فهرست مطالب این مقاله را ببینید
- 1 رواج چند همسری در اقوام و ادیان قبل از اسلام
- 2 قانون چند همسری، تأسیس اسلام یا یک رسم تاریخی
- 3 تعدد زوجات در قرآن کریم
- 4 تک همسری و چند همسری از نگاه استاد مطهری
- 5 چرا چند شوهری همانند چند زنی رایج نبوده است؟
- 6 چند همسری در روایات
- 7 چند همسری در سخنان فقهای دین
- 8 فلسفه چند همسری در اسلام
- 9 آداب اخلاقی در چند همسری
- 10 تعدد زوجات پیامبر خدا (ص)
- 11 پاسخ به دو شبهه
چند همسری یکی از موضوعات مهمی است که در جوامع گوناگون و ادیان مختلف رایج بوده است. دین مبین اسلام از نظر کمی و کیفی تعدد زوجات را محدود و کنترل نمود و آن را رد نکرد. برای جواز این حکم در اسلام با رعایت شروط آن، حکمتهایی وجود دارد.
خداوند در قرآن کریم و منابع دینی با قواعد و قوانین قانونی و دستورهای اخلاقی فراوان، به افراد برای داشتن چند همسر اجازه داده است که باعث کنترل چند همسری در جوامع اسلامی گردید. در حال حاضر تک همسری رواج بیشتری دارد، اما نسبت به این حکم الهی نظرات متفاوتی بیان میگردد.
در ادامه به دلیل اهمیت این موضوع و روشن شدن هدف اسلام از پذیرفتن آن، در این مقاله به جوانب مختلف تعدد زوجات میپردازیم.
رواج چند همسری در اقوام و ادیان قبل از اسلام
داشتن چند همسر در میان مادها، بابلیها، آشوریها، ایرانیها، هندوها و چینیها رایج بوده است. آنها به داشتن یک همسر قانع نبودند. تا قرن هفدهم میلادی، قانون چند زنی میان مسیحیان آشکار و باقی بود. در آیین یهودیت نیز تعدد زوجات محدودیت نداشت[1].
در برخی قبایل آفریقایی نیز نظام تعدد زوجات، بدون محدودیت در انتخاب همسران متعدد، رایج بود؛ به گونهای که گاهی جوانان فقیرتر قدرت ازدواج را از دست میدادند؛ زیرا مردان ثروتمند و میان سال زنان فراوانی داشتند[2].
در ملتهای غربی، بر اساس آموزههای مسیحیت رسم چند همسری به شکل قانونی رایج نبود. بنا به نظر مورخان، ممنوعیت تعدد زوجات در بین غربیها از قرن هفدهم میلادی به بعد مطرح شد و قبل از آن ممنوع نبوده است.
قانون چند همسری، تأسیس اسلام یا یک رسم تاریخی
بدیهی است که وجود این آیین در جوامع قبل از اسلام حتی جوامع غیر دینی نشان دهنده این است که اسلام آن را به وجود نیاورده است. در گذشته که مردان در نبردها کشته میشدند و قبایل به زیاد بودن تعداد نفرات خود اهمیت میدادند، چند همسری بر تک همسری برتری داشت و زنان بدون محدودیت به عقد مردان درمیآمدند.
اسلام نیز این آیین را اصلاح و با شروطی پذیرفت. از آنجایی که اسلام دین میانهرو و معتدلی است بین ممنوع کردن یا اجازه دادن مطلق تعدد زوجات راه وسط را در پیش گرفته است. اصل شریعت اسلامی تک همسری است و جواز تعدد زوجات بر پایه ضرورتهای اجتماعی بنا شده است.
تعدد زوجات در قرآن کریم
در کتاب آسمانی قرآن کریم درباره چند همسری و آداب و شروط آن دو آیه به طور مشخص وجود دارد:
۱. سوره نساء، آیه ۳
در این این آیه پس از اجازه دادن به تعدد زوجات، شرط آن را داشتن عدالت میان همسران بیان میدارد. علامه طباطبایی میفرماید: «این آیه تعدد زوجات را تنفیذ کرده (امضا کرده) و در ضمن معایب آن را اصلاح نموده است[3]».
به توجه به ابتدای آیه که رعایت حقوق یتیمان را واجب کرده است، گفته شده که پس از جنگها و کشته شدن مردان بسیار، تعداد زنانی که فرزندان یتیم داشتند یا دختران یتیم به جا مانده زیاد میشد. مردان، این زنان یا دختران را به عقد خود در میآوردند. یکی از آسیب های جدی این ازدواجها تعدی به حقوق یتیمان و سوءاستفاده از داراییهای آنان بود. به همین دلیل، این آیه این سوءاستفاده را ممنوع کرده و برای جلوگیری از یتیم آزاری نازل شد[4].
این مسأله باعث نگرانی مسلمانان متشرع شد. آنها برای حمایت از این زنان آنها را به عقد خود درآورده بودند. آنان همواره نگران بودند که با غفلت از حقوق یتیمان، باعث خشم خداوند شوند. به همین علت خداوند در قرآن کریم تأکید کرد که اگر بخواهید ازدواج کنید میتوانید از غیر از این زنان (دختران یتیم) کسانی را به عقد خود درآورید[5].
شروط چند همسری در این آیه عبارتند از:
۱. محدودیت کمی: حداکثر چهار همسر؛
۲. محدودیت کیفی: رعایت عدالت و خودداری از ازدواج مجدد در صورت ترس از ناتوانی در اجرای عدالت.
علامه طباطبایی میفرماید: «اسلام برابر آیه فوق، تعدد زوجات را برای کسی مباح کرده که اطمینان دارد میتواند عدالت را اجرا کند[6]».
۲. سوره نساء، آیه ۱۲۹
در این آیه آداب چند همسری را بیان میکند. در آن، ابتدا عدم اجرای عدالت از سوی مردان را گوشزد میشود. نکته جالب این که در آیه اول (نساء/آیه ۳) مردان را موظف میکند در حقوق واجب و عملی مانند نفقه و قَسْم میان همسران عدالت برقرار کنند. اما در آیه دوم (نساء، آیه ۱۲۹) با تأکید بر آنکه رعایت عدالت در امور نفسانی و قلبی مانند عشق و محبت ممکن نیست، آداب مهمی را درباره چند همسری یادآور میشود.
شرط مهمی که در این آیه آمده است این که مردی که بیش از یک زن دارد باید در مراودات عاطفی خود به گونهای عمل کند که یکی از این زنان رها شده به نظر نرسد و مرد نباید وی را در برزخ تأهل و بیشوهری قرار دهد.
در واقع این آیه از مردان میخواهد که در صورت تعدد زوجات، منش و رفتار عاطفی خود را کنترل کرده و به نیازهای عاطفی همسران توجه کند.
تک همسری و چند همسری از نگاه استاد مطهری
از نظر استاد مطهری، تک همسری طبیعیترین فرم زناشویی است که در آن هر یک از زن و شوهر، احساسات و منافع جنسی دیگری را از آن خود و مخصوص خویش میداند. در برابر اگر در هیچ طرف ازدواج اختصاص وجود نداشته باشد، یعنی نه زن به مرد معین و نه مرد به زن معین اختصاص داشته باشد، کمونیسم جنسی[7] رخ می دهد[8].
ایشان به طور صریح میگوید در این که تک همسری بهتر است تردیدی نیست، به این معنا که در تک همسری روح زندگی زناشویی که وحدت و یگانگی است، بهتر و کاملتر پیدا میشود[9].
چرا چند شوهری همانند چند زنی رایج نبوده است؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که چند شوهری به دو دلیل رایج نبوده است:
۱. چند شوهری با طبیعت و خواست غریزی زن موافق نیست؛ زیرا زن مرد را تنها عاملی برای ارضای غریزه جنسی خود نمیداند. زن از مرد میخواهد که قلب او را در اختیار داشته و حامی و مدافعش باشد؛ برایش فداکاری کند و پول در بیاورد. پولی که یک مرد به زن روسپی میدهد، از سر تعلقات خانوادگی و محبت نیست.
۲. آنکه چند شوهری با طبیعت و خواست غریزی مرد نیز موافق نیست؛ زیرا آگاهی از نسل و روابط اطمینان بخش میان پدر و فرزند، میل طبیعی هر مردی است[10].
همان طور که ارتباط مادر با فرزند انکارناپذیر است، پدر هم نیازمند آن است که از نسب فرزند خود مطلع باشد.

چند همسری در روایات
گذشته از این دو آیه در قرآن کریم، در روایات نیز تعدد زوجات را تا چهار همسر برای مرد جایز شمردهاند. از جمله روایت امام جعفر صادق (علیهالسلام) که میفرمایند: «غیرت برای مردان است و به همین دلیل بر هر زن به جز شوهرش باقی مردان حرام هستند (و نمیتواند بیش از یک شوهر داشته باشد). برای مردان نیز تزویج تا چهار زن جایز است. پس همانا خداوند کریم بزرگتر از آن است که زنان را به غیرت دچار کند و در عین حال تعدد زوجات را روا بداند[11]».
در این روایات بر ممنوعیت ازدواج با بیش از چهار زن تأکید شده است؛ به گونه ای که اگر مردی پیش از اسلام زنان بیشتری داشت مأمور می شود که شمار اضافی آنها را رها سازد[12].
تعدد زوجات در سیره اهل بیت (ع)
امکان دارد برخی برای مستحب بودن تعدد زوجات به سیره عملی امامان معصوم علیهمالسلام استدلال کنند. در پاسخ به آنها میتوان گفت که از سیره آنها فقط جایز بودن این عمل ثابت میگردد.
علاوه بر آن، در عصر و دوران آن بزرگواران، تعدد زوجات رفتاری شایع بود و خانهای نبود که در آن زنان متعدد چه آزاده و کنیز وجود نداشته باشد. بنابراین عمل ائمه هدی (علیهمالسلام) در آن زمان رفتاری کاملا معمولی به شمار میآمده است.
چند همسری در سخنان فقهای دین
۱. سید کاظم یزدی تعدد زوجات را مستحب میداند و به استحباب آن فتوا داده است[13]. ولی فرموده دلیل مستحب بودن آن همان دلایلی است که برای اصل ازدواج مطلوب و پسندیده است. ایشان می فرماید: ازدواج با توجه به شرایط و عوارضی که دارد، احکام متفاوتی پیدا میکند.
در روایت آمده است: اگر مردی چند همسر اختیار کند، ولی به نیازهای آنان رسیدگی نکند و آنان مرتکب اعمال خلاف عفت شوند، گناهشان بر دوش همان مرد است[14]». در این صورت برای چنین مردی ازدواج مجدد برتری ندارد.
۲. شیخ طوسی تک همسری را مستحب میداند[15].
۳. مقدس اردبیلی فرموده است که برای مستحب بودن چند همسری دلیلی نیافته است[16].
در این قسمت توجه شما را به صحبتهای استاد سید محسن میرباقری جلب میکنیم که درباره ازدواج مجدد و چند همسری توضیحات کاملی میدهند.
فلسفه چند همسری در اسلام
در خصوص علل و عوامل چند همسری این سوال پیش میآید که آیا علت آن مردسالاری یا هوسرانی مرد است؟ هیچکدام از این دلایل پذیرفته نیست؛ چراکه تعدد زوجات در بسیاری جوامع غربی نیز وجود داشته است، ولی چند زنی مانند آنچه در شرق رایج بود، متداول نشد. هوسرانی نیز به تنهایی عامل به وجود آمدن این رسم در بین مردان شرقی نبود؛ زیرا راههای آسانتری بدون ایجاد تعهدات برای آنها وجود داشته است. حتی اگر در تعدد زوجات هدف مرد ارضای هوسهایش بوده، بنابر آیین اسلامی باید تاوان تنوع طلبی خود را به بهای پذیرش همسر و فرزندانش بپذیرد[17].
علل و عوامل تعدد زوجات از قبیل نیاز شدید مرد خانه به کثرت اعضا، به ویژه فرزندان پسر برای دفاع از خانواده، دارایی و قلمرو، وجود مشاغل و فعالیتهای بسیار در زمینه حمل و نقل، دامداری، زراعت، صید و … بودند. زن و کودک نیز در آن زمان، ثروت به شما میآمدند و افراد متمول میکوشیدند آنها را بیشتر کنند[18].
حال باید دید که آیا در عصر کنونی هنوز این عوامل باقی است یا در طول تاریخ از بین رفتهاند؟ آنچه در پاسخ میتوان گفت این که این عوامل یا برخی از آنها میتوانند حکمتهای حکم تعدد زوجات باشند.
عوامل جواز چند همسری
برخی از عوامل چند همسری فراتاریخی بوده و جزو طبیعت آفرینش هستند. از جمله عواملی که میتوان امروزه به پشتوانه آن جواز چند همسری را توجیه کرد، عبارتند از:
۱. زیاد شدن دختران و زنان مهیای ازدواج
شاید بتوان گفت از مهمترین عواملی که برای جواز چند همسری است، زیاد شدن دختران و زنان آماده ازدواج در قیاس با مردان آماده ازدواج باشد. دلایلی که میشود برای این افزایش شمرد از این قرار است:
الف. بلوغ زودتر دختران نسبت به پسران، تمایل و آمادگی آنها را برای ازدواج فراهم میکند. اگر هر سال به طور مساوی دختران و پسرانی متولد شوند، پس از ده سال این دختران به توانایی ازدواج میرسند و پسران شش سال بعد به این مرحله خواهند رسید. حال اگر هر سال تولد این پسران و دختران به طور مساوی اتفاق بیفتد، در شانزده سال بعد شمار بسیاری از دختران در برابر شمار کمتری از پسران قرار خواهند گرفت[19].
ب. نرخ بیشتر مرگ و میر در مردان نسبت به زنان، میزان مرگ و میر در مردان از تولد تا مرگ بیشتر از زنان است. مردان به علت رایج بودن بیماریهایی چون بیماری قلبی، مشاغل خطرناک و خطرآفرین چون ساخت و ساز و سانحه رانندگی و …، جنگهای فاجعه آمیز امروزی، پایین تر بودن متوسط عمر مردان نسبت به زنان و … بیشتر در معرض مرگ هستند.
ج. اوضاع اجتماعی و اقتصادی؛ پسران نسبت به دختران، برای ازدواج به شرایط کمی و کیفی بیشتری نیاز دارند. آنها برای تشکیل خانواده خود را موظف به تهیه مسکن، داشتن شغل مناسب، تحصیلات بالاتر و … میکنند، از این رو ازدواج آنها به تأخیر میافتد. در صورتی که دختران بسیاری در همان زمان برای ازدواج آماده هستند.
همه این موارد واقعیتی اجتماعی را میسازند که باعث میشود تعدد زوجات نه برای مردی که میخواهد چند همسر داشته باشد؛ بلکه میبایست برای زنی که میپذیرد همسر بعدی این ازدواج باشد، مورد بررسی قرار گیرد.
این زنان که حق تأهل و تأمین نیازهای عاطفی، مالی و نیازهای جنسی و حتی نیاز به تداوم نسل و فرزند دارند یا باید نادیده گرفته شوند یا راهی برای حل مشکل آنها یافت. اگر چارهای اندیشیده نشود، این معضل به آسیبی بزرگ برای جامعه تبدیل خواهد شد. تعدد زوجات بخشی از این مشکل را حل میکند. شهید مطهری معتقد است تعدد زوجات پیش از این که حق مردان باشد، حق زنان است[20].
۲. فرزندخواهی
یکی از عوامل مهم در پذیرش تعدد زوجات، نازایی زنان است که ازدواج مرد را با زن دیگری برای زنان موجه می کند. همچنین یائسه شدن زنان و عدم امکان تولید مثل برای افرادی که خواهان فرزندان بیشتری هستند، موجب روی آوردن به ازدواج مجدد است.
نکته قابل توجه این که گاهی یک زن نازا ازدواج مجدد شوهر خود را برای رسیدن به فرزند، به جدا شدن از شوهر ترجیح میدهد. دین مبین اسلام با تأیید حکم چند زنی، راه برای این گونه موارد باز کرده است.
۳. نیاز طبیعی به بیش از یک همسر
به گزارش برخی نویسندگان تنوعطلبی و میل طبیعی مردان برای ازدواج با بیش از یک زن گزارش شده است. به این دلیل که آستانه تحریک پذیری مردان پایینتر و اغلب خواستههای شهوانی آنان بیشتر است. این میل با شرایط نامساعد اخلاقی، گسترش روابط مردان و زنان نامحرم با یکدیگر، فضاها و صحنههای غیراخلاقی و مهیج و … تحریک میشود. با این اوصاف کنترل خواستههای شهوانی مشکل خواهد بود.
افزون بر آن، شاید مردی از روابط زناشویی خود با همسرش راضی نباشد. اگر این روابط اصلاح و بر پایه و اساس درستی قرار نگیرد. باید پذیرفت که مرد میتواند با زنی با شرایط دلخواه خود رابطه برقرار کند یا این که برای آن چارهای اندیشید تا زیان کمتری به زنان، مردان، خانوادهها و اجتماع برسد.
احکام و حقوق تعدد زوجات که وظایفی را بر عهده مرد میگذارد، بیشک مفیدترین و کمزیانترین راه است. البته لازم به ذکر است اسلام در عین حال که تعدد زوجات را اجازه میدهد اما کسانی که با توجیه شرعی پیوسته ازدواج میکنند و سپس از هم جدا میشوند را توبیح کرده است.
بنابراین جواز چند همسری در کنار ممنوع بودن روبط آزاد، راهی برای تأمین نیازهای طبیعی زن و مرد است و برای مرد نیز تعهدات و مسئولیتهایی را ایجاد میکند.

آداب اخلاقی در چند همسری
از مهمترین آداب اخلاقی در چند همسری رعایت احکام شرعی آن است که عبارتند از:
۱. رعایت عدالت: عدالتی که در آیه ۳ سوره نساء به آن اشاره شده، خود دلیلی محکم برای رعایت حقوق همسران به شمار میرود.
. حق قَسْم: از جمله این حقوق، حق قَسْم است، بدین معنا که در هر چهار شب، هر زن حق دارد که شوهرش یک شب نزد او باشد. برای دو شب بعد نیز مرد میتواند انتخاب کند، اما بهتر است که بین زنان قرعه بیندازد.
. نفقه: اگرچه هر زن بنابر شأن خود حق نفقه دارد، مستحب است که مرد در انفاق میان زنان تساوی را رعایت کند. فقها تأکید می کنند که رعایت تساوی میان همسران از نظر توجه و محبت و خوشرویی و … مستحب است[21].
در آداب همسرداری رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) آمده است که حضرت حتی اگر بیمار میشدند دستور میدادند که رختخوابشان را میان منازل همسران ببرند و هر شب را نزد یکی باشند[22] و اگر نمی توانستند از زنان اجازه میگرفتند که تنها در خانه یکی از آنان مستقر باشند[23].
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در بخشی از روایتی مفصل فرمودند: «کسی که دو زن داشته باشد و عدالت را در تقسیم خود و داراییاش میان آنها رعایت نکند، در حالی که در غل و زنجیر است به جهنم وارد میشود[24]».
در روایت دیگری آمده است که چند همسری برای مردی رواست که بتواند به امور همسران متعدد بپردازد. این استطاعت به برخورداری از توانایی جنسی کافی در جهت حفاظت اخلاقی همسران و توزیع میل و گرایش خود به آنها تفسیر شده است. در پایان روایت نیز میفرماید: «برای کسی که بر این امور توانا نیست، فضل و خوبی در بسنده کردن به یک همسر است[25]».
۲. تدبیر و سیاست کردن بین همسران؛ مردی که دارای همسران متعدد است، باید مراقب باشد که احساسات زنان را بر علیه یکدیگر تحریک نکند.
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) در این خصوص بسیار اهل رعایت بود و اگر زنی به قصد بهانهجویی از بوی غذایی که رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) در خانه همسر دیگرش خورده بود گلایه میکرد، با خود عهد میکرد که دیگر از آن غذا نخورد[26]. با این همه توجه، نبی مکرم اسلام (صلّیاللهعلیهوآله) در دعاهایش میگفت: «خدایا این مقدار که من (درباره زنان) انجام میدهم آن است که میتوانم. پس درباره آن مقدار از رعایت عدالتی که تنها در توان توست نه من، مرا سرزنش نفرما[27]».
در سیره امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز آمده، زمانی که حضرت دو همسر داشتند، روزی که میبایست نزد یکی میبود، در خانه زن دیگر وضو نمیگرفت[28].
بنابراین روشن شد که تعدد زوجات برای خود مشقاتی دارد که یک مرد میبایست آنها را به جان بخرد.
تعدد زوجات پیامبر خدا (ص)
رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) بیش از بیست سال تنها با حضرت خدیجه (علیهاالسلام) زندگی کردند. در حالی که چند همسری در فرهنگ شبه جزیره رایج بود حضرت دو سوم عمر مبارک خود را تک همسر بودند. پس از مرگ بانوی اسلام خدیجه کبری (علیهاالسلام) با زنان دیگر و به اسباب و عللی ازدواج کردند. زنانی که برخی از آنها بیوه و برخی دیگر پیرزن بودهاند.
حضرت محمد مصطفی (صلّیاللهعلیهوآله) همسران خود را میان آن که با ایشان بمانند و زندگی با پیامبر را به همراه سختیهای مادی تحمل کنند، یا آنکه آنان را به خوبی طلاق دهد، آزاد نهادند[29]. این مسأله نشان میدهد رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) به اراده الهی و برای پیشبرد اهداف اسلام ازدواج میکردند و نه به خاطر خواهشهای نفسانی، وگرنه رهاسازی زنان چه معنایی میدهد؟ آن هم در حالی که خداوند دستور داده بود که دیگر زنی اختیار نکنند[30].
دلایل ازدواجهای متعدد رسول خدا (ص)
بنابر آنچه در تاریخ و سیره حضرت خاتم (صلّیاللهعلیهوآله) آمده است. دلایل ازدواج ایشان با زنان مختلف پس از حضرت خدیجه (علیهاالسلام) از این قرار است:
سوده بنت زمعه: ازدواج با او پس از خدیجه به این علت بود که او همسرش را در حبشه از دست داده بود و پس از بازگشت باید به میان خویشاوندان کافرش باز میگشت که یا به کفر وادار میشد یا به دلیل مسلمان بودنش به دست آنها کشته و ازبین میرفت.
زینب بنت حزیمه: او زنی فاضل و بزرگوار بود که به دلیل کمک زیاد به فقرا و مساکین، امالمساکین خوانده میشد. همسرش عبدالله بن جحش در احد کشته شد. رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) با ازدواج با او آبرو و شرافتش را حفظ کرد.
ام سلمه: او زنی زاهد، فاضل، دیندار و عاقل بود که فرزندان یتیمی داشت. حضرت با ازدواج با او وجاهت آن زن حفظ کرد و به فرزندانش رسیدگی و یاری میرساند.
صفیه بنت حیی بن اخطب: دختر بزرگ بنی نضیر بود که به دست سپاه اسلام اسیر شد. رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) با او ازدواج کرد تا او را از ذلت میان قومش نجات دهد و جامعه اسلام را به جامعه یهودی آن زمان پیوند بزند.
جویریه دختر بزرگ قبیله بنی مصطلق بود که در جنگ میان سپاه اسلام و قبیله مذکور به وسیله امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اسیر شد. پدر این زن نزد رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) آمد و گفت او را اسیر نکنید. او دختری کریم و بزرگ زاده است. رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «اختیار با اوست. خود از او بپرس چه میپسندد». دختر ماندن نزد حضرت را انتخاب کرد و رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) او را آزاد و با او ازدوج کرد[31].
امحبیبه از زنانی بود که با هجرت به حبشه بر ایمان خود تأکید میکرد. او دختر ابوسفیان بود. ازدواج پیامبر خدا (صلّیاللهعلیهوآله) با او نشان از قدرت حضرت و نفوذ ایشان در دلها بود؛ نکتهای که ابوسفیان با شنیدن خبر ازدواج دخترش به آن اشاره کرد[32].
حفصه و عایشه نیز دختران عمر و ابوبکر بودند که ازدواج پیامبر خدا (صلّیاللهعلیهوآله) با آنها مصلحتی بود. حفصه از قبیله عدی و عایشه از قبیله تیم بودند. در آن روزگار، خویشاوندی از طریق ازدواج، راهی برای تحکیم روابط اجتماعی، دست یابی به قدرت بیشتر و از میان بردن ریشههای اختلاف بود. این امر در نظامهای قبیلهای تأثیر بسزایی داشت.
پاسخ به دو شبهه
۱. چند همسری مردان را به شهوت رانی ترغیب میکند.
استاد مطهری به این شبهه پاسخ میدهد: «آنچه مردان را به شهوترانی ترغیب میکند، عبارتند از:
. فضای غیراخلاقی در خانواده؛
. روابط آزاد با زنان بیگانه در اجتماع؛
. وجود فضای گسترده و غیر اخلاقی مجازی؛
. بیاعتنایی همسران به نیازهای یکدیگر؛
. بدحجابی و افزایش جذابیتهای ظاهری در سطح روابط اجتماعی است. در مشرق اسلامی با وجود جواز تعدد زوجات، اغلب مردان تک همسر و در غرب با وجود ممنوعیت تعدد زوجات، مردان بسیاری دارای شرکای متعدد جنسیاند»[33].
پس میتوان نتیجه گرفت که جواز اسلام به چند همسری موجب گرایش مردان به شهوترانی نمیشود.
۲. زندگی زناشویی بر پایه محبت بین زن و شوهر است. ازدواج مجدد حس محبت زن را به نفرت و انتقام تبدیل میکند و حتی میان فرزندان دو زن فاصله و کدورت ایجاد میکند.
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
۱. اسلامی دینی است که بر پایه عقل بنا نهاده شده است، نه احساس. اگر حکمی شرعی از نظر عقلانی موجه و پذیرفته بود (مانند چند همسری که به دلیل ضرورتهای اجتماعی موجه است)، حتی اگر با عواطف گروهی سازگار نباشد، پذیرفته است. این مسأله اقتضای بسیاری از قوانین اجتماعی است.
۲. چرا چنین اشکالی به رابطه آزاد و غیر قانونی یک مرد با زنان متعدد وارد نمیشود[34]؟
۳. در برخی خانوادهها چند همسری رخ داده، اما روابط زوجین تیره نشده و به زن نخست حس انتقام دست نداده است. علت نیز آن است که مردان پس از ازدواج مجدد، رفتار انسانی و عاطفی خود را از همسران، به ویژه همسر نخست دریغ نمیکنند و در ادای حقوق واجب همسر هیچ گونه کوتاهی ندارند.
