فهرست مطالب این مقاله را ببینید
بنا بر آموزههای اسلام، زن و شوهر نسبت به یکدیگر وظایف مشترکی دارند که به عنوان وظایف همسر در زندگی برشمرده میشود. عمل به این وظایف مشترک در استحکام خانواده بسیار موثر است. در این مقاله به بررسی وظایف مشترک زن و مرد نسبت به یکدیگر میپردازیم و ۷ مورد از وظایف همسر در زندگی را بیان میکنیم. برخی از مباحث مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- مهمترین وظیفۀ مشترک زن و مرد
- اهمیت گفتار زیبا بین زوجین
- تاثیر اظهار محبت و صداقت در زندگی
- رفتارهای سازنده در زندگی زناشویی
چکیده
- مهمترین وظیفۀ مشترک زن و مرد این است که کانون خانواده را به محل آرامش تبدیل کنند.
- در سیرۀ معصومین (ع) الگوهای نیکوی بسیاری برای همسران وجود دارد که با شناختن و بکار بستن آنها میتوانند به مطلوبترین نقطه در زندگی مشترک برسند.
- گفتار زیبا یکی از وظایف مهم زن و مرد است که در روابط خوب خانوادگی بسیار مؤثر است.
- دیگر وظیفۀ مشترک زن و مرد، اظهار محبت نسبت به یکدیگر است.
- یکی از مسائلی که به گرمی و صفای زندگی خانوادگی کمک بسیاری میکند، صادقانه برخورد کردن زن و مرد با هم است.
- اگر در زندگی مشکلی پیش آمد و زن و شوهر به یکدیگر اشکالی داشتند و از هم عیب و نقصی دیدند، باید رازدار یکدیگر باشند.
- سپاسگزاری نیز از وظایف مشترک بین زن و مرد است. براساس فرمودۀ امام سجاد (ع) سپاسگزارترین مردم نسبت به پروردگار کسی است که نسبت به بندگان خدا سپاسگزار باشد.
- پذیرش عذرخواهی از طرف مقابل و گذشت از اشتباههای او، به آرامش و محبت در خانواده کمک میکند.
وظایف همسر در زندگی مشترک
برای بررسی موضوع معاشرت زن و شوهر، سه مرحله باید تبیین شود: 1.وظایف مشترک زن و شوهر؛ 2.وظایف شوهران؛ 3.وظایف زنان. در این مقاله در بررسی وظایف همسر به وظایف مشترک بین زن و شوهر میپردازیم. برای آشنایی با مورد ۲ و ۳ میتوانید به مقاله «وظایف مرد» و مقاله «وظایف زن» مراجعه نمایید. اما وظایف مشترک بین زن و شوهر عبارتند از:
١. آرامش و مودّت در زندگی مهمترین مورد از وظایف همسر
مهمترین مورد از وظایف همسر این است که زن و مرد کاری کنند که کانون خانواده محل آرامش باشد. اگر زندگی مشترک موجب آرامش و آسایش زن و مرد باشد، آنان به مهمترین هدف رسیدهاند. توجه به آیات بیست تا بیست و پنجِ سورۀ روم، نکات فراوانی را در اینباره در اختیار ما میگذارد. در این آیات خداوند متعال تقریباً به ده مورد از نشانههای عظمت قدرت خود اشاره میکند. معمولاً آیۀ بیست و یکم این سوره بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
وَ مِن آياتِهِ أَن خَلَقَ لَكُم مِن أَنفُسِكُم أَزواجاً لِتَسكُنُوا إِلَيها وَ جَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّةً وَ رَحمَةً إِنَّ فی ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ.
و از آیات او این است که همسرانی از [نوع] خودتان برایتان آفرید تا در نزد آنان آرامش بیابید. و بین شما مودّت و رحمت قرار داد. همانا در این [مطلب] نشانههایی است برای کسانی که میاندیشند.
نکتۀ لطیفی که در این آیه وجود دارد این است که این آیه میبایست در مجموعۀ آیات بیست تا بیست و پنجم مورد توجه قرار گیرد. در این آیات، نشانههای قدرت و عظمت پروردگار بیان میشود.[1] نشانههایی چون آفرینش آسمان و زمین، وجود زبانهای گوناگون در میان ملتها، اختلاف رنگ انسانها، خواب، کسب و کار و تجارت، نزول باران رحمت الهی و نظام استوار آسمان و زمین. همۀ اینها از نشانههای قدرت الهی است.
نکتۀ لطیفی که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که خداوند متعال، قرار دادن همسرانی که موجب آرامش هستند و نیز ایجاد مودّت و رحمت در بین زن و شوهر را در کنار آیاتی چون خلقت آسمانها و زمین، بهعنوان نشانۀ عظمت و قدرت خود بیان میفرماید. این نشانه قدرت پروردگار است که زندگی خانوادگی میتواند وسیلۀ آرامش انسانها باشد. خداوند این امر را به خود نسبت میدهد و چنانکه در این آیه میبینیم فاعل «خَلَقَ» و «جَعَلَ» خداست. اوست که این آرامش و مودّت و رحمت را در کانون خانواده قرار داده است.
بنابراین اگر سؤال شود که «مهمترین انتظار از زندگی خانوادگی چیست؟» باید بگوییم: رسیدن به آرامش، صفا، صمیمیت و محبت. و از همین نکته، روشن میشود که اساسیترین وظیفه از وظایف همسر که مشترک بین زن و مرد است این است که همواره در پی حفظ آرامش و محبتِ موجود در خانواده باشند و از هر امری که به این نعمت الهی خدشه وارد میکند، بپرهیزند تا کانون خانواده، بستری برای رشد و تعالیِ افراد آن شود.
الگوهای مودت بین زن و شوهر
آنچه در زندگی خانوادگی اولیای خدا میبینیم، ما را به همین امر راهنمایی میکند. در تاریخ اسلام، دو خانوادۀ بسیار متعالی وجود دارد که باید الگوی زنان و مردان قرار گیرد؛ یکی زندگی رسول خدا (ص) با خدیجه کبری (س) و دیگری، زندگی امیرالمؤمنین (ع) با فاطمۀ زهرا (س). هرچند حقیقت انس و الفتی که در این دو خانواده وجود داشته، خاستگاهی الهی دارد و چهبسا به جایگاه نبوت و امامت و عصمت مربوط باشد؛ اما بههرحال اگر بخواهیم از این بزرگواران تبعیت کنیم و آنان را الگوی زندگی خویش قرار بدهیم، باید به نحوۀ ارتباط و چگونگی رفتار ایشان در زندگی شخصیشان توجه کنیم. امیر مؤمنان (ع) دربارۀ زندگی مشترک خود با حضرت فاطمه (س) چنین فرمودهاند:
فَوَ اللَّهِ مَا أَغضَبتُهَا وَ لَا أَكرَهتُهَا عَلَى أَمرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَا أَغضَبَتنِی وَ لَا عَصَت لِی أَمراً وَ لَقَد كُنتُ أَنظُرُ إِلَيهَا فَتَنكَشِفُ عَنِّی الهُمُومُ وَ الأَحزَانُ.[2]
به خدا سوگند، تا آن زمان که فاطمه (س) از این دنیا رحلت کرد، در هیچ امری او را به خشم نیاوردم و موجب ناخوشایندی او نشدم و او نیز مرا به خشم نیاورد و در هیچ امری با من مخالفت نکرد. و من به او مینگریستم و ناراحتیها و اندوههایم برطرف میشد.
امیرالمؤمنین (ع) ده سال در مدینه، همزمان با حیات نورانی پیامبر اکرم (ص) دشوارترین رنجها را متحمل شد. دشمنان نزدیک به هشتاد جنگ را بر پیامبر (ص) تحمیل کردند و حضرت علی (ع) در تمام این دشمنیها در صف اول مبارزه قرار داشت. گاهی در یک جنگ بیش از نود زخم بر بدن مطهّر امیر مؤمنان (ع) وارد میشد؛ آن هم نه زخمهای ساده و سطحی. در روایت آمده است که بعضی از زخمها آنقدر عمیق بود که آن وسیلهای که برای مداوای آن حضرت به کار میبردند، از یک قسمت بدن وارد میشد و از قسمت دیگر بدن بیرون میآمد. علاوه بر اینها، دشمنیهای منافقان و دوران خانهنشینی نیز از رنجها و مشکلات توصیفناپذیر آن حضرت بود. اما امیر مؤمنان (ع) میفرماید: «وقتی به فاطمه (س) نگاه میکردم، غم و غصههایم از بین میرفت».
روابط خانواده باید بهشکلی باشد که وقتی زن و مرد در محیط خانه در کنار هم قرار میگیرند، غمها و خستگیها و اضطرابهایشان برطرف شود. در کلام نورانی پیامبر خدا (ص) آمده است که خداوند متعال میفرماید: اگر بخواهم خیر دنیا و آخرت را برای بندهای جمع کنم، چند نعمت به او میدهم. یکی از این نعمتها این است: «زَوجَةً مُؤمِنَةً تَسُرُّهُ إِذَا نَظَرَ إِلَيهَا …»؛[3] یعنی خداوند متعال زن مؤمنی به او میدهد که وقتی همسرش به او مینگرد، شادمان شود. این همان آرامش و دور شدن از اضطرابهاست.
زندگی پیامبر خدا (ص) و خدیجه کبری (س) نیز به همین صورت بود. محبت و مودت این دو بزرگوار چنان عمیق بود که حتی تا روزهای پایانی زندگانی پیامبر (ص) وقتی نام خدیجۀ کبری (س) در حضور ایشان ذکر میشد متأثّر شده و گریه میکردند. البته بیشک این گریهها در حد یک رابطۀ احساسی بین همسران نبوده، بلکه جنبههای معنوی و الهی در کار بوده است؛ اما چنانکه گفته شد، این بزرگواران الگوهای ما هستند و ما باید در زندگی خود تا آنجا که میتوانیم به ایشان نزدیک شویم و راه و روش ایشان را در همۀ ابعاد زندگی خود پیاده کنیم.
٢. گفتار زیبا
دومین مورد از وظایف همسر که در زندگی مشترک باید از سوی زن و شوهر رعایت شود، گفتار زیباست. به قول بعضی از بزرگان شاید این موارد را کوچک بشماریم، ولی اینها کوچکهای بزرگ هستند.
حتی در تاریخ زندگی معصومین (ع) میبینیم که بین پدر و فرزند نیز احترامهای شگفتآوری بوده است. فاطمۀ زهرا (س) به محضر پیامبر میآمدند و عرضه میداشتند: «فَدَيتُكَ نَفْسِی»[4] (جان من به فدای شما باد!). از سوی دیگر، بارها شنیدهایم که پیامبر اکرم (ص) نسبت به فاطمۀ زهرا (س) میفرمودند: «فِدَاهَا أَبُوهَا»[5] (جان پدرش به فدایش!).
هرچند ممکن است گفته شود که این کلمات، در بین دو معصوم به کار میرفته و از این جهت اختصاص به ایشان دارد، ولی بههرحال فرهنگ تخاطب و گفتوگوی زیبا را به ما میآموزد. اصولاً یکی از چیزهایی که خوب است در روابط خانوادگی بین والدین و فرزند و نیز بین زن و شوهر رعایت شود، فرهنگ گفتوگوی زیباست. این دومین مورد از وظایف همسر است که میتواند به زندگی مشترک کمک کند.
گاهی به دوستان عرض میکنم: آیا به یاد دارید که در اولین مکالماتی که در زندگی مشترک داشتید، چقدر مواظب انتخاب کلمات بودید؟ هنگام پیام دادن چند بار یک مطلب را مینوشتید و حذف میکردید و لطیفترین واژهها را انتخاب میکردید. سعی کنیم همان گفتوگوهای زیبا را با محبت تا آخر ادامه بدهیم.
٣. اظهار محبت
سومین مورد از وظایف همسر اظهار محبت است. شاید بسیاری از زنان و مردان، همسران خود را دوست داشته باشند، ولی از نشان دادن این محبت دریغ کنند. این مطلب نیز از همان کوچکهای بزرگ است. از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود:
قَولُ الرَّجُلِ لِلمَرأَةِ إِنِّی أُحِبُّكِ لَا يَذهَبُ مِن قَلبِهَا أَبَداً.[6]
اینکه مردی به همسر خود بگوید دوستت دارم، هرگز از قلب زن بیرون نمیرود.
اظهار محبت نسبت به کسانی که با آنان رابطۀ صمیمی داریم و مورد علاقه ما هستند، موجب پایداری دوستی میشود. اظهار محبت نسبت به فرزندان و پدر و مادر نیز از این قبیل است. اظهار این محبتها یکی از دستورهای مهم دین است.
۴. صداقت در گفتار و رفتار
یکی از موارد مهم از وظایف همسر صداقت در گفتار و رفتار است. فاطمۀ زهرا (س) در روزهای پایانی زندگانی به امیر مؤمنان (ع) گفتند:
يَا ابنَ عَمِّ مَا عَهِدتَنِی كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفتُكَ مُنذُ عَاشَرتَنِی.[7]
ای پسر عمو، تو مرا دروغگو و خیانتکار نیافتی و من در طول دورهای که با من زندگی کردی، با تو مخالفت نکردم.
فاطمۀ زهرا (س) به امیر مؤمنان (ع) عرض میکنند که در طول زندگی مشترک، یک بار هم از محدودۀ صداقت با همسرشان دور نشدهاند. آیا ما میتوانیم در زندگی مشترک خود صادقانه این جمله را بگوییم؟ آیا کسانی هستند که بگویند ما در طول زندگی مشترک یک دروغ نگفتهایم؟
فکر میکنم در بسیاری از خانوادهها، این ادعا صادقانه نباشد، ولی این امر، خلاف سیرۀ حضرت زهرا (س) است. تمام دوران زندگی آن حضرت، هماهنگی و صداقت بوده است. یکی از مهمترین وظایف همسر که به گرمی و صفای زندگی خانوادگی ما کمک بسیاری میکند، این است که صادقانه با هم برخورد کنیم.
۵. حفظ اسرار از وظایف همسر
پنجمین وظیفه از وظایف همسر که اهمیت بسیاری هم دارد رازداری است. یعنی اگر در زندگی مشکلی پیش آمد و زن و شوهر نسبت به یکدیگر اشکالی داشتند و از هم عیب و نقصی دیدند، رازداری کنند. قرآن کریم میفرماید:
… فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلغَيبِ[8]
پس زنان صالح، فرمانبردارند و اسرار را حفظ میکنند.
رازداری و حفظ امور پنهانی و سرّ همسر، از شاخصههای زنان صالح برشمرده شده است. متأسفانه کم نیستند مردان و زنانی که عیوب همسران خود را حتی پیش نزدیکان بر ملا میکنند.
امیر مؤمنان و فاطمۀ زهرا (ع) در همسایگی پیامبر خدا (ص) زندگی میکردند، ولی در جریان نزول آیۀ «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً»[9] وقتی سه روز روزه گرفتند و غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند و با آب افطار کردند، نگذاشتند رسولخدا (ص) با خبر شوند که در خانۀ ایشان، نان پیدا نمیشود. تا اینکه پیامبر (ص) به خانۀ امیرالمؤمنین (ع) آمدند و از رنگ پریدۀ فرزندان خود، حسن و حسین (ع) متوجه ماجرا شدند.
سختیهای زندگی را باید در نزد خود نگه داریم و گرفتاریها و مشکلات را منتشر نکنیم و حتی به نزدیکان هم نگوییم. این زیبا نیست که زنان یا مردان کمترین مشکلات خود را همه جا بگویند. ممکن است انسان در مقام مشورت با پدر یا مادر یا عزیزی، مشکلات خود را مطرح کند تا از نظر آنها استفاده کند، اما اینکه بدون هیچ فایدهای هر روز با دیگران درد دل کند و آنان را در جریان مشکلات و اسرار زندگی خود قرار دهد، شایسته نیست. رازداری نکتۀ مهمی است که قطعاً در حفظ صفا و صمیمیت و محبت در زندگی، تأثیر دارد.
۶. سپاسگزاری قلبی و زبانی
سپاسگزاری اعجاز میکند. اگر کسی به ما خدمتی کرد، از او تشکر کنیم. زن و شوهر در زندگی از یکدیگر تشکر کنند. درست نیست که زن و شوهر فکر کنند که آنچه همسرشان انجام میدهد، وظیفۀ اوست و به تشکر نیاز ندارد. اگر روحیۀ سپاسگزاری در زندگی ما پیدا شود، مطمئن باشید که به صمیمیت و صفای زندگی کمک میکند. سپاسگزاری از وظایف همسر است.
اخیراً کتاب یکی از علمای بسیار بزرگواری که تألیفات بسیار فراوانی دارند، بهعنوان کتاب سال انتخاب شد. هیئتی برای اعلام این خبر به محضر این عالم بزرگوار رفته و گفته بودند که هیئت داوران کتاب شما را بهعنوان کتاب سال انتخاب کردهاند. این استاد بزرگوار فرموده بود: «با اینکه حدود نود سال از عمر من میگذرد و دیگر اینطور نیست که با این مسائل تغییری در زندگی من ایجاد شود، ولی در این سن و سال هم وقتی دیدم عدهای از نوشته و کتاب و تألیف و تلاش من تشکر میکنند، خوشحال شدم».
تقدیر و سپاسگزاری در زندگی انسان اثر میگذارد؛ فرقی نمیکند که از یک کودک سهساله تشکر شود یا از یک پیرمرد نودساله. این سپاس در زندگی یک پیرمرد نودساله فصل جدیدی باز نمیکند، ولی او از توجه دیگران خوشحال میشود. بنابراین در زندگی روحیه سپاسگزاری را فراموش نکنیم؛ مخصوصاً در زندگی خانوادگی. مرحوم کلینی (ره) از امام سجاد (ع) نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِعَبدٍ مِن عَبِيدِهِ يَومَ القِيَامَةِ: أَ شَكَرتَ فُلَاناً؟ فَيَقُولُ: بَل شَكَرتُكَ يَا رَبِّ. فَيَقُولُ: لَم تَشكُرنِی إِذ لَم تَشكُرهُ.[10]
خداوند – تبارک و تعالی- در روز قیامت به بندهای از بندگانش میفرماید: آیا از فلانی تشکر کردی؟ عرض میکند؟ [نه] بلکه از تو تشکر کردم، ای پروردگار من. خداوند میفرماید: شکر مرا بهجا نیاوردی، آن هنگام که از او سپاسگزاری ننمودی.
درست است که مسبّب الاسباب پروردگار متعال است، ولی نباید واسطهها را فراموش کنیم. حضرت سجاد (ع) پس از این فرمود:
أَشكَرُكُم لِلهِ أَشكَرُكُم لِلنَّاسِ
سپاسگزارترین شما نسبت به خدا، کسی است که نسبت مردم سپاسگزارتر باشد.
چه مانعی دارد که بر سر هر سفرهای که مینشینیم و در هر خدمت و محبتی که میبینیم، تشکر کنیم؟ و این از وظایف همسر است. متأسفانه گاهی دیده میشود که زن و شوهر نهتنها قدردان یکدیگر نیستند، بلکه نسبت به هم، ناسپاسی میکنند؛ مثلاً ممکن است مرد یا زنی به همسر خود بگوید: از روزی که با تو زندگی میکنم، خیری ندیدهام. در اینباره از امام صادق (ع) چنین روایت شده:
أَيُّمَا امرَأَةٍ قَالَت لِزَوجِهَا مَا رَأَيتُ قَطُّ مِن وَجهِكَ خَيراً فَقَد حَبِطَ عَمَلُهَا.[11]
هر زنی که به همسر خود بگوید: هرگز از جانب تو خیری ندیدم، عمل او از بین میرود.
مسألۀ «حبط عمل» دقیق و پیچیده است. بهسادگی نمیشود گفت که چه کاری اعمال خوب ما را نابود میکند، ولی اینکه انسان نعمتی را ببیند و بهجای اینکه تشکر کند، اظهار کند که من از این زندگی خیری ندیدم، موجب نابودی اعمال خوب میشود. متأسفانه گاهی چنین جملاتی بر زبان زن یا مرد جاری میشود. گاهی یکی از آنها به دیگری میگوید: این زندگی اصلاً برای من جز بدبختی و گرفتاری، هیچ چیز دیگری نداشت.
٧. گذشت
بهطور معمول، در زندگی اشتباهاتی پیش میآید. در این موارد، روحیۀ عذرپذیر بودن بسیار به کمک ما میآید. چقدر خوب است که عذر کسانی که خطا کردند را بپذیریم و از اشتباهشان بگذریم. و این از وظایف همسر در زندگی مشترک است.
در روایتی از وجود نبی مکرّم اسلام (ص) آمده است که آن حضرت به اصحاب خود فرمودند: «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشَرِّ نِسَائِكُمْ؟» (آیا شما را از بدترین زنانتان آگاه نسازم؟). اصحاب از آن حضرت تقاضا کردند که صفات بدترین زنان را برایشان بیان بفرماید. رسول خدا (ص) نیز صفات بد این زنان را بیان کردند؛ ازجمله فرمودند: «وَ لَا تَقبَلُ لَهُ عُذراً وَ لَا تَغفِرُ لَهُ ذَنباً»؛[12] یعنی آن زنی که هیچ عذری را از همسر خود نمیپذیرد و هیچ یک از خطاهای همسرش را نمیبخشد. البته رسول خدا (ص) در همین روایت، دربارۀ صفات بدترین مردان نیز توضیح دادهاند، ولی آنچه با موضوع بحث مناسبت دارد، همین عذرپذیری و گذشت است. به هر ترتیب عموم انسانها معصوم نیستند و ممکن است خطایی از آنها سر بزند. به قول آیتالله غروی اصفهانی (ره):
از گنه من مگو که زادۀ آدم نا خلف استی اگر گناه ندارد
بنابراین اگر کسی که خطا کرده، عذرخواهی کرد، باید عذر او را بپذیریم. پیش از این نیز عرض شد که حضرت یوسف (ع) ظلمهای بسیاری از برادران خود دیده بود. او را به چاه انداخته بودند و بهخاطر حسادت برادران خود، سالها گرفتار بردگی و زندان و مصیبتهای گوناگون شده بود، ولی باوجود آنهمه ظلمی که از برادران دیده بود، آن هنگام که خود را به برادران معرفی کرد، بلافاصله خطای آنان را توجیه کرد.
قالَ هَل عَلِمتُم ما فَعَلتُم بِيُوسُفَ وَ أَخيهِ إِذ أَنتُم جاهِلُونَ.[13]
گفت: آیا میدانید آنچه را که با یوسف و برادرش کردید، در آن هنگام که جاهل بودید؟
گویا حضرت یوسف با بیان «إِذ أَنتُم جاهِلُونَ» میخواست برای آنان بهانه و عذری دستوپا کند. پس از آن هم بهراحتی از آنان گذشت کرد و حتی برای ایشان طلب آمرزش هم کرد و فرمود:
لا تَثريبَ عَلَيكُمُ اليَومَ يَغفِرُ اللَّهُ لَكُم وَ هُوَ أَرحَمُ الرَّاحِمينَ.[14]
امروز بر شما سرزنشی نیست. خدا شما را بیامرزد و او مهربانترین مهربانان است.
حتی آن هنگام که آنان از نابینایی پدر خود بهخاطر غم فراق یوسف، نگران بودند، حضرت یوسف نگرانی ایشان را برطرف کرد و فرمود: پیراهن من را ببرید و روی صورت پدر بیندازید، بینایی او برمیگردد.[15]
خطاهایی که در زندگیهای ما پیش میآید با آن خطا قابل مقایسه نیست، ولی حضرت یوسف (ع) اینگونه با گذشت رفتار میکند.
لُبّ مطلب در وظایف همسر
«وَ مِن آياتِهِ أَن خَلَقَ لَكُم مِن أَنفُسِكُم أَزواجًا لِتَسكُنوا إِلَيها وَجَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّةً وَرَحمَةً…»
و باز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود… (سوره روم آیه ۲۱)
[1]. «وَ مِن آياتِهِ أَن خَلَقَكُم مِن تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُم بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ وَ مِن آياتِهِ أَن خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنْفُسِكُم أَزْواجاً لِتَسكُنُوا إِلَيها وَ جَعَلَ بَينَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحمَةً إِنَّ فی ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ وَ مِن آياتِهِ خَلقُ السَّماواتِ وَ الْأَرضِ وَ اخْتِلافُ أَلسِنَتِكُمْ وَ أَلوانِكُم إِنَّ فی ذلِكَ لَآياتٍ لِلعالِمينَ وَ مِن آياتِهِ مَنامُكُم بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ ابتِغاؤُكُم مِن فَضلِهِ إِنَّ فی ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَسمَعُونَ وَ مِن آياتِهِ يُريكُمُ الْبَرقَ خَوفاً وَ طَمَعاً وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَيُحيي بِهِ الْأَرضَ بَعْدَ مَوتِها إِنَّ فی ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَعقِلُونَ وَ مِن آياتِهِ أَن تَقُومَ السَّماءُ وَ الأَرضُ بِأَمرِهِ ثُمَّ إِذا دَعاكُم دَعوَةً مِنَ الأَرضِ إِذا أَنْتُم تَخْرُجُونَ»؛ سورۀ روم، آیات 20 ـ ٢۵.
[2]. بحار الانوار، ج۴٣، ص١٣۴.
[3]. «إِذَا أَرَدتُ أَن أَجمَعَ لِلمُسلِمِ خَيرَ الدُّنيَا وَ الآخِرَةِ جَعَلتُ لَهُ قَلباً خَاشِعاً وَ لِسَاناً ذَاكِراً وَ جَسَداً عَلَى البَلَاءِ صَابِراً وَ زَوجَةً مُؤْمِنَةً تَسُرُّهُ إِذَا نَظَرَ إِلَيهَا وَ تَحفَظُهُ إِذَا غَابَ عَنهَا فِی نَفسِهَا وَ مَالِهِ»؛ کافی؛ ج5، ص327.
[4]. وسائل الشیعة، ج2، ص432.
[5]. الامالی، شیخ صدوق، ص234.
[6]. کافی، ج5، ص569.
[7]. بحار الانوار، ج43، ص191.
[8]. سورۀ نساء، آیۀ ٣۴.
[9]. سورۀ انسان، آیۀ 8.
[10]. کافی، ج2، ص99.
[11]. من لا یحضره الفقیه، ج٣، ص۴۴٠.
[12]. تهذيب الاحکام، ج7، ص400.
[13]. سورۀ یوسف، آیۀ ٨٩.
[14]. سورۀ یوسف، آیۀ ٩٢.
[15]. «اذْهَبُوا بِقَميصي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبي يَأْتِ بَصيراً»؛ سورۀ یوسف، آیۀ 93.