آرام صحبت کردن و اعتدال در رفتار

در این مقاله به بررسی موضوع اعتدال و میانه روی در زندگی می‌پردازیم و در خصوص آداب سخن گفتن از جمله آرام صحبت کردن مطالبی را بیان می‌کنیم. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • جایگاه اعتدال در زندگی و تربیت انسان
  • آرام صحبت کردن با دیگران به عنوان یک اصل تربیتی
  • آموزش آداب سخن گفتن به فرزندان

چکیده

  • اعتدال هم در صفات انسانی و صفات کمالی مطرح است و هم در رفتارها. حتّی در صفاتی مانند شجاعت حدّ اعتدال مطلوب است.

  • اعتدال، کمال است و افراط و تفریط هر دو نقص است و برای انسان مشکل‌ساز خواهد بود.

  • آیات و روایات در تمام امور بر رعایت اعتدال سفارش کرده‌اند. برای مثال در مورد هزینه‌های زندگی قرآن می‌فرماید خدا نه اسراف را دوست دارد و نه بخل را.

  • بند دهم از منشور تربیتی لقمان حکیم که در سوره لقمان آمده است پایین آوردن صدا است. «اغضُض مِن صَوتِكَ»: «غَض» به معنای پایین آوردن است و هم در مورد صدا مطرح می‌شود و هم در مورد چشم و نگاه کردن.

  • خداوند در قرآن به مسلمانان زمان پیامبر (ص) دستور می‌دهد که صدای خود را از صدای پیامبر بالاتر نبرند. این دستور درباره پیامبر بسیار اهمیت دارد،‌ اما در مورد پدر و مادر و بزرگترها نیز صادق است. باید با همه خصوصاً پدر و مادر خود آرام و با احترام سخن بگوییم. زیرا این شیوه اهل بیت ما بوده است.

  • با متانت و آرام صحبت کردن آموزش و تمرین می‌خواهد والدین مدام باید به فرزندان تذکّر دهند و مطالبه کنند تا زمانی که خود فرزند به تجربه دریابد که چقدر آرام بودن و آرام سخن گفتن اثربخش‌تر است.

  • هر امر مطلوبی استثنائاتی نیز دارد. ممکن است در مواردی لازم باشد انسان غضبناک شود و فریاد بزند. مثلاً در صحنه نبرد با دشمنان خدا.

اعتدال در رفتار و آرام صحبت کردن در قرآن

در سوره لقمان یک منشور تربیتی از زبان حضرت لقمان به فرزندش بیان شده است. لقمان حکیم خطاب به فرزند خود می‌فرماید:

«وَ اقصِد في مَشيِكَ وَ اغضُض مِن صَوتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصواتِ لَصَوتُ الحَميرِ»[1]

 در راه رفتنت میانه رو باش و از صدایت بکاه که بی تردید ناپسند ترین صداها، صدای خران است.

  1. «وَ اقصِد في مَشيِكَ»

 «قصد» به معنای میانه‌روی و اعتدال است. «مَشی» به معنای راه رفتن و البتّه کنایه از رفتار کردن است. ما در فارسی هم می‌گوییم «میانه‌رو باش» که در حقیقت از راه رفتن گرفته شده، ولی در همه امور استعمال می‌شود.

  • «اغضُض مِن صَوتِكَ»

 «غَض» به معنای پایین آوردن است که هم در مورد صدا مطرح می‌شود به معنای آرام صحبت کردن و هم در مورد چشم و نگاه کردن. همانطور که در آیه دیگری آمده است که: «قُل لِلمُؤمِنينَ يَغُضّوا مِن أَبصارِهِم؛ ای پیامبر، به مردان مؤمن بگو چشم‌های خود را فرو بندند»[2]. همین دستور برای بانوان هم آمده است.

پس در این آیه دو فرمان آمده است و در فراز سوم تشبیه جالبی را بیان می‌کند. می‌فرماید که ناخوشایندترین صداها، صدای الاغ است. فریاد زدن و داد زدن را به صدای بلند و ناخوشایند الاغ تشبیه کرده است. ممکن است سؤال شود چرا قرآن چنین تشبیه تندی را مطرح ‌می‌کند؟ در پاسخ باید گفت که قرآن این تشبیهات را در موارد مهم و حسّاس که بخواهد اثر تربیتی داشته باشد بیان می‌کند. مثلاً درباره غیبت در سوره حجرات می‌فرماید:

                                        «وَ لا يَغتَب بَعضُكُم بَعضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُم أَن يَأكُلَ لَحمَ أَخيهِ مَيتًا فَكَرِهتُموهُ »[3]

و کسی از شما غیبت دیگری را نکند. آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ قطعاً از این کار کراهت دارید.

یعنی غیبت کردن را به خوردن گوشت جنازه تشبیه می‌کند. حال کدام‌یک از شما دوست دارید که گوشت جنازه برادر خود را بخورید؟ چنین مثال‌هایی ذهن را به سمتی می‌برد که با تصور آن حالت کراهتی در انسان به وجود می‌آورد و هدف این است که این کراهت به عمل غیبت کردن نیز تعمیم یابد.

در این آیات، قرآن با یک تشبیه می‌خواهد مسأله را اینگونه تفهیم کند که فریاد زدن بر سر دیگران یا با صدای بلند و نامتعادل سخن گفتن چه حالتی دارد. آیا مانند صدای بلند الاغ ناخوشایند نیست؟

البتّه به صراحت نمی‌گوید که فریاد زدن مثل صدای الاغ است، کما اینکه در آیه غیبت هم نگفته‌اند که غیبت دقیقاً مثل خوردن گوشت مرده است. اما تشبیه می‌کند تا به ذهن نزدیک شود. قرآن در عین حال که می‌فرماید صدای خود را پایین بیاورید تذکر می‌دهد که بدانید صدای بلند می‌تواند مانند صدای الاغ ناخوشایند باشد. و هدف این است که با پیوند زدن صدای بلند با صدای الاغ مردم را از  این کار باز دارد و آرام صحبت کردن را توصیه می‌کند.  

اعتدال و میانه‌روی

در دستور اوّل این آیه، لقمان خطاب به فرزند خود می‌فرماید: «وَ اقصِد في مَشيِكَ» معنای کلی آن این است که متعادل باش. «مشی» می‌تواند همه رفتارها را شامل شود. ما در همه امور باید میانه‌رو باشیم و مهم این است که میانه‌روی را به فرزندان خود نیز بیاموزیم. مثلاً اگر تندروی کردند جلوی آنها را بگیریم، اگر کندروی کردند آنان را تحریک و تهییج کنیم تا به حدّ اعتدال برسند. این اعتدال هم در صفات انسانی و صفات کمالی مطرح است و هم در رفتارها.

حتّی در صفاتی مانند شجاعت حدّ اعتدال مطلوب است. اگر در شجاعت زیاده‌روی شود تهوّر و بی‌باکی است که مطلوب نیست و اگر از حد خود کم‌تر شود جُبن و ترس می‌شود که باز نامطلوب است. در بقیّه صفات و رفتارها نیز به همین شکل باید اعتدال وجود داشته باشد. اعتدال، کمال است و افراط و تفریط هر دو نقص است و برای انسان مشکل‌ساز خواهد بود.

قرآن کریم در سوره فرقان و در وصف عباد الرّحمن می‌فرماید: «وَ عِبادُ الرَّحمـنِ الَّذينَ يَمشونَ عَلَى الأَرضِ هَونًا[4]؛ و بندگان خدای رحمان کسانی هستند که در روی زمین با آرامش و فروتنی راه می‌روند». پس از آنکه چند صفت را در مورد آنها بیان می‌کند به این آیه می‌رسد:

«وَ الَّذينَ إِذا أَنفَقوا لَم يُسرِفوا وَ لَم يَقتُروا وَ كانَ بَينَ ذلِكَ قَوامًا»[5]

آنان کسانی هستند که وقتی انفاق یا هزینه می‌کنند نه زیاده‌روی و اسراف می‌کنند، و نه تنگ می‌گیرند و خسّت می‌ورزند و همواره میان این دو حد در اعتدال هستند.

چرا که خداوند در جای دیگری دستور می‌دهد: «كُلوا وَ اشرَبوا وَ لا تُسرِفوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفينَ[6]؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید زیرا خدا اسراف‌کاران را دوست ندارد». به‌گونه‌ای در زندگی هزینه نکنیم که اسراف باشد. مثلاً غذایی بیش از مقدار نیاز تهیّه کنیم آنگاه مصرف نشود و آن را دور بیاندازیم، در حالی که بندگانی هستند که گرسنه‌اند و به مختصری از این غذا نیاز دارند.

از طرف دیگر عباد‌الرحمن بخیل هم نیستند. در روایات آمده است کسی که توانایی مالی دارد، باید خانواده خود را در رفاه بهتری قرار بدهد. امّا رفاه حساب شده باشد و بین اسراف و بخل یک حدّ متعادلی را انتخاب کند. در سخن گفتن نیز باید این قاعده رعایت شود، همچنان که سعدی می‌گوید:

دو چیز طیره[7] عقل است، دم فرو بستن          به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.

یعنی هم پرگویی ناپسند است، و هم سخن نگفتن در جایی که لازم است. در غذا خوردن نیز همین‌گونه است. غذا برای بدن انسان لازم است، زیاده‌روی در غذا خوردن اسراف است و کم‌تر از حد نیاز بدن غذا خوردن نیز ضرر زدن به بدن است.

نه چندان بخور کز دهانت برآید                           نه چندان که از ضعف جانت برآید

اعتدال در آینه آیات و روایات

از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند:

«مَا مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ نَفَقَةِ قَصْدٍ»[8]

هیچ هزینه کردنی در نزد خداوند، از هزینه کردن با اعتدال و میانه‌روی محبوب‌تر نیست.

خدا اسراف را دوست ندارد، بخل را هم دوست ندارد.

امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «کسی که در دارایی و تنگ‌دستی؛ میانه‌روی را پیشه کند، برای مشکلات روزگار خود را آماده کرده است».[9] یعنی وقتی انسان در هنگام توانمندی، حساب‌شده زندگی ‌کند، اگر دچار مشکلات مالی شد به او زیاد سخت نخواهد گذشت، چون تمرین کرده است. در شعر مشهوری آمده است که:

تنور شکم دم به دم تافتن                          مصیبت بُوَد روز نایافتن

حتی اگر انسانی همیشه در رفاه باشد، در عین حال باید زمان‌هایی به خود گرسنگی بدهد مثلاً روزه بگیرد تا هم حال گرسنگان را بفهمد و هم برای روزهای سختی که ممکن است برای او پیش بیاید خود را آماده کند.

امام صادق (ع) در حدیثی فرمودند:

«ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِر»[10]

ضمانت می‌کنم برای کسی که در هزینه‌های زندگی میانه‌روی کند، هرگز فقیر نشود.

آرام صحبت کردن

در فرمان دوم آمده است که: «وَ اغضُض مِن صَوتِكَ[11]؛ از صدایت بکاه». البته شاید این هم از مصادیق اعتدال در سخن گفتن باشد و اما به دلیل اهمیت آن جداگانه تذکر داده است. این تذکر شاید به این خاطر آمده است که انسان، به خصوص در دوران نوجوانی و جوانی، گاهی احساس قدرت می‌کند و دوست دارد با صدای بلند سخن بگوید.

 قرآن در مورد نحوه سخن گفتن با پیامبر به مسلمانان چنین دستور می‌دهد:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَرفَعوا أَصواتَكُم فَوقَ صَوتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجهَروا لَهُ بِالقَولِ كَجَهرِ بَعضِكُم لِبَعضٍ أَن تَحبَطَ أَعمالُكُم وَ أَنتُم لا تَشعُرونَ»[12]

ای کسانی که ایمان آوردید، صدای خود را بالاتر از صدای پیغمبر اکرم نبرید و با او بلند سخن نگویید همان‌گونه که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید. مبادا بی‌آنکه خود بفهمید اعمالتان تباه شود.

پیامبر اکرم (ص) خود آرام و با متانت سخن می‌‌گفتند، پس دیگران باید بسیار  مراقب باشند که بلندتر از پیغمبر سخن نگویند. گاهی در یک مجلسی، به خصوص اگر مناظره و بحث باشد، هر کس می‌خواهد صدای خود را بالاتر ببرد تا غلبه پیدا کند. این شیوه زیبایی نیست. سفارش این است که در مناظره صبور باشید و آرام بحث کنید. زیرا کسی که آرام گفتگو می‌کند مورد توجّه قرار می‌گیرد و اثر سخنش بیشتر خواهد بود. لذا می‌فرماید اگر مراعات نکنید و با پیامبر اکرم (ص) بلند و جسورانه سخن بگویید، عمل شما حبط خواهد شد در حالی که خود شما هم نمی‌فهمید.

آنگاه در آیه بعد می‌فرماید:

«إِنَّ الَّذينَ يَغُضّونَ أَصواتَهُم عِندَ رَسولِ اللَّـهِ أُولـئِكَ الَّذينَ امتَحَنَ اللَّـهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوى لَهُم مَّغفِرَةٌ وَ أَجرٌ عَظِیمٌ»

بی‌تردید کسانی که صدایشان را نزد رسول‌خدا پایین می‌آورند، همان‌ها هستند که خدا دل‌هایشان را برای پرهیزکاری امتحان کرده است و برای آنان آمرزش و پاداش بزرگی خواهد بود.

الف- آموزش آداب سخن گفتن به فرزندان

این دستور العمل درباره پیامبر بود که قطعاً در پیشگاه سایر ائمه نیز همین شیوه جاری است. حال یک قدم پایین‌تر بیاییم. اگر در پیشگاه یک عالم متّقی دینی بودیم چطور باید سخن بگوییم؟ در برابر پدر و مادر چطور؟

طبق آیین و سنت ما، لازم است آرام صحبت کردن را به فرزندان خود بیاموزیم و با پدر و مادر خود بلند سخن نگویند. با بزرگتر خود با صدای بلند و پرخاش صحبت نکنند و این کار را از آنان مطالبه کنیم. البتّه این‌ موارد در تربیت‌های سنّتی ما کم و بیش وجود دارد، ولی دقّت و بیان جدّی‌تری می‌خواهد. پس فرزندان باید بیاموزند که بالا بردن صدا امر مطلوبی نیست. باید بیاموزند که با دیگران، حتی هم سن و سال‌های خود آرام و با متانت سخن بگویند.

این یک امر آموزشی است که ابتدا خود والدین باید به آن توجّه کنند و سپس مورد به مورد به فرزندان خود آموزش دهند. یعنی باید آگاهی دهیم، تکرار کنیم و از آنها مطالبه کنیم، تا آنجا ‌که تربیت به جایی برسد که خود آنها لذّت آرامش را دریافت کنند و این آرامش در سخن گفتن آنها نیز نمود پیدا کند.

این امر خود آموزش و تمرین می‌خواهد، مطالبه می‌خواهد و تمام این آموزش‌ها می‌تواند با حسن خلق و محبّت توأم باشد، لازم نیست پدر و مادر در این زمینه خشن باشند، ولی مدام تذکّر دهند و مطالبه کنند تا زمانی که خود فرزند به تجربه دریابد که چقدر آرام بودن و آرام سخن گفتن اثربخش‌تر است.

البته هر امر مطلوبی استثنائاتی نیز دارد. ممکن است در مواردی لازم باشد انسان غضب‌ناک شود و فریاد بزند. مثلاً در صحنه نبرد با دشمنان خدا. امّا این موارد استثنا است و در معاشرت‌ها و امور جاری زندگی متعادل بودن و آرام بودن اولویت دارد.

ب- آرام صحبت کردن از دیدگاه احادیث

در رابطه با اعتدال و میانه روی و پایین آوردن صدا، احادیث بسیاری از اهل بیت (ع) نقل شده است که در اینجا به چند حدیث کوتاه اشاره کنیم؛ رسول خدا (ص) فرموده‌اند:

«أَنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الصَّوْتَ الْخَفِيضَ وَ يُبْغِضُ الصَّوْتَ الرَّفِيعَ»[13]

خداوند صدای پایین (آرام) را دوست دارد و صدای بلند را ناپسند می‌دارد.

از امیر المؤمنین (ع) نقل شده است:

«خَفْضُ الصَّوْتِ وَ غَضُّ الْبَصَرِ وَ مَشْيُ الْقَصْدِ مِنْ أَمَارَةِ الْإِيمَانِ وَ حُسْنِ التَّدَيُّن»[14]

پایین آوردن صدا، فرو آوردن چشم [در نگاه حرام] و میانه‌روی در راه رفتن، از نشانه‌های ایمان و دین‌داری نیکو است.

در حدیث دیگری امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید:

«ثلاثٌ فیهنَّ المروءةُ؛ غَضُّ الطَّرْفِ وَ غَضُّ الصَّوْتِ وَ مَشْيُ الْقَصْدِ»[15] 

سه چیز نشانه رادمردی و جوانمردی است، پایین انداختن نگاه، پایین آوردن صدا و راه رفتن با اعتدال.

Cinque Terre

قرآن و خانواده

این مقاله بخشی از درس‌ قرآن و خانواده است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1]– سوره لقمان، آیه 19.

[2]– سوره نور، آیه 30.

[3]– سوره حجرات، آیه 12.

[4]– سوره فرقان، آیه 63.

[5]– همان، آیه 67.

[6]– سوره اعراف، آیه 31.

[7]– خفت و سبکی

[8]– من لا يحضره الفقيه، ج ‏2، ص 279.

[9]– تصنيف غرر الحكم، ص 354.

[10]– الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏4، ص 53.

[11]– سوره لقمان، آیه 19.

[12]– سوره حجرات، آیه 2.

[13]– بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ‏2، ص 63.

[14]– غرر الحكم و درر الكلم، ص 363.

[15]– همان، ص 330.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 نظرات
  1. ساحل می گوید

    مفید بود تشکر

    1. ایمانور می گوید

      سلامت باشید

انس با قرآن