جنگ خندق یا احزاب

در سال پنجم هجرت ائتلاف بزرگی بین کفار بوجود آمد و تصمیم گرفتند به مسلمانان حمله کنند. در جنگ خندق با وجود اینکه عده دشمنان زیاد بود اما تدابیر پیامبر اکرم (ص) و امداد‌های الهی سبب پیروزی مسلمانان شد. برخی از اتفاقات مهم جنگ خندق عبارتند از:

  • ائتلاف بزرگ قبایل مختلف کفار و یهودیان
  • تدابیر پیامبر اکرم (ص)
  • حفر خندق به پیشنهاد سلمان فارسی
  • دلاوری امیرالمومنین (ع) در نبرد با عمرو بن عبدود (نماد قدرت دشمنان)
  • امداد غیبی خداوند

در این مقاله به بررسی وقایع مهم جنگ خندق یا جنگ احزاب می‌پردازیم و دلایل شکست دشمنان در این جنگ را بررسی می‌کنیم.

چکیده

  • در سال پنجم، گروه‌های مختلف مشرکین و یهودیان با توطئه‌چینی بنی‌نضیر برای نابود کردن اسلام با هم متحد شدند و جنگ خندق یا احزاب را برپا کردند که به شکست خودشان انجامید.

  • برخی از دلایل شکست دشمنان اسلام در جنگ خندق عبارت است از: فرماندهی مدبّرانه رسول خدا (ص) و همراهی و اطاعت مسلمانان؛ حفر خندق به پیشنهاد سلمان فارسی (ره)؛ دلاوری بی‌نظیر امیرالمؤمنین (ع)؛ ایجاد تفرقه در میان کفار توسط نعیم‌بن‌مسعود؛ امدادهای غیبی الهی.

  • در سوره احزاب، درباره امتحان الهی در جنگ خندق (جنگ احزاب) و خیانت منافقان و کوتاهی کسانی که ضعف ایمان داشتند و همچنین تجلیل از کسانی که با ایمان قوی در برابر دشمن ایستادند نکات مهمی بیان شده است.

جنگ خندق

در سال چهارم هجرت، قبائل مشرک و یهودی، دشمنی خود را با اسلام آشکار کردند. قریش نیز همچنان درپی نابودی اسلام بود. در این میان، بنی‌نضیر حلقه پیوند میان دشمنان اسلام شد. گروهی از بزرگان بنی‌نضیر به مکه رفتند و با مشرکان قریش دیدار کرده، گفتند: «ما حاضریم با شما بر ضدّ اسلام وارد جنگ شویم».

مشرکان مکه از اینکه می‌دیدند یهودیان یکتاپرست چنین سخنی بر زبان می‌آورند، متعجب شدند و گفتند: «حقیقت را بگویید. آیا دین ما بهتر است یا دین اسلام؟». یهودی‌های خبیث قسم خوردند که همان بت‌پرستی بهتر از اسلام است. مشرکان از این پاسخ شاد شدند.

دشمنان اسلام در جنگ خندق

ائتلاف بزرگ دشمنان بر علیه اسلام

بنی‌نضیر گفتند: «ما می‌توانیم قبایل دیگر را هم با شما همراه کنیم و با محوریت قریش، اسلام را نابود سازیم».

ابوسفیان و قریش استقبال کردند و بنی‌نضیر موفق شدند قبایل مشرک عرب را با خود همگام کنند؛ قبائلی مانند غطفان، بنی‌فزاره، بنی‌اشجع، بنی‌اسد و بنی‌سلیم. حدود ده حزب و قبیله آماده نابودی اسلام شدند. لشکری بالغ بر ده هزار نفر فراهم شد که چهارهزار نفر آن‌ها قریشی بودند. فرماندهی این ائتلاف با ابوسفیان بود. منافقان نیز مخفیانه با آنان همکاری می‌کردند.

در این موقعیت، بنی‌نضیر درپی آن بود که تنها گروه یهودی باقی‌مانده در مدینه، یعنی یهودیان بنی‌قُریظه را نیز با خود همراه کند تا آنان از پشت سر جبهه‌ای بر ضد اسلام باز کنند؛‌ ازاین‌رو عده‌ای از بنی‌نضیر پنهانی وارد مدینه شدند و به‌سراغ بنی‌قریظه رفتند. بنی‌قریظه ابتدا آنان را نمی‌پذیرفتند، ولی با اصرار وارد شدند و شرحی از ائتلاف بزرگ خود بیان کردند. در اینجا بنی‌قریظه یقین پیدا کردند که سقوط اسلام قطعی است و اگر به این ائتلاف نپیوندند، پس از نابودی اسلام، از غنائمی که از مدینه به‌دست می‌آید محروم خواهند ماند؛ ازاین‌رو پیمان خود را زیر پا گذاشتند و به ائتلاف ضد اسلام پیوستند.

با پیوستن بنی‌قریظه به این ائتلاف، نتیجه همه معادلات، نابودی اسلام بود، اما چیزی که در این معادلات دیده نشده بود، حقیقت اسلام و وعده خداوند به دفاع از مؤمنان و پیامبران خود بود. همین امداد الهی و یاری حق بود که موجب شد کفار باوجود آن ائتلاف بی‌نظیر و امکانات فراوان، در جنگ خندق شکست بخورند و به اهداف شوم خود دست نیابند.

دلایل شکست کفار در جنگ خندق

چند امر مهم موجب تحقق وعده خدا و شکست کفار شد که به‌طور خلاصه در نمودار زیر مشاهده می‌کنید:

اما توضیح مطلب:

۱. فرماندهی پیامبر (ص) در جنگ خندق

 فرماندهی مدبّرانه رسول خدا (ص) و همراهی و اطاعت مسلمانان عامل اصلی پیروزی بر مشرکان بود. سپاه اسلام که نتیجه نافرمانی از رسول خدا (ص) را در جنگ احد دیده بودند، در جنگ خندق از رسول خدا (ص) اطاعت کردند و فقط برخی از آنان بودند که در حفر خندق کوتاهی‌هایی انجام دادند و آن مقداری را که پیامبر (ص) تعیین کرده بود حفر نکردند و همین امر موجب شد که عرض و عمق برخی از قسمت‌های خندق کم شود و موقعیتی برای تهدید دشمن فراهم آید.

٢. حفر خندق

حفر خندق به پیشنهاد سلمان فارسی (ره) در بخش آسیب‌پذیر شمال مدینه از عوامل مهم شکست مشرکان در جنگ خندق است. مدینه از سمت شرق و غرب و جنوب آسیب‌پذیر نبود؛ لذا سلمان فارسی (ره) با پیشنهاد حفر خندق، تنها نقطه آسیب‌پذیر مدینه را محافظت کرد. وقتی این تاکتیک مهم عملی شد و لشکر احزاب به آن منطقه رسیدند، با امری بی‌سابقه روبه‌رو شدند که هرگز انتظار آن را نداشتند. کفار پشت خندق اردو زدند و به‌دنبال فرصتی برای آغاز جنگ بودند. اگر خندق نبود، دشمن می‌توانست به‌راحتی با مسلمان‌ها درگیر شود.

٣. دلاوری بی‌نظیر امیر‌المؤمنین (ع) در جنگ خندق

 هنگامی که عمرو‌بن‌عبدود به‌عنوان نماد قدرت شرک و کفر و نفاق موفق شد از قسمت کم‌عرض خندق عبور کند، سه نفر دیگر نیز از او تبعیت کرده، به این سوی خندق آمدند که یکی از آن‌ها عکرمة پسر ابوجهل بود. پدر عکرمه از سران مشرکان بود و در جنگ بدر به هلاکت رسید؛ بنابراین او انگیزه بالایی برای انتقام داشت. این سه تن به این سوی آمدند و پشت سر عمروبن‌عبدود مبارز طلبیدند.

عمرو‌بن‌عبدود را «فارس یَلیَل» می‌نامیدند؛ زیرا در جنگی که قریش با دشمنان داشت، به‌تنهایی در ناحیه‌ای به نام «یَلیَل» مقابل دشمن ایستاده و مانع عبور آن‌ها شده بود. ازاین‌رو می‌گفتند: «او فارس یلیل است که با هزار نفر برابری می‌کند». عمرو‌بن‌عبدود با آن هیبت وحشت‌آفرین خود فریاد زد و مبارز طلبید، ولی جز امیرالمؤمنین (ع) کسی جرأت پاسخ به او را نداشت. وقتی امیر‌المؤمنین (ع) به مصاف او رفت، همگان گمان می‌کردند که عمرو غلبه خواهد کرد، ولی آن وجود مقدس، عمرو را از پای درآورد و نابود کرد.

کسانی که با عمرو به این‌ سوی خندق آمده بودند و مبارز می‌طلبیدند، وقتی قتل عمرو را دیدند، چنان وحشتی وجودشان را فراگرفت که پا به فرار گذاشتند و موجب فضاحت شدید لشکر احزاب شدند. عکرمة و یکی دیگر از آن سه نفر، به نام هُبَیرة‌‌بن‌ابی‌وهب، توانستند از خندق بگریزند، ولی نفر سوم که نوفل‌بن‌عبدالله نام داشت، در خندق افتاد. مسلمان‌ها او را سنگ باران می‌کردند. در این میان او فریاد زد: «کسی بیاید و مردانه با من مبارزه کند». امیرالمؤمنین (ع) وارد خندق شد و او را از پای درآورد.

کشته شدن عمروبن‌عبدود در جنگ خندق اقتدار قریش را در هم شکست و احزاب، ناکامی خود را به چشم ‌دیدند.

۴. ایجاد تفرقه در دل مشرکان

تفرقه‌ای که نعیم‌‌بن‌مسعود در میان مشرکان ایجاد کرد باعث شکست مشرکان در جنگ خندق شد. او یکی از اصحاب تازه‌مسلمان پیامبر اکرم (ص) و از قبیله غطفان بود؛ قبیله‌ای که نقش مؤثّری در ائتلاف کفار داشت. افراد قبیله نمی‌دانستند که نعیم مسلمان شده است؛ ازاین‌رو او از پیامبر (ص) اجازه خواست که وارد لشکر احزاب شود و با خدعه، آنان را نسبت به یکدیگر بدبین کند و اتحاد آن‌ها را بر هم زند. پیامبر (ص)فرمود: «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» 1 یعنی جنگ با خدعه و نیرنگ پیش می‌رود. و به او اجازه فرمود.

نعیم‌بن‌مسعود نزد بنی‌قریظه که آماده جنگ شده بودند آمد و آن‌ها را نسبت به قبیله خود بدبین کرد و گفت: «غطفانیان از راه دوری آمده‌اند و پس از جنگ به‌سراغ زندگی خود می‌روند، ولی شما در میان مسلمان‌ها باقی می‌مانید و خطر اصلی متوجه شماست». سپس به آنان توصیه کرد که برای اطمینان از اینکه قریش و سایر احزاب خیانت نکنند، از آن‌ها گروگان بخواهد. پس از این، نزد قبیله خود رفت و آن‌ها را نسبت به بنی‌قریظه و قریش بدبین کرد و سپس به‌سراغ ابوسفیان رفت و سوءظن او را نسبت به دیگر قبایل برانگیخت.

اقدامات نعیم‌بن‌مسعود موجب شد که سران قبایل، در جلسه روز بعد به دیده شک به یکدیگر بنگرند و از هم گروگان بخواهند. این امر اتحاد آنان را سست کرد؛ ازاین‌رو دیگر جلسه‌ای تشکیل ندادند.

۵. امدادهای غیبی الهی

 در جنگ خندق به اذن خدای متعال طوفان‌های مهیبی رخ داد که باعث وحشت دشمن شد. این طوفان‌ها چنان شدید بود که چادرها و خیمه‌های آنان را از جا برکند و حتی دیگ‌های غذایشان را واژگون کرد. آنان چنان به وحشت افتادند که ماندن خود را باعث بدبختی و اختلاف و ناکامی بیشتر می‌دانستند.

علاوه بر طوفان‌، خدای متعال فرشتگانی را فرستاد که باعث پیروزی مسلمان‌ها و ناکامی دشمن شدند. قرآن کریم می‌فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيراً» 2

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که لشکرهایی به‌سوی شما آمدند، پس بادی بر آنان فرستادیم و سپاهیانی که شما آن‌ها را نمی‌دیدید. و خدا به آنچه می‌کنید بیناست.

بیان قرآن درباره جنگ خندق

وقوع چنین حادثه سنگین و دشواری، میدان بزرگ امتحان الهی بود تا وزن ایمان مسلمان‌ها سنجیده شود و نیز توطئه منافقین فاش گردد؛ زیرا آنان با دشمنان همکاری داشتند و نقش ستون پنجم آن‌ها را در دارالاسلام ایفا می‌کردند.

در سوره احزاب، درباره این امتحان و خیانت منافقان و کوتاهی کسانی که ضعف ایمان داشتند و همچنین تجلیل از کسانی که با ایمان قوی در برابر دشمن ایستادند نکات مهمی بیان شده است. در ادامه به بررسی این آیات می‌پردازیم:

١. آیات دهم و یازدهم

«إِذْ جاؤُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللّهِ الظُّنُونَا هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً»

آنگاه که [دشمنان] از بالا و پایین بر شما وارد شدند و آنگاه که چشم‌ها [از وحشت] خیره شد و جان‌ها به گلوها رسید و به خدا گمان‌هایی [نابجا] می‌بردید. آنجا بود که مؤمنان امتحان شدند و تکان سختی خوردند.

این آیه به‌روشنی به امتحان دشواری که در جنگ خندق پدید آمد اشاره می‌کند و لغزش‌های اهل ایمان را یاد‌آور می‌شود.

٢. آیه دوازدهم

«وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً»

و آنگاه که منافقان و بیماردلان می‌گفتند: خدا و رسولش جز وعده فریبکارانه به ما ندادند.

وقتی جنگ و تهدید دشمن شدت یافت، منافقان و کسانی که دل‌های بیمار و آلوده داشتند، از فرصت استفاده کردند و با بیان‌های ناامید‌کننده، مردم را به هراس انداختند. خدای متعال در این آیه، آنان را رسوا می‌نماید.

٣. آیه سیزدهم

«وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِراراً»

و آنگاه که گروهی از آنان گفتند: ای اهل یثرب، دیگر جای درنگ برای شما نیست، برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه [ترک جهاد] می‌خواستند و می‌گفتند: خانه‌هایمان بی‌حفاظ است، درحالی‌که بی‌حفاظ نبود. قصد آنان چیزی جز فرار نبود.

این آیه نیز سخن از خیانت منافقان و ایجاد شک و تردید و اضطراب در دل مؤمنان دارد. بر اثر تبلیغات منافقین و بیماردلان، گروهی در عرصه امتحان، مردود شدند و به بهانه حفظ خانه‌های خود می‌خواستند از جنگ فرار کنند. گروهی هم چنان ترس آن‌ها را فراگرفته بود که وقتی منافقان گفتند «اینجا جای ماندن نیست»، دچار تردید شدند و قصد برگشت کردند.

البته پایداری مؤمنان راسخ موجب شد که تبلیغات منافقین و بیماردلان اثر چندانی نداشته باشد و سرانجام مسلمانان با نصرت خدای متعال به پیروزی برسند.

۴. آیات چهاردهم و پانزدهم

«وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلّا يَسيراً وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللّهِ مَسْؤُولاً»

و اگر از اطراف [مدینه] مورد هجوم واقع می‌شدند و از آنان می‌خواستند که در فتنه [و کفر] درآیند، به‌سوی آن می‌آمدند و جز اندکی درنگ نمی‌کردند؛ درحالی‌که با خدا پیمان بسته بودند که پشت نکنند و پیمان خدا مورد بازخواست است.

در زمان جنگ خندق با تلاش منافقین و بیماردلان کار به جایی رسیده بود که اگر به برخی گفته می‌شد که به شرک برگردید، سست‌ایمان‌ها آماده ارتداد بودند و جز مدّت کمی برای انتخاب راه شقاوت درنگ نمی‌کردند.

۵. آیات بیست و دوم و بیست و سوم

«وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلّا إيماناً وَ تَسْليماً مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً»

و چون مؤمنان گروه‌های دشمن را دیدند گفتند: این است آنچه خدا و رسولش به ما وعده دادند. و خدا و رسولش راست گفتند. و جز بر ایمان و تسلیمشان نیفزود. از میان مؤمنان مردانی هستند که بر آنچه با خدا پیمان بستند صادقانه پایداری کردند؛ پس از میان آنان برخی به شهادت رسیدند و برخی منتظر هستند و هرگز [پیمان خود را] تغییر ندادند.

خدای متعال پس از سرزنش کسانی که در ایمان خود سستی ورزیده‌اند، از مؤمنان حقیقی این‌گونه تجلیل می‌کند و اشاره می‌کند که در میان مؤمنان کسانی مانند حمزه (ع) وجود دارند که به پیمان خود وفا کردند و به شهادت رسیدند و عده‌ای نیز هستند که بر این پیمان ثابتند و منتظر امر الهی می‌باشند. به گفته بسیاری از مفسران، آیه بیست و سوم در شأن امیرالمؤمنین (ع) و کسانی که همچون او در انتظار امر الهی بودند نازل شده است. درحقیقت، این آیات سربلندی اسلام را در ایستادگی این مؤمنان می‌بیند.

۶. آیه بیست و پنجم

«وَ رَدَّ اللّهُ الَّذينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللّهُ قَوِيًّا عَزيزاً»

و خدا کافران را بدون آنکه به خیری دست یابند، با غیظ و خشمی که داشتند بازگرداند. و خدا مؤمنان را از کارزار کفایت کرد و خدا نیرومند و شکست‌ناپذیر است.

پیش از این، سخن از امدادهای الهی در جنگ خندق به میان آمد. این آیه نیز اشاره به یاری خدا دارد که کافران را با دلی پر از خشم و ناکام برمی‌گرداند، و بدون آنکه جنگی صورت گرفته باشد، خدا مؤمنان را پیروز می‌کند.

Cinque Terre

دوره تاریخ معصومین

این مقاله بخشی از درس‌های تاریخ معصومین است که توسط استاد ارجمند دکتر رجبی دوانی در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. این دوره با نام «با چهارده روایت» در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.



پی نوشت ها

  1. تهذيب‌الاحكام، ج‏6، ص163.
  2. سوره احزاب، آیه ٩.
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

8 نظرات
  1. ابراهیم می گوید

    انشاالله خداوند به شما مبلغان اسلام نصرت بدهد تا روز حساب .. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم

  2. Iman می گوید

    من خيلي داستان ها و جنگ هاي پيامبرو دوست دارم،دوست دارم تو اون موقع زندگي ميكردم

    1. ایمانور می گوید

      ان شا الله خداوند شما و ما رو با پیامبر اکرم (ص) محشور کنه

  3. ناشناس می گوید

    عالی بود

    1. ایمانور می گوید

      از لطف شما سپاسگزاریم.

      1. ناشناس می گوید

        تشکر

      2. ایمانور می گوید

        سلامت باشید

انس با قرآن