فهرست مطالب این مقاله را ببینید
پس از هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه، برای گسترش اسلام زمینهای ایجاد شد. حضرت در مدینه حکومت اسلامی تشکیل دادند و رهبری جامعه را بر عهده گرفتند. در سال اول هجرت وقایع مهمی چون تأسیس مسجدالنبی، ایجاد برادری بین مسلمانان، تشریع اذان و اقامه، پیمان با یهودیان و … پس از تثبیت حکومت پیامبر در سال دوم هجرت نیز وقایع مهمی برای پیامبر خدا (ص) رقم خورد. از جمله آن:
- واجب شدن جهاد
- سریه عبدالله بن جحش
- غزوه صفوان یا بدر اولی
- غزوه بدر کبری
چکیده مقاله
- در سال دوم هجرت، با تشکیل دولت اسلامی در مدینه و افزایش مسلمانان، فریضه جهاد برای مقابله با تهدیدات مشرکان واجب شد. پیش از این، در مکه به دلیل عدم وجود حکومت، مسلمانان اجازه جهاد نداشتند، حتی در برابر شکنجهها. اما با تغییر شرایط مسلمانان موظف به دفاع از خود و آیین اسلام هستند.
- اولین رویاروییها با مشرکان در سال دوم هجرت رخ داد. سریه حمزة بن عبدالمطلب اولین اقدام بود که در آن مسلمانان به مقابله با مشرکان مکه به رهبری ابوجهل رفتند. پس از آن، سریه عبیدة بن حارث نیز رخ داد. این اقدامات نشان داد که مسلمانان آماده دفاع از خود و مقابله با دشمنان اسلام هستند.
- در سال دوم هجرت، عبدالله بن جحش که به دستور پیامبر (ص) برای برای کسب خبر از کاروان قریش رفته بود، بدون اجازه در ماه حرام به کاروان حمله کرد. این اقدام او با انتقاداتی مواجه شد، اما پس از نزول آیه قرآن، جواز دفاع در ماه حرام تشریع شد و پیامبر (ص) اسرا و غنائم را از او تحویل گرفت.
- در سال دوم هجرت، غزوه صفوان به دلیل حمله اشرار به اطراف مدینه رخ داد. پیامبر (ص) با هدف نشان دادن اهمیت امنیت مرزها، شخصاً به تعقیب آنها تا منطقه بدر پرداختند. در نهایت، کُرز بن جابر، رئیس اشرار، از ترس دستگیری به مدینه آمد و مسلمان شد.
- جنگ بدر در سال دوم هجرت، در پی تصمیم پیامبر (ص) برای مقابله به مثل در برابر تعدی قریش به مسلمانان و حمله به کاروان تجاری آنها رخ داد. ابوسفیان مسیر کاروان را تغییر داد و لشکر قریش با هزار نفر برای مقابله با مسلمانان به بدر آمد، اما مسلمانان با وجود تعداد کم، به مدد پروردگار پیروز شدند. این پیروزی ضربه بزرگی به اعتبار و اقتصاد قریش وارد کرد و راه تجاری آنها به شمال بسته شد.
واجب شدن جهاد در سال دوم هجرت
در سال دوم هجرت پیغمبر (ص) در مدینه است که فریضۀ جهاد تشریع میشود. تا وقتی که پیغمبر در مکّه بود چون دولتی تشکیل نمیشد، شرایط برای تشکیل دولت مهیّا نبود، لذا مسلمانها تکلیف جهاد نداشتند. حتّی وقتی جلوی چشم پیغمبر پیروان او را شکنجه میکردند حضرت نمیتوانست از آنها دفاع کند. امّا حالا که دولت اسلامی تشکیل شده است و مسلمانها رو به ازدیاد هستند فریضۀ جهاد برای مقابله با خطراتی که اسلام را تهدید میکند و گسترش آیین حق واجب میشود.
اولین سریه در سال دوم هجرت
نخستین رویاروییهایی که برای اسلام با مشرکان پدید آمد، در سال دوم است. اوّلین مورد سریهای است که به نام حمزة بن عبدالمطلّب شناخته میشود و جریان از این قرار بود که گروهی از مشرکان مکّه به سرپرستی ابوجهل به اطراف مدینه آمدند ببینند مسلمانها چه موقعیّتی پیدا کردند و حضرت بعد از هجرت چه میکند.
خبر که به پیغمبر رسید حضرت فوراً عکس العمل نشان داد و شماری از اصحاب خود را که همه از مهاجرین بودند به فرماندهی حمزه به مقابلۀ اینها اعزام کرد. اوّلین بار بود که مشرکان میدیدند مسلمانها سلاح به دست میگیرند و به مقابل آنها آمدند و اگر لازم باشد با آنها وارد جنگ خواهند شد. البتّه درگیری بین آنها پدید نیامد و دو طرف از هم جدا شدند.
دومین رویارویی در سال دوم هجرت
یک ماه بعد از سریه اول میبینیم دومین رویارویی مسلمانان با مشرکان پدید میآید. این بار شماری از مشرکان به فرماندهی عکرمة بن ابی جهل به سوی مدینه میآیند و پیغمبر هم شماری از مهاجران را به فرماندهی عبیدة بن حارث، پسر عموی خود به مقابلۀ آنها فرستاد، اینجا هم جنگی در نگرفت.
مصادره اموال مسلمانان در مکه
پس از هجرت مسلمانان از مکّه به مدینه مشرکان دارایی آنها را و خانههای آنها را مصادره کردند و از این حیث به مسلمانها ضربه وارد کرده بودند. این حق در عرف اجتماعی آن وقت، در بین مردم عرب برای اسلام محفوظ بود که انتقام بگیرند. یعنی اگر به شما تعدّی صورت گرفت حقّ مقابله به مثل برای شما محفوظ است.
لذا پیغمبر اکرم (ص) هم برای اینکه به قریش نشان دهد که ما از حیث نجات مکّه و پاک کردن این مکان مقدّس از لوث شرک و بت پرستی خارج نشدیم و این هدف را در نظر داریم و هم برای اینکه مقابلهای با تعدّی سران مشرک مکّه به دارایی مسلمانها شود، تصمیم گرفتند که منافع اقتصادی آنها را به خطر بیندازند.
از آنجایی که بسیاری از بزرگان قریش بازرگان بودند و کاروانهای تجاری داشتند. لذا پیغمبر (ص) در سال دوم هجرت، چند نوبت وقتی خبر گرفت که کاروانهای تجاری قریش به سوی شمال میروند یا از شمال به سوی جنوب باز میگردند، درصدد برآمدند تا به این کاروانها حمله کنند و با اقدام دشمن مقابل به مثل کرده باشند.
سریۀ عبدالله بن جحش در سال دوم هجرت
چند سریه و غزوه در دوران پیغمبر (ص) است که در ارتباط با کاروانهای تجاری قریش صورت گرفته است که البتّه هیچ کدام اینها نه به جنگ انجامید و نه پیغمبر و مسلمانها به کاروانها دست پیدا کردند؛ به جزء یک مورد که البتّه وظیفۀ افراد این سریه حمله به کاروان نبود، بلکه کسب اطّلاعات از این کاروان بود.
سریهای است به نام سریۀ عبدالله بن جحش که پیغمبر (ص) او را با چند نفر به منطقهای به نام وادی نحله در نزدیکی مکّه اعزام کرد. خبر گرفته بودند که کاروانی بنا است همان روزها از آنجا عبور کند. تکلیف عبدالله جحش این بود که ببینند این کاروان از نظر مال التّجاره چگونه است، چند محافظ دارد و این اخبار را برای پیغمبر (ص) بیاورند.
عبدالله بن جحش وقتی به کاروان برخورد کرد، دید کاروان محدودی است، چهار نفر محافظ هم بیشتر ندارد و لذا بدون اینکه از پیغمبر اذن داشته باشد، به کاروان حمله کرد، یک نفر از آنها را کشت، دو نفر را به اسارت گرفت، یک نفر هم فرار کرد و مال التّجارۀ کاروان را مصادره کرد و با خود به مدینه آورد، غافل از اینکه حملۀ او به این کاروان در روز آخر ماه رجب اتّفاق افتاده است که از ماههای حرام بود.
اقدام خودسرانه عبدالله موجب شد که هم برای مسلمانها مسئله شود و هم مشرکان این را به شدّت بر ضدّ اسلام به دست بگیرند و تبلیغ کنند که اینها چه دینی دارند که حرمت ماه حرام را نگه نمیدارند. پیغمبر هم به عبدالله بن جحش فرمود: من به تو دستور حمله نداده بودم، لذا نه اسراء را از او تحویل گرفت و نه غنائم را.
مردم هم آنها را سرزنش کردند تا اینکه آیۀ قرآن نازل شد «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ…[1]»؛ پیغمبر از تو دربارۀ جنگ در ماه حرام سؤال میکنند. به آنها بگویید جنگیدن در ماه حرام گناه بزرگی است، امّا گناه کسانی که مسلمانها را آواره کردند و راه مسجد الحرام را به آنها بستند و اموال آنها را بردهاند گناه بزرگتری است.
در حقیقت با نزول این آیه جواز دفاع در ماه حرام تشریع شد. یعنی آغازگری به جنگ حرام است، امّا اگر شما مورد حمله قرار گرفتید، به شما تجاوز شده است، حق دارید در ماه حرام از خود دفاع کنید.
بعد از نزول این آیه بود که پیغمبر (ص) اسراء را از عبدالله بن جحش تحویل گرفت و آنها را مختار کرد که اگر میخواهند در مدینه بمانند و مسلمان شوند و اگر نمیخواهند باز گردند که یکی از آنها ماند و مسلمان شد و بعداً به شهادت رسید و دیگری پیشنهاد پیغمبر را نپذیرفت و به مکّه رفت. پیغمبر (ص) غنائم را گرفت، خمس آن را جدا کرد و بقیّه را بین افراد حاضر در آن سریه تقسیم کرد.
اهمّیّت سریه عبدالله بن جحش
این سریه اوّل درگیری است که بین مسلمانها و مشرکان پدید میآید. تا قبل از آن رویاروییها به درگیری نینجامیده بود و نخستین تلفاتی که است که مسلمانها به قریش وارد میکنند. عمر بن حضرمی اوّل مشرکی است که دست مسلمانها کشته میشود و در این سریه هم این اتّفاق میافتد و آن اسراء و غنائم هم نخستین اسیران و غنیمتهایی هستند که به دست مسلمانها میافتد و از دیگر موارد اهمیّت این سریه این است که در پی وقوع این سریه حکم جواز دفاع در ماه حرام تشریع شد.

غزوه صفوان یا بدر اولی در سال دوم هجرت
در سال دوّم هجرت حادثۀ دیگری اتّفاق افتاد که پیامبر اکرم (ص) خود به شخصه وارد عمل میشود که به غزوۀ صفوان یا بدر اولی معروف است. علّت وقوع این غزوه هم این بود که گروهی از اشرار به اطراف مدینه برای غارت کردن حمله کردند و به مقداری شترهایی را غارت کردند و گریختند. فردی هم رئیس این دسته اشرار بود به نام کُرز بن جابر فهری.
پیغمبر اکرم (ص) همانگونه که در برابر خطر دشمن اصلی، یعنی قریش عکس العمل نشان میداد برای امنیّت حکومت نو بنیاد اسلامی و مسلمانها هم که در معرض خطر اشرار واقع شده واکنش نشان داد و خود وارد عرصۀ شد. با گروهی از مسلمانان این اشرار را تعقیب کردند، تا منطقۀ بدر وارد شدند امّا به این اشرار دست پیدا نکردند.
اگر چه به آنها نرسیدند ولی آن حضرت درس بزرگی را به این گروه از افراد شرور داد که پیغمبر برای امنیّت مرزهای خود و دار الاسلام اهمّیّت بسیاری قائل است و حاضر است مسافت طولانی را به تعقیب دزدان بپیماید. لذا بعد از این کسی جرأت نمیکند به این صورت بخواهد به مدینه حمله کند و امنیّت آن را به خطر بیندازد.
قضیّه عکس شد، یعنی حالا کرز بن جابر فهری در خطر دستگیری یا مرگ قرار دارد. لذا کُرز خوف این را داشت که مسلمانها او را هر جا ببینند از بین ببرند و دستگیر کنند. چون احساس ناامنی کرد بعد از مدّتی به مدینه نزد پیغمبر (ص) آمد و عذرخواهی کرد و مسلمان شد و به این ترتیب امنیّت خود را بازیافت.
غزوۀ بدر کبری یکی از حوادث مهم سال دوم هجرت
از اهمّ حوادث سال دوم هجرت رسول خدا (ص) غزوۀ بدر کبری است که نقطۀ عطفی در دوران رسالت و پس از هجرت رسول خدا (ص) بود. با توجه به اینکه مسلمانها در مکّه مورد ظلم قرار گرفته بودند و برخی از آنها به سوی حبشه آواره شده و عدّۀ دیگری با رسول خدا (ص) مجبور به هجرت به مدینه شدند، اموال آنها غارت شده و توسّط مشرکان مصادره گردیده بود، لذا حق داشتند که برای مقابله با اقدامات خصمانۀ دشمن از آنها انتقام بگیرند و لذا قرآن این اذن و اجازه را به مسلمانها داد.
بر اساس آیۀ شریفۀ 39 سورۀ مبارکۀ حج خداوند در برابر فشاری که به مسلمانها وارد شده، اجازه داده است: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُواْ وَ إِنَّ اللَّهَ عَلىَ نَصْرِهِمْ لَقَدِير»؛ به آنان كه جنگ بر آنها تحميل مىشود رخصت جهاد و نبرد داده شد؛ زيرا به آنها ستم شده، و البته خداوند بر يارى آنها كاملا تواناست.
علت وقوع غزوه بزرگ بدر در سال دوم هجرت
امّا چرا غزوۀ بزرگ بدر پدید میآید و یک جنگ سراسری بین اسلام و مشرکان مکّه برای اوّلین بار رخ میدهد؟
در حقیقت وقوع جنگ بدر به سبب همین مسئله بود که پیغمبر (ص) میخواست در برابر تعدی مشرکان، مقابله به مثل نماید. نزدیکترین و مناسبترین راه تجاری شمال به جنوب و بالعکس از حاشیۀ مدینه میگذشت؛ بنابراین وقتی پیامبر (ص) اطلاع پیدا کرد که کاروان تجاری قریش از شام به سوی مکه در حرکت است، فرمان آماده باش داد تا مسلمانان به این کاروان حمله کنند و اموال آن را تصاحب نمایند. از این طریق هم پاسخ تجاوز مشرکان را میدادند و هم از فشار روانی سختی بر دشمن وارد میکردند.
سرپرست این کاروان، ابوسفیان بود و همه تیرههای قریش و بزرگان این قبیله در آن سهیم بودند؛ از این رو صد نفر مأموریت محافظت از این کاروان را بر عهده داشتند. ارزش این کاروان را پنجاه هزار دینار برآورد کردهاند.
پیامبر خدا (ص) به این منظور با گروهی محدود از مسلمانها که 313 نفر بودند، 81 یا 82 نفر آنها از مهاجرین و بقیّه از انصار، حرکت کردند در حالی که برخی از مسلمانها سلاح و بسیاری از آنها زره نداشتند. به نقلی یک یا دو اسب هم بیشتر نداشتند. حتّی شتر به تعداد افراد هم نبود. شتر به عنوان وسیلۀ حمل و نقل در آن دوران یک امر عادّی بود و هر فرد حتّی فقیر هم بوده باشد یک شتر را در اختیار داشت، امّا در این غزوه هر دو یا سه نفر مسلمان با یک شتر حرکت میکردند، یک نفر سواره بود و دو نفر به دنبال او حرکت میکردند و در طول مسیر، جا به جا میشدند.

از سوی دیگر ابوسفیان هم نسبت به حفظ کاروان حساسیّت نشان داد و چون از تحرّکات پیشین پیغمبر (ص) بر ضدّ کاروانهای تجاری قریش آگاه بود افرادی را فرستاد که ببینند آیا مسلمانها قصدی بر ضدّ این کاروان دارند یا خیر. او وقتی از قصد مسلمانان اطمینان پیدا کرد دو اقدام را صورت داد:
۱. مسیر کاروان را تغییر داد و راه دورتر را انتخاب کرد.
۲. فردی را با شتاب به سوی مکّه فرستاد تا به آنها خبر دهد مسلمانان قصد تصرّف کاروان را دارند.
زمانی که این خبر به قریش رسید، هزار نفر برای مقابله با مسلمانان آماده شدند. عموم بزرگان قریش جز ابولهب که بیمار بود، در این لشکرکشی حاضر شدند. آنان با هدف و نیّت جنگی تمام عیار برای ضربه زدن به اسلام بودند و با امکانات فراوان به این جنگ آمدند، ولی پیغمبر (ص) برای جنگ حرکت نکرده بود، بلکه قصد آن حضرت گرفتن یک کاروان تجاری بود.
پیامبر خدا (ص) به بدر رسید و در آنجا یقین پیدا کرد که به کاروان دست پیدا نمیکند. آن حضرت دانست که قریش از حرکت آنها آگاه شده است و ممکن است واکنش نشان دهد؛ بنابراین اگر مسلمانان به مدینه باز گردند، ممکن است آنان از پشت سر حمله کنند. لذا حضرت در بدر توقّف کرد.
وقتی ابوسفیان به لشکر قریش رسید؛ خاطرش آسوده شد که کاروان را نجات داده؛ بنابراین نیازی به جنگ ندید و می خواست که به مکه بازگردد، امّا جنگ افروزانی مانند ابوجهل و برادر عمر بن حضرمی که اوّل کشتۀ مشرکین به دست مسلمانها در سریۀ عبد الله بن جهش بود، فریاد «واعمرا» سر دادند و گفتند: «باید قدرت خود را به مسلمانها نشان دهیم که دیگر جرأت حمله به کاروانهای ما را نداشته باشند». لذا تصمیم بر جنگ گرفتند و قریش برای جنگی نابرابر در بدر مستقر شد[2].
اهداف غزوه بدر در قرآن کریم
قرآن کریم دربارۀ اهداف این جنگ و اینکه مسلمانان برای چه در مقابل دشمن ایستادند مواردی را مطرح کرده است که عبارتند از:
اوّل : احقاق حق و ابطال باطل و قطع دنبالۀ کفّار است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائفَتَينِ أَنهَّا لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَير ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُم وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحقَّ الْحَقَّ بِكلماتِهِ وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِين لِيُحِقَّ الحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُون[3]»؛
و (به ياد آريد) هنگامى كه خداوند يكى از آن دو گروه را به شما وعده مىداد كه نصيب شما خواهد شد (كاروان تجّار مكه حامل اموال تجارتى از شام به سوى مكه، و گروه مسلّح از مكه به سوى آن قافله براى حراست آنها)، و شما دوست مىداشتيد كه آن گروه غير مسلح از آن شما باشد، و خداوند مىخواست كه با كلمات خود حق را ثابت و استوار سازد و ريشه و دنباله كافران را قطع نمايد (از اين رو شما را با گروه مسلح درگير كرد) تا حق را پابرجا كند و باطل را نابود سازد هر چند گنهكاران كراهت داشته باشند.
دوم : نمایش یک سنّت قطعی خداوند برای مؤمنان و یاری آنها در قالب امدادهای الهی که در جنگ بدر برای مسلمانها پیش آمد. خداوند متعال میفرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلاً إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذينَ أَجْرَمُوا وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنين[4]»؛
و پيش از تو پيامبرانى را بسوى قومشان فرستاديم؛ آنها با دلايل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى (هنگامى كه اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتيم (و مؤمنان را يارى كرديم)؛ و يارى مؤمنان، همواره حقّى است بر عهده ما!
سوم : امدادهای غیبی و نزول فرشتگان برای یاری مؤمنان است با این آیۀ شریفه: «إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنّی مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَئكَةِ مُرْدِفِينَ وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَ لِتَطْمَئنِ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيم[5]»؛
آن گاه كه از پروردگارتان (در ميدان بدر) يارى مىخواستيد، پس درخواست شما را اجابت نمود كه من حتما يارىدهنده شمايم با هزار نفر از فرشتگان كه هزارها را در پى آورند و خداوند آن (امداد) را قرار نداد جز بشارتى (براى شما) و براى آنكه دلهايتان آرامش يابد (و گرنه آنها سياهى لشكر بودند نه مباشر قتل)، و يارى جز از جانب خدا نيست، كه خداوند مقتدر شكستناپذير و حكيم است.
چهارم : ایجاد آرامش روانی مسلمانان و نزول باران برای پاکی آنها و دفع وساوس شیطان و استحکام قلوب و پایداری آنان که در آیه شریفه به آن اشاره دارد: «إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَ يُنزِّل عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنكمُ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَ لِيربِطَ عَلىَ قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَام[6]»؛
آن هنگام كه (خداوند) به خاطر ايمنى از جانب خود خواب سبكى را بر شما مىپوشانيد و آبى از آسمان بر شما فرو مىفرستاد تا شما را بدان پاك كند و پليدى شيطان را (وسوسه شيطان يا حالت جنابت را) از شما بزدايد و دلهايتان را استحكام بخشد و گامهاى شما را بدان استوار سازد.
پنجم : ایجاد رعب در دل کفّار طبق این آیۀ شریفه از سورۀ مبارکۀ انفال: «إِذْ يُوحِى رَبُّكَ إِلىَ الْمَلَئكَةِ أَنىِّ مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ ءَامَنُواْ سَأُلْقِى فىِ قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَ اضْرِبُواْ مِنهمْ كُلَّ بَنَان[7]»؛
هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مىكرد كه من با شما هستم، پس كسانى را كه ايمان آوردهاند ثابت قدم داريد، به زودى در دلهاى آنان كه كفر ورزيدهاند ترس مىافكنم، پس ضربهها را بر فراز گردنها بزنيد (بر فرق آنها) و همه سر انگشتانشان را قلم كنيد.
