مسئولیت‌های مرد در خانواده

یکی از عوامل تحکیم خانواده مسئولیت‌پذیری است. در آموزه‌های دینی برای هر یک از افراد خانواده وظایفی در نظر گرفته شده است. هریک از زن و مرد در خانواده باید به مسئولیت‌هایی که دارند پایبند باشند تا گرمای زندگی بیشتر شود و نظام خانواده سست نگردد. در این مقاله به بررسی مسئولیت‌های مرد در خانواده می‌پردازیم. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • وظیفه اقتصادی مرد در خانواده
  • مرد مسئول هدایت و دین‌داری خانواده
  • راهکارهایی برای هدایت خانواده به سوی رستگاری
  • نقش اصل اعتدال در مسائل دینی
  • اهمیت حسن رفتار مرد در خانواده
  • راهکارهای قرآن برای سوء استفاده احتمالی از قوامیت
  • راه حل‌های قرآن برای حل اختلافات خانوادگی بین زن و شوهر

چکیده

  • قوّام به معنی سرپرست به کسی گفته می‌شود که باری بر دوش اوست. قوّامیّت برای مرد مسئولیّت‌آور است. که اولین آن تأمین اقتصاد و معیشت خانواده است.

  • هدایت خانواده به سوی رستگاری: قرآن کریم هدایت خانواده به سوی رستگاری و دین‌داری را وظیفه‌ مرد در خانواده قرار داده است.

  • لازم است تا والدین فرزندان را با قرآن مأنوس کنند و مفاهیم و احکام الهی و دینی را به آنان آموزش دهند، این آموزش‌ها به سه شکل می‌تواند انجام گیرد:
    1. پدر یا مادر شخصاً وقت بگذارند و آموزش دهند.
    2. پدر و مادر به‌طور غیر مستقیم با اعمال و رفتار خود به فرزندان مسائل دینی را بیاموزند.
    3. برای آموزش دینی فرزندان از دیگران کمک بگیرند.

  • فرزندان ما از جهات مختلفی در معرض آسیب‌های فکری، عقیدتی، فرهنگی هستند. بنابراین پدر باید تلاش کند فرزندش را با خردورزی، ارائه معارفی پاسخگو و مبتنی بر خردورزی و محبت ورزیدن به فرزند از این آسیب‌ها حفظ کند.

  • ایجاد فضای خدامحوری در منزل: فضای اخلاقی منزل به‌گونه‌ای باشد که تمام رفتارها با محور خدا تعریف شود. مانند این که خدا این کار را دوست دارد یا دوست ندارد.

  • رعایت اصل اعتدال: مراقب باشیم دین‌داری ما به گونه‌ای نباشد که فرزندان را از دین خدا زده کند. بلکه باید چنان همراه با مهر، خوشرویی، لبخند و تشویق باشد که فرزند را به دین جذب نماید.

  • حسن معاشرت: حسن رفتار به همه اعضای خانواده توصیه شده امّا از آنجا که مرد رکن اصلی را در خانواده دارد و رفتار او بر سایر اعضا تأثیر بیشتری دارد پس نقش مهمی در الگودهی به آنها دارد.

  • سوء استفاده از مسئولیت: اگر مردی از این قوّامیّت سوءاستفاده کرد، نباید کل سازمان‌دهی نظام خانواده و قوامیت را زیر سؤال برد. همچنان که به دلیل وجود بعضی از معلمان بی‌کفایت نباید نظام معلمی را زیر سؤال برد.

  • راهکار قرآن در حل اختلافات:
    1. صلح: در مسأله صلح، زن و شوهر مسئول هستند تا در محیط خانه مشکل خود را حل کنند. بنا به گفته قرآن صلح از همه موارد بهتر است.
    2. حکمیّت: اگر مشکل با توافق و صلح حل نشد داوری از خانواده زن و داوری از خانواده مرد انتخاب می‌شود تا با هم مذاکره کنند و با خیرخواهی اختلافات را حل کنند.
    3. رجوع به دادگاه: وقتی مسأله در حریم خانواده حل نشود، آنگاه قانون اسلامی میان آن دو قضاوت خواهد کرد.

مسئولیت‌های مرد در خانواده

مسئولیت‌پذیری یکی از عوامل تحکیم خانواده است. درباره مسئولیّت‌پذیری و حیطه‌های مسئولیت انسان و همچنین ویژگی‌های مسئول نکاتی در مقاله «مسئولیت پذیری» بیان شده است برای مطالعه بیشتر در این زمینه می‌توانید به آن مراجعه نمایید. در این مقاله درباره مسئولیّت مرد در خانواده بحث خواهیم نمود.

قرآن کریم در آیه 34 سوره نساء مسئولیت مردان را مشخص می‌کند و می‌فرماید:

«الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّـهُ بَعضَهُم عَلى بَعضٍ وَ بِما أَنفَقوا مِن أَموالِهِم»

مردان، سرپرست امور زنان [و خانواده خویش] هستنند، به خاطر برتری‌هایى که خداوند براى بعضى نسبت به بعضى قرار داده است، و به خاطر آن که از اموالشان، هزینه زندگی را بپردازند.

قوّام به معنی سرپرست است و به کسی گفته می‌شود که باری بر دوش اوست و همین وظیفه، حرمتی را برای او ایجاد می‌کند. همان‌طور که ریاست یک مجموعه یا یک سازمان از یک طرف بار سنگینی بر دوش فرد می‌گذارد اما از طرف دیگر احترامی را برای او و جایگاهش به وجود می‌آورد. قوّامیّت مسئولیّت‌آور است و این مسئولیّت باید در حوزه‌هایی تعریف شود. اوّلین حوزه تأمین اقتصاد همسر و فرزندان یعنی اقتصاد خانواده است.

الف- تأمین اقتصاد خانواده

در خانواده بار اقتصاد منزل بر دوش مرد است. هرچند تأمین رزق و روزی و معیشت با خداوند است ولی مرد وسیله است و از طریق او هزینه‌های خانواده تأمین می‌شود. از طرفی هزینه کردن برای منزل عبادت است. خداوند در آیه قوامیت می‌فرماید: «بِما أَنفَقوا مِن أَموالِهِم». این جایگاه به این خاطر است که آنان باید از اموال خود انفاق ‌کنند؛ انفاق یعنی هزینه کردن. در هر صورت کار ارزشمندی است که هم کسب آن و هم هزینه کردن آن هر دو عبادت است. از دیدگاه اسلام، اگر کسی از مسیر حلال و طبق رضای خدا هزینه خانواده خود را به دست آورد و در این راه به رنج و سختی بیفتد مجاهد در راه خدا به شمار می‌رود.

در این زمینه مقاله مستقلی به نام «فضیلت کسب روزی حلال» نوشته شده است. برای مطالعه بیشتر می‌توانید به آن مراجعه نمایید.

ب- هدایت خانواده به سوی رستگاری

همانطور که بیان کردیم خداوند مسئولیت‌هایی را بر عهده مرد در خانواده قرار داده است؛ اولین آن تأمین اقتصاد خانواده بود و مورد دوم از مسئولیت‌های مرد «هدایت خانواده به سوی رستگاری» است.

پدر مسئول سعادت دنیا و آخرت همسر و فرزندان خود است و بعد از پدر این مسئولیت بر عهده مادر است. پس دین‌داری فرزندان مسئولیتی بر عهده پدر و مادر است که ضامن سعادت و موفقیت در دنیا و آخرت فرزندان خواهد بود؛ بنابراین والدین باید امر دین را در خانواده جدّی بگیرند. باید زمینه‌ را برای دین‌دار شدن کودکان فراهم کنیم و برای آموزش دینی سرمایه‌گذاری کنیم، درست همان طور که درس و مدرسه را جدی می‌گیرم و برای فرزندان از جهات مختلف مالی، زمانی و غیره سرمایه‌گذاری می‌کنیم.

۱- رستگاری و موفقیت از منظر قرآن

قرآن کریم رستگاری انسان را در بهشتی شدن او می‌داند و نه فقط رسیدن به امکانات دنیایی.

قرآن می‌فرماید: «قَد أَفلَحَ المُؤمِنونَ؛ بی‌تردید اهل ایمان[1] رستگار شدند»[2] و در چند آیه جلوتر رستگاری را این گونه توصیف می‌فرماید:

«أُولـئِكَ هُمُ الوارِثونَ * الَّذينَ يَرِثونَ الفِردَوسَ هُم فيها خالِدونَ»[3]

آنان هستند که وارثان‌اند* کسانی که بهشت را به ارث می‌برند و در آن جاودانه می‌مانند.

 بلکه در فرهنگ قرآن اگر شما متّقی باشید و انسان متدیّن باشید خداوند امور دنیا و آخرت شما را سامان می‌دهد. کسی که در فکر آخرت است دنیا و آخرتش با هم تأمین می‌شود.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه می‌توانید به مقاله «هدایت خانواده به سوی رستگاری» مراجعه نمایید.

۲- آموزش تعالیم دینی توسط مرد در خانواده

حالا می‌خواهیم بدانیم پدر و و بعد از او مادر به عنوان مسئولان اصلی تربیت و هدایت فرزندان، چگونه باید مفاهیم دینی را به فرزندان خود آموزش دهند و آنان را با مسائل دینی آشنا کنند؟

اگر بتوان فرزندان را با قرآن مأنوس کرد و مفاهیم عالی اسلام و احکام الهی را به آنان آموزش داد، امید است که ظلمت‌ها در وجود آنان راه پیدا نکند. پس این مسئولیت بزرگی است که بر عهده والدین است و آنان در این زمینه باید جدّی باشند. باید مسائل دینی مانند احکام، اعتقادات، اخلاق و آنچه را که در قرآن برای کودکان آموزنده و سازنده است مانند داستان‌های پیامبران، به آنان آموزش داده شود. این آموزش‌ها به سه شکل می‌تواند انجام گیرد:

شکل اول: پدر یا مادر شخصاً وقت بگذارند و این مسائل را به‌طور مستقیم به فرزندان خود بیاموزند که البته این خود کار بزرگی است زیرا لازم است که خود پدر و مادر به مسائل دینی عالم باشند و برای کسب آن وقت بگذارند. اگر والدین برای آموزش دینی فرزندان بکوشند، بعد از مدتی می‌بینند که خودشان نیز در یک خط مشی علمی الهی سیر کرده‌اند و در بسیاری از موارد عالم شده‌اند.

یکی از دوستان می‌گفت در آمریکا فرزندی را دیدم که بسیار خوب تربیت شده است، هم به مسائل دینی آگاه است و هم از گناه پرهیز می‌کند. از پدرش سؤال کردم که رمز موفقیت دینی او در چیست؟ با وجود محیطی که او در آن زندگی می‌کند اما بسیار با دین مأنوس است و گویا در مهد علم و دانش اهل‌بیت رشد کرده است؟ پدر در پاسخ گفت: من در هر روز زمانی را برای گفتگو و خردورزی درباره معارف اسلامی با او اختصاص داده‌ام.

وقتی کودک با قرآن و نورانیت‌ دین آشنا می‌شود دیگر ظلمت‌ها و افکار شرک‌‌آلود جامعه و محیط اطراف، کمتر وارد وجود او می‌شود و از فتنه‌ها بیشتر در امان می‌ماند.

شکل دوم: پدر و مادر به‌طور غیر مستقیم به فرزندان خود مسائل دینی را بیاموزند. مثلاً اوّل وقت برای نماز قیام کنند بعد فرزند خود را هم به نمازخواندن فرابخوانند چرا که فرموده‌اند: «وَ أمُر أَهلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصطَبِر عَلَيها؛ اهل خود را به نماز امر کن، و خودت نیز در نماز پایدار باش»[4] یعنی با عمل کردن خودش و مطالبه کردن از فرزند،‌ آنها را در معرض آموزش قرار دهد.

شکل سوم: برای آموزش دینی فرزندان از دیگران کمک بگیرند. برای مثال از معلم کمک بگیرد تا به فرزندان قرآن بیاموزد یا آنان را به کلاس‌های قرآن بفرستند. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: وظیفه پدر نسبت به فرزند سه چیز است: نام نیک بر او بگذارد، او را ادب بیاموزد و قرآن را به او آموزش دهد. حال اگر خود نمی‌تواند یا فرصت ندارد، برای او معلم بگیرد یا او را در مدرسه‌ای خوب ثبت‌نام کند یا به مجامع قرآنی و دینی هدایت کند. به هر حال برای اینکه فرزند او حقایق دینی را بیاموزد زمینه‌سازی کند. این اوّلین وظیفه پدر در امر دین فرزندان است.

۳- محافظت در برابر آسیب‌ها

 وظیفه دیگر مرد در خانواده این است که تلاش کند فرزندانش گرفتار آسیب‌های فکری در امور اعتقادی، احکام و سایر مسائل دینی نشوند. ما باید پیشگیری کنیم و مراقب باشیم که فرزندان گرفتار آسیب در اعتقادات و در عمل نشوند. قرآن کریم این مسئولیت را مستقیماً متوجه پدر می‌کند و می‌فرماید:

 «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا قوا أَنفُسَكُم وَ أَهليكُم نارًا وَ قودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَةُ»[5]

ای اهل ایمان! خود و خانواده خود را از اینکه گرفتار آتش جهنم شوید در امان نگه دارید.

در حدیثی نقل شده است که ابابصیر از امام صادق (ع) درباره این آیه سؤال می‌کند که من چگونه همسر و فرزندان خود را از آتش جهنم در امان نگه دارم؟ امام صادق (ع) در پاسخ فرمودند:

«تَأْمُرُهُمْ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ تَنْهَاهُمْ عَمَّا نَهَاهُمُ اللَّهُ، فَإِنْ أَطَاعُوكَ كُنْتَ قَدْ وَقَيْتَهُمْ وَ إِنْ عَصَوْكَ كُنْتَ قَدْ قَضَيْتَ مَا عَلَيْكَ»[6]

آنان را امر کن به هر آنچه که خدا امر کرده است و نهی کن از هر آنچه خدا از آن نهی نموده است؛ اگر به آنچه گفتی عمل کردند، به هدف خود رسیدی [و خانواده خود را از آتش جهنم در امان نگه داشتی]. امّا اگر عمل نکردند، شما به وظیه خود عمل کرده‌اید و چیزی بر گردن شما نیست.

خداوند در قرآن خطاب به پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «وَ أمُر أَهلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصطَبِر عَلَيها؛ اهل خود را به نماز امر کن و خودت نیز بر نماز صابر باش»[7] در مورد حضرت اسماعیل (ع) نیز آمده است: «و همواره خاندان خود را به نماز و زکات فرمان مى‌داد».[8]

پس پدر و مادر نیز باید فرزندان را به آنچه که خدا امر کرده است هدایت کنند. به نماز، روزه و ادای فرایض امر کنند و از آنچه خدا نهی کرده است نهی کنند. یعنی اگر گناهی رخ داد، والدین باید نسبت به آن حساسیّت نشان دهند که چرا معصیت خدا واقع شده است؟

در حدیث دیگری سلیمان بن خالد می‌گوید به امام صادق (ع) عرض کردم من خانواده‌ای دارم که حرف مرا گوش می‌کنند آیا آنان را به راه ولایت محمد و آل محمد امر کنم؟ حضرت فرمودند: بله حتما. گویی می‌خواهند بگویند این وظیفه تو است، آنگاه به همین آیه استشهاد می‌کنند و می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً؛ خداوند می‌فرماید که ای اهل ایمان! خود و اهل خود را از آتش نگه دارید»[9].

۴- ایجاد فضای خدامحوری در منزل

مدیریت زن و مرد در خانواده باید بر محوریت خدا باشد و امور منزل را الهی تنظیم کنند. برای نمونه چند مثال را ذکر می‌کنیم:

 اوّل فضاسازی محیط منزل است. در و دیوار منزل باید حاکی از حضور خدا در آنجا باشد. تابلوهایی از قرآن، آیت الکرسی، تصاویر زیبایی از مفاهیم دینی و الهی وجود داشته باشد که البته اگر با هنر آمیخته شود بسیار اثربخش‌تر است.

دوم ایجاد فضای اخلاقی در منزل است. اگر بخواهیم به فرزندان خود بیاموزیم که چگونه با دیگران تعامل کنند، باید تمام رفتارها را با محور خدا تعریف کنیم. مثلاً بگوییم خدا دوست دارد که تو به بزرگ‌تر خود احترام بگذاری، خدا دوست دارد به کوچک‌تر از خود لطف و مهربانی کنی، خداوند دوست دارد با پدر و مادر محترمانه برخورد کنی، خدا حرف ناروا را دوست ندارد. دائماً این‌ مفهوم که خدا دوست دارد و یا خدا دوست ندارد را به او القا کنیم.

و سوم حقوق و تکالیفشان را با معیار احکام خدا به آنان بیاموزیم. حق تو چنین است، من که پدر هستم وظیفه دارم رزق و روزی تو را فراهم کنم، این دستور خدا است و تو هم تکلیف داری تا جایی که می‌توانی نسبت به برادران و خواهران خود مهربان باشی. مسائل اخلاقی را نیز با معیارهای خدایی به آنها بیاموزیم. به آنها بگوییم که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ ليَعفوا وَ ليَصفَحوا أَلا تُحِبّونَ أَن يَغفِرَ اللَّـهُ لَكُم؛  ببخشید و گذشت کنید. مگر دوست ندارید خدا شما را بیامرزد».[10]  پس شما نیز در زندگی نسبت به همدیگر گذشت کنید، برخی مسائل را نادیده بگیرید، کینه‌ای در دل نگه ندارید، خدا دوست دارد که شما دل خود را از ناراحتی پاک کنی، پس ببخش تا خدا تو را ببخشد.

۵- تشویق به اجرای فرامین الهی

والدین می‌بایست فرزندان خود را به سمت اجرای دستورات خدا هدایت کنند و آنان را در این زمینه تشویق نمایند. اگر نماز اوّل وقت خواند او را تشویق کنند و در مقابل دیگران از آنها تعریف کنند که فرزند ما بسیار مقیّد به نماز است. با این تشویق حسی در او ایجاد می‌شود که نماز امر مهمی است. به هر حال ما مسائل دینی را باید در خانواده ملاک قرار دهیم، همه ارزش‌ها را با محورهای الهی بسنجیم و تنظیم کنیم، این وظیفه دیگری است که بر عهده پدر و بعد مادر در خانواده است.

۶- رعایت اصل اعتدال

در اینجا جا دارد که به یک نکته توجه کنیم و آن رعایت اصل اعتدال است. گفتیم برای تربیت دینی فرزندان باید از دین خدا در خانه سخن بگوییم، امّا مراقب باشیم دین‌داری ما به گونه‌ای نباشد که فرزندان را از دین خدا دل‌زده کند. بلکه باید چنان همراه با مهر، خوشرویی، لبخند و تشویق باشد که فرزند را به دین جذب نماید. باید فضای آموزش‌ها، فضای مهر و محبّت باشد. همچنان که گفته‌اند:

درس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی                          جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

القای مباحث دینی خصوصاً برای کودکان باید به گونه‌ای باشد که برای آنان شیرین و خوشایند باشد و همیشه خاطره خوبی از آن داشته باشند. در روایتی چنین نقل شده است:[11]

فردی به نام عاصم بن زیاد نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و از برادر خود شکایت کرد و گفت: من برادری دارم که در امور دینی بسیار سخت‌گیری می‌کند، لباس خشن می‌پوشد و بسیار زاهدانه زندگی می‌کند تا جایی که دین را یک امر نامناسب و پر زحمتی برای همسر و فرزندان خود نشان می‌دهد. حضرت فرمود: برادر خود را نزد من فرا بخوان. وقتی آن مرد خدمت امام آمد، امام فرمودند: چرا با زن و فرزند خود این‌گونه رفتار می‌کنی؟ آیا از آنها خجالت نمی‌کشی؟! چرا به آنها رحم نمی‌کنی؟! [شاید منظور حضرت این است که باید طوری رفتار کنی که دیگران از دین خدا خاطره خوشی داشته باشند].

آنگاه حضرت فرمودند: آیا فکر می‌کنی خداوند در عین این که نعمت‌های طیب و پاکیزه را حلال کرده است، دوست ندارد از آنها بهره ببری؟ مگر خداوند نفرموده است: «وَ الأَرضَ وَضَعَها لِلأَنامِ فيها فاكِهَةٌ وَ النَّخلُ ذاتُ الأَكمامِ؛ خدا زمین را برای مردم قرار داده و در آن درختان میوه و نخل و همچنین امکانات رزق و روزی قرار داده است».  … تمام این نعمت‌ها را خداوند برای مردم آفریده است پس چرا دین خدا را برای دیگران بد معرفی می‌کنید وحلال خدا را بر مردم ناپسند جلوه می‌دهید؟

ما باید مراقب باشیم به‌طوری‌ که هم فضای خانه خدایی شود و هم مراقب باشیم نوع بیان و نوع آموزش ما به گونه‌ای باشد که فرزندان ما از این سلوک لذّت ببرند.

ج- حسن معاشرت مرد در خانواده

سومین مسئولیتی که مرد در خانواده دارد خوش‌رفتاری و حسن برخورد با خانواده است. البتّه حسن معاشرت و حسن رفتار برای همه افراد خانواده یک فریضه و از مهم‌ترین عوامل تحکیم خانواده است، امّا از آنجا که پدر رکن اصلی را در خانواده دارد و رفتار او بر سایر اعضا نیز تأثیرگذار است پس نقش مهمی در الگودهی به آنها دارد. پدر هم باید خوش‌رفتار باشد و هم باید خوش‌رفتاری را در گفتار و کردار به دیگر اعضای خانواده بیاموزد. امام صادق (ع) در حدیث زیبایی این خطّ‌مشی را چنین روشن می‌کند:

«إِنَّ المَرءَ يَحتاجُ في مَنزِلِهِ وَ عِيالِهِ إِلَى ثَلاثِ خِلالٍ يَتَكَلَّفُها وَ إِن لَم يَكُن في طَبعِهِ ذلِك مُعاشَرَةٌ جَميلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقديرٍ وَ غَيرَةٌ بِتَحَصُّنٍ‏».[12]

بر مرد لازم است که سه خصلت را در خانه و در معاشرت با خانواده خود به دست آورد: معاشرت و رفتاری زیبا، وسعت دادن به خانواده در امور رفاهی و غیرت‌مندی.

 اینها وظایف یک مرد است که باید آنها را به دست بیاورد. برخی از نعمت حسن اخلاق بیشتری برخوردارند و برخی کمتر. آن کس که حسن اخلاق دارد باید آن را حفظ کند و بر آن بیافزاید و آن کس که ندارد، باید با زحمت به دست آورد. انسان بداخلاق می‌تواند با تمرین، تلاش و مراقبت، خود را خوش‌اخلاق کند و اگر این ویژگی‌ها و فضایل اخلاقی اکتسابی نبود و با تمرین به دست نمی‌آمد، خداوند این دستور را به انسان‌ها نمی‌داد.

در این حدیث ابتدا به مرد دستور داده شده که در منزل با خانواده خود خوب برخورد کند، با گشاده‌رویی رفتار کند. وقتی به خانه می‌آید خنده و شادی  بیاورد، نه غم و اندوه و ناراحتی. اگر مشکلاتی دارد، آنها را پشت در منزل بگذارد و وارد شود. البته تمام اعضای خانواده نیز متقابلاً همین وظیفه را بر عهده دارند.

ثانیاً می‌بایست دست خانواده را در امور رفاهی باز بگذارد و توسعه دهد، امّا همانطور که قبلاً نیز گفته شد این کار باید حساب شده باشد. نه اسراف کند و نه بخل بورزد بلکه یک حدّ متعادلی میان این دو داشته باشد چرا که این از صفات عبادالرّحمن و بندگان خوب خدا است. و سوم غیرت‌مندی که جزو خصلت‌هایی است که یک مرد باید ولو به زحمت، ولی آن را به دست بیاورد. غیرت یعنی حس پاسداری از حریم خانواده، مانند غیرتِ یک سرباز نسبت به کشورش. مرد، مسئول خانواده است خصوصاً در امور مربوط به عفاف و پاکدامنی اهل منزل.

د- سوء استفاده  از مسئولیت

در اینجا ممکن است سؤال یا شبهه‌ای پیش بیاید که چرا قرآن در سازماندهی نظام خانواده مرد را قوّام و سرپرست قرار داده است با اینکه این احتمال وجود دارد که برخی از مردان از حدّ خود خارج شوند یا از اختیارات خود سوءاستفاده کنند و در نظام خانوادگی آسیب ایجاد ‌کنند و به بیراهه ‌روند. بهتر نبود این مسأله بین زن و شوهر طرفینی می‌شد؟

در پاسخ به این مسأله به سه نکته باید توجّه کرد:

۱- در ابتدا باید بدانیم که هر مجموعه‌ای نظامی دارد و هر نظامی به ضرورت باید مسئولی داشته باشد؛ کلاس درس نظامی دارد و معلّم مسئول کلاس است. هر اداره یا سازمانی از نظامی برخوردار است و فردی مسئول آن است؛ خانواده نیز نظام و شاکله‌ای دارد و پدر مسئولیت را بر عهده دارد. هر مسئول اختیاراتی برای سامان‌دهی به مجموعه خود دارد. ضرورت وجود مسئول در روایات هم مطرح شده است تا جایی که امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید:

«لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِير بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»[13]

چاره‌ای برای مردم وجود نخواهد داشت جز آن که امیر و حاکمی داشته باشند، چه نیکوکار و چه بدکار.

بی‌شک مردم به یک امیر یا حاکم یا رئیس جمهور نیاز دارند تا جامعه را کنترل کند. حتی اگر فرمانده بدی هم باشد باز هم این کار برای جامعه لازم و ضروری است. بنابراین اگر معلّمی در کلاس درس اشتباهی کرد، آیا می‌شود نظام معلّم و شاگردی را زیر سؤال برد؟! اگر در اداره‌ رئیسی به بیراهه رفت و از مسئولیّت خود سوءاستفاده نمود، آیا می‌شود نظام اداری را زیر سؤال برد؟!

در خانواده نیز همین‌طور است. خداوند بر اساس ساختار وجودی زن و مرد، قوّام و سرپرست را انتخاب نموده است. حال اگر مردی از این قوّامیّت سوءاستفاده کرد نمی‌توان کل سازمان‌دهی نظام خانواده را زیر سؤال برد؛ خصوصاً نظامی که مبتنی و هماهنگ با خلقت انسان است. زیرا اگر چنین بود در هیچ کجا، هیچ مسئول، امیر و معلّمی نباید صاحب اختیار باشد.

۲- درجوامع بشری، معمولاً برای پیشگیری از آسیب‌ها، مجموعه‌ای از قوانینی را ایجاد می‌کنند. مانند قوانین و بخشنامه‌هایی که در سازمان‌ها یا در قانون اساسی هر کشوری وجود دارد تا برای هر مسئولی خطوط قرمزی را تعریف کنند تا مسئولان هم حدود اختیارات خود را بدانند و درست عمل کنند و هم دستگاه‌های نظارتی بتوانند از بروز آسیب‌ها جلوگیری کنند.

۳- این حدود نظارتی در سازمان‌دهی خانواده نیز در نظر گرفته شده است. مرد در خانواده قوّام است و در برابر خانواده خود و در پیشگاه خدا مسئول است و اگر سر سوزنی بخواهد ظلم و تعدّی روا بدارد باید در آخرت جوابگو باشد. خداوند مرد را ملزم به پذیرش مسئولیت و انجام تعهدات خود در خانواده نموده است و قرآن کریم در صورت بی‌توجهی نسبت به مسئولیت یا ظلم و تعدی و یا وجود اختلاف بین طرفین، مسأله صلح و حکمیّت را مطرح می‌کند. در مسأله حکمیّت می‌فرماید:

 «وَ إِن خِفتُم شِقاقَ بَينِهِما فَابعَثوا حَكَمًا مِن أَهلِهِ وَ حَكَمًا مِن أَهلِها إِن يُريدا إِصلاحًا يُوَفِّقِ اللَّـهُ بَينَهُما»[14]

اگر از جدایی میان آن دو [همسر] بیم داشتید، داوری از خانواده شوهر، و داوری از خانواده زن برگزینید [تا به اختلاف آن دو رسیدگی کنند]. اگر بنای اصلاح داشته باشند، خداوند میان آن دو سازگاری ایجاد خواهد کرد.

در این آیه می‌فرماید که اگر در میان شما خانواده‌ای دچار اختلاف گردید تا آنجا که ترس جدایی و از هم پاشیده شدن نظام خانواده بود، آنگاه حَکَم و داوری را از خانواده مرد و حَکَمی را از خانواده زن انتخاب کنید تا با هم مذاکره کنند؛ اگر  قصد اصلاح داشته باشند خداوند آنها را در این امر موفّق خواهد کرد و بین آن دو اصلاح خواهد شد. مسأله حکمیّت به این دلیل در چنین شرایطی قرار داده شده که ممکن است خانمی به تنهایی نتواند از عهده حل مشکلات خود برآید. لذا مؤمنین یا کسانی که در جریان این اختلافات قرار می‌گیرند موظّف هستند داورانی را برای مذاکره و حل مشکل از بین خانواده زن و شوهر انتخاب کنند.

نکته‌ای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که قوّامیّت مرد به خاطر آسیب‌ها نباید زیر سؤال برود. ممکن است مردی از حقوق قانونی خود تجاوز کند و به خانواده آسیب بزند اما تا جایی که امکان دارد باید از این آسیب پیشگیری شود نه اینکه به آسیب‌ها دامن زده شود یا کاری کنیم که آسیب‌ دیگری ایجاد شود.

راهکار قرآن در حل اختلافات زن و مرد در خانواده

در آیات قرآن کریم و نظام قانونی اسلام برای اختلافات خانوادگی بین زن و شوهر سه راه حل مطرح شده است:

  1. صلح: در مسأله صلح، خداوند زن و شوهر را مسئول قرار می‌دهد تا در محیط خانه مشکل خود را حل کنند. قرآن می‌فرماید: «يُصلِحا بَينَهُما صُلحًا؛ بین خودشان صلح و آشتی برقرار کنند».[15] سپس می‌فرماید: «وَالصُّلحُ خَيرٌ؛ وصلح بهتر است»، گویا در اینجا به این مسأله اشاره می‌کند که صلح از همه موارد بهتر است. اینکه زن و شوهر، خود مسأله را حل کنند نسبت به سایر راه‌حل‌ها اولویت دارد.
  2. حکمیّت: اگر مشکل با توافق و صلح حل نشد و مسأله از دایره بین آن دو خارج شد، وارد مرحله حکمیّت می‌شود که توضیح آن گذشت و امید می‌رود که با خیرخواهی خانواده‌های زن و شوهر اختلافات حل ‌شود.
  3. رجوع به دادگاه: در این مرحله، امر از حریم خانواده بیرون می‌رود و قانون اسلامی میان آن دو قضاوت خواهد کرد.

مرحله حکمیت امتیازاتی نسبت به مرحله بعد از آن یعنی رجوع به دادگاه دارد از جمله اینکه:

امتیاز اول: وجود داشتن قصد اصلاح؛ در حکمیت خانوادگی، قرآن برای داورها خط‌مشی تعیین می‌کند و می‌فرماید: «إِن يُريدا إِصلاحًا»[16] یعنی در حکمیّت خانوادگی هدف اصلی ایجاد صلح و اصلاح بین طرفین است و به داورها می‌گوید که قصد شما در این داوری این نباشد که به اختلافات دامن بزنید یا بخواهید خانواده خود را سرفراز کنید و روابط را به هم بریزید. بلکه هدف شما این باشد که زن و شوهر به صلح برسند. سپس وعده می‌دهد که: «إِن يُريدا إِصلاحًا يُوَفِّقِ اللَّـهُ بَينَهُما» ، اگر قصد اصلاح داشته باشند و طرفین با این نیّت قدم بردارند، خداوند بین آنها توافق و اصلاح ایجاد خواهد کرد و خانواده را حفظ می‌کند.

امتیاز دوم: وجود عاطفه و مهر و محبت در قضاوت. وقتی هدف طرفین اصلاح روابط و حفظ خانواده باشد به این معنا است که عواطف هنوز در خانواده حضور دارد و حکمین نسبت به زندگی فرزندانشان دلسوزند. اما در دادگاه عاطفه حضور ندارد. ماهیت دادگاه به گونه‌ای است که قاضی در صدور حکم نباید عواطف را دخیل کند. امّا اقتضای اختلافات خانوادگی، نادیده گرفتن عواطف نیست؛ بلکه در حکمیّت خانوادگی باید عاطفه وجود داشته باشد، چرا که بنای زندگی بر مهر و محبت و عاطفه است.

امتیاز سوم: حفظ حرمت‌ها؛ در حکمیت، شرم و حیا مانع افشاگری و بی‌پروایی در بیان مشکلات می‌شود. از آنجا که دو خانواده با هم رو در بایستی دارند و می‌خواهند کار به اصلاح بکشد، از یک حدودی تجاوز نمی‌کنند. زن و شوهر نیز اسرار زندگی خود را بیرون نمی‌ریزند. «هُنَّ لِباسٌ لَكُم وَأَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ»[17] زن و شوهر لباس همدیگر هستند. بسیاری از آنها این مسأله را به خوبی احساس می‌کنند و می‌دانند که هر اتّفاقی بیفتد نباید آبرو و حیثیّت همسر خود را از بین ببرند.

امتیاز چهارم: کم‌هزینه بودن از جهت مالی و زمانی؛ دادگاه بسیار پر هزینه است؛ وقت، تلاش، زحمت، خرج و درگیری زیادی می‌طلبد امّا حکمیّت خانوادگی بسیار کم هزینه‌تر و راحت‌تر است و ممکن است مشکل با یک یا دو جلسه حل شود. اگر این مرحله اختلاف را حل نکرد، کار به دادگاه و حاکم شرع کشیده می‌شود. در اینجا حکومت بین آنها قضاوت می‌کند و کار را فیصله می‌دهد.

داستانی را از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که خانمی نزد ایشان آمد و از شوهر خود شکایت کرد و گفت شوهرم مرا از منزل بیرون کرده و مرا تهدید نموده است به گونه‌ای که جرأت رفتن به منزل را ندارم. حضرت همراه این خانم به منزلشان رفتند. ابتدا شوهر را نصیحت کردند و گفتند چرا این‌گونه با همسر خود رفتار می‌کنید. شما حقّ ندارید با او چنین کنید.

او یکباره برآشفته شد و گفت به شما ربطی ندارد. حال که اسرار خانه را نزد دیگران فاش کرده است او را آتش خواهم زد. حضرت بسیار جدّی با او برخورد کردند و فرمودند: «تُبْ وَ إِلَّا قَتَلْتُك؛ توبه کن که اگر نکنی کشته خواهی شد‏».[18] آن مرد وقتی جدیت حضرت را دید ترسید. به علاوه وقتی می‌دید مردمی که در خیابان رد می‌شوند، به امیرالمؤمنین سلام می‌کنند و به ایشان عرض ارادت می‌کردند یک دفعه متذکّر شد و شرمنده شد و به دست و پای حضرت افتاد و گفت که توبه می‌کنم و از این به بعد با همسر خود بدرفتاری نخواهم کرد.

جمع‌بندی مباحث مسئولیت مرد در خانواده

  1. هر مجموعه‌ای باید از یک نظام و سازماندهی برخوردار باشد که باید در جای خود باقی بماند.
  2. برای آسیب‌هایی که ممکن است در یک سازمان ایجاد شود راه‌حل پیش‌بینی می‌کنند. این مسأله هم در قوانین بشری صدق می‌کند و هم در قوانین الهی.
  3. قوامیّت مرد در منزل یک امر ضروری است، همچنان که مسئولیّت در امور مختلف جامعه امری ضروری است. معلّم مسئول کلاس است، رئیس مسئول اداره است، امیر مسئول جامعه است و مرد مسئول خانواده است. این‌ قواعد را نمی‌توان به هم زد.
  4. در مورد آسیب‌هایی که ممکن است در خانواده پیش بیاید قرآن کریم و قوانین اسلامی در سه مرحله برای آن راه حل مطرح کردند. صلح در خانه که این بهترین مرحله است. اگر مشکل حل نشد حکمیّت در دو خانواده و اگر آن هم مسأله را حل نکرد رجوع به حاکم شرع و دستگاه قضا راهکار نهایی خواهد بود.
Cinque Terre

قرآن و خانواده

این مقاله بخشی از درس‌ قرآن و خانواده است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1]– مؤمنان کسانی هستند که هم ایمان آورده‌اند و هم اعمال صالح انجام می‌دهند که در آیات بعدی از بعضی از آنها نام می‌برد.

[2]– سوره مؤمنون، آیه 1.

[3] – همان، آیات 10 و 11.

[4]– سوره طه، آیه 132.

[5]– سوره تحریم، آیه 6.

[6]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏2، ص 38.

[7]– سوره طه، آیه 132.

[8]– سوره مریم، آیه ۵۵.

[9]– همان، ص 211.

[10]– سوره نور، آیه 22.

[11]– الكافي، ج‏ 1، ص 411.

[12]– بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ‏75، ص 236.

[13]– نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص 82.

[14]– سوره نساء، آیه 35.

[15]– سوره نساء، آیه 128.

[16]– همان، آیه 35.

[17]– سوره بقره، آیه 187.

[18]– بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ‏40، ص 113.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.