فهرست مطالب این مقاله را ببینید
سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم، به عنوان سرآغاز تاریخ انسان است. باید توجه داشت شیوه قرآن کریم در بیان تاریخ یک شیوه نو و آموزنده است و جنبههای تربیتی در آن مورد توجه قرار میگیرد. تاریخ زندگی حضرت آدم (ع) در قرآن کریم نیز نکات بسیار آموزندهای دارد که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. به عنوان مثال:
- معرفی انسان به عنوان خلیفه به فرشتگان
- تعلیم اسماء الهی به حضرت آدم (ع) توسط خداوند متعال
- فرمان سجده بر حضرت آدم (ع) به فرشتگان
- ورود حضرت آدم و حوا (ع) به بهشت و سکونت در آن
- و…
ابتدا چکیده مطالب ارائه میشود:
خلاصه زندگی حضرت آدم:
اما محور بحث ما پرداختن به زندگی اولین انسان، حضرت آدم (ع) در قرآن کریم میباشد خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم به داستان این پیامبر بزرگ اشاره میکند. به فرازهایی از زندگی ایشان، برگرفته از آیات مختلف قرآن با ترتیب و تنظیمی که قاعدتاً به این شکل اتفاق افتاده است اشاره میکنیم.
الف ـ اعلام پیدایش آدم به فرشتگان
اولین نکته در بررسی سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم، این است که خداوند متعال به فرشتگان خود اعلام کرد که میخواهم در روی زمین خلیفه قرار دهم. در سوره بقره اینگونه آمده است:
﴿وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً﴾ [1]
یاد کن از زمانی که پروردگار تو خطاب به ملائکه فرمود: من در روی زمین خلیفهای قرار میدهم.
این اعلام اولیه خداوند بود، مبنی بر اینکه خداوند تصمیم دارد که انسان را به عنوان خلیفه بر روی زمین قرار دهد.
ب ـ خلقت حضرت آدم (ع) در قرآن
نکتۀ دوم در بررسی آیات مربوط به سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم، خلقت حضرت آدم (ع) و حضرت حوا است که خداوند این دو انسان را آفرید. یک مرد و یک زن برای اینکه بتوانند در کنار هم به آرامش برسند.
﴿هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها﴾ [2]
او خدایی است که شما را از یک نفس آفرید و همسر او را از جنس خود او قرار داد برای این که با او آرامش گیرد.
آیا حوّا از استخوان سینه حضرت آدم آفریده شده؟
البته باید به نکتهای توجه داشت که برخی از روایات غیر قابل قبول، نقلهای ضعیف که عمدتاً اسرائیلیات است و از کتابهای تحریف شدۀ یهودیان به درون برخی از کتابهای ضعیف روایی نفوذ کرده دلالت میکند بر اینکه حضرت حوا از استخوان قفسۀ سینۀ حضرت آدم (ع) ساخته شد. چنین چیزی در قرآن وجود ندارد و روایات ما این معنا را تأیید نمیکنند. خداوند حضرت آدم (ع) و حضرت حوا را از گل آفرید، در گل آنها دمید و آنها انسانهای زندهای شدند و سپس آنها را در بهشت ساکن کرد.
سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم اینگونه آمده:
﴿وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ﴾ [3]
ای آدم، تو و همسرت در بهشت ساکن بشوید.
البته اینکه این بهشت کدام بهشت بوده؟ آیا همان بهشت ابدی و یا باغی از باغهای زیبای دنیا بوده است، مرحوم علامه طباطبائی معتقد بودند باغی از باغهای دنیا بوده است.
سپس خداوند متعال اسماء را به آدم آموخت.
﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾ [4]
و خداوند آن نامها را به تمامی به آدم آموخت.
آدم توانایی یادگیری و توانایی تعلم دارد. استعداد و توانمندی برای فرا گرفتن مطالبی در وجود او قرار داده شده است. امکان رشد برای او وجود دارد. خداوند همۀ اسماء را که شاید اشاره به ویژگیهای عالم هستی باشد به آدم آموخت. سپس ملائکه را مورد ارزیابی قرار داد و ملائکه اعتراف کردند که چیزی از آنچه که آدم میداند آنها نمیدانند. آنها فهمیدند که خلافت در زمین حکمتهایی دارد که از آن آگاه نبودند.
ج ـ فرمان سجده و استکبار ابلیس
فراز بعد در سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم، مسألۀ فرمان سجده و استکبار ابلیس است.
﴿وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ﴾ [5]
و (به ياد آر) هنگامى كه به فرشتگان گفتيم: به آدم سجده كنيد و خضوع نماييد. همه سجده كردند جز ابليس كه سرباز زد و تكبر ورزيد و او از كافران بود.
بعد از این ماجرا خداوند متعال به ابلیس فرمود: چرا سجده نکردی؟ ابلیس گفت: خدایا من را از آتش آفریدهای، انسان را از خاک آفریدهای و خداوند متعال ابلیس را از بهشت بیرون کرد.
﴿قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرينَ﴾ [6]
گفت: پس فرو شو از آن (از بهشت يا از آسمان يا از ميان فرشتگان يا از آن مقام و منزلت)، زيرا كه تو را نرسد كه در آنجا خود بزرگبينى كنى؛ پس بيرون رو كه مسلما تو از زبونان و خوارشدگانى.
ابلیس از خداوند درخواست کرد، گفت: خدایا به من مهلت بده تا انسان را گمراه کنم، خواهی دید که انسان هم آنگونه که تو تصور میکنی سجده کردنی نیست. به دلیل حسادتی که از همان آغاز در وجود ابلیس شعلهور بود میخواست کاری کند که انسانی که خداوند امر کرد بر او سجده کن را در نظر خداوند متعال تخریب کند. به خیال خود میخواست کاری کند که به خدا اثبات کند که انسان شایستۀ مسجود بودن ملائک نیست. به خدا عرض کرد خدایا به من مهلت بده.
﴿قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنىِ إِلىَ يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * اِلىَ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم﴾ [7]
گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزى كه آنها (بنى آدم) برانگيخته مىشوند مهلت ده. خدا گفت: تو از مهلتيافتگانى. (اما نه تا قيامت بلكه) تا روز وقتى معين.
آن زمان مشخص و معین به حسب روایات ما تا زمان ظهور امام زمان (ع) است. در آن زمان دیگر سیطرۀ دولت باطل از بین میرود و دولت حق سیطرۀ کامل پیدا میکند.
د ـ توطئه شیطان در مورد حضرت آدم و حوا (ع)
در هر صورت شیطان از خداوند متعال برای فریب دادن انسان مهلت گرفت. خداوند متعال میفرماید:
﴿فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى﴾ [8]
پس گفتيم: اى آدم، همانا اين (ابليس) دشمن تو و همسر توست، پس مبادا شما را از اين بهشت بيرون كند پس در رنج و زحمت افتى.
خداوند به حضرت آدم (ع) اعلام کرد در بهشت و در این باب از همۀ نعمتها میتوانید بهرهمند شوید.
درخت ممنوعه
﴿وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ﴾ [9]
و گفتيم: اى آدم، تو و همسرت در اين باغ ساكن شويد و از (ميوه و نعمتهاى) آن به فراوانى از هر جاى آن كه خواهيد بخوريد، و به اين درخت (گندم يا انگور يا انجير) نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود.
میبینیم که خداوند متعال همه چیز را حلال کرده و فقط یک چیز را حرام کرده است و اتفاقاً ابلیس سراغ انسان میآید و انسان را به سمت همان چیزی که حرام است سوق میدهد. در دعاها میخوانیم:
﴿اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ﴾ [10]
خداوندا من را به وسیله حلالهایت از حرامهایت بینیاز کن.
آنقدر حلال در اختیار انسان است که با همان حلالها نیاز انسان برطرف میشود اما ابلیس کاری میکند که حرام در نظر انسان جلوه پیدا کند و انسان تصور کند که اگر این حرام را انجام دهد چه خواهد شد؟
گناه حضرت آدم
در ادامه سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم، خداوند در آیات 20 تا 22 سورۀ اعراف به این اشاره میکند که ابلیس که از خداوند مهلت گرفته است کینۀ آدم را در دل قرار داده و حسادت آدم در وجود او شعلهور است و میخواهد از آدم انتقام بگیرد. شیطان شروع به وسوسه کردن آدم و حوا کرد. هدف او این بود که آنها را از وسایل انسانی عاری کند و آبروی آنها را ببرد. قرآن میفرماید:
﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما﴾
پس شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان بر آنها پوشيده بود آشكار سازد.
میخواست عیوب آنها را که پوشیده شده بود آشکار کند. شروع کرد به آنها دروغ گفتن:
﴿وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدينَ﴾
و گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد مگر آنكه مبادا دو تا فرشته شويد يا از زمره جاودانان (در اين جا) گرديد.
خدا میخواست شما در این باغ جاودانه نشوید به همین دلیل به شما گفت که از این درخت تناول نکنید. در حالی که دقیقاً عکس بود، خداوند دوست داشت که آدم (ع) در آن باغ بماند. به آدم (ع) فرمود: به این درخت نزدیک نشو مبادا شیطان تو را بفریبد و از بهشت بیرون کند. شیطان دقیقاً عکس آن چیزی را که خداوند متعال برنامهریزی کرده به دروغ به حضرت آدم (ع) القاء میکند.
﴿وَ قاسَمهما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ﴾
و براى آن دو سوگند مؤكد ياد كرد كه حتما من براى شما از خيرخواهانم.
نکتۀ قابل توجه این که برای رسیدن به هدفش قسم یاد میکند
﴿فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ﴾
پس به فريب و نيرنگ، آنها را (از مقامشان) تنزل داد. پس چون از آن درخت چشيدند عورتشان بر آنها نمايان شد و شروع كردند از برگ درختان آن بهشت بر خود چسباندند.
شیطان با فریب خود آنها را در آستانۀ سقوط قرار داد. کاری کرد که آنها به آن درخت نزدیک شدند و در آستانۀ فرو افتادن از چشم خدا و دور شدن از رحمت خداوند متعال قرار گرفتند. وسوسۀ ابلیس اثر کرد و آدم و حوا از آن درخت تناول کردند. به محض اینکه تناول کردند، عیوب و زشتیهای بدن آنها آشکار شد. از برگهای بهشت روی بدن خود گذاشتند تا بدن برهنۀ آنها پوشیده شود.
دوره پیشنهادی : “دوره اینگونه زیستن” مباحثی از سبک زندگی معصومین – با ۵۱۰ دقیقه محتوای آموزشی
برای دیدن این دوره همین الان اینجا کلیک کنید.
ه ـ توبه حضرت آدم در قرآن
بعد از این ماجرا آنها از چشم خدا افتادند. حضرت آدم (ع) فهمید که اشتباه کرده است و تصمیم گرفت که توبه کند.
﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم﴾ [11]
پس (از مدتى استقرار در زمين) آدم از جانب پروردگارش كلماتى را دريافت كرد؛ پس خدا هم بر او توجه نمود و توبه او را پذيرفت كه او بسيار عطوف و توبه پذير و مهربان است.
دعا و گریه حضرت آدم (ع)
حضرت آدم (ع) بعد از سالها گریه کردن از خداوند متعال کلماتی را دریافت کرد. این کلمات را بر زبان آورد و خداوند متعال به خاطر آن کلمات توبۀ آدم را پذیرفت. این کلمات چه کلماتی است؟ به یقین کلمات مهمی است که حضرت آدم (ع) به وسیلۀ این کلمات توانست توجه خداوند متعال را به سمت خود جلب کند. در روایات ما اینطور نقل شده است که خداوند به او یاد داد که به پنج تن آل عبا متوسل شود. عرضه داشت:
﴿يا حَميدُ بِحقّ مُحَمَّدٍ وَ يا عالِيُ بِحقّ عَلِيٍّ وَ يا فاطِرُ بِحقّ فاطِمَةَ وَ يا مُحْسِنُ بِحقّ الْحَسَنِ وَ الحُسَین وَ مِنکَ الاِحسَان﴾ [12]
ای خداوند ستوده به حق محمد و ای بلند مرتبه به حق علی و ای آفریننده به حق فاطمه و ای احسان کننده به حق حسن و حسین که هر احسانی از توست.
وقتی این کلمات را بر زبان آورد «فَتابَ عَلَيْهِ» خداوند توبۀ آدم را پذیرفت «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ» که او خدای توبهپذیر و مهربان است. بعد از اینکه حضرت آدم (ع) توبه کرد خداوند متعال حضرت آدم (ع) را برگزید، او را مقرب خود قرار داد.
﴿ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى﴾ [13]
پروردگارش او را برگزید، توبۀ او را پذیرفت و او را مشمول هدایت قرار داد.
و ـ هبوط آدم و حوا (ع)
البته طبیعتاً به دلیل گناهی که انجام داده بود اگر چه خداوند او را بخشید ولی آثار وضعی این گناه باقی ماند. اثر وضعی این گناه این بود که آدم از بهشت رانده شد، آدم زمینی شد، آدم مجبور شد در دار سختی و مشقت و بر روی زمین در شرایط تزاحمات عالم مادی زندگی خود را ادامه دهد.
خداوند متعال دستور هبوط به آدم و حوا داد:
﴿قالَ اهْبِطا مِنْها جَميعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَامّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى﴾ [14]
(خداوند) گفت: هر دو از اين محيط (به كره زمين) فرود آييد در حالى كه برخى از شما دشمن برخى ديگر خواهيد بود؛ پس اگر از جانب من براى شما هدايتى (آيينى به وسيله پيامبرى) آمد، هر كه پيروى از هدايت من كند هرگز نه گمراه شود و نه شقى و بدبخت گردد.
در این زندگی تزاحم و درگیری به دلیل کمبود امکانات و کمبود نعمتها طبیعی خواهد بود. انسانهایی حریص و کانونهای تأمین خواستههای آنها محدود، طبیعتاً جنگ و درگیری بین شما رخ خواهد داد. بعد از این اگر هدایتی از سوی من به سمت شما آمد از آن پیروی کنید و بدانید اگر تابع هدایت من باشید گمراه نمیشوید و شقی و بدبخت نخواهید شد.
این خلاصهای از داستان حضرت آدم (ع) بود. خداوند متعال بعد از این داستان فرزندان آدم را مورد خطاب قرار میدهد چون قرار است این داستانها، داستانهای عبرتآمیزی باشد. عبرتهایی که بنی آدم باید به آنها توجه کنند.
توصیههایی برگرفته از سرگذشت حضرت آدم در قرآن
تاریخ پیامبر گرامی حضرت آدم (ع) در قرآن نشان میدهد که خداوند متعال به حضرت آدم فرمان داد هبوط کند و در زمین زندگی خود را آغاز کند. پس از این فراز خداوند متعال به فرزندان آدم خطاب میکند. چهار خطاب با تعبیر «يا بَني آدَمَ» در آیات نورانی قرآن هست که هر چهار خطاب در سورۀ اعراف و پس از ذکر داستان حضرت آدم (ع) است.
میتوان این چهار خطاب را عبرتهایی از داستان حضرت آدم (ع) بدانیم که خداوند متعال برای اینکه بنی آدم دچار اشتباه، گناه و خطا نشوند، این چهار خطاب را در خطاب به آنها صادر فرموده است. در ادامه بررسی سرگذشت حضرت آدم در قرآن کریم چهار خطاب را بیان خواهیم کرد.
اول: تقوا داشتن
خطاب اول در سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم، دربارۀ لباس انسان است، همانطور که گذشت خداوند متعال میفرماید:
﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما﴾ [15]
پس شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان بر آنها پوشيده بود آشكار سازد.
شیطان شروع کرد به وسوسه کردن تا آن عیوبی که از حضرت آدم (ع) و حوا پنهان شده است را آشکار بکند. از این فراز معلوم میشود که حضرت آدم (ع) دارای عیوبی است و هدف شیطان برهنه کردن آدم و آشکار کردن عیوب او است. با توجه به این نکته خطاب اول را مرور میکنیم که میفرماید:
﴿يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾ [16]
اى فرزندان آدم، به يقين بر شما لباسى كه عورتهاى شما را بپوشاند و لباسى كه زيب و زيور شما باشد نازل كرديم (مواد اوليه آن را در زمين آفريديم و استعداد تهيه آن را به شما داديم) و البته لباس تقوى بهتر است. اينها از آيات و نشانههاى خداوند (براى مردم) است، باشد كه متذكر شوند.
ای فرزندان آدم، ما به شما لباسی دادیم که این لباس عیوب شما را میپوشاند. بلافاصله بعد از این نکته میفرماید لباس دیگری نیز وجود دارد که این لباس عیوب باطنی شما را میپوشاند.[17]
عیوب ظاهری، عیوبی است که در جسم انسان است و عیوب باطنی، عیوبی است که ممکن است در اخلاق و روح انسان آشکار بشود، آن رذائل نفسانی که اگر انسان مراقب نباشد، خود را نشان میدهد. «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ» لباس تقوا از لباس ظاهر مهمتر است، اگر لباس ظاهر کنار برود، عیوب جسمی انسان دیده میشود؛ عورتها و آنچه که نباید آشکار بشود، آشکار میشود. اما اگر لباس تقوا کنار برود، عیوب باطنی انسان آشکار میشود، سپس میفرماید این از آیات الهی است، شاید انسانها متذکر، هشیار و آگاه شوند که مبادا عیوب آنها آشکار شود و آبروی آنها نزد ملکوتیان برود.
دوم: پرهیز کردن از وسوسههای شیطان
در خطاب دوم همین موضوع دنبال و تکمیل میشود. خداوند متعال میفرماید:
﴿يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما﴾ [18]
اى فرزندان آدم، مبادا شيطان شما را بفريبد و گمراه سازد همان گونه كه پدر و مادرتان را از بهشت بيرون نمود، به طورى كه لباس از تن آنها بيرون مىكرد تا عورتهايشان را به خودشان بنماياند.
معلوم میشود که شیطان دشمنی خود را امتداد بخشیده و به دشمنی با جد ما حضرت آدم و حضرت حوا (ع) اکتفا نکرده است. او به دنبال فریب دادن فرزندان آدم و حوا (ع) هم هست. ابلیس کاری کرد که لباس از بدن آدم و حوا کنده شد و عیوب آنها آشکار شد. وقتی آدم و حوا از درخت بهشتی تناول کردند، قرآن میفرماید: «بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»[19] ناگهان بدنهای آنها برهنه شد و عیوب بدن آنها آشکار شد.
در بررسی سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم، معلوم میشود یکی از رویکردها و شیوههای مهم ابلیس در رسوا کردن انسانها این است که انسانها را برهنه میکند. چه این برهنگی، برهنگی ظاهری باشد و چه برهنگی باطنی باشد. متأسفانه امروز در دنیای غرب این برهنگی ظاهری و برهنگی باطنی به شکل آشکاری ترویج پیدا کرده است.
معلوم میشود که ابلیس امروز در دنیای غرب یک سیطره و سلطنت کاملی پیدا کرده است؛ هم مردها و زنها را به لحاظ ظاهری دچار برهنگی کرده است و هم از هر گونه صفات اخلاقی و ویژگیهای مثبت عاری کرده و لباس تقوا را از آنها گرفته و زشتترین خصلتهای حیوانی را در وجود آنها پرورش داده و بزرگ کرده است.
خداوند متعال میفرماید: مراقب باشید شیطان شما را نفریبد، همانطور که پدر و مادر شما را فریب داد و عیوب آنها را آشکار کرد. سپس دربارۀ ابلیس این جمله را بیان میکند:
﴿إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطينَ اوّلياءَ لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ﴾ [20]
بىترديد او و قبيلهاش شما را مىبينند از آنجا كه شما آنان را نمىبينيد؛ البته ما شيطانها را سرپرستان كسانى قرار دادهايم كه ايمان ندارند.
ابلیس و دار و دستۀ او شما را میبینند. از جایی شما را میبینند که شما آنها را نمیبینید. شما با چشم ظاهر نمیتوانید ابلیس را ببینید، ولی ابلیس پیوسته مراقب شما است. او شما را میبیند و در گردنهها و نقاط مهمی که ممکن است پای شما در این نقاط بلغزد، آماده است که شما را هل بدهد و به دره پرتاب کند.
البته اینکه شیطان نسبت به شما پیوسته مترصد و در کمین است، اگر شما به پناهگاه ایمان پناه ببرید، شیطان نمیتواند کاری انجام دهد. ما شیاطین را سرپرست کسانی قرار دادیم که آنها ایمان به خدا ندارند. ابلیس عنان زندگی آن ها را در دست میگیرد و هر کجا که بخواهد، میبرد.
سوم: اعتدال داشتن در مواهب دنیا
در خطاب سوم خداوند متعال به این نکته اشاره میکند که اگرچه حضرت آدم (ع) به خاطر نزدیک شدن به درخت ممنوعه گرفتار مشکلات بسیاری شد و در ابتدا از چشم خدا افتاد و هبوط کرد و زمینی شد، اما باید این را بدانید که اگر بخواهید گرفتار گناه نشوید، لازم نیست زندگی دنیوی را به طور کامل ترک کنید و از همۀ لذتها چشمپوشی کنید. خداوند متعال همه چیز را حلال کرده است، حرامها چیزهای معدودی است، آن چیزهایی که نباید به آنها نزدیک شد، مشخص و معدود است. خداوند متعال هیچگاه در قرآن یک به یک حلالها را بیان نفرموده است بلکه نوعاً حرامها را میشمارد. برای مثال میفرماید:
﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ …﴾ .[21]
حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر حيوانى كه به هنگام كشتنش نام ديگرى جز اللّه را بر او بگويند، و آنچه خفه شده باشد يا به سنگ زده باشند يا از بالا درافتاده باشد …
در سورۀ نساء میفرماید:
﴿وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ﴾ [22]
یک تعدادی از محرمات را بیان میکند، بعد میفرماید غیر از اینها حلال است. خداوند متعال در خطاب سوم جملهای را بیان میکند که پیام آن همین است؛ استفادۀ از زینتهای دنیا و حلالها هیچ اشکالی ندارد. در واقع خداوند میخواهد انسان بر مدار اعتدال حرکت کند، دچار افراط و تفریط نشود. نه اینکه نسبت به محرمات هتاک، بیباک و بیمبالات باشد، به وسوسههای ابلیس تن دهد و مرتکب محرمات شود؛ و نه اینکه همۀ لذتهای دنیا را کنار بگذارد و حلالها را هم بر خود حرام کند.
میفرماید:
﴿يا بَني آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ﴾ [23]
اى فرزندان آدم، در وقت هر نماز و در هر مسجدى آرايش و زينتتان را (به تناسب آن عمل و محل) برگيريد، و از (همه خوراكىهاى حلال خداوند) بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد، كه او اسرافكنندگان را دوست ندارد.
در ادامه میفرماید:
﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ﴾
بگو: چه كسى زينتهاى خدا را كه براى بندگانش پديد آورده و روزىهاى پاكيزه را حرام نموده؟! بگو: آنها در زندگى دنيا از آن كسانى است كه ايمان آوردهاند (هر چند كفار هم با آنها شركت جويند) در حالى كه در روز قيامت مخصوص آنها خواهد بود.
چه کسی زینتی را که خدای متعال برای بندگان خود در روی زمین قرار داده، حرام کرده است؟ چه کسی روزیهای پاک و حلال و طیب را حرام کرده است؟ خداوند اینها را برای مؤمنین آفریده است، در واقع و حقیقت امر، خداوند این حلالها و زیبایی ها را برای مؤمنین آفریده است. البته در دنیا غیر مؤمنین هم استفاده میکنند، اما در قیامت خالص در اختیار مؤمنین است. در قیامت کفار از لذتها و مواهب مادی بیبهره خواهند بود.
چهارم: پیروی کردن از پیامبران الهی
خداوند متعال در خطاب چهارم، بنی آدم را دعوت میکند که برای آمدن پیامبران آماده باشند، در برابر دعوت پیامبران تسلیم باشند و در این آیه سرنوشت موافقان و مخالفان انبیاء بیان شده است. میفرماید:
﴿يا بَني آدَمَ امّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ [24]
فرزندان آدم، هر گاه فرستادگانى از (جنس) خودتان به سوى شما آمدند كه آيات و نشانههاى مرا بر شما مىخواندند (به آنها ايمان آوريد)، پس كسانى كه پروا كنند و به كار شايسته پردازند (و عقايد و اعمال خود را اصلاح نمايند) نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهى خواهند داشت.
ماجرای حضرت آدم (ع) در قرآن کریم به اینجا خاتمه پیدا میکند، که حضرت آدم (ع) و فرزندان او تفاوتها و شباهتهایی دارند. تفاوت آنها در این است که حضرت آدم (ع) از خاک آفریده شد، ولی بنی آدم از نطفه آفریده میشوند. حضرت آدم (ع) در بهشت قرار داده شد، ولی بنی آدم در دنیا قرار دارند. اما شباهتهایی نیز دارند؛ شباهت آنها عمدتاً در این جهت است که ابلیس دشمن مشترک آنها است. همانطور که ابلیس برای فریب دادن آدم تلاش کرد، برای فریب دادن بنی آدم هم تلاش میکند.
نکته: داستان حضرت آدم (ع) در کتب عهدین
آنچه مطرح شد، سرگذشت حضرت آدم (ع) در قرآن کریم بود. اما داستان حضرت آدم (ع) که در کتب عهدین آمده است تحریف شده است و آمیختۀ با خرافات و مطالبی دور از عقل و دور از شأن پیامبران بزرگ خدا است. برای مثال در تورات اینطور آمده که آن درختی که خداوند آدم را از نزدیک شدن به آن نهی کرد، درخت علم بود، خدا میخواست آدم علم پیدا نکند.
در نگاه عهدین خداوند متعال با دانستن انسانها مخالف است، اما در نگاه قرآن اینگونه نیست، در نگاه قرآن تعبیر به شجره کرده و در روایات گفتند آن شجره، شجرۀ گندم بوده، شاید به این معنا که وابستگی به دنیا، وابستگی به خوراکیها و لذائذ دنیوی است که انسان را از نگاه خدا دور میکند. اما میبینید که اسلام دائماً دعوت به علم و آگاهی میکند. تعابیر دیگری هم در تورات است که انسان شرم میکند این تعابیر را بر زبان بیاورد. این تعابیر تنقیص خداوند متعال است و شأن خداوند متعال را پایین میآورد. اما آنچه در قرآن کریم بیان شده، به شکل بسیار کامل، مقبول و معقول بیان گردیده است.
[2]. سورۀ اعراف، آیۀ 189.
[3]. سورۀ بقره ، آیۀ 35.
[4]. سورۀ بقره، آیۀ 31.
[5]. سورۀ بقره، آیۀ 34.
[6]. سورۀ اعراف، آیۀ 13.
[7]. سورۀ حجر، آیۀ 36 الی 38.
[8]. سورۀ طه، آیۀ 117.
[9]. سورۀ بقره، آیۀ 35.
[10]. الامّالي (للصدوق)، النص، ص 388.
[11]. سورۀ بقره، آیۀ 37.
[12]. محمد باقر، مجلسی؛ بحارالانوار، ج 109، ص 85 واحمد بن محمد، اردبیلی؛ حديقة الشيعة، ج 1، ص 93.
[13]. سورۀ طه، آیۀ 122.
[14]. سورۀ طه، آیۀ 123.
[15]. سورۀ اعراف، آیۀی 20.
[16]. همان، آیۀ 26.
[17]. لباس ظاهری لباسی است از جنس پشم و کرک و سایر موادی که میشود با آنها لباس تهیه کرد. امّا لباس باطنی از جنس تقوا است.
[18]. سورۀ اعراف، آیۀ 27.
[19]. همان، آیۀ 22.
[20]. همان، آیۀ 27.
[21]. سورۀ مائده، آیۀ 3.
[22]. سورۀ نساء، آیۀ 24.
[23]. سورۀ اعراف، آیۀ 31.
[24]. سورۀ اعراف، آیۀ 35.
منظور از میوه ممنوعه مقام اهل بیت بوده این رو علامه طبابایی هم گفتن حدیث امام رضاست.
این درخت از علوش نباید بهش نزدیک میشدن نه از پستیش
باسلام و احترام
با تشکر از شما
در این خصوص بین مفسران دو برداشت است:
۱. برداشت ظاهری:
برخی مفسران با توجه به برخی روایات، معنای ظاهری درخت را در نظر گرفتهاند. درباره نوع درخت ممنوعه نظرات متعددی ارائه شده است که عبارتند از: خوشه گندم، درخت انگور، انجیر، نخل، ترنج (از مرکبات)، کافور و عناب.
۲. تأویل درخت ممنوعه
الف: درخت حسد:
برخی روایات درخت ممنوعه را حسد دانستهاند و بر این باورند پس از سجده فرشتگان بر آدم، او با خود گفت «آیا خداوند بشری بهتر از من آفریده است؟» خدا او را به مقام افرادی از فرزندانش یعنی پیامبر اسلام، علی(ع)، فاطمه(س) و امام حسن و حسین(ع) که از او برتر بودند آشنا کرد. خدا آدم را از حسادت به مقام آنان برحذر داشت، اما با وسوسه شیطان حالت حسادت در او ایجاد شد.
ب : درخت علم:
برخی مفسران از جمله علامه طباطبایی با استناد به روایات بر این باورند منظور از درخت ممنوع، علم محمد و آل محمد است. ماجرای درخت ممنوعه بر اساس این روایات این گونه نقل شده است که خداوند به آدم مقام پنج تن آلعبا را نشان داد و گفت آنان از تو و همه مخلوقات برترند، اگر آنان نبودند نه تو را خلق میکردم و نه بهشت و جهنم و نه آسمان و زمین را. سپس خدا آدم را از غبطه خوردن بر مقام پنج تن برحذر داشت؛ اما آدم در دل آرزوی جایگاه آنان را کرد و شیطان او را وسوسه کرد که با خوردن میوه درخت ممنوعه، زندگی جاودانهای پیدا خواهد کرد. [ المیزان، قم، ج۱، ص۱۴۴]
ماجرای لیلیت چیه؟
با سلام و احترام
در افسانهها و داستانهای قدیم موضوع حضرت آدم به شکلهای مختلفی نقل شده.
با آمدن قرآن کریم، تفسیر دقیق و صحیح از وقایع تاریخی برای ما روشن شد.
ماجرای لیلیت، مخالف بیان قرآن است.
آیا آدم جزء پیامبران الهی است
با سلام و احترام
آنچه در این مقاله بیان شده است این است که حضرت آدم (ع) پیامبر الهی بوده است.
برخی معتقدند که این مطلب برای ما هنوز روشن نیست. البته آن را رد نمیکنند.
اما نظر مشهور این است که بنابر آیات قرآن و برخی روایات حضرت آدم پیامبر الهی است.
از انجا که خداوند خبر قرار دادن جانشین در زمین را به فرشتگان داده، میتوان نتیجه گرفت خداوند با اجازه ورود شیطان و منع میوه ممنوعه که در بهشت جایی ندارند، قصد بیرون راندن انسان از بهشت و هبوط در زمین داشته.
با سلام و احترام
به این نکته توجه داشته باشید که در مباحث جبر و اختیار توضیح میدهند که علم خداوند هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.
پس آنچه خداوند قصد کرده این است که انسان با اختیار خودش کارها را انجام دهد. حضرت آدم هم با اختیار خودش آن میوه را خورد.
این با علم خداوند به اتفاقات آینده منافاتی ندارد.
۵ تا سوره که اسم حضرت ادم امده باشد ؟
لفظ «آدم» در موارد متعددی در قرآن کریم آمده است. که منظور حضرت آدم (ع) است. مگر در مواردی مثل «بنی آدم» که به همه انسانها گفته میشود.
به عنوان مثال فقط در سوره بقره در ۵ آیه لفظ آدم ذکر شده. (آیات ۳۱، ۳۳، ۳۴، ۳۵ و ۳۷ سوره بقره)