تاریخ حضرت عیسی (ع)
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
- 1 حضرت عیسی در قرآن
- 2 بشارت ولادت مسیح به عمران (ع)
- 3 جایگاه حضرت مریم (س) مادر حضرت عیسی (ع)
- 4 بشارت ولادت مسیح به حضرت مریم (س)
- 5 عیسی کلمه الله
- 6 عیسی روح الله
- 7 ماجرای حضرت مریم و روح القدس
- 8 سخن گفتن نوزاد با مادر
- 9 اعلام نبوت حضرت عیسی در گهواره
- 10 معجزات حضرت عیسی (ع)
- 11 حواریون حضرت عیسی
- 12 حضرت عیسی زنده است
- 13 توصیف حضرت عیسی (ع) در روایات
- 14 حضرت عیسی و امام زمان (ع)
این مقاله به بررسی تاریخ زندگی حضرت عیسی (ع) در آیات قرآن کریم میپردازد. قرآن کریم داستان حضرت عیسی (ع) را با حفظ مقام طهارت حضرت مریم و قداست حضرت عیسی به زیباترین صورت بیان میکند در حالی که این داستان در خود انجیل هم به این زیبایی بیان نشده است. تاریخ زندگی حضرت عیسی بن مریم (ع) در قرآن نکات جالبی دارد از جمله:
- ولادت بدون پدر
- جایگاه و منزلت ایشان
- بشارتی که به مادر او داده شد
- سخن گفتن ایشان در گهواره
- رسیدن به مقام نبوّت و رسالت
- در قرآن از ایشان به عنوان کلمة الله و روحی از خدا یاد شده است
- حضرت عیسی زنده است
ابتدا چکیده مطالب را مشاهده میفرمایید:
خلاصه زندگی نامه حضرت عیسی:
مقدمه: شریعت حضرت عیسی (ع)
تمام پیامبرانی که در فاصله میان حضرت موسی تا حضرت عیسی در بنیاسرائیل ظهور کردند، تورات و شریعت حضرت موسی را ترویج میکردند. تا زمان حضرت عیسی که شریعت جدیدی آوردند و تحوّلات زیادی را ایجاد نمودند. مثلاً بعضی از احکامی که توسّط علمای یهود به هر شکلی حرام شده بود، حلال کردند و برخی از خطّ مشیها را نیز تغییر دادند.
حضرت عیسی در قرآن
قرآن درباره بندگی حضرت عیسی در آیات بسیاری سخن گفته است. در جایی میفرماید:
«لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ»[1]
«مسیح از اینکه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد».
خداوند معجزات ویژهای به او عطا کرد. از نظر قرآن حضرت مسیح مؤیّد به روح القدس بود. کتاب آسمانی انجیل به او عطا شد و او تصدیق کننده پیامبر قبل از خود یعنی حضرت موسی و بشارت دهنده به پیامبر اسلام بود.[2]
اما بنیاسرائیل به حضرت عیسی کفر ورزیدند و در زمان حیاتش او را بسیار آزردند. بعدها درباره او بسیار غلو کردند و او را ابن الله یعنی پسر خدا خواندند. حتی در میان حواریّونی که به حضرت عیسی مؤمن شده بودند، منافقانی وجود داشت. اما سرانجام خداوند حضرت عیسی را به سوی خود بالا برد.
قرآن کریم ماجرای حضرت عیسی را در دو جا به طور مفصّل بیان میکند. یکجا در سوره آلعمران که درباره مادر، مادر بزرگ و پدربزرگ حضرت عیسی سخن میگوید و یکجا در سوره مریم که اتفاقات زمان حمل و ولادت و ماجراهای بعد از ولادت به صورت خلاصه بازگو میشود. در اینجا نیز طبق همین روال، بحث را از سوره آلعمران آغاز میکنیم.
بشارت ولادت مسیح به عمران (ع)
در سوره آلعمران ابتدا به عظمت خاندان ابراهیم و خاندان عمران اشاره میکند و میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ* ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ »[3]
«بی تردید خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را [به خاطر شایستگیهای ویژهای که در آنان بود] بر جهانیان برگزید».
در آیات بعدی، قرآن از نذر مادر حضرت مریم سخن میگوید. خداوند به عمران مژده داده بود که از ذریّهاش فرزندی به دنیا میآید و به مقام پیامبری میرسد که بسیارعظیمالشّأن خواهد بود. او این مژده را به همسر خود حَنّه خبر داد. تصوّر آنها این بود که خداوند فرزند بلا فصل آنها را به پیامبری میرساند؛ این بود که وقتی مادر حضرت مریم حامله شد، فرزند خود را برای خدا نذر کرد و فرمود:
«إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في بَطْني مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ»[4]
خدایا فرزندی را که در شکم دارم نذر کردم که از هر کاری جز عبادت تو آزاد باشد. به تعبیری وقف بندگی و وقف معبد باشد. خدایا این نذر را از من بپذیر که تو شنوا و دانا هستی. تصوّر مادر حضرت مریم این بود که فرزندش به خاطر وعدهای که خداوند به او داده بود پسر است. اما تقدیر الهی به شکل دیگری رقم خورد.
۱- زمان تحقق وعده خداوند
در کتاب اصول کافی در بخش ولادت امام زمان (ع) بابی است راجع به پیشگویی حوادث و تأخیر در تحقق حادثه. گاهی ممکن است ائمّه هدی (ع) حادثهای را پیشبینی کنند اما به تأخیر بیفتد. شاید به دلیل برخی اتفاقات و یا حکمت و مصلحت خداوند تقدیر الهی تغییر کند یا به تعویق بیفتد. پس اگر امامان درباره کسی پیشگویی کردند اما آن پیشگویی نه برای او بلکه در مورد فرزند او و یا نوادگان او محقّق شد، نباید اعتراض و انکار نمود. گفته میشود که این شبیه به همان اتفاقی است که برای حضرت عمران پیش آمد.
در حدیثی که از احادیث صحیح و مسلّم شمرده شده است، ابیبصیر از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: خداوند به عمران (پدر حضرت مریم) وحی کرد که میخواهم پسری آراسته و مبارک به تو موهبت کنم که بیمارانی مانند کور مادر زاد، پیسی و برص را شفا دهد و مرده را به اذن الهی زنده کند و پیامبر یهودیان باشد.
عمران این موهبت الهی را به همسر خود مژده داد. موقعی که همسر او آبستن شد، پنداشت که این فرزند همان پسری است که او را مژده دادهاند. ولی زمانی که فرزند او به دنیا آمد دید که مولود دختر است. او رو به خدا کرد و گفت:
«فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَىٰ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ »[5]
«پس چون فرزند را به دنیا آورد، [با حسرت] گفت: پروردگارا! من آن را دختر زاييدم و خدا بهتر مىداند كه او چه زاییده و پسر همچون دختر نيست. و من او را مريم ناميدم و او و خاندانش را از شرّ شيطان مطرود به تو مىسپارم».
خدایا این مولود من دختر است و پسر و دختر یکسان نیستند. یعنی دختر نمیتواند به مقام رسالت انتخاب شود. اما پاسخ چنین آمد که خدا بهتر میداند مولود او دختر است. بعد از آن خداوند حضرت عیسی را به مریم عطا کرد و این پسر همان مولودی بود که مژده آمدنش را داده بودند.
۲- ورود حضرت مریم (س) به معبد
«فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ »[6]
«پس پروردگارش مريم را به نيكى پذيرا شد و او را نيكو بار آورد و زكريّا را سرپرست وى قرار داد. هر بار كه زكريّا در محراب بر او وارد مىشد نزد او رزق و روزى خاصّى مىيافت، [يك روز] گفت: اى مريم! اين روزى از كجا براى تو مىرسد؟ پاسخ داد: اين از جانب خداوند است. یقیناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بیحساب میدهد».
خداوند این دختر را به بهترین صورت از مادرش پذیرفت و حضرت مریم وارد معبد شدند و مانند یک پسر وقف معبد شدند و در آنجا به عبادت خدا پرداختند و حضرت زکریا که خود از پیامبران الهی بودند عهدهدار سرپرستی او شدند. هر گاه زکریا وارد محراب حضرت مریم میشد، رزقی را در نزد او مییافت. سؤال میکرد: این رزق از کجا برای تو آمده است؟ حضرت مریم میگفت: این رزق از ناحیه خدا است. خداوند هر کسی را که بخواهد بیحساب رزق و روزی میدهد. حضرت زکریا دانست که حضرت مریم یک شخصیت غیرعادی و الهی است وعنایات ویژه الهی به مریم را مشاهده نمود لذا متذکّر شد که از خدا فرزندی بخواهد. آنگاه فرمود:
«هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ»[7]
«در آنجا بود که زکریا [با دیدن کرامت و عظمت مریم] پروردگار خود را خواند و گفت: پروردگارا! مرا از سوی خود فرزندی پاک و پاکیزه عطا کن، یقیناً تو شنوای دعایی».
حضرت زکریا دست به دعا بلند کرد و از خدا خواست تا ذریّه طیبّهای به او عطا نماید. زکریا در محراب عبادت ایستاده بود که ملائکه به او ندا دادند که ای زکریا خداوند به تو بشارت پسری را میدهد به نام یحیی و آن پسر کلمهای از خدا را تصدیق میکند:
«مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحينَ»[8]
«که تصدیق کننده کلمه ای از سوی خدا [یعنی مسیح] است».
در ادامه خواهیم گفت که در قرآن حضرت عیسی را با وصف کلمه الله معرفی میکند و حضرت یحیی نیز تصدیق کننده همین کلمه الله است.
جایگاه حضرت مریم (س) مادر حضرت عیسی (ع)
در آیات بعدی سوره آلعمران خطاب فرشتگان الهی به حضرت مریم را بیان میکند و میفرماید:
«وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ * يا مَرْيَمُ اقْنُتي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدي وَ ارْكَعي مَعَ الرَّاكِعينَ»[9]
«و [یاد کنید] هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! قطعاً خدا تو را برگزیده و [از همه آلودگیهای ظاهری و باطنی] پاک ساخته، و بر زنان جهانیان برتری داده است. ای مریم! فروتنانه برای پروردگارت به طاعت برخیز و سجده به جای آور و با رکوع کنندگان رکوع کن».
ملائکه به مریم خطاب کردند، که ای مریم خدا تو را برگزید و تو را پاک و مطهّر خواست و تو را بر زنان عالم برتری داد.
در روایات آمده است که خداوند چهار زن را از میان زنان عالم برگزید و آنان را برتری بخشید: آسیه همسر فرعون، مریم بنت عمران، خدیجه بنت خُویلِد و حضرت زهرا (س) بنت رسول الله (ص).[10]
در ادامه میفرماید ای مریم در پیشگاه خدا و پروردگارت فرمانبردار باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع کن که این اشاره به نماز جماعت است. از آن به بعد حضرت مریم مأمور شدند به معبد بروند و در آنجا با دیگران نماز بگذارند که دو نکته از این مطلب استفاده میشود. اوّلاً حضرت مریم وارد معبد شدند، در حالی که علمای یهود زنان را به آنجا راه نمیدادند و دوم نشان داده شد با اینکه حضرت مریم قدّیسه بودند، باز باید بر جماعت اقتدا کنند و خود او نمیتواند امام جماعت شود.
در آیه بعد خطاب به پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
«ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ»[11]
«(ای پیامبر!) این، از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم؛ و تو در آن هنگام که قلمهای خود را (برای قرعهکشی) به آب میافکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستی مریم را عهدهدار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنیاسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی؛ و همه اینها، از راه وحی به تو گفته شد».
بشارت ولادت مسیح به حضرت مریم (س)
در ادامه آیات ندای مجدّد فرشتگان به حضرت مریم را ذکر میکند.
«إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ * وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ»[12]
«(به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خداوند تو را به کلمهای [وجود باعظمتی] از طرف خودش بشارت میدهد که نامش «مسیح، عیسی پسر مریم» است؛ در حالی که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود؛ و از مقرّبان (الهی) است. و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن مىگويد و از صالحان است».
اینجا دومین باری است که خداوند به حضرت عیسی به عنوان یک کلمه توجّه میکند. کلمهای که نام او مسیح عیسی بن مریم است. این سخن موجب تعجّب حضرت مریم شد که چرا این نوزاد را به نام مادر مینامند. زیرا رسم بر این است که فرزند را با نام پدر بخوانند. فرشتگان ندا میدهند که این فرزندی که خدا به تو خواهد داد، هم در دنیا موجّه و صاحب جلالت است و هم در آخرت از مقرّبان بارگاه قدس رُبُوبی است. از ویژگیهای دیگر او این است که به اعجاز الهی در گهواره و در سن کهولت نیز به وحی با مردم سخن میگوید و او از صالحین است.
در اینجا قرآن داستان را ادامه میدهد که حضرت مریم سؤال میکند خدایا چگونه میشود من صاحب فرزندی شوم در حالی که تا به حال دست بشری به من نرسیده است؟ سروش غیبی یا ملائکه پاسخ دادند:
«قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّـهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ»
«فرمود: اين چنين [است كه] خدا آنچه بخواهد مىآفريند، و چون كارى را اراده كند، فقط به آن مىگويد: باش، پس موجود مىشود».
با همین شرایطی که تو داری، خدا فرزندی به تو عطا میکند. خداوند هر چه بخواهد میآفریند. وقتی مسئلهای را حکم کند و بگوید باش، او خواهد شد. بشارت بعدی فرشتگان به حضرت مریم این بود که:
«وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ * وَ رَسُولاً إِلى بَني إِسْرائيلَ »[13]
خداوند به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل را میآموزد. و این فرزند تو رسولی به سوی بنیاسرائیل است که بعضی از محقّقین از همین عبارت استفاده کردند که حضرت عیسی رسول بنیاسرائیل بوده است، نه رسول جهانی. همچنانی که تورات حضرت موسی برای قوم بنی اسرائیل نازل شده بود و قرآن در مورد آن میفرماید:
«وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَني إِسْرائيلَ»[14]
«و به موسى كتاب داديم و آن را براى بنى اسرائيل وسيله هدايت ساختيم».
درباره حضرت عیسی دو تعبیر در قرآن آمده است که نحوه ولادت او را بیان میکند:
عیسی کلمه الله
در یک تعبیر او را کلمه الهی میخواند و میفرماید: خداوند عیسی را که کلمه الهی بود به سوی حضرت مریم افکند یا به او القا کرد.
در تعبیر دوم از او به عنوان نفخه روح القدس یاد میکند که بر حضرت مریم دمیده شد. ممکن است تصوّر شود که این دو، یک اتّفاق است اما اینگونه نیست. در توضیح این مطلب باید گفت که اولاً این دو تعبیر در سوره نساء آمده است. در این سوره قرآن خطابی به اهل کتاب و مسیحیان دارد که میفرماید:
«يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ»[15]
اى اهل كتاب! در دين خود غلو نكنيد و درباره خدا جز حق نگوييد. مسيح، عيسى ابن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه او بود كه آن را به مريم القا نمود و روحى از طرف او بود».
ای اهل کتاب در دین خود غلو نکنید و به خدا جز حق را نسبت ندهید. نگویید عیسی پسر خدا است. جز این نیست که حضرت مسیح، عیسی بن مریم است. رسول خدا است، نه فرزند خدا. حضرت عیسی کلمه خدا است که او را به سوی مریم افکند و روحی از ناحیه خداوند است.
قرآن در اینجا به دو اتّفاق اشاره میکند. اتّفاق اوّل این است که حضرت عیسی کلمهای از جانب خدا است. در اصطلاح قرآن، کلمه در بسیاری از موارد به انسان اطلاق شده است و به نظر میآید به آن طینت انسانی که خداوند آن را از گل آفریده است اشاره دارد. در روایتی از امام صادق (ع) است که میفرماید: با مرگ انسان، بدن میپوسد و تجزیه میشود، چیزی از آن باقی نمیماند نه گوشتی و نه استخوانی مگر طینت او؛ «إِلَّا طِينَتُهُ»[16]. ملائکه این طینت را میگیرند و روز قیامت به دستور خداوند در دل خاک قرار میدهند و کشت میکنند، بارانهای مخصوصی میآید و آن طینت تبدیل به سلول حیاتی میشود و شروع به رشد کردن میکند تا بدن قیامتی ما را بازسازی کند و بار دیگر بدن از همان طینت آفریده میشود؛ «حَتَّى يُخْلَقَ مِنْهَا كَمَا خُلِقَ أَوَّلَ مَرَّةٍ»[17].
در سوره مبارکه ابراهیم نیز، قرآن از انسان پاک و انسان خبیث، تحت عنوان کلمه طیّبه و کلمه خبیثه نام میبرد و آنها را به شجره طیّبه و شجره خبیثه تعبیر میکند. پس نکته اوّل این است که حضرت عیسی یک کلمة الله بود؛ خدا این کلمه را به حضرت مریم القاء کرد. روال عادی در به وجود آمدن یک انسان اینگونه است که طینت باید در بدن پدر باشد و آنجا به سلولی حیاتی تبدیل شود، سپس ژنهایی را از پدر دریافت کند و آنگاه به بدن مادر منتقل شود. در آنجا با تخمک ترکیب شده و نطفه کاملی شود، رشد کند و به یک بدن تبدیل شود. خداوند درباره حضرت عیسی با قدرت و حکمت خود یک وسیله و یک فرایند را حذف کرد و این طینت را مستقیماً به بدن حضرت مریم القاء کرد؛ لذا حضرت عیسی روحی از خدا است.
عیسی روح الله
دومین اتفاق این است روح القدس بر حضرت مریم میدمد. نفخه روح القدس حالت حیاتی به آن طینت میدهد و به یک سلول حیاتی تبدیل میشود، رشد میکند تا عیسی بن مریم (ع) متولّد میشود.
منظور از روح خدا چیست؟
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که منظور از روح خدا چیست؟ در پاسخ باید گفت که قرآن کریم در دو مورد درباره نفخ روح سخن میگوید. یکبار نفخ روح الهی به حضرت آدم و بار دیگر دمیده شدن این روح به حضرت مریم برای تکوّن حضرت عیسی. گاهی تصوّر شده است که روح حقیقتی از ذات احدیّت است و این افتخاری برای انسان است که از روح خدا و از بعدی از ابعاد الهی به او دمیده شده است؛ در حالی که این تصور اشتباه است.
چرا که میدانیم خداوند بسیط است و ترکیب در او راه ندارد، روح و غیر روح برای او معنایی ندارد. ما انسانها هستیم که جسم و روح داریم و مرکّب هستیم ولی خداوند قابل تفکیک و قابل تجزیه نیست. لذا این سخن در ذات احدیّت راه ندارد. روح خدا مخلوق خدا است و در روایات نیز آمده است که روح مخلوقی است بالاتر از ملائکه و خداوند از حقیقت روح القدس یا روح الامین یا جبرائیل که فرمانروا و مورد اطاعت فرشتگان است و از همه ملائکه بالاتر است، در مریم دمیده است. و این دمیده شدن روح خدا در حضرت مریم را خداوند در قرآن چنین توصیف می کند:
«وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتينَ»[18]
«و مريم دختر عمران را [مثل آورده] كه دامان خود را پاك نگاه داشت پس ما از روح خود در آن دميديم و او سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق نمود و از فرمانبرداران بود».
مریم دختر عمران همان بانویی بود که وقف معبد شد و دامن خود را از اینکه ازدواج کند دور نگه داشت. ما نیز از روح خود در او دمیدیم و به او فرزندی عطا کردیم. این روح همان روحی است که در حضرت آدم نیز دمیده شد. لذا به نظر میآید که تمام انسانها و موجودات زنده با یک نفخه و امواجی که از ناحیه روحالقدس میآید، دارای حیات میشوند و نفخه روح القدس برای پیدایش حیات ضروری است.
شاید اینکه گفته میشود روح در چهار ماهگی بر جنین دمیده میشود، به همین معنا باشد که تا چهار ماه تنها رشد سلولی اتفاق میافتد و جنین در آن زمان تنها یک توده سلولی است که هیچ اراده مستقلی ندارد. در چهار ماهگی نفخهای از روح بر او دمیده میشود. نه اینکه روح خودش، به او دمیده میشود، بلکه نفخهای از روح القدس در او دمیده میشود و حقیقت حیات در وی متجلّی میشود و از آن لحظه به بعد در جنین حالت هوشیاری و حرکات ارادی پدیدار میشود.
پس روح القدس بر حضرت مریم دمید و با این نفخه روح القدس طینت حضرت عیسی بارور شد و حالت حیاتی به خود گرفت.
ماجرای حضرت مریم و روح القدس
در سوره مریم داستان حضرت عیسی با حفظ مقام طهارت حضرت مریم و قداست حضرت عیسی به زیباترین شکل بیان میشود. این داستان در خود کتاب انجیل هم به این زیبایی بیان نشده است. در این سوره مبارکه از جریان دمیده شدن روح، بحث زیبایی را میبینیم. در ابتدای شروع داستان میفرماید:
«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا * فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا»[19]
«و در اين كتاب از مريم ياد كن، آنگاه كه از كسان خود در ناحيه شرقى [بيت المقدس] خلوت گزيد. و ميان خود و آنها پردهاى افكند پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به شكل بشرى خوش اندام بر او نمايان شد».
حضرت مریم بین خود و خانواده و اطرافیانش حائلی قرار داد و در تنهایی قرار گرفت، (شاید این خلوت برای استحمام بوده) که در آن هنگام ما روح خود را به سوی او فرستادیم. روح ما برای حضرت مریم به صورت انسانی آراسته و تمام عیار نمایان شد و این آغاز داستان ارتباط روح القدس با حضرت مریم است. حضرت مریم به ناگاه جوان رشیدی را مقابل خود دید در آن موقعیت او نمیتوانست کاری انجام بدهد، جز اینکه به خدا پناه ببرد.
«قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا»[20]
«مريم گفت: من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم اگر پرهيزكار باشى».
حضرت مریم به خدا پناه میبرد و به او میگوید: اگر تو انسان پرهیزکاری باشی، باید این پناهندگی به خدا را حرمت بگذاری. روح القدس جواب داد:
«قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا» [21]
«گفت: من فقط فرستاده پروردگار توام براى اين كه به تو پسر پاكيزهاى ببخشم».
وقتی میفرماید من رسول پروردگار تو هستم، به این معنی است که برخلاف تصور برخی، آنکه بر مریم ظاهر شد خود پروردگار نبوده، بلکه فرستاده و رسولی از جانب خدا بود. هرچند در آیات واژه روح خدا آمده است اما روح خدا به معنی خود خدا نیست، بلکه غیر از خدا است. مثلاً بیت الله به این معنا نیست که خدا به داخل آن خانه میرود و در آن زندگی میکند، بلکه منظور «بیتٌ لله» است. یعنی خانهای از آن خدا. روح الله هم در واقع «روحٌ لله» است. لذا روحالقدس به حضرت مریم میفرماید: من رسول پروردگار تو هستم، مأموریت من این است که پسری پاکیزه به تو ببخشایم. مریم ازاین سخن متعجب میشود و سوال میکند:
«قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْني بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا»[22]
«گفت: چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبودهام».
در این هنگام روح القدس پاسخ مریم را میدهد و در صحبتهای خود چند نکته را بیان میکند:
«قَالَ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا»[23]
«گفت: چنین است [که گفتی، ولی] پروردگارت فرموده است: این کار بر من آسان است و [فرزندی بدون ازدواج به او بخشیدن] برای این [است] که او را نشانه ای [از قدرت خود] برای مردم و رحمتی از سوی خود قرار دهیم؛ و این کار شدنی است».
نکته اوّل اینکه به حضرت مریم فرمود: با همین شرایطی که تو داری که دست انسانی به تو نرسیده است و اهل بغی و تجاوز هم نبودی، خدا به تو پسری خواهد داد؛ قَالَ كَذَٰلِكِ.
نکته دوم این است که پروردگار تو فرمود که این کار بر من آسان است؛ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ.
نکته سوم اینکه ما از این کار اهدافی داریم، یکی از این اهداف این است که میخواهیم او را آیت و نشانهای الهی برای مردم قرار دهیم؛ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِّلنَّاسِ.
نکته چهارم اینکه این ماجرا رحمتی است از ناحیه ما؛ وَرَحْمَةً مِّنَّا.
و نکته پنجم آنکه این کار به انجام خواهد رسید؛ وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا. یعنی هماکنون آن اتّفاقی که باید بیفتد واقع شد؛ یعنی تو باردار شدی، بدون اینکه کوچکترین تماسی از ناحیه انسانی با تو شکل بگیرد.
بعد از این بیانات روحالقدس، حضرت مریم احساس حمل کرد. بعضی از مفسّران گفتهاند وقتی روح القدس فرمود: «كَذلِكِ» ، به سوی مریم دمید و خطاب به او گفت: اینگونه بدون اینکه دستی به تو بخورد، تو با نفخهای باردار میشوی. پس از آن قرآن میفرماید:
«فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا»[24]
«پس به عیسی حامله شد و به خاطر او در مکانی دور کناره گرفت.
در بعضی روایات آمده است که تمام دوره حمل حضرت عیسی نه ساعت بود، هر یک ساعت به جای یک ماه و بعد از نه ساعت حضرت مریم او را به دنیا آورد. او حمل خود را به جایگاه دوردستی برد. قرائن داستان نیز همین را نشان میدهد. او پس از این اتفاق دیگر به معبد برنگشت تا جلوی چشم مردم نباشد و راهی دوردست در بیابان را پیش گرفت. چیزی نگذشت که درد زایمان بر او مستولی شد. خواست در گوشهای بنشیند که دید در آن منطقه درخت خرمای خشکیدهای وجود دارد، رفت و به آن تکیه داد. اما درد چنان بر او مستولی شد که در آن تنهایی بیابان آرزوی مرگ نمود:
«فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَـٰذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا»[25]
درد زایمان او را به سمت تنه خشکیده درخت خرما کشاند. در آنجا با خود میگفت ای کاش مرده بودم و پیش از این فراموش شده بودم و از خاطرهها محو میشدم. اما پس از آمدن فرزند حال او تغییر کرد چرا که این کودک انیس و مونس مادر در آن تنهایی بیابان بود. با او سخن میگفت و او را آرام میکرد. پس از تولد این فرزند اتفاقات عجیبی افتاد و معجزات الهی برای مردم آشکار شد.
سخن گفتن نوزاد با مادر
«فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا * وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا»[26]
«پس کودک از زیر [پای] او ندایش داد: غمگین مباش که پروردگارت از زیر [پای] تو نهر آبی پدید آورده است [تا بیاشامی و شستشو کنی] و تنه خرما را به سوی خود بجنبان تا برایت خرمای تازه بریزد».
حضرت عیسی به دنیا آمدند و از زیر پای مادر، او را صدا زدند که ای مادر اندوه به دل راه مده. نگاه کن ببین که پروردگارت نهری از زیر پای تو روان کرده است. آبی بیاشام و آن درخت خرمای خشکیده را به سوی خود حرکت بده تا خرمای تازه از آن فرو بریزد. گویا نفخه حیات بخش روحالقدس این آثار را به وجود آورده است و یا اینکه خود حضرت عیسی یا امواج بدن مبارکش که نفخهای از روحالقدس بود، به درخت خرما خورد و بارور شد و خرمای تازه از آن رویید و نهر آب نیز از زیر پای او جاری شد. سپس رو به مادر کرد و فرمود:
«فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَـٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا»[27]
«پس [از آن خرما] بخور و [از آن نهر] بیاشام و خاطرت را شاد و خوش دار، و اگر از مردم کسی را دیدی [که درباره نوزادت پرسید] بگو: من برای [خدای] رحمان روزه [سکوت] نذر کرده ام، پس هرگز امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت».
مادر جان از این خرما بخور، از این آب بیاشام. چشم تو به وجود من روشن باشد و نگران هیچ چیز نباش. گویا حضرت مریم از این امر نگران بود که حال چگونه این کودک را با خود بردارم و به شهر برگردم و وارد معبد شوم. مردم در مورد من چگونه خواهند اندیشید و من چه پاسخی به آنها بدهم. در آن هنگام حضرت عیسی مادر را آرام کرد و به او قوت قلب داد و به او فرمود که اگر کسی با تو سخن گفت، به آنها بگو که من امروز برای خدا نذر روزه دارم. من امروز با هیچ انسانی سخن نمیگویم. فرزند که این صحبتها را نمود دل مادر آرام گرفت. او را روی دست گرفت و به سوی قوم و قبیله خویش به راه افتاد.
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا * يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا»[28]
«آنگاه نوزاد را در حالی که [در آغوشش] حمل میکرد، نزد قومش آورد. گفتند: ای مریم! به راستی که تو کاری شگفت [و بیسابقه و ناپسندی] مرتکب شدهای. ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت بدکاره بود [این طفل را از کجا آوردهای]»؟
ای مریم حقّا که تو کار عجیب و ناپسندی را به جای آوردهای. به تعبیر یکی از مفسّرین که «أُخْتَ هارُونَ» را خواهر روحانی معنا کردند، آنان گفتند: ای خواهر روحانی که وقف معبد هستی، پدر تو مرد بدی نبود، مادرت نیز بدکاره نبود، پس این فرزند از آن کیست که با خود آوردهای؟
اعلام نبوت حضرت عیسی در گهواره
گفتهاند حضرت مریم مأمور شده بود با مردم سخن نگوید. لذا به فرزندش اشاره میکند. اما دیگران از این کار او بیشتر متعجب میشوند و میگویند:
« فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا»[29]
«پس مریم به نوزاد اشاره کرد [که از او بپرسید.] گفتند: چگونه با کودکی که در گهواره است، سخن بگوییم»؟!
ناگهان حضرت عیسی به سخن میآید و شروع به معرفی خود میکند:
«قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا * وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا * وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا»[30]
«[كودك] گفت: من بنده خداوندی هستم كه به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است. و هر جا كه باشم مرا وجودى مبارك ساخته، و تا زندهام مرا به نماز و زكات سفارش كرده است. و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است. و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مىميرم و روزى كه زنده برانگيخته مىشوم».
طفل تازه به دنیا آمده شروع به سخن گفتن کرد و در لابهلای سخنان خود چند مسأله مهم را مطرح نمود. اول اینکه من بنده خدا هستم و خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.
دوم اینکه من هر کجا باشم، خدا وجود مرا مایه برکت قرار داده است. گفتهاند این از ویژگیهای حضرت عیسی بود که چون نفخه مستقیمی از روح القدس در او بود، وجودش حالتی حیاتبخش داشت. یعنی به هر منطقهای که میرفت، آنجا آبادانی زیاد میشد.
سوم اینکه تا زمانی که زنده باشم خدا مرا سفارش به نماز و زکات کرده است. در حدیثی از کتاب کافی -کتاب الصّلاة –آمده است که یکی از اصحاب از امام صادق (ع) سؤال میکند که کدام یک از اعمال افضل است و خدا بیشتر دوست دارد؟ فرمودند: بعد از معرفت به خدا هیچ عملی را همانند نماز نمیبینم. «أَ لَا تَرَى أَنَّ الْعَبْدَ الصَّالِحَ…»[31]؛ مگر ندیدی که عیسیبنمریم که بنده صالح خدا بود گفت: خداوند مرا تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است.
چهارمین مسألهای که مطرح میکند این است که خداوند مرا انسانی نیکوکار نسبت به مادرم قرار داده است نه انسانی جبّار و شقی. یعنی وجود من از گناه و آلودگی مبرّا است.
و پنجم اینکه سلام بر من روزی که زاده شدم، روزی که میمیرم و روزی که زنده مبعوث میشوم.
ماجرای عیسیبنمریم چنین است. اما مخالفان و منکران به شکلی در حقانیت نبوت او تردید کردهاند و برخی موافقان او نیز در مقام او غلو کردهاند و او را پسر خدا مینامیدند.
معجزات حضرت عیسی (ع)
حضرت عیسی برای اثبات نبوت خویش معجزات فراوانی داشت. مثلاً مرده را زنده میکرد به این صورت که در دهان او میدمید و اینگونه مرده حیات پیدا میکرد. دست بر بدن کسی که دارای بیماری برص (پیسی) است میکشید همه سلولها حیات پیدا میکردند و سالم میشدند. بر چشم کور مادر زاد دست میکشید، بینا میشد. این معجزات آثار حیاتبخش حضرت عیسی بود. هر چند جزو معجزات او به شمار میرفت اما از آثار وجودی خود او هم بود.
حواریون حضرت عیسی
حواریون کسانی بودند که به حضرت عیسی (ع) ایمان آوردند و به یاری او شتافتند.
با وجود تمام این معجزات بعد از آنکه حواریّونی در اطراف او جمع شدند، از دست قوم یهود امنیتی نداشتند، به همین دلیل شهر به شهر میرفتند و به تبلیغ دین خدا میپرداختند و اینگونه رسالت خویش را انجام میدادند.
«فَلَمَّا أَحَسَّ عيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّـهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّـهِ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ * رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدينَ»[32]
پس وقتى عيسى به كفر آنها پى برد، گفت: ياوران من در راه خدا چه كسانی هستند؟ حواريّون گفتند: ما ياوران خداييم، به خداوند ايمان آوردهايم و گواه باش كه ما فرمانبرداريم. پروردگارا! به آنچه نازل كردهاى ايمان آورديم و از پيامبر پيروى كرديم پس نام ما را در زمره شاهدان بنويس».
وقتی حضرت عیسی از مردم و قوم خود احساس کفر و ناسپاسی کرد، به اطرافیان فرمود چه کسی مرا در راه خدا یاری میکند؟ حواریون گفتند: ما انصار الله هستیم و به خدا ایمان آوردهایم، تو هم شاهد باش که ما تسلیم مبانی ایمانی هستیم. پروردگارا ما به آنچه تو نازل کردی ایمان آوردیم و از رسول تو پیروی میکنیم. پس ما را جزو شاهدان بنویس.
در آیه بعد به ناگاه لحن کلام تغییر میکند و با حالتی تهدیدآمیز خطاب میکند:
«وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ»[33]
«آنها مكر كردند و خدا هم [در پاسخ آنها] مكر در ميان آورد و خدا ماهرترين مكر كنندگان است».
معلوم میشود که در بین اطرافیان حضرت عیسی نیز کسانی بودند که با خدا مکر میکردند. شاید برخی افراد منافق خود را بین حواریون جا زده بودند. در اینجا خطاب به آنها میفرماید که البتّه خدا هم مکر میکند و خدا بهترین مکر کنندگان است (مکر به معنای برنامهریزی، چارهاندیشی و نقشهکشی است).
حضرت عیسی زنده است
در آیات بعد خطاب خدای رحمان به حضرت عیسی را بیان میکند که خداوند تو را بالا خواهد برد:
«إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا»[34]
«آنگاه كه خدا فرمود: اى عيسى! من تو را برگرفته و به سوى خود بالا مىبرم و تو را از [آلودگى] كافران پاك مىسازم».
خداوند به حضرت عیسی میفرماید: ای عیسی! من تو را از روی زمین و از میان مردم بر میگیرم و به سوی خود بالا میبرم. البته در اینجا منظور قبض روح نیست، بلکه با همین حالت زنده بودن او را به آسمان بالا بردند.
توصیف حضرت عیسی (ع) در روایات
در آیات قرآن کریم از حضرت عیسی (ع) به عنوان پیامبر بزرگ الهی یاد شده و در کلام ائمه معصومین (ع) درباره حضرت عیسی(ع) سخنان فراوانی به میان آمده است. برای نمونه کلام امیرالمومنین (ع) در وصف ایشان خواندنی است:
امام علی (ع) در وصف حضرت عیسی (ع) میفرمایند: اگر خواهی، از عیسی بن مریم (ع) برایت بگویم. او سنگ را بالش خود میکرد، جامه خشن میپوشید و نان خشک و گلوآزار میخورد. خورش او گرسنگی، و چراغش در شب، ماه بود و سرپناهش در زمستان، آفتابگیرهای صبح و عصر بود و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان میرویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او![35]
حضرت عیسی و امام زمان (ع)
در احادیث شیعه آمده است که حضرت عیسی به آسمان رفتند و زمانی که امام زمان (ع) ظاهر شوند و قیام کنند، به زمین برمیگردند و آن موقع پشت سر امام زمان (ع) نماز میخوانند و همراه ایشان در ترویج و تبلیغ دین و حقانیت امام زمان (ع) تلاش میکنند.
[2]– سوره صف، آیه 6.
[3] – سوره آلعمران، آیه33.
[4] – همان، آیه 35.
[5] – سوره آلعمران،آیه 36.
[6] – همان، آیه 37.
[7] – سوره آلعمران، آیه 38.
[8] – سوره آلعمران، آیه 39.
[9] – همان آیات 42 و 43.
[10] . قال رسولُ اللّه (ص) : إنّ اللّه َ تعالَى اخْتارَ مِن النِّساءِ أربَعا : مَريمَ ، و آسِيَةَ ، و خديجةَ ، و فاطمةَ . بحار الأنوار: 43/19/3.
[11] – سوره آلعمران، آیه 44
[12] – سوره آلعمران، آیه 45.
[13] – همان، آیات 48 و 49.
[14] – سوره اسراء، آیه 2.
[15] – سوره نساء، آیه 171.
[16]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج 3، ص251.
[17] – همان.
[18] – سوره تحریم، آیه 12.
[19] -سوره مریم، آیات 16 و 17.
[20] – همان، آیه 18.
[21] – همان، آیه 19.
[22] – سوره مریم، آیه 20.
[23] – همان، آیه 21.
[24] – همان، آیه 22.
[25] – سوره مریم، آیه 23.
[26] – سوره مریم، آیات 24 و 25.
[27] – همان، آیه 26.
[28] – سوره مریم، آیات 27 و 28.
[29] – همان، آیه 29.
[30] – همان، آیات 30 تا 33.
[31]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج 3، ص 264.
[32]– سوره آلعمران، آیات 52 و 53.
[33] – سوره آلعمران، آیه 54.
[34] – همان،
[35]. سیره نبوی «منطق عملی»، مصطفی دلشاد تهرانی، ج1، ص 496.
بسیار عالی
از لطف شما سپاسگزاریم