راهکارهای تفاهم در خانواده

یکی از عواملی که باعث استحکام خانواده می‌شود تفاهم بین زن و مرد است. برای رسیدن به تفاهم بیشتر در خانواده راهکارهایی وجود دارد. در این مقاله به بررسی راهکارهای تفاهم در خانواده می‌پردازیم و عوامل موثر در آن را بررسی می‌کنیم. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • دقت در انتخاب همسر
  • تقویت مودت و محبت
  • انصاف دادن
  • توجه به تفاوت‌های ساختاری یا عارضی
    • ساختارهای متفاوت زوجین
    • تفاوت بین والدین و فرزندان
    • تفاوت بین خواهران و برادران
    • حکمت تفاوت‌ها در نظام آفرینش
  • متعادل کردن انتظارات

چکیده

  • راهکارهای تفاهم عبارتند از:
    1. دقت در انتخاب همسر
    2. تقویت مودت و محبت
    3. انصاف دادن
    4. توجه به تفاوت‌ها
    5. متعادل کردن انتظارات

  • این در طبیعت انسان است که فکر خود را به کسی نزدیک می‌کند که او را دوست دارد؛ هر چه محبت شدیدتر باشد همفکری و تفاهم نیز بیشتر خواهد بود. از این رو تقویت مودت و محبت نقش بسزایی در ایجاد و تقویت تفاهم دارد.

  • انصاف یعنی برابر اندیشیدن بین خود و دیگران. ما بایستی این توانمندی را در خودمان تقویت کنیم که خود را جای دیگران بگذاریم تا بتوانیم با انصاف رفتار کنیم. نتیجه انصاف دادن، درک صحیح پیدا کردن از طرف مقابل است.

  • ساختارهای متفاوت زوجین: بین زن و شوهر تفاوت‌هایی در ساختار فیزیکی، روحی و فکری وجود دارد که موجب تفاوت در دیدگاه و رفتار خواهد شد. توجه به این موضوع موجب فهم بهتر یکدیگر و متناسب شدن انتظارات خواهد شد.

  • حکمت تفاوت‌ها در نظام آفرینش: تفاوت در نظام خلقت ارزش است و ثمره آن پویایی و جریان داشتن خواهد بود و همین امر لازمه زندگی مشترک و مکمل بودن یکدیگر خواهد بود. تفاوت‌ها موجب شکوفا شدن استعداد‌های مختلف و تنظیم نظام زندگی خواهد شد. در روایات تفاوت‌ها را موجب تداوم خیر در جامعه و تساوی را موجب از بین رفتن جامعه انسانی دانسته‌اند.

  • متعادل کردن انتظارات سبب می‌شود تا ما طرف مقابل خود را بهتر درک کنیم و به تفاهم نزدیک‌تر شویم. متعادل بودن نسبت به دیگران یکی از مؤلفه‌های مهم اخلاقی عمل کردن است به این معنا که انتظار ما از طرف مقابل در حد وظیفه واجب او باشد و در مقابل خودمان را موظف به اخلاقی عمل کردن نسبت به او بدانیم.

  • در روایات به مردان سفارش شده که انتظار خود را از همسرشان کاهش دهند و کاری فوق طاقتش را از او نخواهند،‌ چرا که زن به مثابه گل است و نه کارگزار. همچنین از بانوان خواسته شده که چیزی را که در طاقت شوهرش نیست به او تحمیل نکنند و نزد دیگران از او شکایت نکنند.

راهکارهای تفاهم

تفاهم سبب استحکام پایه‌های خانواده است. هرچه تفاهم بیشتر باشد زمینه اختلاف و درگیری کمتر می‌شود. حال باید ببینیم چگونه می‌توان در خانواده به تفاهم رسید و یا تفاهم را تقویت کرد.

۱- دقت در انتخاب همسر

اگر بخواهیم از آغاز به این نکته توجّه کنیم باید بگوییم که اوّلین قدم دقت در انتخاب همسر است؛ چه مرد و چه زن. اگر در ازدواج به تفاهم طرفینی توجّه شود خیلی از مشکلات بعداً پیش نخواهد آمد و زمینۀ همفکری در مسیر زندگی زیاد خواهد بود.

همتایی زن و مرد

همتایی یا هم کفو بودن یکی از عوامل مهم برای ایجاد تفاهم طرفینی است. اگر در هنگام انتخاب همسر به همتایی او با خودمان توجه کنیم قطعا در آینده اختلافات کم می‌شود و تفاهم بیشتری در زندگی خواهیم داشت. برای مطالعه بیشتر در این زمینه می‌توانید به مقاله «همتایی یا هم کفو بودن زوجین» مراجعه نمایید.

۲- تقویت مودت و محبت

دومین عامل برای تفاهم بیشتر، تقویت مودت و محبت است. باید توجه کنیم اگر بخواهیم به فهم یکدیگر نزدیک شویم و همدیگر را درک کنیم و در نتیجه به آرامش برسیم باید مودت و محبت را تقویت کنیم. نکتهٔ مهم این است که بدانیم عیوب کسی را که دوست داریم کمتر ببینیم و خوبی‌های او را بیشتر ببینیم.

پدر نقش بسزایی در تقویت مودت و محبت دارد، همچنین تمام افراد خانواده باید برای این موضوع اهمیت قائل شوند و تا می‌توانند در محبت‌ورزی به دیگران فعال باشند. نکتهٔ قابل توجه این است که محبت ما به دیگران موجب جلب محبت دیگران نسبت به ما می‌شود، در واقع محبتی که در حق دیگری می‌کنیم دور می‌زند و به خود ما برمی‌گردد؛ محبت ضمن آن که زندگی را شیرین می‌کند، سبب می‌شود تا تمام افراد همدیگر را نزدیک به هم، هم فکر و هم مرام ببینند و این کمک بزرگی است برای تفاهم و مفاهمه. بنابراین بایستی با زبان، با عمل، با دلسوزی، با کمک کردن به یکدیگر محبت را افزایش بدهیم.

۳- انصاف دادن

راهکار سوم در ایجاد یا تقویت تفاهم انصاف دادن است؛ انصاف یعنی برابر اندیشیدن بین خود و دیگران، به این بیان که هر چه را برای خود می‌پسندیم برای دیگران هم بپسندیم، هر چه را برای خود نمی‌پسنیدم و نمی‌خواهیم برای دیگری هم نخواهیم.

در سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) آمده است که هنگامی که با اصحاب خود جمع می‌شدند و می‌خواستند تقسیم کار بکنند، کار سنگین‌تر را برای خود انتخاب می‌کردند. این‌طور نبود که راحتی را برای خود بخواهند، زحمت را برای دیگران.

اگر در روابط خانوادگی مراقب انصاف باشیم بسیاری از اختلافات حل می‌شود. گاهی ما از عمل کسی نسبت به خود ناراحت می‌شویم. اگر یک مقداری دقت کنیم خود را جای او بگذاریم، بگویم اگر من هم جای او بودم شاید همین کار را می‌کردم. شرایط او را بسنجیم و انصاف بدهیم. خواستیم قضاوتی بر علیه کسی کنیم یا فکری کنیم، مثلاً انسان از خود می‌پرسد او چرا این کار را کرد؟ فکر کند اگر من جای او بودم و با این مقدماتی که برای او پیش آمده، من هم این کار را نمی‌کردم؛ اگر همین خطا را می‌کردم انتظار داشتم چطور با من برخورد شود، تذکر بدهند یا داد بزنند؟ ما هم همین‌گونه رفتار کنیم.

پیامبر اکرم (ص) در سخنی به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «يا عَليُّ سَيِّدُ الأَعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ»[1]سرور و بزرگ اعمال سه چیز است:

  1. «إِنصافُكَ النّاسَ مِن نَفسِكَ» این‌که تو خود با مردم منصفانه برخورد کنی یعنی به صورت خودجوش، نه تحمیل قانون و اموری از این دست. خود را جای دیگری بگذاری بعد قضاوت کنی، بعد تصمیم بگیری.
  2. «وَ مُساواةُ الأَخِ في اللَّهِ» با برادران ایمانی همدردی کنی، مشکل او را مشکل خود بدانی. این دومین عملی است که سَيِّدُ الأَعمال است.
  3. «وَ ذِكرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ» در هر حال به یاد خدا باشی.

۴- توجه به تفاوت‌ها

چهارمین راهکار در ایجاد تفاهم این است که به ساختارهای متفاوت در افراد توجه کنیم. افراد با هم متفاوت هستند، هر کدام خلقتی دارند، هر کدام سن و سالی دارند، هر کدام محیط رشدی داشتند، در عین این‌که ممکن است افراد خانواده به هم نزدیک باشند، امّا تفاوت‌هایی هم دارند. توجه به این موضوع ما را وارد حوزه‌ای می‌کند که خود را برای تحمل آماده می‌کنیم.

ساختارهای متفاوت زوجین

این تفاوت در مرحلۀ اوّل بین زن و شوهر است که به مناسبتی بعضی از تفاوت‌ها را در فصل تشکیل خانواده مطرح کردیم. زن و شوهر دو جنس هستند، هر کدام ساختاری دارند. خانم‌ها معمولاً عاطفی‌تر هستند. ریزنگر هستند و بیشتر دوست دارند زمان آن‌ها به عواطف بگذرد، شوهرشان با آن‌ها حرف بزند، از ریز و درشت کارهای خود برای او بگوید، این خواستۀ آن‌ها است، این را دوست دارند. مردها بیشتر با کارهای جدی‌تر سر و کار دارند، بیشتر دربارۀ کارهای خود متمرکز می‌شوند و فکر می‌کنند تا این‌که بخواهند زیاد صحبت کنند.

اگر مرد توجه کند که همسر او زن است و نه مرد، طوری رفتار می‌کند که مناسب با شخصیت خانم است، برای مثال وارد منزل می‌شود به او لبخند می‌زند و عاطفۀ او را جذب می‌کند، برای نشستن در کنار او و صحبت کردن وقت می‌گذارد. در جلسات قبل نیز مطرح شده که اختصاص دادن وقت به یکدیگر از عبادات به حساب می‌آید.

از آن طرف بانوان توجه کنند همسر آن‌ها مرد است، انتظار نداشته باشند زیاد به ریز جریانات و گزارش امور بپردازد و نوعاً مردها زیاد به صحبت کردن راغب نیستند، بیشتر متمرکز بر روی کارهای شغلی و اجتماعی خود هستند. بانوان به شوهر گلایه نکنند که چرا به خانه می‌آیی با من حرف نمی‌زنی و به جای آن زمینه را برای صحبت شوهر آماده کنند. ساختارها متفاوت است، اگر مرد با صبر و حوصله‌ اهتمام کند تا خواستۀ همسر خود را برآورده کند و زن نیز با صبر و حوصله زمینه‌های عاطفی را فراهم کند، مرد را به حرف بکشاند، این‌ها باعث می‌شود که از یکدیگر گلایه نکنند و اگر اختلافی در روش یکدیگر دیدند خویشتن‌دار باشند.

معمولاً وقتی انسان خواستۀ طرف مقابل را برآورده نمی‌کند، حالتی از کدورت و ناراحتی ایجاد می‌شود و به دنبال آن گله‌گذاری و احتمالاً‌ حرف‌های منفی پیش می‌آید. گلایه، کدورت و ناراحتی را تشدید می‌کند و بعید است اثر مثبتی داشته باشد و مانع رسیدن به تفاهم و آرامش می‌شود. بنابراین اگر به ساختارهای متفاوت یکدیگر توجه داشته باشیم به جای گله‌گذاری، یکدیگر را بهتر درک می‌کنیم و راه حل مناسب‌تری پیدا خواهیم کرد.

تفاوت بین والدین و فرزندان

دوم تفاوت بین والدین و فرزندان است. این تفاوت عارضی است نه ساختاری؛ روشن است که پدر و مادر نیز این دوران را گذرانده‌اند و از نظر ساختاری تفاوتی ندارند، بلکه با گذر زمان در فکر، روحیه و منش والدین تغییراتی به وجود آمده، نوع فهم پدر و مادر متفاوت شده است، تجربه کرده و سرد و گرم روزگار را چشیدند، احساسات آن‌ها متفاوت شده است، متمرکز در انجام وظایف هستند.

فرزندان در سنین نوجوانی و جوانی هستند، این‌ها متمرکز در شور و هیجان جوانی هستند، می‌خواهند زیاد تفریح بروند، معمولاً به دوستی می‌اندیشند و تفاوت‌های دیگر. اگر به این تفاوت‌ها توجه شود و رویکرد تربیتی صحیحی انتخاب شود، آنگاه پدر و مادر هم فرزند را به خوبی درک می‌کنند و اقتضای سن آن‌ها را می‌فهمند و هم نقش پدر بودن و مادر بودن را به بهترین شکل ایفا می‌کنند. 

از طرف دیگر فرزندان هم پدر و مادر را بهتر درک می‌کنند، برای مثال دیگر انتظار ندارند پا به پای این‌ها برای تفریحات و سرگرمی وقت بگذارند و تمام امور را مطابق میل آن‌ها سامان‌دهی کنند. با توجه به تفاوت‌ها می‌فهمند که باید رعایت حال یکدیگر را بکنند.

تفاوت بین خواهران و برادران

بین خواهران و برادران هم از نظر سن هم از نظر جنسیت تفاوت وجود دارد. بایستی به پسران آموزش داده شود که خواهر شما نیاز عاطفی شدید دارد، او دختر است و نباید با او برخورد جدی بکنیم. به خواهران آموزش داده شود برادرها و پسرها احترام را خیلی دوست دارند، اگر می‌خواهید در قلب آن‌ها جا باز کنید و می‌خواهید محیط خانه محیط آرامی باشد به آن‌ها احترام بگذارید.

پسرها معمولاً بیشتر شخصیت‌گرا هستند و دخترها بیشتر عاطفه‌گرا هستند، گرچه هر دو هم عاطفه دارند و هم شخصیّت دارند. این موضوعات به آموزش نیاز دارد. پدر و مادر باید هم خودشان به تفاوت‌ها توجه داشته باشند و هم زمینۀ عملکرد مناسب با این تفاوت‌ها را ایجاد کنند و هم به فرزندان خود بیاموزند.

به خصوص ما می‌بینیم که در روایات ما حتی به پدر و مادر سفارش می‌شود به عواطف دختران خود خیلی توجه کنید. اگر هدیه‌ای از بازار می‌آورید اوّل به دختر بدهید، قلب او بیشتر با ابراز عاطفه و محبتی که به او می‌کنید به آرامش می‌رسد. اگر کوچک هستند او را در آغوش بگیرید که بوسیدن، در آغوش گرفتن، محبت کردن به دختران بسیار روی قلب آن‌ها اثر می‌گذارد، این تفاوت‌ها بین دختر و پسر باید مورد توجّه قرار بگیرد.

حکمت تفاوت‌ها در نظام آفرینش

خوب است در این قسمت به یک نکته دقت کنیم؛ چرا خدا تفاوت قرار داده است؟ آیا تفاوت خوب است یا بد؟

واقعیت این است که تفاوت بسیار مثبت و یک ارزش است. اگر تفاوت نمی‌بود زندگی یکنواخت بود. قرآن می‌فرماید در اختلاف شب و روز آیت الهی وجود دارد: «إِنَّ في خَلقِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ اختِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الأَلبابِ»[2] در خلقت هم تفاوت وجود دارد. اگر همیشه روز بود زیبا نبود، اگر همیشه شب بود فایده‌ای نداشت. خود این اختلاف در شب و روز که شب می‌رود و روز می‌آید، روز می‌رود و شب می‌آید، این یک ارزش و پدیدۀ مثبت است.

اگر زن و شوهر عین هم بودند، خانواده‌ای تشکیل نمی‌شد، این‌ها باید مکمل هم باشند، لازمۀ مکمل بودن تفاوت است. چیزهایی در مرد هست که در زن نیست یا کمتر هست و مسائلی در بانوان است که در مردها یا نیست و یا کمتر است. هر دو وقتی با هم می‌شوند مکمل یکدیگر خواهند بود. بعضی وقت‌ها اگر در خانواده‌ای دختر نباشد، خود پسرها گاهی مدام دنبال این هستند، از پدر و مادر سؤال می‌کنند چرا ما خواهر نداریم؛ یا برعکس اگر پسر نباشد باز یک خلأیی ایجاد می‌شود.

بنابراین تفاوت‌ها در مرحله اول باعث ایجاد تنوع می‌شود، دوم باعث تکمیل یکدیگر می‌شود، سوم زمینۀ تقسیم کارها و موفقیت در هر کاری را فراهم می‌کند. به هر کسی کاری متناسب با خلقت او تحویل داده می‌شود و خوب از او تحویل گرفته می‌شود. چون او می‌تواند این کار را بهتر انجام بدهد. تفاوت گرم کنندۀ محیط خانواده است. استحکام بخش بین روابط زن و شوهر است.

با حدیث کوتاهی این بحث را ادامه می‌دهیم. از عبد العظیم حسنی نقل شده است که گفت: من به امام جواد (ع) عرض کردم حدیثی از پدران بزرگوار خود برای من بیان کنید. ایشان حدیثی را از پدرشان امام رضا از پدرانشان از امیرالمؤمنین (ع) نقل کردند:

«لَا يَزَالُ النَّاسُ بِخَيْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَكُوا»[3]

مردم دائماً در خیر هستند تا زمانی که با هم تفاوت دارند و اگر مساوی شوند هلاک می‌شوند.

تفاوت‌ها باعث می‌شود همۀ امور به اجرا گذارده شود و جامعه نظم و نسق بگیرد. در خانواده نیز همین‌طور است؛ اگر همه با هم برابر شوند و همه یک مدل باشند، تقسیم کارها صورت نمی‌گیرد، تقسیم شغل نمی‌شود، اگر کارها متفاوت نباشد استعدادها متفاوت نباشد، اصلاً زندگی گردش کاری نخواهد داشت. بنابراین باید بدانیم اولاً وجود تفاوت‌ها در خانواده ارزش است و ثانیاً توجه داشته باشیم متناسب با این تفاوت‌ها برنامه‌ریزی کنیم و متناسب با آن از دیگران انتظار داشته و با آن‌ها برخورد مناسب داشته باشیم.

۵- متعادل کردن انتظارات

پنجمین راهکار برای تقویت تفاهم درخانواده، متعادل کردن انتظارات است. برای این‌که اهل منزل به تفاهم برسند، باید انتظارات خود را از یکدیگر متعادل بکنند. از طرف مقابل انتظاری بیش از توان و یا تکلیف شرعی نداشته باشند. نکته‌ای هست که جا دارد این‌جا اشاره بکنیم.

 ما اگر بخواهیم اخلاقی و خداپسندانه عمل بکنیم، باید نسبت به دیگران متعادل باشیم. انتظاری که از آن‌ها ‌‌داریم، انتظار حقوقی باشد. حقی که ‌‌نسبت به خود برای آن‌ها قائل هستیم، حق اخلاقی باشد. به این معنا که من باید به قدری از همسر خود انتظار داشته باشم که بر او واجب است و اگر بخواهم بیش از حقوق شرعی چیزی را دریافت کنم، باید با لطف او و تشکر مضاعف من باشد. گذشت نیز مربوط به این مرحله است، اگر همسرم بر فرض در قبال من به یکی از وظایف خود عمل نکرد، من باید از او گذشت کنم و چشم پوشی کنم.

از طرف دیگر باید بیندیشم که من نسبت به طرف مقابل چه وظیفۀ ‌‌اخلاقی دارم. چرا که ما یک وظیفۀ ‌‌حقوقی داریم که کف قضیه است. یک وظیفۀ ‌‌اخلاقی داریم که خیلی بالاتر است. ممکن است طرف مقابل، چیزی را طلب ندارد، اما من باید به او احسان و لطف بکنم.

ما باید ابتدا نسبت به فرزندان خود هم همین گونه عمل کنیم و در مرحله بعد این را به آن‌ها بیاموزیم. در عمل به آن‌ها ‌‌بیاموزیم که اگر ‌‌وظیفۀ ‌‌خود را در یک حدی انجام دادند، مثل نماز خواندن، درس خواندن، کمک کردن در امور خانه، از او تشکر کنیم، اگر نماز را اوّل وقت خواند، بیشتر تشکر کنیم. اگر در درس نفر اوّل شد، بیشتر از او تشکر بکنیم.

به آن‌ها ‌‌هم بیاموزیم نسبت به پدر و مادر انتظارات متعادلی داشته باشند. پدر باید به فرزندان خود بیاموزد که بر مادر واجب نیست همه کاری برای شما انجام بدهد؛ در حدّی واجب است که آن را آموزش بدهد و بگوید نباید در هر چیزی انتظار داشته باشید تا چه برسد که بخواهید امر و نهی کنید. این وسیله و راهکار بسیار مؤثری در ایجاد تفاهم و آرامش در خانواده است.

متعادل کردن انتظارات در احادیث

ما نکات ظریفی را در مورد متعادل کردن انتظارات در احادیث می‌بینیم. سفارش زن را به شوهر می‌کنند، سفارش شوهر را به زن می‌کنند. در این‌جا دو حدیث ذکر می‌کنیم:

توصیه‌ای به مردان

حدیث اوّل از امیر المؤمنین (ع) است که درباره بانوان به مردان توصیه می‌کنند؛ ایشان به فرزند خود محمد حنفیه چنین می‌فرمایند:

«وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا تُمَلِّكَ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا فَافْعَلْ فَإِنَّهُ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا وَ أَرْخَى لِبَالِهَا وَ أَحْسَنُ لِحَالِهَا»[4]

فرزندم تا جایی که می‌توانی زن را وادار نکن به کارهایی که از توان او خارج است. این رفتار زیبایی او را پایدارتر می‌کند و به او آرامش فکری بیشتری می‌دهد و حال او را خوش‌تر می‌کند.

واقعاً رفتار خوب شوهر، انتظار متعادل شوهر و این‌که اگر همسر او کاری انجام داد، حتی وظیفۀ واجب خود را انجام داد، تشکر بکند، به زن نشاط روحی بالایی می‌دهد. چرا ما این را از زن دریغ بکنیم؟ در ادامه می‌فرمایند:

«فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ»

همانا بانوان گل هستند و نه قهرمان و کارگزار [که بار سنگین بر دوش او بگذارید]. پس در هر شرایطی با همسرت مدارا کن و مصاحبت و معاشرت خوبی با او داشته باش تا زندگیت با صفا شود.

واقعا چه توصیف زیبایی از بانوان شده است، زنان به مثابهٔ گل هستند و آقایان باید همان رفتاری که با گل دارند را با بانوان داشته باشند، همان طور که مراقب گل هستند، آب مناسب به آن می‌دهند، به آن توجه و رسیدگی می‌کنند و به ظرایف آن توجه می‌کنند، همین گونه با همسر خود رفتار کنند.

ما باید در هر حال با همسر خود مدارا کنیم و به بهترین شکل با آن‌ها معاشرت داشته باشیم، این یک وظیفه الهی و آموزهٔ دینی برای آقایان است. آقایان توجه کنید هنگامی که وارد خانه می‌شوید همسرتان را با لبخند و به گرمی تحویل بگیرید. او در خانه زحمت کشیده است، خسته شده است. نتیجۀ چنین سلوکی این می‌شود که زندگی انسان صفا می‌گیرد. همسر ما هم انسان است، وقتی محبت ببیند،‌ در مقابل بازتاب مناسبی نشان خواهد داد.

توصیه‌ای به بانوان

حدیث دوم از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده که دربارهٔ شوهر به بانوان سفارش می‌کند:

«لَا يَحِلُّ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُكَلِّفَ زَوْجَهَا فَوْقَ طَاقَتِهِ وَ لَا تَشْكُوَهُ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا قَرِيبٍ وَ لَا بَعِيد»[5]

برای زن جایز نیست که شوهرش را به کاری وادار کند که فوق طاقت او است و جایز نیست که نزد خلایق از شوهرش شکایت کند چه از خویشان و نزدیکان باشد چه افراد غریبه.

برای مثال شوهر در یک حد مختصری درآمدی دارد، اما همسر او دائماً یک باری روی دوش او بگذارد که مجبور به قرض و وام شود و آبروی خود را خرج بکند، این شیوه درست نیست و جایز نمی‌باشد. جایز نیست زن نزد مادر یا خواهر خود مدام ایراد شوهرش را بیان کند، مدام بدگویی بکند؛ چیزی که در بعضی افراد دیده می‌شود و می‌دانید این کارها اجر زندگی را ضایع می‌کند. ادارۀ منزل، خوب شوهرداری، خوب فرزنداری عبادت بزرگی برای بانوان است و نباید ضایع بشود.

جمع بندی راهکارهای تفاهم

یک جمع‌بندی خلاصه‌ای دربارۀ راهکارهای ایجاد و تقویت تفاهم داشته باشیم:

 اول: دقّت در هنگام ازدواج. زن و شوهر، خانوادۀ زن و خانوادۀ شوهر هر چه از نظر اعتقادی، ایمانی، فکری، فرهنگی به هم نزدیک‌تر باشند، خانواده‌ای که تشکیل می‌شود، تفاهم در آن بیشتر خواهد بود.

دوم: تقویت مودّت و محبّت. انسان وقتی کسی را دوست بدارد، فکر او را هم خوب می‌بیند. اگر مرد به همسر خود محبّت کند که محبتّی از او در قلب شوهر ایجاد شود، شوهر را خوب می‌بیند، افکار شوهر را هم خوب می‌بیند. مرد هم همین‌طور است، اگر محبّت زن در دل او باشد احساس‌های او را زیبا می‌بیند.

 سوم: انصاف دادن. ما خود را جای طرف مقابل بگذاریم، بعد فکر کنیم. آن وقت می‌بینیم خیلی از گلایه‌ها از بین می‌رود.

 چهارم: توجه به تفاوت‌ها. بالاخره ساختار وجودی بانوان با مردها متفاوت است، توجّه به این موارد باعث می‌شود که ما طرف مقابل را بهتر بفهمیم.

پنجم: متعادل کردن انتظارات. ما اگر بخواهیم اخلاقی و خداپسندانه عمل بکنیم، باید نسبت به دیگران متعادل باشیم. انتظاری که از آن‌ها ‌‌داریم، انتظار حقوقی باشد نه اخلاقی. در مقابل خودمان با آنها اخلاقی برخورد کنیم.

Cinque Terre

قرآن و خانواده

این مقاله بخشی از درس‌ قرآن و خانواده است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1]– تحف العقول، النص، ص 7.

[2]– سورۀ آل عمران، آیه 190.

[3]– الأمالي (للصدوق)، النص، ص 446.

[4]– من لا يحضره الفقيه، ج ‏3، ص 556.

[5]– مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏14، ص 242.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.