فهرست مطالب این مقاله را ببینید
نشانههای ظهور مجموعه اتفاقاتی است که قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) پیش میآید. بدیهی است که شناخت نشانههای ظهور حضرت مهدی (عج) برای منتظران آن حضرت از اهمیت فراوانی برخوردار است. این نشانهها، مانند چراغی در تاریکی انتظار، ما را به سوی آمدن امام زمان (عج) راهنمایی میکند و خبر میدهد که ظهور منجی عالم بشریت نزدیک است. در این مقاله به بررسی این نشانهها میپردازیم.
نشانههای ظهور در کلام امام جعفر صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) میفرمایند: «قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ[1]؛
پیش از قیام قائم، پنج نشانه خواهد بود که همگی از علائم حتمی ظهور است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشتن نفس زکیه و فرو رفتن زمین در بَیداء».
توضیحات دکتر میرباقری درباره نشانههای ظهور
نشانههای ظهور چیست؟
نشانههای ظهور ، حوادثی است که در آستانه قیام حضرت مهدی (عج) رخ میدهند که به حتمی و غیر حتمی تقسیم میشوند. علائم حتمی، نشانههایی هستند که پیش از ظهور به طور حتم اتفاق خواهد افتاد؛ مانند صیحه آسمانی، خروج سُفیانی، قیام یَمانی، قتل نفس زَکیّه و خَسفِ بَیداء. نشانههای غیر حتمی علائمی است که ظهور حضرت ولی عصر (عج) بدون این که آنها اتفاق بیفتد هم امکان دارد، مانند خراب شدن دیوار مسجد کوفه، طلوع خورشید از مغرب، تبدیل شدن گروهی از بدعت گزاران به بوزینه و خوک و … .
صیحه و فزع
یکی از « نشانههای ظهور حضرت مهدی (عج)» صیحه آسمانی است که به صورت معجزه اتفاق میافتد. منظور از صیحه؛ صدای بلند و مهیبی است که از آسمان شنیده میشود و فزع؛ ترس و وحشتی است که از آسمان میرسد. در احادیث و روایات برای صیحه آسمانی ویژگیهایی ذکر شده است:
- همه انسانها آن را به زبان خود میشنوند؛
- ندا از آسمان شنیده میشود؛
- از نزدیک و دور یکسان شنیده میشود؛
- انسانهای خواب را بیدار کرده و همه را به وحشت میاندازد؛
- برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب است؛
- پس از ندا نام حضرت مهدی (عج) بر سر زبانها میافتد.
امام محمد باقر(ع) میفرماید: «وَ إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ خُرُوجِهِ … وَ صَيْحَةً مِنَ السَّمَاءِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ[2]»؛ از علائم خروج مهدی … فریاد آسمانی در ماه رمضان است.
امام صادق(ع) نیز میفرماید:« وَ الْفَزْعَةُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ …. هِيَ آيَةٌ تُخْرِجُ الْفَتَاة مِنْ خِدْرِهَا وَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ الْيَقْظَان[3]»؛ … و فزعى در ماه رمضان حادث خواهد شد … كه زنان جوان را سرآسيمه از پشت پرده ها بيرون مى آورد و انسان خواب را بيدار و بيدار را به فزع وا مى دارد.
امام زمان (عج) در توقیع خود به علی بن محمد سمری فرمود: «… آگاه باش هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعا کند، او دروغگو است[4]».
در زمان وقوع این نشانه حتمی ظهور، اتفاقاتی میافتد. در روایات آمده است در شب جمعه یا شب بیست و سوم رمضان ندایی از جانب جبرئیل امین سر داده میشود که همه مردم، آن را در هر جایی که باشند به زبان خود میشنوند و پس از آن نام مهدی بر سر زبانها میافتد. این صیحه بشارت به ظهور حضرت قائم (عج) میدهد و نام مبارک حضرت و حق بودن قیام ایشان را بیان میکند[5].
همچنین روایت است که در پایان روز، صدایی از جانب شیطان شنیده میشود تا مردم را گمراه کند و بر حق بودن عثمان بن عفان شهادت میدهد. افرادی که در عصر غیبت به حضرت مهدی (عج) معتقد و از منتظران واقعی بودند به ندای حق لبیک خواهند گفت و آنهایی که مخالف وعده الهی بودهاند و در مقابل جریان ظهور مخالفت میکردند با ندای شیطان گمراه خواهند شد[6].
خروج یمانی
از دیگر نشانههای ظهور ، خروج یمانی است. یمانی، لقب فردی است از نسل امام حسین (ع) که از اهالی یمن است. او سرداری است که قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) بر علیه منحرفان از دین قیام میکند و مردم را به سوی حضرت دعوت مینماید، بعد از خروج سفیانی با او مبارزه کرده و همچنین سرزمین قسطنطنیه و روم را فتح مینماید.
این قیام نیز به فرمایش امام صادق (ع) یکی از نشانههای ظهور است و پیامبر اکرم (ص) در روایتی از یمانی با عنوان منصور یاد کردهاند که یاری دهنده حضرت حجت است[7]. همچنین امام باقر (ع) میفرمایند: «در میان پرچمها، پرچمی هدایت کننده تر از پرچم یمانی وجود ندارد و مردم را به سمت حضرت مهدی دعوت میکند[8]».
خروج سُفیانی
در حدیث امام صادق (ع) یکی از پنج رویداد حتمی در هنگام ظهور حضرت بقیة الله (عج) که از نشانههای ظهور هستند، خروج سفیانی است که در منطقه شام رخ میدهد.
ویژگیهای سفیانی
همانطور که گفته شد، خروج سفیانی از نشانههای ظهور است. سفیانی مردی سرخرنگ، بور، چشم آبی، پیشانی پهن و چهار شانه است و صورتی خشن دارد و اثر آبله بر صورتش مشهود است. نقطه سفیدی در چشمش هست که هر که او را ببیند گمان میکند که کور است؛ در حالیکه
اینطور نیست و او خبیثترین مردم است که هیچگاه خدا را نپرستیده است[9]. آنچه در مورد سفیانی گفته شده این است که او از نوادگان ابوسفیان است و چهرهای خونریز و بیرحم دارد و مردم از دیدن او وحشت میکنند.
سفیانی به قدری بددل و شکاک و سنگدل است که همسر خودش را که مادر فرزندانش است، زنده به گور میکند؛ برای اینکه میترسد جای او را لو بدهد[10].
او قبل از خروج با اظهار زهد و بیاعتنایی به دنیا و پوشیدن لباسهای کهنه و نان و نمک خوردن و بذل اموال فراوان، دلهای افراد جاهل و اراذل و اوباش و همچنین گروهی از علمای سادهلوح را نیز به خود جذب کرده، بدین وسیله طرفدارانی پیدا میکند.
بنابر روایتی از امام رضا (ع) در نشانههای ظهور میفرمایند، ظهور قائم (عج) از جانب خدا حتمی است، خروج سفیانی هم حتمی است و بدون خروج سفیانی قائم ظهور نخواهد کرد[11].
خَسفِ بَیداء
از دیگر نشانههای ظهور امام مهدی (عج)، خَسفِ بَیداء است. در آیه ۵۱ سوره سبأ آمده است: «وَلَوْ تَرىٰ إِذْ فَزِعُوا فَلاٰ فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكٰانٍ قَرِيبٍ»، امام علی(ع) در ذیل این آیه به سفیانی اشاره کردهاند و فرمودند که او ۹ ماه بر شام حکومت میکند و پس از آنکه به سوی مدینه لشکرکشی میکند، در بَیداء، خداوند لشکر او را در زمین فرو میبرد[12]. او در دوران حکومت خود جرم و جنایات زیادی مرتکب میشود و خونهای زیادی را به ناحق میریزد و در نهایت به وعده خداوند هلاک میشود.
همچنین امام محمدباقر(ع) میفرماید: «سفیانی گروهی را به مدینه روانه میکند و مهدی از آنجا به مکه میرود. خبر به فرمانده سپاه سفیانی میرسد و لشکری را به تعقیب وی میفرستد. هنگامی که سپاه سفیانی وارد سرزمین بیداء میشوند، ندایی از آسمان بلند میشود: «ای دشت، آن قوم را نابود ساز» در این هنگام، زمین لشکر سفیانی را در خود فرو میبرد و همگی به جز سه نفر، از بین میروند[13]».
