عوامل ایجاد نشاط در طب سنتی
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از بهترین اعراض نفسانی حالت فرح است. حس آرامش، حس لذت یا حس فرح ایجاد موفقیت میکند. در طب ایرانی فرح از آن عواملی شمرده میشود که باعث میشود روح پرورش پیدا کند. با ایجاد نشاط و آرامش میتوانید از تمام تواناییهای بدن بهتر استفاده ببرید. یعنی بهرهمندی از عالیترین سطوح قوای اعضای رئیسه (قلب، مغز و کبد) در حالت آرامش و با ایجاد نشاط و فرح است. در این مقاله بر پایه طب سنتی ایران عوامل ایجاد نشاط و فرح را بررسی میکنیم. برخی از عناوین مطرح شده عبارتند از:
- فرح
- عوامل ایجاد فرح
- حس رضایتمندی
- عوامل ایجاد رضایتمندی
- تقویت معنوی
- انس با قرآن
- دوری از گناه
- تنفس طبی
- خوشبینی و مثبتاندیشی
- آثار بدبینی
- بدبینی و خوشبینی در روایات
چکیده عوامل ایجاد نشاط و فرح:
- در میان اعراض نفسانی فرح، بالاترین کارآیی را دارد یعنی میتوان برای افزایش قوا در امور تربیتی، بالا بردن سطح آموزش و قدرت پرورشی در فرد و تحت تأثیر قرار دادن عوامل جسمی، روحی، قلبی و مغزی از آن استفاده کرد.
- عوامل ایجاد فرح عبارتاند از:
- حس رضایتمندی
- تقویت معنوی
- تنفس طبی
- خوشبینی و مثبتاندیشی
- عوامل ایجاد رضایتمندی عبارتاند از:
- توکل
- التزام کلامی و عملی به توکل
- تقویت معنوی سبب قویتر شدن قلب میشود و اضطراب و اندوه ناشی از عدم موفقیت یا سختی کار را برطرف میکند. از جمله راهکارهای تقویت معنوی عبارتاند از: انس با قرآن و دوری از گناه.
- اگر از کودکی فاصلهگیری از گناهان را به کودک بیاموزیم، روح و جسم یاد میگیرد که از یک عامل بیماریزا و آزارندۀ بسیار مخرب دور شود. پراکندگی انرژیها در درون فرد باعث میشود از تمرکز روی امر مهمی که هدف است، دور شود.
- در شرایط احساس نارضایتی و احساس ناآرامی از اصلاح وضعیت تنفس و از تنفس طبی استفاده کنید. همچنین تمرینهای آرامسازی و تغییر حالت، تغییر موقعیت اینها همه روشهای عملی هستند که میتواند مؤثر باشد.
- از دیگر عوامل ایجاد نشاط، خوشبینی و مثبتاندیشی است. بدین معنا که هم خود و هم اطرافیان را از حس بدبینی دور کنید و به آنها بیاموزید که در زندگی مثبتاندیش و خوشبین باشند.
- آثار بدبینی عبارت است از:
- مسموم کردن روح مثل سمّ
- تنگ کردن دریچۀ نگرش فرد
- سلب توانایی تحلیل صحیح مسائل از فرد
- بیمار کردن جسم و روح به مرور زمان
فرح
در میان اعراض نفسانی فرح بالاترین کارآیی را دارد. برای افزایش قوایی که شما میخواهید در امور تربیتی از آنها استفاده کنید، سطح آموزش فرد را بالا ببرید، قدرت پرورشی را در آن فرد بالا ببرید، عوامل جسمی، روحی، قلبی و مغزی را بخواهید تحت تأثیر قرار بدهید، میتوانید از اعراض نفسانی فرح استفاده کنید و ایجاد نشاط کنید. شما میتوانید به خوبی از آن استفاده کنید. یعنی جای کار روی آن خیلی زیاد است.
عوامل ایجاد نشاط
لوازم زیادی برای ایجاد نشاط وجود دارد تا آرامش و فرح به دست بیاید. وقتی که بحث آرامش و فرح مطرح میشود، فقط با یک عامل یا یک ایجاد کننده و یک سبب رو به رو نیستید. در ادامه برخی از آنها را بررسی میکنیم:
الف. حس رضایتمندی
یکی از آن شاخصههایی که میتواند نهایتاً منجر به ایجاد نشاط و آرامش و خوشی و لذت یا فرح شود در واقع حس خوشایند رضایتمندی است. وقتی که فرد حس رضایت را از خود یا شرایط خود یا کارهایی که دارد انجام میدهد، دارد این فرد زودتر میتواند به آرامش برسد، زودتر میتواند از آن تواناییهایی که دارد استفاده کند و باز سطح موفقیتهای خود را بالاتر ببرد و به این واسطه باز سطح رضایتمندی خود را افزایش بدهد. یعنی مثل یک سیکل بسیار مثبت همینطور رضایتمندی آرامش میآورد. آرامش توانایی را افزایش میدهد و افزایش توانایی موفقیت را به دنبال میآورد و موفقیت باز رضایت میآورد و این سیکل تکرار میشود.
عوامل ایجاد رضایتمندی
این حس خوشایند رضایتمندی چگونه به دست میآید؟ جالب است آن هم عوامل خیلی زیاد دارد یعنی باز با یک عامل به دست نمیآید.
۱. توکل
یکی از این عوامل حالت روحانی و نفسانی توکل است. اگر هم خود شما و هم فرزند شما یا دانشآموز یا دانشجوی شما یاد بگیرد که امور مهم و سخت زندگی را به خدا بسپارد و به او توکل کند، از آن عوامل بسیار مهم در طب ایرانی و توصیههای سلامتی بخش اسلام است که میتواند برای او یک حس خوشایند رضایتمندی ایجاد کند و در نهایت سبب ایجاد نشاط و فرح شود.
بدون شک همۀ شما به خوبی میدانید که به تنهایی از پس همۀ مهمات زندگی خود بر نمیآیید. هر عقل سلیمی در ابتداییترین مصاحبات امورات خود به هراس میافتد. به اینکه من چگونه میتوانم به تنهایی از پس چنین مشکلاتی برآیم یا حوادث احتمالی پیش روی من چگونه خواهد بود، اگر به آنها عمیق فکر کند اصلاً از ادامۀ کار خود سر باز میزند و احساس ناامیدی و عدم موفقیت یا عدم امکان موفقیت بر او غلبه میکند.
امّا اگر کسی که یاد میگیرد توکل را پیشه کند یعنی این مسیر را پیدا میکند که عامل و کارگزاری بیش نیست و امورات در دست کسی دیگری است و او فقط باید از این مدیرِ مدبری که بهترین تسلط را در امور جهان دارد، پیروی کند در واقع یعنی عبد خوبی باشد، بندۀ خوبی باشد، به این واسطه توکل در او تقویت میشود، سپردن کارها به دست مسئول اصلی آنها یعنی حضرت حق بیشتر انجام میشود و او احساس بار سنگین امورات و مهمات را بر دوش خود کم میبیند و میتواند بیشتر و راحتتر احساس آرامش کند.
بنابراین یاد میگیرد هر چه بندۀ سر به فرماندهتری باشد، هر چه بندۀ بهتری باشد موفقیتهای بیشتری برای او به دست میآید و در واقع در نهاد هر فردی که آرامش رویش پیدا کرد، بدون شک موفقیت و تمام عوامل متصل به موفقیت مثل مسائل تربیتی، بیشتر به دست خواهد آمد.
حضرت امام موسی کاظم (ع) میفرماید: هر کس میخواهد قویترین مردم باشد به خداوند توکل کند[1] و باز حضرت امام علی (ع) میفرمایند: هر کس که به خدا توکل کند دشواریهای کار برای او آسان میشود و اسباب برای او فراهم میگردد.[2]
برای یک کودک یا جوان یا نوجوان که در مرحلۀ آموزشپذیری و مراحل پرورش و تربیت است این شیوۀ تفکر و نگرش که باید امورات مهم را با توکل به خداوند طی کرد و از اضطراب و از ناآرامی و از احساس عدم توانایی و موفقیت دور شد باید این تفکر و نگرش در وجود این افراد نهادینه شود. یعنی فقط با صحبت کردن، با سخنرانی کردن مشکلات حل نمیشود، این کار ایجاد نمیشود، این توانایی به دست نمیآید و به مرحلۀ آرامشی که مد نظر ما است که بخواهد قوای فکری و قوای قلبی را در بهترین حالت خود قرار بدهد به هیچ وجه حاصل نمیشود.
۲. التزام کلامی و عملی به توکل
شما هم راهکارهای عملی و هم راهکارهای کلامی و منطقی برای این مرحله نیاز دارید. یعنی چه آموزگار هستید، چه مربی هستید، چه پدر و مادر و والد هستید باید یاد بگیرید که هم باید در رفتار شما دانشآموز یا دانشجو یا نوآموز در هر مقطعی که است بیاموزد که این استرسها و این اضطرابها و این اندوهها از انجام نشدن کارها و غیره در شما شکل نمیگیرد و شما عملاً خود را دخیل در کارها نمیبینید و امورات را به حضرت حق تفویض میکنید و به او میسپارید و توکل را در خود نمایش میدهید تا او هم به صورت عملی یاد بگیرد.
هر وقت که این اضطراب و ناراحتی و اندوه از انجام نشدن کارها یا عدم توانایی در انجام کارها و غیره را در فرد دیدید، به صورت منطقی، مرحله به مرحله با استفاده از تواناییهای کلامی به آن کودک یا جوان بیاموزید که چگونه با سپردن کارها به حضرت حق و تقویت کردن توکل و تقویت کردن ایمان در درون خود باید از این اندوه و اضطراب رهایی پیدا کند که باعث میشود عمیقاً درک کند که با ایمان و توکل واقعاً اندوه و اضطراب چقدر بیفایده است، چقدر بیحاصل است.
یعنی نهایتاً این اضطراب کاری از او حل نمیکند هیچ، باعث میشود بقیۀ تواناییهای او هم کاهش پیدا کند. این بحث کلامی میتواند از یک طرف عقل او را اقناع کند و آن رفتارهای عملی شما هم به عنوان والد و مربی میتواند قلب او را آرام کند و کم کم به صورت یک ملکه در وجود او نهادینه شود و به وجود بیاید و کار خود را انجام بدهد.
برای رهایی از این اندوهها، این اضطرابها و این ناآرامیها و حس نارضایتی که به وجود میآید و دشمن شمارۀ یک این آرامش مورد نیاز ما است، شما باید از روح و جسم خود دفاع کنید، باید از سلامت روح و جسم خود دفاع کنید، برای اینکه این حالت انفعالی در مقابل این اضطراب و این اندوه را بگیرید و مدیریت کنید.
ب. تقویت معنوی
یکی از عوامل ایجاد نشاط تقویت معنوی است. تقویت معنوی به چند طریق ایجاد میشود:
انس با قرآن
یک به یک میشمارم که در ذهن خود داشته باشید تا بعداً مفصل راجع به آنها صحبت کنیم. به عنوان مثال از عوامل دفاعی یک سری عامل میتوانند همراه بار معنوی باشند، تقویت معنوی همراه آن باشد تا قلب قویتر شود و اضطراب و اندوه ناشی از عدم موفقیت یا سختی کار برطرف شود. مثلاً فرد میتواند با قرآن انس پیدا کند، از ادعیه استفاده کند، از عبادات استفاده کند.
شما همه این آیۀ مبارک را خواندید که «أَلا بِذِكرِ اللَّـهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ»[3] حتماً با استفاده از این روش یعنی با استفاده از ذکر خداوند این قلب ناآرام و اندوهگین و مضطرب آرام خواهد شد، اگر روش، روش صحیح و عمیقی باشد، بااندیشه باشد.
دوری از گناه
در ادامۀ همین بحث که در مباحث قبلی داشتیم یک راهکار معنوی بسیار مهم دیگر هم است که اگر از سنین پایین به کودکان آموخته شود و نهادینه شود ضمن ایجاد نشاط و فرح در رهایی فرد از بیماریهای روحی و جسمی فواید بسیار زیادی دارد، توانایی بسیار زیادی دارد. آن روشی است که همۀ ما به خاطر اعتقادات و دین و مذهبی که داریم از کودکی با آن آشنا هستیم، امّا امروز میخواهیم به اثرات تربیتی و افزایش تواناییهای تربیتی آن هم اشاره کنیم.
اگر از کودکی بیاموزد از گناهان فاصله بگیریم یعنی روشهای دوری از گناهان را به صورت تمرین یاد بگیریم، روح و جسم ما یاد میگیرد که از یک عامل بیماریزا و آزارندۀ بسیار مخرب دور شود و در واقع یک روح بیمار، یک ذهن آفت زده که به واسطۀ گناهان و ابتلا و غلتیدن در گناهان که آن هم از کودکی ایجاد میشود، هیچ وقت نمیتوانید به موفقیت تربیتی آن، به موفقیت پرورشی آن دل ببندید یعنی این را در وجود خود داشته باشید.
حتی کسانی که به دین اسلام هم اعتقادی ندارند، در کشورهای غربی میدانند اگر میخواهند فردی موفق باشد، (آموزشهای کلی و عمومی بر عموم را نمیگویم) خواصی را انتخاب میکنند برای اینکه میخواهند موفقیت را در او نهادینه کنند و روح و وجود او را تربیت کنند، او را از یک سری کارهایی که انحراف نفس ایجاد میکند، برحذر میدارند؛ چرا که میدانند پراکندگی انرژیها در درون فرد باعث میشود از تمرکز روی امر مهمی که هدف است، دور شود، غافل شود.
امّا ما میدانیم نه فقط در امور تربیتی، نه فقط برای موفقیت فرد در یک امر خاص بلکه اصلاً برای رشد و کمال او نیاز است که از گناهان فاصله بگیریم. در تعریف ابن سینا از پرورش و تربیت هدف نهایی این است همۀ قوا به جایی برسد که به کمال برسیم. یعنی اگر قوای عقلی، مغزی و ذهنی و قلبی، همۀ بدن، روح و جسم ما در این مسیر قرار گرفت که به کمال برسد یعنی ما داریم مسیر تربیت را درست پیش میرویم. امکان ندارد که ما به کمال نزدیک شویم امّا آلودۀ به گناه باشیم.
آثار وضعی گناه
گناه یعنی ارتکاب عملی یعنی خارج از قواعدی که خالق برای وجود ما طراحی کرده است، مستقیماً برویم و یک کاری را انجام بدهیم که بدون شک این اثر به خود گناهکار برمیگردد. حرف در این است که آثار گناه آثار اعتباری نیستند، آثار حقیقی هستند. حالا اگر مطالعاتی در این زمینه دارید خوب میدانید یعنی چه. یعنی اینطور نیست که شرط بگذاریم آیا این فرد مجازات بشود یا نشود که بعداً هم ببخشیم که مجازات نشود و رها شود؛ نه، واقعاً از گناه یک آثار مخربی بر روح و روان و جسم فرد به وجود میآید و عارض میشود و فرد چه بعداً پشیمان شود یا نشود، این آسیب وارد شده است.
