کرامت انسان در تربیت فرزند

یکی از اصول مهم در تربیت حفظ کرامت برای فرزندان است. توجه به کرامت انسان سبب ایجاد عزّت نفس می‌شود. آن عزّت نفسی که زیر ساخت مهمّی برای پذیرش تربیت در فرزندان ما است. ما وقتی فرزند خود را تکریم می‌کنیم در اصل داریم او را برای تربیت پذیری آماده می‌کنیم. همچنین باید موانع تکریم فرزندان را بشناسیم و برطرف کنیم. در این مقاله ابتدا کرامت انسان از دیدگاه قرآن را بیان کرده سپس موانع تکریم فرزند را بررسی می‌کنیم. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • اقسام کرامت انسان از دیدگاه قرآن
    • کرامت انسان در خلقت
    • تقوا، ملاک کرامت انسانی
  • لزوم حفظ کرامت انسان و رشد آن
  • موانع تکریم فرزند
    • تربیت غریزی فرزندان
    • عدم آشنایی با اصول و روش‌های تربیتی
    • ایجاد زمینه ارتباطی نادرست
    • بی‌هدفی و بی‌برنامگی فرزندان
    • به فعلیّت نرساندن ظرفیت‌های فرزندان
    • عدم زمینه‌سازی ارتباط دو سویه و توجه به فرزندان

چکیده کرامت انسان در تربیت فرزند:

  • اقسام کرامت در قرآن عبارت است از: کرامت در خلقت انسان و کسب کرامت با تقوا.

  • نتیجه حفظ کرامت انسان ، تقویت حق‌پذیری است و چون تربیت یک کلام، مرام و مسیر حق است، فرزندانی که کرامت آن‌ها حفظ شود، تربیت‌پذیری آن‌ها تقویّت می‌شود.

  • یکی از موانع تربیت، تربیت غریزی فرزندان است یعنی فقط تأمین نیازهای زیستی: خوراک، پوشاک و سرپناه.

  • تأمین نیازهای زیستی فرزندان زمانی ارزشمند است که مقدمه‌ای برای تأمین نیازهای فرازیستی و تربیتی آنها باشد. به عبارت دیگر عدم آشنایی با روش‌ها و اصول تربیتی سبب آسیب‌های روحی، معنوی و تربیّتی به فرزندان و از بین بردن کرامت آنها است. همچنین ارتباط فرزندان با هر کسی و برگزیدن هر نوع دوستی و معاشرت با او، سبب از بین رفتن کرامت آنها می‌شود.

  • از موانع دیگر لطمه زندن به کرامت فرزندان بی‌برنامه و بی‌هدف بودن آنها است، عدم طراحی هدف‌های کوتاه‌مدّت، میان‌مدّت و بلندمدّت برای فرزندان، سبب آسیب شخصیّتی آنها است.

  • عدم شناخت، پرورش و به فعلیت رساندن ظرفیّت‌های بالقوّه فرزندان، مانع موفقیت و کرامت شخصیت آنها است. همچنین عدم محبت، وقت‌گذاری و شنیدن حرف فرزندان مانع تکریم است.

اقسام کرامت انسان از دیدگاه قرآن

یکی از اصول مهم در تربیت، حفظ کرامت فرزندان است و نتیجه این کرامت، عزّت نفس است و عزّت نفس نیز به عنوان زیر ساخت و بستر مهمّی برای پذیرش تربیت در فرزندان است. کرامت انسان در قرآن مورد توجه واقع شده و در موارد متعدد به آن اشاره شده است. کرامت انسان از نگاه قرآن اقسامی دارد:

کرامت انسان در خلقت

یک بخشی از کرامت، کرامت در خلقت انسان است. «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً»[1] خداوند متعال وقتی انسان را آفرید او را اشرف مخلوقات خود روی زمین قرار داد. این یعنی کرامت انسان در خلقت. یعنی ما باید متوجّه جایگاه خود بشویم. یعنی اگر ما این حس را خوب درک کنیم، خود را ارزان نمی‌فروشیم و در تربیت هم ما باید این را بدانیم که وقتی خداوند به انسان فرزندی می‌دهد این فرزند در نظام آفرینش الهی یک جایگاه برتر و بالایی دارد. حتماً باید به این جایگاه فرزندان خود توجّه کنیم. لذا این نگرش ما را هم اصلاح می‌کند.

وقتی انسان اشرف مخلوقات عالم شد باید از آن خلقتی که برای او ایجاد شده است تبعیّت کند. خلقت انسان بر چه مبنایی بوده است؟ برای این‌که بتواند بندگی خدا را انجام بدهد.

تقوا، ملاک کرامت انسانی

 دومین نکته این است که انسان اگر بخواهد کرامت پیدا کند باید توجّه داشته باشد که اصل کرامت در انسان تقوا است. تقوا یعنی چه؟ یعنی انسان باید یک ترمز در خود شکل بدهد و در برابر گناه به سمت و سوی گناه نرود، در رفتارهای خوب باید پیشتاز باشد. لذا اگر ما این مبنا را در تربیت فرزندان لحاظ کنیم، یعنی از همان کودکی و دوره نوجوانی در عنفوان جوانی زمینه‌ای را فراهم کنیم که فرزندان ما به سمت گناه سوق پیدا نکنند، بستر برای گناه در زندگی آن‌ها فراهم نشود. گاهی اوقات انسان خیلی برای این بچّه‌ها ناراحت می‌شود.

همین چند وقت قبل پشت چراغ قرمز بودم، یک ماشین کنار من روشن بود و پدر صدای موسیقی را بلند کرده بود. یک فرزند سه یا چهار ساله در ماشین داشت. من خیلی حسرت خوردم که چرا یک پدر باید به خود حق بدهد که فرزند خود را از همان کودکی در محیطی که گناه در آن انجام می‌شود غوطه‌ور کند. یعنی اگر ما بدانیم که کرامت انسان با حفظ تقوا محقّق می‌شود به خود اجازه هر کاری نمی‌دهیم. اصل هم بر این است و در طول تاریخ هم نشان داده است که لزوماً ثروت و علم به انسان کرامت نمی‌دهد، ولی قطعاً تقوا از اصولی است که می‌تواند آن کرامت‌بخشی را به انسان انتقال بدهد.

لزوم حفظ کرامت انسان و رشد آن

 باید به این اشاره کنیم که یک رابطه مستقیمی بین کرامت و رشد انسانی هم وجود دارد. وقتی کرامت انسان حفظ شود حق‌پذیری در انسان تقویت می‌شود. چون تربیت یک حق است، یک کلام حق است، یک مرام حقّ است یک مسیر حق است فرزندانی که کرامت آن‌ها حفظ شود شک نکنید تربیت پذیری آن‌ها تقویّت می‌شود. لذا ما باید کرامت را به عنوان یک اصل رشد یافتگی در انسان و فرزندان خود قلمداد کنیم.

من گاهی اوقات در مشاوره‌های تربیتی به خانواده‌ها این را می‌گویم که شما گاهی اوقات به فرزند خود چیزی می‌گویید که گوش نمی‌کند، دلیل آن هم این است که آن ظرف پذیرش را آماده نکردید. این ظرفی که باید این محتوای خوب را بپذیرد باید شرایطی داشته باشد. مثلاً پاک باشد پاکیزه باشد، زیبا باشد، بالاخره این می‌تواند ظرف قابل پذیرش باشد. یکی از چیزهایی که این ظرف را قابل پذیرش می‌کند کرامت انسان و شخصیّت‌دهی است. وقتی شما به دختر و پسر خود شخصیّت لازم را می‌دهید، می‌بینید که نکات تربیتی را به خوبی خواهد پذیرفت.

برای مطالعه بیشتر درباره راه‌های دستیابی به این کرامت در فرزندان می‌توانید به مقاله «راهکارهای تکریم فرزند» مراجعه نمایید. امّا موانعی هم برای تکریم فرزند وجود دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت:

موانع تکریم فرزند

برخی موانع زمینه‌ای را فراهم می‌کند که آن سطح کرامت فرزندان ما کاهش پیدا کند و حتّی در بخش‌هایی از بین برود. چه خوب است که ما والدین و مربیّان موانع کرامت را بشناسیم.

تربیت غریزی فرزندان

اوّلین مانعی که برای کرامت وجود دارد این است که فرزندان خود را غریزی تربیت کنیم. یعنی تمام همّ و غم ما این باشد که چه چیزی بخورد، چه چیزی بپوشد، زیر چه سرپناهی زندگی کند. البتّه این‌ها شرط لازم است، ولی کافی نیست. اگر تمام همّ و غم پدر و مادر همین نیازهای زیستی فرزند خود باشد، در اصل دارد تیشه به ریشه کرامت فرزند خود می‌زند.

ولی اگر ما این‌ها را مقدّمه دیدیم برای نیازهای فرازیستی فرزندان خود، یعنی اگر ما به فرزند خود خوراک و پوشاکی می‌دهیم، برای او سرپناهی ایجاد می‌کنیم برای این است که بهتر بتوانیم تربیت را به او انتقال بدهیم، این می‌تواند ارزشمند باشد. ولی اگر فرزند خود را در حدّ نیازهای زیستی او دیدیم، با عرض پوزش او را در حدّ حیوان داریم می‌بینیم. یعنی در اصل داریم آن بُعد کرامتی را منتفی می‌کنیم. در حالی که کرامت وقتی به طرف مقابل منتقل می‌شود که آن را ما یک انسان ببینیم، یک موجودی که برای رشد و بندگی آمده است. پس این اوّلین مانع است.

عدم آشنایی با اصول و روش‌های تربیتی

 نکته دوم که شاید به عنوان مانع مهم است این است که ما با اصول و روش‌ها و مدل‌های تربیّتی آشنا نباشیم. چون وقتی من روش تربیتی و اصول تربیتی را ندانم، دارم به فرزند خود ضربه و آسیب وارد می‌کنم و این آسیب‌ها و ضربات روحی، معنوی و تربیّتی که وارد می‌کنم در اصل دارم کرامت او را از بین می‌برم.

مثلاً یک جایی می‌بینیم که والد دارد فرزند خود را تنبیه می‌کند؛ وقتی از او می‌پرسید که چرا تنبیه می‌کنید؟ در پاسخ می‌گوید: او را تنبیه می‌کنم که آدم شود. او نمی‌داند که نه تنها تنبیه آن‌ها را آدم نمی‌کند، بلکه قبل از تنبیهی که می‌کند آسیب‌های جدّی به روح و جسم و حتّی به جنسیّت او وارد می‌کند. این آسیب یعنی ما داریم او را از عزّت نفس و شخصیّت‌دهی دور می‌کنیم. پس این آشنا بودن با روش‌های تربیتی می‌تواند کمک کند که فرزندان ما کرامت پیدا کنند و عدم آشنایی یعنی مانع.

من این را عرض کنم که متأسّفانه امروز خیلی از پدران و مادران با این روش‌های تربیتی متناسب با عصر و زمان حاضر آشنا نیستند. لذا همین عدم آشنایی منجر به این می‌شود که فرزندان آن‌طوری که باید و شاید در آن جایگاه حقیقی خود قرار نگیرند و عزّت نفس و کرامت نفس آن‌ها خدشه دار شود.

ایجاد زمینه ارتباطی نادرست

نکته سوم؛ یکی دیگر از موانع کرامت انسان این است که ما برای فرزندان خود زمینه ارتباطی غلط را فراهم کنیم. مثلاً با هر کسی نشست و برخاست کند، هر دوستی را برگزیند و انتخاب کند و در کنار او معاشرت و رفت و آمدهایی داشته باشد. این کرامت او را پایین می‌آورد. یعنی وقتی که شما فرزندی دارید و این فرزند شما دوستان بدی دارد، در اصل داریم شخصیّت او را تخریب می‌کنیم.

بی‌هدفی و بی‌برنامگی فرزندان

همان‌طور که بیان کردیم کرامت انسان موانعی دارد که به سه مانع اشاره شد. یکی دیگر از موانعی که بر کرامت فرزندان ما لطمه وارد می‌کند بی‌برنامه و بی‌هدف بودن فرزندان است. یعنی اگر ما هدف‌های کوتاه‌مدّت، میان‌مدّت و بلندمدّتی را برای فرزندان خود طرّاحی نکنیم، قطعاً آن‌ها آسیب شخصیبتی می‌بینند.

بعضی پدر و مادرها در تربیت، بلندمدّت را نمی‌بینند. یعنی خداوند این فرزندان را در اختیار ما قرار داده است که این‌ها را برای آینده تربیت کنیم؛ وقتی که یک زندگی مستقلی را پیدا کردند. من یک نمونه را اشاره کنم. مثلاً من باید اراده فرزندم را قوی کنم، اعتماد به نفس او را بالا ببرم یا تحمّل‌پذیری او را تقویّت کنم که این وقتی وارد زندگی حقیقی خود شد بتواند یک زندگی سالم داشته باشد، در برابر مشکلات مقاومت داشته باشد و اراده انجام کارهای سخت را داشته باشد.

امروز من اراده او را تقویّت نمی‌کنم، یک موجود راحت‌طلب را تربیت می‌کنم. این موجود راحت طلب وقتی وارد زندگی می‌شود مدام با شکست مواجه می‌شود و شخصیّت او در آن زمان لطمه می‌خورد. وقتی من اهداف خود را طرّاحی می‌کنم، برای اهداف خود برنامه‌ریزی می‌کنم که این فرزند خود را برای بلندمدّت چگونه آماده کنم که یک زندگی خوب و سالمی داشته باشد، دارم برای او زمینه ایجاد کرامت را فراهم می‌کنم. پس یکی از موانع کرامت بحث بی‌برنامگی و بی‌هدف بودن فرزندان است.

ما در قرآن هم می‌بینیم. یکی از نکاتی که در قرآن خیلی به وضوح نمایان است این است که به انسان نگاه دوراندیشانه را می‌خواهد هدیه بدهد. یعنی انسانی که دارد روی زمین زندگی می‌کند برای او یادآوری می‌کند که آخرتی وجود دارد، حساب و کتابی وجود دارد، مراقب باش. آن‌جا باید سربلند بیرون بیایی، باید رفتار خود را طوری تنظیم کنی که در دادگاه عدل الهی بتوانی با افتخار وارد شوی. این یعنی هدف‌دار بودن و برای این هدف هم قرآن و اهل بیت (ع) به ما برنامه دادند. ما باید از همین سنّت الهی در زندگی و تربیت فرزندان خود بهره ببریم.

به فعلیّت نرساندن ظرفیت‌های فرزندان

امّا پنجمین مانعی که برای کرامت فرزندان ما وجود دارد و این هم به عنوان مانع بزرگی محسوب می‌شود این است که ما ظرفیّت‌ها بالقوّه فرزندان خود را به فعلیّت نرسانیم. چون بالاخره بچّه‌های ما یک استعدادهای نهفته‌ای دارند. خداوند در وجود آن‌ها استعدادهایی را قرار داده است که این استعدادها می‌تواند زمینه موفقیّت آن‌ها را در زندگی فراهم کند. گاهی اوقات ما بی‌توجّه هستیم. یعنی کشف استعداد نمی‌کنیم، آن ویژگی‌های پنهان آن‌ها را شناسایی نمی‌کنیم، چه برسد به این‌که پرورش بدهیم.

لذا نتیجه چه می‌شود؟ وقتی استعدادهای یک انسانی بروز نکند و توانمندی‌های او به منصه ظهور نرسد معلوم است که انسان آسیب دیده‌ای می‌شود و در زندگی خود نمی‌تواند موفّقیّت‌های لازم را کسب کند. پس این هم یک نکته جدّی که ما حتماً باید به آن توجّه کنیم. پرورش استعداد، به منصه ظهور رساندن استعدادهای بچّه‌های ما که این‌ها بحث مفصّلی در حوزه تربیت دارد که در جای خود باید بیان شود.

عدم زمینه‌سازی ارتباط دو سویه و توجه به فرزندان

یکی دیگر از موانع کرامت انسان که من به عنوان مانع آخر بیان کنم. برای این‌که فرزندان ما بتوانند یک زندگی خوبی داشته باشند باید به آن‌ها محبّت شود، باید برای آن‌ها وقت گذاری شود، باید گاهی اوقات ما شنوای حرف‌های آن‌ها باشیم. گاهی باید به صورت اختصاصی زمینه ارتباط دو سویه را بین خود و فرزندان خود فراهم کنیم. خود این‌ها می‌تواند زمینه تکریم باشد و عدم این‌ها مانع است.

یعنی وقتی ما برای فرزند خود وقتی نمی‌گذاریم، محبّتی نمی‌کنیم یا محبّت ما یک محبّت مقطعی و فقط از سر احساسات است. این‌ها برای بچّه‌ها یک زمینه‌ای را فراهم می‌آورد که گاهی اوقات با گوشه چشمی سراغ کسی دیگر بروند و کسانی دیگر به نوعی گروکشی عاطفی کنند و به نوعی به آن‌ها آسیب‌های شخصیّت برسانند. در مسیرهای غلط آن‌ها را قرار بدهند که ما در مباحث مشاوره‌ای خود خیلی دیدیم.

مثلاً پدر و مادر آدم‌های زحمت کشی بودند، سعی کردند که فرزند آن‌ها در رفاه باشد ولی نیازهای روحی و روانی فرزندان خود را تأمین نکردند، به آن‌ها محبّت نکردند. لذا این دختر بزرگ شده است و به سنّ نوجوانی رسیده است، این نیاز عاطفی در او تبلور پیدا کرده است، ولی کسی این را در مسیر صحیح قرار نداده است و او را تأمین نکرده است. لذا می‌بینید که یک پسری با یک گوشه چشمی او را دنبال خود راه می‌اندازد و می‌برد. آن‌جا است که تمام عزّت و کرامت او لگد مال می‌شود و آسیب می‌بیند.

 سعی کنید اجازه ندهید که این خلاءهای احساسی و عاطفی در فرزندان ما شکل بگیرد و پررنگ شود که این‌ها منجر به بی‌شخصیّت و آسیب‌های پنهان در فرزندان ما خواهد شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون

Cinque Terre

درس تربیت فرزند

این مقاله بخشی از درس‌های تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی می‌شود. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1] ـ سوره بقره، آیه 30.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن