فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از ویژگیهای امامان معصوم (ع) عصمت امام است. متاسفانه بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) حاکمان جور برای اینکه شایستگی خود را برای جانشینی پیامبر (ص) ثابت کنند شروع کردند به جعل حدیث درباره اینکه پیامبر (ص) هم خطا و اشباهاتی داشته پس رهبر جامعه نیاز نیست در همه شئون معصوم باشد؛ تا به این وسیله حقانیت خود را برای خلافت ثابت کنند. اینجا است که سوالاتی پرسیده میشود:
• آیا رهبر جامعه حتما باید معصوم باشد؟
• چه اشکالی دارد که امام مسلمین در زندگی شخصی خود مرتکب خطا یا اشتباهی شود؟
• اگر خدا امامان را معصوم آفریده چگونه میتوانند الگوی ما باشند؟ ما میتوانیم گناه کنیم ولی آنها معصومند و اختیار گناه ندارند؟
• عقل چه حکمی میکند؟ و قرآن کریم در این رابطه چه نظری دارد؟
در این مقاله دلایل عصمت امام و رهبری جامعه اسلامی بیان شده و به سوالات بالا پاسخ خواهیم داد. ابتدا خلاصه مطالب را مشاهده میفرمایید:
چکیده
معنای عصمت امام
یکی از نکاتی که دربارهٔ امامان معصوم (ع) و ویژگیهای آنها مطرح میشود عصمت امام است، عصمت مطابق آنچه که در اعتقاد ما است به معنای مصون بودن از خطا است، چه خطای عمدی و چه خطای سهوی. امام هرگز نباید دچار خطا شود.
دلیل عقلی:
دلایل این امر روشن است. چون خداوند امام را الگوی مردم قرار داده، امام واجب الاطاعة است و بدون قید و شرط گفتهاند از او اطاعت کنید.
مثلاً دربارهٔ پدر و مادر قرآن کریم فرمان به اطاعت میدهد اما نه مطلقاً بلکه میفرماید:
اگر آن دو به كوشش از تو بخواهند تا چیزى كه نمىدانى چیست را با من شریك گردانى اطاعتشان مكن.
آیه شریفه دربارهٔ اطاعت از پدر و مادر قیدی میزند ولی دربارهٔ اطاعت از امام هیچ قیدی نخورده است. پس امام باید عصمت رفتاری داشته باشد چون الگوی ما است. باید عصمت مدیریتی داشته باشد چون اطاعت او واجب است و باید عصمت گفتاری داشته باشد که کلام او صد درصد برای مردم و برای پیروان مورد استناد باشد و بتوانیم به کلام او اعتماد کنیم. اگر امام نیز مثل دیگران باشد، حتی مثل یک عالم جلیل القدر که ممکن است به ناگاه اشتباه و سهو کلامی در کلام او جاری شود، در این صورت ما باید تردید کنیم و کلام امام حجت نخواهد بود. کلام کسی حجت است که هرگز در کلام او اشتباهی راه ندارد.
مرحوم علامه حلی دربارهٔ عصمت امامان چنین میفرماید: طایفهٔ امامیه امامان را در لزوم معصوم بودن از تمام زشتیها و گناهان از سن کودکی تا زمان مرگ همانند پیامبران معصوم میدانند، زیرا امامان حافظان شرع و برپا دارندگان آن هستند و وضعیت آنان از این جهت مانند وضعیت پیامبر است.
همینطور سایر عالمان شیعه دربارهٔ عصمت دلایل فراوانی ذکر کردهاند. گفتهاند علت اینکه مردم باید به امام مراجعه کنند این است که معصوم نیستند، باید مقام معصومی باشد که بتوان به او مراجعه کرد و هر چه او گفت حق باشد. اگر او هم معصوم نباشد او باید به دیگری مراجعه کند و او به دیگری و در نتیجه تسلسل میشود که تسلسل واقع شدنی نیست.
دلایل قرآنی:
قرآن کریم دربارهٔ امامت به گونهای برخورد کرده که از کلمات قرآن عصمت امام روشن میشود. خدای متعال به حضرت ابراهیم (ع) این طور خطاب میکند:
و پروردگار ابراهیم او را به كارى چند بیازمود و ابراهیم (ع) آن كارها را به تمامى به انجام رسانید. خدا گفت: من تو را پیشواى مردم گردانیدم. حضرت ابراهیم (ع) عرض کرد: و از دودمانم [نیز پیشوایانى برگزین]. [پروردگار] فرمود: پیمان من [كه امامت و پیشوایى است] به ستمكاران نمىرسد.
