فهرست مطالب این مقاله را ببینید
- 1 انسان دوبعدی
- 2 رابطه جسم و روح در انسان دو بعدی
- 3 خلقت انسان دو بعدی از نطفه امشاج
- 4 استعدادهای نورانی در انسان دوبعدی
- 5 علت خلقت انسان دوبعدی از نطفۀ امشاج
- 6 هدف خداوند از خلقت انسان دو بعدی
- 7 نقش بعد جسمانی در آزمونهای الهی
- 8 تقابل دو بعد وجود انسان
- 9 ارادۀ انسان دو بعدی، عامل تعیینکننده
- 10 در انتخاب انسان کدام تعیین کننده است، عقل یا شیطان؟
- 11 نقش شیطان در وسوسه انسان
- 12 نقش ملائکه در تصمیم گیریهای انسان دو بعدی
انسان دوبعدی
انسان دو بعدی یکی از موضوعات مهمی است که بسیار روی آن بحث میشود و دو بعدی بودن، از امتیازات خلقت او میباشد. یک بعد مادی (جسم) و یک بعد معنوی (روح). این دوبعدی بودن باعث شده انسان بتواند به مقاماتی دست پیدا کنند که دیگر موجودات قادر به رسیدن به آن نیستند. خداوند پس از آفریدن انسان، در روح او دمید «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» و از فرشتگان خود خواست تا بر او سجده کنند. انسانی که حامل روح الهی در قالب تن شد، توان صعود به بالاترین قلههای کمال را یافت تا جایی که میتواند خلیفه الله شود و به اوج بندگی و کمال دست یابد.
خلقت انسان دو بعدی از نطفه امشاج است یعنی مخلوطی از استعدادهای نورانی و ظلمانی در وجود انسان قرار داده شده است. پس همانطور که میتواند به اوج برسد همانقدر هم میتواند سقوط کند و مرتبهای حتی پایینتر از چهارپایان داشته باشد. در این مقاله به بررسی ابعاد وجودی انسان و استعدادهای نورانی و ظلمانی از زبان دکتر میرباقری میپردازیم.
رابطه جسم و روح در انسان دو بعدی
ابتدا به عنوان مقدمه بهتر است با جایگاه روح و جسم آشنا شویم. جسم انسان در سایه روح حیات مییابد. در کتب معرفت نفس، اصالت انسان به روح است. اما روح و جسم هرکدام وظایفی دارند و از هم جدا نیستند. این دو بعد حتی در هم تأثیرگذارند. چراکه شادابی و سلامت جسم و سختی و رنج آن در روح موثر است. در عین حال اگر انسان از لحاظ روحی قوی باشد و احساسات رشد یافتهای داشته باشد، در بهره مندی از جسم نیز توان و طاقت بیشتری خواهد داشت.
اما از آنجایی که آغاز و فرجام انسان دو بعدی بههمدیگر پیوسته است، اگر روح به اسارت جسم درآمد و در بعد مادی آن افراط شد نهایتا فقط آسایش این دنیای او فراهم میشود و در جهان دیگر شرایط خوبی نخواهد داشت.
انسانی که اشرف مخلوقات و مسجود ملائکه است و بار امانت پروردگار را در زمین به دوش میکشد برنامهای را نیازمند است که تعادل بین زندگی مادی و معنوی را در او برقرار کند و به دنیاگرایی مطلق یا آخرت گرایی صرف منحرف نشود و این برنامه از سوی خداوند با ارسال انبیاء در اختیار انسان قرار گرفته است.
باور دوبعدی بودن انسان اندیشهای زیباست؛ زیرا با موقعیت او سازگار است. در سایه این تصور، خود را پس از مرگ در ورطه نابودی نمیبیند، بلکه زندگی دنیا را سفری کوتاه برای رسیدن به منزلگاه ابدی میداند. در نتیجه تمام توان خود را بکار میگیرد تا استعدادهای نورانی خود را شکوفا کند و علاوه بر لذایذ مادی، بهرهای از بعد معنوی و روحانی خود ببرد. در وجود انسان دوبعد نورانی و ظلمانی قرار داده شده است. انسان با پرورش هر یک از آنها میتواند به اوج کمال یا اوج شقاوت و بدبختی برسد. در ادامه خلقت انسان از دوبعد نورانی و ظلمانی را توضیح میدهیم.
خلقت انسان دو بعدی از نطفه امشاج
در آیه دوم سوره دهر دوران زندگی انسان و شروع دوره زندگی دنیا مطرح میشود. خداوند متعال میفرماید: «إنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا» [1]
بدون شک ما انسان را از نطفهای امشاج آفریدیم، برای ورود به دومین دوران وجودی انسان یعنی ورود به زندگی دنیا. «َنبْتَلِيهِ» یعنی تا این که او را بیازماییم.
امشاج، جمع مشیج یا مشج به معنای آمیخته. نطفه با چه چیزی آمیخته است یا از چه چیزهایی آمیخته شده است؟
خداوند در نطفه انسان دو سری استعداد قرار داده است. استعدادهای نورانی و استعدادهای ظلمانی. علت این اقدام خداوند «َنبْتَلِيهِ» است. چون میخواستیم انسان را در معرض آزمون قرار دهیم. یعنی در وجود انسان استعدادهای نورانی هست که در همان نطفه بالقوه است که کمکم و به مرور بروز و ظهور پیدا میکنند.
استعدادهای نورانی در انسان دوبعدی
استعدادهای نورانی، عمدتاً در سه بخش هستند :
الف ـ فطرت توحیدی
فطرت توحیدی بالاترین استعداد انسان دو بعدی است. نهادینهترین استعداد و گرایش انسان، توحید است که خدا در طینت بشر قرار داده است. مجموعهای از تمایلات از طریق ژنها در هنگام تشکیل نطفه به انسان منتقل میشود. اما فطرت توحیدی در وجود او قرار داده شده است. به خاطر استعداد نورانی که خداوند در انسان قرار داده، او خدا را میشناسد.
حوزههای فطرت توحیدی عبارتند از:
1.خدا شناسی: معرفت الله؛ انسان، خداشناس به دنیا میآید، معرفت خدا در کنه وجود اوست.
2.خدادوستی: خداگرایی در وجود آدمی است، او خدا را دوست دارد.
3.خداپرستی: انسان دو بعدی پرستش را دوست دارد و در نهاد او است.
علت وجود این فطرت در انسان این است که فرد گاهی موفق به ترک گناه میشود، و از این که توانسته خدا را بندگی کند، لذت میبرد. نکته قابل توجه این که اگر چیزی در نهاد انسان نباشد، تحریک عوامل خارجیه مؤثر نخواهند بود.
آیا انسان نسبت به خدا تحریکپذیر است؟
بدون شک انسان در مواجهه با امور روحانی تحریک پذیر است. برای نمونه انسان مومن در شب جمعه دعای کمیل را به عنوان عبادت میخواند، اما در بین دعا با کلماتی که با خدا صحبت میکند در حالش تغییری احساس میشود. عبارات دعا فطرت توحیدی را که در وجود انسان است ارزشمند میسازد و او را ملکوتی میکند.
از دیگر عوامل مثبت در وجود انسان، نماز است. در هنر نماز همین بس که وقتی نور فطرت در فرد کمرنگ میشود و انسان مشغول دنیا میگردد، باید پنج بار در شبانهروز به نماز بایستد، با خدا حرف بزند تا پشت پردۀ غفلت نرود و این ادراک توحیدی با عوامل بیرونی دائماً تجدید شود.
ب ـ عواطف انسانی
انسان دو بعدی بسیار عدالت دوست است و از ظلم بیزار است، رحم و مروت را میپسندد، نسبت به بروز ناملایمات برای دیگران ناراحت میشود.
ج- میل به رشد و تعالی در انسان دو بعدی
یکی از استعدادهای نورانی که در فطرت انسان وجود دارد میل به رشد و تعالی است. انسان دو بعدی فطرتا دوست دارد رشد کند و به کمال برسد.
از سوی دیگر ظلمتهایی در وجود او است که قرآن آن را میشمارد، حس حسد، کینه، بخل، حرص، کبر، شتابزدگی. علاوه بر این صفات رذیله، دو قوۀ شهویه و غضَبیه در وجود انسان است که وجودشان منفی نیست اما منفیآفرین است. با توجه به این که در این دو قوه، میل به زیادت هست، انسان میبایست آنها را کنترل کند.
علت خلقت انسان دوبعدی از نطفۀ امشاج
در پاسخ به قسمت اول آیه «انَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ»[2]، که چرا انسان از نطفه امشاج آفریده شده است؟ باید گفت بنا بر نظر همۀ مفسرین: «أی لِنَبْتَلِیهِ»، برای اینکه او را بیازماییم.
از آنجایی که در سورۀ تین انسان در احسن تقویم آفریده شده است، برتری او بر حیوانات از لحاظ فیزیکی و عقلانی کاملاً روشن است. اگر این برتری بر ملائکه هم مورد نظر باشند علتش این است که انسان در ساختاری آفریده شده که زمینۀ مخالفت با نفس برای خدا در آن به وجود میآید. یعنی هوای نفس انسان تحریک میشود. از آن طرف رضوان خدا در این است که آدمی گناه نکند، گاهی بر اثر تعارضی که پیش میآید، سر دو راهی قرار میگیرد، مجبور است یا خدا را انتخاب کند یا هوای نفس را. اگر خدا را انتخاب کرد اوج میگیرد و با هر ترک گناه یک مرحله بالا میرود و صعود میکند.
بنابراین خداوند در خلقت انسان، استعدادهای نورانی و ظلمانی را حکیمانه قرار داده است. این دو بُعد در وجود انسان باعث شده که در معرض آزمون و انتخاب قرار گیرد که این امر بسیار ارزشمند است.
هدف خداوند از خلقت انسان دو بعدی
از آیات قرآن میتوان پی برد که هدف پروردگار از آفرینش دنیا آزمودن انسان است. همۀ موجودات عالم خدا را تسبیح و تقدیس میکنند. اما کاری که انسان میکند دیگر موجودات امکان آن را ندارند. او برای خدا با هوای نفس مخالفت میکند که ستودنی است:
«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى»[3]
با این وجود اگر انسان دو بعدی به سمت استعدادهای مثبت برود، به سوی اعلیعلیین سیر میکند. اما اگر به سمت استعدادهای منفی و هواهای نفسانی برود به سوی اسفل سافلین سیر کرده است. این موقعیتی است که انسان دو بعدی در زندگی دنیا دارد و اگر آن را درک کند دیگر به آسانی مرتکب گناه نمیشود؛ زیرا هر گناه او را پایین میکشد، ترک هر معصیت او را بالا میبرد.
یکبار بیداری در شب، یک انفاق خالصانه انسان را به اوج میرساند. موقعیت انسان در این دو بعد بسیار حساس است. او باید برای انتخاب خود اهمیت قائل شود نه این که با بی توجهی و انجام گناه آن را به توبه در فرصتهای بعدی مؤکول کند که هر انتخاب برای انسان در این دو بعد بار مثبت یا منفی به دنبال دارد.
نقش بعد جسمانی در آزمونهای الهی
در آیه سوم این سوره آمده است «فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا»[4] به خاطر امتحان انسان را بینا و شنوا قرار دادیم که دنیا را ببیند، در آیات دیگر قرآن دل هم اضافه میشود: «وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ»[5] ما برای انسان چشم و گوش و دل قرار دادیم. چشم ببیند، گوش بشنود، دل به زرق و برق دنیا وابسته شود، اما اگر میخواهد رشد کند و به تعالی برسد باید از آنها مراقبت نماید، خویشتنداری کند و نفس سرکش را مهار کرده و تزکیه نفس کند.
خداوند با عطای نعمتهای سمع و بصر و دل برای انسان و بیان آن در یک آیه میگوید: «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[6] و در سه آیه دیگر میگوید: «قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ»[7]. ولی متأسفانه شما کم به راه شکر و بندگی خدا میرسید.
خداوند مهربان پس از این که نطفۀ انسان را امشاج قرار داد، ابزار بدن را هم در اختیارش قرار داد، فرمود: «إنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ»[8] ما انسان را هدایت کردیم. راه را به انسان نشان داد. انبیاء را برای هدایت فرستاد، و فرمود هم عقل به شما دادیم که از درون شما را هدایت میکند، هم پیامبران و کتاب آسمانی را فرستادیم و احکام شریعت را گفتیم که راه رشد و تعالی را پیش پای شما بگذارند، که انجام همه این امور از آن خداست.
تقابل دو بعد وجود انسان
پس دو بعد در وجود انسان هست که در نقطه مقابل هم هستند، یکی استعدادهای نورانی یعنی فطرت توحیدی، عواطف انسانی و میل به رشد و تعالی. از طرفی صفات منفی و ظلمانی مثل: حسد، کینه، کبر، غرور، خودخواهی، حرص به دنیا، شتابزدگی، کفور بودن و همچنین قوای نفسانی یعنی قوۀ غضبیه و شهویه در ذیل صفات منفی قرار دارد که در اصل منفی نیستند ولی منفیآفرین هستند. صفاتی هستند که قرآن آنها را میشمارد و در وجود انسان قرار دارد.
ارادۀ انسان دو بعدی، عامل تعیینکننده
حال انسان باید بین این دو بعد انتخاب کند. اراده انسان نقش اساسی در این انتخاب دارد. خداوند متعال از یک سو به یک کفۀ ترازو یعنی صفات مثبت، عقل، هدایت انبیاء و هدایت ائمه هدی را اضافه کرده است. از سوی دیگر به شیطان اذن داده شده که وسوسه کند. در مجموع اگر انسانی ارادۀ قوی داشته باشد سخت نیست، اما انسانها در تعارض هستند.
در انتخاب انسان کدام تعیین کننده است، عقل یا شیطان؟
در پاسخ باید گفت هیچکدام. انسانهایی که گمراه میشوند از نعمت عقل بهرهمند هستند و هدایت انبیاء را هم درک کردند. انسانها در اکثر مواقع عالمانه گناه میکنند؛ گناه بودن آن عمل را میفهمند ولی مرتکب خطا میشوند.
نقش شیطان در وسوسه انسان
نکته قابل توجه این که شیطان و هوای نفس، انسان را وسوسه میکنند اما انسان دو بعدی مختار به انتخاب است و شیطان در وسوسه همه انسانها موفق نیست؛ زیرا انسانهای متقی خود را با ارادهای محکم از وسوسههای شیطان نجات میدهند.
عامل تعیینکننده در انتخاب صفات منفی و مثبت فقط ارادۀ انسان است. خداوند به انسان دو بعدی قدرت ارادهای داده که میتواند علیه هوای نفس خود موضع بگیرید و یا بالعکس بر علیه انبیاء موضع گیری کند. در طول زمان این موارد اتفاق افتاده است. انسان در طول روز بر سر دو راهی قرار میگیرد. انسان در مواجهه با مسائل دنیایی نسبت به بعضی موارد تمایل دارد اما باید خویشتن داری کند، چشم فرو بندد، زبان در کام نگه دارد و از لذایذ نفسانی خودداری کند. از مال خود برای جلب رضایت پروردگار ببخشد و انفاق کند.
انسان دائم باید خود را بسازد و در دو بعد جسمانی و روحی خود را رشد دهد. رشد معنوی انسان در مخالفت با نفس برای خداست. «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی»[9]. انسان باید خود را بشناسد. شیاطین انسان را به گناه وسوسه میکنند. اما نمیتوانند به جای او تصمیم بگیرند. به این دلیل که خیلی اوقات آدمی میداند که تحریک شده است اما بر نفس خود غلبه میکند و وسوسه شیطان را زیر پا میگذارد.
نقش ملائکه در تصمیم گیریهای انسان دو بعدی
ملائکه انسان را الهام به خیر میکنند، اما نمیتوانند به جای او تصمیم بگیرند؛ زیرا اگر آنها تصمیم بگیرند دیگر انسان در انجام امور خود اختیاری ندارد.
حتی خدای متعال که امکان تصرف در ارادۀ انسان را دارد، چنین کاری نمیکند؛ چون نقض غرض میشود. او خواسته که بشر سر دو راهی قرار بگیرد و انتخاب کند. در تتمۀ آیه خداوند متعال میفرماید: «انَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ» ما همۀ این کارها را کردیم، نطفه امشاج، ابزار بدن و هدایت قرار دادیم. حالا نوبت شما انسانهاست «إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» ما شما را آزاد گذاشتیم که انتخاب کنید، آزاد تکوینی نه شرعی. انسان وظیفه دارد انتخاب کند، خدا را برگزیند یا غیر او را. اما تکویناً به انسان آزادی داده شده است.
پس انسان دو بعدی است و همواره در تعارض است. او با اراده خود میتواند «إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» باشد. این آیه زیبای الهی زمینۀ خلقت انسان و حوزۀ توانمندی او را به خوبی یادآوری میکند.
پی نوشتها :
[2] ـ سورۀ انسان، آیۀ 2.
[3] ـ و هر کس از حضور در پیشگاه عزّ ربوبیت بترسید و از هوای نفس دوری جست، همانا بهشت منزلگاه اوست. / سورۀ نازعات، آیات 40 و 41.
[4] ـ سورۀ انسان، آیۀ 2.
[5] ـ «قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ» بگو: اوست خدایی که شما را از نیستی به هستی آورد و دو گوش و چشم (شنوا و بینا) و دل (هوشیار) به شما عطا کرد (تا شکر نعمتش گویید) حال آنکه بسیار کم از نعم او شکرگزاری میکنید. / سورۀ ملک، آیۀ 23.
[6] ـ سورۀ انفال، آیۀ 26.
[7] ـ سورۀ اعراف، آیۀ 10./ سورۀ مؤمنون، آیۀ 78./ سورۀ ملک، آیۀ 23.
[8] ـ «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او نمودیم حال خواهد (هدایت پذیرد و) شکر (این نعمت) گوید و خواهد (آن نعمت را) کفران کند. / سورۀ انسان، آیۀ 3.
[9] ـ سورۀ نازعات، آیۀ 40.
با سلام وارادت عالی است اگر این مفاهیم دروجود انسان نهادینه شود غوغا خواهد شد ورستگاری
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم
سلام . خیلی ممنون از سایت بسیار عالیتون
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم