فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از دلایل قرآنی که شیعیان در اثبات حقانیت امیرالمؤمنین و اهل بیت (ع) میآورند آیه ۶ سوره احزاب معروف به آیه اولو الارحام است. در این آیه شریفه نکات مهمی مطرح میشود:
• پیامبر اکرم (ص) بر مؤمنین از خودشان سزاوارتر است.
• همسران پیامبر جایگاه ویژهای دارند.
• مراد از اولو الارحام، ارحامِ پیامبر (ص) است.
• هیچکس نمیتواند بر ارحام پیامبر (ص) ولایت داشته باشد مگر یکی از خود ارحام.
• در نتیجه ولی امر مسلمین یکی از نزدیکترین افراد به پیامبر اکرم (ص) است.
برای سهولت دسترسی به مطالب این مقاله ابتدا چکیده آن را مشاهده میفرمایید:
چکیده
مقدّمه
شیعیان در اثبات امامت امیرالمؤمنین و اهل بیت (ع) دلایل فراوانی از قرآن و حدیث دارند که در کتابهای مختلف مطرح شده است. در قرآن کریم نیز هر یک از آیات شریفه مرتبط با بحث امامت، موضوعی از این بحث را اثبات میکند به عنوان مثال یکی از این آیات آیه تطهیر (آیه 33 سورهٔ احزاب) است که اهل بیت پیامبر اکرم (ص) را به عنوان مقامات مطهر که صاحب علم قرآن هستند معرفی میکند. پس طبیعی است که باید ولایت خداوند که برای اخراج از ظلمات به سوی نور است در این اهل بیت (ص) باشد. قرآن کریم تنها اهل بیت مطهر پیامبر اکرم (ص) را به عنوان خاندان عصمت و صاحب علوم قرآن معرفی کرده است.
آیه دیگر، آیه مباهله (آیه 61 سورهٔ آل عمران) است که قرآن کریم در این آیه مطهرانی را که شایستهٔ حضور در مباهله در کنار رسول خدا (ص) هستند معرفی میکند. این مطهرین در زمان نزول آیه مباهله چهار نفر بودند، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (ع). پس تنها ایشان مقربان درگاه احدیت و مطهر از هر رجسی و مصداق آیه اهلبیت هستند، مطهرانی که با حقیقت قرآن در ام الکتاب و لوح محفوظ در ارتباط هستند.
آیه سوم، آیهٔ اولی الامر (آیه ۵۹ سوره نساء) است که قرآن کریم در این آیه اعلام میکند کسانی ولی مردم هستند و باید از آنها اطاعت شود که امر ولایت را از طرف خدا داشته باشند، یا مستقیم مثل پیامبر اکرم (ص) و دوازده نور امامت یا به واسطهٔ پیامبر و ائمهٔ هدی (ع). بنابراین از کسانی باید اطاعت شود که فرمان امامت را از جانب خدا در دست دارند. در روایات نقل شده از حضرت محمد (ص) دوازده امام را معرفی کردهاند.
مطالب مربوط به این سه آیه شریفه را میتوانید به ترتیب در مقالات زیر مطالعه فرمایید:
۱ـ «آیه تطهیر»
۲ـ «مباهله»
۳ـ «اولی الامر»
اما در آیه اولو الارحام که موضوع آن در امتداد مباحث آیات قبل است، اثبات میشود که پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان (ع) ولیّ مؤمنین هستند و شخص دیگر نمیتواند بر آنها ولایت داشته باشد.
آیه اولو الارحام
قرآن کریم در آیه ششم سورهٔ مبارکهٔ احزاب دربارهٔ پیامبر اکرم (ص)، سه نکته را پیاپی مطرح میفرماید:
پیامبر از خود مؤمنان به آنها نزدیكتر و سزاوارتر است و همسرهای او در حكم مادران مؤمنین هستند، و خویشاوندان در حكم و كتاب الهى نسبت به همدیگر از سایر مؤمنان و مهاجران سزاوارتر هستند.
اما توضیح مطلب:
1ـ اولی بودن پیامبر (ص):
اولین نکتهای که در آیه اولو الارحام مطرح میشود این است که پیامبر اکرم (ص) نسبت به مؤمنین از خود آنها اولویت دارد. چرا که ولایت از آن خدا است و هیچ کس بر هیچ کس دیگر ولایت ندارد مگر از طریق خدا و با نصب و یا تفویض او. چون این نکته حائز اهمیت است و از مبانی مهم معرفتی و عملی دین مبین اسلام است لازم است بیان شود و به خوبی تثبیت شود. ولایت شاخهای از توحید است. توحید شاخههای مختلفی دارد، توحید در ذات و صفات و … قرآن دو شاخهٔ توحید را مورد تأکید قرار میدهد، توحید ربوبی و توحید ولایی.
تجلی توحید ربوبی نبوت است، یعنی برنامهٔ تربیتی و تدبیر امور انسانها باید فقط از طرف خدا بیاید و ما نباید هیچ برنامهٔ دیگری را در زندگی ملاک قرار بدهیم. بعد توحید ولایی است که ولایت منحصراً برای خدا است. پس ولایت شاخهای از توحید است و این مطلب به تفصیل در مقاله «امامت و ولایت الله» بررسی میشود.
اگر کسی نبوت را نپذیرد توحید او ناقص است، خداوند در سورهٔ انعام میفرماید کسانی که شریعت خدا را منکر میشوند نقص در معرفت خدا دارند:
آنها خدا را درست نشناختند كه گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانى، نفرستاده است!»
عیناً این مسئله در امامت و ولایت وجود دارد، کسانی که ولایت خدا و امامتی که خدا تعیین کرده را نپذیرند و بخواهند به راه دیگری بروند، توحید اینها ناقص است، یعنی ولایت خدا را نادیده گرفتهاند. توحید شاخههایی دارد یک شاخه آن شاخه ولایت است. حدیث سلسلة الذهب امام رضا (ع) بیانگر همین مسئله است، در سفر به طوس هنگامی که به نیشابور رسیدند جمعیت فراوانی قلم به دست آماده شدند که حدیثی را از امام بشنوند.
حدیث توحیدی را از پدر خود امام موسی بن جعفر و ایشان از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسین از امام علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) از جبرئیل امین (ع) از خداوند نقل کردهاند. به همین علت گفتهاند حدیث سلسلة الذهب یعنی سلسله این حدیث طلایی است، راویان حدیث همه امام معصوم هستند. امام رضا (ع) فرمودند:
جبرئیل امین (ع) فرمود شنیدم که خدای عزوجل میفرمود: کلمه «لا اله الا الله» حصن من است پس هر کسی وارد حصن من شود از عذاب من در امان است. راوی میگوید کاروان شروع به حرکت کرد و در همان حال امام با صدای بلند ما اهل حدیث را خطاب قرار دادند و فرمودند: این مطلب شرطهایی دارد و من یکی از این شرطها هستم.
توحید شرایطی دارد. یک شرط آن طبیعتاً نبوت است، یک شرط آن امامت است. اگر انسان امامت منصوب «من عند الله» و ولی منصوب از طرف خدا را نپذیرد توحید او نقص دارد، یعنی نفهمیده است که فقط خدا بر بندگان و کل هستی ولایت دارد و هر ولایتی باید از جانب او باشد. بنابراین در دژ محکم خدا وارد نمیشود. برای همین فرمودند: من هم جزء این شرط هستم، یعنی من هم جزء امامانی هستم که خداوند ولایت من را بر مردم قرار داده و اطاعت من را واجب کرده است. اینجا امام رضا (ع) در حقیقت امامت خود را بیان کردند، «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». حضرت نکته ظریف و دقیقی را در برابر مردم بیان کردند.