نکته قابل توجه این که حساسیتهای زنان در صورت چند همسری به صفر نمیرسد، ولی هستند خانوادههایی که به دلیل حسن رفتار شوهر، با مسائل بسیار اندکی روبه رویند. بنابراین منشأ بسیاری مشکلات، رفتار نادرست مردان است[35].
سخن آخر
آنچه در جمع بندی نهایی میتوان گفت این که چند همسری در میان جوامع و ادیان پیش از اسلام ریشهای کهن دارد. اما ابتکار اسلام در خصوص این ضرورت اجتماعی، این است که با محدود کردن آن و تعیین شرایط سنگین اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و … تعدد زوجات را مدیریت نمود؛ چراکه راهی برای جلوگیری از انحرافات است.
این راه حکیمانهٔ اسلام به مردانی اجازه تعدد زوجات را میدهد که توانایی کشیدن این بار سنگین را به نحو عادلانه دارند. افرادی که اطمینان دارند که چه از لحاظ عاطفی و چه از نظر تأمین وسائل آسایش و رفاه همسران، هرگز از عدالت و میانهروی خارج نمیشوند و هیچ مفسده و بحران خانوادگی پیش نمیآید و شرایط زندگی فرد اقتضای آن را داشته باشد. بر اساس آیات و روایات، این روش در واقع حقى براى زن و وظیفهاى بر دوش مرد ایجاد مىکند و نه تنها به ضرر زنان نیست؛ بلکه بیشتر تأمین کننده مصالح و منافع آنان است.
[1] . خانواده ایرانی در دوران پیش از اسلام، ص ۱۴۶.
[2] . موسوعه تاریخ الزواج، ص ۳۰۴ – ۳۰۵.
[3] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۸۳.
[4] . تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۴۲۰.
[5] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۶۷.
[6] . همان، ص ۱۹۱.
[7] . کمونیسم جنسی: این تعبیر، ناظر به برخی روابط نامحدود جنسی میباشد که هیچ زنی به هیچ مردی اختصاص نداشته و هیچ مردی نیز به زنی اختصاص نداشته باشد.
[8] . نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۸۵.
[9] . همان، ص ۳۳۱.
[10] . نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۰۲ – ۳۰۳.
[11] . وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۳۹۸.
[12] . همان، ص ۴۰۴.
[13] . العروه الوثقی، ج ۲، ص ۶۲۸.
[14] . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۸۱.
[15] . المبسوط، ج ۶، ص ۴.
[16] . زبده البیان فی احکام القرآن، ص ۵۰۹.
[17] . نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۰۲- ۳۰۳.
[18] . تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۱، ص ۵۰.
[19] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۸۶.
[20] . نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۸۵.
[21] . تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۰۴.
[22] . وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۳۴.
[23] . الجمل، ص ۴۲۹.
[24] . وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۶۳.
[25] . مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص۲۹۴.
[26] . بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۲۹۲. (بنابر روایات شیعی، شکایت از بوی غذا توطئهای بود برای آزردن رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله)؛ با این حال رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) تلاش میکرد تا رضایت همسران را تا هنگامی که در جهت اطاعت خداوند باشد، جلب کند.
[27] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳ و ۴، ص ۵۰۸.
[28] . همان.
[29] . سوره احزاب، آیه ۲۹.
[30] . همان، آیه ۵۲.
[31] . الارشاد مفید، ج ۱، ص ۱۱۸.
[32] . الکامل ابن الاثیر، ترجمه عباس خلیلی و ابولقاسم حالت، ج ۷، ص ۲۴۷.
[33] . نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۳۷.
[34] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۸۴.
[35] . زن در اسلام، ص ۳۳۸.