روش تربیت دینی
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از سوالات رایج در بین خانوادهها این است که چگونه میتوان مفاهیم دینی و عبادات را برای فرزندان نهادینه کرد؟ روش تربیت در مفاهیم دینی چگونه است؟ در این مقاله به بررسی مراحل آموزش مباحث دینی میپردازیم.
در سوره لقمان نماز به عنوان مهمترین دستور اجرایی در تربیت دینی فرزندان معرفی شده است. به همین دلیل مباحث مطرح شده در این تحقیق بر محور آموزش نماز به فرزندان نوشته شده است. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- نماز اولین و مهمترین دستور اجرایی در منشور تربیتی لقمان
- روش تربیت دینی
- فضیلتها و آثار نماز
- روش تربیتی برای نماز خوان شدن کودکان
چکیده
- مراحل آموزش نماز به فرزندان بر اساس روش تربیت دینی:
- آگاهی بخشی
- تکرار و تلقین
- مطالبه کردن
- همراهی کردن
- دعا کردن
- آگاهی بخشی: آگاهیبخشی سبب تثبیت مفاهیم دینی در قلب و ذهن کودکان میشود. مثلا فضیلت و آثار نماز را برای فرزندانمان بیان کنیم.
- تکرار و تلقین: با تکرار، نماز در ذهن فرزندان تثبیت میشود که باید در زمانهای مناسب نماز را یادآوری کرد. هر روز از نماز با بچهها سخن بگوییم و فضای خانه را فضای نماز کنیم.
- مطالبه کردن: در هر امر تربیتی مطالبه لازم است، چه زمانی که انسان شخصا میخواهد نفس خود را تربیت کند باید برای خود قانون بگذارد و از خود مطالبه کند و چه زمانی که مانند والدین یا معلمان مسئولیتی در تربیت دیگران بر عهده ما میباشد. در این صورت نیز باید فضای مطالبه ایجاد کرد بدون اینکه از این مطالبه دچار دلزدگی شوند.
- برای ایجاد فضای مطالبه ابزارهای مختلفی وجود دارد مانند:
- محبت: درخواست کردن با زبان نرم و گره زدن نماز با محبت پدر و مادر.
- تشویق: تشویق میتواند مادی باشد خریدن وسیله مورد علاقه کودک و میتواند معنوی باشد مانند ابراز محبت خاص یا تعریف کردن از کار خوب کودک.
- تنبیه: تنبیه به معنای کتک زدن نیست بلکه میتواند یک محرومیت باشد.
- همراهی کردن: در نماز آنها را همراهی کنیم مثلاً آنان را با خود به مسجد ببریم. قدم به قدم با آنها جلو برویم تا جایی که نمازخوان شوند و به مرحله تجربه و لذت نماز برسند.
- دعا کردن: نکته تکمیلی مهم در این آموزش ها این است که دعا کنیم و از خدا بخواهیم تا کمک کند فرزندان ما نمازخوان شوند زیرا تلاش از ما است اما عنایت از خدا است.
سفارش به نماز در روش تربیت دینی
در سوره لقمان یک منشور تربیتی برای تربیت صحیح فرزندان از زبان حضرت لقمان بیان میشود. بند چهارم منشور، مهمترین دستور اجرایی را بیان میکند که همان فرمان به نماز است. لقمان حکیم به فرزند خود میگوید: «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ؛ فرزندم نماز را برپا دار »[1]؛. قطعاً چنین نبوده که لقمان یک جمله در این رابطه بگوید و فرزند را به حال خود رها کند. باید یک سیر تربیتی همراه این جمله باشد تا فرزند نمازخوان شود. ما باید برای نمازخوان شدن فرزندانمان اهتمام داشته باشیم. مسئولیّت نمازخوان شدن فرزندان بر عهده پدر و مادر است و میتوان از روشی که در تربیت مفاهیم دینی بیان میشود در آموزش نماز هم استفاده کنیم.
محورهای اصلی در روش تربیت دینی
باید در تمام آموزشهای دینی، این پنج مرحله را دنبال کنیم:
1- آگاهی بخشی: ابتدا باید فرزند را نسبت به نماز آگاه کنیم. میتوانیم درباره اهمیت نماز بگوییم، هدف نماز خواندن را برایشان بازگو کنیم و پاداش نمازگزار و عقوبت ترک نماز یا سهل انگاری در مورد آن را برایش بیان کنیم.
2- تکرار و تلقین: در فرصتهای مناسب درباره نماز برای او سخن بگوییم و گفتههای خود را به شکلی مطلوب و خوشایند تکرار و تلقین کنیم. نتیجه این کار تثبیت اهمیت نماز در روح و قلبشان خواهد بود. باید توجه داشت که استمرار لازمه تربیت است.
3- مطالبه کردن: سوم اینکه آنها را به نماز واداریم. یا به عبارت دیگری نماز را از آنها مطالبه کنیم و به شکلهای متفاوت آنان را به سمت نماز سوق دهیم.
4- همراهی کردن تا رسیدن به مرحله تجربه: چهارم اینکه آنها را گام به گام همراهی کنیم تا به مرحله تجربه برسند، نمازخوان که شدند و لذّت نماز را تجربه کردند، دیگر آن را ادامه خواهند داد. پس مسئولیت پدر و مادر تا آن زمان همچنان ادامه دارد.
5- دعا کردن: یک کار پنجمی هم باید انجام دهیم که گاهی اثر آن از بقیه کارها بیشتر است و آن اینکه دعا کنیم. هرچند همراه دعا باید وظیفه خود را نیز انجام دهیم، ولی در نمازهای روزانه، در قنوت نماز شب یا در سجده بعد از نماز، دائم برای نمازخوان شدن فرزندان خود دعا کنیم. قرآن کریم میفرماید که ابراهیم خلیل (ع) از درگاه احدیّت چنین درخواست کرد که: «رَبِّ اجعَلني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِن ذُرِّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّل دُعاءِ»[2]. پروردگارا، من و ذریهام را اهل نماز قرار بده؛ خدایا لطف کن این دعا را پذیرا باش و به اجابت برسان.
در ادامه به توضیح هر کدام از این مراحل برای آموزش نماز به فرزندان میپردازیم.
کاربست روش تربیت در نماز
با توجه به آنچه در اهمیت نماز ذکر شد روش تربیتی بالا را در مورد آموزش نماز به فرزندان به کار میبریم:
الف- آگاهی بخشی
آگاهی بخشیدن از مراحل مهم تربیت دینی است و ما باید بدانیم چگونه و با چه زبانی آنان را آگاه کنیم. به عنوان مثال در آیات و روایات اسلامی راجع به اهمیت نماز بسیار تأکید شده است. ما نیز باید این را به فرزندان خود بیاموزیم که نماز از واجبترین عبادات دینی است و اوّلین مسأله اجرایی در دین ما، نماز است. احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارد که میتوانیم آنها را به فرزندان خود یاد بدهیم.
فضیلت نماز در قرآن کریم و روایات:
- محبوبترین عمل
- فرمان قطعی
- شرط قبولی اعمال
- ستون دین
- چهره دین
برخی از آثار نماز:
- دور شدن از زشتیها
- پاک شدن گناهان
- رسیدن به مقامات والا
برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به مقاله «آشنایی فرزندان با اهمیت و فضیلت نماز» مراجعه نمایید.
ب- تکرار و تلقین
در روش تربیت صحیح، کار دومی که برای آموزش یک مسأله دینی باید انجام دهیم، این است که تکرار کنیم. یک بار آموزش دادن در هیچ امری کافی نیست. مثلاً در حیطه علم و دانش گفتهاند که «العِلمُ بِحَرفٍ و التِّکرارُ بِأَلفٍ» آموزش یک درس یک بار است اما برای یادگیری و تثبیت هزار بار باید تکرار شود. یا کسانی که قرآن را حفظ میکنند، چندبار که آیهای را بخوانند حفظ میشوند امّا بارها و بارها باید تکرار کنند تا آنچه را که حفظ کردند در ذهنشان تثبیت شود.
تلقین و تکرار امر بزرگی است که در بسیاری از امور جاری است. مثلاً در امور اقتصادی و عرضه کالاها نیز همین کار را میکنند. کالایی را صدها بار معرّفی میکنند. و افرادی که کار اقتصادی میکنند، برای این موضوع هزینه میکنند. اگر اثر آن را نمییافتند، این کار را نمیکردند. در مورد نماز هم باید به همین شکل عمل نمود. هر روز در خانه از نماز با بچّهها سخن بگوییم. قبل از رسیدن فرزندان به سن نماز باید فضای خانه را با تکرار و استمرار، فضای گرایش به سمت نماز کنیم. مثلاً موقع نماز پدر اذان بگوید، مادر دست از کار خود بکشد و بچّهها را به نماز خواندن تشویق کنند. به بچّهها بگویند عجله کنید، وقت نماز است. حتی اگر بچّهها کوچک هستند، همراهی کنند و کنار پدر یا مادر بایستند.
