صله رحم

مسأله ارتباط با خویشاوندان در اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است تا جایی است که صله رحم واجب شمرده می‌شود و ترک آن حرام است. در این مقاله به بررسی جایگاه صله رحم در آموزه‌های دینی پرداخته می‌شود. برخی از مباحث مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • معنای صله رحم
  • وجوب صله رحم
  • اولویت ارحام در انفاق

چکیده

  • «رحم» به کسی می‌گویند که با ما قرابت و نزدیکی نَسَبی داشته باشد؛ یعنی ما و آنها از یک ریشه باشیم.

  • از نگاه اسلام، صله رحم واجب و قطع آن حرام است.

  • اگر معنای صله رحم به‌درستی درک شود و به آن عمل شود، بسیاری از مشکلات جامعه برطرف می‌شود.

  • در رسیدگی به مشکلات دیگران، خویشاوندان مقدّم هستند.

  • با توجه به عظمت و حرمت مؤمن، کوتاهی در حل مشکلات او درست نیست.

  • انسان باید عبادات خود را با نیت صحیح و برای خدا انجام دهد، اما برخی از کارهای خوب، حتی بدون نیت هم بی‌اجر و پاداش نمی‌مانند؛ مثل دستگیری از دیگران.

ارتباط با ارحام

دین اسلام به ما می‌آموزد که نسبت به دیگران، به‌خصوص اهل ایمان، خانواده، خویشاوندان و همسایگان، همدلی و همدردی داشته باشیم؛ درد و غم آنها را درد و غم خود بدانیم و در گرفتاری‌ها به فریادشان برسیم و همه چیز را برای خود نخواهیم. یکی از مهم‌ترین گروه‌هایی که براساس دین اسلام باید همواره مورد نظر ما باشند و حق نداریم از آنها غفلت کنیم، ارحام و خویشاوندان ما هستند. این مطلب در آموزه‌های دینی، عموماً با تعبیر «صله رَحِم» مطرح شده است.

صله رحم

صله رحم یکی از احکام بسیار زیبای دین است که امروزه مورد غفلت واقع شده است. «رحم» به کسی می‌گویند که با ما قرابت و نزدیکی نَسَبی داشته باشد؛ یعنی ما و آنها از یک ریشه باشیم؛ مانند برادر، خواهر، عمو، عمه، خاله، دایی و فرزندان هر یک از اینها.

 ارحام، همگی به یک جد و یک نسب مشترک برمی‌گردند؛ لذا به آنان «بستگان نسبی» گفته می‌شود. برخی هم بستگان سببی ما هستند که مثلاً به‌سبب ازدواجی با آنها ارتباط پیدا کرده‌ایم؛ مانند عروس، داماد، باجناق، پدر زن و پدر شوهر. احترام بستگان سببی هم قطعاً لازم است، ولی آنچه در آیات قرآن و روایات به‌عنوان صله‌ رحم مطرح است، به بستگان نسبی مربوط می‌شود.

۱. وجوب صله رحم

در دین اسلام، سفارش‌های بسیار مؤکّدی دربارۀ ارحام و بستگان نسبی شده است؛ تا آنجا که به تعبیر فقهی گفته می‌شود: صله‌ رحم واجب است و قطع رحم حرام است که تقریباً هر دو مطلب، به یک موضوع برمی‌گردد. ما موظف هستیم که با نزدیکان نسبی خود، ارتباط داشته باشیم.

۲. معنای صله رحم

اما مقصود از این ارتباط چیست؟ اگر ما معنای صله رحم را به‌درستی درک کنیم و به آن عمل نماییم، بسیاری از مشکلاتی که جامعۀ ما اکنون گرفتار آن است، از بین خواهد رفت. شاید به ذهن بسیاری بیاید که ما این کار را انجام می‌دهیم. ما از برادر خود خبر داریم؛ به خانۀ او می‌رویم و همین‌طور از احوال دیگر بستگان نسبی خود مطلع هستیم و به آنها سرمی‌زنیم. به‌راستی آیا همین مقدار کافی است؟

در بعضی از خانواده‌ها فاصله‌ مالی بسیار زیاد است. یک برادر آن‌قدر وضع مالی خوبی دارد که نمی‌داند درآمد خود را چطور هزینه کند، و برادر دیگر آن‌قدر گرفتاری‌های مالی دارد که نمی‌داند کدام را علاج کند. شاید مشابه این قضیه را دیده باشید که برادری که در اوج ثروت است، به چندین تور داخلی و خارجی می‌رود و بعد از بازگشت می‌گوید: می‌خواهیم صله‌ رحمی هم انجام داده باشیم. سپس با برادر گرفتار و نیازمند خود تماسی می‌گیرد و می‌گوید: ما امشب مهمان شما هستیم.

