وظایف مردم در برابر پیامبران (ع)

همانطور که پیامبران در قبال انسان‌ها، مسئولیت بزرگی بر عهده دارند؛ وظایف مردم نیز در پیشگاه انبیای الهی بسیار اهمیت دارد. یکی از الطاف بزرگ خداوند به انسانها، وجود الگوهای کاملی در میان آنها و از جنس خودشان است. وجود یک نور و چراغ هدایت آن‌هم از جنس خود مردم که یک راهنما و اسوه و الگوی کامل برای آنهاست و با نگاه به سیره زندگی پیامبران و گوش سپردن به فرامین ارزشمندشان سعادت دنیا و آخرت را برای خود تأمین می‌کنند.

مردم نیز در قبال این نعمتی که خداوند به راحتی در دسترس آنها قرار داده، وظایفی دارند که با انجام آن، هم شکر این نعمت بزرگ را به جا آورده‌اند و هم سعادت ابدی را برای خود تضمین کرده‌اند.

در این مقاله بر پایه قرآن کریم، وظایف مردم در قبال پیامبران در دو بخش بیان می‌گردد:

  • وظایف مردم در برابر همه انبیای الهی  (ع)
  • وظایف مسلمانان در پیشگاه پیامبر اکرم  (ص)

چکیده

  • مردم در قبال همۀ پیامبران وظایفی دارند و مسلمانان نیز در قبال پیامبر گرامی اسلام وظایف خاصی دارند.

  • ایمان و معرفت، تسلیم و اطاعت مطلق، الگو قرار دادن، عمل به دستورات و رهنمودهای پیامبران، چهار وظیفه‌ای است که در قرآن کریم به عنوان وظایف مردم در قبال همۀ پیامبران مطرح شده است.

  • علاوه بر وظایف مردم در قبال همۀ پیامبران، مسلمانان نیز وظایفی در برابر شخص پیامبر گرامی اسلام دارند که عبارت است از: معرفت و محبت؛ تسلیم و اطاعت کامل؛ پیشی نگرفتن از ایشان در هیچ امری؛ نصرت و تکریم؛ بلند نکردن صدا در نزد ایشان و ادب حضور؛ خطاب قرار دادن ایشان با آداب؛ اذن برای حضور و مرخص شدن از محضر ایشان؛ خیر خواهی، ارتباط، توسل، صلوات و سلام؛ و ناراحت نبودن از حکم ایشان.

  • با انجام این وظایف سرانجام کار انسان رستگاری است، اما عدهای هم ناسپاسی کرده و به خسران دچار می‌شوند.

مقدمه‌ای بر ذکر وظایف مردم

آنچه مسلم است؛ پیامبران الهی در تربیت انسان، نقش به‌سزایی دارند؛ که ما در مقاله «پیامبران و تربیت انسان» به تفصیل به نقش پیامبران در تربیت انسان پرداخته‌ایم.

اما می‌خواهیم ببینیم از دیدگاه قرآن کریم وظایف مردم در قبال پیامبران چیست؟ مطالب این مقاله را در دو بخش ، بخش اول وظایف مردم در قبال همۀ پیامبران و بخش دوم وظایف مسلمانان در قبال پیامبر گرامی اسلام (ص)، به عنوان پیامبر خاتم و افضل انبیاء خدا بررسی خواهیم کرد.

وظایف مردم در پیشگاه انبیاء (ع)

در بخش اول که پیرامون وظایف مردم در قبال انبیای الهی است به چهار وظیفه اشاره می‌کنم:

وظایف مردم در پیشگاه انبیاء (ع)

الف ـ ایمان و معرفت به ایشان

وظیفۀ اول ایمان و معرفت به انبیای الهی است. مردم موظف هستند که پیامبر خدا را در هر دوره‌ و زمانی بشناسند و به همۀ پیامبران الهی ایمان بیاورند. ما در نگاه قرآن و در مکتب اسلام برای تمام پیامبران الهی ارزش یکسان قائل هستیم، البته اختلاف درجه و مرتبۀ آن‌ها در جای خود محفوظ است، اما از جهت پیامبری همۀ آن‌ها برای ما محترم و عزیز هستند.

حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت ابراهیم، حضرت نوح (ع) و سایر پیامبران بزرگ خدا همه مورد قبول و مورد توجه مسلمانان هستند. در روایات ما مطالب فراوانی از پیامبران پیشین نقل شده و ما این مطالب را به مثابۀ مطالبی که از پیامبر خودمان به دست کتاب‌های روایی فراوان است. بنابراین، اولین وظیفه از وظایف مردم، ایمان و معرفت به آن‌ها است؛ باید به آن‌ها ایمان داشته باشیم.

خداوند متعال در وصف مؤمنین می‌فرماید:

﴿كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ﴾ [1]

مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتاب‏ها و پيامبرانش ايمان آورده‏‌اند، ما ميان هيچ يك از پيامبران او فرق نمى‏‌گذاريم‏.

به تورات، انجیل، زبور، صحف ابراهیم (ع)، به تمام این کتاب‌ها ایمان دارند، همان‌طور که به قرآن ایمان دارند، به پیامبران الهی ایمان می‌آورند و سخن آن‌ها این است، شعار آن‌ها این است که ما بین هیچ یک از پیامبران الهی با دیگر پیامبران فرق نمی‌گذاریم، همه برای ما محترم هستند. نکته‌ای قابل توجه است، در سورۀ مبارکۀ نساء خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً * اوّلئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حقّا﴾ [2]

 بى‌‏ترديد كسانى كه به خدا و پيامبرانش كافر مى‏‌شوند و مى‏‌خواهند ميان خدا و پيامبرانش جدايى اندازند، و مى‌‏گويند: به بعضى ايمان مى‏‌آوريم و به برخى كافر مى‏‌شويم و مى‌‏خواهند ميان كفر و ايمان راهى [خاص‏] برگزينند، اينان در حقيقت كافرند.

کسانی که به خدا و پیامبران او کفر می‌ورزند، در ابتدا آن‌ها را با این صفت معرفی می‌کند. در ادامه معلوم می‌شود این‌ها کسانی هستند که به برخی از پیامبران ایمان دارند ولی چون به برخی ایمان ندارند خداوند این‌ها را کافر دانسته است.

«وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ»، می‌گویند ما به بعضی از پیامبرها ایمان می‌آوریم به بعضی ایمان نمی‌آوریم، ما حضرت موسی (ع) را قبول داریم حضرت عیسی (ع) را قبول نداریم یا حضرت عیسی را می‌پذیریم پیامبر خاتم را نمی‌پذیریم. می‌خواهند یک مسیری در میان انبیاء برای خود باز کنند. می‌فرماید: «اولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حقّا»، این‌ها کافر حقیقی و واقعی هستند، چطور ممکن است کسی خدای متعال را قبول داشته باشد اما بین فرستادگان او فرق بگذارد؟ اگر شما مؤمن به خداوند متعال هستید پس باید تمام فرستادگان او را مورد اکرام و احترام خود قرار دهید.

ب ـ تسلیم و اطاعت

دومین وظیفه از وظایف مردم که در قبال پیامبران الهی دارند، تسلیم و اطاعت از آن‌ها است، نه تنها باید به آن‌ها ایمان بیاوریم باید تسلیم اوامر آن‌ها باشیم، باید مطیع آن‌ها باشیم. ما نسبت به تمام پیامبران الهی مطیع هستیم. بزرگان ما فرمودند: اگر ثابت شود مطلبی در تورات حضرت موسی (ع) بوده، البته تورات کنونی تحریف شده است، مسلم باشد که این مطلب بر قلب حضرت موسی (ع) نازل شده بوده، آن مطلب همانند مطالبی که در قرآن آمده برای ما لازم الاتباع و واجب الاتباع است.

مگر این‌که در شریعت پیامبر خاتم نسخ شده باشد که نسخ احکامِ موقت باید در جای دیگری توضیح داده شود. ممکن است حتی در خود اسلام هم دستوری باشد که این دستور به وسیلۀ دستور دیگری نسخ شده باشد، اما اگر پای نسخ در میان نباشد احکام شرایع پیشین برای ما اعتبار دارد.

در این باره خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ [3]

هیچ پیامبری نفرستادیم مگر برای این‌که از او اطاعت شود.

ج ـ الگو قرار دادن ایشان

سومین مورد از وظایف مردم که در قبال همۀ انبیاء الهی دارند؛ تأسی و الگو پذیری از آن‌ها است. ما اگرچه در سورۀ احزاب دربارۀ پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌خوانیم:

﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ [4]

يقيناً براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است.‏

لکن راجع به سایر انبیای الهی هم دستور به تأسی و دستور به اقتداء در قرآن کریم وارد شده است. خداوند متعال در قسمتی از سورۀ انعام بعد از ذکر نام بسیاری از انبیای الهی فرمان می‌دهد که به پیامبران الهی اقتداء کنید:

﴿اوّلئِكَ الَّذينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ﴾ [5]

آن‌ها کسانی هستند که خداوند آن‌ها را هدایت کرده است، پس به هدایت آن‌ها اقتداء کن.

آن‌ها را در مسیر هدایت، مقتدای خود قرار بده. وقتی پیغمبر گرامی اسلام (ص) مأمور است که به پیامبران پیشین اقتداء کند ما هم که مأمور هستیم به این پیامبر اقتداء کنیم، پس ما هم مأمور هستیم به پیامبران پیشین اقتداء کنیم آن‌ها را اسوه و الگوی خود قرار بدهیم. در قرآن کریم موارد متعددی وجود دارد که خداوند متعال زندگی پیامبران گذشته را برای ما ترسیم می‌کند، این نیست مگر از همین جهت که سیره و روش آن‌ها برای ما حجت است.

زندگی حضرت ابراهیم (ع) ، مبارزۀ ایشان با بت پرستان، زندگی حضرت موسی (ع) و مبارزۀ ایشان با فرعونیان و ظلم و ستم حاکم بر زمان آن‌ها، داستان‌های حضرت نوح (ع)، ایستادگی و صبر و استقامت ایشان، داستان‌های حضرت لوط (ع) و مبارزۀ ایشان با مفاسد اخلاقی، داستان حضرت هود (ع) و مبارزۀ ایشان با بت‌پرستی قوم خود و سایر داستان‌هایی که در قرآن از زندگی پیامبران الهی آمده خود مؤید این نکته است که ما موظف هستیم نسبت به همۀ پیامبران الهی اسوه‌گیری و اقتدای به آن‌ها را سرلوحۀ کار خود قرار دهیم. این یکی از مهمترین وظایف مردم است.

د ـ عمل به رهنمود ها

چهارمین مورد از وظایف مردم که نسبت به همۀ پیامبران الهی در قرآن کریم مطرح شده، عمل به رهنمودهای آن‌ها است.در قرآن آیات فراوانی هست که ما را به عمل به رهنمودهای پیامبران الهی دعوت کرده که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم. در سورۀ مبارکۀ شعراء وقتی خداوند متعال داستان پیامبران خود را بیان می‌کند به این جمله اشاره می‌کند، که تک تک پیامبران خطاب به مردم این جمله را گفتند:

﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطيعُونَ﴾ [6]

تقوای الهی داشته باشید و از من پیامبر اطاعت کنید.

رهنمودهای من را نقشۀ راه خود قرار بدهید، اطاعت از پیامبر به عنوان معلم و مربی و کسی که مسیر را می‌شناسد در آیه آیۀ قرآن مورد توجه قرار گرفته است. این چهار وظیفه، مهمترین وظایف مردم در قبال همۀ انبیای الهی است.

وظایف مردم نسبت به رسول اکرم (ص)

در بررسی وظایف مردم نسبت به پیامبر گرامی اسلام، مشاهده می‌کنیم که در قرآن کریم، وظایف فراوانی بر دوش مسلمین گذاشته شده که در این مبحث به آن ها اشاره می کنیم.

الف ـ معرفت و محبت داشتن

وظیفۀ اول معرفت و شناخت حضرت است، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ﴾ [7]

بدانید که فرستاده ی خدا در میان شماست.

وقتی می‌فرماید: بدانید که او فرستادۀ خدا است؛ یعنی او را بشناسید، توجه کنید، از این نکته غافل نشوید که این شخص از طرف خدا با شما سخن می‌گوید، او سخنگوی خداوند متعال است. این یعنی معرفت به پیامبر گرامی اسلام.

وظیفۀ دومی که در قرآن کریم نسبت به پیامبر گرامی اسلام به دوش مسلمان‌ها گذاشته شده محبت و علاقمندی به آن حضرت است. خداوند متعال در کلام صریح و شفافی، به کسانی که به مال و فرزند، به خانه و کاشانه، به تجارت و فعالیت‌های اقتصادی و به زیورآلات زندگی خود بیشتر از خدا و پیغمبر علاقه دارند، هشدار می‌دهد، می‌فرماید:

﴿قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في‏ سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ﴾ [8]

بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خويشانتان و اموالى كه فراهم آورده‌‏ايد و تجارتى كه از بى‌‏رونقى و كسادى‏‌اش مى‏‌ترسيد و خانه‌‏هايى كه به آنها دل خوش كرده‌‏ايد، نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راهش محبوب‏‌ترند، پس منتظر بمانيد تا خدا فرمان عذابش را بياورد؛ و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى‌‏كند.

معلوم می‌شود، یکی از وظایف مردم این است که خدا و پیامبر را دوست بدارد، دوستی که بر تمامی اموری که ممکن است مانع این دوستی شود غلبه کند. دوستی پیامبر باید بر دوستی پدر و فرزند و همسر غالب شود. من باید پیامبر گرامی اسلام (ص) را از کار و کاسب و از ثروت خود بیشتر دوست داشته باشم، اگر این اتفاق بیفتد من تحت فشار زن و فرزند خود یا پدر و مادر خود یا به خاطر خانه و کاشانه و کار و کسب خود، هرگز کاری نمی‌کنم که پیامبر گرامی اسلام (ص) به خشم بیایند و موجبات ناراحتی ایشان را فراهم کنم. پس وظیفۀ دومی که ما در قبال پیغمبر گرامی اسلام (ص) داریم محبت به این وجود مقدس و نازنین است.

ب ـ تسلیم و اطاعت ( از مهمترین وظایف مردم )

سومین وظیفه تسلیم در برابر ایشان است، ما موظف هستیم در برابر پیامبر گرامی اسلام (ص) تسلیم باشیم. تسلیم بودن؛ یعنی هر آنچه که ایشان به عنوان شریعت برای ما بازگو کرده‌اند بدون چون و چرا بپذیریم، در دستورات ایشان، اوامر و نواهی ایشان اشکال و بحث نداشته باشیم، تسلیم بودن؛ یعنی حکم پیامبر خدا (ص) را روی سر و روی چشم خود بگذاریم و با تمام وجود بپذیریم. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً﴾ [9]

به پروردگارت سوگند كه آنان مؤمن حقيقى نخواهند بود، مگر آنكه تو را در آنچه ميان خود نزاع واختلاف دارند به داورى بپذيرند؛ سپس از حكمى كه كرده‏‌اى دروجودشان هيچ دل تنگى و ناخشنودى احساس نكنند، وبه طور كامل تسليم شوند.

اگر آقایی با همسر خود دچار اختلاف شدند، بر سر مسأله‌ای منازعه و کشمکش و اختلاف داخلی ایجاد شد، به یک عالم دین مراجعه کردند، سؤال کردند که دیدگاه پیامبر گرامی اسلام (ص) در این باره چیست؟ آن عالم دین دیدگاه پیامبر گرامی اسلام (ص)را بیان کرد که طبیعتاً دو طرف دعوا یکی به حق و دیگری بر باطل است. اگر آن آقا فهمید که حق با همسر او است، پذیرفت و ذره‌ای در دل احساس ناراحتی به او دست نداد، این می‌تواند ادعای ایمان به پیامبر گرامی اسلام (ص) و ایمان به خداوند متعال داشته باشد.

یا به عکس، اگر آن خانم متوجه شد که حق با همسر او است و ایشان خطا کرده، براساس موازین دین مبین اسلام و براساس منویات پیامبر گرامی اسلام (ص) حق با همسر ایشان است. اگر این خانم پذیرفت و ذره‌ای در درون دل احساس ناراحتی به او دست نداد، می‌تواند خود را مؤمن واقعی بداند.

وظیفۀ چهارمی که از آیات قرآن کریم در قبال پیامبر گرامی اسلام استفاده می‌شود اطاعت از آن حضرت است، اطاعت؛ یعنی پیروی با میل و رغبت. در قرآن کریم در آیات فراوانی به ما دستور داده شده که از پیامبر (ص) اطاعت کنیم. از جمله این آیه شریفه که می‌فرماید:

﴿قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ﴾ [10]

بگو: از خدا و پيامبر اطاعت كنيد. پس اگر روى گردانيدند [بدانند] يقيناً خدا كافران را دوست ندارد.

در آیه ی دیگری می‌فرماید:

﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً﴾ [11]

هر كه از فرستاده خدا اطاعت كند در حقيقت خدا را اطاعت كرده، و هر كه روى برتابد ما تو را نگهبان بر (اعمال) آنها نفرستاده‏‌ايم

ج ـ پیشی نگرفتن از ایشان در هیچ امری

وظیفۀ دیگری که در قبال پیامبر گرامی اسلام (ص) بر دوش مسلمان‌ها گذاشته شده پیشی نگرفتن بر ایشان است، در قرآن کریم، خداوند متعال این دستور را به مؤمنین بیان می‌کند:

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمَيعٌ عَلِيم‏﴾ [12]

اى اهل ايمان! بر خدا و پيامبرش [در هيچ امرى از امور دين و دنيا و آخرت] پيشى مگيريد و از خدا پروا كنيد كه خدا شنوا و داناست.

با یک ضرب المثل فارسی می‌توانیم این آیه شریفه را بیشتر توضیح دهیم، بعضی افراد کاسۀ داغ‌تر از آش می‌شوند یا به تعبیر دیگر می‌گویند، بعضی از پاپ، کاتولیک‌تر می‌شوند. پیامبر گرامی اسلام (ص) نمازهایی را که در شبانه‌روز واجب کردند پنج نوبت است، کسی فرزندان خود را به بیش از این ملزم کند، مقدار روزۀ واجب در طول سال سی روز است، مقدار واجب روزه ماه مبارک رمضان است. البته ماه رجب و شعبان هم مستحب است انسان روزه بگیرد، کسی بیاید اطرافیان خود را ملزم کند که بر شما لازم است حتماً شش ماه از سال را روزه بگیرید، این پیشی گرفتن بر خدا و رسول می‌شود. اگر چنین چیزی لازم بود خود پیامبر (ص) این کار را انجام می‌دادند.

د ـ نصرت و تکریم کردن

ششمین مورد از وظایف مردم در جامعه اسلامی؛ نصرت و یاری پیامبر گرامی اسلام (ص) است، ما موظف هستیم پیامبر اکرم (ص) را یاری کنیم. خداوند متعال دربارۀ یاری پیامبر (ص) می‌فرماید:

﴿وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ اوّلئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾ [13]

بعضی هستند که خدا و رسول خدا را یاری می‌کنند، این‌ها کسانی هستند که راست گفته‌اند و حقیقتاً ایمان دارند.

چگونه می‌توان پیامبر گرامی اسلام (ص) را یاری کرد؟ یاری پیامبر همانند یاری خداوند به این است که اولاً خود ما مؤمن شویم، چون هدف پیامبر این است که ما اصلاح شویم. شما تصور بفرمایید کسی را که زیر دست آرایشگر نشسته، آرایشگر می‌خواهد موهای او را اصلاح کند و او را زیبا کند، او اگر آرام نداشته باشد و حرکات زیادی داشته باشد آرایشگر نمی‌تواند کار خود را راحت انجام دهد، آرایشگر ممکن است به آن شخص رو کند بگوید: به من کمک کن که بتوانم تو را اصلاح کنم.

کمک شخصی که زیر دست آرایشگر نشسته به این است که آرام بنشیند، اجازه دهد او کار خود را انجام دهد. اولین کمک ما به پیامبر گرامی اسلام این است که در مقابل او آرام باشیم، تسلیم باشیم. کمک دیگر این است که در مسیر تبلیغ دین و رساندن این پیام به دیگران به او یاری برسانیم، او را کمک کنیم، اجازه بدهیم که بتواند عدۀ دیگری را هم از منجلاب گناه و فساد نجات بدهد.

وظیفۀ دیگری که در نسبت به پیامبر گرامی اسلام (ص) به دوش ما گذاشته شده است، تکریم و بزرگداشت ایشان است. ما موظف هستیم از پیامبر گرامی اسلام (ص) به نیکی یاد کنیم و ایشان را مورد تعظیم و تمجید خود قرار بدهیم. در قرآن کریم می‌خوانیم:

﴿فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ اوّلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [14]

پس كسانى كه به او ايمان آوردند و او را [در برابر دشمنان‏] حمايت كردند و ياريش دادند و از نورى كه بر او نازل شده پيروى نمودند، آنها همان رستگارانند.

کسانی که به پیامبر (ص) ایمان بیاورند و ایشان را تکریم، تعظیم و یاری کنند. تعزیر به معنای جلوگیری از این‌که آسیبی به ایشان برسد و حیثیت ایشان خدشه‌دار شود، تعزیر در واقع نوعی تکریم و بزرگداشت است. البته آیات دیگری نیز وجود دارد که دلالت بر این مطلب می‌کند، همین که ما موظف هستیم به پیامبر گرامی اسلام (ص) درود بفرستیم این نشان می‌دهد که ما باید ایشان را تکریم کنیم که در ادامه بیان خواهد شد.

ه ـ بلند نکردن صدا در نزد ایشان وادب حضور

هشتمین وظیفه از وظایف مردم در جامعه اسلامی، بلند نکردن صدا در نزد پیامبر گرامی اسلام (ص) است، چه در زمان حیات ایشان، چه بعد از وفات ایشان، مسلمان‌ها حق ندارند صدای خود را در مقابل پیامبر بلند کنند، این ادب خاصی است که خداوند متعال در برابر هر بزرگی مخصوصاً پیامبر گرامی اسلام (ص) از ما مطالبه کرده است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ﴾ [15]

اى مؤمنان! صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر نكنيد، و آن گونه كه با يكديگر بلند سخن مى‏‌گوييد با او بلند سخن نگوييد، مبادا آنكه اعمالتان تباه و بى اثر شود و خود آگاه نشويد.

گاهی انسان یک گناه انجام می‌دهد به واسطۀ این گناه نتیجۀ یک عمر زحمت را در یک لحظه به آتش می‌کشد.

وظیفۀ نهم ادب حضور است، ما در محضر پیغمبر گرامی اسلام وظایفی داریم. در سورۀ مبارکۀ احزاب خداوند متعال نکات زیبایی دربارۀ ادب حضور در محضر پیامبر گرامی اسلام (ص) بیان کرده است. از جمله می‌فرماید:

﴿وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيي‏ مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيي‏ مِنَ الْحقّ﴾ [16]

وقتی برای غذا خوردن منزل پیامبر دعوت شدید بعد از آن زود خارج شوید و به حرف زدن مشغول نشوید که این کار پیامبر را آزار می‌دهد اما او از شما شرم می‌کند ولکن خداوند از بیان حق شرم نمی‌کند.

و ـ با آداب خطاب قرار دادن ایشان

از وظایفی که به دوش مسلمان‌ها در قبال پیغمبر گرامی اسلام است این است که وقتی می‌خواهند پیامبر اکرم (ص) را مورد خطاب قرار دهند و صدا بزنند با آداب خاص ایشان را مورد خطاب قرار بدهند. خداوند در این مورد می‌فرماید:

﴿لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً﴾ [17]

دعوت و خواندن پيامبر را ميان خودتان همانند دعوت و خواندن برخى از شما برخى ديگر را قرار مدهيد.

این‌طور نباشد که وقتی پیامبراکرم (ص) را می‌خواهید صدا بزنید همان‌طور صدا بزنید که یکدیگر را صدا می‌زنید. در آن زمان اشخاص یکدیگر را با اسم کوچک صدا می‌زدند، بعضی به حسب عادتی که داشتند پیامبراکرم (ص) را نیز همین‌طور صدا می‌زدند، آیه نازل شد و آن‌ها را از این کار نهی کرد. به آن‌ها گفته شد وقتی شما می‌خواهید ایشان را صدا بزنید بگویید یا رسول الله، ای فرستادۀ خدا، ای پیامبر بزرگ خدا. این ادب مخاطبه و خطاب قرار دادن پیامبر گرامی اسلام (ص) است.

البته نقل شده است، که وقتی این آیه نازل شد حضرت فاطمه (س) نیز خواستند به همین آیه عمل کنند نزد پیامبراکرم (ص) آمدند و با «یا رسول الله» پیامبر را خطاب کردند، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: دخترم، این آیه مربوط به شما نیست،

﴿یَا أَبَ فَإِنَّهُ أَرضَی لِلرَّب وَ أَرضَی لِلقَلب﴾

شما بفرمایید: «پدرم» این گونه بگویی هم خدا خشنودتر می‌شود هم قلب من پیغمبر آرامش بیشتری پیدا می‌کند.

در هر صورت عامۀ مسلمان‌ها موظف هستند پیغمبر گرامی اسلام (ص) را با القاب خاص مورد خطاب قرار بدهند.

ز ـ اذن برای حضور و ترک از محضر ایشان

یازدهمین وظیفه از وظایفی که در قبال پیامبر گرامی اسلام (ص) به دوش ما است اجازه گرفتن برای ورود به محضر ایشان است.

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ﴾ [18]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید وارد خانه‌های پیامبر نشوید مگر این‌که به شما اجازه داده شود.

خانه‌های پیامبراکرم (ص) امروز حرم‌های اهل بیت  (ع) را شامل می‌شود، تمام عتبات مقدسه خانۀ پیامبر (ص) است و لذا ادب این است که انسان قبل از ورود اذن دخول بخواند. اذن دخول؛ یعنی اجازه گرفتن برای وارد شدن به خانۀ پیامبرخدا (ص). در دعای اذن دخول نیز به همین آیه شریفۀ قرآن استناد شده، آن‌جا این جمله را عرض می‌کنیم: خدایا تو فرموده‌ای که «لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»، خدایا تو فرموده‌‌ای بدون اجازه وارد خانۀ پیامبر نشوید، این‌جا خانه‌ای از خانه‌های پیامبر است. بعد ابتدا از خداوند و بعد از پیامبر خدا، بعد از امام معصوم اجازه می‌گیریم برای این‌که وارد خانۀ ایشان شویم.

وظیفۀ دوازدهم اجازه گرفتن از پیغمبر برای ترک محضر ایشان است، هم هنگام ورود باید اجازه گرفت هم هنگام خروج باید اجازه گرفت. خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ﴾ [19]

مؤمنان کسانی هستند که ایمان به خدا و رسول دارند و وقتی با پیغمبر در یک کاری مشترکاً وارد می‌شوند از او جدا نمی‌شوند مگر این‌که از ایشان اجازه بگیرند.

وارد شدن و خارج شدن اجازه می‌خواهد، این‌ها آداب خاص محضر رسول گرامی اسلام (ص) است.

ح ـ خیر خواهی، ارتباط، توسّل، صلوات و سلام

سیزدهمین وظیفه از وظایف مردم در جامعه اسلامی، خیرخواهی برای پیغمبر گرامی اسلام (ص) است،

﴿لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى‏ وَ لا عَلَى الَّذينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ﴾ [20]

بر ناتوان‏ها (مانند زنان و كودكان) و بيماران و كسانى كه چيزى پيدا نمى‏‌كنند كه هزينه (راه) كنند حرجى (تنگى و فشارى در ترك جهاد) نيست اگر براى خدا و رسولش (در گفتار و كردار) خيرخواهى كنند.

خیرخواه خدا و رسول بودن به این معنا است در غیاب رسول الله (ص) وقتی پیامبر به جنگ می‌رود کاری انجام ندهند که به ضرر اسلام و پیامبر اکرم (ص) تمام شود؛ یعنی مصحلت اسلام را رعایت کنند و از حیثیت پیامبر گرامی اسلام (ص) دفاع کنند. این خیرخواهی برای پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌شود.

چهاردهمین وظیفه صله و ارتباط با رسول گرامی اسلام (ص) است.

﴿وَ الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ﴾ [21]

مؤمنین کسانی هستند آن پیوندهایی که خداوند متعال امر کرده برقرار می‌کنند.

بنا بر روایات نقل شده از معصومین (ع) یکی از این پیوندها، پیوند با پیامبر گرامی اسلام (ص) است، باید با ایشان رابطه داشته باشیم، ارتباط داشته باشیم. همین زیارت‌ها، همین سلام و درودی که به محضر ایشان عرضه می‌داریم، همین سلامی که جزء واجبات نماز ما است تأمین کنندۀ رابطۀ ما با پیامبر گرامی اسلام (ص) است.

وظیفۀ پانزدهم توسل به پیامبر گرامی اسلام است،

﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَة﴾ [22]

اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، از خداوند پروا كنيد و (براى تقرب) به سوى او (از مقربان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسيله بجوييد.

برای رسیدن به خدا از وسایل استفاده کنیم، یکی از وسایل پیامبر گرامی اسلام (ص) و اولاد طیّبین و طاهرین ایشان هستند.

وظیفۀ شانزدهم فرستادن صلوات بر پیامبر گرامی اسلام (ص) است.

﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً﴾ [23]

همانا خدا و فرشتگانش همواره بر پيامبر درود مى‏‌فرستند اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد بر او درود فرستيد و سلام گوييد، و كاملا تسليم (فرمان او) باشيد.

وظیفۀ هفدهم سلام دادن بر پیامبر گرامی اسلام که می‌فرماید: «وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» و بنا بر این آیه بر همه نمازگزاران در نمازها بعد از تشهد بر وحدانیت خداوند و تشهد بر رسول بودن پیامبر اکرم (ص) واجب است که صلوات بر ایشان بفرستند «اللهم صَلِّ عَلی مُحمَدٍ و آل مُحمَدٍ».

ط ـ ناراحت نبودن از حکم ایشان

آخرین وظیفه که هجدهمین وظیفه است این است انسان از حکمی که پیامبر گرامی اسلام تشریع می‌کند قلباً ناراحت نباشد، در قبال دستورات دین احساس ناراحتی به او دست ندهد،

﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما﴾ [24]

پس چنين نيست (كه آنها ايمان داشته باشند)، سوگند به پروردگارت كه آنها ايمان نمى‏‌آورند تا آن گاه كه تو را در آنچه ميان خود اختلاف دارند داور سازند، سپس در نفس خويش هيچ تنگى و ناراحتى نسبت به آنچه تو حكم داده‌‏اى نيابند و كاملا تسليم گردند.

وظایف مردم و سرانجام کار انسان

نکتۀ آخری که در این مقاله بیان می‌کنیم این است پیامبران الهی در تربیت انسان نقش خود را به خوبی ایفا می‌کنند، وظایف مردم در قبال پیامبران را بیان کردیم، اما پایان کار انسان و در واقع خروجی مدرسۀ انبیاء چه خواهد بود؟ هر مدرس‌های در پایان کار دو دسته فارغ التحصیل دارد، عده‌ای قبول و عده‌ای مردود هستند و از این مدرسه اخراج می‌شوند. قرآن کریم دنیا را هم این‌گونه دانسته، در سورۀ مبارکۀ دهر می‌فرماید:

﴿إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ امّا شاكِراً وَ امّا كَفُوراً﴾ [25]

همانا او را به راه راست [در ابعاد زندگيش به هدايت تكوينى و تشريعى] راهنمايى كرديم، خواه سپاسگزار باشد خواه ناسپاس‏.

ما راه را به انسان‌ها نشان دادیم، برخی از انسان‌ها شاکر نعمت‌های پروردگار هستند و طبیعتاً در این مدرسه قبول می‌شوند، «وَ اما كَفُوراً»، عده‌ای هم ناسپاس، این‌ها کسانی هستند که در این مدرسه نمرۀ قبولی را به دست نیاورده‌اند.

Cinque Terre

نبوت

این مقاله بخشی از درسهای نبوت است که توسط استاد ارجمند حجة الاسلام حاج ابوالقاسم در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. نبوت یکی از چهار درس عقاید است که با نام «سفیران آسمانی» در دسترس علاقه مندان قرار دارد. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1]. سورۀ بقره، آیۀ 285.

[2]. سورۀ نساء، آیات 150 و 151.

[3]. سورۀ نساء، آیۀ 64.

[4]. سورۀ احزاب، آیۀ 21.

[5]. سورۀ انعام آیۀ 90.

[6]. سورۀ شعراء، آیۀ 108.

[7]. سورۀ حجرات، آیۀ 7

[8]. سورۀ توبه، آیۀ 24.

[9]. سورۀ نساء، آیۀ 65.

[10]. سورۀ آل عمران، آیۀ 32.

[11]. سورۀ نساء، آیۀ 80.

[12]. سورۀ حجرات، آیۀ 1.

[13]. سورۀ حشر، آیۀ 8.

[14]. سورۀ اعراف، آیۀ 157.

[15]. سورۀ حجرات، آیۀ 2.

[16]. سورۀ احزاب، آیۀ 53.

[17]. سورۀ نور، آیۀ 63.

[18]. سورۀ احزاب آیۀ 53.

[19]. سورۀ نور، آیۀ 62.

[20]. سورۀ توبه، آیۀ 91.

[21]. سورۀ رعد، آیۀ 21.

[22]. سورۀ مائده، آیۀ 35.

[23]. سورۀ احزاب، آیۀ 56.

[24]. سورۀ نساء، آیۀ 56.

[25]. سورۀ انسان، آیۀ 3.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن