تربیت فرزند

پدر و مادر در قبال فرزندان خود وظایفی دارند. یکی از این وظایف تربیت فرزند به روشی نیکو و صحیح است. در قرآن کریم و روایات اسلامی مطالب بسیاری در این زمینه بیان شده است. در این مقاله به بررسی آموزه‌های اسلامی درباره تربیت فرزند می‌پردازیم. برخی از مطالبی که در این مقاله بررسی می‌شود عبارتند از:

  • پیام‌های قرآن کریم در ارتباط با فرزندان
  • افراط و تفریط در برخورد با فرزندان
  • اهمیت انس با فرزند و موعظۀ او
  • نقش دعا در اصلاح امور فرزندان

چکیده

  • در آیات و روایات، مطالب فراوانی دربارۀ چگونگی ارتباط با فرزندان مطرح شده است.
  • پیام‌های آیات مربوط به این موضوع را می‌توان در سه دسته تقسیم‌بندی کرد:
    1. پرهیز از افراط و تفریط در برخورد با فرزندان.
    2. انس با فرزندان و پند و موعظۀ آنها همراه با مهربانی و استدلال.
    3. دعا برای فرزندان.
  • آیاتی که ما را از افراط و تفریط پرهیز می‌دهند در سه بخش قابل تقسیم‌بندی است:
    1. آیاتی که هشدار می‌دهند فرزندان شما وسیلۀ آزمایش شما هستند.
    2. آیاتی که تذکر می‌دهند که مبادا فرزندانتان شما را از یاد خدا دور کنند.
    3. آیاتی که هشدار می‌دهند که برخی فرزندان، دشمن والدین هستند و سودی برای آنان ندارند.
  • دسته‌ای از آیات و روایات این پیام را بیان می‌کنند که ما باید با فرزندانمان با صمیمیت سخن بگوییم و از سر مهربانی، آنان را موعظه کنیم.

  • از برخی از آیات و روایات استفاده می‌شود که گاهی موعظه باید همراه با استدلال باشد.

  • دعا کردن در حق فرزندان یکی از وظایف والدین است، ولی باید توجه داشت که دعا باید در کنار عمل به دیگر وظایف باشد.

  • آیات فراوانی بیان‌کننده دعای انبیا در حق فرزندانشان است.

تربیت فرزند

والدین وظایفی را در ارتباط با فرزندان خود دارند. در قرآن کریم و کلمات اهل‌بیت (ع) در این زمینه مطالب بسیار فراوانی وجود دارد. اگر در قرآن یا روایات واژه‌های «اولاد»، «ابن»، «اهل» و مشتقات آنها را جست‌وجو کنید، به ده‌ها و صدها آیه و حدیث در این زمینه برخورد خواهید کرد. واژه‌هایی مانند «أَولادهم»، «أَولادكم»، «أَولادهنّ»، «أَولاداً»، «وَلَده»، «وُلده»، «بُنَیَّ»، «بَنُون» و «أهلی» بسیار فراوان است.

 در این زمینه می‌توان مطالب زیادی را در کلمات خداوند متعال و اهل‌بیت (ع) پیدا کرد و رساله‌ای بسیار مفصل در این موضوع تنظیم کرد. در این مقاله به‌طور مختصر به بررسی آیات قرآن کریم می‌پردازیم. برخی از مواردی که در تربیت فرزند باید به آنها توجه داشت عبارتند از:

١. پرهیز از افراط و تفریط در تربیت فرزند

آیات مرتبط با تربیت فرزند را در سه دسته تقسیم‌بندی می‌کنیم. پیام دستۀ اولِ آیات این است که والدین در ارتباط با فرزندان نباید راه افراط یا تفریط را در پیش گیرند. عده‌ای از پدرها و مادرها هستند که تمام زندگی خود را وقف فرزندان و حوائج آنها کرده‌اند و به هر قیمت و وسیله‌ای در پی برآورده کردن نیازها و خواسته‌های آنان هستند و در این راه از آسایش و رفاه خود نیز غافل می‌شوند و از هر راهی برای رسیدن به این مقصود بهره می‌برند، حتی اگر راهی نامعقول و دور از دین باشد. عده‌ای دیگر هستند که هیچ توجهی به فرزندان خود ندارند و آنها را کاملاً آزاد و رها گذاشته‌اند؛ نه در فکر معیشت آنها هستند و نه در فکر اخلاق آنها. این افراط و تفریط، بسیار ناپسند است. این دسته‌ از آیات را در ضمن سه موضوع جزئی بررسی می‌کنیم:

فرزند، وسیلۀ آزمایش الهی

موضوع اول، هشداری است برای والدین که مواظب باشند و غافل نشوند که فرزندانشان وسیله‌ آزمایش آنها هستند.

وَ اعلَمُوا أَنَّما أَموالُكُم وَ أَولادُكُم فِتنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجرٌ عَظيمٌ.[1]

و بدانید که اموال و فرزندانتان، وسیلۀ آزمون [شما] هستند و در نزد خدا پاداشی بزرگ وجود دارد.

متأسفانه بسیاری از کسانی که در آزمون‌های سخت الهی موفق می‌شوند به دلیل محبت بیش از حد به فرزندان در این آزمون شکست می‌خورند. محبت به فرزندان به این معنا نیست که با هر قیمتی و از هر وسیله‌ای و از هر راهی به نیازهای آنها رسیدگی شود. افراط و تفریط در این زمینه خطا است. نظیر همین تعبیر را در سورۀ‌ مبارکۀ‌ تغابن داریم: «أَنَّما أَموالُكُم وَ أَولادُكُم فِتنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجرٌ عَظيمٌ».[2]

پیامبر خدا (ص) بیان بسیار لطیفی در این زمینه دارند:

أَولَادُنَا أَكبَادُنَا صُغَرَاؤُهُم أُمَرَاؤُنَا وَ كُبَرَاؤُهُم أَعدَاؤُنَا فَإِن عَاشُوا فَتَنُونَا وَ إِن مَاتُوا أَحزَنُونَا.[3]

فرزندان ما پاره‌های جگر ما هستند. کوچک‌های آنان، امیران ما هستند و بزرگان آنان، دشمنان ما. اگر زنده بمانند، موجب آزمایش ما می‌شوند و اگر بمیرند، ما را اندوهگین می‌سازند.

فرزندان ما پاره‌های جگر ما هستند. این تعبیر نشان‌دهندۀ اوج محبت انسان به فرزندانش است. این فرزندان تا کوچک هستند، امیر ما هستند. دیده‌ایم که گاهی یک کودک خردسال مانند یک امیر دست پدر یا پدر بزرگی را گرفته و او را به هر جایی که بخواهد می‌برد و هرچه بخواهد از او طلب می‌کند. تا وقتی که کودک هستند امیرند و وقتی بزرگ می‌شوند، دشمن ما می‌شوند؛ زیرا چه‌بسا انسانی که محبت‌ بیش از حد به فرزندش دارد، فرمان خدا را به‌خاطر رضایت فرزند خود کنار بگذارد.

فرزندان در زمان حیات خود، وسیلۀ‌ آزمون هستند و سخت‌ترین آزمون‌ها نیز از همین ناحیه است. وقتی هم از دست بروند، غم و غصه عالم بر قلب انسان می‌نشیند. خلاصه آنکه فرزندان اسباب آزمایش هستند. مراقب باشیم که در این آزمون سرافکنده نشویم. گاهی ما در بسیاری از آزمون‌های سخت موفق می‌شویم و حتی در جهاد و جانفشانی در راه خدا سربلند بیرون می‌آییم، ولی در این آزمون به دلیل بی‌توجهی به هشدارهای قرآن شکست می‌خوریم.

اینکه خواسته‌های فرزندان خود را با هر وسیله‌ای تهیه کنیم یا به‌عکس، آن‌قدر برای خود اشتغالات ایجاد کرده باشیم که از تربیت فرزند خود غافل شویم، هر دو موجب شکست در آزمایش الهی است. برخی آن‌قدر درگیر کارهای اجتماعی و غیر آن هستند که اصلاً متوجه گذر زمان و رشد فرزندان خود نمی‌شوند و نمی‌فهمند که آنها در چه محیطی تربیت شده‌اند. بنابراین با در پیش گرفتن راه اعتدال و دوری از افراط و تفریط، باید از این آزمایش الهی سربلند بیرون آییم.

فرزند و غفلت از خدا

دستۀ دوم آیات قرآن کریم، تذکر به این مطلب است که فرزندان نباید موجب غفلت از یاد خدا شوند و انسان را سرگرم کنند.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلهِكُم أَموالُكُم وَ لا أَولادُكُم عَن ذِكرِ اللَّهِ وَ مَن يَفعَل ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الخاسِرُونَ.[4]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا بازندارد. و کسانی که چنین کنند، همان زیان‌کاران‌اند.

