انواع حیا و مراتب مختلف آن
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
حیا یکی از اموری است که مراعات آن به امنیت و آرامش جامعه کمک میکند. برای اینکه جوانب موضوع روشن شود باید انواع حیا را بررسی کنیم. در این مقاله انواع حیا را بیان کرده و مراتب مختلف آن بررسی میشود. برخی از عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- انواع حیا
- حیا در پوشش
- حیا در سخن
- حیا در رفتار
- مراتب حیا
- حیا در برابر دیگران
- حیا از خود
- حیا از ملائکه همراه انسان
- حیا از خداوند
- چگونگی تأثیر حیا در تحکیم خانواده
چکیده
- انواع حیا عبارتند از:
- حیا در پوشش
- حیا در سخن
- حیا در رفتار
- والدین بایستی دربرابر فرزندان خود پوششی مبتنی بر حیا و اخلاق داشته باشند خصوصاً در سالهای بلوغ که جوانان از حساسیت بالایی برخوردارند. خواهران و برادران توجه کنند که واجب نبودن حجاب شرعی بین محرمان به معنای آن نیست که هیچ محدودهای از پوشش را رعایت نکنند، بلکه بایستی پوشش به صورتی باشد که اندامها جلب توجه نکنند. همچنین در جمعهای فامیلی رعایت حجاب کامل از نامحرمها واجب است.
- محدوده رعایت حجاب برای هر یک از زن و مرد در جامعه در کتابهای احکام بیان شده، نکته مهم درباره کودکان است که نباید مکلف نبودن آنها سبب شود که والدین لباسهای لختی برای فرزندان انتخاب کنند، چرا که بر خلاف فطرت آنهاست و آثار تربیتی نامطلوبی خواهد داشت.
- کلام مؤمن باید در رابطۀ با همسر و فرزندانش کلامی طیب و پاکیزه باشد. فحش دادن، نسبت ناروا دادن هنگام عصبانیت، عیب یکدیگر را رک و خشن گفتن، با کلامی شخصیت یکدیگر را شکستن از مصداقهای بیحیائی در سخن است. قرآن به ما میآموزد که در برابر یکدیگر: «سخنی را بر زبان جاری کنید که بهترین باشد».
- حیا در سایر رفتارها نیز باید رعایت شود؛ مانند حیای در نگاه کردن که از چشم دوختن در چهره یا چشم یکدیگر باید پرهیز کرد. حیا در راه رفتن، حیا در نوع نشستن در برابر دیگران و بزرگترها و غیره.
- مراتب حیا: میتوان آن را در چهار دسته تقسیم بندی کرد:
- حیا در برابر دیگران: ما بایستی در برابر تمام انسانها حیا را رعایت کنیم.
- حیاء از خود: هر انسانی باید برای خود شخصیتی ایمانی در نظر بگیرد و خود را وارستهتر از آن بداند که کارهای ناشایستی انجام دهد.
- حیاء از ملائکه: پیرامون ما ملائکه مختلفی و با مأموریتهای مختلفی وجود دارند که رفتار ما را میبینند.
- حیا در برابر خداوند: حیاء از خداوند از بالاترین مراتب حیا است و قرآن میفرماید: «آیا انسان نمیداند که خدا میبیند؟!»
انواع حیا
درباره اهمیت حیا و پوشش عفیفانه سخن بسیار است. اما در اینجا قصد داریم برای مراعات این خصلت نیکو با انواع آن بیشتر آشنا شویم. حیا در مصداقهای مختلفی مطرح است که به بعضی از آن اشاره میکنیم:
۱- حیا در پوشش
یکی از انواع حیا، حیا در پوشش است یعنی داشتن پوشش مناسب. این پوشش باید از جهات مختلف مورد توجه قرار گیرد:
پوشش مناسب والدین در خانواده
رعایت پوشش مناسب والدین در برابر فرزندان، نکتۀ بسیار مهمی است، البته تا زمانی که همسران فرزندی ندارند یا فرزند آنها در سنین شیرخوارگی است، باید در منزل یک نوعی لباس بپوشند که برای طرف مقابل جذاب و دلنشین باشد. امّا وقتی پای فرزندان در بین میآید محدودیتهایی را با خود میآورد. پدران و مادران باید مراقب باشند در برابر فرزندان پوششی هم عفیفانه و هم اخلاقی داشته باشند. خصوصا مادران باید مراعات پسران خود را خصوصا در ایام بلوغ داشته باشند.
پوشش مناسب فرزندان در خانواده
پوشش مناسب فرزندان در برابر یکدیگر. خصوصاً دختران در برابر پسرها طوری لباس بپوشند که حاکی از حیا و عفاف باشد. پوشش دربرابر محارم نیز حدودی دارد در احکام فقهی مطرح کردهاند. در برابر میهمانان نکته حساستر میشود؛ دخترخاله، پسرخاله یا پسر عمو و دخترعمو به هم محرم نیستند، حجاب باید کاملاً رعایت شود. حجاب شرعی در برابر نامحرم باید جدی در نظر گرفته شود.
پوشش مناسب در جامعه
در جامعه پوشش بزرگسالان باید کاملاً متناسب با احکام الهی باشد. هم مردها پوشش حساب شده داشته باشند و هم بانوان که اهمیت پوشش برای آنها بیشتر است. امّا نکتهای که بعضی از متدینین از آن غفلت میکنند پوشش کودکان و خردسالان است، والدین باید پوششی مناسب با رعایت عفاف و حیا برای فرزندان خود در نظر بگیرند هر چند که آنها مکلف نیستند. چرا که ما معتقدیم پوشش اسلامی زیبا و شایسته است و به آن افتخار میکنیم؛ دلیلی ندارد از آن چشم بپوشیم.
گاهی دیده میشود مثلاً دختران پنج، شش ساله حتی از خانوادههای متدین با وضع نامناسبی وارد جامعه میشوند. ما باید خیلی مراقب باشیم که زمینههای گناه را فراهم نکنیم، باید مراقب باشیم فرزندان ما از کودکی با احکام الهی مأنوس باشند. وقتی آنها از سنین کودکی پوشش حساب شده برای ورود به جامعه داشته باشند، در سنین بالاتر کار پدر و مادر خیلی راحتتر خواهد بود.
۲- حیا در سخن
نوع دیگر از انواع حیا در سخن و گفتار است. قرآن و روایات ما در مسئلۀ خوب سخن گفتن، با حیا سخن گفتن و دلنشین سخن گفتن بسیار تکیه میکنند: «قولوا لِلنّاسِ حُسنًا؛ با مردم با خوش زبانی سخن گویید».[1] حتماً بخشی از حسن گفتار مربوط به حوزۀ حیا است که ما چگونه سخن خود را در رابطه با دیگران تنظیم کنیم.
یعنی یکی از مواردی که محل بروز و تجلی حیا یا بیحیایی است، کلام و گفتار انسان است. امیرالمؤمنین (ع) حدیث زیبایی را از پیامبر اکرم (ص) نقل فرمودند:
«إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِيءٍ قَلِيلِ الْحَيَاءِ»[2]
خداوند بهشت را بر هر بد دهان کم حیائی حرام کرده است.
در ادامه توضیح میدهند که بد دهانِ کم حیا یعنی چه: «لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ؛ پروایی ندارد که چه میگوید و یا چه دربارهٔ او میگویند» برای او مهم نیست درباره دیگران چگونه حرف بزند و یا به دلیل بددهانیش از او بد یاد کنند.
کلام مؤمن باید در رابطۀ با همسر، با خانواده، با فرزندان کلامی طیب و پاکیزه باشد. ما به فرزندان خود هم نباید سخنی بگوییم که خارج از حوزۀ حیا باشد، به گونهای که انسان اصلاً خجالت نکشد و هر حرفی به بچۀ خود بزند، هر نسبتی را بدهد. یا در گفتاری که زن و شوهر با هم دارند، بخواهند عیب همدیگر را بگویند؛ بله اگر نکتهای لازم است تذکر داده شود، باید با نرمی و همراه با حیا و شرمساری باشد تا إنشاءالله اثرگذار باشد. خداوند به پیامبرش میفرماید:
«وَ قُل لِعِبادي يَقولُوا الَّتي هِيَ أَحسَنُ»[3]
به بندگان من بگو سخنی را بر زبان جاری کنید که بهترین باشد.
سخن دلنشین و دلپذیر، سخنی است که شخصیت کسی را ضایع نکند بلکه با نوع کلام خود شخصیت دهد، سخنی که دلی را نیازارد بلکه دلی را به دست بیاورد.
بنابراین بخشی از حیا در سخن این است که انسان از بیان بعضی کلمات و یا عبارات خجالت بکشد خصوصاً در مواردی که ممکن است شخصیت کسی خدشهدار شود. ما نباید بیپروا، رک و صریح سخن بگوییم به طوری که در صورت کسی نگاه کنیم و هر حرفی دوست داشتیم به او بگوییم.
۳- حیا در رفتار
زمینۀ بعدی از انواع حیا، حیای در شکلهای مختلف رفتار است. برای مثال حیای در نگاه کردن، گاهی بعضیها خیلی از افراد بیپروا و صریح به چهرۀ نامحرم نگاه میکنند، این حاکی از حیا نیست و نباید این حالت بین مؤمنین هم باب شود. در راه رفتن که قرآن آن را مطرح میکند، دربارۀ یکی از دختران شعیب که پیامی را از پدر برای حضرت موسی بن عمران (ع) آوردند، قرآن اینگونه توصیف میکند: «فَجاءَتهُ إِحداهُما تَمشي عَلَى استِحياءٍ؛ یکی از این دو دختر سوی او آمد، در حالی که با حیا راه میرفت»؛[4] بنابراین راه رفتن میتواند حیامندانه باشد یا حاکی از بیحیائی.
در نشستن نیز میتوان رعایت جانب حیا را داشت. در حالات پیامبر اکرم (ص) گفتند که جلوی جمع پای خود را دراز نمیکردند. اگر یک وقت آدم مجبور شد که پایش را دراز کند، ابتدا عذرخواهی کند تا این کار حاکی از بیپروایی یا بیتوجهی به دیگران و بزرگترها نباشد. انسانهای مراقب خجالت میکشند که بد بنشینند، پای خود را دراز کنند و امثال آن.
پس ما حیای در پوشش، حیای در سخن گفتن و حیا در رفتار داریم. بقیۀ رفتارها را کلی گفتیم که میشود هر کدام را جزئیتر مطرح کرد. همچنین روایات ما فرمودند حیا و ایمان با هم هستند، انسانهای اهل ایمان باید در همۀ رفتارها با حالت حیا با دیگران یا حتی در پیشگاه خدای تبارک و تعالی رفتار کنند؛ از این رو در ادامه مراتب حیا را توضیح خواهیم داد.
مراتب حیا
ما یک دسته بندی دربارۀ حیا داشتیم که انواع حیا بود؛ حیا در پوشش، حیا در گفتار، حیا در رفتار. میتوان با نگاه دیگری این موضوع را دستهبندی کرد. معمولاً وقتی حیا به گوش ما میخورد تنها حیا در برابر دیگران به ذهن ما خطور میکند، امّا در آموزههای دینی حیا در برابر چهار دسته مطرح است. اول همان حیا در برابر دیگران است. دوم این است که انسان در نفس خود حیا داشته باشد، سوم از فرشتگانی که در اطراف او هستند و چهارم از خدای تعالی که این بالاترین مرحلۀ حیا است.
۱- حیا در برابر دیگران
انسان باید در برابر دیگران با حالت حیا برخورد کند. یعنی چه در پوشش، چه در سخن و چه در رفتار باید حیا داشته باشد. این موضوع به دلیل اهمیتی که دارد در مقاله مستقلی بررسی شده است. توضیح بیشتر این مطلب را میتوانید در مقاله «حیا در خانواده» مطالعه فرمایید.
۲- حیاء از خود
مرتبهٔ دیگر، حیاء از خویشتن است که انسان از خود شرم داشته باشد که بعضی کارها را انجام بدهد یا ناراحت باشد و خجالت بکشد که چرا چنین کارهایی را انجام داده است. از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که فرمودند:
«أَحْسَنُ الْحَيَاءِ اسْتِحْيَاؤُكَ مِنْ نَفْسِكَ»[5]
بهترین حیاء، حیاء از خویشتن است.
یعنی انسان برای خود یک شخصیّتی قائل باشد، شخصیّتی ایمانی نه متکبرانه، به این صورت که با خود بیندیشد من مؤمن به خدا هستم و نباید چنین کاری را انجام بدهم. در سیره امیرالمؤمنین (ع) نقل است که به همه چیز نگاه نمیکردند و میفرمودند باید برای چشمی که به روی مبارک رسول خدا افتاده باشد، حریم نگاه داشت. در حدیث دیگری فرمودند:
«حَيَاءُ الرَّجُلِ مِنْ نَفْسِهِ ثَمَرَةُ الْإِيمَانِ»[6]
حیاء مرد از خودش از ثمرههای ایمان است.
این نشانه و اثر ایمان است که انسان از خود خجالت بکشد، خجالت بکشد دروغ بگوید و خجالت بکشد که به کسی برای مال دنیا و چیزهایی که ضرورتی ندارد التماس کند. از خود خجلان باشد که تقوای خود را از دست داده است، یک موقع متّقیتر بود حالا میبینید که عقب رفته است، انفعال نفسانی در او پدیدار شود.
۳- حیاء از ملائکه
پیرامون ما ملائکه مختلفی و با مأموریتهای مختلفی وجود دارند؛ مهمترین آنها دو فرشتهای که برای ثبت اعمال ما همراه ما حضور دارند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
«إِذ يَتَلَقَّى المُتَلَقِّيانِ عَنِ اليَمينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعيدٌ»[7]
آنگاه که دو فرشته از راست و چپ، [در کمین] نشسته، [اعمال نیک و بد را] دریافت مىکنند.
خداوند دو مأمور دریافت را بر شما گمارده است، یکی از آنها سمت راست و دیگری سمت چپ شما نشستهاند و اعمال شما را تلقّی میکنند یعنی میگیرند، نماز شما را دریافت میکنند خدایی نکرده معصیت شما را دریافت میکنند. بنابراین ما هیچگاه وقت خلوت نداریم. در روایات توضیح دادهاند که در شبانه روز چهار فرشته برای ثبت اعمال ما میآیند دو ملک در روز و دو ملک در شب؛ و روز بعد ملائکۀ جدید میآیند.
قرآن حتی بحث دیگری را مطرح میکند:
«لهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَينِ يَدَيهِ وَمِن خَلفِهِ يَحفَظونَهُ مِن أَمرِ اللَّـهِ»[8]
برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را [از آسیب ها و گزندها] حفظ میکنند.
برای هر انسانی خداوند دو مأمور قرار داده است، یکی از جلو و یکی از پشت سر که او را از حوادث حفظ میکنند. پس الآن که ما هستیم چهار فرشته با ما هستند. دو ملک مأمور حفاظت ما هستند، امّا حساستر آن دو ملکی هستند که اعمال ما را ثبت میکنند. این ملائکه ما را نگاه میکنند. باید بدانم اگر من معصیّت خدا را میکنم، یک فرشته دارد دقت میکند تا ثبت کند، آیا نباید خجالت بکشیم؟! از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمودند: «أَسْتَحِي مِنَ الْمَلَكَيْنِ الَّذَيْنِ مَعِي؛ من در بعضی از امور از دو ملکی که با من هستند شرم میکنم».[9]
۴- حیا در برابر خداوند
چهارمین مورد از شرم و حیاء در پیشگاه پروردگار بزرگ است. بالاتر از فرشتگان، خداوند ما را میبیند: «أَ لَم يَعلَم بِأَنَّ اللَّـهَ يَرى؛ آیا انسان نمیداند که خدا میبیند؟!».[10] در دعای کمیل میخوانیم که خدایا تو دو ملک را بر من گماردهای که اعمال من را ثبت و ضبط کنند، «وَ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيَّ مِنْ وَرَائِهِم»[11] خود تو از بالای سر آنها مراقب من هستی. «وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِيَ عَنْهُمْ» چیزهایی را از آنها میپوشانی که نبینند، دربارۀ مؤمن این چنین است. «وَ بِرَحْمَتِكَ أَخْفَيْتَه وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَه» این لطف تو است که نمیگذاری آنها ببینند و این تفضّل تو است که بر من میپوشانی. حقیقتاً ما باید از خداوند خجالت بکشیم.
محو شدن گناهان
در حدیثی از امیرالمؤمنین (ع) است که فرمودند:
«الْحَيَاءُ مِنَ اللَّهِ يَمْحُو كَثِيراً مِنَ الْخَطَايَا»[12]
حیا از خدا بسیاری از خطاها را پاک میکند.
اگر آدم از خدا خجالت بکشد خیلی از گناهان را انجام نمیدهد یا لحن حدیث این است که محو میشود.
زیاد شدن یقین
مردی خدمت پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت یا رسول الله به من سفارشی بفرمایید. حضرت ابتدا به او فرمودند: «لَا تَغْضَبْ قَط فَإِنَّ فِيهِ مُنَازَعَةَ رَبِّك؛ هرگز غضب نکن که این کار جدال با خدا است».[13] ما نباید برای نفس خود غضب کنیم، بلکه غضب ما باید برای خدا باشد. این شخص گفت: یا رسول الله! پندی دیگر بفرمایید، حضرت فرمودند: «إِيَّاكَ وَ مَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَإِنَّ فِيهِ الشِّرْكَ الْخَفِيَّ؛ پرهیز کن از کاری که بخواهی برای آن عذر خواهی کنی که در آن شرک خفی است».
اگر انسان میداند برای کاری که انجام میدهد باید عذر خواهی کند، در واقع گرفتار ریا شده است و ریا شرک خفی است. دوباره آن شخص تقاضا کرد که بیشتر بفرمایید و حضرت فرمودند: «صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ فَإِنَّ فِيهِ الْوُصْلَةَ وَ الْقُرْبَى، طوری نماز بخوان که داری با نماز وداع میکنی که موجب اتصال و قرب به خدا میشود». آن شخص پندی دیگر درخواست کرد و پیامبر فرمودند:
«اسْتَحْيِ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتِحْيَاءَكَ مِنْ صَالِحِي جِيرَانِكَ فَإِنَّ فِيهَا زِيَادَةَ الْيَقِين»
همان گونه که از همسایههای خوب خود حیاء میکنی از خدا حیا داشته باش، این حیا موجب ازدیاد یقین تو میشود.
چطور انسان در برابر یک انسان صالح که دائم با او در ارتباط است کاری انجام نمیدهد که آبروی او برود، باید در خلوت خود نیز چنین جانب خداوند را رعایت کند و از چیزی که او دوست ندارد پرهیز کند.
ترس از خدا چند وجه دارد، یک قسمت ترس از خدا، ترس از آخرت است، قسمتی دیگر ترس از مشکلات دنیا است، به این معنا که انسان معصیتی انجام دهد که خدا در دنیا او را عقاب کند خصوصاً حق الناس. بالاترین نوع ترس این است که انسان بترسد موقعیت خود را پیش خدا از دست بدهد، این همان حیاء است که انسان از خدا خجالت میکشد که گناه کند.
در خلوت خود به یاد خدا باشیم. اگر در خلوت او را یاد کردیم جرأت معصیّت پیدا نمیکنیم. اگر هم اتفاق افتاد و به یاد ما آمد که در محضر خدا بودیم شرمسار او میشویم. با عذرخواهی صحیفۀ عمل خود را پاک میکنیم. گفتند این بالاترین مرحلۀ حیاء است که از خدا خجالت بکشیم که با نعمت او مرتکب معصیت او بشویم.
[1]– سورۀ بقره، آیه 83.
[2]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج 2، ص 323.
[3]– سورۀ اسراء، آیه 53.
[4]– سورۀ قصص، آیه 25.
[5]– تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 257.
[6]– تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 89.
[7]– سورۀ ق، آیه 17.
[8]– سوره رعد، آیه ۱۱.
[9]– الأمالي (للطوسي)، ص: 534.
[10]– سورۀ علق، آیه 14.
[11]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص 64.
[12]– تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 257.
[13]– مصباح الشريعة، ص 163.
ممنون از مطالب کاربردی و مفید
احرتون با الله🌱
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم