فهرست مطالب این مقاله را ببینید
انسان و نوع بشر در امور زندگی و اتفاقات، برای رسیدن به آرامش و یافتن راه حل مناسب، نیازمند نیرویی مافوق طبیعت است که با اعتماد به آن برای شروع کارها و مقابله با مشکلات قدم بردارد. وقتی انسان به این باور برسد که این نیرو همان خداوند قادر است که خالق جهان بوده و همه امور به دست اوست، در پیشامدها به او اطمینان میکند. این اعتماد همان توکل بر خدا است که با دیدن معجزه آن، درجات ایمانش بالاتر خواهد رفت.
از آنجایی که این فضیلت اخلاقی برجسته در آیات و روایات مورد بحث قرار گرفته و دارای درجاتی میباشد. همچنین از دیدگاه روانشناسان برای رسیدن به آرامش بسیار مؤثر است. در این مقاله به جوانب مختلف موضوع توکل بر خدا میپردازیم.
معنای توکل
«توکل» عبارت است از اعتماد به آنچه نزد خداست و ایمان داشتن به این که غیر خدا، نمیدهد و نمیگیرد و سود و زیانی نمیرساند و قطع امید از آنچه در دست مردم است.
توکل در آیات قرآن کریم
توکل بر خدا و مشتقات آن در قرآن کریم 70 بار آمده است که در آن آیات به موضوعاتی چون اهمیت، آثار، علل توکل و… میپردازد. در ادامه به نمونههایی از آن آیات اشاره میکنیم:
«وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ[1]»؛ و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد. همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[2]»؛ خدای یکتاست که جز او خدایی نیست و اهل ایمان تنها بر خدا باید توکل کنند.
توکل بر خدا در روایات گهربار ائمه معصومین (ع)
توکل بر خدا یکی از صفات با ارزش اخلاقی است که به دلیل داشتن آثار و برکات فوق العاده در روایات ائمه معصومین (ع) جایگاه ویژهای دارد. نمونهای از این روایات عبارتند از:
رسول خدا (ص) مىفرمایند: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَكُونَ اَقْوَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّه [3]»، كسى كه دوست دارد قوىترين مردم باشد بر خدا توكّل كند!. همچنین امام جواد (ع) میفرمایند: «من وثّق باللّه اراه السرور، و من تـوکّل عـلی اللّه کـفاه الامور، و الثقة باللّه حصن لایتحصّن فیه إلاّ المؤمن، و التّوکّل علی اللّه نجاة من کلّ سوء و حرز من کلّ عـدوّ[4]»، هـرکس به خداوند اعتماد کند، خدا شادمانی را به او بنمایاند و هرکس به خدا توکل کـند، خـدا امـورش را کفایت میکند. اعتماد به خدا، دژی است که تنها مؤمن در آن محافظت میشود و توکل به خدا، نـجات یافتن از هر بدی و در امان ماندن از هر دشمنی میباشد.
توکل بر خدا اولین رُکن ایمان
ایمان به خداوند متعال از ارکانی برخوردار است. اولین رکن ایمان «توکل به خداست». امام علی (ع) در این خصوص میفرمایند: «الإيمانُ على أربَعةِ أرْكانٍ: التَّوكُّلُ علَى اللّه، و التَّفْويضُ إلَى اللّه، و التَّسْليمُ لأمرِ اللّه، و الرِّضا بِقَضاءِ اللّه[5]»، ايمان بر چهار ركن استوار است: توكّل به خدا، وا گذاشتن كارها به خدا، گردن نهادن به فرمان خدا، و راضى بودن به قضاى خدا.
اثرات توکل بر خداوند
توکل بر خدا و اعتماد به او در لحظه لحظه زندگی برای انسان آثار و فواید دنیوی و اخروی به دنبال دارد که به آنها در ادامه این فواید را میشماریم:
- «توکل» ویژگی مومنان حقیقی؛
- رسیدن انسان به طمأنینه و آرامش؛
- متصل شدن به قدرت بیمنتهای خداوند؛
- کسب نشاط معنوی؛
- خستگی ناپذیری در زندگی؛
- عامل شجاعت در برابر دشمنان و مخالفان؛
- تکیه نکردن بر مردم؛
- در راه حق نترسیدن؛
- توسعه رزق؛
- علاج بسیاری از صفات رذیله اخلاقی؛
- و….
ویژگیهای متوکلین
افرادی که به خداوند توکل میکنند دارای خصوصیاتی هستند. همچنین «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[6]»، خدا توکل کنندگان را دوست دارد.. این محبت بین بنده و خداوند، از هر دو طرف است. از دیگر ویژگیها عبارتند از:
- به نماز اهمیت میدهند؛
- با مومنین مشورت میکنند، سپس با توکل به خدا به انجام کارها میپردازند؛
- سرشار از شور و نشاطند؛
- اهل انفاق و بخشش هستند؛
- از گناهان دوری میکنند؛
- هنگام غضب خشم خود را فرو میبرند و میبخشند؛
- در برابر پروردگار تسلیم و مطیع هستند؛
- احساس بینیازی از مردم دارند؛
- سختیها را به آسانی تحمل میکنند؛
- و…
مراتب توکل بر خدا
۱ـ پایینترین درجه «توکل»: انسان به خداوند در حد حل شدن کارها اعتماد کند؛ مانند اعتماد انسان به وکیل برای رفع مشکل؛
۲ـ حد متوسط «توکل»: فرد غیر خدا را نشناسد و به جز او از کسی یاری نخواهد، در این مرتبه دعا میکند و به خدا وابسته است مانند وابستگی طفل به مادرش؛
۳. عالیترین درجه «توکل»: حالتی است که فرد خود را صد درصد وابسته به خدا میبیند، مانند مردهای بین دو دست غسال. در این مرتبه گاهی دعا هم نمیکند چون به علم خداوند متکی است و اعتماد دارد، مانند توکل حضرت ابراهیم (ع).
به گفته مرحوم نراقی توکل انسانها با هم متفاوت است و به مرتبه یقین و شناخت توحیدی آنها بستگی دارد. هر اندازه ایمان فرد قویتر باشد، درجه توکل انسان نیز بالاتر است[7].
توکل ابراهیمی
مرحوم نراقی (ره) دستیابی به بالاترین مرحله توکل و اتکا به علم خداوند را بسیار نادر دانسته و به باور او توکل حضرت ابراهیم (ع) در ماجرای پرتاب او به سوی آتش از این نوع بوده است[8]. در این لحظه حساس و بحرانی، حضرت ابراهیم (ع) با شجاعت تمام و آرامش خاطر بر خدا توکل کرد و «معجزه توکل» پیامبر خدا برای همه روشن و سرمشق گردید.
چگونه باید توکل کنیم؟
انسان برای این که بتواند به خداوند اعتماد کند و بهترین نوع توکل را داشته باشد، در ابتدا میبایست مراتب توحید را بشناسد. (جهت آشنایی با مراتب توحید به مقاله «انواع توحید و معانی و مراتب آن را بشناسیم» مراجعه شود). سپس سرنوشت و عاقبت متوکلین را مطالعه کند و از نتایج عالیهای که به آن رسیدهاند بهره جوید. دقت در زندگی غیر متوکلین و سرانجام نافرجام آنها، مرحلهای دیگر در پاسخ به این سوال است.
از همه مهمتر آن است که انسان از خداوند درخواست کند که در همه امور توکل او را بالا ببرد، لحظهای فرد را از یاد خود غافل نکند و با ذکر مداوم نیز به این امر اهتمام ورزد. از جمله دعاهای سفارش شده امیرالمومنین علی (ع) این دعاست: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ[9]»، خداوندا، مرا از زمره کسانی قرار بده که صبر نموده و بر پروردگارشان توکل میکنند. همچنین آیه ۳ سوره طلاق بعد از نمازهای واجب نیز بسیار راهگشاست.
﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾
و از جايى كه گمانش را ندارد روزىاش مىدهد. و هر كه بر خدا توكل كند، خدا او را كافى است. خدا كار خود را به اجرا مىرساند و هر چيز را اندازهاى قرار داده است.
از راهکارهای دیگر توکل بر خدا این است که با تمرین و تلقین و مداومت به این باور رسید که همه چیز در دست خداست، بعد از این اعتقاد، حس قلبی خود را نیز به این سمت هدایت کرد تا این امر در تمام امورات انسان و لحظه لحظه زندگی قرار گیرد.
مطالعه آیات و روایات در باب توکل از جمله کتابهای اخلاقی چون معراج السعادة مرحوم نراقی (ره) نیز توصیه میگردد.
بی اعتمادی به خدا، یکی از راههای تسلط شیطان
انسان با توکل بر خدا و اعتماد به او، راههای ورود شیطان را میبندد. بدین جهت شیطان تمام تلاش خود را میکند تا حالت توکل و اطمینان به پروردگار عالم از انسان بگیرد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: « إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ[10]»، یقیناً او بر کسانی که ایمان آوردهاند و همواره بر پروردگارشان توکل میکنند، تسلّطی ندارد.
آیا میتوان دست از کار کشید و توکل بر خدا کرد؟
در زمان پیغمبر اکرم (ص) بعضی از افراد دست از کسب و کار میکشیدند و به خدا توکل میکردند. حضرت پیامبر به شدت این کار را نهی میکردند.در روایتی آمده است پیغمبر اکرم (ص) گروهی را دیدند که دست از کار کشیده، به کشت و زرع نمیپردازند، حضرت پیامبر (ص) به آنها فرمودند:«شما چگونه هستید؟» جواب دادند: ما توکّل کنندگان هستیم. حضرت (ص) در ردّ سخن و شیوه آنان فرمود: «شما سربار جامعه و مردم هستید[11]».
طبق حدیثی از امام جعفر صادق (ع) دعای کسی که در خانه بنشیند و بگوید خدایا روزی مرا برسان، مستجاب نمیشود و خدا به او میگوید: «آیا دستور ندادم که پی روزی بروی و تلاش کنی[12]».
با توجه به این که امامان معصوم (ع) در بالاترین مرتبه توکل بودند، اما برای تأمین معاش خانواده خود و رسیدگی به فقرا، به کار و تلاش میپرداختند. توکل نباید آدمی را از تلاش و کوشش بازدارد، بلکه باید مشوق او در ادامه فعالیت باشد.
مرد اعرابی به حضور رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: یا رسول الله! شترم را رها و آزاد بگذارم و به خدا توکل کنم یا آنکه پایش را ببندم و توکل کنم؟ پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «زانوی شتر را ببند و توکل کن[13]».
گفت آری گر توکل رهبرست این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغمبر به آواز بلند با توکل زانوی اشتر ببند
رمز الکاسب حبیب الله شنو از توکل در سبب کاهل مشو[14]
سخن آخر
«توکل» این صفت ارزشمند اخلاقی برای انسان گاه بازدارنده، گاه امیدبخش و فعالیت آفرین است. تلاش و کوشش در رفع امورات زندگی لازم و ضروری است. انسان باید تمام توانش را به کار گیرد، سپس توکل بر خدا کند تا پروردگار او را حمایت و کفایت کند.
توکل نیز مانند دیگر صفات اخلاقی نیاز به تقویت دارد که با به کار بستن راهکارها ارتقاء صورت میپذیرد. انسان با مروری بر زندگی خود و دیدن «معجزه توکل» در مواقع بحرانی، به ارزش والای آن پی میبرد و با تلاش و کوشش در عمل و سپردن امور به خداوند متعال به نتایج آن مطلوب دست خواهد یافت.
[1] . سوره طلاق، آیه۳.
[2] . سوره تغابن، آیه ۱۳.
[3] . کنزالعمال، ج3، ص199، ح5686.
[4]. الفصول المهمه، ج۲، ص1501.
[5] . بحارالانوار، ج78، ص63، ح 154.
[6] . آلعمران، آیه 159.
[7] . جامع السعادات، ج3، ص 223-224.
[8] . جامع السعادات، ج3، ص 229-230.
[9] . بحارالانوار، ج94، ص265.
[10] . سوره نحل، آیه 99.
[11] . مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص217.
[12] . بحارالانوار، ص 12، ح5.
[13] . مشکاه الانوار، ص 319-320.
[14] . مولوی، ج1، ص57.