوم و متقن
نکته اوّل این است که هدف قرآن هدایت به شریعت و دین اقوم است. خدای متعال در سوره اسراء آیه 9 میفرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ» به درستی که این کتاب، قرآن به سوی راهی هدایت میکند که آن راه اقوم است. کلمه اقوم یعنی صافتر، مستقیمتر، پا برجاتر. مسیری را که قرآن پیشنهاد میکند مسیر اقوم است، مسیر استوارتر، مسیر متقنتر و مسیری که پا برجاتر است.
در مورد اقوم بودن قرآن، اتقان و استواری قرآن کریم باید به این نکته اشاره کنم که تعالیم قرآن کریم عمدتاً در سه زمینه اعتقادات، اخلاقیّات و رفتارهای فردی و اجتماعی برای ما بهترین الگو و بهترین نسخه را ارائه میکند. اعتقاداتی که از قرآن استفاده میشود متقنترین اعتقادات است. اخلاقیّاتی که از قرآن کریم به ما آموزش داده شده است و قرآن به ما تعلیم داده است متقنترین اخلاقیّات است. رفتارهای فردی و اجتماعی که قرآن کریم برای ما به ارمغان آورده است متقنترین و استوارترین نوع رفتار و بهترین الگو و رفتار زندگی است.
در بخش عقاید برای اینکه روشن شود مقصود ما از محکمترین اعتقادات چیست به این چند نکته عنایت بفرمایید. اوّلاً اعتقادات قرآن روشن و قابل درک است. اعتقاداتی مبهم و غیر قابل فهم نیست. هر کسی عقایدی را که در قرآن آمده است با تمام وجود خود میتواند درک کند. اعتقادات قرآن خالی از خرافات است. از اموری که ساخته و پرداخته موهومات ذهن بشری است دور است. میدانید در کتب عهدین اعتقادات خرافی فراوان است، امّا اعتقادات قرآنی اعتقاداتی متقن و مستحکم است.
عقاید قرآنی جریان ساز است، دعوت به عمل میکند. اعتقاداتی نیست که انسان را به خمود و گوشهگیری و انزوا سوق دهد. اعتقاداتی است که انسان را اجتماعی بار میآورد. انسان را به سمت مجاهده و تلاش برای ساختن جامعه خود سوق میدهد. از نظر اخلاقی هم نسخه قرآن متقنترین نسخه است و هدایت قرآن استوارترین هدایت است. برنامههای اخلاقی که قرآن کریم پیشنهاد میدهد برنامههای انسان ساز است که از هر گونه افراط و تفریط دور است.
مکاتب اخلاقی بعضی جانب افراط را میگیرد، بعضی جانب تفریط را میگیرند. عدّهای انسان را به سمت بیبند و باری و شهوت رانی و هوس رانی سوق میدهد. برخی از مکاتب اخلاقی انسان را به سمت انزوا و گوشهگیری و دِیر نشینی و رهبانیّت سوق میدهد، اما اسلام اخلاقیّاتی را در اختیار ما میگذارد که نه در آن افراط است و نه تفریط است، نه اسراف است و نه تبذیر است.
قرآن به ما اجازه نمیدهد که تمام اموال خود را بذل و بخشش کنیم و خود ما نیازمند در گوشهای بنشینیم. از طرفی به ما اجازه نمیدهد که از انفاق کردن خودداری کنیم و اهل بخل باشیم. میفرماید: «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ»[1] نه دست خود را به گردن خود بیاویز که دستت برای کمک به هیچ نیازمندی دراز نشود و نه دست خود را کاملاً باز کن و هر آنچه داری در اختیار دیگران بگذار تا خود شما دچار مشکل شوی!
قرآن ما را از بخل، از حسد دور میکند. از استکبار نجات میدهد، اخلاقیّات قرآنی خلقیّاتی است که اینها متقن است، استوار است و انسانی که با این اخلاقیّات رشد میکند انسان متکاملی خواهد بود. بعد دیگر از ابعاد اتقان قرآن و استواری قرآن و آن شریعت و دین اقومی که اسلام ما را به سمت آن سوق میدهد و هدف قرآن رسیدن به آن است ابعاد رفتاری تعلیم داده شده توسّط قرآن کریم است.
به لحاظ قوانینی که در این کتاب نورانی ناظر بر رفتار انسانها مشاهده میکنیم متقنترین قوانین است که در این کتاب ذکر شده است. چه قوانینی که مربوط به عبادت انسانها و ارتباط آنها با خدای متعال است و چه قوانینی که مربوط به رفتار اجتماعی و اقتصادی و یا سیاسی انسانها است. قرآن کریم در مجموعه قوانین خود حتّی در قوانین اقتصادی، هم بعد معنوی انسان را پرورش میدهد و هم بعد مادّی انسان را.