اگر پشیمان شود میتواند یک سری از آسیبها را به زحمت جبران و ترمیم کند، باز به حال اول خود برنمیگردد، امّا بهتر از هیچ است و اگر پشیمان نشود و توبه نکند و غیره، همچنان روح و جسم خود را بر آثار مخرب آن گناه آلوده کرده است. چون کارکردهای گناه خارج از آن سیستم تعریف شدهای است که خالق برای وجود انسان تعریف کرده است، باعث تخریب میشود، باعث وجود بیماری میشود، باعث اختلال میشود، حتی باعث به وجود آمدن اخلاط بیماریزا در بدن میشود. یعنی گناه در طب ایرانی جسم انسان را به طور واضح بیمار میکند، البته این تخریبی تدریجی است و آرام آرام این بیماری شکل میگیرد، اثرات تساعدی از خود به جا میگذارد.
همانطور که در روایت هم داریم حضرت رسول (ص) میفرماید: هر گناهی که فرد مرتکب میشود یک نقطه، یک ذرۀ سیاه در قلب او ایجاد میشود تا آنکه آرام آرام آنقدر زیاد میشود که همۀ قلب سیاه میشود.[4] اشاره به کلمۀ قلب و اشاره به کلمۀ تدریج بسیار نکتۀ مهمی در اینجا است و ما میدانیم قلب و روح مرکز و بستر تمام مسائل آموزشی و پرورشی، تربیتی است.
ج. تنفس طبی
از دیگر عوامل ایجاد نشاط «تنفس طبی» است. شما میتوانید برای عوامل دفاعی خود، شرایط احساس نارضایتی و احساس ناآرامی از اصلاح وضعیت تنفس استفاده کنید، تنفس طبی را تمرین کنید. یعنی در حالت نیمهدرازکش، نفس عمیق بکشید و ریههای خود را کامل از هوا پر کنید و بهمدت 5ثانیه نفس خود را حبس کنید. سپس آرام آرام و طی حدود 10ثانیه نفس را بیرون دهید. حدود یک ثانیه مکث کرده و برای 10 بار دستور بالا را تکرار کنید. بعد از آن آرامش، احساس فرح و نشاط بر فرد چیره خواهد شد.
میتوانید از افزایش خونرسانی به اندامهای اصلی مثل مغز، مثل قلب استفاده کنید که در بحثهای ورزش و بحثهای ماساژ درمانی و غیره بیان میشود، آن میتواند قدرت تصمیمگیری و قدرت تسلط بر نفس را در شما افزایش بدهد.
تمرینهای آرامسازی و تغییر حالت، تغییر موقعیت اینها همه روشهای عملی هستند همچنین با یک حالت معنوی، با تقویت ایمان و توکل و با روشهای جسمی و اصلاح وضعیت میتوانید بر این حالت ناآرام که عدم رضایت را در وجود مستولی میکند، غلبه کنید.
د. خوشبینی و مثبتاندیشی
میخواهیم دربارۀ حس خوشبینی یا مثبتاندیشی و تاثیر آن در حس رضایتمندی و ایجاد نشاط و فرح صحبت کنیم. تا میتوانید هم خود و هم آموزشپذیر و هم تربیتپذیری که مد نظر دارید، از فرزند شما باشد یا دانشآموزان شما باشد، از حس بدبینی دور کنید و سعی کنید به آنها بیاموزید که در زندگی مثبتاندیش و خوشبین باشند. بسیاری از تواناییهای آنها را در امر تربیت و پرورش و آموزش بالا میبرد.
آثار بدبینی
بدبینی مثل یک سم است و روح را مسموم میکند. یعنی دریچۀ نگرش فرد را همینطور تنگ و تنگتر میکند. باعث میشود توانایی تحلیل صحیح مسائل از فرد سلب شود و به مرور زمان این فکر آزار دیده و مسموم شده آرام آرام روح و جسم را به دنبال خود بیمار کند. یعنی اگر بدبینی در یک فرد ریشه بدهد، خود به تنهایی یک بیماری لاعلاج است. یعنی در طب ایرانی باید برای آن راهکار بچینیم و درمان کنیم.
یک سری اخلاط با آن مرتبط هستند، یک سری تغییرات بنیادین در ساختار قلب و مغز فرد ایجاد میکند و در واقع یک بیماری است. میخواهم بگویم که یک بیماری قلب است و چه سوء مزاج و چه تغییراتی که در اندامهای حاشیهای و مشارک آن ایجاد کرده را درمان کرد.
متأسفانه اگر مستحکم شود یعنی اگر نهادینه شود تقریباً به سختی میشود از آن رها شد و بر آن غلبه کرد. پس چقدر خوب است هر جا میتوانید در هر موقعیت و وقتی و مقطعی که میتوانید جلوی بدبینی و نفوذ بداندیشی و نگرش منفی را بگیرید. هر جا جلوی آن را بگیرید منفعت کردید، هر جا جلوی آن را بگیرید یک گام بزرگ به سمت سلامتی برداشتید.
بدبینی و خوشبینی در روایات
حضرت امام علی (ع) میفرماید: بدبین همیشه بیمار است.[5] یعنی به این وضوح در توصیههای سلامتی بخش اسلام آمده است که بدبینی چقدر میتواند ایجاد بیماری کند. به وضوح کلمۀ بیمار در مورد آن به کار برده میشود.
همچنین امام علی (ع) فرمودند که خوشبینی سرچشمۀ سلامت تن و آرامش جان است.[6] با همین یک جمله شما میتوانید بهره بگیرید که اگر میخواهید در مسائل تربیتی موفق باشید، اگر میخواهید فرزند شما، کودک، جوان و یا نوجوان یا دانشآموز شما در آموزش و در دریافت مطالب موفق باشد، اولین کار این است که آن تنگ نظری و آن منفی اندیشی را و آن بدبینی را از او دور کنید و مدام مراقب باشید که در نگاه کردن او به مسائل، تحلیل کردن مسائل به سمت منفینگری نرود. یعنی یا بتوانید تعادل او را کاملاً حفظ کنید و یا یک مقداری بار مثبت را به اندیشۀ او اضافه کنید؛ حتماً و حتماً در اینکه ایجاد موفقیت کند و از کوچکترین موفقیتهای خود حس رضایت کند مؤثر است.
این مسئله خیلی مهم است یعنی وقتی که یک کودک با کوچکترین موفقیتی حس خوشایندِ آرامش و فرح و رضایت و لذت در او شکل گرفت، به سمت موفقیتهای بیشتر میرود، امّا اگر والد یا مربی با تنگ نظری خود آن موفقیت را برای او کوچک نشان دادند و نگذاشتند از آن موفقیت کم خود لذت ببرد، مسلماً نگاه او به موفقیتهای بعدی هم تغییر خواهد کرد.
[1]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج68، ص143.
[2]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج5، ص425.
[3]. سورۀ رعد، آیه 28.
[4]. وَ قَالَ إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ كَانَ نُقْطَةً سَوْدَاءَ عَلَى قَلْبِهِ فَإِنْ هُوَ تَابَ وَ أَقْلَعَ وَ اسْتَغْفَرَ صَفَا قَلْبُهُ مِنْهَا وَ إِنْ هُوَ لَمْ يَتُبْ وَ لَمْ يَسْتَغْفِرْ كَانَ الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ السَّوَادُ عَلَى السَّوَادِ حَتَّى يَغْمُرَ الْقَلْبَ فَيَمُوتَ بِكَثْرَةِ غِطَاءِ الذُّنُوبِ عَلَيْه؛ و فرمود: هنگامى كه بنده گناه كند نقطه سياهى بر قلب او پيدا مىشود، پس اگر توبه كرد و از گناه باز ايستاد و از خدا طلب آمرزش نمود قلب او از آن نقطه سياه صفا پيدا مىكند. و اگر توبه نكرد و استغفار ننمود گناه بر گناه واقع مىگردد و سياهى بر سياهى مىنشيند تا اينكه قلب او را مىپوشاند. پس قلب او در اثر زيادى گناه مىميرد و پرده گناه آن را فرو مىگيرد. إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج1، ص46.
[5]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص72.
[6]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص229.