بنابر برخی روایات، دو نفر از لشکر سفیانی پس از این حادثه زنده میمانند که یکی از آنها به سوی امام زمان(ع) رفته و در مکه خبر نابودی لشکریان سفیانی را به او میدهد و دیگری به سوی سفیانی میرود تا خبر ظهور امام مهدی (عج) و از بین رفتن لشکر را به او برساند.[14]
قتل نَفسِ زَکیّه
یکی دیگر از « نشانههای ظهور حضرت مهدی(عج)» کشتهشدن نفس زکیّه (انسان پاک) است. او یکی از یاران امام مهدی (عج) و انسانی صالح و باتقوا است. نفس زکیه از نسل امام حسین (ع) است[15] و قبل از قیام امام زمان (عج) در مسجدالحرام کشته میشود و نامش محمد بن حسن است[16].
حضرت مهدی (عج) او را برای هدایت مردم به مکه میفرستد و خطاب به یارانش میفرماید: «اهل مکه مرا نمیخواهند، اما من کسی را به سوی آنها میفرستم تا حجت بر آنها تمام شود. هنگامی که نفس زکیه به مکه می رود و در کنار کعبه خود را معرفی میکند که نماینده حضرت مهدی (عج) است، مردم بر او هجوم آورده و بین رکن و مقام سرش را میبُرند[17].
از امام صادق (ع) روایت است که بین قیام قائم آل محمد و کشته شدن نفس زکیه پانزده شب فاصله خواهد بود[18].
هلاکت دجال در نشانههای ظهور
از دیگر نشانههای ظهور حضرت مهدی (عج) ، خروج دجال است. دجال ستمکار و دروغگویی است که باطل را به صورت حق نشان میدهد و مردم را در آخرالزمان گمراه و منحرف میکند. درباره این که دجال یک فرد معین است یا یک جریان انحرافی، نظرات مختلفی بیان شده است که در ادامه بیان میگردد:
۱) دجال شخصى است که یک چشم دارد و كارهاى خارق العاده اى با سحر و جادو انجام مىدهد.
2) دجال نام شخص خاصی نیست، پیامبر اکرم (ص) فرمود: «قیامت بر پا نمیشود تا وقتی که مهدی (ع) از فرزندانم قیام کند و مهدی(ع) قیام نمیکند تا وقتی که شصت دروغگوی حیلهگر خروج کنند[19]».
3) نظر دیگر آن که دجّال همان ابليس (شيطان) است.
4) احتمال مىرود كه دجّال همان «سفيانى» است كه در روايات شيعه به خروج او در آخر الزمان تأكيد فراوان شده است.
5) مقصود از دجّال همان «اسرائيل» است.
6) احتمال هم دارد منظور از دجال همان استکبار جهانی باشد که مردم به ویژه مسلمانان را فریب میدهد و با قدرت صنعتی و نظامی مردم را به وحشت میاندازد.
شایان ذکر است در منابع حدیثی اشاره چندانی به خروج دجال و فتنههای قبل از ظهور نشده و تنها به کشته شدن دجال به دست حضرت صاحب الزمان (عج) یا حضرت عیسی (ع) سخن گفتهاند[20].
همچنین پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «الدَّجَّال اسْمُهُ فِی الْأَوَّلِینَ وَ یخْرُجُ فِی الْآخِرِینَ»؛ نام دجال در کلام پیشینیان آمده اما وجودش در آینده است[21].
آرماگدون
آرماگدون ( Armageddon ) که عدهای از آن سخن میگویند حادثه بزرگی است که پیش از ظهور مهدی (عج) اتفاق خواهد افتاد و از نشانههای ظهور است. آرماگدون یک واژه انگلیسی است که از کلمه «هارماجدون» در زبان یونانی گرفته شده است و در اصطلاح خاص به معنای «نبرد حق و باطل در آخرالزمان» است.
آنچه در کتاب مقدس گفته شده، این است که نبرد آرماگدون با رجعت حضرت عیسی (ع) و مبارزه با دجال و شکست دادن و کشتن او به پایان میرسد.
بعضی معتقدند آرماگدون همان حادثه بزرگی است که ائمه معصومین (ع)، از آن به «قرقیسیا» نام میبرند و از آن خبر دادهاند که میلیونها نظامی از آمریکا، اروپا، روسیه، ترکیه، مصر و دولتهای مغرب عربی به اضافه سربازانی از سرزمین شام شامل کشورهای سوریه، اردن، لبنان، فلسطین و اسراییل همگی در ناحیهای در این محدوده تحت عنوان قرقیسیا با یکدیگر برخورد کرده و پس از درگیری، این سفیانی است که پس از آن که همگی را مانند کشتزاری درو شده در میآورد، بر همه آنها پیروز میشود[22].
در صحیحه میسر از امام باقر (ع) نقل است که فرمود: «ای میسر! از اینجا تا قرقیسیا چقدر راه است؟» عرض کردم: «همین نزدیکیها، در ساحل فرات قرار دارد.» پس حضرت فرمودند: «اما در این ناحیه واقعهای اتفاق خواهد افتاد که از زمانی که خداوند متعال آسمانها و زمین را آفریده بیسابقه بوده، چنانکه تا وقتی آسمانها و زمین برپا هستند، واقعه ای همچون آن اتفاق نخواهد افتاد…سفرهای است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر میشوند»[23].
این حادثه قرقیسیا همان حادثه بزرگی است که پیش از ظهور حضرت حجة بن الحسن العسکری (ع) رخ میدهد و چون این حادثه به سفیانی ارتباط دارد و خروج سفیانی از نشانههای ظهور امام زمان (عج) است وقوع این حادثه حتمی است.
حضرت بقیة الله (عج) پس از حادثه قرقیسیا با سفیانی نبرد خواهند کرد و بعد از شکست دادن او و فرو رفتن سپاهش در منطقه بیداء، بین مکه و مدینه، برای دیدار با حضرت عیسی (ع) رهسپار قدس خواهند شد.
نکته قابل توجه این است که شاید شباهتهایی بین وقایع آرماگدون و نبرد قرقسیا باشد اما نمیتوان گفت که حتما یکی است.
در پایان، ما تابع مشیت الهی هستیم، اما دست به دعا برمیداریم و از او میخواهیم که بر غیبت مهدی فاطمه (عج) پایان بخشد و نعمت ظهور او را بر ما ارزانی بدارد. منتظران چشم به راه را از حسرت دیدار آن آفتاب پشت ابر برهاند و از درازای غیبت نجات بخشد و زندگی در دولت کریمانه حضرتش را نصیب و روزی ما گرداند.
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
تحقیق و پژوهش: زهرا ترابی (سطح ۳ حوزه ، دانشجوی دکترای تاریخ تشیع)
[1] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج2، ص650، ح7.
[2] . کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 328، باب 32، ح 7.
[3] . الغیبه (نعمانی)، ص 252، باب 14.
[4] . همان، ص 395.
[5] . وافی، ج ۲، ص 445 و 446.
[6] . کشف الغمه، ج۳، ص260.
[7] .همان، ص 39ـ 40.
[9] . بحارالانوار، ج 52، ص 206 و254؛ الغیبه نعمانی، ص 306.
[10] . کمال الدین، ج ۲، ص 651، باب 57، ح10.
[11] .قرب الإسناد، ص 374، ح 1329.
[12] . الغیبه نعمانی، ص 305.
[13] . الغیبه نعمانی، ص 280، ح67.
[14] . بحارالانوار، ج53، ص 10.
[15] . تفسیرعیاشی، ج۱،ص65.
[16] . کمال الدین،ج۱، ص331، ح16.
[17] . بحارالانوار، ج۲، ص 307.
[18] . کمال الدین، ج۲، ص649، ح2.
[19] . الارشاد، ج2، ص371.
[20] . بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۴ و 308.
[21] . خصال، ج۲، ص457 و 458.
[22] . لازم به ذکر است که در روایات از کشورهای درگیر در واقعه «قرقیسا» با عنوان «ترک » و «روم » تعبیر شده که ظاهرا نویسنده با تطبیق روم بر کشورهای غربی، از آن با عنوان «امریکا» و «اروپا» یاد کرده است.
[23] . الغیبه نعمانی، ج8، باب 14، ص 267، ح 36.