نزول قرآن
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
قرآن کریم دارای حقیقت والایی است که از عالم بالا به این دنیا نازل شده است. اما سوالی که پیش میآید این است که نزول قرآن به چه معنا است. در این مقاله به بررسی معنای نزول قرآن کریم و حقیقت آن میپردازیم. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- معنای لغوی نزول و ارتباط آن با نزول قرآن
- تشریفات نزول
- جایگاه نزول
- نازل کننده قرآن
- زبان قرآن
- انواع نزول قرآن
- سبب نزول و شأن نزول
- آغاز و پایان نزول قرآن
- ملاک مکی یا مدنی بودن آیات
- ترتیب نزول
چکیده
- معنای نزول قرآن: واژه نزول به معنای پایین آمدن است. نزول در مورد قرآن کریم به معنای نزول فیزیکی نیست. نزول قرآن منزلتی است. به این معنا که آیات قرآن که در عالم قدسی تجلّی دارند برای نزول به عالم انسانی باید لباس عالم ماده را به تن کند.
- جایگاه نزول: طبق آیات قرآن فرشتگانی مأمورند تا قرآن را در تمام مسیر نزول حفظ کنند تا آیات بدون هیچگونه تغییر و تحریفی به مقصد برسند.
- تشریفات نزول: قرآن و نزول آن از امور معنوی هستند و محلّ نزول نیز باید از سنخ امور معنوی باشد. قرآن کریم محلّ نزول آیات را قلب مطهّر پیامبر گرامی اسلام (ص) میداند.
- نازل کننده قرآن: آیات قرآن را جبرئیل امین (س) بر قلب پیامبر اکرم (ص) نازل میکند. روح القدس و روح الأمین تعابیری است که درباره جبرئیل به کار رفته است.
- زبان قرآن به دو دلیل عربی است:
- زبان مخاطبان اوّلیّه قرآن عربی بوده است.
- زبان عربی کاملترین و بهترین زبان برای نزول قرآن بوده است.
- انواع نزول قرآن: قرآن کریم یک نزول دفعی و بعد نزول تدریجی داشته است. نزول دفعی قرآن در شب قدر بوده است.
- تفاوت سبب نزول و شأن نزول:
- سبب نزول: موضوعی که باعث نزول آیه میشود.
- شأن نزول: موضوعی که آیه به آن اشاره دارد.
- آغاز و پایان نزول قرآن:
- آغاز نزول قرآن در 27 ماه رجب و در 40 سالگی پیامبر اکرم (ص) بوده است.
- آیات سوره علق اولین آیات نازل شده بوده است.
- آیه 281 سوره بقره آخرین آیه نازل شده است.
- سوره عصرآخرین سوره نازل شده میباشد.
- مکی آیاتی است که در مکّه نازل شده است یا طبق نظر دیگر آیاتی که قبل از هجرت پیامبر (ص) نازل شده هرچند در مکّه نبوده است. مدنی آیاتی است که در مدینه نازل شده است یا طبق نظر دیگر آیاتی که بعد از هجرت پیامبر نازل شده هرچند در مدینه نبوده باشد.
- ترتیب نزول: آن ترتیبی که امروز در قرآن مشاهده میکنیم ترتیب نزول سورهها نیست. نظر مشهور این است که چینش امروزی سورهها در قرآن به دستور پیامبر اکرم (ص) تنظیم شده است.
معنای لغوی نزول و ارتباط آن با نزول قرآن
اساساً نزول قرآن به چه معنا است؟ درباره نزول قرآن باید به این نکته اشاره کنم که واژه نزول به معنای پایین آمدن است. معنای ظاهری آیه و معنای ظاهری کلمه این است که چیزی از ارتفاعی به پایینتر و سطح زیرین خود تنزّل پیدا کند و پایین بیاید. مثل قطرات باران که از آسمان بر زمین میچکد یا مثل برگی که از درخت سقوط میکند و بر زمین قرار میگیرد، اینجا تعبیر نزول به کار میرود.
امّا در مورد قرآن کریم مطلب متفاوت است، پایین آمدن قرآن پایین آمدن فیزیکی نیست. اینطور نیست که آیات قرآن از مکانی در جوّ زمین یا بالای سر ما فرود آمده باشد و به مثابه باران یا پرندهای که از بالا به پایین میآید، این آیات از بالا به پایین آمده باشد.
این نزول، نزولِ مکانت و نزول منزلتی است. به این معنا که آیات قرآن در عالم بالا و عالم ملکوت که تجلّی دارند وقتی میخواهند به عالم ماده بیایند باید لباس عالم ماده را به خود بپوشند. لباس عالم ماده چون مربوط به عالم ماده است، عالم الفاظ، عالم عبارات، عالم ترکیبها، کلمات، جملهها است. مقام و منزلت این عالم از آن عالم پایینتر است، لذا تعبیر اینگونه به کار میرود که آیات قرآن نازل شده است. نازل شده یعنی از یک حقیقت بلند ناشی شده و به لباس ماده و به لباس لفظ درآمده است.
در قرآن کریم تعابیر مختلفی برای این حقیقت به کار رفته است. گاهی فرموده است: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ»[1] قرآن را آسان کردیم. چون آن حقایق حقایق بلندی است که برای هر کسی قابل درک نیست، امّا آن حقایق را به لباس مثالها و در قامت مفاهیمی که برای شما قابل درک باشد مجسّم کردیم.
تشریفات نزول آیات قرآن
نکته دوم درباره تشریفات نزول است. نزول آیات یک تشریفاتی دارد، برای اینکه آیهای از عالم ملکوت به عالم ماده بیاید لازم است فرشتگانی این حقیقت بلند را همراهی کنند. لذا در آیات قرآن درباره نزول قرآن نکاتی به کار رفته است. مثلاً در سوره صافات، آیه اوّل تا سوم اینطور میخوانیم: «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا * فَالزَّاجِراتِ زَجْراً * فَالتَّالِياتِ ذِكْراً»، قسم به آن فرشتگانی که صفآرایی میکنند و شیاطین را دور میکنند و میرانند و آیات الهی را تلاوت میکنند. معلوم میشود برای اینکه آیات از عالم ملکوت به عالم ماده و به عالم انسانی منتقل شود نیازمند همراهی فرشتگان است. البتّه این یک همراهی تشریفاتی است.
در سوره جن، آیه 26 تا 28 تعابیری وجود دارد، درباره نزول قرآن خدای متعال این حقیقت را بیان میکند که فرشتگان مراقب هستند تا این آیات بی کم و کاست و بدون هیچگونه تغییر و تحریفی از مبدأ به مقصد، یعنی از خدای متعال به انسانها واصل شود و به دست آنها برسد. در آیاتی که اشاره شد اینطور میخوانیم: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»، خدای متعال هیچکس را بر غیب آگاه نمیکند، مگر فرستادگان مورد تأیید خود را.
«فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»، خدای متعال فرشتگانی را پیش روی آن رسول و پشت سر آن رسول میفرستد. آن کسی که برای آوردن وحی فرستاده شده است خدای متعال فرشتگانی را در کنار او قرار میدهد که این فرشتگان رصد میکنند و مراقب هستند و نگهبان هستند.
«فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً * لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ»، تا بداند که این فرستادگان رسالت پروردگار و مأموریّت پروردگار را بیکم و کاست و به درستی ابلاغ کردهاند. میبینیم که در این آیات خدای متعال برای فرود آمدن وحی تشریفاتی قرار داده که این تشریفات در واقع رصد نزول آیات توسّط فرشتگان هست.
در سوره مبارکه عبس، آیات 11 تا 16 میخوانیم: «كَلاَّ إِنَّها تَذْكِرَةٌ * فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ»، قرآن مایه یادآوری است، هر کس میخواهد با قرآن به یاد خدا و آخرت بیفتد. «في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ»، قرآن در صحیفههای والا مقامی ثبت و ضبط است. «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ»، صحیفههایی که بسیار ارزشمند است و پاک است. «بِأَيْدي سَفَرَةٍ»، این صحیفهها در دستان سفیران الهی است. «كِرامٍ بَرَرَة»، سفیرانی که والا مقام هستند، سفیرانی که نیکوکار هستند، فرشتگان آیات الهی را بر قلب مطهّر پیامبران نازل میکنند. این راجع به تشریفات نزول.
جایگاه نزول
نکته سومی که در باب نزول قرآن به آن اشاره میکنیم جایگاه نزول است. این آیات از عالم ملکوت به عالم ماده نازل میشوند، امّا همانطور که عرض کردم این نزول یک نزول فیزیکی نیست، مانند برگه کاغذی که از هواپیما یا از هلیکوپتر بر روی مردم ریخته میشود و در دست مردم قرار میگیرد نیست. این نزول یک نزول معنوی است، طبیعتاً محلّ نزول هم باید چیزی از سنخ امور معنوی باشد.
قرآن کریم محلّ نزول و جایگاه نزول آیات را قلب مطهّر پیامبر اسلام (ص) میداند. در سوره مبارکه شعراء میخوانیم، میفرماید: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ * عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ»،[2] ای پیامبر، قرآن را روح الأمین نازل کرده است و بر قلب تو نازل کرده است تا تو از بیمدهندگان باشی. پس قرآن بر قلب مطهّر پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل شده است.
نازل کننده قرآن
نکته چهارم این است که نازل کننده قرآن چه کسی است؟ درباره نازل کننده قرآن هم آیات متعدّدی در قرآن داریم، مثلاً در سوره نحل، آیه 102 میفرماید: «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ»، این آیات را روح القدس نازل کرده است. روح القدس این آیات را از عالم ملکوت به عالم انسانی تنزّل داده است.
در آیه 193 سوره شعراء میخوانیم که روح الأمین این کار را انجام داده است: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ * عَلى قَلْبِكَ»، آن روح امین، آن روح امانتدار، این آیات را بر قلب تو نازل کرده است. در سوره مبارکه بقره، آیه 97 قرآن میفرماید که «قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ»، هر کس که دشمن جبرئیل است بداند که جبرئیل قرآن را به اذن الله بر قلب تو نازل کرده است.
در شأن نزول این آیه آوردهاند که برخی از یهودیان خدمت پیغمبر گرامی اسلام (ص) رسیدند، گفتند: چه کسی بر شما وحی میآورد؟ اگر جبرئیل وحی میآورد ما نمیپذیریم، چون جبرئیل دستورات سختی میآورد، اگر میکائیل وحی میآورد میپذیریم. آیات قرآن نازل شد، همین آیاتی که اشاره کردم، میفرماید: «قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ»، هر کس دشمن جبرئیل است بداند جبرئیل آیات را از پیش خود نازل نمیکند، با اذن الهی نازل میکند.
در اینکه روح القدس و روح الأمین و جبرئیل به یک حقیقت اشاره دارد یا نه، بین مفسّرین نظریّاتی وجود دارد. ولی نظر معروف این است که روح القدس و روح الأمین نام دیگر حضرت جبرئیل است، او روح مقدّس و روح امانتدار است.
زبان قرآن
نکته پنجم درباره زبان نزول است. همانطور که اشاره کردم قرآن کریم به زبان عربی نازل شده است، در آیات متعدّدی به این نکته اشاره شده، هم در سوره یوسف و هم در سوره زخرف که اشاره کردم. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» یا «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»، ما قرآن را به زبان عربی قرار دادیم. اشاره کردم علّت اینکه قرآن به زبان عربی است این است که زبان مخاطبان اوّلیّه قرآن زبان عربی بود.
البتّه برخی از دانشمندان علوم قرآنی معتقد هستند زبان عربی به خاطر ویژگیهای فوق العاده و قابلیّتهای متنوّعی که دارد بهترین زبان برای نزول قرآن بوده است. به عنوان مثال صیغههای تکلّم در زبان عربی 14 صیغه است، در زبان عربی برای دو مرد و دو زن با جمع مردان و جمع زنان عبارتهای مختلفی به کار میرود. در زبان عربی یک ماده میتواند به صیغههای مختلف و متعدّدی تبدیل شود، بابهای متعدّدی در ادبیات عرب در ساختار افعال گفته شده که هر کدام معانی مختصّ به خود را دارد.
مثلاً واژه عِلم اگر «عَلِمَ» گفته شود به معنای یاد گرفت است، «أَعلَمَ» یعنی یاد داد و اعلام کرد، «تَعَلَّمَ» یعنی فرا گرفت، «عَلَّمَ» یعنی آموزش داد، «إِستَعلَمَ» یعنی طلب کرد که یاد بگیرد. همینطور سایر ساختارهای متنوّعی که در زبان عربی وجود دارد. لذا برخی گفتهاند علّت نزول قرآن به زبان عربی قابلیّت بالای زبان عربی برای پردازش معانی مختلف و بیان حقایق مختلف با عبارات متنوّع است.
انواع نزول قرآن
نکته بعدی که باید عرض کنیم درباره نوع نزول قرآن است، آیا قرآن یک جا نازل شده است یا به تدریج نازل شده است؟ دانشمندان علوم قرآنی معتقد هستند قرآن کریم دو مرتبه نازل شده، یک مرتبه نزول دفعی داشته و یک مرتبه نزول تدریجی داشته است. نزول دفعی قرآن در شب قدر بوده است، قرآن در سوره قدر میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ»، ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم.
امّا نزول تدریجی قرآن که در طول 23 سال این آیات بر قلب مطهّر پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل شده است، از روز مبعث، از روز 27 ماه رجب و در غار حرا در جبل النّور آغاز شد، آن زمانی که پیغمبر گرامی اسلام (ص) در سنّ 40 سالگی قرار داشتند. پیغمبر اکرم قبل از آن زمان مرتّب برای عبادت به غار حرا تشریف میبردند و در آنجا روزها روزه میگرفتند و شبها عبادت میکردند و با خدای خود خلوتهایی داشتند؛ تا اینکه در سنّ 40 سالگی پیک وحی الهی بر قلب مطهّر ایشان نازل شد و آغاز نزول تدریجی قرآن از آن زمان بود. تا اواخر عمر ایشان جریان نزول تدریجی به تناسب حوادث و اتّفاقاتی که در مکّه و مدینه رخ میداد ادامه پیدا میکرد.
سبب نزول و شأن نزول آیات قرآن
نکته بعد راجع به اسباب نزول و شأن نزول است. ما در مورد آیات قرآن میبینیم برخی از مفسّرین کلمه سبب نزول را به کار بردهاند و کلمه شأن نزول را هم به کار میبرند، این دو واژه چه تفاوتی با هم دارند؟
سبب نزول یعنی حادثهای که آن حادثه باعث میشود آیهای یا آیاتی نازل شود، معنای شأن نزول آن پیامی است که آیات به آن پیام و به آن حادثه اشاره دارند. چه بسا آن حادثه الآن اتّفاق نیفتاده، سالها قبل اتّفاق افتاده، ولی آیات به آن حادثه اشاره دارد. به عنوان مثال آیات سوره فیل «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفيلِ»،[3] شأن نزول آن ماجرای اصحاب فیل است. ماجرای اصحاب فیل ماجرای ابرهه و فیلهایی که تصمیم داشتند بیایند خانه خدا را تخریب کنند. این حادثه مقارن با ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) بود و در همان سال اتّفاق افتاد، یعنی بیش از 40 سال قبل از نزول آیات سوره فیل. فلذا حادثه حمله ابرهه به خانه کعبه سبب نزول آیات سوره فیل نیست، شأن نزول این آیات است.
امّا سبب نزول آیات آن حادثهای است که باعث میشد آیهای نازل شود. مثلاً جنگ احزاب اتّفاق میافتد و این سبب میشود که آیات جنگ احزاب بر قلب مطهّر پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل شود. امیر المؤمنین (ع) در هنگام رکوع انگشتری را به فقیر میبخشد و این سبب میشود که آیه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ»[4] نازل شود. البتّه سبب نزول آیه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» آن حادثه است و شأن نزول آن هم همان حادثه است. گاهی سبب نزول و شأن نزول یکی میشود. امّا گاهی سبب نزول یک چیز است، شأن نزول چیز دیگری است.
مثلاً سبب نزول سوره فیل همانطور که عرض کردم حمله ابرهه نیست، شأن نزول آن حمله ابرهه است، سبب نزول آن آزار و اذیّت مشرکان مکّه است. خدای متعال به مشرکان مکّه گوشزد میکند حواس شما باشد، همانطور که در گذشته ابرههای به این خانه حمله کرد و ما او را مجازات کردیم، شما هم بدانید که نمیتوانید در برابر نور خدا ایستادگی کنید و خدای متعال شما را مجازات خواهد کرد.
البتّه این را باید عرض کنیم همه آیات سبب نزول ندارند، بسیاری از آیات ابتدائاً و بدون مقدّمه بر قلب مطهّر پیامبر نازل میشدند، امّا برخی از آیات هم سبب نزول داشتند. از پیغمبر سؤال میکردند، به خاطر این سؤال آیهای نازل میشد و پاسخ سؤال آنها داده میشد. یکی از نکات بسیار مهم در بحث اسباب نزول این است که باید توجّه داشته باشیم اسباب نزول موجب نمیشود که آیه قرآن اختصاص به آن حادثه پیدا کند. اصطلاحاً میگویند سبب نزول و همینطور شأن نزول مخصّص نیست.
به عنوان مثال وقتی ما در آیات سوره احزاب میخوانیم: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»[5] برای شما در پیامبر گرامی اسلام (ص) الگو و اسوه پسندیدهای است، برای هر کس که دل به خدا داده است و امید به رحمت پروردگار بسته است پیامبر الگو است. سبب نزول و شأن نزول این آیات چه بود؟ سختیهایی که پیغمبر گرامی اسلام (ص) در جنگ احزاب متحمّل شدند.
در جنگ احزاب مسلمانها خندق حفر میکردند، با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود. روزه میگرفتند در آن هوای گرم از صبح تا شب خندق حفر میکردند، برای اینکه در مقابل دشمن ایستادگی کنند. این صبر و استقامت پیامبر گرامی اسلام (ص) برای مسلمانها الگو است. سؤال: آیا میشود گفت فقط صبر و استقامت پیامبر در گرماگرم جنگ الگو است، امّا سایر رفتارهای پیامبر الگو نیست؟ چرا؟ چون سبب نزول این آیه سختیهای پیامبر در جنگ احد بوده، چون سبب نزول این آیه سختیهای پیامبر در جنگ خندق و جنگ احزاب بوده است؟
خیر، نمیشود این حرف را زد. اینجا است که میگوییم سبب نزول مخصّص نیست. پیامبر گرامی اسلام (ص) چه در این حادثه و چه در سایر حوادث برای مسلمانها الگو هستند. همه رفتارهای پیغمبر گرامی اسلام (ص) الگو برای مسلمانها است.
به عنوان مثال در سوره آل عمران میخوانیم: «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً»[6] خدای متعال درباره عدّهای از مسلمانها با ما صحبت میکند که عدّه دیگری آنها را ترساندند، گفتند دشمن آماده حمله به شما است، از دشمن بترسید، فرار کنید. قرآن میگوید: «فَزادَهُمْ إيماناً»، ایمان آنها به خدا بیشتر شد. نه تنها نترسیدند، نه تنها فرار نکردند، بلکه با استقامت و استواری بیشتری ایستادند.
«وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ»، اینها کسانی بودند که برخی از مسلمانان صدر اسلام آنها را از دشمنان ترساندند. آیا این سبب نزول باعث میشود این آیه اختصاص به آنها پیدا کند؟ خیر، این آیه شریفه به صورت عمومی دارد همه مسلمانها را دعوت میکند و تشویق میکند به اینکه در برابر شایعه پراکنیها، در برابر تزلزلی که منافقان در دل آنها ایجاد میکنند ایستادگی کنند. نترسید، مقاوم باشید و در برابر دشمن ایستادگی کنید.
آغاز و پایان نزول قرآن
نکته دیگری که باید عرض کنم راجع به آغاز نزول و پایان نزول قرآن است. همانطور که اشاره کردم آغاز نزول قرآن در 27 ماه رجب، در سنّ 40 سالگی پیامبر گرامی اسلام (ص) اتّفاق افتاد. همان زمانی که پیامبر در غار حرا تشریف داشتند آیات سوره علق بر قلب مطهّر ایشان نازل شد: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ».[7]
امّا پایان نزول، مفسّران اینطور میگویند آخرین آیهای که بر قلب مطهّر پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل شد آیه 281 سوره بقره بود که میفرماید: «وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»، بترسید از آن روزی که همه شما در آن روز به سوی خدا بازمیگردید و برای هر یک از شما اعمال شما را به صورت تمام و کمال باز میگردانند و به شما تحویل میدهند و هیچ کس مورد ظلم قرار نمیگیرد.
البتّه برخی از دانشمندان علوم قرآن معتقد هستند آخرین سورهای که بر قلب مطهّر پیامبر اکرم (ص) نازل شد سوره والعصر است که منافاتی ندارد. ممکن است آخرین آیه این آیه بوده و آخرین سوره سوره والعصر باشد. خدای متعال در آن آیات میفرماید: «وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ»، قسم به زمانه که انسان پیوسته در حال زیان است. «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ».
ملاک مکی یا مدنی بودن آیات
آیات قرآن را به دو بخش تقسیم میکنند، آیات مکّی و آیات مدنی. ملاک و معیار معروف در تقسیم آیات به مکّی و مدنی این است آیاتی که در مکّه نازل شده است آیات مکّی است، آیاتی که در مدینه نازل شده است آیات مدنی است.
البتّه برخی ملاک دیگری گفتهاند، گفتهاند آیاتی که قبل از هجرت پیامبر نازل شده را آیات مکّی میگویند، ولو در مکّه نبوده است. آیاتی که بعد از هجرت پیامبر نازل شده را آیات مدنی میگویند، ولو در مکّه بوده باشد. در هر صورت نتیجه خیلی تفاوت نمیکند، غالب آیاتی که در مکّه نازل شده مربوط به قبل از هجرت پیامبر است و قریب به اتّفاق آیاتی که در مدینه نازل شده مربوط به بعد از هجرت پیامبر گرامی اسلام (ص) بوده است.
ترتیب نزول
نکته آخری که عرض میکنم راجع به ترتیب نزول سورههای قرآن کریم است. مسلّماً آن ترتیبی که امروز در قرآن مشاهده میکنیم ترتیب نزول سورهها نیست. سوره بقره از سورههای مدنی قرآن است، ولی میبینیم در ابتدای قرآن قرار گرفته است. سوره آل عمران هم از سورههای مدنی است، سوره نساء هم از سورههای مدنی است، سوره مائده هم مدنی است امّا در ابتدای قرآن قرار گرفته است. امّا سوره انعام از سورههای مکّی قرآن است، بعد از سوره مائده قرار گرفته، سوره اعراف هم از سور مکّی قرآن است که بعد از سوره انعام قرار گرفته است. باز سوره انفال از سور مدنی قرآن است.
بنابراین چینش سورهها مسلّماً به ترتیب نزول سورهها نیست. البتّه اینکه چگونه سورهها اینگونه کنار هم قرار گرفتهاند اکثر دانشمندان علوم قرآن معتقد هستند به دستور پیغمبر گرامی اسلام (ص) این اتّفاق افتاده است. امّا باید این را بدانیم که تاریخ نزول قرآن و آیات قرآن با چینش کنونی هماهنگ نیست. به عنوان مثال سوره علق اوّلین سورهای است که بر قلب مطهّر پیامبر نازل شده است، در جزء سیام قرار گرفته است.
این اجمال نکاتی بود که در باب نزول قرآن خدمت شما تقدیم کردیم. امیدوار هستیم خدای متعال به همه ما توفیق انس و الفت بیشتر با قرآن کریم را عنایت بفرماید.
حجهالاسلام والمسلمین حاج ابوالقاسم
آشنایی با قرآن
این مقاله بخشی از درس «شرح زلالی آب» است که توسط استاد ارجمند حجتالاسلام والمسلمین حاجابولقاسم در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. شرح زلالی آب درسی است با موضوع آشنایی با قرآن کریم که در دوره آموزشی «انس با قرآن» تدریس شده است. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.
[1]– سوره قمر، آیات 17، 22، 32، 40.
[2]– سوره شعراء، آیات 193 و 194.
[3]– سوره فیل، آیه 1.
[4]– سوره مائده، آیه 55.
[5]– سوره احزاب، آیه 21.
[6]– سوره آل عمران، آیه 173.
[7]– سوره علق، آیه 1.
سلام:قرآن کریم در اثر بی تدبیری و عدم پایبندی بعضی صحابه مورد ظلم قرار گرفت که در اصل ظلم به امت اسلام و سرنوشت و آینده این امت شد و چون پایه کج شد دیگر تا آخر این کجی بیشتر آشکار خواهد شد و اگر تا کنون صدمه بزرگ واقع نشده علت آن فقط حکمت و رحمانیت خداوند جل جلاله و شهدای بزرگ میباشد. و اما ظلم های آشکار چه بودند. اولین آن عدم حرمت پیامبر و عهد و پیمان مسلمین با ایشان و خداوند بود. بطور علنی و آشکارا بدون کمترین شرم نایب پیامبر ص امام علی ع را نادیده گرفتند. و محرمتر ین فرزند ایشان را هم نادیده گرفتند. و با شهادت فرزندان ایشان علی الخصوص امام حسین ع مرتکب کثیف ترین عمل شدند که بسیاری از مجازات هایی که قوم حضرت موسی ع کیفر داده شدند و میشوند را انجام دادند. و در اصل اسلام را نابود کردند و اگر حتی روحانیون شیعه هم این نابودی را اعلام نمیکنند وحشت از خداوند هست چون اگر نامی باقی مانده دیگر توسط خداوند میباشد. و حتی بعد از این عمل گناه کبیر باز فرزندان پیامبر هم اینگونه کردند و شخصیت بزرگ الهی مانند امام جعفر صادق ع را به حنفیه و حنبلی و… فروختند بدلیل شاد کردن خلفای ابوسفیانی و عباسی و … فقط اگر تفسیر یک سوره قرآن کریم توسط حضرت زهرا می بود مسلمین و انسانهای جهان را کافی بود. و سرنوشت جهانیان عوض میگردید. جهت مثال تصور کنیم کشور ایران توسط لشگر اسلامی امیرالمومنین علی ع فتح میگردید. آنگاه جهت مزاح فرش دربار را تکه تکه نمی کردند و ایران را بدلیل ناتوانی در اداره آن اینگونه رها نمی ساختند. کمتر عالم و تاریخ نویسی ایران بعد از فتح توسط مسلمین باز گو میکند. ما از نبود حضرات علی و زهرا چنان خسارتی دیده ایم که بازگویی بسیار جزعی آن اسلام را دچار سردرگمی میکند. و اگر نشده و نتوانسته اند حتی انجام دهند معجزه خداوند میباشد. در روز رستاخیز و معاد خواهیم دید این خسارت و رحمانیت عظیم خداوند نسبت به آن و دعای ملتمسانه امام علی و زهرا ع بابت عفو خداوند .
با سلام و احترام
از پیام شما سپاسگزاریم