جالب است که در چند آیه از قرآن کریم، اموال و اولاد در کنار هم قرار گرفته‌اند؛ ازجمله در این آیه. در اینجا نیز بحث افراط و تفریط قابل طرح است. ما حتماً باید به فرزندان خود علاقه داشته باشیم و برای سعادت و رفاه آنها تلاش کنیم. پیامبر خدا (ص) فرمودند: «أَولَادُنَا أَكبَادُنَا» (فرزندان ما پاره‌های جگر ما هستند) پدر و مادر چگونه می‌توانند به پارۀ تن خود بی‌توجه باشند؟! ولی باید مواظب باشیم که این عزیزان ما، ما را از یاد خدا دور نکنند. به‌خاطر خواسته‌های فرزندان، فرمان الهی را از یاد نبریم.

در زمان رسول خدا (ص) بعضی از مردم به جهاد که برایشان واجب بود نمی‌آمدند. وقتی به آنها گفته می‌شد: «چرا نمی‌آیید؟» مال و خانوادۀ خود را بهانه می‌کردند.

سَيَقُولُ لَكَ المُخَلَّفُونَ مِنَ الأَعرابِ شَغَلَتنا أَموالُنا وَ أَهلُونا.[5]

آن بادیه‌نشینان که بازماندگان [از جهاد] هستند به‌زودی به تو خواهند گفت: دارایی‌ها و خانواده‌مان ما را مشغول کرد.

این همان محبت افراطی است. انسان آن‌قدر محو فرزندان و خانه و زندگی می‌شود که حتی حاضر نیست به مهم‌ترین وظایف دینی خود عمل کند.

امیر مؤمنان (ع) به یکی از یاران خود فرمود:

لَا تَجعَلَنَّ أَكثَرَ شُغُلِكَ بِأَهلِكَ وَ وَلَدِكَ فَإِن يَكُن أَهلُكَ وَ وَلَدُكَ أَولِيَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ. وَ إِن يَكُونُوا أَعدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّكَ وَ شُغُلُكَ بِأَعدَاءِ اللَّه‏؟![6]

بیشتر کار و مشغولیت خود را برای خانواده و فرزندان خود قرار نده؛ که اگر خانواده و فرزندانت از اولیای خدا باشند، خدا اولیای خود را تباه نمی‌کند، و اگر از دشمنان خدا باشند، پس تو را با دشمنان خدا چه کار؟!

تعبیر امام (ع) بسیار حساب‌شده است. این فرمایش، نهی از افراط و تفریط است. نه به‌کلی از تربیت فرزند خود غافل باشیم و نه اینکه عمدۀ همّ و غمّ و فکر و آسایش ما فدای فرزند شود. امور بسیار دیگری در زندگی وجود دارد که انسان باید به آنها نیز رسیدگی کند. پدر و مادر هم سهمی دارند؛ همچنین باید به فکر آسایش و رفاه و سلامتی خود نیز باشیم. امام (ع) دلیل زیبایی آوردند. اهل و عیال ما از دو حال خارج نیستند؛ یا از بندگان مؤمن خدا هستند یا از دشمنان او. در صورت اول باید بدانیم که خدا از اولیای خود غافل نمی‌شود و مراقب آنهاست و به زندگی ایشان توجه دارد؛ بنابراین ما نباید از آسایش و سلامتی خود و وظایف دیگری که بر عهده داریم، صرف‌ نظر کنیم.

کم نیستند پدران و مادرانی که برای خود نه خوابی دارند و نه غذایی و نه استراحتی. نه شب را می‌فهمند و نه روز را. بیست‌وچهار ساعته در حال دوندگی و تلاش هستند. می‌گویند: می‌خواهیم فرزندمان در رفاه باشد. باید به آنان گفت: آیا خود شما حقّی از زندگی ندارید؟ آیا شما وظایف دیگر بر عهده ندارید؟ فرزند شما یا ولیّ خدا است یا دشمن خدا. اگر ولیّ خدا باشد، خدا از اولیای خود مراقبت می‌کند و اگر دشمن خدا باشد، چرا همّ و غمّ خود را برای دشمنان خدا می‌گذارید؟ خود را فدا می‌کنید که دشمن خدا آسایش داشته باشد؟!

