کمال گرایی در کودکان

در تربیت فرزند باید به اصول تربیتی توجّه داشته باشیم. یکی از اصول تربیتی اصل کمال پذیری است. از آنجا که انسان موجودی کمال گرا است این کمال گرایی در کودکان باید به سوی نیکی‌ها و خوبی‌ها سوق پیدا کند تا سبب رشد فرزند ما شود. در این مقاله ضمن بیان اصل کمال گرایی به بررسی راهکارهای جهت‌دهی صحیح به کمال گرایی در کودکان می‌پردازیم. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • اصل کمال گرایی انسان
  • جهت‌دهی صحیح به کمال گرایی
  • راه‌کارهای جهت‌دهی صحیح
    • مربی خوب
    • شناخت مصادیق تربیتی
    • ایجاد انگیزه خوب جهت طی مسیر
    • نقش الگوهای مناسب
    • ارزشمندی کلام و رفتارهای خوب
    • توجه به رفتارهای مطلوب فرزند
    • بهره‌گیری از سرگذشت‌ها و داستان‌های قرآنی
    • قرار دادن فرزند در گروه هم‌سالان مناسب

چکیده کمال گرایی در کودکان:

  • یکی از اصول تربیت، اصل کمال پذیری در انسان است. به عبارت دیگر انسان راکد، دچار مشکلات روحی، روانی و خُلقی می‌شود. البته طبیعت انسان این است که دوست دارد در همه عرصه‌ها روند رو به رشدی را تجربه کند.

  • وظیفه یک مربّی، محیط تربیتی و والدین این است که این ویژگی کمال گرایی و کمال پذیری در فرزندان را در مسیر صحیح و خدا پسندانه قرار دهند.

  • راهکارهای جهت‌دهی صحیح اصل کمال پذیری عبارت‌اند از:
    1. مربی خوب
    2. شناخت مصادیق تربیتی (ارتباط با خدا، خلق، طبیعت و خود)
    3. ایجاد انگیزه خوب برای طی مسیر

  • چگونگی ایجاد انگیزه‌های خوب در متربی عبارت است از:
    1. نقش الگوهای مناسب (انبیاء، اولیاء و صالحان)
    2. ارزشمندی کلام و رفتار خوب (صداقت، نظم، کار منزل و …)
    3. توجه به رفتارهای مطلوب فرزند
    4. بهره‌گیری از قصص و داستان‌های قرآنی؛ ۵ـ قرار دادن فرزند در گروه همسالان مناسب

  • مهم‌ترین تجربه برای فرزندان در سنین پایین بر اساس محسوسات شکل می‌گیرد، بنابراین والدین باید الگوی مناسب روبه رشدی برای آنها باشند.

  • بر اساس قاعده تربیتی توجه به رفتارهای مطلوب سبب تقویت و تکرار آن رفتار می‌شود.

  • نقش قصه در تربیت عبارت است از: برقراری ارتباط، همزادپنداری، نقش‌آفرینی و الگوگیری.

  • اهمیت گروه همسالان در تربیت: ویژگی دوست خوب این است که همیشه یک گام جلوتر از انسان باشد.

اصل کمال گرایی انسان

یکی از اصولی که در تربیت وجود دارد، اصل کمال پذیری در انسان است. انسان تمایل به رشد دارد. انسان وقتی راکد باشد، وقتی حرکت رو به جلو نداشته باشد، حتّی دچار مشکلات روحی، روانی، خُلقی می‌شود و لذا طبیعت انسان این است که دوست دارد در همه عرصه‌ها روند رو به رشدی را تجربه بکند و این را به عنوان یک مسیر در زندگی خود قلمداد می‌کند.

جهت‌دهی صحیح به کمال گرایی

امّا نکته‌ای که مهم است این است که ما بتوانیم این کمال گرایی را بر اساس یک مدل خداپسندانه شکل بدهیم. ممکن است گاهی اوقات چون این ویژگی در انسان وجود دارد، حتّی در یک کار خلاف بخواهد انتهای آن خلاف را ببیند. دور از جان فرزندان ما مثلاً یک کسی می‌رود یک دزدی ساده‌ای را انجام می‌دهد، بعد می‌بینید در همین مسیر غلط دوست دارد در آینده یک دزد حرفه‌ای بشود. به این دلیل است که ما به کمال خواهی او جهت صحیحی ندادیم، لذا او در مسیر منحرف دارد به قهقرا می‌رود.

گاهی اوقات مثلاً در ارتباط با نامحرم می‌بینید در وهله اوّل مثلاً به خود می‌قبولاند یک سلام خیلی عاشقانه‌ای به یک جنس مخالفی بدهد، این آغازی می‌شود. بعد می‌بینید هر چه جلوتر می‌رود، دوست دارد این ارتباط را عمیق‌تر داشته باشد. این یعنی دارد در مسیر غلط قرار می‌گیرد و در آن مسیر حرکت می‌کند.

وظیفه یک مربّی، یک محیط تربیتی، وظیفه ما والدین این است که اگر این ویژگی کمال گرایی و کمال پذیری در فرزندان ما به عنوان یک اصل قلمداد می‌شود و وجود دارد، این را در مسیر صحیحی قرار بدهیم. امّا چگونه؟

راه‌کارهای جهت‌دهی صحیح

این چگونه خیلی مهم است که چگونه ما فرزندان خود را در این مسیر قرار بدهیم:

۱. مربی خوب

اوّلین نکته این است که حتماً نیاز به یک مربّی خوبی دارد. بالاخره مربّی باید در یک جایگاهی قرار بگیرد که بتواند جایگاه اثرگذار روی فرزندان، روی دانش‌آموزان، روی متربّیان داشته باشد.

۲. شناخت مصادیق تربیتی

نکته دوم این است که ما مصادیق تربیتی را به خوبی تشخیص بدهیم. مصادیق تربیتی حداقل باید حول چهار محور بچرخد. یعنی ما کمال را در این نکته ببینیم. البتّه این را هم بگویم این‌ها به نحو اجتماع است. یعنی باید هر چهار مورد را دید، نه این‌که یکی را ببینیم و بقیه را رها بکنیم. یعنی بنا بر فرمایش امام صادق (ع)، انسان کامل این است که بتواند این چهار نوع ارتباط را در مسیر رشد و کمال خواهی و إن‌شاءالله کمال پذیری برقرار بکند:

 1-‌ ارتباط با خدا.
 2-‌ ارتباط خوب، منطقی، براساس آموزه‌های دینی با خلق خدا، با انسان‌ها.
 3-‌ ارتباط خوب، منطقی و قابل بهره و استفاده از مخلوقات الهی. خداوند طبیعتی را آفریده است، من چگونه از این در مسیر کمال خود، در مسیر رشد خود استفاده خوب بکنم؟
 4-‌ ارتباط انسان‌ها با خود، یعنی حقّ النّفس را به خوبی بشناسد، بداند خود او هم یک حقوقی دارد. مثلاً یکی از حقوقی که انسان نسبت به خود دارد، این است که حتماً باید از آن ظرفیت‌های خدادادی خود استفاده بکند. لذا در وهله اوّل باید آن ظرفیت‌ها را بشناسد.

ما وقتی می‌خواهیم در مسیر کمال حرکت بکنیم، باید سو و جهت آن را هم بشناسیم که ما چهار جهت را براساس روایتی از وجود مبارک امام صادق (ع) برای شما بیان کردیم.

۳. ایجاد انگیزه خوب جهت طی مسیر

همان‌طور که بیان شد در مسیر کمال خواهی و کمال گرایی ما اوّلاً نیاز به مربّی داریم، دوماً باید جهت‌گیری و سوگیری درستی داشته باشیم که چهار مسیر را در این زمینه بیان کردیم امّا نکته سومی که وجود دارد این است که باید انگیزه خوبی را هم در فرزندان خود برای طیّ این مسیر فراهم بکنیم.

نقش الگوهای مناسب

این انگیزه‌ها چطور می‌تواند شکل بگیرد؟ اوّلاً به‌ وسیله الگوهای مناسب. یعنی انسان، انسان‌های کامل را، انسان‌های رشد یافته را، در منظر و نگاه فرزندان قرار بدهد. در رأس آن‌ها انبیاء و اولیای الهی (ع) را، انسان‌های صالح و شایسته در طول تاریخ را قرار بدهد که این‌ها از قبل آن کمال گرایی و کمال خواهی خود به چه رشدهای خوبی رسیدند، چقدر انسان‌های مفید شدند، چقدر انسان‌های اثرگذاری شدند.

 گاهی اوقات خود ما باید الگویی بر فرزندان خود باشیم. یعنی فرزندان عملاً ما را به عنوان پدر و مادر ببینند که ما داریم در مسیر کمال و رشد خود حرکت می‌کنیم.

مهم‌ترین چیز برای فرزندان – خصوصاً در سنین پایین‌تر- این است که تجربیات آن‌ها براساس محسوسات آن‌ها باشد. یعنی حس بکند که پدر و مادر روز به روز دارند بهتر می‌شوند. این در فرهنگ ما هم وجود دارد. حضرت فرمودند: اگر دو روز کسی مساوی باشد، اصلاً به خود ظلم کرده است.[1] دارد مسیر را غلط می‌رود.

لذا فرزندان ما باید از والدین ببینند که مثلاً فردای پدر و مادر از دیروز آن‌ها بهتر بوده است، از امروز آن‌ها بهتر بوده است و خواهد بود و خواهد شد. لذا ما پدران و مادران باید این دقّت را در الگودهی به فرزندان خود هم داشته باشیم. این‌ها زمینه ایجاد انگیزه را در فرزند ما فراهم می‌آورد.

ارزشمندی کلام و رفتارهای خوب

یکی دیگر از چیزهایی که انگیزه ایجاد می‌کند، این است که رفتارهای خوب، کلام خوب، ارزش داشته باشد. ما در فرهنگ خود هم این را بیان می‌کنیم. دیدید گاهی اوقات حتّی در این کلمات محاوره بین انسان‌ها داریم؛ مثلاً می‌گوییم: آدم‌های راستگو سرشان پای چوبه دار می‌رود ولی بالای دار نمی‌رود. یعنی راستگویی این‌قدر خوب است که بالاخره انسان مزد و پاداش راستگویی خود را می‌گیرد، ضرر نمی‌کند. لذا ما باید این فرهنگ را در میان فرزندان خود ایجاد بکنیم که کار خوب ارزش دارد، کار خوب مورد احترام است. لذا نتیجه این کار این می‌شود که فرزندان ما نسبت به کارهای خوب تمایل داشته باشند.

گاهی اوقات ما یک خطاهای راهبردی را انجام می‌دهیم، دقّت هم نداریم. متأسّفانه برخی پدران و مادران می‌آیند کارهای ارزشی را تنبیه قرار می‌دهند. مثال بزنم: فرزند ما در خانه زیاد دارد تلویزیون می‌بیند، دارد وقت خود را این‌طور هدر می‌دهد؛ ما چطور می‌خواهیم او را تنبیه بکنیم؟ به او می‌گوییم به جای این‌که این‌قدر تلویزیون ببینی‌، برو اتاق خود را مرتّب بکن.

یعنی به نوعی می‌آییم مرتّب کردن اتاق را تنبیه پنهان برای فرزند خود قرار می‌دهیم، در حالی که ما می‌بینیم نظم در فرهنگ دینی ما جزئی از ایمان محسوب می‌شود. بعد به مرور می‌بینید اصلاً تمیز کردن خانه برای این بچّه ارزش نیست، بد می‌داند. تلویزیون زیاد می‌بینی، به آشپرخانه برو ظرف‌ها را بشوی. یعنی ظرف شستن را یک تنبیه پنهانی برای او قرار می‌دهیم.

ما در فرهنگ دینی خود می‌بینیم، کار خانه این‌قدر ارزشمند است که وجود مبارک نبیّ مکرّم اسلام (ص) فرمودند: وقتی زن در خانه چیزی را جا به جا می‌کند، خدا به او نظر رحمت می‌افکند و کسی را که خدا نظر رحمت بیفکند، او را عذاب نمی‌کند.[2] در حالی که ما باید کار خانه را به عنوان یک ارزش محسوب بکنیم.

خدا مرحوم حضرت آیت الله حایری شیرازی را رحمت بکند، آن استاد اخلاق یک موقعی می‌فرمودند: ما بچّه بودیم، در خانه وقتی مادر می‌خواست ما را تنبیه بکند، می‌گفت: شما حق ندارید در خانه دست به سیاه و سفید بزنید، اصلاً نمی‌خواهم به من کمک بکنید. می‌گفت: بعد ما به او التماس می‌کردیم که برویم یک طور از مادر خود عذرخواهی بکنیم. یعنی کار خانه این‌قدر ارزش داشت که تنبیه فرزندان این بود که شما امروز حق ندارید در خانه کمک من بکنید، کار خانه انجام بدهید.

یعنی ما باید کارهای ارزشی را در نگاه فرزندان خود بلند و ارزشمند جلوه بدهیم. آن وقت این فرزند برای این‌که به یک رشد و کمالی برسد، ارزش قائل است، حرکت می‌کند، انگیزه پیدا می‌کند. همان‌طور که بیان شد بحث کمال خواهی و کمال گرایی به عنوان یک اصل تربیتی است که زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم می‌کند.

۴. توجه به رفتارهای مطلوب فرزند

امّا نکته دیگری که ما باید در کمال گرایی به آن توجّه بکنیم که این هم به عنوان یک اصل مهم باید مدّنظر ما پدران و مادران و مربّیان قرار بگیرد، این است که ما اگر بخواهیم فرزند ما در مسیر کمال قرار بگیرد، باید وقتی رفتارهای خوبی انجام می‌دهد، به او توجّه بکنیم.

ما یک قاعده‌ای در تربیت داریم، همیشه و همه جا از این قاعده استفاده بکنیم. وقتی یک رفتار مطلوبی انجام می‌شود و ما به آن رفتار مطلوب توجّه می‌کنیم، نتیجه این توجّه، تقویت رفتار مطلوب می‌شود. یعنی آن رفتار مطلوب تکرار می‌شود، تقویت پیدا می‌کند و لذا ما پدران و مادران باید به رفتارهای مطلوب فرزندان خود توجّه بکنیم تا آن رفتار مطلوب برای او جنبه ارزشمندی پیدا بکند، آن را تکرار و تقویت بکند و از جنس آن رفتارهای مطلوب، رفتارهای جدیدی را هم انجام بدهد.

 پس حتماً ما باید در تربیت به توجّه کردن به رفتارهای مطلوب فرزند به عنوان یک نکته مهم توجّه بکنیم که زمینه رشد و کمال در فرزندان ما را فراهم می‌آورد.

۵. بهره‌گیری از سرگذشت‌ها و داستان‌های قرآنی

 یکی از نکاتی که می‌تواند این کمال گرایی را شکل بدهد، استفاده مناسب از داستان و قصّه و سرگذشت‌ها است. ما حتماً از داستان‌ها و قصّه‌ها استفاده بکنیم. در قرآن داستان‌های خوبی آمده است، برای این‌که انسان‌ها به سمت و سوی کمال، به سمت و سوی رشد سوق بدهد که حتّی انسان‌های رشدیافته، چگونه عمل می‌کردند. گاهی اوقات سرگذشت‌های بزرگان ما در طول تاریخ نشان‌دهنده این امر است.

من روی قصّه خیلی تأکید دارم. دلیل آن هم این است که انسان‌ها با داستان و قصّه ارتباط خوبی برقرار می‌کنند. در بحث آموزش‌های مستقیم و غیرمستقیم، بحث قصّه و قصّه‌گویی مطرح می‌شود که از درجه اهمّیت بالایی برخوردار است، این‌جا هم داریم کارایی و کاربرد آن را می‌گوییم که بدانیم قصّه‌ای که بچّه‌ها با آن هم‌زادپنداری می‌کنند، می‌تواند یک نقشی را در تربیت ایفا بکند. وقتی شما یک شخصیتی را در این داستان در معرض شنیدن فرزندان خود قرار می‌دهید، او می‌آید از این شخصیت الگوبرداری می‌کند و اگر این شخصیت، شخصیتی باشد که در مسیر رشد و کمال بوده است، او هم براساس همان الگو حرکت می‌کند.

 امروز در دنیا روی بحث سریال، فیلم، قصّه، داستان‌نویسی خیلی فضای بزرگی را باز کردند، به عنوان یک فضای مؤثّر و اثرگذار روی تغییر رفتارهای انسان‌ها. حالا چه به سمت منفی خدایی ناکرده، چه به سمت مثبت إن‌شاءالله. لذا ما باید این را بیاوریم و تقویت بکنیم. یعنی ما والدین و مربّیان از قصّه و داستان در این مسیر استفاده و بهره بیشتری را ببریم.

۶. قرار دادن فرزند در گروه هم‌سالان مناسب

 امّا نکته آخری را هم بیان بکنم. یکی دیگر از مواردی که می‌تواند کمک بکند و به عنوان فاکتور مهمّی در کمال خواهی و کمال گرایی فرزندان ما مطرح است، گروه هم‌سالان است. یعنی ما فرزندان خود را در یک گروه هم‌سال مناسب قرار بدهیم.

همیشه این را بدانیم ما یک فرهنگی را در آموزه‌های دینی خود برای انتخاب دوست داریم. همیشه می‌گوییم: آن دوستی خوب و مناسب است که یک گام از ما جلوتر باشد. یعنی بتواند یک الگوی خوبی باشد که ما را به سمت خود سوق بدهد، به ما رشد بدهد و اگر ما امروز إن‌شاءالله می‌خواهیم فرزند ما در مسیر کمال قرار بگیرد، یک دوست خوب در کنار فرزند ما می‌تواند خیلی خوب نقش‌آفرینی بکند.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون

Cinque Terre

درس تربیت فرزند

این مقاله بخشی از درس‌های تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی می‌شود. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1] ـ امالی شیخ صدوق، ص 668.

[2] ـ وسائل الشیعه، ج2، ص 39

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.