ششم : بیان عاقبت دشمنی با رسول خدا (ص): «ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَن يُشَاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَاب»؛
اين (كيفر) به خاطر آن است كه آنها با خدا و رسول او ستيزه و دشمنى نمودند، و هر كس با خدا و رسولش ستيزه و دشمنى كند پس (بداند كه) همانا خداوند سختكيفر است.

پیروزی مسلمانان در غزوه بدر در سال دوم هجرت
این رویارویی به نبردی بزرگ ختم شد که در میان ناباوری مسلمانان با وجود کمی عدّه و عُدّه با وعدههای الهی پیروز شدند و ضربهای بزرگ از نظر حیثیتی به قریش وارد شد.
در تاریخ قریش سابقه نداشت در جنگی با دشمن این شمار از بزرگان آنها که شمار آن به هفتاد نفر میرسید، کشته شوند. اعتبار آنها در هم شکست و حیثیّت آنها به شدّت زیر سؤال رفت؛ چرا که قریش به عنوان معتبرترین قبیلۀ عرب شناخته میشد و افتخار کلیدداری کعبه را آنها با خود داشتند.
علاوه بر آن از نظر اقتصادی هم به آنها لطمۀ بزرگی وارد شد؛ به این دلیل که راه تجارتی قریش به سمت شمال بسته شد؛ زیرا مشرکان از حملات مشابه هراس داشتند. این امر، موجب شد که سودآورترین تجارت آنها که با مناطق شمال (فلسطین، شامات، مصر و گاهی ایران) صورت میگرفت، تعطیل شود.
این راه از سال دوم تا پایان سال ششم که قرار داد صلح حدیبیه منعقد شد، بسته ماند.
نکات کلیدی و پاسخ به سوالات پرتکرار
- چرا سال دوم هجرت در تاریخ اسلام اهمیت دارد؟
سال دوم هجرت نقطه آغاز تشکیل حکومت اسلامی در مدینه است. در این سال جهاد واجب شد، پیمانها تثبیت شدند و نخستین جنگ بزرگ اسلام، بدر، رخ داد. - مهمترین وقایع سال دوم هجرت چه بود؟
وجوب جهاد برای مسلمانان
سریه عبدالله بن جحش
غزوه صفوان (بدر اولی)
غزوه بدر کبری
این رویدادها پایههای قدرت مسلمانان را مستحکم کرد. - اولین سریه در اسلام چه بود و چرا انجام شد؟
اولین سریه به فرماندهی حمزة بن عبدالمطلب انجام شد. هدف آن نشان دادن قدرت دفاعی مسلمانان پس از هجرت و مقابله با تهدیدات قریش بود. - چرا وجوب جهاد در سال دوم هجرت تشریع شد؟
با تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، مسلمانان برای دفاع از دین و مقابله با تهدید مشرکان موظف به جهاد شدند؛ برخلاف دوران مکه که دفاع ممنوع بود. - سریه عبدالله بن جحش چه اهمیتی داشت؟
این سریه نخستین برخورد مسلحانه مسلمانان با قریش بود. اگرچه با حواشی ماه حرام همراه شد، اما سبب نزول آیه جواز دفاع در ماه حرام شد. - غزوه بدر کبری چه تاثیری در تاریخ اسلام داشت؟
غزوه بدر نخستین نبرد بزرگ میان مسلمانان و قریش بود که با پیروزی تاریخی مسلمانان به پایان رسید و اعتبار مشرکان به شدت آسیب دید. - چه عواملی باعث پیروزی مسلمانان در بدر شد؟
ایمان و روحیه قوی مسلمانان
امدادهای الهی و نزول فرشتگان
رهبری پیامبر (ص)
اختلافات داخلی مشرکان
دوره تاریخ معصومین
این مقاله بخشی از درسهای تاریخ معصومین است که توسط استاد ارجمند دکتر رجبی دوانی در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
[1] . سوره بقره، آیه ۲۱۷.
[2] . واقدی، المغازی، ۱/۱۹، ۱۵۲.
[3] . سوره انفال، آیه 7 و 8.
[4] . سوره روم، آیه ۴۷.
[5] . سوره انفال، آیه 9 و 10
[6] . همان، آیه 11.
[7] . همان، آیه 12.