فرزند غیر صالح، دشمن والدین

اما موضوع سومی که در ضمن دستۀ اول آیات به آن می‌پردازیم، دربردارندۀ هشداری بسیار مهم است.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ مِن أَزواجِكُم وَ أَولادِكُم عَدُوًّا لَكُم فَاحذَرُوهُم.[7]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [بدانید که] از میان همسران و فرزندانتان، برخی دشمن شما هستند؛ پس از ایشان بر حذر باشید. 

برخی فرزندان می‌خواهند خواسته‌های خود را به هر قیمتی تأمین کنند، هرچند به قیمت مخالفت با دستورات دینی و حرام‌خواری پدر باشد. چنین فرزندانی دشمن هستند و از دشمن باید برحذر بود. هشدار دیگر در سورۀ‌ مبارکه‌ عبس است.

فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّة يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنيهِ.[8]

پس آنگاه که فریاد گوش‌خراش بیاید، در آن روز که مرد از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود فرار می‌کند. در آن روز هر یک از آنان را کاری است که او را به خود مشغول می‌دارد.

همین فرزندی که به‌خاطر او به هر راه حلال و حرامی رفتید و دین و دنیای خود را فدای او کردید، در روز قیامت از شما فرار می‌کند. یکی از اسامی قیامت «یوم الفرار» است. همه از هم فرار می‌کنند؛ زیرا هر کسی گرفتار خودش است. شما فریاد بزن: «پسرم، من به خاطر شما این همه بلا و مصیبت را به جان خریدم و این همه در معرض گناهان و محرّمات قرار گرفتم، به فریاد من برس». او جوابی نمی‌دهد؛ زیرا گرفتار کار خودش است. قرآن کریم می‌فرماید:

لَن تَنفَعَكُم أَرحامُكُم وَ لا أَوْلادُكُم يَومَ القِيامَةِ يَفْصِلُ بَينَكُم وَ اللَّهُ بِما تَعمَلُونَ بَصيرٌ.[9]

در روز قیامت، خویشان شما و فرزندانتان هرگز برای شما سودی ندارند. [خدا] میان شما جدایی اندازد و خدا به آنچه می‌کنید، بیناست.

اگر فرزندتان دشمن شما و آرمان‌هایتان بود و از شما خواست که به هر وسیله‌ای خواسته‌های او را برآورده کنید، باید از او فاصله بگیرید. فکر نکنید که فردای قیامت آنها نفعی برایتان خواهند داشت.

خلاصه سخن آنکه می‌توانیم آیات مرتبط با فرزندان را به سه دسته تقسیم کنیم. در دستۀ‌ اول، آیاتی که پیام ممنوعیت افراط و تفریط دربارۀ‌ فرزندان را داشتند، ذکر شد. آنها که به‌کلی از تربیت فرزند خود غافل هستند، کارشان غلط است و کسانی هم که تمام همّ و غمّ و آسایش خود را وقف فرزندان خود کرده‌اند و از خودشان غافل شده‌اند نیز دچار اشتباه هستند. در این مجموعه از آیات، سه موضوع مورد توجه بود: ١. فرزند وسیلۀ‌ آزمون است؛ ٢. نباید فرزند موجب غفلت از یاد خدا بشود؛ ٣. بعضی از فرزندان دشمن والدین خود هستند.

٢. تربیت فرزند با مأنوس شدن و موعظۀ او

دستۀ‌ دومِ آیات به ما سفارش می‌کند که با فرزندان خود مأنوس شویم و آنان را به راه حق بخوانیم. به یاد دارم که در یکی از شهرها تابلویی دیدم که روی آن نوشته بود: «پدر، مادر، آیا به خاطر دارید که آخرین باری که صمیمانه با فرزند خود نشستید و گفت‌وگو کردید، چه زمانی بود؟».

در روایات و آیات نورانی قرآن به ما سفارش شده که با صمیمیت و محبت دور هم بنشینیم و گفت‌وگو کنیم و از سر مهربانی، خانوادۀ خود را پند و اندرز بدهیم. به بعضی از آیات اشاره می‌کنم. در سورۀ‌ طه، خداوند متعال به پیامبر (ص) خطاب می‌کند که:

وَ أمُر أَهلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصطَبِر عَلَيها.[10]

اهل خود را به نماز امر کن و خود بر آن صبر کن.

 دعوت به خوبی‌ها و ارزش‌های اخلاقی حوصله می‌خواهد. باید با حوصله به خوبی‌ها و ارزش‌های اخلاقی دعوت کرد. حضرت موسی (ع) پس از برانگیخته شدن به رسالت، از خدا چنین می‌خواهد: «رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري»[11] (پروردگارا سینه‌ام را گشاده گردان). بعضی از پدرها و مادرها زود خسته و ناامید می‌شوند.

قرآن کریم در مدح حضرت اسماعیل ـ علی نبیّنا و آله و علیه السلام ـ می‌فرماید:

وَ اذكُر فِی الكِتابِ إِسماعيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الوَعدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا وَ کانَ يَأمُرُ أَهلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِندَ رَبِّهِ مَرضِيًّا.[12]

و در کتاب، اسماعیل را یاد کن. او در وعدۀ خویش صادق بود و فرستاده‌ای پیامبر بود و اهل خود را به نماز و زکات امر می‌کرد و نزد پروردگارش مورد رضایت بود. 

در سورۀ تحریم نیز به مؤمنان سفارش شده است که خانواده خود را از آتش جهنم دور بدارند.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُم وَ أَهليكُم ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِجارَةُ …[13]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و اهل خود را از آتشی که هیزمِ آن، مردم و سنگ است حفظ کنید.

این‌طور نیست که ما فقط نسبت به خودمان وظیفه داشته باشیم. اهل خانه، همسر و فرزندان خود را نیز باید از جهنم برحذر بداریم.

شاید مفصل‌ترین آیاتی که انس با فرزند و موعظۀ او را به‌روشنی نشان می‌هد، آیات سورۀ لقمان باشد. در چند آیه از این سوره، شاهد موعظه‌های حکیمانۀ حضرت لقمان به فرزندش هستیم که در مجموع، ده سفارش تربیتی است.

وَ إِذ قالَ لُقْمانُ لاِبنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَیَّ لا تُشرِك بِاللَّهِ إِنَّ الشِّركَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ.[14]

و آنگاه که لقمان موعظه‌کنان، به فرزندش گفت: ای پسر عزیزم، به خدا شرک نورز! همانا شرک، ظلمی عظیم است.

تعبیر «یا بُنیّ»، ملاطفت و مهربانی حضرت لقمان در گفت‌وگو با فرزندش را نشان می‌دهد، فرهنگی که ما حتماً باید در هنگام تخاطب رعایت کنیم.

در سیرۀ ائمۀ اطهار (ع) نیز شاهد چنین برخوردی هستیم. در نامه‌ای کوتاه از امام رضا (ع) آمده است که دو بار به فرزند خود، امام جواد (ع) خطاب می‌کنند: «فِدَاكَ أَبُوكَ» (پدرت فدایت شود).[15]

می‌دانید که طولانی‌ترین نامۀ نهج‌البلاغه، نامه به مالک اشتر است که هم جنبۀ‌ سیاسی و حکومتی دارد و هم جنبۀ اخلاقی، ولی طولانی‌ترین نامۀ تربیتی و اخلاقی نهج‌البلاغه، نامه‌ای است که امیر مؤمنان (ع) به امام مجتبی نوشته‌اند. این نامه را مطالعه کنید و ببینید که آن حضرت با چه تعبیرات زیبایی فرزند خود را نصیحت می‌کنند. ما چه مقدار به این روش عمل کرده‌ایم و با فرزندان خود صمیمانه گفت‌وگو نموده‌ایم؟

نکتۀ‌ جالبی که باید در آیات سورۀ لقمان مورد توجه قرار گیرد این است که موعظه‌های حضرت لقمان، همراه با استدلال است. می‌فرماید: «يا بُنَیَّ لا تُشرِك بِاللَّهِ» و بلافاصله جهت آن را هم بیان می‌کند که «إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظيمٌ».

در تربیت فرزند شایسته است که ما نیز به فکر فرزند خود احترام بگذاریم و اگر می‌بینیم دربارۀ مطلبی به استدلال و برهان نیاز دارد، آن استدلال و برهان را برای او بیان کنیم. در روایات مطالب فراوانی دربارۀ نسل جوان آمده، به این مضمون که قلب جوان بسیار آمادۀ پذیرش است؛ اگر ما از این پذیرش برای بیان حق استفاده نکنیم، دیگران برای اغراض باطل خود از آن استفاده می‌کنند.

امام صادق (ع) از یکی از اصحاب خود به نام «ابوجعفر احول» سؤال کردند: آیا به بصره رفتی؟ گویا او را به‌عنوان مبلّغ برای ترویج تشیع به بصره اعزام کرده بودند. ابوجعفر دربارۀ استقبال مردم از این امر، به امام (ع) عرض کرد که عدۀ‌ اندکی از این امر استقبال کردند. امام صادق (ع) که گویا متوجه اشتباه او در تبلیغ دین شده بودند، به او فرمودند:‌

عَلَيكَ بِالأَحدَاثِ فَإِنَّهُم أَسرَعُ إِلَى كُلِّ خَيرٍ.[16]

بر تو باد به نسل جدید (جوانان) که آنان برای حرکت به‌سوی هر خیری شتابان‌تر [از دیگران] هستند.

برای دعوت به معارف، دل و قلب جوان‌ها آماده‌تر است. از پیامبر خدا (ص) روایت شده که فرمودند:

إنَّ اللّهَ بَعَثَنی بَشيراً وَ نَذيراً فَحالَفَنی الشَّبابُ وَ خالَفَنی الشُّيُوخ‏.[17]

خداوند مرا بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده برانگیخت؛ پس جوانان با من هم‌پیمان شدند و پیران با من مخالفت کردند.

جوان به‌دلیل اینکه هنوز تعلّقات زیادی ندارد، آمادگی‌اش برای پذیرش حق بیشتر است. خودمان هم تجربه کردیم و دیدیم که در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، جوان‌ها بیشتر آمادگی داشتند. سالخوردگان تا بخواهند تعلّقات خود را کنار بگذارند، کار سختی در پیش دارند.

عارف و عالم بزرگ، سید ابن طاووس (ره) کتاب‌ها و تألیفات بسیاری دارند. یکی از این کتاب‌ها کشف المحجّة نام دارد. ایشان این کتاب را برای فرزند عزیز خود نوشته‌اند. مرحوم سید ابن طاووس در مقدمه‌ این کتاب به این مضمون می‌نویسند: «پسرم، چون دیدم در آستانۀ‌ تکلیف هستی و خداوند خطاب واجبات را به تو متوجه کرده است و پرهیز از محرّمات را بر عهده‌ات نهاده است و به این توفیق نائل می‌شوی، خواستم خلاصۀ‌ اعتقادات دینی را برای تو در یک کتاب بنویسم».

بنابراین انگیزه‌ تألیف این کتاب از سوی سید ابن طاووس این بوده است که می‌خواسته عقاید دینی فرزند خود را در یک مجموعه به او ارائه بدهد. آیا ما چنین خدمتی به فرزندان خود کرده‌ایم؟ این عالم بزرگ وقتی می‌بیند که فرزندش در آستانۀ‌ تکلیف است، یک کتاب می‌نویسد تا اعتقادات صحیح را به او بیاموزد.

اگر نمی‌توانیم کتابی بنویسیم، کتاب را در اختیار فرزندان خود قرار دهیم. البته انتخاب کتاب، دقت و مشورت لازم دارد. تشویق فرزندان به مطالعه راه‌های بسیار ظریفی را می‌طلبد. سید ابن طاووس (ره) در همین کتاب به فرزندش توصیه می‌کند که هر سال روز تکلیف خود را با شکرگزاری و صدقه دادن بزرگ بشمارد و آن را روز عید بداند.

ایشان مبلغی را در نظر می‌گیرد و بیان می‌کند که اگر زنده بماند، روز به تکلیف رسیدن فرزندش را عید قرار می‌دهد و هر سال بخشی از آن مبلغ را در سالگرد آن روز، صدقه می‌دهد.[18] ملاطفت، محبت و صمیمیت در جملات این کتاب نمایان است. بسیاری از بزرگان ما برای موعظه و راهنمایی فرزندان خود نامه‌های طولانی می‌نوشتند. علامه حلی (ره) نیز ازجملۀ آنان است. ایشان وصیت‌نامه بسیار مفصلی دارد که در منابع متعدد ذکر شده است.[19]

خلاصه آنکه آیات قرآن و کلمات اهل‌بیت (ع) در تربیت فرزند ما را به موعظۀ همراه با محبت و استدلال نسبت به فرزندان دعوت می‌کند و سیرۀ بزرگان دین و اولیای خدا نیز بر همین اساس بوده است.

٣. دعا برای فرزند­

آیات فراوانی در قرآن کریم آمده است که بیان‌کنندۀ دعای پیامبران در حق فرزندانشان است. حضرت ابراهیم (ع) این‌گونه دربارۀ نسل خود دعا می‌کند:

رَبِّ اجعَلْنی مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِن ذُرِّيَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّل دُعاءِ.[20]

پروردگارا، مرا برپادارندۀ نماز قرار ده و از فرزندانم [نیز کسانی را قرار ده که برپادارندۀ نماز باشند]. پروردگارا، دعایم را بپذیر.

قرآن کریم دعای حضرت زکریا (ع) را نیز چنین بیان می‌کند:

هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَب لی‏ مِن لَدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ.[21]

آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند. گفت: ای پرورگار من، از نزد خود به من ذریه‌ای پاک عطا فرما؛ تو شنوندۀ دعا هستی.

ابراهیم و اسماعیل (ع) این‌گونه برای ذریۀ خود دعا کردند:

رَبَّنا وَ اجعَلْنا مُسلِمَينِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسلِمَةً لَكَ.[22]

ای پروردگار ما، ما دو تن را تسلیم خود قرار ده و از فرزندانمان نیز امتی را قرار ده که تسلیم تو باشند.

قرآن کریم در ضمن بیان ویژگی‌های عباد الرّحمن می‌فرماید:

وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعيُنٍ …[23]

و کسانی که می‌گویند: ای پرودگار ما، همسران و فرزندانمان را نور چشم ما قرار ده … 

در روایت آمده است که بیشترین دعای امیرالمؤمنین، همین آیه بوده است.[24] در این روایت، کلام بسیار زیبایی از امیرالمؤمنین (ع) بیان شده که معنای آیه را روشن می‌کند. آن حضرت فرمودند:

وَ اللَّهِ مَا سَأَلتُ رَبِّی وَلَداً نَضِيرَ الوَجهِ وَ لَا وَلَداً حَسَنَ القَامَةِ وَ لَكِن سَأَلتُ رَبِّی وُلداً مُطِيعِينَ لِلَّهِ خَائِفِينَ وَجِلِينَ مِنهُ حَتَّى إِذَا نَظَرتُ إِلَيهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّت بِهِ عَينِي.[25]

به خدا سوگند، از پروردگارم فرزند خوش‌چهره و خوش‌قامت نخواستم، بلکه از او فرزندانی مطیع خدا و خداترس خواستم تا هرگاه که به او نظر کردم و دیدم که مطیع خداست، چشمم به او روشن شود.

البته نباید فراموش کنیم که سعادت فرزندان، تنها به دعا کردن نیست. ما باید دو نکته‌ قبلی که در تربیت فرزند بیان شد را در نظر داشته باشیم و رعایت کنیم و علاوه بر آنها، دعا هم بکنیم. ابن‌فهد حلی در کتاب عدة الداعی کهبه فارسی هم ترجمه شده و شاید جامع‌ترین و قدیمی‌ترین کتاب در موضوع دعا باشد، این روایت را از پیامبر خدا (ص) نقل کرده است:

يَكفِی مِنَ الدُّعَاءِ مَعَ الْبِرِّ مَا يَكفِی الطَّعَامَ مِنَ المِلحِ.[26]

همراه با نیکی، دعا کردن به همان اندازه کافی است که نمک در غذا کافی است.

وقتی شما می‌خواهید غذایی تهیه کنید، به‌سراغ مواد اولیه می‌روید و گاهی برای یک غذا تا بیست ماده تدارک می‌بینید و برای رسیدن به طعم مطلوب، اندکی هم نمک به غذا اضافه می‌کنید و به نتیجۀ‌ مطلوب می‌رسید. در دعا کردن هم اگر بِرّ و نیکی و عمل صالح فراموش نشود و وظایفی که بر عهدۀ انسان است، مورد غفلت قرار نگیرد، دعای اندک هم کافی است و ما را به نتیجه می‌رساند. ما نمی‌توانیم در راه تربیت فرزند قدمی برنداریم و فقط به دعا بپردازیم.

باید‌ بدانیم که ایجاد زمینه‌های خوب برای فرزندان، در تربیت آنان بسیار مؤثّر است. گاهی والدین، زمینه‌های بدی برای فرزندانشان ایجاد می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های رسانه‌ای که امروز در دنیا می‌بینید، بلایی برای خانه‌ها و خانواده‌ها است. نمی‌شود ما زمینه‌های نامطلوب را ایجاد کنیم و بعد انتظار داشته باشیم که فرزندان، نور چشم ما باشند. بعضی از سفرهایی که پدر و مادرها به همراه فرزندانشان می‌روند، آنان را در موقعیت‌های نامناسب قرار می‌دهد. گاهی یک سفر یا یک منظره یا یک فیلم می‌تواند در طول چند دقیقه، افکار فرزندان ما را بر هم بزند و به انحراف بکشاند.

 برنامه‌ریزی دشمن به این صورت است. این امور، تنها با دعا و بدون رعایت شرایط دیگر اصلاح نمی‌شود. بنابراین اولاً باید زمینه‌های خوب را در محیط خانه و خانواده ایجاد کنیم و ثانیاً به عوامل متعدّد تأثیرگذار در تربیت‌، توجه داشته باشیم. خانواده، دوستان، آشنایان، معلم و جامعه، همگی از عوامل تأثیرگذار بر تربیت فرزندان است.

آیت‌الله محمدجواد مغنیه (ره) کتاب‌های فراوانی دارد. ایشان در یکی از مقالات خود به بررسی این مسئله پرداخته که گاهی انسان خیلی تمایل دارد که فرزندان خوبی داشته باشد، تلاش هم می‌کند که به هدف خود برسد، ولی سرانجام می‌بیند که آنچه می‌خواست نشد. نتیجۀ‌ مقالۀ‌ این عالم بزرگ این است که ما از عوامل متعدد غافل شده‌ایم. درست است که خانواده و نوع تربیت فرزند در او اثر می‌گذارد، ولی نباید از نقش معلم، جامعه، رسانه‌، و دوستان غافل شویم. اگر همۀ‌ این محیط‌ها خوب باشند، حتماً فرزندان خوبی خواهیم داشت.

لُبّ مطلب در تربیت فرزند

فرزندانتان را اکرام کنید و آنها را به نیکی ادب کنید که اگر چنین کنید بخشیده می‌شوید.

وسائل الشیعه، ج‏21، ص476

Cinque Terre

سبک زندگی

این مقاله بخشی از دوره سبک زندگی با موضوع اخلاق و سیره معصومین (ع) است که در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. دوره سبک زندگی توسط اساتید ارجمند دکتر سید محسن میرباقری، دکتر رفیعی و حجه‌الاسلام حسینی قمی تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این دوره به اینجا مراجعه کنید.


[1]. سورۀ انفال، آیۀ ٢٨.

[2]. سورۀ تغابن، آیۀ ١۵.

[3]. مستدرک الوسائل، ج‏15، ص170.

[4]. سورۀ منافقون، آیۀ ٩.

[5]. سورۀ فتح، آیۀ ١١

[6]. نهج البلاغه، حکمت ٣۵٢، ص۵٣۶.

[7]. سورۀ تغابن، آیۀ ١۴.

[8]. سورۀ عبس، آیات ٣٣ ـ ٣٧.

[9]. سورۀ ممتحنه، آیۀ ٣.

[10]. سورۀ طه، آیۀ ١٣٢.

[11]. سورۀ طه، آیۀ 25.

[12]. سورۀ مریم، آیات ۵۴ و ۵۵.

[13]. سورۀ تحریم، آیۀ ۶.

[14]. سورۀ لقمان، آیۀ ١٣. همچنین نگاه کنید به آیات ١۶ و ١٧.

[15]. تفسیر عیاشی، ج١، ص١٣٢.

[16]. کافی، ج8، ص93.

[17]. الاقتباس من القرآن الکریم، ج١، ص٣۶۴.

[18]. نک: کشف المحجة، ص١۴٢.

[19]. قواعد الاحکام، ج٣، ص٧١۴ ـ ٧١٧.

[20]. سورۀ ابراهیم، آیۀ ۴٠.

[21]. سورۀ آل عمران، آیۀ ٣٨.

[22]. سورۀ بقره، آیۀ ١٢٨.

[23]. سورۀ فرقان، آیۀ ٧۴.

[24]. «كَانَ أَكثَرُ دُعَائِهِ يَقُولُ: رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا يَعنِی فَاطِمَةَ وَ ذُرِّيَّاتِنا الحَسَنُ وَ الحُسَينُ قُرَّةَ أَعيُنٍ»؛ بحار الانوار، ج24، ص132.

[25]. همان، ص١٣٣.

[26]. عدة الداعی، ص١۵٣.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن