آیه اولی الامر

آیه اولی الامر یکی از آیات مهمی است که در مسأله امامت مورد استناد شیعیان قرار می‌‌گیرد.
و این مقاله در نظر دارد پیرامون این آیه به پرسش‌های زیر پاسخ دهد:
• آیا اولی الامر هر حاکم و صاحب امری را شامل می‌‌شود حتی اگر ظالم و فاسق باشد؟
• آیا از این آيه به دست می‌‌آید که جانشینان پیامبر حتما باید معصوم باشند؟ نظر علمای اهل سنت در این رابطه چیست؟
• آیا در روایات اهل سنت امامان معصوم به عنوان اولی الامر معرفی نشده‌اند؟
• روایات شیعه چه توضیحاتی برای این آیه دارند؟
این مقاله بر پایه قرآن کریم معنای اولی الامر را شرح داده و آیه اولی الامر را بررسی می‌‌نماید و در ضمن آن به سوالات بالا پاسخ می‌‌دهد. ابتدا چکیده‌ای از مطالب ارائه شده است.

چکیده

خداوند در آیه اولی الامر (آیه ۵۹ نساء) به مؤمنین فرمان داده است که از خدا و رسول خدا و صاحبان امر خدا اطاعت کنند. بنابر روایات نقل شده از پیامبر اکرم (ص) صاحبان امر خدا دوازده امام معصوم هستند.

نمی‌توان به اطلاق اولی الامر اطاعت از هر صاحب امر و حاکم را واجب دانست، چراکه باعث تناقض با اساس اسلام و آیات دیگر قرآن می‌شود، مثل آیه «لا تُطیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفینَ‏» از فرمان اسراف‌کارها اطاعت نکنید، بنابراین مقصود از اولی الامر افراد خاصی هستند.

اولی الامر به معنای «اولی امره» است یعنی صاحبان امر خدا، که ضمیر «ه» حذف شده است و به جای آن «ال» ابتدای کلمه آمده است. این قاعده در دستور زبان عربی زیاد به کار رفته است. درنتیجه معلوم می‌شود، افرادی از جانب خدا صاحب امر او (امر هدایت و سرپرستی) هستند.

صاحبان امر خدا باید از هر گونه خطایی معصوم باشند چراکه خداوند به طور مطلق فرمان به اطاعت ایشان داده است و هیچ قید و شرطی برای اطاعت از ایشان بیان نفرموده است. فخر رازی از علمای معروف اهل تسنن ذیل این آیه همین مطلب را بیان کرده است.

پیامبر اکرم (ص) بعد از نزول این آیه دوازده امام را به عنوان اولی الامر معرفی کردند و این موضوع در مجامع روایی اهل سنت فراوان آمده است.


مقدّمه

امامت همانند نبوت شاخه‌ای از توحید است. امام رضا (ع) در حدیث سلسلة الذّهب امامت خود را شرط تحقق توحید دانسته‌اند. که ما این مطلب را در مقاله «امامت و ولایت الله» بیان کرده‌ایم.
اهل سنت در مسأله امامت و خلافت بعد از پیامبر اکرم (ص) دلایلی را مطرح می‌‌کنند. آنها بر شورا و اجماع تکیه می‌‌کنند که هم از جهت مصداق و هم از جهت اصل مسئله باطل و مردود است که در مقاله «امام بعد پیامبر از دیدگاه اهل سنت چه کسی است؟» می‌‌توانید به آن مراجعه کنید. شیعیان معتقد به امامت امیرالمؤمنین (ع) هستند که با نصب الهی و ابلاغ رسول اکرم (ص) صورت گرفته است و دلایل عقلی و نقلی برای آن مطرح می‌‌کنند. دیدگاه شیعه و دلایل آنها را می‌‌توانید در مقاله «امام حق از دیدگاه شیعه» مطالعه فرمایید.
در منابع شیعه به تعداد فراوانی از آیات استناد می‌‌شود که بر مساله امامت دلالت دارند و مسائلی را پیرامون آن بیان می‌‌کنند مثل آیه سوم آیه الکرسی که مبنا و ریشه مطلب را بیان می‌‌کند و پایه مباحث امامت است که در مقاله «تفسیر آیه الکرسی و مسأله امامت» به آن پرداخته‌ایم. یکی از آیات مهم در مساله امامت آیه ۵۹ سوره نساء است که به آیه اولی الامر شهرت دارد. با توجه به این آیه شریفه ثابت می‌‌کنیم که اطاعت از عده‌ای واجب است، و افرادی که امر امامت و خلافت را از خدا در دست داشته باشند ولی امر مؤمنین هستند.

آیه اولی الامر

قرآن در آیه اولی الامر به مؤمنین خطاب می‌‌کند:

﴿يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكم‏﴾ 1

ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا را و رسول الله را و اولی الامر از میان خود را اطاعت کنید.

اولی الامر یعنی صاحب فرمان. امر دو معنا دارد؛ یکی به معنای کار، دوم به معنای فرمان که «امر» به معنای فرمان، زیاد به کار رفته است.

﴿أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ﴾ 2

خداوند فرمان داده است که جز او را عبادت نکنید.

﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها﴾ 3

خداوند شما را امر می‌‌کند که امانتها را به اهل آنها برگردانید.

در آیه اولی الامر نیز معنای «امر» فرمان است. در نتیجه اولی الامر به معنای صاحب فرمان و فرمانروا می‌باشد. بحثهای زیادی دربارهٔ این آیه مطرح شده است. خلاصهٔ سخن این است که شیعیان بر اساس روایاتی که از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) صادر شده است مصداق اولی الامر را امامان اهل بیت می‌دانند، دوازده نور مقدس امامت. امیرالمؤمنین (ع) بعد از پیامبر اکرم (ص) اولین مصداق اولی الامر بودند.
اهل سنت نظرات دیگری دارند و می‌‌گویند که این آیه فرمان به اطاعت از مطلق اولی الامر داده است، یعنی آیه را به همهٔ حکام برگرداندند، اگر کسی فرمانروا شد، اطاعت از او واجب است.
در بررسی این نظر می‌گوییم که چنین چیزی نمی‌تواند فرمان خدا باشد. چرا که قرآن کریم در جای دیگری به مؤمنان دستور می‌دهد:

﴿لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ‏﴾ 4

امر اسرافگران را اطاعت نکنید.

هیچگاه خداوند مؤمنین را به اطاعت از ظالمان و جنایتکاران امر نمی‌کند که این از نظر عقل و وجدان و شریعت اسلام باطل است؛ در حالی که اینها از نظر لغوی اولی الامر و فرمانروا هستند؛ پس هر اولی الامری واجب الاطاعه نیست، بلکه باید مشخصاتی داشته باشد. خوب اگر منظور این آیه این بود که هر کسی فرمانروا شد، از او اطاعت کنید، در قرآن تناقض پیش می‌آمد. آیا آیه می‌‌تواند در صدد بیان چنین مطلبی باشد؟

نمودار مصداق اولی الامر

یک نکته ادبی

اینجا باید به یک نکتهٔ ادبی توجه کرد که نکتهٔ بسیار مهمی است. قاعده‌ای در ادبیات عرب است که این قاعده را سیوطی در الاتقان که کتابی در علوم قرآنی است آورده است و تفتازانی نیز در مطول که کتاب ادبی است این قاعده را ذکر می‌‌کند: گاهی الف و لام به جای ضمیر مضاف الیه می‌نشیند. مثالی را بیان می‌‌کنند:

﴿مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى ‏﴾ 5

کسی که از مقام خدا بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد بدون شک بهشت جایگاه او خواهد بود.

همه گفتند: «الْمَأْوى» در اینجا به جای «مأواه» آمده است. «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی مأواه» بهشت جایگاه او است. ضمیر«ه» که مضاف الیه بوده برداشته شده و «ال» بر مضاف (مأوا)، آمده است.

بدون لحاظ این نکته ادبی عبارت گویا نیست و معنای آیه به این صورت می‌شود: کسی که از مقام خدا بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد بدون شک بهشت جایگاه او است!؟
مثال دیگری که در قرآن است و روشنتر می‌باشد: حضرت زکریا (ع) از خداوند درخواست ذریه‌ای می‌‌کند. در مقدمهٔ درخواست می‌‌فرماید:

﴿قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً﴾ 6

گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و [مویِ] سرم از پیری سپید گشته.

کنایه از این که به قدری سفید و نورانی است که گویا دارد شعله می‌کشد. عرضه می‌دارد که «وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ» منظور حضرت زکریا (ع) کدام سر است؟ در واقع «الرأس» به جای «رأسی» است. اگر این نکته در نظر گرفته نشود نمی‌توان آیه را درست معنا کرد و معنا این گونه می‌شود «خدایا استخوان من سست شده است و سر در حال پیری شعله می‌کشد» در حالی که منظور حضرت زکریا (ع) از «الرأس» سر خودش می‌باشد نه مطلق سر. درنتیجه به این صورت است «و اشتعل رأسی شیبا» ضمیر «ی» مضاف الیه برداشته شده است، به جای آن الف و لام آمده است.
دقیقاً ما همین نکته را در آیهٔ ذوی القربی می‌بینیم:

﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏﴾ 7

بگو من در مقابل رسالت خود از شما اجری نمی‌خواهم مگر مودت به خویشانم.

«قربا» یعنی ارحام و نزدیکان. در این آیه کدام نزدیکان مورد بحث است؟ آیا منظور این است که هر کسی برود به نزدیکان و ارحام خود مودت کند که اجر رسالت رسول الله (ص) باشد، این کار خوبی است اما ارتباطی با مسأله اجر رسالت ندارد. در اینجا «إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» یعنی «إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی قُرْبای» ضمیر «ی» قربای برداشته شده است و به جای آن الف و لام گذاشته شده است. «القربی» به جای «قربای» یعنی «نزدیکانم» است. بنابراین نباید به «نزدیکان» معنا کرد و معنای صحیح «نزدیکانم» می‌باشد.
در آیهٔ اولی الامر نیز دقیقاً این نکته ادبی وجود دارد و اگر لحاظ نشود، خدشه ادبی و مفهومی پیدا می‌شود.

﴿أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ منکم﴾

خدا را و فرستاده او را و صاحبان امر او از میان خودتان را اطاعت کنید.

«الرسول» یعنی «رسوله»، یعنی «رسول خدا» را اطاعت کنید. «اولی الامر» یعنی «اولی امره» یعنی «صاحبان امر خدا»، افرادی که از طرف خدا فرمان ولایت را در دست دارند، را اطاعت بکنید.

نمودار نکته ادبی در آیه اولی الامر

این نکتهٔ بسیار مهمی است که برای فهم صحیح آیه، باید مورد توجه قرار گیرد. درنتیجه قرآن در این آیه امر به اطاعت از مطلق اولی الامر نمی‌کند، «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» یعنی «اطیعوا رسوله»، یعنی رسول الله، و «اولی الامر» یعنی «اولی امره»، کسی که امر ولایت را از خدا در دست دارد.
از این آیه نتیجه می‌گیریم که باید کسانی بعد از پیامبر اکرم (ص) باشند که خدا به آنها فرمان ولایت بدهد و مردم باید از آنها اطاعت بکنند و در غیر این صورت مگر می‌شود فرمان اطاعت از هر اولی الامری داده بشود؟! صدام از نظر مفهومی‌ یک اولی الامر و فرمانروا بود. خیلی از جنایتکاران تاریخ این چنین هستند. آیا قرآن اطاعت از اینها را واجب دانسته است؟ قطعاً اینطور نیست. پس اولی الامر یعنی اولی امره، کسی که صاحب فرمان و ولایت از طرف خدای تبارک و تعالی است.
پس این آیه ما را وارد این حوزه می‌‌کند که شما باید از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) اطاعت کنید، اهل بیت فرمانروا هستند. اهل بیت مطهر هستند و باید کسی اطاعت شود که اولی الامر باشد. پس اهل بیت اولی الامر هستند.

نکات مهم آیه اولی الامر:

دربارهٔ این آیه باید چند نکته مطرح شود:
از این آیه معلوم می‌شود که اولی الامر معصوم هستند. چراکه خداوند فرمان مطلق و بدون قید و شرط داده است که از ایشان اطاعت شود. نکته قابل توجه اینکه فخر رازی که از بزرگان به نام اهل سنت است و خیلی در مذهب خود تعصب دارد، این مطلب را بیان کرده است. می‌‌گوید خداوند به طور جزم و قطع، امر به اطاعت اولی الامر نموده است و هر کسی که چنین امری برای او شده باشد، باید از هر خطا و اشتباهی معصوم باشد. زیرا در غیر این صورت اگر آن شخص، اقدام بر اشتباه و خطایی کند و یا دستور به کار خطایی دهد، لازمه امر خداوند به اطاعت از او، امر به همان کار خطایی که از او سر زده و یا فرمان داده است و خطا از این جهت که خطا است، مورد نهی است. نتیجه این است که در صورت عدم عصمت اولی الامر در آیهٔ فوق لازم می‌آید که امر و نهی در یک فعل و به یک اعتبار با هم جمع شده باشند، یعنی در یک مورد واحد خداوند هم امر به انجام آن و هم نهی از انجام آن کرده باشد. یک فرمان خطایی، از کسی که اولی الامر است صادر می‌شود؛ از یک طرف خدا فرمان داده است از او اطاعت بکنید، از این طرف فرمان داده است از کار خطا اطاعت نکنید و این تناقض در فرمان است. درنتیجه مقصود اولی الامر در آیه باید افراد معصوم باشند. 8
در روایات اهل بیت (ع) تأکید شده است که اولی الامر اهل بیت عصمت یعنی دوازده نور مقدس می‌باشند. امام باقر (ع) در حدیثی دربارهٔ این آیه فرمودند:

﴿… إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا﴾ 9

در این آیه خداوند به طور خاص ما را قصد کرده است و همهٔ مؤمنین را تا روز قیامت بر طاعت ما امر کرده است.

حدیث دیگری است که جابر می‌گوید:
خداوند آیهٔ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ» را بر پیامبر خود نازل کرد. گفتم یا رسول الله، خدا و رسولش را شناختم، اولی الامری که خداوند اطاعتشان را با اطاعت خود مقرون کرده است چه کسانی هستند؟ فرمودند آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمین پس از من هستند. نخستین آنان علی بن ابیطالب و بعد او حسن و بعد حسین، بعد علی بن الحسین، بعد محمد بن علی است که در تورات نام او به باقر معروف است و تو ای جابر وی را خواهی دید و چون او را ملاقات کردی سلام من را به وی برسان. سپس صادق، جعفر بن محمد است، بعد موسی بن جعفر، بعد از او علی بن موسی، بعد محمد بن علی، بعد علی بن محمد، بعد حسن بن علی است و سپس آن کسی است که نام او نام من است و کنیهٔ او کنیهٔ من. او حجت خدا در زمین و بقیة الله در بین بندگان است. 10
در مستندات برادران اهل سنت نیز احادیثی با همین مضمون وجود دارد. مثلاً حاکم حسکانی از رسول خدا (ص)، چنین نقل کرده است:
شریکان من کسانی هستند که خداوند اطاعت آنان را با اطاعت خویش و اطاعت من مقرون کرده است و دربارهٔ آنان این آیه نازل شده است «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ» امیرالمؤمنین (ع) سؤال می‌‌کند یا رسول الله اینها چه کسانی هستند؟ فرمودند: تو نخستین آنها هستی.
إنشاء الله بتوانیم به وظایف الهی خود در قبال این مقامات عصمت و طهارت (ع) عمل کنیم.

Cinque Terre

درس منادیان توحید

این مقاله بخشی از “درس‌ امامت” با عنوان “منادیان توحید” است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری تدریس شده است. علاقمندان به مباحث این درس می توانند آن را به صورت ویدیویی، صوتی یا متنی از لینک زیر دریافت کنند.


پی نوشت ها

  1. سورهٔ نساء، آیهٔ ۵۹.
  2. سورهٔ یوسف، آیهٔ 40.
  3. سورهٔ نساء، آیهٔ 58.
  4. سورهٔ شعراء، آیهٔ 151.
  5. سورهٔ نازعات، آیهٔ ۴۰.
  6. سورهٔ مریم، آیهٔ 4.
  7. سورهٔ شوری، آیهٔ 23.
  8. فخرالدین،رازی؛تفسیر کبیر(مفاتیح الغیب)، جلد 10، صفحه 112.
  9. ابوجعفر محمّد بن یعقوب،کلینی؛ الكافي، ج ‏1، ص 276.
  10. ابوالقاسم، خویی؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص ۱۰۳.
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

4 نظرات
  1. مرادی می گوید

    جناب ایمانور

    با این توجهیات شما مورد دیگری از اولی الامر که در همین سوره النساء وجود دارد به چه صورتی در خواهد آمد؟:

    وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾ النساء

    فرمانده جنگ هم از زمره اولی امره خواهند بود؟

    از این گذشته مشکل بعد از تنازع همچنان باقی است…اگر آنها اولی امره بودند و لازم بود اطاعت از آنها پس از درگذشت آنها چه کنیم؟ هنگام بروز تنازع پس از فوت تمام آنها جای این اولی امره کجاست؟

    لابد باز هم علمایی مانند آنها هستند که امر خدا را همواره و بدون اشتباه میدانند؟!

    بعلاوه با کلمه “الرسول”هم همین کار را میتوانیم بکنیم….در این صورت آیه 59 چنین میشود:

    اطیعوا الله و اطیعوا رسوله و اولی امره….این شکل از جمله اطاعت رسول حامی پیام در زمانهای مختلف از جمله قبل از تنازع و بعد از تنازع را نمی پوشاند و عبارت نارسایی خواهد شد…

    در قرآن در موارد متعدد و هر جا لازم بوده “رسوله” آمده است و دیگر لازم نیست از نزد خود مواردی را که “الرسول” آمده است را هم “رسوله” قلمداد کنیم….

    مورد سوره مجادله موردی است که تفاوت “الرسول” قبل از شکایت (نوعی تنازع) آن بانو با “الرسول” بعد از آمدن پیام جدید را در آیه 59 سوره النساء می بینیم…

    با همین ظاهر آیه 59 بزیبایی “الرسول” قبل از تنازع و “الرسول” بعد از هر تنازع (علی الخصوص پس از رحلت ایشان) تفکیک لطیفی دارند….پس از آخرین پیام از آخرین پیامبر آیه بخوبی اشاره به مرجعیت “الرسالات” میکند…

    روش مورد تایید خود قرآن هنگام برداشت از قرآن رعایت “اتصال قول” الهی است…با این روش از تنازع بعد از رحلت رسول الله در امان خواهیم بود البته بشرطی که ظاهر کلمات و آیات را همینطور که (تحت رصد الهی حفظ شده و) بما رسیده رعایت کنیم:

    وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾ قصص

    1. ایمانور می گوید

      ۱. در آیه مورد اشاره شما حرفی از فرمانده جنگ نشده. می‌فرماید در مشکلات به پیامبر اکرم (ص) و اولی الامر مراجعه کنید.
      ۲. شیعه اولی الامر را به معنای امامان معصوم می‌داند. که بعد از پیامبر اکرم (ص) تا قیامت حاضرند.
      ۳. بله در مورد الرسول هم در مواردی اشکال ندارد که به معنای رسوله باشد. یعنی باید به فرستاده خدا مراجعه کرد. چه اشکالی دارد؟
      ۴. شیعه معتقد است که امامان معصوم بعد از پیامبر اکرم (ص) مفسرین قرآن هستند و قرآن تنها رها نمی‌شود.
      ۵. قرآن در هر زمان نیاز به مفسر دارد تا از تحریف و دست درازی در امان باشد. امامان معصوم (ع) مفسرین قرآن هستند. قرآن و اهل بیت (ع) دو ثقل هستند که تا قیامت از هم جدا نمی‌شوند.

  2. ناشناس می گوید

    ممنون از لطف شما

    1. ایمانور می گوید

      با عرض سلام و احترام
      از توجه شما سپاسگزاریم

انس با قرآن