به خانۀ‌ آن برادر می‌روند و سفرهای داخلی و خارجی خود را تعریف می‌کنند و داغ دل آن برادر یا بقیۀ خویشان خود را که از نظر مالی در مضیقه هستند، تازه می‌کنند. برادرش در هزینه‌های درمان و تحصیل و خوراک خانواده درمانده و از تهیۀ نیازهای ابتدایی خود ناتوان است، آن وقت او می‌نشیند و گزارش سفرهای خود را بیان می‌کند. آخر کار هم بعد از چند ساعت خداحافظی می‌کند و خوشحال به خانه برمی‌گردد و می‌گوید: الحمدلله موفق شدیم بعد از آن مسافرت‌ها، این صله رحم را که واجب دینی است انجام بدهیم!

آیا واقعاً صله رحم این است؟ این همه تأکیدی که اسلام در مورد ارتباط با خویشان و نزدیکان دارد، برای همین بود که این‌ آقا بیاید و خوش‌گذرانی‌های خود را به رخ برادر گرفتار و فقیرش بکشد؟ آیا همین که ما از گرفتاری‌های خویشان خود با خبر باشیم، وظیفۀ خود را انجام داده‌ایم؟

دربارۀ معنای صله رحم، پرسشی از عدّه‌ای از مراجع تقلید شده است. پاسخ‌ یکی از علما را در اینجا ذکر می‌کنیم. از مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی سؤال شده که «مراد از قطع رحم چیست و به چه چیزهایی محقّق می‌شود؟» یعنی چه کاری است که اگر مرتکب آن بشویم، قطع رحم کرده‌ایم.

ایشان در پاسخ، به این مضمون بیان فرموده‌اند که قطع رحم و صله رحم، موضوعی عرفی است و مصداق آن نسبت به اوضاع و احوال اشخاص در نظر عرف مختلف است. مثال زده‌اند که گاهی ممکن است با یک سلامی که به خویشاوند خود می‌کنیم، صله‌ رحم انجام شود. در روایتی از امام صادق (ع) است که فرمودند:

صِلُوا أَرحَامَكُم وَ لَو بِالسَّلَام.[1]

صله‌ رحم کنید، هرچند با سلام.

در روایت دیگری از آن حضرت آمده است که:

صِل رَحِمَكَ وَ لَو بِشَربَةٍ مِن مَاء.[2]

صله رحم کن، هرچند با جرعه‌ای آب.

قطع رحم نیز موضوعی عرفی است و نسبت به اشخاص و موارد، مختلف است. حضرت آیت‌الله گلپایگانی (ره) در اینجا چنین مثال زده‌اند که کمک مالی نکردنِ شخص ثروتمند به رَحِمی که فقیر و محتاج است، در بعضی موارد قطع رحم شمرده می‌شود. یعنی اگر کسی وضع مالی خوبی دارد و مثلاً برادرش فقیر باشد و او گرفتاری مالی برادر فقیرش را برطرف نکند، در بعضی موارد، این کارش قطع رحم است. در این مورد، صله رحم که واجب است، به این است که مشکل مالی برادر خود را حل کند.

اهمیت این موضوع و نیز غفلتی که در جامعه نسبت به صله رحم می‌بینیم، موجب می‌شود که بیشتر به آن بپردازیم. واقعاً جامعه از این واجب غافل است؛ واجبی که اگر به آن عمل می‌شد، بسیاری از مشکلات اجتماعی از بین می‌رفت.

خانواده‌هایی هستند که گرفتاری‌های سختی دارند و گاهی در امور ابتدایی زندگی درمانده شده‌اند، ولی چون آبروداری می‌کنند، دیگران فکر می‌کنند که آنها بی‌نیاز هستند. به‌اصطلاح، «با سیلی صورت خود را سرخ نگه می‌دارند». قرآن کریم هم دربارۀ چنین افرادی می‌فرماید: «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ»[3] (انسان بی‌خبر گمان می‌کند که آنان بی‌نیاز هستند؛ به‌خاطر شدّتِ خویشتن‌داری).

آیا در این خانواده‌ها هیچ خویشاوندی نیست که بتواند گرفتاری مالی و مشکلات آنها را برطرف کند؟

باز تأکید می‌کنم که صله‌ رحم واجب است، نه مستحب! قطع رحم حرام است، نه مکروه! بنابراین اگر صله رحم به این باشد که ما مشکل مالی خویشاوند خود را برطرف کنیم، واجب است که به او کمک مالی کنیم و اگر این کار را نکنیم، مرتکب حرام شده‌ایم. ما از نزد خودمان، واجبات و محرّمات را به کم‌رنگ و پررنگ تقسیم می‌کنیم، حال آنکه وقتی خداوند متعال چیزی را واجب کرده است، دیگر به‌هیچ‌وجه اجازۀ ترک آن را نداریم و اگر چیزی را حرام دانسته، ما به‌هیچ بهانه‌ای نمی‌توانیم مرتکب آن شویم. ما واجب کم‌رنگ یا حرام کم‌رنگ نداریم.

اگر می‌بینید هر یک از برادر، خواهر، برادرزاده‌، خواهرزاده‌، عمو، دایی، عمه، خاله، فرزندان آنان یا دیگر اقوام شما گرفتاری مالی دارند و شما می‌توانید مشکل مالی آنها را برطرف کنید، نباید دریغ کنید. گاهی با قرض دادن مبلغی گره از کار خویشان ما باز می‌شود و صله رحم صورت می‌گیرد؛ بنابراین تنها با یک شب مهمانی رفتن یا مهمانی دادن، کار درست نمی‌شود.

 البته مشکلات، همیشه مالی نیستند. گاهی کمک فکری یا یاری‌های دیگری لازم است و اینها می‌شود مصداق صله‌ رحمِ واجب.

٣. مقدم بودن ارحام

یک نکته مهم در مباحث مربوط به صله رحم این است که در انفاق و رسیدگی به دیگران، خویشاوندان مقدّم هستند. پیامبر خدا (ص) فرمودند: «لَا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِمٍ‏ مُحتَاجٌ»؛[4]‏ یعنی اگر یکی از ارحام شما محتاج است، نمی‌توانید صدقه‌ خود را به دیگری بدهید. ما در طول هفته و ماه، صدقاتی کنار می‌گذاریم. اگر در خویشاوندانمان، کسی هست که نیاز مالی دارد، حق نداریم این کمک را به بیگانه بدهیم. دیگران بیگانه هستند!

از یادگارهای امام راحل (ره) تشکیل کمیتۀ‌ امداد برای یاری رساندن به نیازمندان است. می‌بینید که صندوق‌های صدقات در سر هر کوچه و خیابانی قرار دارد. اما به یاد داشته باشیم که اگر در خویشاوندان خود نیازمندی هست، نمی‌توانیم پولمان را در صندوق کمیته بیندازیم.

 ما چون نمی‌خواهیم به خود زحمت دهیم، وقتی از خانه بیرون می‌آییم، در یک صندوق، مبلغ مختصری می‌اندازیم و فکر می‌کنیم که کار تمام شده است؛ ولی بهتر آن است که این مبلغ را جمع کنید و وقتی مبلغ قابل توجهی شد، به خویشاوند نیازمندتان بدهید. لازم هم نیست به او بگویید که این صدقه است. می‌توانید به‌صورت هدیه و کادو به او بدهید. حتی این کار خوب نیست که به‌عنوان صدقه به او بدهیم.

در تفاسیر آمده است که ابوطلحه انصاری در هنگام نزول آیۀ «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»[5] باغ خود را که از محبوب‌ترین اموالش بود، بین نزدیکان و خویشان خود تقسیم کرد. رسول خدا (ص) او را تشویق کردند و فرمودند: مالی پرسود برای تو بود.[6] 

شایسته است که این نکته را یاد‌آوری کنیم که این مباحث، به‌معنای نادیده گرفتن غیر ارحام نیست. براساس آموزه‌های دین اسلام، حتی به غیر مسلمان هم باید کمک کرد، اما مؤمنین و علی الخصوص خویشان در اولویت هستند. هجده آیۀ نورانی قرآن در سورۀ‌ مبارکه‌ «هَلْ أَتى»، در مورد ایثار امیر مؤمنان، فاطمۀ زهرا و امام حسن و امام حسین (ع) است.

 امیر مؤمنان و فاطمۀ زهرا (ع) سه روز نذر داشتند و روزه گرفتند. سه شب متوالی در هنگام افطار، محتاجی به در خانۀ ایشان آمد و آنها نان‌هایی که سهم خودشان بود، به این محتاجان بخشیدند و چون خودشان بیش از آنچه انفاق کرده بودند نداشتند، با آب افطار کردند. شب اول یک مسکین درخواست کمک کرد، شب دوم یک یتیم و شب سوم یک اسیر. «وَ يُطعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً».[7]

مقصود از اشاره به این ماجرا، بیان همین نکته است که آن بزرگواران، حتی نسبت به اسیر هم انفاق و ایثار کردند. در زمان پیامبر (ص) زندان به شکل امروزی وجود نداشت. اگر دشمنی در جنگ اسیر می‌شد، درحقیقت در زندان بزرگی که همان شهر مدینه بود، محبوس می‌شد و تحت کنترل بود و زیر نظر یکی از مسلمانان زندگی می‌کرد.

بنابراین اسیر، دشمن کافر بیگانه‌ای بود که به قصد کشتن مسلمانان آمده بود و اسیر دست آنان شده بود. چنین کسی به در خانه‌ امیر مؤمنان (ع) آمد و تقاضای غذا کرد و اهل‌بیت او را در غذا خوردن بر خود ترجیح دادند. این در حالی بود که امیرالمؤمنین (ع) خود، برای تهیۀ افطار این سه روز، مقداری جو قرض کرده بودند.[8] اکنون سخن بر سر این است که دینی که پیشوایانش چنین رفتاری با بیگانگان و کفار دارند، آیا می‌پسندد که ما با مؤمنین کاری نداشته باشیم؟! آیا این دین می‌پسندد که به ارحام و خویشاوندان خود بی‌توجه باشیم؟!

نقل است که شخصی به خدمت امیر مؤمنان (ع) آمد و از آن حضرت تقاضای کمک کرد. آن حضرت که خود چیزی نداشتند، فرمودند: به خدا سوگند، امروز چیزی بیش از قوت خود در خانه نداشتم. می‌دانید که در سال‌های پس از هجرت، امیر مؤمنان (ع) در مدینه، از نظر مالی تنگدست بودند؛ لذا به سائل چنین پاسخی دادند.

این سائل رفت و در حال رفتن می‌گفت: «به خدا قسم، فردای قیامت خداوند دربارۀ اینکه من نزد تو آمدم و تو دست رد به سینه‌ام زدی، از تو سؤال خواهد کرد!». امیرالمؤمنین (ع) به‌شدت گریه کردند و امر کردند که آن شخص را برگردانند.  سپس به قنبر فرمودند: فلان زره را بیاور. آن حضرت آن زره را که خاطرات بسیاری با آن داشتند، به آن شخص محتاج دادند و فرمودند: مراقب باش که دربارۀ آن فریب نخوری [و این زره را مفت از دست ندهی]؛ چراکه بسیار پیش آمد که با این زره غم و اندوه را از چهرۀ رسول خدا (ص) زدودم.

قنبر عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، بیست درهم برای او کافی است. آن حضرت فرمودند: به خدا سوگند، مرا شاد نمی‌کند که هم‌وزن دنیا طلا و نقره داشته باشم و آن را صدقه بدهم و خدا هم از من قبول کند، ولی خدا به‌خاطر وضعیت این مرد در نزد من، مرا بازخواست کند.[9]

به‌راستی اگر کسی از ما درخواست کند و ما به او بگوییم نداریم و او به ما بگوید فردای قیامت باید جواب خدا را بدهی، ما چه می‌گوییم؟! خلاصۀ کلام آنکه ما باید به همگان و حتی غیر مسلمانان رسیدگی کنیم، ولی فراموش نکنیم که مؤمن جایگاه دیگری دارد. اگر ما به عظمت و حرمت مؤمنان توجه می‌کردیم، برای حل مشکلات آنها کوتاهی نمی‌کردیم.

مرحوم کلینی در ضمن روایتی نقل کرده است که شخصی به نام عثمان به امام صادق (ع) عرض کرد: «من شخص توانمندی هستم و گاهی نیازمندانی به من مراجعه می‌کنند و چیزی می‌خواهند، ولی هنوز وقت زکات من نرسیده است [که از زکات چیزی به او بدهم]». امام (ع) جمله‌ای در فضیلت قرض برایش بیان کردند و سپس فرمودند:

اگر چنان‌که می‌گویی، توانمند هستی، چه می‌شود که به آن محتاجی که به تو مراجعه می‌کند [به‌عنوان قرض] عطا کنی، و زمانی که هنگام زکاتت فرا رسید، آن مقدار را بابت زکات حساب کنی [و دیگر چیزی از آن فقیر مطالبه نکنی]؟ ای عثمان، او را رد نکن که رد کردن او در نزد خدا، امر عظیمی است.[10]

اما آنچه به مبحث ما مربوط است، کلامی است که امام صادق (ع) در ادامۀ این روایت فرمودند:

لَو عَلِمتَ‏ مَا مَنزِلَةُ المُؤمِنِ مِن رَبِّهِ مَا تَوَانَيتَ فِی حَاجَتِه.[11]

اگر می‌دانستی که منزلت مؤمن در نزد خدا چیست، در برآوردن حاجت او، کوتاهی نمی‌کردی.

۴. انفاق بدون قصد قربت!

در بحث صله رحم و به مناسبت مبحث رسیدگی به خویشان و انفاق به آنان، مناسب است نکته‌ای را تذکر بدهم. به‌طور کلی لازم است که ما در عبادات و اعمال خود قصد تقرب به خداوند متعال را داشته باشیم؛ نماز، وضو، روزه، اینها همه به نیت نیاز دارد. اگر کسی هیچ نیتی نکند و از سحر تا غروب گرسنه و تشنه باشد، روزه نگرفته است. اگر عبادتی، بدون قصد قربت و مثلاً برای خودنمایی انجام شود، باطل است. اما بعضی از کارهای خیر هستند که حتی اگر نیت درستی در آنها نباشد، بی‌اجر و پاداش نمی‌ماند. این کارها آن‌قدر در نزد خدا پسندیده است که خدا به عامل آنها مزدی می‌دهد، حتی اگر او عملش را برای خدا انجام نداده باشد.

موضوع جالبی است که عزیزان می‌توانند آن را پیگیری کنند. یکی از علمای بزرگوار شیعه به نام مرحوم «حجت‌الاسلام»[12] در یکی از کتب خود،‌ به هفت مورد اشاره می‌کند که حتی اگر بدون قصد قربت انجام شود، باز هم از جانب خدا پاداشی دارد. یکی از این موارد، سخاوت در انفاق است.[13]

در ماجراهای مربوط به حضرت موسی (ع) حکایت مشهوری داریم که مربوط به فتنه‌ سامری است. حضرت موسی (ع) قرار بود که سی روز در کوه طور میهمان خدای متعال باشد. اما خداوند متعال ده روز به این ایام اضافه کرد.[14] سامری از همین فرصت استفاده کرد و عقاید باطل خود را ترویج کرد. وقتی حضرت موسی (ع) پس از چهل روز از کوه طور بازگشت، دید که مردم به دعوت سامری، گوساله‌پرست شده‌اند. خداوند هم مجازات سنگینی برای قوم بنی‌اسرائیل در نظر گرفت. سامری سردستۀ‌ آنان بود و همۀ‌ فتنه‌ها از ناحیۀ‌ او بود، اما وقتی حضرت موسی می‌خواست او را مجازات کند، خدا به او وحی کرد که سامری را نکش، زیرا او مردی سخاوتمند است.[15]

کسی که در ظرف سه روز توانسته ششصد هزار نفر را گوساله‌پرست کند، به‌خاطر سخاوتش،‌ به او تخفیف داده می‌شود. حضرت موسی هم به سامری خطاب کرد: «فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ».[16]

به‌نوعی در تحریم اجتماعی واقع شد و دیگر نمی‌توانست با کسی تماس بگیرد. بنابراین سخاوت حتی در زندگی سامری هم تأثیر داشته است. جود و بخشش، همدردی با دیگران و رفع گرفتاری آنان، کارهایی است که حتی برای کفار نیز بی‌فایده نیست، چه رسد به اهل ایمان.

لُبّ مطلب در مورد صله رحم

… وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذی تَساءَلونَ بِهِ وَالأرحامَ إِنَّ اللَّـهَ كانَ عَلَيكُم رَقيبًا

… و بترسید از آن خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست می‌کنید و درباره ارحام کوتاهی نکنید، که خدا مراقب اعمال شماست.

نساء، 1

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. خصال، ج‏2، ص613.

[2]. وسائل الشیعه، ج21، ص539.

[3]. سورۀ بقره، آیۀ 273.

[4]. وسائل الشیعه، ج‏9، ص380.

[5]. سورۀ آل عمران، آیۀ 92.

[6]. مجمع البیان، ج٢، ص٧٩٢.

[7]. سورۀ انسان، آیۀ 8.

[8]. «فاستقرض علی من شمعون الخيبری اليهودی ثلاثة أصوع من شعير»؛ مفاتیح الغیب، ج‏30، ص746.

[9]. احقاق الحق، شوشتری، ج٨، ص۵٨٠، به نقل از المستطرف، تألیف شهاب الدین أبهشی.

[10]. در منابع فقهی نیز آمده است که کسانی که زکات به گردنشان می‌آید، اگر نیازمندی به آنان مراجعه کرد، می‌توانند پیش از رسیدنِ زمانِ زکات، به‌عنوان قرض چیزی به آن نیازمند بدهند و در فصل زکات، بدهی او را به‌عنوان زکات حساب کمک کنند و حتی لازم نیست که به او بگویند که آن طلب را بابت زکات محاسبه کرده‌اند، بلکه همین که چنین نیتی کنند و به آن نیازمند بگویند که شما دیگر به من بدهکار نیستی، کافی است. 

[11]. کافی، ج‏4، ص34.

[12]. فقیه بزرگ، حضرت آیت‌الله ملا زین العابدین گلپایگانی (ره)، مشهور به «حجت‌الاسلام» (متوفای١٢٨٩ق). قبر ایشان در مسجد حجت‌الاسلام گلپایگان، زیارتگاه عموم مردم است.

[13]. به غیر از «سخاوت»، دو مورد دیگر را به‌عنوان نمونه ذکر می‌کنیم. اول در جایی است که کسی گرفتار شراب‌ باشد و شراب‌خواری را کنار بگذارد. چنین کسی پاداش دارد، حتی اگر نیت او غیر خدا باشد. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «مَن تَرَكَ الخَمرَ لِغَيرِ اللَّهِ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ المَختُومِ» (کسی که شراب را به‌خاطر غیر خدا کنار بگذارد، خدا او را از رحیق مختوم سیراب می‌کند). راوی که گویا تعجب کرده بود، عرض می‌کند: «برای غیر خدا ترک کند؟!». امام فرمودند: «بله به خدا! برای حفظ خود ترک کرده باشد» (وسائل الشیعه، ج25، ص304)

مورد دوم در جایی است که انسان تسبیح تربت به همراه داشته باشد. چنان‌که فرموده‌اند: «مَن كَانَت مَعَهُ سُبْحَةٌ مِن طِينِ قَبرِ الحُسَيْنِ (ع) كُتِبَ مُسَبِّحاً وَ إِنْ لَمْ يُسَبِّح بِهَا» (کسی که تسبیحی از خاک قبر حسین (ع) همراه او باشد، تسبیح‌گو نوشته می‌شود، هرچند با آن تسبیح، سبحان الله نگوید) (وسائل الشیعه، ج۵، ص٣۶۶)

[14]. «وَ واعَدنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيلَةً وَ أَتْمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَربَعينَ لَيلَةً»؛ سورۀ اعراف، آیۀ 142

[15]. «قال الصادق (ع): إن موسى (ع) هم بقتل السامری فأوحى الله سبحانه إليه لا تقتله يا موسى فإنه سخی»؛ مجمع البیان، ج٧، ص۴٧.‏

[16]. «برو، که بهرۀ تو در این زندگی این باشد که بگویی: [به من] دست مزنید»؛ سورۀ طه، آیۀ ٩٧.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.