احترام و تکریم همسران و فرزندان
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از عوامل مهم در تحکیم خانواده حفظ احترام یکدیگر و تکریم اعضای خانه است. در این مقاله ابتدا اهمیت و نقش احترام به یکدیگر در خانواده را بیان نموده سپس مصادیق احترام به همسر و فرزندان بررسی میشود. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- اهمیت احترام و تکریم یکدیگر
- احترام بین همسران
- احترام و تکریم فرزندان
- مصداقهایی از تکریم فرزندان
- آموزش فرزندان در احترام به والدین
چکیده
- تکریم یعنی یکدیگر را بزرگ داشتن و با نگاه بزرگی به یکدیگر نگاه کردن.
- تکریم درباره تمام انسانها لازم است خصوصاً درباره مؤمنین و شیعیان و خصوصاً در خانواده.
- محبت در بین افراد خانواده، پاسخگوی حس عاطفی و تکریم پاسخگوی حس شخصیتی است.
- در روابط بین زوجین اولین بارِ مسئولیت تکریم و احترام بر دوش پدر است، این موضوع در روایات تأکید شده است همچنان که فرمودند: «هر کسی همسری انتخاب کند باید او را احترام و اکرام کند». در مرحلۀ بعد بانوان نیز باید حرمت شوهر را به طور جدی پاسداری کنند. در روایات درباره بانوان آمده است: «باسعادت است و باسعادت، بانویی که همسر خود را اکرام کند».
- برخورد با فرزندان بایستی همراه با تکریم و احترام باشد، حتی در امور تربیتی و مواردی که نیازمند تذکر جدی و یا تنبیه است. مصداقهای برخورد کریمانه با فرزندان عبارتند از:
- سلام کردن به فرزندان
- توجه کردن و تحویل گرفتن آنها
- در نظر گرفتن امکانات مستقل برای آنها (در صورت امکان و در بعضی موارد)
- عیب جویی نکردن از آنها
- آموزش فرزندان در احترام به والدین، امر بسیار مهمی است که مصادیق متعددی دارد از جمله: بلند صحبت نکردن در برابر والدین، راه نرفتن جلوتر از آنها، نظر ندادن مقدم بر آنها، احترام به نظر آنها.
اهمیت احترام و تکریم یکدیگر
یکی از روشهای حسن معاشرت، تکریم متقابل است. یعنی یکدیگر را بزرگ داشتن و با نگاه بزرگی به یکدیگر نگاه کردن. واقعاً هم همینطور است، همۀ اهل منزل ما انسان هستند، چه پدر، چه مادر، چه فرزند. به خصوص در خانوادههای ما که مسلمان هستند، شیعۀ امام زمان (عج) هستند، حرمت ایمان دربارۀ همه جاری است. خصوصاً که نسبت نزدیکی با ما دارند. خانواده باید جایگاه احترام باشد.
محبت در بین افراد خانواده، پاسخگوی حس عاطفی و تکریم و احترام پاسخگوی حس شخصیتی است. این دو حس در همۀ افراد وجود دارد، به این معنا که همه دوست دارند مورد محبت قرار بگیرند، خصوصاً بانوان و دخترها. همه دوست دارند مورد احترام قرار بگیرند، خصوصاً پدر و پسران که در مرد این حس قوی است.
این موضوع را در سه بخش بررسی میکنیم: ۱- تکریم و احترام همسران از یکدیگر، ۲- تکریم والدین از فرزندان. ۳- آموزش فرزندان در احترام به والدین.
احترام بین همسران
در اینجا هم مثل همۀ موارد، اولین بارِ مسئولیت بر دوش پدر است. یعنی او باید حرمت و احترام را وارد منزل کند. وقتی پدر که فرد اوّل در خانواده است به همسر و فرزندان خود احترام گذاشت، دیگران میآموزند که چگونه رفتار کنند. پس پدر باید به همسر خود احترام بگذارد. کلام نورانی رسول خدا چنین است:
«مَنِ اتَّخَذَ زَوْجَةً فَلْيُكْرِمْهَا»[1]
هر کسی همسری انتخاب میکند باید او را احترام و اکرام کند.
امام صادق (ع) فرمودند:
«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ مَلَّكَهُ نَاصِيَتَهَا وَ جَعَلَهُ الْقَيِّمَ عَلَيْهَا»[2]
خدا رحمت كند بندهاى را كه رابطه ميان خود و زنش را نيكو سازد، كه خداوند عز و جل سرنوشت زن را به دست او داده و وى را قوام همسر قرار داده.
این یک هنر است؛ هنر مدیریت در خانواده، اینکه بهترین رابطه را با همسر داشته باشد. مرد قوام خانواده است پس باید حسن رابطه، اکرام و احساس احترامی که در همۀ انسانها وجود دارد را برای همسر و فرزندان خود به کار ببرد.
در مرحلۀ بعد بانوان هم باید حرمت شوهر را به طور جدی پاسداری کنند. مرد چون عنوان مسئول دارد، مسئول اگر از حرمت لازم برخوردار نباشد مسئولیت او ضایع میشود. بعد فضای خانواده فضای آسیبپذیری خواهد بود. هر کس باید در جایگاه خود محترم و حکیم باشد.
چقدر این عبارت امام صادق (ع) در این حدیث زیبا است، فرمودند:
«سَعِيدَةٌ سَعِيدَةٌ امْرَأَةٌ تُكْرِمُ زَوْجَهَا وَ لَا تُؤْذِيهِ وَ تُطِيعُهُ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِهِ»[3]
باسعادت است و باسعادت، بانویی که همسر خود را اکرام کند، او را نیازارد و در همۀ حالات مطیع او باشد.
احترام و اکرام طرفینی است، یعنی هم مرد موظّف است به همسر خود احترام بگذارد و او را اکرام کند، هم زن موظف است که برای شوهر خود حرمت قائل شود. نباید شوهر به محض این که کمبودی یا ناملایمتی وارد زندگی شد، حرمت زن را بشکند و به عکس. زندگی بالا و پایین دارد، گاهی هست و گاهی نیست، انسان همیشه باید کریمانه برخورد کند. میتوان به روی خود نیاورد، از خوبیهای طرف مقابل سپاسگزاری کنیم و بدیها را نادیده بگیریم.
احترام و تکریم فرزندان
پدر و مادر باید فرزندان را اکرام کنند. در عین اینکه باید تربیت کنند و لازم است تا گاهی تذکّر بدهند، گاهی تأدیب کنند، امّا باید حرمت فرزند را نگه دارند. میتوان تأدیب را محترمانه انجام داد. برای مثال میتوان در تذکر به فرزندان به جای این که کلمهای بگوییم که شخصیت او زیر سوال برود، بگوییم این کاری که انجام دادی در شأن تو نبود چرا که تو از فلان ویژگیها برخورداری.
بنابراین تذکرات اخلاقی و تربیتی، باید با حفظ احترام و اکرام باشد. همچنان که پیامبر اکرم (ص) بنا بر حدیثی که نقل شده فرمودند: «أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ؛ اولاد خود را گرامی بدارید و به آنها آداب را خوب بیاموزید».[4]
مصداقهایی از تکریم فرزندان
یکی از مصداقهای برخورد کریمانۀ پدر و مادر، سلام به کودکان است که این شیوۀ پیامبر اکرم (ص) بود. پدر وارد منزل میشود سلام کند، به تک تک افراد توجّه کند. به فرزند کوچک خود دست بدهد و او را تحویل بگیرد. اینکه برای او مثل یک انسان بزرگ حرمت قائل شود. برای مثال اگر فرزند در سنی هست که تشخیص میدهد، در مسافرت برای او صندلی مستقل، امکانات مستقل، در منزل جایگاه مستقلی به او اختصاص داده شود. البته رعایت اعتدال در این زمینه لازم است.
عیبجویی نکردن از کودکان و فرزندان نوعی تکریم است. عیوب را به رخ کشیدن شخصیّت را ضایع میکند. مدام به آنها نکتهای را گفتن، ایراد گرفتن، احساس حقارت در آنها ایجاد میکند. به خصوص در فرزندانی که دریافت، بسیار قوی است، هر طور با آنها برخورد کنیم این برخورد برای او حس شخصیت متناسب با برخورد ما میشود.
حدود سی سال قبل در یکی از مراکز تربیت معلم، در جلسهٔ اساتید دانشگاه، اساتید از وضعیت دانشجویان بسیار گلهمند بودند و آنها را از جنبههای مختلف نقد میکردند. بنده نکتهای را عرض کردم و گفتم: ما داریم معلم تربیت میکنیم، بیش از اینکه سخن ما و درس گفتن ما روی آنها اثر بگذارد، نوع برخورد ما و شخصیت بخشیدن به آنها اثرگذار است. بعدها آنها با دانشآموزان خود همانگونه برخورد میکنند که ما با آنها برخورد میکنیم. اگر ما بخواهیم با آنها خوب برخورد کنیم باید دربارۀ آنها خوب فکر کنیم، پس باید بدیهای آنها را بزرگ نبینیم.
بله، هر انسانی ایرادی دارد، هر دانشجویی ممکن است یک جاهایی مورد نقد قرار بگیرد، امّا خوبیها را هم باید متذکر شد. ما باید به آنها شخصیت بدهیم تا آنها بتوانند همین روش را با دانشآموزان خود به کار بگیرند. در حدیثی ذکر شده که: «بادِرُوا أَوْلادَکُمْ بِالْکُنی قَبْلَ أَنْ تَغْلِبَ عَلَیْهِمُ الْألْقابَ؛ زودتر کنیۀ خوبی برای فرزندانتان انتخاب کنید، قبل از آن که دیگران لقبی به آنها بدهند».[5] کنیه در عرب امر مرسومی بوده، غیر از اسم اول است، کنیهای به عنوان اینکه این فرزند چه کسی است، پدر چه کسی است، یا مادر چه کسی است انتخاب میکردند. در واقع کنیه نوعی اسم شخصیّت و شرافت بوده است. چه بسا معادل نام خانوادگی در امروز. این روایت نشان میدهد که درباره شخصیت دادن به فرزندان باید دقت و توجه داشت.
آموزش فرزندان در احترام به والدین
در مقابل نیز باید به فرزندان از همان کودکی بیاموزیم که بایستی به مادر احترام کنید، باید حرمت پدر را نگه دارید، جلوی پدر و مادر نباید بلند صحبت کنید. قرآن این آداب را به مسلمانها دربارهٔ پیامبر اکرم (ص) میآموزد، میفرماید: جلوتر از پیامبر (ص) حرکت نکنید، مقدّم بر او نظر ندهید، صدای خود را بالای صدای پیامبر اکرم (ص) نبرید، با صدای بلند او را صدا نزنید، مثل وقتی که همدیگر را صدا میزنید. بعد میفرماید اگر بد عمل کنید ممکن است عمل شما حبط شود و خود شما هم متوجّه نشوید. این موضوع در درجات پایینتر، در خانواده بین پدر و مادر و فرزندان نیز باید وجود داشته باشد.
باید آموزش داده شود که شما نباید با پدر یا مادر بلند صحبت کنید. پدر راجع به مادر سفارش کند، مادر راجع به پدر سفارش کند. بگوید نباید نسبت به مادر عکس العمل بد نشان دهید، نباید در روی او بایستی و گستاخی کنی. نباید نظر او را ضایع کنید، باید برای آنها دعا کنید، باید خیرخواه باشید، باید شاکر باشید.
[1]– مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 1، ص 412.
[2]– من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 443.
[3]– وسائل الشيعة، ج 16، ص 280.
[4]– وسائل الشيعة، ج 21، ص 476.
[5]– كنز العمال، ج 16، ص 419.