معنای توحید و جایگاه آن در زندگی انسانها
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
توحید یکی از مباحث ریشهای و اصلی در علوم دینی و عقاید قرآنی است. اهمیت این علم از آن جهت است که به خالق هستی میپردازد و بینظیر بودن خداوند را از جهات مختلف بیان میکند. توحید پایه و اساس دیگر علوم عقایدی است.
برخی از مباحثی که در این مقاله بررسی میشود عبارتند از:
- معنای لغوی و اصطلاحی توحید
- بررسی علم توحید
- پیشینه توحید (توحید امری فطری است)
- توحید در قرآن
- جایگاه و ضرورت توحید
- انواع توحید
- معرفی کتب توحیدی
- و…
چکیده مطلب
معنی توحید
«توحید» در لغت یعنی یگانه گردانیدن، یکی کردن، حکم به واحد بودن چیزی دادن و در اصطلاح به معنای یکی دانستن خدا، به خدای یگانه ایمان داشتن، یگانه پرستی و یکتا پرستی میباشد. 1
علم توحید
علم توحید، علمی است که یکتایی خداوند و نفی شرک و یگانگی ذات احدیت را با صفات او بیان کرده و با دلیلهای عقلی و نقلی (آیات و احادیث) به اثبات میرساند.
در آغاز قرن دوم هجری که عقاید مسلمانان دستخوش افکار و شبهات گشت، دانشمندان اسلامی بر آن شدند که علمی به نام «علم توحید» یا علم کلام -که مبتنی بر استدلالهای عقلی و نظری و مرکّب از آیات و روایات است- تأسیس کنند، و از این رهگذر، اصول عقاید حقّه را از اوهام و افکار شرک آمیز پاکسازی نمایند. 2
پیشینۀ توحید و یکتا پرستی: توحید فطری است
از قرآن کریم در مییابیم که توحید و یکتاپرستی، دارای پیشینهای به اندازۀ عمر آدمی است و یکتاگرایی با نخستین آدمی که پا بر روی کرۀ زمین گذاشت، همراه بوده است. توضیح آنکه قرآن کریم از انسان به عنوان کسی یاد میکند که فطرت خداجو داشته، گرایش فطری به پروردگار خود دارد.
بدیهی است که این گرایش فطری به پروردگار و این یکتاگرایی، شامل نخستین انسان نیز شده، و بر این اساس، پیشینۀ یکتا پرستی به نخستین انسانهای کرۀ زمین برخواهد گشت.
توحید در قرآن
قرآن کریم در این باره میفرماید:
پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن؛ با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است.
زراره میگوید:
از امام باقر (علیه السّلام) دربارۀ مفهوم آیۀ شریفۀ «فِطرَتَ اللَّـهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيها» سرشتی که خداوند، مردم را بر آن سرشته است، پرسیدم، امام فرمود:
منظور این است که خداوند هنگام گرفتن پیمان بر معرفتش و بر این که او پروردگارشان است، آنان را بر فطرت توحید سرشته است.
گفتم: خداوند، آنها را مورد خطاب قرار داد؟ امام سرش را تکان داد و فرمود: بله، اگر چنین نبود، نمیدانستند چه کسی پروردگار و روزی دهندهشان است. 4
شهید مطهری در این باره میگوید:
امروزه اجمالاً جزو مسلّمات شمرده میشود که تاریخِ دین و یکتا گرایی با تاریخ بشر توأم است؛ یعنی تا آنجا که میشود از بشر و از زندگی بشری سابقهای به دست آورد، از دین و مذهب در همان جا سابقهای وجود دارد. نمیتوان جامعهای را در تاریخ پیدا کرد که در آن جامعه، اصلاً دین وجود نداشته است و هیچ گونه مراسمی به عنوان مراسم دینی که همراه با نوعی تقدیس و یکتا گرایی است، به هیچ شکل و صورتی نبوده است. 5
برای مطالعه بیشتر در این باره به این منابع مراجعه کنید:
ساموئل کینگ، جامعه شناسی، صفحه 126؛ مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، صفحه 17 و 18؛ الکسیس کارل، نیایش، صفحه 16؛ هانس کونگ، دین و اخلاق، صفحه 61؛ مرتضی مطهری، گنج مقاله، صفحه 13)
علاقمندان می توانند درس توحید در قرآن یا دوره جامع عقاید قرآنی را به صورت ویدیویی، صوتی یا متنی از سایت ایمانور دریافت نمایند.
جایگاه توحید در فرهنگ اسلام و ادیان توحیدی
«توحید» اصطلاحی مهم در فرهنگ و معارف اسلامی است. از آنجا که «توحید» محوریترین آموزۀ اسلام و دیگر ادیان توحیدی است، بازتاب گسترده و گوناگونی داشته، و در علوم و معارف دینی، مباحث گستردهای بدان اختصاص یافته است.
انبوهی از یادکردههای قرآنی –که مستقیم یا غیر مستقیم به موضوع یگانگی پروردگار اشاره دارد- نشان دهندۀ میزان ارزشمندی این مبحث در نگاه قرآنی است. در تبیین ابعاد مختلف اندیشۀ توحید میتوان به برخی از کلیدیترین قالبهای کاربرد آن توجه کرد.
هر مسلمان روزانه بارها در اذان با جملۀ «أشهد أن لا إله الّا الله» به یگانگی پروردگار شهادت میدهد و در تشهّد هر نماز با جملۀ «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ» به تکرار و یادآوری دوبارۀ وحدانیّت پروردگار میپردازد.
جملۀ مشهور «قُولوا لا إلَهَ إلّا الله» نیز که آموختهای از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود و بعدها به عنوان شعار گونهای از سوی مسلمانان به کار میرفت، نمونۀ مناسبی از همین دست کاربردهاست.
گسترۀ پهناور پرداختهای قرآنی به موضوع یگانه پرستی، رابطه میان مفهوم الوهیت با ربوبیّت و خالقیّت و نیز مبحث تقابل توحید با شرک، از مهمترین شاخصهای قابل بررسی در این باره هستند. 6
«اصل توحید و خدا شناسی» مبناییترین اصل در معارف دینی است که همۀ معارف دیگر دینی، با واسطه و بدون واسطه بر روی آن بنا شده است.
توحید به منزلۀ ریشهای است که دیگر اصول دین و فروع آن، ساقه و شاخهها و میوههای این ریشه میباشند.
توحید از سویی مبدأی است که معارف دین با آن آغاز میشوند و از سوی دیگر غایت و مقصدی است که معارف دین، راهنمای رسیدن به قلّۀ آن میباشند. به عبارت دیگر، «توحید» حرف اوّل و آخر دین است و همۀ پیامبران الهی هدف اصلی خود را دعوت به توحید و عبودیت خداوند قرار میدادند.
در سایۀ تبیین درست این اصل، بسیاری از آموزههای دینی، مفهوم و جایگاه درست خود را پیدا میکنند و در مقابل تحریف این اصل، سبب کج فهمی دیگر معارف دین میگردد، که برای نمونه میتوان به انحراف وهابیت از تبیین درست این اصل اشاره کرد که به سبب تحریف در معنای توحید، جمع زیادی از مسلمانان را مشرک بنامند و به این بهانه، جان و مال آنان را حلال شمرده، دست به جنایتهای عظیمی بزنند. و نیز تبیین نادرست این اصل، سبب میشود، آثار عظیمی که برای رهایی انسان دارد، از دست داده و به یک امر پیش پا افتاده تبدیل گردد…
از نگاه بزرگانی مثل مقام معظّم رهبری، معنای «توحید» صرفاً یک نظریهای فلسفی نیست، بلکه یک نظریۀ زیر بنایی در مورد انسان و جهان و نیز یک دکترین اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است. از دیدگاه ایشان در میان واژههای مذهبی و غیر مذهبی، کمتر واژهای میتوان یافت که تا این حد سرشار از مفاهیم انقلابی و سازنده و ناظر به ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی و تاریخی انسان باشد، و به همین دلیل، همۀ دعوتها و نهضتهای الهی در طول تاریخ با اعلان یگانگی خدا و ربوبیّت انحصاری او آغاز گریدیده است. 7
اساساً شناسایی مبدأ عالم، یکی از دغدغههای بشریت در طول تاریخ بوده است، و بخش عمدهای از منابع دینی به شناخت و توصیف مبدأ هستی پرداختهاند.
اهمّیّت و ضرورت خدا شناسی از جهت آثاری است که در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد، به گونهای که در زندگی یک انسان خداباور و موحّد با زندگی یک انسان ملحد و یا مشرک، تفاوت بنیادین دارند. اعتقاد انسان به خدا و تصویری که از اوصاف و افعال خداوند دارد، تأثیر شگرفی در انگیزه، نیّت، اخلاق و رفتار انسان میتواند داشته باشد.
از نگاه مقام معظّم رهبری، باور به خداوند یگانه، خلاصۀ همۀ آرمانهای بشری است، و پیامبران با شعار توحید، همۀ مقصود خود را بیان میکردند و هیچ مفهومی به اندازۀ مفهوم توحید در سراسر تاریخ، موجب رهایی انسان و مایۀ نجات خلقهای ستمدیده نبوده است.
آگاهی کامل از توحید، نه فقط برای کسانی که به جهان بینی توحیدی باور دارند، لازم و بایسته است، بلکه شناخت توحید برای همۀ افرادی که در پی آرمانهای انسان هستند، امری ضروری و حیاتی است. 8
جایگاه علم توحید
از نگاه دانشمندان علم توحید وعلمای علم کلام، «علم توحید» شریفترین علمهاست، زیرا از کسی سخن میگوید و دربارۀ اسماء و صفات موجودی بحث میکند، که شریفترین موجودهاست، و آن خداوند تبارک و تعالی است. بنابراین، علمی که دربارۀ شریفترین موجودها بحث میکند، شریفترین علمها خواهد بود. به تعبیر سیّد حیدر آملی 9:
علّت برتری علم توحید بر دیگر علوم این است، که برتری علم به برتری معلوم (یعنی چیزی که علم به آن تعلّق میگیرد) هست؛ و چون در جهان هستی، معلومی، برتر از خداوند نیست، پس علم به او نیز برترین علوم است. همچنین است عالِم به علم توحید، که او نیز برتر از دیگر عالمان است، زیرا او به کسی علم پیدا نمود که برترین است. بنابراین کسی که به موجودی علم پیدا کرد که برترین موجودات است، چنین کسی نیز برتر از همۀ عُلما خواهد بود. و برای همین است که عالمان به توحید، در ردیف خداوند و فرشتگان قرار میگیرند.
چنانکه خداوند فرمود:
خدا که همواره به عدل، قیام دارد، گواهی میدهد که جز او هیچ معبودی نیست؛ و فرشتگان (او) و دانشوران (نیز گواهی میدهند که) جز او که توانا و حکیم است، هیچ معبودی نیست.
و در جای دیگر خداوند عالمان به علم توحید را در ردیف خود در آورده و فرمود:
اوست کسی که این کتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستاد. پارهای از آن، آیات محکم (=صریح و روشن) است. آنها اساس کتابند؛ و (پارهای) دیگر متشابهند (که تأویل پذیرند.) امّا کسانی که در دلهایشان انحراف است، برای فتنهجویی و طلب تأویل آن (به دلخواه خود)، از متشابه آن پیروی میکنند. با آنکه تأویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسی نمیداند، (آنان که) میگویند: «ما بدان ایمان آوردیم، همه (چه محکم و چه متشابه) از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان کسی متذکّر نمیشود.
ثمرات توحید و یکتاگرایی
«یکتا گرایی» به این معنا که تنها خدا را «مسبّب الاسباب» و «سبب ساز» و «سبب سوز» دانستن، و فقط او را پروردگار خود شناختن، و نتها از او چشمداشت پاداش و گرهگشایی داشتن، و همۀ قدرتها و همۀ هستی را فقط مقهور او دانستن دارای آثار و ثمرههای علمی در زندگی انسان موحّد است، که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
اما توضیح مطلب:
1- رویش امید و دلگرمی در قلب
انسانی که زمام همۀ امور هستی را فقط در دست خدا میداند، و او را چارهساز حقیقی و قدرت شکستناپذیر میشناسد، و از رحمت و حکمت و دانش بیپایاینش باخبر است، انسانی امیدوار بوده، هیچ گاه –حتّی در سختترین شرایط و رخدادها- ناامید نمیشود؛ زیرا به پروردگاری توکّل نموده که آنچه برای بندهاش مقدّر میکند به صلاح او بوده و قادر است هر زمان که اراده کند، در کار بندهاش گشایش ایجاد کند، و گره از کار فرو بستهاش بگشاید، و شکستها و آسیبهای او را به سکّویی برای پرواز و تعالی تبدیل کند.
به تعبیر علامه طباطبایی (ره):
اگر انسان بر اساس غریزۀ حقیقت جوی خود، به پرسشهایی که درخصوص آفریگار جهان و پدیدآورندۀ عالم هستی، برای او جلوهگر میشود، پاسخ مثبت دهد، و مبدأ فناناپذیری برای پیدایش جهان و گردش نظام شگفتآور آن اثبات کند و همه چیز را به ارادۀ شکستناپذیر او که بر آمده از قدرت وعلم بیپایان اوست، ارتباط دهد، در این هنگام، یک نوع دلگرمی و امیدواری سراسر وجودش را خواهد گرفت، و در سختیها و دشواریهایی که در مسیر زندگی با آنها برخورد میکند و در مشکلاتی که راه هر گونه چارهجویی را بر وی میبندد، هیچ گاه دچار ناامیدی نخواهد شد، زیرا میداند که زمام هر علّت و سببی –هر اندازه هم که نیرومند باشد- به دست توانای خداوند بزرگ است و همه چیز زیر فرمان اوست.
چنین کسی هرگز تسلیم اسباب و علل نمیشود و آن گاه هم که اوضاع جهان به کام وی پیش میرود، مغرور نگشته و باد در دماغ نمیاندازد، و موقعیت خود و جهان را فراموش نمیکند؛ زیرا میداند که اسباب ظاهری، سر خود نیستند و طبق فرمانی که از پیشگاه خدای متعال دریافت میکنند، پیش میروند.
چنین انسانی درک میکند که در جهان هستی جز در برابر خدای بزرگ، نباید سر تعظیم فرود آورد، و نسبت به هیچ فرمانی جز فرمان او نباید تسلیم مطلق شد.
امّا کسی که به توحید باور ندارد، و پاسخی به پرسشهای فطری خود نمییابد، از آن امیدواری و واقعبینی، و از این بلند طبعی و شجاعت فطری برخوردار نیست.
از اینجاست که می بینیم در ملّتهایی که روح مادیّت در آنها غلبه دارد، روز به روز، خودکشی زیادتر میشود و کسانی که همه دلبستگیشان به اسباب حسّی دنیوی است، با بروز کوچکترین اوضاع نامساعد، از سعادت خود ناامید شده به زندگی خود خاتمه میدهند.
ولی کسانی که از نعمت توحید و خداشناسی برخوردارند، حتّی آن گاه که خود را در کام مرگ مشاهده میکنند، ناامیدی را به خود راه نمیدهند، و به اینکه خدای توانا و بینایی دارند، دلگرم و امیدوارند. حضرت امام حسین (علیه السّلام) در آخرین ساعات زندگی خود که از هر سو هدف شمشیر دشمن بود، میفرمود: تنها چیزی که این مصیبت ناگوار را بر من آسان میسازد، این است که خدا را پیوسته ناظر بر اعمال خویش میبینم.» 12
2- رهایی از بندگی و بردگی در برابر غیر خدا
آنکه خدا را به یگانگی شناخت و به این باور رسید که تنها او سزاوار بندگی است، و فقط او را پروردگار روزیبخش و زمامدار همۀ امور هستی دانست، هرگز حاضر نخواهد شد زیر بار بندگی و بردگی دیگران رود، چرا که پذیرش بندگی و بردگی غیر خدا، خود، شرک است، و شرک نیز با توحید، ناسازگار است.
از دیدگاه بزرگانی مثل مقام معظّم رهبری، توحید دارای دو جزء است: یکی «الله» و دیگری «لا إله إلا الله.»
یکی اثبات «الله» و دیگری نفی هر معبودی جز الله. یعنی اثبات ولایت الله و نفی ولایت غیر الله. یکی اطاعت و عبودیت پروردگار عالم، و دیگری سرپیچی از اطاعت و عبودیت غیر خدا. از منظر ایشان، روح توحید عبارت است از اینکه انسان غیر خدا را عبودیت نکند و در برابر غیر خدا پیشانی بندگی به زمین نساید. اساساً توحید به معنای حاکمیت ارزشهای الهی بر جامعه و نفی حکومت طاغوتی، استبدادی و فاسد و طغیانگر است. 13
در واقع در دوران سلطۀ استکبار، غفلت از توحید ناب اسلامی و مفهوم «زندگی شمول» آن بود که صحنه را برای بتهای استعمار باز گذارد و به خداوندان زر و زور، فرصت تاخت وتاز داد. 14
به قول سعدی:
روی از خدا به هر چه کنی شرک خالص است
توحید محض کز همه رو در خدا کنیم 15موحّد، چه در پای ریزی زرش
چه شمشیر هندی نهی بر سرش
امید و هراسش نباشد زکس
بر این است بنیاد توحید و بس 16
3- رشد استعدادهای معنوی و روحی
آدمی، سرشار از استعدادهای معنوی و روحی آفریده شد. این استعدادها به صورت «بالقوّه» در نهان او تعبیه شده است. او در صورتی میتواند استعدادهای معنوی خود را از حالت «بالقوّه» به صورت «بالفعل» در آورد، و آنها را شکوفا کند و از همۀ امتیازها و مزایای دنیوی و معنوی شکوفاسازی استعدادهای خود، برخوردار گردد که بر اساس فطرت خود –یعنی در مدار توحید- سیر کند، و از همۀ انواع شرک پرهیز نماید.
در واقع، شرک، همانند علف هرزی است که مانع از رشد نهالها و گیاهان معنوی وجود انسان میگردد، چنانکه توحید، پیرایشگری است که با پیراستن همۀ علفهای هرزِ شرک و دوگانهگروی، از سرزمین وجود انسان، زمینه را برای رشد و تعالی همۀ نهالهای معنوی وجود آدمی، فراهم میآورد، و از او انسانی خدا گونه و برخوردار از اسماء و صفات پروردگار میسازد.
به تعبیر مقام معظّم رهبری: «توحید، تنها نظریۀ کلامی و فلسفی و ذهنی و غیر عملی نیست… بلکه از سویی، یک جهان بینی است… و از سوی دیگر ترسیمی است از شکل محیط متناسب انسان که آدمی در آن محیط میتواند به سهولت و سرعت رشد کند و به تعالی و کمال ویژۀ خود نائل آید.»17
ضرورت توحید: ریشه همه نیکیها و خوبیها
نهج البلاغه آکنده از سخنان توحیدی است. حضرت امیرالمومنین علی (ع) بارها در نهج البلاغه از «توحید» سخن گفت و آن را از زوایای گوناگون بررسی و تبیین نمود. به عنوان نمونه آن حضرت در خطبۀ دوم، در ستایش از توحید و بیان آثار آن چنین میفرماید:
گواهی میدهم که جز خداوند، معبودی نیست و بیشریک است… همانا این (شهادت به توحید) پایۀ ایمان و سرآغاز همۀ نیکیها و سبب جلب خشنودی خداوند و موجب دوری شیطان است.
دقّت بیشتر در منابع اسلامی و همچنین تحلیلهای عقلی نشان میدهد که توحید، اصلی است که در تمام اصول و فروع جریان دارد، و به تعبیر دیگر تمام اصول و فروع اسلام، تبلوری از توحید است.
در مسائل اخلاقی، چه کسی است که نداند: فضایل اخلاقی از توحید، و رذایل، از شرک سرچشمه میگیرد. افراد ریاکار گرفتار شرکند، همان گونه که حسودان و بخیلان و حریصان و متکبّران گرفتارند. کسی که توحید افعالی خدا را در اعماق جانش پذیرا گشته و عزّت و ذلّت و روزی و حیات و پیروزی و موفقیّت را به دست توانای او میداند، دلیلی ندارد که راه ریا و حرص و بخل و حسادت را در پیش گیرد.
کوتاه سخن اینکه توحید همچون یک دانۀ درشت تسبیح در مقابل بقیّۀ دانهها نیست، بلکه همچون ریسمانی است که تمام دانهها را به هم میپیوندد. 18
انواع توحید
همانطور که بیان کردیم علم توحید در مباحث عقایدی به بیان یکتایی و بینظیر بودن خداوند میپردازد. توحید یعنی خداوند یکتا از همه جهات بینظیر است.
برای توحید مراتب و انواع مختلفی ذکر شده است که مهمترین آنها پنج قسم است:
1. توحید ذاتی
2. توحید صفاتی
3. توحید افعالی
4. توحید تشریعی
5. توحید عبادی
برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به مقاله «انواع توحید» مراجعه کنید.
نگاهی به کتابهایی که دربارۀ «توحید» نوشته شده است
با توجّه به اهمّیّت بیکرانی که شیعیان به این اصل اساسی –یعنی توحید- دادهاند، از همان آغاز اسلام، انبوهی آثار گرانبها در این زمینه پدید آمده است، که برخی از آنها عبارتند از:
1- «ابو عبدالله» یا «ابو محمّد مفضّل بن عمر جعفی کوفی» از یاران امام جعفر صادق (علیه السّلام) که آن حضرت رسالۀ توحید را بر او املا کرد و او آن را به خط خود نوشته است، و به کتاب «توحید مفضّل» شهرت دارد.
علامه مجلسی همۀ آن را با شرح و تفصیل در «بحار الانوار» آورده است. نسخههایی خطی از آن در کتابخانۀ آستان قدس رضوی و کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است. متن عربی آن به سال 1294 قمری در تهران، 1328 قمری در مصر و 1369 قمری در عراق به چاپ رسیده است. ترجمۀ فارسی آن از علامه مجلسی از سال 1299 قمری تا کنون بارها در تهران و دیگر جاها چاپ شده است.
2- استاد متکلمان شیعه «ابو محمّد هشام بن حکم کوفی» از یاران نزدیک و از شاگردان امام جعفر صادق (علیه السّلام) و امام موسی الکاظم (علیه السّلام) کتابی دربارۀ «توحید» دارد.
3- «ابو محمّد فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری» متولّد (260 قمری) وی دارای 280 کتاب است، که یکی از آنها «التوحید من کُتُب الله الأربعة المُنزلة» میباشد.
4- «ابو جعفر محمّد بن حسین بن ابی الخطّاب زیّات» (متولّد 262 قمری)، که رسالهای دربارۀ «توحید» دارد.
5- «ابو الحسن علیّ بن حسین بن بابویه قمی» (متولّد 329 قمری)، پدر «شیخ صدوق» کتابی دربارۀ «توحید» دارد.
6- «ابو جعفر محمّد بن علی بن حسین بن بابویه قمی» معروف به «شیخ صدوق» (متولّد 381 قمری)، کتاب او به نام «التوحید» از مهمترین کتابهای کلام شیعی است که نسخههای خطّی بسیاری از آن در کتابخانۀ آستان قدس رضوی و مدرسۀ سپهسالار و دیگر کتابخانههای ایران موجود است. این کتاب بارها به چاپ رسیده است و چاپ مکرر آن ادامه دارد. تعدادی از دانشمندان بزرگ شیعه، همانند «ملا محمّد باقر بن محمّد مؤمن» معروف به «محقق سبزواری»؛ «محدّث جزایری» که شرحش «انیس الموحد» نام دارد؛ و «قاضی سعید قمی» بر این کتاب شرح نوشتهاند که شرح قاضی سعید قمی، یکی از مهمترین و مشهورترین این شروح میباشد.
7- «ابو النصر محمّد بن مسعود عیّاشی» مفسّر بزرگ شیعی، کتابی دربارۀ «توحید» دارد.
8- «جلال الدّین محمّد بن اسعد دوانی» (متولّد 908 قمری) که نسخهای خطّی از کتاب او در کتابخانۀ «راجۀ» «فیض آباد» و نسخۀ دیگری در کتابخانه مدرسۀ سپهسالار موجود است.
9- «ملا محسن فیض کاشانی» (متولّد 1091) که نسخهای خطّی از اثر او در کتابخانۀ مدرسۀ سپهسالار موجود است.
همچنین هر کدام از این بزرگان نیز کتابی دربارۀ «توحید» تألیف نمودهاند:
«شیخ سلیمان بن عبدالله ماحوزی» (متولّد 1121 قمری)؛ «سیّد میرزا مهدی بن میرزا محمّد تقی قاضی طباطبایی» (متولّد 1241 قمری)؛ «سیّد محمّد مهدی بن محمّد جعفر موسوی»؛ «شیخ علی بن مبارک بن علی بن حمیدان قطیفی» (متولّد 1266 قمری)؛ «شیخ محمّد هادی بن شیخ محمّد امین تهرانی نجفی» (متولّد 1321 قمری)؛ «سیّد نجم حسن بن سیّد اکبر حسین لکنهوی» (متولّد 1351) و… 19
برای کسب اطلاعات بیشتر به درس ” توحید در قرآن” از سلسله دروس دوره “عقاید قرآنی” مراجعه کنید.
پی نوشت ها
- علی اکبر دهخدا، لغتنامه، جلد 5، ص 6232
- سیّد مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، جلد 2، صفحه 540
- روم، آیۀ 30
- شیخ صدوق، التوحید، صفحه 322
- مرتضی مطهری، پانزده گفتار، صفحه 287 و 288
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر: کاظم موسوی بجنوردی، جلد 16، صفحه 306 و 307
- عبد الحسین خسرو پناهی و جمعی از پژوهشگران، منظومه فکری آیت الله العظمی خامنهای، جلد 1، صفحه 111 و 112
- همان، صفحه 113 و 114
- سیّد حیدر آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ترجمه: سیّد یوسف ابراهیمیان آملی، صفحه 103 و 104
- آل عمران، آیه 18
- آل عمران، آیه 7
- علامه سیّد محمّد حسین طباطبایی، خلاصۀ تعالیم اسلام، صفحه 45 و 46
- همان، صفحه 112 و 113
- همان، جلد 2، صفحه 105- ج5 ص11
- سعدی، کلیات، صفحه 737
- همان، صفحه 175
- عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران، منظومۀ فکری آیت الله خامنهای، جلد 2، صفحه 1056
- آیت الله العظمی مکارم شیرازی، پیام امام (شرحی تازه و جامع بر نهج البلاغه)، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، جلد 1، صفحه 278 و 279
- دایرة المعارف تشیّع، زیر نظر احمد صدر حاج سیّد جوادی، کامران فانی و…، جلد 5، صفحه 134 و 135
بسیار عالی بود سپاسگزارم.
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم.
باسلام و تشکر بابت مطالب مذهبی و توحیدی و پر ارزشی که قرار میدهید، ببخشید من از این مطالب شما استفاده و کپی کرده ام جهت و به منظور تکلیف دانشگاهی پژوهشی….به همراه ذکر منبع .. ودر انتها ان شا الله فرستادن فایل نهایی حاوی مطالب برای استاد.. ببخشیدو بسیار تشکر اگر پاسخی را برایم ارسال کنید
سلام علیکم
از لطف شما سپاسگزاریم.
استفاده از مقاله با ذکر منبع اشکالی ندارد.
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد محترم ، خداوند به شما خیر فراوان و برکت به علومتان بدهد ان شا ء الله . بنده بخشی از مطالب شما برای تحریر پایان نامه خود استفاده کرده و دعا گوی شما خواهم بود . با تشکر ، حلال بفرمایید
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم
امیدواریم که مفید واقع شده باشد.