درخواست او را رد نکرد یعنی از ذریّه تو کسانی را به مقام امامت نصب میکنم ولی فرمود عهد من به ظالمان نمیرسد. مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان نکته لطیفی دارند، ایشان میفرماید: این موضوع از چهار حالت خارج نیست:
اول: یا به این صورت است که کسی در تمام عمرش گرفتار ظلم بوده است، البته ظلم درجات دارد هر خطایی درجهای از ظلم است.
دوم: یا کسی در اوایل ظلم نمیکند لکن در آخر عمر خود از ظالمین میشود.
سوم: یا به این صورت که کسی در آغاز عمرش ظالم بوده بعداً توبه کرده است.
چهارم: یا به این صورت است که کسی در تمام عمر خود مرتکب ظلم و خطایی نمیشود.
میفرماید یقیناً حضرت ابراهیم (ع) برای اولی که همه عمر ظالم بوده است، درخواست امامت نمیکند، دومی هم که آخر عمر ظالم است درخواست امامت برای او نمیشود، یعنی معنا ندارد که برای ظالمی دعا شود که خدایا او را امام مردم قرار بده. اما آیا کسی که ظالم بوده ولی الان ظالم نیست میتواند امام شود؟ گویا دعای حضرت ابراهیم (ع) هم فقط برای همین دسته بوده است، به بیان دیگر دعای حضرت ابراهیم (ع) فقط شامل این دو دسته آخر میشود، چرا که اصلاً دعا برای دسته اول و دوم معنا ندارد، کسی که همه عمر ظالم بوده است و یا کسی که قبلاً از ظالمین نبوده است و الان از ظالمین هست، موضوعاً خارج هستند. دو حالت میماند. کسی که در تمام عمر پاک باشد و ظلم در زندگی او نباشد و کسی که قبلاً ظلم در زندگی او بوده ولی الآن نیست. دعای حضرت ابراهیم (ع) شامل این دو دسته میشود که جواب میرسد عهد من به ظالمان نمیرسد.
در نتیجه معلوم میشود که عهد امامت فقط به افرادی میرسد که در عمرشان هیچ ظلمی را مرتکب نمیشوند و از خطا و گناه معصوم هستند. این نکته لطیفی است که مرحوم علامه در ذیل همین آیه در المیزان فرمودند. ولی آنچه که ما از آیه استفاده میکنیم این است کسی که بخواهد به مقام امامت برسد نباید ظالم باشد. یعنی در وجود او هیچ وقت ظلمی پدیدار نشده باشد.
حدیث قابل توجهی از پیامبر اکرم (ص) در همین زمینه وجود دارد، فرمودند که خدا در پاسخ ابراهیم (ع) فرمود:
اگر کسی برای بتی غیر از من سجده کند، هیچ وقت من او را امام قرار نخواهم داد و اصلاً او شایستگی برای امامت ندارد.
پس قرآن کریم دربارهٔ امامت عصمتی را مطرح میکند. امام باید کسی باشد که هیچ نوع ظلمی در وجود او راه نداشته باشد، گناه ظلم به نفس است هر گناهی درجهای از ظلم است، بنابراین کسی که به مقام امامت میرسد باید مبرا از ظلم باشد. آیه دیگری که به آن در بحث عصمت استناد کردهاند آیهٔ اولی الامر است.
ای اهل ایمان خدا را اطاعت کنید، رسول الله را و اولی الامر از میان خود را اطاعت کنید.
توضیح این که «اولی الامر»، ائمهٔ هدی (ع) هستند و چون قرآن اطاعت از اولی الامر را مطلق بیان کرده پس حتماً باید اولی الامر دارای مقام عصمت باشند. این مطلب در مقاله مستقلی به نام «آیه اولی الامر» توضیح داده شده است. علاقهمندان میتوانند جهت مطالعه بیشتر در این زمینه به آنجا مراجعه کنند.
مقامات عصمت امام:
نکتهای قابل توجه است که قرآن کریم برای رسول اکرم (ص) چهار مقام عصمت را مطرح میکند:
اما توضیح مطلب:
اول: عصمت گفتاری که در این مورد میفرماید:
این پیامبری که با شما صحبت میکند لحظهای گمراه نشده است، لحظهای سردرگم نشده است، هیچ وقت از روی هوای نفس سخن نگفته است، سخن او چیزی جز آنچه که وحی میشود نیست.
پس پیامبر اکرم (ص) عصمت گفتاری دارند و قرآن به طور مطلق و بدون اینکه قید بزند میفرماید تمام سخنان ایشان وحی است و در وحی الهی خطا راه ندارد.
دوم: عصمت مدیریتی و قرآن کریم در این باره میفرماید:
هر کس از رسول الله اطاعت کند در حقیقت از خدا اطاعت کرده است.
این تعبیر بلندی است که به طور مطلق میفرماید اطاعت از پیامبراکرم (ص) واجب است و اطاعت از او اطاعت از خداوند است. یعنی او فقط اوامر الهی را اجرا میکند و خطایی از او سر نمیزند.
سوم: عصمت رفتاری است:
به تحقیق برای شما در رسول الله الگویی نیکو است.
از این که ایشان را به طور مطلق الگو برای ما قرار دادند، معلوم میشود که هیچ اشتباهی در رفتار ایشان وجود ندارد و ایشان در تمام رفتارها مصون از خطا هستند. اگر ممکن باشد که پیامبر (ص) گاهی اشتباه کند پس نباید الگوی مطلق باشد باید بگویند «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مادامی که خطایی نکرده است. ولی وقتی مطلق گفتهاند یعنی رفتار او برای ما الگو است. پس عصمت رفتاری برای پیامبر اکرم (ص) در قرآن کریم تضمین شده است.
چهارم: چهارمین حوزه عصمت رسول الله (ص) عصمت در وحی است. اول در دریافت وحی، دوم در ابلاغ وحی. قرآن کریم در این زمینه بسیار تأکید دارد. میفرماید:
ما قرآن را به حق نازل کردیم به حق هم نازل شد.
شاید شیاطین طمع میکردند که بتوانند به نوعی زمزمهای ایجاد کنند در وحی دخالت کنند ولی خداوند وعده میدهد که ما فضای وحی را از حضور شیاطین تطهیر میکنیم. در آیهای دیگر میفرماید:
او داناى غیب است و غیب خود را بر هیچ كس آشكار نمىسازد، مگر بر آن پیامبرى كه از او خشنود باشد. [هنگام نزول وحی] خداوند از جلو و پشت سر رصد میکند [و فضایی را برای نزول وحی قرنطینه میکند] تا بداند كه آنها پیامهاى پروردگارشان را رسانیدهاند.
پس پیامبر اکرم (ص) در دریافت، ابلاغ و تحمل وحی صد درصد معصوم بودند.
این چهار رکن عصمت (گفتاری، رفتاری، مدیریتی و عصمت در وحی) دربارهٔ ائمهٔ هدی (ع) نیز وجود دارد. چون آنها هم در مقام جانشینی رسول خدا (ص) قرار دارند و هدایت امت بر عهدهٔ آنها است. بنابراین عصمت پیامبر اکرم (ص) عیناً به همهٔ ائمهٔ هدی (ع) منتقل میشود و در همهٔ ابعاد آنها معصوم هستند.
رابطه عصمت امام و اختیار:
اما دربارهٔ عصمت ممکن است سؤالی مطرح شود از جمله اینکه اگر آنها دارای عصمت هستند پس نمیتوانند الگوی ما باشند. در حقیقت از طرف خداوند تضمین شده است که آنها هیچ خطایی نکنند.
به عبارت دیگر این سؤال مطرح میشود که آیا عصمت و اختیار با هم قابل جمع هستند؟ البته این سؤال دقیقی است و نیاز به توضیح مفصلی دارد. ولی بالاجمال میگوییم که میشود انسان مختار باشد و معصوم هم باشد. کما اینکه خود ما نسبت به بعضی از گناهان مثل آدم کشی حالتی شبه عصمت داریم. نمیگویم معصوم هستیم بلکه شبیه عصمت. فکر آدم کشی هم به ذهن ما نمیآید. فکر شرب خمر هم به ذهن اهل تقوا نمیآید. از اسم آن هم متنفر هستند.
چرا؟ چون ظلمت این گناه را میبینند. ما هم اگر ظلمت گناهان را ببینیم از خیلی گناهان پرهیز میکنیم، فاصله میگیریم. پزشکی ممکن است وارد روستایی شود آب روستا را به آزمایشگاه میدهد جواب میآید که این آب دارای انگل است. هر چه تشنه شود دیگر از آن آب نمیخورد. در حالی که کسانی که این مشکل را نمیبینند خیلی راحت و با لذت از آن آب میخورند. روشنبینی، معرفت و علم، انسان را به حوزهٔ عصمت یا شبیه عصمت میبرند. اگر معرفت کسی در کمال عالیه بود بدون شک او معصوم میشود.
چرا فرشتگان معصوم هستند؟ چون در محضر خدا هستند خیلی از حقایق را میبینند. ما هر چه بیشتر حالت توجه و ذکر به خدا داشته باشیم به حوزهٔ پرهیز از گناه نزدیکتر میشویم و از گناهان دورتر میشویم. ائمهٔ هدی (ع) را مقام روشنبینی و علم و عظمت و ادراک بالایی که از ذات احدیت داشتهاند، معصوم میکند. امکان گناه و خطا برای این بزرگواران وجود دارد ولکن هیچ گاه نزدیک آن هم نمیشوند.
گناه دربارهٔ آنها محالِ وقوعی است و محالِ ذاتی نیست. محال ذاتی این است که نشدنی باشد و واقع شدن آن عقلاً محال باشد. مثل اینکه کرهٔ زمین در تخم مرغ جا بگیرد بدون این که اندازهٔ هر کدام تغییر کند. محال وقوعی این است که شدنی است اما میدانیم هیچ وقت واقع نمیشود مثل ظلم برای خدا. میشود خدا ظلم کند غیر ممکن نیست ولی میدانیم این اتفاق نمیافتد. عصمت ائمهٔ هدی (ع) هم همین است.
غیر عصمت دربارهٔ ائمهٔ هدی (ع) فضایل بسیاری نقل شده، اشاراتی در قرآن کریم است و روایات فراوانی داریم. در زیارتها و دعاها و مثلاً در زیارت جامعه فضایل عظیمی از اهل بیت (ع) ذکر شده است. فقط عناوینی که میتوان در این زمینه بررسی کرد بسیار زیاد هستند. به عنوان مثال ولایت امام، ولایت باطنی و ولایت ظاهری، باب معرفت الله بودن ایشان، اولیای مؤمنین بودن ایشان در دنیا و آخرت، «نَحنُ أَولیَائُکُم فِی الحَیَاةِ الدُّنیا وَ فِی الآخِرَة»، مؤید به روح القدس بودن و عناوین دیگر. 10
پی نوشت ها
- سوره لقمان، آیه 15.
- سوره بقره، آیه 124.
- محمّد باقر مجلسی؛ بحار الأنوار، جلد 25، صفحه 201.
- سوره نساء، آیه 59.
- سوره نجم، آیات 3 و 4.
- سوره نساء، آیه 80.
- سوره احزاب، آیه 21.
- سوره اسراء، آیه 105.
- سوره جن، آیه 26 و 27.
- جا دارد که درباره اخلاق اهل بیت (ع) کتابی را معرّفی کنیم. کتاب «اهل بیت در قرآن و حدیث» که دار الحدیث آن را منتشر کرده است. درباره اخلاق اهل بیت این عناوین را از روایات ما آوردهاند: ایثار اهل بیت، فروتنی اهل بیت، گذشت امامان اهل بیت، شیوه آنها در عبادت، اخلاص آنها در عبادت، سختکوشی اهل بیت در عبادت، نماز اهل بیت، نماز شب اهل بیت، روزه اهل بیت، حجّ اهل بیت، شیوه آنها در شکیبایی و خرسندی، شیوه آنها در طلب معاش، شیوه آنها در بخشش و صله، رفتار آنان با خدمتگزاران، مکارم اخلاقی اهل بیت و عناوینی از این قبیل. برای تفصیل بحث لازم است به آنجا مراجعه فرمایید.