فهرست مطالب این مقاله را ببینید
روزه یکی از عبادات با فضیلت است. در روایت آمده است که روزه سپری است در برابر آتش. لذا این عبادت جایگاه ویژهای در زندگی معصومین (ع) داشته است مثلا پیامبر اکرم (ص) سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان را روزه میگرفتند. برخی از مطالب مهمی که در این مقاله به آنها میپردازیم عبارتند از:
- سیرۀ معصومین (ع) در خصوص روزه
- روزه کودکان
- فضیلت اعتکاف
- روزهداریهای امیرالمؤمنین (ع)
- اهمیت روزه قلب و زبان
- رعایت اعتدال در روزههای مستحبی
چکیده
- روزه از جمله عبادات جوارحی است که قرآن کریم آن را وسیلهای برای پرهیزگاری معرفی کرده است.
- ائمۀ معصوم (ع) توصیه کردهاند که کودکان را از نُه سالگی به روزه امر کنید تا به آن عادت کنند و البته ایشان فرزندان خود را از هفت سالگی به روزه امر میکردند و دستور میدادند که اگر تشنگی بر آنها غلبه کرد، افطار کنند.
- در سیرۀ معصومین (ع) آمده است که برای حل مشکلات خویش نذر روزه میکردند و در حالات پیامبر (ص) آمده که سه ماه رجب، شعبان و رمضان را روزه میگرفتند.
- معصومین (ع) در اعمال عبادی از افراط نهی کرده و به اعتدال و میانهروی دستور فرمودهاند.
- در سیرۀ معصومین (ع) روزه فقط گرسنگی و تشنگی نیست، بلکه عاملی برای اصلاح و سازندگی است.
- در سیرۀ پیامبر اکرم (ص) آمده است که دهۀ آخر ماه مبارک رمضان در مسجد الاحرام معتکف میشدند.
روزه
روزه از عبادتهای قطعی و مهم است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ»[1]
روزه بر شما واجب شد همانگونه که بر پیشینیانتان واجب شده بود، باشد که تقوا و پرهیز پیشه کنید.
نیز در روایت صحیح داریم:
الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ [2]
روزه سپری در برابر دوزخ است.
روزه عبادتی است که هم واجب است و هم به صورت مستحبی انجام میشود. روزۀ واجب وظیفه حتمی همگان است به شرط آنکه آن شخص عذری نداشته باشد. کسی که به تکلیف رسیده و سالم باشد باید این فریضه را انجام بدهد.
روزه کودکان
در روایات داریم که حتی کودکان نابالغ و اطفال خردسال خود را نیز به روزهداری عادت دهید، هر چند به صورت نیمه و اصطلاحاً «کله گنجشکی» باشد. امام صادق (ع) میفرمایند:
نَحنُ نَأمُرُ صِبيانَنا بِالصَّومِ إِذا كانوا بَنی سَبعِ سِنينَ بِما أَطاقوا مِن صِيامِ[3]
ما کودکانمان را در هفت سالگی به روزهداری فرا میخوانیم تا به قدر توان و طاقتشان روزه بگیرند.
کودک هفت – هشت ساله به خصوص در روزهای کوتاه زمستانی توان روزهداری را دارد. با این حال به ادامۀ فرمایش امام دقّت کنیم:
إِن كانَ إِلَى نِصفِ النَّهارِ أَو أَكثَرَ مِن ذَلِكَ أَو أَقَلَّ فَإِذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ أَفطَروا [4]
به گونهای که اگر توانستند تا نصف روز یا بیشتر از آن روزه بدارند یا اگر تشنگی به آنها فشار آورد کمتر از آن را میگیرند.
با این کار به روزهداری عادت میکنند یا مشتاق آن میشوند. اینکه کودک هنگام سحر برخیزد و روح بندگی را مزمزه کند و در رگ و جان خویش بچشد و احساس بزرگی کند و همپای بزرگترها دست از غذا بکشد، بار آموزشی دارد و الّا روزه بر او تکلیف نیست. وقتی که صبح از خواب برخاست برای نخوردن و ننوشیدن با نفس خود مبارزه میکند و صبر را تمرین میکند و اندک اندک خداخواهی و خدادوستی را نیز فرامیگیرد و میآموزد که از او اطاعت کند و بسا چیزی که میل اوست به خاطر احترام به فرمان خدا ترک کند.
چنین روزهای ویژۀ پسران است تا با رسیدن به سنّ تکلیف به راحتی بتوانند روزه بگیرند. اما دختران که زودتر از پسران به سن تکلیف میرسند در صورتی که آسیب نمیبینند میبایست روزۀ کامل خود را بگیرند.
سیرۀ معصومین (ع) در موضوع روزهداری
بخشی از سیرۀ معصومین (ع) در موضوع روزهداری به روزۀ مستحبی برمیگردد. روزۀ مستحبی گاه به سبب فرا رسیدن ایّام خاص در طول سال است. ایّامی که قداست و نورانیّت ویژهای دارند و به همین جهت اعمال خاصی دارند. در حالات رسول خدا (ص) نوشتهاند که دو ماه رجب و شعبان را روزه میگرفتند و آن را به روزۀ واجبِ رمضان وصل میکردند.
در حالات امیر المؤمنین (ع) نقل کردهاند که گاه وارد منزل میشد و میفرمود: چیزی برای خوردن داریم یا نه؛ اگر نداریم روزه میگیرم.
تأکید بر روزۀ مستحبی به دلیل آثار و برکات و پاداش فراوانی است که برای آن ذکر کردهاند. برای همین است که معصومین با تشویق و ترغیب کوشش میفرمودند که مسلمانان مشتاقانهتر روزه مستحبی بگیرند. روزی رسولالله (ص) به اصحاب خود فرمودند:
«آیا مایلید عملی یادتان دهم که اگر انجامش دهید شیطان به قدر فاصلۀ مشرق و مغرب از شما بگریزد و دور شود؟»
عرض کردند: آری. فرمودند:
« روزهداری چهرهاش ]شیطان[ را سیاه میکند و صدقه کمرش را میشکند و تصمیمگیری و مداومت بر عمل صالح ریشهاش را میکند و استغفار رگِ گردنش را قطع میکند؛ و بدانید که هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدنها روزه گرفتن است.»[5]
سخن از سیرۀ عبادی اهلبیت (ع) به ویژه روزهداری و اعتکاف آنان است. نقل است که رسول خدا (ص) سه روز در ماه و آخرین پنجشنبه هر ماه و چهارشنبه وسط ماه را روزه میگرفتند. روزۀ رجب و شعبان، به خصوص ماه شعبان را ترک نمیکردند.[6] همچنین در دهۀ سوم ماه رمضان چنان مشتاق عبادت میشد که رختخواب خود را جمع میکرد و یکسره تمام ده روز را تا شب عید فطر به اعتکاف میپرداخت.[7] و همیشه میفرمود که چه خوش است که آدمی گهگاه با خویش خلوت کند و گناهان خود را به یادآورد و از خداوند سبحان برای آنها آمرزش بطلبد.[8] دو رکعت نماز در دل شب برایش محبوبتر بود از تمام دنیا و داشتههایش.[9]
روزهداریهای امیرالمؤمنین (ع)
اکنون اشارهای داریم به روزهداریهای شگفت مولا امیرالمؤمنین (ع): همیشه دوست داشت تابستان گرم روزه بگیرد.[10]هنگامی که در کوفه بود برای دیدن هلال ماه رمضان با مردم از شهر خارج میشد. همینکه آن را میدید از خداوند متعال میخواست آن را ماه میمنت و سعادت و برکت و ایمان و سلامتی و اسلام، و نیز فرصتی برای انجام دادن دستورهای الهی قرار دهد. همچنین از پروردگار مهربان میطلبید که در این ماه پربرکت کمخوابی را نصیبش کند.[11] آن حضرت دربارۀ به زبان آوردن نام ماه رمضان میفرمود: «نگویید رمضان بگویید ماه رمضان؛ شما نمیدانید که رمضان چیست و چه مقامی دارد.»[12]
آن حضرت به سادهاندیشانی که روزهداری را در نخوردن و رعایت کردن محرمات خلاصه میکردند آموزش میدادند که روزۀ دل از روزۀ زبان و روزۀ زبان از روزۀ شکم بهتر است.[13] و در همینباره میفرمود:
«بسا روزهداری که از روزهاش جز تشنگی نصیبی نمیبَرَد.»[14]
روزه را با دعا و نیایش میگشود. روزی دربارۀ روزههای مستحبی سخن میگفت که از زبان رسول اکرم (ص) نقل کرد که وارد بهشت شدم و دیدم که بیشتر بهشتیان کسانی هستند که در ایّام البیض روزه میگیرند.[15]
میفرمود که هرکس روز عرفه را برای جلب رضایتمندی خداوند متعال روزه بگیرد به مانند آن است که تمام سال را روزه گرفته است.[16] و میفرمود که روزه گرفتن سه روز از هر ماه معادل روزۀ تمام ایّام سال است.[17]
تردید نداریم که سایر ائمّۀ معصومین (ع) نیز در امر روزهداری بسیار کوشا بودهاند. اصولاً دلبستگی و انس فراوانی که آنان با عبادت دارند در روایات و گزارشها و گزارههایی تاریخی فراوان است. وقتی که امام کاظم (ع) به زندان افتادند، از اینکه فرصتی بیمانند برای عبادت و نیایش یافتهاند خوشحال بودند. امام رضا (ع) در سفر تاریخیشان از مدینه به طوس نماز جعفر طیار را ترک نکردند. نماز شب را و سایر اذکار و ادوار و نمازها را نیز انجام میدادند.
رعایت اعتدال در روزه مستحبی
این نکته را ناگفته نگذاریم که اسلام دین اعتدال و میانهروی است و با فطرت و ساختار روح و روان آدمی سازگار و همسان است. از این روی در برخی روایات از روزهداریِ مدام که به روال و سیرِ طبیعی زندگی ضرر میرساند، نهی شده است. روزۀ تمام سال زمانی مجاز و ستودنی و پسندیده است که به زندگی خود و دیگران ضرری نرساند. بانویی نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و از روزۀ مدامِ شوهر خود گلایه کرد.
آن حضرت آن مرد را به حضور طلبیدند و از او خواستند که میانهروی و اعتدال را رعایت کند. به او فرمودند که من، با آنکه پیامبرِ خدا هستم، نماز میخوانم و روزه میگیرم امّا نه اینکه همیشه و همۀ روزهای سال روزه باشم، گاهی افطار میکنم. -مثلاً در ماه رمضان بیست روز را در کنار خانواده افطار میکنند امّا ده روز آخر به اعتکاف و عزلّت روی میآوردند- لذا فرموده بودند که هر که خوش دارد سنّت مرا عمل نماید.[18]
ماه مبارک رمضان ماه خودسازی
استقبال از ماه رمضان و نیز استهلال ماه و دیدنِ هلالِ زیبای این ماه چنان جذاب و مهم است که در فرهنگ روایی شیعه خاصه از پیامبر، امیر مؤمنان، امام سجاد و سایر ائمّه (ع) گزارهها و دعاها و آداب و اعمال خاصی نقل شده است.
دعای ابوحمزه ثمالی معروف و آشنا است. در این دعا آنچنان زیبا و دلربا و صمیمی و پرمحتوا و دلپذیر با خداوند متعال مناجات میکنند و از حضرتشان میطلبند و سفرۀ دل را میگشایند و با تعابیری بیمانند نجوا و نیایش مینمایند که آدمی را از خویش جدا میکند و در فضایی بیمانند از جنس نور و معرفت میبرند که تا مدّتها آثار مثبت آن بر روان آدمی ماندگار خواهد بود. روزههای امام سجّاد (ع) نیز از حد توان آدمی خارج است.
ماه رمضان ماه خودسازی است؛ ماه اصلاح نفس است؛ ماه استغفار و بازگشت نزد خداوند مهربان است. بنابراین، در مکتب اهلبیت (ع) میبینیم که در کنار تشویق به روزهداری، تقوا و اصلاح نفس نیز با تأکید فراوان مطرح میشود. همواره میفرمایند که روزه، دل و زبان و فکر بهتر از روزۀ دهان و شکم است. روزۀ انسانساز آن است که آدمی هم خود را بسازد هم به یاد فقرای جامعه بیفتد.
[2]. الکافی، ج 2، ص 19.
[3]. همان، ج 3، ص 409.
[4]. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 280.
[5]. همان، ص 318.
[6]. اصول کافی، ج 4، ص 92؛ اقبال الأعمال، ج 3، ص 291.
[7]. اقبال الاعمال، ج 1، ص 69؛ فضائل الأوقات، ص 191.
[8]. الجامع الصغیر، ج 1، ص 579؛ المصنف، ج 8، ص 211.
[9]. علل الشرایع، ج 2، ص 363.
[10]. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 505.
[11]. همان، ج 7، ص 442.
[12]. اصول کافی، ج 4، ص 69؛ اقبال الأعمال، ج 1، ص 29؛ معانی الأخبار، ص 315.
[13]. عیون الحکم و المواعظ، ص 305.
[14]. غرر الحکم و درر الکلم، حدیث 6955.
[15]. بحار الانوار، ج 94، ص 107؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 515.
[16]. بحار الانوار، ج 94، ص 124؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 527.
[17]. الخصال، ص 623.
[18]. الکافی، ج 5، ص 294.