این مسئله توحید ولایی است، پس ولی باید از طرف خدا تعیین شود. اگر خدا به ما ولایت نمیداد حق هیچگونه تصرفی در خود نداشتیم، در مواردی ولایت داده است، مثلاً نوع لباس، رنگ لباس، نوع منزل، شغلی که میخواهیم انتخاب کنیم، جاهایی ولایت نداده است و در نتیجه ما در آن موارد ولایت نداریم. انسان حق خودکشی، حتی حق آسیب رساندن بر بدن خود را ندارد. در بعضی زمان ها حق خوردن ندارد و…
خدای متعال بیش از ولایت انسان بر خودش، بر پیامبر اکرم (ص) ولایت داده است و آن را در این آیه بیان کرده است: «النبِی أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»3 ، ولایت پیامبر اکرم (ص) بر مؤمنین از ولایت خود آنها بر خودشان بیشتر است. نکته قابل توجهی است، انسانها تا حدودی حق تصرف در امور خود را دارند و پیامبر اکرم (ص) بیش از خودشان حق تصرف در امورشان را دارند، میتوانند ما را به جهاد بفرستند با علم به اینکه به شهادت میرسیم ولی ما خودسرانه نمیتوانیم این کار را انجام دهیم، باید تحت نظارت ولی الهی باشد. ما نمیتوانیم به بدن خود صدمه بزنیم ولی پیامبر اکرم (ص) اگر لازم باشد در جایی که صدمه میبینیم میتوانند مثلاً ما را به مأموریتی اعزام کنند.
بحث گسترده در مورد «النَّبِی أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، در مباحث مرتب با حدیث غدیر و در مقاله «حدیث غدیر و اثبات امامت امیرالمومنین (ع)» مطرح خواهد شد که پیامبر اکرم (ص) از همین نکته قرآنی استفاده کردهاند و قبل از اینکه امامت امیرالمؤمنین (ع) را اعلام کنند به مردم فرمودند:
ای مؤمنان آیا ولایت من بر شما از ولایت خودتان بر خودتان بیشتر نیست؟
همه گفتند بله یا رسول الله. بعد ولایت امیرالمؤمنین (ع) را اعلام کردند:
پس هر کس من مولا و سرپرست او هستم از این پس علی مولای او است.
2ـ همسران پیامبر (ص):
نکته بعدی این است که فرمود: «وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» 5 ، همسران پیامبر (ص) مادران مؤمنین هستند. چون پیامبر اکرم (ص) حکم پدر امت را دارد همسران او هم حکم مادر را دارند، احکامی هم مترتب است. یک حکم مترتب بر مسئله این است که ازدواج با همسرهای پیامبر اکرم (ص) بعد از ایشان بر مسلمانان حرام است.
…و هیچگاه با همسرهای پیامبر ازدواج نکنید.
دیگر این که همسرهای پیامبر اکرم (ص) شأن و مقامی دارند (البته شأن همسر رسول الله بودن از شأن مادر مؤمنین بودن بالاتر است). اگرچه این شأن برای همسرهای رسول خدا (ص) امتیازی است، اما در صورتی این امتیاز باقی و مؤثر خواهد بود که ایشان در مسیر رسول الله (ص) باشند. کما اینکه در سورهٔ احزاب قرآن به ایشان خطاب میکند که اگر شما متقی باشید مقام شما بالا است و از طرف دیگر میفرماید:
اى همسران پیامبر، هر كس از شما عمل زشت آشكارى به جا آورد عذاب او (در آخرت) به دو چندان اضافه مىشود.
و اگر کار خوبی انجام دهد اجر او دو برابر خواهد بود، بنابراین همسر رسول خدا یا مادر مؤمنان بودن مانع عذاب الهی در صورت ارتکاب جرم برای اینها نخواهد شد. قرآن در سورهٔ تحریم دو نفر از همسرهای پیامبر اکرم (ص) را مورد عتاب و خطاب قرار میدهد، میفرماید دلهای شما سخت منحرف شده است و در آیات آخر ایشان را تهدید به جهنمی شدن میکند؛ که در مقاله «آیه تطهیر و جریان همیشه زنده امامت» قابل مطالعه است.
3ـ ارحام پیامبر (ص):
و خویشاوندان در حكم و كتاب الهى نسبت به همدیگر از سایر مؤمنان و مهاجران سزاوارتر هستند.
اولو الارحام در اینجا دو گونه معنا شده، بسیاری آیه را به مطلب دیگری مربوط دانستهاند و گفتهاند حکمی در بین صاحبان قرابت و رحم برقرار است، کسانی که صاحب قرابت و رحم هستند در ارث و میراث اولی بر سایر مؤمنین و مهاجرین هستند.
ولی بعضی از محققین نکتهٔ بسیار ظریفی را در اینجا مطرح کردهاند که باید به این نکته عنایت کنیم. الف و لام در ادبیات عرب گاهی به جای ضمیر مضاف الیه مینشیند که این قاعده در آیه اولی الامر نیز مطرح میشود. «أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ»9 ، یعنی «رَسولَهُ»، و «أُولِی الْأَمْرِ»، یعنی «اولی أمره» (در مقاله «آیه اولی الامر» توضیح آن آمده است).
در آیه ذی القربی هم همین است، «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»10 ، من از شما اجری برای رسالت نمیخواهم مگر مودت نسبت به القربی. «القربی» یعنی «قُربای»، یعنی مودت نسبت به اهل بیت من.
این آیه در مورد حضرت محمد (ص) و مسائل مربوط به ایشان است؛ اولاً میفرماید پیامبر اکرم (ص) بر مؤمنین اولی از خود آنها هستند، ثانیاً همسرهای پیامبر اکرم (ص) حکم مادران مؤمنین را دارند و ثالثاً اولو الارحام او بر سایر مؤمنین اولی هستند. اگر در «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ»11 ، الف و لام را به جای مضاف الیه بگیریم مطلب بسیار منسجم و زیبا میشود، یعنی «اولوا ارحامه» مثل «القربی» است که یعنی «قرباهُ». در این آیه «اولوا ارحامه» صاحبان رحم و نزدیکان نسبی پیامبر اکرم (ص)، در کتاب خدا بعضی از ایشان اولی به بعض دیگرشان هستند از مؤمنین و مهاجرین « وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فی كِتابِ اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ». کلمه «بعض» در زبان عرب ممکن است برای چند نفر و یا برای یک نفر استفاده شود، در نتیجه معنای آیه این میشود: یک نفر از خود خویشان رسول الله (ص) اولی بر آنها است تا مؤمنان و مهاجران. یعنی یک نفر از خویشان پیامبر اکرم (ص) بر سایر خویشان او میتواند ولایت داشته باشد و سایر مؤمنین و مهاجرین حق ولایت بر خویشان او را ندارند.
بنابراین قرآن کریم در این آیه میفرماید: ولایت پیامبر اکرم (ص) بر مؤمنین از خود آنها بر خودشان بیشتر است. و فردی از اولو الارحام او در ولایت بر خویشان پیامبر (ص) اولویت دارد تا سایر مؤمنین و مهاجرین بر ایشان. یعنی اگر قرار باشد کسی ولایت بر اولو الارحام پیامبر اکرم (ص) داشته باشد باید یک نفر از خود اولو الارحام باشد نه یک نفر از میان سایر مؤمنین و از مهاجرین.
با این نگاه قرآن کریم ولایت بر اولو الارحام پیامبر اکرم (ص) را برای سایر مؤمنین ممنوع اعلام میکند. مهاجرین را هم به طور خاص نام میبرد با اینکه مهاجرین جزء مؤمنین بودند، چراکه بعد از پیامبر اکرم (ص) مهاجرین مدعی ولایت بر جامعهٔ اسلامی شدند. میگویند اولو الارحام پیامبر اکرم (ص) یک نفر از خودشان بر خودشان باید ولایت کند؛ هیچ کس از مؤمنین و از مهاجرین چنین شأن و اجازهای از خداوند ندارد. این حکم خاص اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است که حتی در زمان رسول خدا (ص) باید اجرا شود. و در تاریخ هیچ کجا نبوده است که پیامبر اکرم (ص) جمعی را برای کاری بفرستند و امیرالمؤمنین (ع) در ایشان باشد و کسی دیگر سرپرست آنها باشد. در همین زمینه روایت زیبایی در بحارالانوار وجود دارد میفرماید:
روز جمعه ابوبکر در حال خطبه خواندن بود که اُبی بن کعب که از اصحاب خاص حضرت رسول (ص) بود ایستاد و از مردم سؤالاتی پرسید و از ایشان دربارهٔ تساهل و تسامحی که نسبت به اهل بیت رسول خدا (ص) داشتند بازخواست کرد؛ یکی از سؤالها این بود:
آیا نبودید تا بدانید که همانا رسول خدا (ص) [در طول عمر شریفشان] هیچ کسی از شما را بر علی (ص) ولیّ قرار نداد و هر کجا که خود ایشان نبودند علی (ع) را ولیِّ شما قرار داد.
از حکم این آیه نتیجه میگیریم که ولایت بر جامعهٔ ایمانی باید توسط فردی از اولو الارحام باشد، چراکه هر کس بر جامعهٔ ایمانی ولی شود بر اولو الارحام هم ولی میشود چون ایشان نیز جزء جامعه هستند. یعنی اگر قرار شد بعد از پیامبر اکرم (ص) فرد دیگری به جای ایشان بنشیند مثل خلیفهٔ اول که از اولو الارحام پیامبر اکرم (ص) نیست و از مهاجرین است، بنابر فرمایش قرآن او حق ولایت بر اولو الارحام را ندارد.
آیات دیگر قرآن کریم مثل آیه مباهله نیز تایید میکنند که مصداق اولو الارحام چهار فرد بارز و شاخص که در جریان مباهله شرکت کردند هستند زیرا طبق آیه شریفه پیامبر اکرم (ص) نزدیکترین افراد به خود را همراهشان بردند؛ امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (ع) (در مقاله مستقلی به نام «آیه مباهله» توضیح و شرح آن واقعه بیان شده است). همچنین دختران حضرت زهرا (ع) حضرت زینب و ام کلثوم (ع) نیز هستند. کسی بر ایشان حق ولایت ندارد مگر یک نفر از خود اینها، امیرالمؤمنین (ع) از میان اولو الارحام حق ولایت بر ایشان را دارد. اگر خلیفهٔ اول حق ولایت بر اولو الارحام را ندارد پس حق ولایت بر جامعه را هم ندارد. به عبارت دیگر باید ولی جامعه از میان اولو الارحام باشد که بر همه ولایت دارد از جمله بر اولو الارحام، در غیر این صورت عدهای استثناء خواهند بود. درنتیجه اینها حق نداشتند از امیرالمؤمنین (ع) بیعت بخواهند. البته مطلب برای این عده و مردم کاملاً روشن بوده است، رسول خدا (ص) در زمان حیاتشان موضوع ولایت امیرالمؤمنین (ص) را برای مردم روشن کرده بودند و در طول رسالت خود بارها و بارها این مطلب را بیان کرده بودند. باید فردی از اولو الارحام ولیّ جامعه باشد، چرا که اگر جامعه را یک دایرهٔ بزرگ در نظر بگیریم، یک دایرهٔ کوچک در درون آن، اولو الارحام هستند که هیچ کس بر ایشان حق ولایت ندارد، یعنی در بین جامعهٔ اسلامی کسی نمیتواند ولیّ مؤمنین شود چون خود به خود اولو الارحام جزء مؤمنین هستند. پس باید ولیّ جامعه از میان اولو الارحام باشد.
مصادیق اهل بیت چهار نفر در زمان پیامبر اکرم (ص) هستند (امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (ع)) که اینها باید امام شوند، فرمان ولایت در دست هر کس باشد او حق ولایت دارد و مردم باید از او اطاعت کنند، پس باید ببینیم خدا این فرمان ولایت را به چه کسی داده است. در آیه اولو الارحام میگویند فرمان ولایت حتماً در دست یک نفر از اولو الارحام پیامبر اکرم (ص) قرار میگیرد.
پی نوشت ها
- سورهٔ انعام، آیهٔ ۹۱.
- ابو جعفر محمّد بن علی بن بابویه قمی، صدوق؛الامالی، ص 235.
- سورهٔ احزاب، آیهٔ 6.
- ابو جعفر محمّد بن علی بن بابویه قمی، صدوق؛ الخصال، ج 1، ص 311.
- سورهٔ احزاب، آیهٔ 6.
- سورهٔ احزاب، آیهٔ 53.
- سورهٔ احزاب ، آیهٔ 30
- سورهٔ احزاب، آیهٔ 6.
- سورهٔ نساء، آیهٔ 59.
- سورهٔ شوری، آیهٔ ۲۳.
- سورهٔ احزاب، آیهٔ 6.
- محمّد باقر،مجلسی؛ بحارالانوار، ج 28، ص 222.