تعالیم قرآن کریم در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی تعالیم جامعی است. به همه ابعاد و به همه نیازمندیهای انسان توجّه دارد. اینطور نیست که گوشهای از نیازهای انسان را دیده باشد و سایر ابعاد نیاز انسان از نگاه قرآن مغفول مانده باشد. بنابراین از منظر قوانین و مقرّرات فردی و اجتماعی هم این کتاب متقنترین کتاب است.
این بخش را خلاصه میکنم. هدف اوّل از اهداف قرآن کریم هدایت به شریعت و دین اقوم است. دین اقوم یعنی استوارترین دین. استوارترین دین در ابعاد مختلف اعتقادی و رفتاری قابل تبیین است. اعتقادات قرآنی متقنترین اعتقادات، اخلاقیات قرآنی متقنترین اخلاقیّات و رفتارها و نظام قوانین قرآنی چه در عرصه سیاست، و چه در عرصه فرهنگ و چه در عرصه اقتصاد و سایر عرصههای زندگی بشر متقنترین قوانین و مقررّات به شمار میروند.
2- بشارت به مؤمنان برای پاداش
مقصد دیگر و هدف دیگر از اهداف قرآن کریم بشارت به اجر کبیر الهی برای مؤمنان صالح است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً»[2] قرآن آمده است که بشارت دهد. قرآن آمده است که امید دهد.
این بشارت قرآن هم در بردارنده ایمان به آخرت است و ایمان انسان را به آخرت تقویت میکند. توجّه انسان را معطوف به آخرت میکند و هم به انسانها امید میبخشد. «وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً» پاداش بزرگی در اختیار آنها است. البتّه این بشارت به هر کسی داده نمیشود، به مؤمنانی که اهل عمل صالح هستند. اوّلاً باید مؤمن باشند، ایمان داشته باشند و ثانیاً اهل عمل صالح باشند.
البتّه این نکته را باید اضافه کنیم که این اجر کبیر هم میتواند اجر کبیر جسمانی به شمار برود و هم اجر کبیر معنوی و روحانی. در قیامت هم پاداش جسمانی برای لذّت بردن جسم انسانها وجود دارد و هم لذّات معنوی و روحانی که شاید بالاترین لذّات بهشت لذّات معنوی و روحانی باشد. کسانی که در بهشت از لذّت مناجات با خدای متعال بهرهمند میشود بالاترین و برترین لذّتها را تجربه میکنند.
3- انذار کافران
سومین هدف و مقصد از مقاصد قرآن کریم انذار از عذاب الهی برای کافران است. در همین آیه 9 سوره اسراء که گفتیم «وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً»، خداوند ادامه میدهد و در آیه 10 میفرماید: «وَ أَنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً». قرآن به دنبال این است که هشدار دهد، انذار کند، بیم دهد کسانی را که ایمان به آخرت ندارند. به آنها خبر دهد که عذاب دردناکی در انتظار شما است.
قرآن کریم فقط بشارت به بهشت نمیدهد. بشارت قرآن در کنار انذار کامل میشود. به مؤمنین بشارت بهشت را میدهد و به کفّار انذار و بیم از عذاب دوزخ را مطرح میکند. تربیت قرآن کریم مبتنی بر استفاده از دو عنصر خوف و رجاء است. عنصر رجاء در قالب بشارتهای قرآنی محقّق شده است و عنصر خوف در قالب انذارهای قرآن.
اولیای الهی هم اینطور بودند. امیر المؤمنین (ع) و سایر ائمّه (ع) هم نعمتهایی را که خدا به مؤمنان وعده داده است درخواست میکردند و در دعاهای خود میخواستند خدای متعال این نعمتهای بهشتی را در اختیار آنها بگذارد و هم نسبت به تهدیدهای قرآن کریم و انذارهای قرآن کریم حسّاس بودند، بیمبالات نبودند، به خدا پناه میبردند، میگریستند و گریه میکردند از اینکه مبادا فردای قیامت گرفتار عذاب الهی شوند.
البتّه اجر کبیر، اجر جسمانی و روحانی است. عذاب الیم هم دو نوع است، عذاب جسمانی و عذاب روحانی و معنوی. عذاب جسمانی این است که جسم گنهکاران در قیامت گرفتار عذاب میشود و در جهنّم میسوزد و با انواع و اقسام عذاب مورد عقوبت خدای متعال قرار میگیرد.
امّا بالاتر و بدتر از این عذابی است که روح آنها میکشد. عذابی که قرآن میفرماید: «وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ»[3] یک عدّهای هستند که خدای متعال فردا با آنها سخن نمیگوید، خداوند متعال نظر لطف خود را از آنها برمیگرداند. همینکه خدا نظر لطف خود را از کسی بردارد، در آن شرایطی که همه چشم نیاز به رحمت پروردگار دوختند بزرگترین و بدترین عذاب برای انسان به شمار میرود.
خواری که به واسطه سوختن در قیامت انسان احساس میکند بدتر از خود آن سوختن است. در سوره آلعمران میخوانیم «رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ»[4] خدایا سوختن آتش یک طرف، بدتر از سوزاندن آتش خواری است که گرفتار جهنّمیان میشود. لذا در دعاهای قرآنی میخوانیم که مؤمنان به خدا عرضه میدارند «وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ»[5] خدایا فردای قیامت ما را خوار و ذلیل مگردان. این هم سومین هدف و مقصد از مقاصد قرآن کریم است.
4- بشارت به ملاقات با پروردگار
هدف دیگری که قرآن کریم جزو اهداف و مقاصد خود ذکر کرده است بشارت به لقاءالله است. خدای متعال میفرماید: قرآن آمده است که شما را به ملاقات پرورگار بشارت دهد. در سوره مبارکه کهف، آیه 110 پیغمبر گرامی اسلام (ص) مأمور میشود که اعلام کند «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» ابلاغ کند که او بشری مثل سایرین است که به او وحی میشود.
بعد بلافاصله میفرماید: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ» او که این راه را رفته است، او که با پروردگار ملاقات کرده است مسیر را به دیگران هم نشان میدهد. اگر کسی امید بسته است که پروردگار را ملاقات کند «فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» باید اهل عمل صالح باشد و هیچ کسی را در عبادت پروردگار با او شریک نکند، برای خدا شریک قرار ندهد، شرک نورزد.
پس قرآن کریم ما را به ملاقات پروردگار بشارت میدهد و شرط آن این است که انسان اهل عمل صالح و پرهیز از شرک باشد. عمل مخلصانه موجب توفیق یافتن بر ملاقات پروردگار خواهد شد.
5- برقراری عدالت اجتماعی
از دیگر اهداف و مقاصد قرآن کریم برقراری عدالت و قسط اجتماعی است. یکی از اهداف و مقاصد قرآن کریم این است که در جامعه عدالت بر پا کند، ظلم را از بین ببرد، اختلاف طبقاتی را از بین ببرد. اشخاص و افراد همه در جامعه احساس کنند که دارند طعم شیرین عدالت را میچشند و از میوه پرثمر عدالت بهرهمند میشوند.
خدای متعال در آیه 25 سوره حدید اینطور میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» ما پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و به همراه آنها کتاب فرو فرستادیم، میزان فرو فرستادیم که مقصود از کتاب ممکن است کتاب آسمانی باشد و مقصود از میزان آیین الهی و آن دستوراتی که وسیله سنجش است. مقصود از بیّنات هم معجزاتی است که پیامبران میآوردند. البتّه در مورد پیامبر خاتم هر سه نکته در قرآن کریم جمع شده است. قرآن هم مصداق بیّنات است، هم کتاب آسمانی است و هم مشتمل بر آیینی است که این آیین وسیله سنجش است و لذا هم بیّنه است و هم کتاب است و هم میزان است.
امّا هدف از فرو فرستادن این کتاب چه بود؟ «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» هدف این بود که مردم عدالت را به پا دارند. در واقع مردم ساخته شوند و عدالت پیشه شوند. قرآن آمده است که مردم را بسازد. وقتی مردم ساخته شدند خود به خود به یکدیگر ظلم نمیکنند و یک جامعه مبتنی بر عدل را تشکیل خواهند داد.
6- درک حیات طیبه
ششمین هدف از اهداف و مقاصد قرآن کریم رساندن به حیات طیّبه است. قرآن آمده است که ما را به یک زندگی پاکی نائل کند. در سوره مبارکه انفال آیه 24 میخوانیم خداوند میفرماید: «اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُم» دعوت خدا و رسول را پاسخ دهید وقتی شما را به سوی کاری فرا میخوانند که آن کار یا کتاب مایه حیات و زندگی شما است. این حیات و زندگی کدام حیات است؟ مگر ما زنده نیستم؟ مگر ما در حال زندگی کردن نیستیم؟ معلوم میشود این زندگی، زندگی متفاوتی با زندگی قابل درک برای ما است. این زندگی، زندگی بالاتری است.
در سوره مبارکه نحل آیه 97 میخوانیم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» هر کسی عمل صالحی انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، فقط مشروط به اینکه مؤمن باشد ما به او حیات طیبه میدهیم. «وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» و پاداش آنها را در حدّ بهترین اعمال به آنها عطا خواهیم کرد. این حیات طیّبه که در سوره مبارکه نحل به آن اشاره شده است چگونه حیاتی است؟ مگر ما زنده نیستم؟ مگر انسانهایی که اهل قرآن نیستند حیات ندارند؟
در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم. از نگاه قرآن ما دو گونه حیات و دو گونه موت داریم. یک حیات، حیات فیزیکی است که در نقطه مقابل آن موت فیزیکی است. حیات فیزیکی یعنی نشانههای حیاتی در وجود انسان ایجاد شود. نفس میکشد، قلب او ضربان دارد، نبض او میزند و بدن او بدن گرمی است، غذا میخورد، دستگاه گوارش و دستگاه تنفّس او کار میکند. این یک نوع حیات است که مؤمن و کافر، همه این حیات را دارند.
در نقطه مقابل این حیات مرگ است. مرگ فیزیکی که شخص علایم حیاتی را از دست میدهد. قلب و نبض او از حرکت میایستد. دستگاه تنفّس و دستگاه گوارش او از کار میافتد. گردش خون در بدن او متوقّف میشود و بدن او سرد میشود. امّا حیات و موت منحصر به این حیات و موت نیست. یک حیات دیگری داریم که از آن به حیات طیّبه تعبیر میکنیم. حیات معنوی، حیات نورانی. معنای حیات نورانی این است که روح و جان انسان با تعالیم قرآنی نورانی شده باشد. چنین کسی از زندگی درک دیگری دارد و یک لذّت متفاوتی میبرد.
در نقطه مقابل این حیات مرگ معنوی و موت معنوی است. ممکن است کسی حیات فیزیکی داشته باشد، امّا از نظر معنوی مرده باشد. تفاوت کسی که از نظر معنوی زنده است با آن کسی که از نظر معنوی مرده است در درک و احساس آنها قابل تبیین است. چطور است انسانی که حیات فیزیکی دارد یک چیزهایی را درک میکند و احساس میکند ولی انسانی که به لحاظ فیزیکی مرده است حس نمیکند! انسان زنده در برابر گرما و سرما حساسیّت نشان میدهد، امّا انسانی که مرده است گرما و سرما را نمیفهمد.
انسانی که حیات معنوی دارد از عبادت لذّت میبرد، از گناه نفرت دارد، از دوری خدای متعال رنج میبرد و احساس خوشی از نزدیک شدن به خدای متعال به او دست میدهد. امّا کسی که حیات معنوی ندارد نزدیک شدن به خدا و دور از خدا را درک نمیکند. اصلاً احساس معنوی ندارد. لذّت عبادت با خدا را درک نمیکند. برای او نزدیک شدن به خدا بیمعنا و بیمفهوم است. این آدم دچار مرگ معنوی شده است.
یکی از اهداف و مقاصد قرآن کریم این است که انسان را به حیات طیّبه برساند. حیات طیّبه در همه عرصههای زندگی مایه لذّت بردن و مایه آرامش و نورانیّت خواهد بود. هم در عرصه فرهنگ، هم در عرصه اقتصاد، هم در عرصه سیاست و هم در عرصه اخلاق و مسائل اجتماعی حیات طیّبه حیات گوارایی خواهد بود. جامعهای که به حیات طیّبه برسد جامعهای است که امنیّت کامل بر این جامعه حکم فرما است. امنیّت در همه ابعاد آن؛ امنیّت اخلاقی، امنیّت سیاسی، امنیّت اجتماعی، امنیّت فرهنگی.
«الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ»[6] امنیّت کامل که وعده خداوند به مؤمنین در بهشت است در همین دنیا هم میتواند برای کسانی که اهل ایمان هستند و در جامعهای که ایمانی است اتّفاق بیفتد. خدای متعال در مورد بهشتیها میفرماید: «لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيما * إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً»[7] از امتیازات بهشت این است که در بهشت، لغوی نیست. سخنی که مایه آزار و اذیّت روح انسان باشد نیست. همه با هم مهربان هستند و البتّه جامعه ایمانی در دنیا بویی از بهشت با خود آورده است و شباهتهای زیادی به جامعه بهشتی دارد. بنابراین یکی از مهمترین اهداف و مقاصد قرآن کریم رساندن ما به حیات طیّبه است.
حجهالاسلام والمسلمین حاج ابوالقاسم
آشنایی با قرآن
این مقاله بخشی از درس «شرح زلالی آب» است که توسط استاد ارجمند حجتالاسلام والمسلمین حاجابولقاسم در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. شرح زلالی آب درسی است با موضوع آشنایی با قرآن کریم که در دوره آموزشی «انس با قرآن» تدریس شده است. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.
[1]– سوره اسراء، آیه 20.
[2]– همان، آیه 9.
[3]– سوره بقره، آیه 174.
[4]– سوره آل عمران، آیه 192.
[5]– همان، آیه 194.
[6]– سوره انعام، آیه 82.
[7]– سوره واقعه، آیات 25 و 26.