فهرست مطالب این مقاله را ببینید
در طول تاریخ، مفهوم شیطان به عنوان نمادی از شرّ و وسوسه و راز قدرت او در ادیان و فرهنگها بسیار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. او موجودی نامریست که با مهلت گرفتن از خداوند، نقش مهمی در زندگی دنیوی و اخروی انسانها دارد.
در این مقاله برآنیم که پس آشنایی با شیطان و راههای نفوذ او بر انسان به راهکارهای مقابله با وسوسههای شیطانی بپردازیم و در عین حال روشن کنیم که چگونه میتوان با شناخت و آگاهی از این قدرت، مسیر زندگی را به سمت صراط مستقیم هدایت کرد و منحرف نشد.
شیطان کیست؟
شیطان در ادیان و فرهنگهای مختلف معانی و توصیفهای متفاوتی دارد. در دین اسلام، شیطان به عنوان موجودی نامرئیست که با وسوسه و گمراه کردن انسانها معرفی شده است. او نماینده شرّ و دشمن اصلی انسان محسوب میشود و در قرآن کریم به طور خاص به قصه آفرینش انسان و نافرمانی شیطان از فرمان خداوند اشاره شده است.
در مسیحیت نیز شیطان به عنوان موجودی شرور و مخالف خداوند شناخته میشود و به عنوان منبع گناه و فساد در دنیا توصیف شده است. در این ادیان، شیطان به عنوان موجودی برخوردار از اختیار، به خصوص در وسوسه کردن مردم به سمت گناه و دوری از مسیر درست، عمل میکند.
در فرهنگهای باستانی و اسطورههای مختلف نیز تعابیر متفاوتی از شیطان یا موجودات مشابه وجود دارد که نمایانگر بینظمی، فساد و چالشهای اخلاقی در زندگی انسانها هستند.
نوع آفرینش شیطان و علت مهلت دادن به او
بنا به گفتهی بسیارى از مفسران، شیطان؛ یعنى موجودى موذى و طاغى که از راه راست خارج شده است. با این فرض، اسم شیطان، یک اسم عام است و مصادیق متعددى دارد و هر موجود طغیانگرى از انسان و جن را شامل میشود[1].
بر اساس قرآن، اگر منظور از شیطان ابلیس باشد، او از جنس جنّ است و از آتش آفریده شد. ابلیس پس از رانده شدن از درگاه الهی به دلیل نافرمانی از دستور سجده بر حضرت آدم (علیهالسلام)، از خداوند خواست که تا روز قیامت به او مهلت دهد، ولی خداوند تا روزی معین که پیش از روز قیامت است به وی مهلت داد.
بنابراین خداوند شیطان را پلید خلق نکرد، چنانکه شش هزار سال خدا را پرستش کرده، همنشین فرشتگان و اهل عبادت بوده، اما به دلیل تکبر در برابر خداوند، راه طغیان را در پیش گرفته و از رحمت خداوند دور شده است[2].
چرا دست شیطان اینقدر باز است؟
در پاسخ به این سؤال دکتر میرباقری چند نکته مهّم را متذکر میشوند که توجه شما را به دیدن ویدیو جلب میکنیم.
متن ویدیو نیز بدین شرح است:
۱. علّت خلقت انسان:
در ابتدا باید دید علّت خلقت انسان چیست؟ و آیا خداوند به شیطان اذن داده و عمداً دست او را در این حد باز گذاشته است؟ در پاسخ باید گفت ما در دنیایی قرار داریم که بر اساس حکمت و فلسفهای راه پیدا کردهایم. چرا ما را به این دنیا آوردهاند؟ برای آزمون؛ چه آزمونی؟ آزمونی که شما خدا را انتخاب میکنید یا هوای نفس را.
گاهی دل انسان چیزی را میخواهد، خدا چیز دیگری را. گاهی چیزی که دل ما میخواهد خدا اذن آن را داده مانند ازدواج، غذا، لذّتهای حلال و … اما یک سری لذاید هستند که انسان دوست دارد، ولی خدا راضی نیست. هنر انسان این است که درست انتخاب کند و انتخاب خوبی داشته باشد.
۲. انسان بر سر دو راهی
گاهی ما بر سر دو راهی قرار میگیریم. تمایلات نفسانی یک طرف و ذات احدیّت و رضوان خدا طرف دیگر. اگر ما بتوانیم خدا را انتخاب کنیم و هوای نفس را زیر پا بگذاریم، بدون شک ثواب عظیمی از طرف خدا دریافت میکنیم، حتی در حد یک بار. هر بار گناهی را ترک کنیم یک قدم به ذات خداوند نزدیک میشویم، یک قدم نور توحیدی در قلب ما شدّت پیدا میکند.
۳. هواهای نفسانی، لازمه امتحان انسان
خداوند ما را برای این امتحان به دنیا آورده است. لازمه این امتحان مهّم این است که به ما هوای نفس، شهوت، غضب و صفاتی مانند کینه، حرص به دنیا، خودخواهی، غرور، شتابزدگی و … بدهد.
خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجࣲ نَّبۡتَلِيهِ …[3]»؛ ما انسان را آمیخته آفریدیم، گرایشات مثبت و منفی به او دادیم؛ زیرا خواستیم او را امتحان کنیم. چون نوعی عبادت است که دیگر موجودات انجام نمیدهند.
۴. رمز خلقت انسان
وقتی خداوند میخواست انسان را به زمین بیاورد، ملائکه گفتند: «این موجود گاهی کارهای خوب انجام میدهد، گاهی فساد و سفک دماء (خونریزی) و گاهی تسبیح و تقدیس. تسبیح و تقدیس که مورد نظر توست، ما داریم، اما خرابکاریهای انسان را نداریم.» خداوند فرمود: «در خلقت انسان رمزی وجود دارد که شما نمیدانید[4]»، به آنها نگفت که شما اشتباه میکنید.
خداوند این رمز را بعداً باز کرد و گفته شد که برای امتحان است. ملائکه مانند ما در معرض آزمون نیستند؛ چون شهوت نفس، ظلمات، حرص، کینه و … در آنها نیست، گناه نمیکنند و در گناه نکردن نیز سختی نمیکشند و رنجی ندارند. ما اگر بخواهیم گناه نکنیم، باید سختی بکشیم.
حال که این هوای نفس را به ما دادند، از آن طرف رضوان خدا را باید طلب کنیم. این موجب رشد ما میشود. هر یک بار که ما برای خدا با نفس خود مخالفت کنیم و جلوی هیجان نفس را بگیریم یک درجه بالا میرویم و نورانیت در ما ایجاد میشود.
در طول زمان انسان نورانی میشود. آنهایی که اهل خدا هستند، وقتی از دنیا میروند، نورانی هستند و آنهایی که اهل گناه هستند، ظلمانی از دنیا میروند.
۵. علل میدان دادن خدا به شیطان
خداوند به دو علّت به شیطان میدان داد و دست او را باز گذاشت:
الف. امتحان و ارتقاء انسان
این امتحان یک درجه تکمیلی هم دارد و این که خداوند شیطان را سر راه انسان قرار داده است. انسان متقی تصمیم میگیرد گناه نکند و دیگر انجام نمیدهد. شیطان مجدد او را تحریک میکند. مؤمن یک بار دیگر باید خویشتنداری کند. باز مومن مراقبت میکند و گناه را فراموش مینماید. دوباره شیطان به یاد او میآورد.
شیطان کار ما را مشکل میکند، اما اجر ما را بالا میبرد. به یک معنا شیطان برای ما خوب است و باعث ورزیدگی ما میشود که ما در تمرین و مبارزه با شیطان ارتقاء پیدا میکنیم.
ب. جدا کردن افراد باایمان و متزلزل از همدیگر
قرآن کریم میگوید: «ما کسانی که ایمان واقعی به آخرت دارند از آنانی که متزلزلند تشخیص دهیم و از هم جدا کنیم[5]». در سوره مبارکه سبا هنگامی که شیطان بر قوم سبا غالب شد «وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[6]»؛ و شیطان گمان باطل خود را درباره مردم، سخت به صدق و حقیقت رساند، پس جز فرقه کمی از اهل ایمان همه پیرو او شدند.
این سؤال پیش میآید که خدایا چرا به شیطان اینقدر میدان دادی؟ در پاسخ آن گفته میشود: «وَ مَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ…[7]»؛ شیطان بر اینها تسلط ندارد، یعنی این که او نمیتواند مرا وادار به گناه کند، او وسوسه میکند، اما نمیتواند در اراده من تصرف کند و به جای من تصمیم بگیرد که من گناه کنم. من هستم که باید تصمیم به انجام گناه بگیرم.
ما تجربه داریم که خیلی اوقات شیطان ما را وسوسه کرده و هیجانی پیش آمده، غلیان غضب، شهوت و … اما خودمان را کنترل کردیم. پس معلوم میشود که ما میتوانیم با شیطان مبارزه کنیم، اما در این مبارزه اجر ما بالا میرود، یعنی اگر شیطان نبود ممکن بود نمره قبولی افراد بیشتری گرفته شود، اما همه با ده – دوازده … قبول میشدند. ولی با شیطان جنگیدن و نمره گرفتن درجه ما را بالا میبرد.
۶. شیطان در وسوسه انسان میتواند دو کار انجام دهد:
کار اول: در دل ما ایجاد شور میکند؛ پای یک معصیت و لذّت حرام که پیش میآید، هیجانی ایجاد میکند که انسان فکر میکند چه خبر است، بعد از این که خویشتنداری میکند و صحنه تمام میشود، میبیند که خبری نبوده.
کار دوم: شیطان میتواند ایجاد و القاء فکر کند؛ به حضرت آدم (علیهالسلام) گفت: «میدانی چرا خدا نگذاشته از این گندم یا میوهٔ این درخت بخوری؟ چون اگر بخورید فرشته میشوید، مخلّد میشوید. قسم خورد من خیر شما را میخواهم[8]». حرفهای او روی حضرت آدم (علیهالسلام) اثر گذاشت و گویا باورش شد.
شیطان اعمال زشت را برای انسان زیبا میکند و این باعث میشود که ما در امتحان خطرپذیر شویم. پس جدی باشیم و اگر شکست خوردیم توبه کنیم ولی نهایتاً با پیروزمندی بیشتری از صحنه بیرون بیاییم، درست است که هیجان و نگرانی زیادی در وجود ما بود، اما ما زیر بار حرف شیطان نرفتیم.
راههای مقابله با شیطان
در آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهمالسلام) راهکارهایی برای مقابله با شیطان توصیه شده است که عبارتند از:
۱. داشتن اخلاص؛
۲. استعاذه و پناه بردن به خدا از وسوسه شیطان؛
۳. داشتن ایمان و توکل به خدا؛
۴. توبه و استغفار به درگاه خداوند؛
۵. پیروی از پیامبر خدا و ائمه معصومین (علیهمالسلام)؛
۶. پرهیزگاری و داشتن تقوا؛
۷. ذکر و یاد خدا و
۸. دوری از غفلت و فراموشی خدا؛
۹. دعا و استغاثه به درگاه خدا برای در امان ماندن از شر شیطان؛
۱۰. بردن نام خدا در شروع تمام امور؛
۱۱. با وضو بودن؛
۱۲. همنشینی با اولیاء خدا.
شیطان به چه کسانی تسلط ندارد؟
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «شيطان گفت: پنج نفرند كه هيچ راهى به آنها ندارم، اما ديگر مردم در مشت من هستند:
۱. هر كس با نيّت درست به خدا پناه ببرد و در همه كارهايش بر او توكل كند؛
۲. كسى كه شب و روز بسيار تسبيح خدا گويد؛
۳. كسى كه براى برادر مؤمنش آن پسندد كه براى خود مىپسندد؛
۴. كسى كه هرگاه مصيبتى به او مىرسد، بىتابى نمىكند؛
۵. و هر كسى كه به آنچه خداوند قسمتش كرده، خرسند است و غم روزيش را نمىخورد[9]»
شیطان تهدید میکند که من همه بندگان تو را گمراه میکنم مگر کسانی که مخلص باشند. حال اگر کسی به مقام قلب مطمئنه رسید دیگر وسوسه شیطان در او کارساز نیست و اگر زمانی اثر کوتاهی داشته باشد شخص مؤمن سریع برمیگردد و قلبش را پاک کرده و استغفار میکند.
شیطان برای همه دام میگستراند اما آنهایی که سبقه بندگی خدا را دارند و بنا دارند که اهل تقوا باشند، نمیتواند در آنها نفوذ کند؛ زیرا آنها مقاومت میکنند و هنگامی که فکری به ذهن آنها خطور میکند آن را به کتاب خدا و روایات عرضه میکنند و به القائات شیطان پی میبرند و به خدا توکل میکنند.
آنجاست که خداوند متعال دوری آنها از گناه را جبران کرده و پرهیزگاران را موفق و مسلط بر نفس خواهد کرد و بر وسوسه شیطان پیروز شده و در بندگی خدا و کسب مقامات عالیه اوج میگیرند.
تفاوت بندگی نفس و بندگی شیطان
هوای نفس، خواستههایی است که انسان را از خدا دور میکند. انسان باید بنده خدا باشد و در محور خدا حرکت کند و گرد او بگردد. تمام امور خود را با او تنظیم کند، مطیع محض باشد و به کارهای خود رنگ خدایی ببخشد.
از سوی دیگر بندگی نفس است، یعنی این که انسان بر گرد نفس خود بچرخد و همه تلاش او بر این باشد که خواستههای دل را فراهم کند. بندگی شیطان نیز همین گونه است. او میآید و ما را به بندگی نفس دعوت میکند.
شاید انسان هنگام بروز هوای نفس آن را کنار بگذارد، اما شیطان دوباره انسان را تحریک میکند و اگر انسان به این تحریکات توجه کند، در حال بندگی شیطان است که در عین حال بندگی نفس هم هست و این همان چیزی است که به راه دشمن رفتن است که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[10]»؛ )خطاب آید) ای آدم زادگان، آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید؛ زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست؟!
اذکاری که شیطان را از انسان دور میکند
خصوصیت ذکر و یاد خدا این است که علاوه بر آرامش و نورانیت قلب، شیطان را از انسان دور میکند. شیطان همیشه در کمین است تا انسان مؤمن را به زمین بزند و دور مؤمن میگردد تا راه نفوذی پیدا کند و او را وسوسه و الهامات خود را القاء کند.
مؤمن به یاد خدا میافتد و ظلمت گناه را میبیند و خود را کنار میکشد یا اگر مبتلا شد به سوی خدا برمیگردد و با توبه و درخواست بخشش از خداوند، خود را پاک میکند.
اما کسانی که هیچگاه به یاد خدا نیستند و به پروردگار عالم پشت کردهاند، خداوند شیطانی را قرین آنها میسازد که از آنها جدا نمیشود. شیطان نیز این افراد را از راه راست دور کرده و خیال میکنند در راه درست قدم برمیدارند و باطل را به آنها حق نشان میدهد.
پس ذکر خدا چه زبانی و چه قلبی اثر دارد و با مداومت و توجه بر اذکار نورانی چون بسم الله، اعوذ بالله، سورههای معوذتین[11]، لاحول و لاقوة الا بالله و … و یا حتی تلاوت قرآن و یا دو رکعت نماز و هر کاری که هیجان گناه را برطرف میکند و با آن میشود به خدا پناه برد، میتوان از شرّ وسوسههای شیطان و اعوان و انصارش در امان ماند.
در روایتی از رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده است: «آيا شما را از چيزى خبر ندهم كه اگر به آن عمل كنيد شيطان از شما دور شود، چندان كه مشرق از مغرب دور است؟ عرض كردند: چرا. فرمود: روزه، روى شيطان را سياه مىكند و صدقه، پشت او را مىشكند و دوست داشتن براى خدا و هميارى در كار نيك، ريشه او را مىكَند و استغفار، شاهرگش را مىزند[12]».
چرا وقتی انسان تصمیم به ترک گناه میگیرد، زمینه گناه و وسوسه شیطان بیشتر میشود؟
انسان گاهی بنابر موقعیت معنوی که برایش پیش میآید یا در اثر تجربهٔ تلخی که از ارتکاب گناه و عواقب تلخ آن در این دنیا داشته، تصمیم به ترک گناه میگیرد و تمام سعی خود را میکند تا بندهٔ خوبی در دستگاه قرب الهی باشد. اما پس از این تصمیم مهّم و حیاتی که عاقبت نیک در دنیا و آخرت را به دنبال دارد، احساس میکند که شیطان از هر سو به او هجوم آورده و بیش از پیش او را وسوسه میکند.
در این حال باید بداند که خداوند امتحاناتی را برای رشد و تعالی بندگان خود قرار داده و باید کفش آهنین به پا کند و با عزمی جزم به مبارزه با شیطان بپردازد. نکته مهم دیگر این که شیاطین نیز دست به کار میشوند تا جلوه و شیرینی گناه را برای انسان بیشتر کرده و او را از تصمیم خود منصرف و ناامید کنند. تا جایی که به او القاء میکنند که تو توانایی ترک گناه را نداری و عاقبت تو دوزخ است، پس بهتر است که به کار خود ادامه دهی و حداقل از دنیای خود بهره ببری.
اینجاست که انسان باید استقامت بورزد و با توکل به خدا و تمرین و تکرار، پای ترک گناه و خطا بایستد و اگر چنین کند ملائکه بر او نازل میشوند و با او حرف زده و به او آرامش میدهند. همان طور که در قرآن آمده است: « ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ …[13]»؛ سپس در اين راه استقامت مىكنند، فرشتگان الهى بر آنان نازل مىشوند و مىگويند كه نترسيد و محزون نشويد كه بهشت وعده داده شده بر شما بشارت باد.
اگر انسان چنین کند خداوند راه تثبیت و پایداری و لطف را بر بنده مؤمن خود باز میکند و بعد از مدتی خواهد دید که آرام شده و دیگر آن مشکلات پیش پای او نیست. سختیها نیز ماندگار نیست و بعد از هر سختی آسانی است. رنجها و مرارتها در این راه نیز برای امتحان است، زمانی که مؤمن ثبات قدم داشته باشد، عنایت و رحمت خداوند را بر خود خواهد دید.
جولانگاه شیطان در دنیا
شیطان، این فرشته رانده شده از ملکوت آسمانها در بعضی از مواقع بیش از دیگر زمانها فرصت پیدا میکند تا انسان را به دوری از خداوند و ارتکاب گناه تشویق و ترغیب کند. از جمله این موارد بر اساس روایات:
- هنگامی که انسان صفاتی چون بخل، حرص، حسد، ستم، خشم و عجله داشته باشد؛
- هنگامی که فرد نمازش را تباه کند، شیطان جرأت پیدا میکند تا او را در گناهان بزرگ فرو برد؛
- هنگامی که مرد و زن نامحرمی خلوت کنند، سومی آنها شیطان است؛
- هنگامی که بین دو نفر مسلمان قهر و جدایی بشود؛
- هنگامی که در خانهای قرآن تلاوت نشود و از خدا یاد نگردد؛
- هنگامی که زن و شوهر مشاجره میکنند، او شادمانی میکند؛
- هنگامی که جوانی از ازدواج دوری کند؛
- هنگامی که انسان آرزوهای طول و دراز داشته باشد؛
- هنگامی که انسان به دنبال مال اندوزی از راه حرام باشد.
عاقبت اطاعت از شیطان
شیطان با استفاده از غفلت انسان، با وعده دادن به آرزوهای بزرگ، او را از بندگی خدا و واقعیات زندگی دور می کند و با ایجاد بیم و هراس نسبت به آینده برای انسان که برگرفته از ناامیدی، نداشتن توکل، سوءظن به خداست و نتیجهٔ آن ترس از فقر و بخل و دوری از انفاق است، او را به ورطه نابودی میکشاند.
آنچه برای افراد عاقبت اندیش بسی جای تفکر و تأمل دارد این که اگر انسانها از شیطان و اوامر او اطاعت کنند، عاقبت سختی در انتظارشان خواهد بود. خداوند متعال خطاب به شیطان در قرآن کریم میفرماید: «قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ؛ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ»؛ به حق سوگند و حق میگویم که جهنم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کنند، پر خواهم کرد.
شیطان اگر که همسفرت شد یقین بدان با او به هیــــــــــــچ نقطــــهٔ زیبــــا نــــمیرســـــی
سخن آخر
با مرور نکات کلیدی این نوشتار میتوان دریافت که راز قدرت شیطان در این است که او از ضعفها، ترسها و طمعهای انسانها استفاده میکند و او را با مکر و زیرکی، به سمت انحراف و گمراهی سوق میدهد و آدمی را بنده خود میگرداند.
علاوه بر آن بر اساس آیات و روایات، شیطان فقط با اهل ایمان دشمنی دارد و در حال پیکار با آنهاست. از این رو افراد و جوامعی که گوهر ایمان و تقوا را از دست دادهاند و معنویت در آنها مرده است، نه تنها شیطان رجیم با آنان دشمنی ندارد، بلکه سرپرستی آنها را بر عهده گرفته و از آنان به عنوان ابزار و وسیله برای رسیدن به اهدافش، بهره میجوید.
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكَايِدِهِ، وَ مِنَ الثِّقَةِ بِأَمَانِيِّهِ وَ مَوَاعِيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَايِدِهِ[14]».
خدایا! به تو پناه میبریم از فتنه انگیزیهای شیطان رانده شده و از نیرنگ و مکرهایش و از این که به دروغها و وعدهها و فریبکاری و دامهایش اطمینان کنیم.
[1] . تفسیر نمونه، ج 1، ص 192.
[2] . نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص۲۸۵-۲۸۶.
[3] . سوره انسان، آیه ۲.
[4]. سوره بقره، آیه ۳۰؛ «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ…. قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ».
[5] . سوره سبا، آیه ۲۱؛ «ومَا کانَ لهُ عَلیهِم مِن سُلطن إِلاَّ لِنَعلمَ مَن یؤمِنُ بِالأَخِرةِ».
[6] . همان، آیه ۲۰.
[7] . همان، آیه ۲۱.
[8] . سوره اعراف، آیه ۲۱ و ۲۲؛ «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ؛ فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ …»
[9] . خصال، ص۲۸۵.
[10] . سوره یس، آیه ۶۰.
[11] . سورههایی که با قل اعوذ شروع میشوند.
[12] . امالى صدوق، ص۱۱۷.
[13] . سوره فصلت، آیه ۳۰.
[14] . صحیفه سجادیه، دعای ۱۷.
درود….
بسیار عالی و تأثیر گزار بود تشکر میکنم بابت زحمات شما بزرگواران عزیز که برای آگاهی ما وقت میزارید..
من ال…. توفیق
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم.
خوشحالیم که مقاله مورد توجه شما قرار گرفته.