تا قبل از هفت سال باید به این شکل بچّهها را به نماز تشویق و ترغیب کنید. باید اهمیت نماز در ذهن کودک روشن شود. این چه امری است که مادر دست از همه کارهای خود میکشد و به سمت نماز میآید؟! توجه کنیم که موقع نماز هیچ وقت کاری از فرزند خود نخواهیم، بگوییم وقت نماز است، وقت نماز نباید هیچ کار دیگری کرد، مگر اینکه کاری خیلی ضروری باشد. باید هم در کلام و هم در عمل عظمت نماز را به فرزندانمان بیاموزیم و آنان را به نماز تشویق کنیم و مرتباً از فرزندان خود بخواهیم نماز بخوانند.
اگر میتوانیم در منزل نماز جماعت اقامه کنیم چرا که اینها همه در ذهن فرزندان ما اثر میگذارد. مقیّد باشیم که اوّلِ وقت، اذان پخش شود. اگر میشود اذان صبح را هم بگذاریم حتی اگر بچّهها بلند نشوند امّا بدانند الآن وقت نماز است و اذان گفته میشود، این امر مهم را متوجّه میشوند هرچند دوباره به خواب میروند. بدون شک خودِ صدای اذان در منزل ما نورانیّت ایجاد میکند. شهادتین است، شهادت به وحدانیّت خدا، به رسالت پیامبر اکرم (ص) و به امامت امیرالمؤمنین (ع).
ج- مطالبه کردن
امّا سومین کاری که باید برای نمازخوان شدن فرزندان خود انجام دهیم، مطالبه است. بدانیم هیچ امر تربیتی بدون مطالبه محقق نمیشود. باید ابتدا فضیلت نماز را بگوییم، فضای نماز را ایجاد کنیم و بعد از آنها بخواهیم که نماز بخوانند. روش تربیت صحیح، سخت است و پذیرش تربیت یک فشار روانی میخواهد. انسان باید خود را مجبور ببیند. حال به این صورت که خودش برای خود قانون میگذارد (در سنین بالا) که من حتماً باید این کار را انجام دهم، حتماً باید منظم باشم، حتماً باید سر ساعت بخوابم، سر ساعت بیدار شوم، باید خوب درس بخوانم.
یا این که والدین یا مدرسه از او مطالبه میکنند چرا که در ابتدا درس خواندن سخت است. پدر و مادر فرزندان را وادار به درس خواندن میکنند و درس را از آنان مطالبه میکنند. اگر به اختیار بچهها باشد آنان به مدرسه نمیروند، بلکه والدین زمینه را برای آنها فراهم میکنند، آنان را در مدرسه ثبت نام میکنند. صبح فرزند را از خواب بیدار میکنند و او میبیند پدر لباس پوشیده و آماده است که او را به مدرسه برساند. آیا دیگر میتواند بگوید من مدرسه نمیروم؟
خانه و مدرسه دست به دست هم میدهند و فضایی را ایجاد میکنند تا کودک خود را برای مدرسه رفتن مجبور ببیند. وقتی هم که به مدرسه رفت، مدیر مدرسه نظم را از او مطالبه میکند، اگر یک روز پنج دقیقه دیر به مدرسه بیاید، او را بازخواست میکند. معلّم نیز تکلیف درسی را از او مطالبه میکند. بدون اجبار بچّهها این کار را نمیکنند. حتی برای ایام عید به دانشآموزان تکلیف میدهند و بعد از عید آن را مطالبه میکنند. بدون مطالبه این امر محقق نمیشود.
ما با همین آموزش دادن نیز میتوانیم فرزند را برای نماز آماده کنیم. چرا که نماز سخت است و تا از آنها مطالبه نکنیم، نمازخوان نمیشوند. به همین خاطر قرآن کریم پیامبر اکرم (ص) را به نماز امر میکند و میفرماید: «وَ أْمُر أَهلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصطَبِر عَلَيها»[3]؛ اهل خود را به نماز امر کن و خود نیز بر نماز حالت صبر و تحمّل را برای خود فراهم بکن. معلوم میشود انسان وقتی نماز هم میخواند، باید تحمّل و صبر داشته باشد، مگر زمانی که دیگر با نماز مأنوس شده و از آن لذّت ببرد. پس نماز هم باید مطالبه شود. ائمّه هدی (ع) به ما فرمودهاند:
«مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِينَ»[4]
وقتی فرزندانتان به سنّ هفت سال رسیدند، آنها را به نماز امر بکنید.
یعنی آنها را وادار کنید نماز بخوانند. البتّه معنای وادار کردن خشونت نیست. با مهر و محبّت و با ابزارهایی که در اختیار داریم (همان ابزارهایی که درس خواندن را از فرزندان خود میخواهیم) باید نماز را نیز از آنها بخواهیم تا در نهایت نمازخوان شوند.
و گرنه چون نماز زحمت دارد بدون اجبار فرزندان نمازخوان نخواهند شد همچنان که قرآن کریم میفرماید: «وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلّا عَلَى الخاشِعينَ »[5] نماز امر سنگینی است مگر برای خاشعان. وقتی به نماز عادت کنیم و برایمان ملکه شود خواندن آن آسان است، اما برای بچّهها سخت است. بنابراین ما باید بخواهیم، مطالبه کنیم، تشویق کنیم تا اینکه آرام آرام نماز خوان شوند.
به خاطر دارم در زمان کودکی قبل از سن ده سالگی پای منبر پیرمردی در قم نشسته بودم. ایشان روی منبر در مورد این صحبت میکردند که چرا نماز برای بعضی اینقدر سخت است؟ حاضر است برود از آب انبار[6] یک کوزه آب بیاورد ولی یک رکعت نماز نخواند. چون در آن سن کودکی نماز برای من سخت بود در دل خود گفتم که عجب! این آقا چرا این حرف را میزند؟ معلوم است که نماز خواندن از آب آوردن از آب انبار سختتر است.
باید دست فرزندان خود را بگیریم، به هر شکلی که میتوانیم، آنها را نمازخوان کنیم. به ده سالگی که میرسند، باید نماز خوان شده باشند. اگر بخواهیم از ده سالگی شروع کنیم خیلی دیر است. چون آن حس پذیرش هفت سالگی در ده سالگی کم میشود. اگر دیرتر از این هم بشود، دیگر کار خیلی مشکل میشود.
ابزار مطالبه
این مهم است که ما چگونه از فرزندان نماز را مطالبه کنیم؟ در روش تربیت دینی باید اموری را رعایت کنیم و از ابزارها استفاده صحیح بکنیم. از مهمترین این ابزارها میتوان محبت، تشویق و تنبیه را نام برد.
محبت کردن
در روش تربیت دینی قدم اوّل خواستنِ همراه با مهر و محبّت و خوش رویی است. به طوری که فرزند از بیان کلمه نماز لذّت ببرد و از آن خاطره خوبی داشته باشد. با زبانی نرم و با محبت به آنها بگوییم که باید نماز بخوانید، شما الآن دیگر هفت ساله شدید، دستور امامان معصوم ما این است که دیگر شما از حالا باید نماز بخوانید. ممکن است فرزندان به ما بگویند ما که هنوز مکلّف نیستیم؟ میگوییم بله اما اولاً برای اینکه شما در سنّ تکلیف نمازخوان باشید، باید از حالا شروع بکنید. دلایل آن را هم میتوانیم برای آنها بگوییم. ثانیاً مگر الآن نماز میخوانید بیفایده است؟ خدا ثواب فراوانی به شما عطا میکند.
بنابراین شما باید از حالا شروع کنید. پس با مهر و محبّت و بیان زیبا میتوانیم نماز را از آنان بخواهیم. علاوه بر این پدر و مادر میتوانند نماز را به محبّت خود گره بزنند. طوری که فرزند احساس کند وقتی نماز میخواند، لبخند پدر عمیقتر است، آغوش مادر برای او گرمتر است. اما وقتی نماز نمیخواند کمتر او را تحویل میگیرند. این رفتارها روی فرزندان بسیار اثرگذار است.
تشویق کردن
گاهی همراه با درخواست کردن، یک جایزهای هم به آنها بدهیم. مثلاً وقتی فرزند خود را برای نماز به مسجد میبریم، در راه برای او چیزی بخریم که برای او لذّت بخش باشد و خاطره خوشی از نماز و مسجد در قلب او بماند.
تشویق خود بر دو گونه است: گاهی مادی است که یک خوراکی یا اسباببازی برای بچّه میخریم و به او میگوییم آفرین امروز نماز خواندی جایزه تو این وسیله یا خوردنی است. ممکن است بعضیها فکر کنند این ریاکاری میشود ولی در آموزش اشکالی ندارد. همچنان که معلّمان موفق از این ابزار به خوبی استفاده میکنند.
گاهی هم تشویق معنوی است. یک آفرین به او بگوییم یا او را در آغوش محبّت بگیریم، جلوی دیگران از او تعریف کنیم. این کارها هیچ مانعی ندارد. فرزند در کودکی که نماز میخواند، برای پدر و مادر میخواند. سپس آرام آرام باید به او تلقین کنیم که نماز تو باید برای خدا باشد. شروع کار ما باید با این مسائل همراه باشد.
تنبیه کردن
ممکن است گاهی در امر تربیت تنبیه نیز لازم شود. البته تنبیه نه به معنای زدن، بلکه ممکن است یک محرومیّتی باشد. مثلاً یک شکلاتی که میخواستیم به او بدهیم دیرتر به او بدهیم یا به او ندهیم یا قرار بوده پولی به او داده شود یا کاری برای او انجام شود اما به خاطر تنبیه انجام نشود. با این حال همیشه تشویق بر تنبیه مقدّم است و اثربخشی تشویق هم بیشتر و ماندگارتر است.
د- همراهی تا مرحله تجربه
مرحله چهارم در روش تربیت دینی همراهی عملی است. اینگونه نباشد که پدر به فرزند خود بگوید نماز بخوان، اما خود بنشیند یا به کار دیگری مشغول شود. بلکه باید موقع نماز با مهر و محبّت فرزندان را صدا کنیم و در کنار خود بنشانیم. اگر مسجد میرویم، آنها را برای نماز به مسجد ببریم، اگر در خانه نماز میخوانیم، از آنها بخواهیم که بایستند و تا جایی که میتوانند نماز را با ما بخوانند. باید قدم به قدم با آنها همراه شد تا نمازخوان شوند. همانطور که در درسخواندن مادر کنار فرزند خود مینشیند، به مشکلات او پاسخ میدهد، وقت میگذارد و در انجام تکالیف با او همراهی میکند و اینگونه درس را با اهمیت نشان میدهد تا فرزند به تدریج نسبت به درس پایبند شود.
در نماز نیز دقیقاً باید همین کار را بکنیم. باید فرزندان خود را تا مرحله تجربه همراهی کنیم. یعنی اینقدر آنها را جلو ببریم که لذّت نماز را بچشند. از یک جایی دیگر خود فرزند از نماز لذّت خواهد برد و بدون اینکه ما بگوییم خودش به سراغ آن میرود. وظیفه ما والدین این است که تا مرحلهای که تجربه کنند و لذّت نماز را درک کنند و طعم ارتباط با خدا را بچشند، آنها را همراهی کنیم، إنشاءالله که بعداً در نماز ثابت قدم خواهند بود.
هـ- دعا کردن
و امّا مسأله آخر در روش تربیت دینی این است که تا میتوانیم باید برای آنها دعا کنیم. همیشه از خدا بخواهیم که بچّههای ما نمازخوان شوند، طوری هم دعا کنیم که خود آنها ببینند و بشنوند که ما برای آنها دعا میکنیم. این بسیار تأثیرگذار است. درست است به حسب ظاهر ما تربیت میکنیم امّا حقیقت این است که باید از جای دیگر عنایت شود تا تلاش ما به ثمر بنشیند. بنابراین از خدا کمک بگیریم.
[1]– سوره لقمان، آیه 17.
[2] – سوره ابراهیم، آیه 40.
[3]– سوره طه، آیه 131.
[4]– مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 288.
[5]– سوره بقره، آیه 45.
[6] – در قدیم آب انبارهایی زیر مساجد بود که در زمستان آب شیرین را در آنجا انبار میکردند، وقتی رسوبات آن ته نشین میشد در تابستان به آب گوارایی تبدیل میشد که مردم از آن استفاده میکردند. ولی چهل پله باید پایین میرفتند تا به آب برسند. آن پایین هم خیلی لیز بود و هم تاریک. لذا آب آوردن از آنجا بسیار زحمت داشت.