خیر و شر
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
مسأله خیر و شر یکی از مهمترین مباحث مرتبط با عدل الهی است. حکمتِ بسیاری از مشکلات و مصائب برای ما روشن نیست. در اینجا سؤالات زیادی مطرح میشود:
• این مشکلات و این ناملایمات و این تبعیضها، سیلها، زلزلهها، ناقص الخلقهها، اینها چگونه با عدل و حکمت خداوند سازگار است؟
• چرا خداوند به یک عدهای بچه میدهد و بعد از مدتی میگیرد، یا چرا سیل میآید و خانۀ یک عده خراب میشود؟
• انسانها و استعداد آنها با هم تفاوت دارند، باهوش یا کمهوش یا ناقص الخلقه، چرا اینطور است و حکمت اینها چیست؟
• آیا میتوان گفت علت بیدینی بسیاری از مردم همین مشکلات و گرفتاریهاست؟
• چرا خیلی از انسانهای ظالم و فاسد غرق نعمتند، ولی زندگی افراد با ایمان و دیندار باید پر از مشکلات باشد؟
بحث شرور مثل یک شمشیر دو لبه است. برای بعضی افراد، مصیبتهایی که وارد میشود باعث تقرب به خدا است، برای بعضی دیگر هم مصیبتها باعث دوری از خدا است.
در این مقاله قصد داریم ابتدا با معنای خیر و شر آشنا شویم سپس حکمت بسیاری از مصائب و شُرور بیان میشود. چکیده مطالب، سیر بحث را روشن میکند:
چکیده
رابطه مصائب و عدل الهی در مسأله خیر و شر
در بین مباحث عدل یکی از مهمترین مباحث مبتلا به، بحث شرور است. مثل بحثهای دیگر عدل، مثل قضاء و قدر که مورد سؤال مردم است، شاید از آنها هم شدیدتر باشد.
برای تحقیق در مورد ابتلائات و رابطه آن با عدل الهی میتوانید به مقاله « ابتلائات الهی» مراجعه کنید. در مورد قضا و قدر هم مقاله «قضا و قدر الهی» پیشنهاد میشود.
گفته میشود هر کسی که از خدا روی گردان شده و ملحد شده، به خاطر شرور و سختیهایی است که به او وارد شده، در واقع بریده و با خدا قهر کرده است. من چیزی اضافه میکنم، میگویم از آن طرف هر کسی به خدا ایمان آورده در اثر همین شرور است، یعنی اگر این شرور نبود ما ادعای خدایی میکردیم، میگفتیم: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» 1.
الان که اینقدر ضعیف هستیم و اینقدر مریض میشویم و نیازمند هستیم و دائماً باید از خدا کمک بگیریم، باز ادعای خدایی میکنیم و بندهای برای خدا نیستیم، چه رسد به این که این مشکلات را نداشتیم، چه بلایی بر سر همدیگر میآوردیم. بنابراین بحث شرور مثل یک شمشیر دو لبه است و کارکردهای دوگانهای دارد.
برای بعضی افراد، مصیبتهایی که وارد میشود باعث تقرب به خدا است، برای بعضی دیگر هم مصیبتها باعث دوری از خدا است. از خدا میخواهیم ما جزء گروه اول باشیم و بتوانیم در برابر مصیبتها و مشکلات صبر کنیم و به خدا نزدیک شویم، نعوذ بالله اینطور نباشد که نتوانیم تحمل کنیم و با خدا قهر کنیم.
بحث خیر و شر هم در کلام اسلامی و هم در فلسفه و هم در فلسفۀ دین و کلام جدید مطرح است. در این مقاله آن شکلی که در کلام مطرح است را مطرح میکنیم، چون ملموستر است و بیشتر مورد سؤال است. سؤالی که زیاد مطرح میشود این است که این مشکلات و این ناملایمات و این تبعیضها، سیلها، زلزلهها، ناقص الخلقهها، اینها چگونه با عدل و حکمت خداوند سازگار است؟ چرا خداوند به یک عدهای بچه میدهد بعد میگیرد؟ چرا سیل میآید خانۀ یک عده خراب میشود؟ انسانها و استعداد آنها با هم تفاوت دارند، باهوش یا کمهوش یا ناقص الخلقه، چرا اینطور است و حکمت اینها چیست؟ آیا این با عدل الهی سازگار است یا نیست؟
1. معنای خیر و شر
معنای خیر و شر را به طور خلاصه در نمودار زیر مشاهده مینمایید:
اما توضیح مطلب به شرح زیر است:
الف ـ مطابق طبع اولیه بودن
معانی مختلفی برای خیر و شر بیان شده، طبق معنای رایجی که در ذهنها هست، هر چیزی را که باب طبع آدمی باشد خیر گویند و عکس آن را شر گویند. مثلاً میگویند خانه داشتن خیر است، پول داشتن، سلامتی داشتن، این گونه امور خیر است. اما در مقابل مریض شدن شر است، فقیر بودن، عاجز بودن، مشکلات داشتن.
در روایت است که خدمت امیرالمؤمنین علی (ع) آمدند و پرسیدند که «كَيْفَ أَصْبَحْتَ» 2، حالتان چطور است؟ حضرت جواب دادند: «أَصْبَحْتُ بِشَرٍّ»، من بر شر صبح کردم، یعنی حال من خوب نیست. یک عده گفتند: این چه فرمایشی است که شما میکنید؟ حضرت میفرمایند: مگر قرآن را نخواندهاید که میفرماید:
شما را با خیر و شر آزمایش میکنیم.
حضرت فرمود:
سالم بودن و غنی بودن خیر است و مریض بودن و فقر، شر است.
شما میگویید حال تو چطور است، من میگویم شر است، یعنی مریض هستم، این که تعجب ندارد.
پس خیر و شر به معنای آن چیزی است که ملایم با طبع ما است و ما دوست داریم، این خیر است، شر آن چیزی است که دوست نداریم. مصادیق آن هم معلوم است، آن چیزی که ما دوست داریم چیست؟ سلامتی است، پول داشتن است، خانه داشتن، امکانات داشتن، غنا، نیازمند نشدن است، اینها خیر است. شر چیست؟ انسان محتاج دیگران باشد، مریض باشد، فقیر باشد، اینها شر است. پس این یک معنای خیر و شر.
معمولاً گفته میشود خدا چرا این شرور را آورد، چرا سیل آمد، چرا زلزله آمد، به این لحاظ، خود سیل و زلزله شر نیست. اگر زلزلهای بیاید و هیچ اتفاقی نیافتد شر نیست، زلزله میآید خانه را از دست میدهیم فقیر میشویم، این شر است. خدای ناکرده عزیزان خود را از دست میدهیم این شر است. چون اینها با طبیعت ما سازگار نیست، این که نعمتها را از انسان بگیرند برای او شر است. این یک معنای خیر و شر است که ما اسم آن را خیر و شر ابتدایی میگذاریم.
ب ـ سود و زیان نهایی
یک خیر و شر دیگر هم وجود دارد که خیر و شر نهایی است، ما میتوانیم از آن به سود و زیان تعبیر کنیم، سودمند بودن و زیانکار بودن، آن چیزی که سود و زیان نهایی است، خیر و شر نهایی است، یعنی به طور مشخص بهشت و جهنم. مثلاً میگوییم نماز خیر است، خود نماز زحمت دارد، انسان نماز میخواند یا روزه میگیرد، این به معنای اول شر است.
چون روزه گرفتن ملایم با طبع ما نیست، گرسنگی و تشنگی کشیدن شر است ملایم با طبع ما نیست، اما میگوییم روزه خیر است، چرا خیر است؟ چون سود دارد، بهشت نصیب انسان میشود و در دنیا و آخرت باعث رشد روحی انسان میشود. پس به معنای اول روزه گرفتن، گرسنگی و تشنگی کشیدن شر است، یعنی ملایم با طبع ما نیست، به معنای ثانوی خیر است چون باعث بهشت میشود. در یک جا قرآن کریم هر دو معنا را با هم آورده است، میفرماید:
و بسا چيزى را خوش نداريد و آن براى شما بهتر است، و بسا چيزى را دوست داريد و آن براى شما بدتر است، و خدا مىداند و شما نمیدانيد.
میفرماید چه بسا چیزی را دوست نداشته باشید، یعنی به معنای اول شر بدانید، شر به معنای اول یعنی دوست نداریم، کراهت داریم، اما «وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»، به معنای دوم برای شما خیر است، چون باعث ثواب و سود بینهایت میشود. بالعکس هم وجود دارد «عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً» ممکن است چیزی را دوست داشته باشید، یعنی ملایم با طبع شما باشید اما «وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ»، اما به معنای دوم به ضرر شما باشد.
یا مثلاً ماشین آخرین سیستمی به ما بدهند، این خیر است یا شر است؟ به معنای اول خیر است. این ماشین را به ما میدهند خدای ناکرده سوار آن میشویم میرویم تصادف میکنیم هم ماشین از بین میرود هم دست و پای ما را قطع میکنند. چه میگوییم؟ میگوییم ای کاش این ماشین را به ما نداده بودند، این ماشین برای ما شر بود، به چه معنا شر بود؟ به معنای دوم شر بود، یعنی آخر و عاقبت آن برای ما شر عظیمی شد.
تعبیر زیبایی از امیرالمؤمنین (ع) هست، میفرمایند:
خیر نیست آن خیری که بعد از آن آتش جهنم باشد و شر نیست آن شری که بعد از آن بهشت باشد.
خیر به معنای اول که آخر آن ضرر بینهایت باشد شر است و خیر نیست، پس به معنای اول خیر است اما به معنای دوم شر است.
در روایت دیگری میفرمایند:
خیر و شر معلوم نمیشود مگر بعد از آخرت، چرا که همانا خدای عز و جل همۀ خیر را در بهشت و همۀ شر را در جهنم قرار داده است چرا که این دو باقی خواهند بود.
کدام خیر و شر قبل از آخرت معلوم نمیشود؟ خیر و شر به معنای اول که معلوم است، سلامتی و مریضی، این که معلوم است سلامتی خیر است، مریضی شر است، اما چیزی که بعد از آخرت معلوم میشود خیر و شر دوم است، یعنی آخر کار کجا معلوم میشود؟ چرا خیر و شر نهایی در قیامت معلوم میشود؟ چون همۀ خیر در بهشت است، همۀ شر هم در جهنم است. چرا؟ چون اینها همیشگی هستند.
مثلاً یک کارگر یک روز کار میکند، کار کردن خیر است یا شر است؟ شر است، زحمت میکشد، بیل میزند، چیزهای سنگینی را برمیدارد، بالاخره کارگری است، این شر است. پس چرا کارگر دنبال کار میگردد؟ چون بعد از آن به او پاداش و مزد میدهند، به خاطر این مزد میرود. بنابراین ما شرور اولیه را به خاطر خیرات نهایی باید بگیریم، یعنی دنبال آن میرویم. در قرآن میفرماید:
اگر در راه خدا كشته شويد يا بميريد، آمرزش و رحمت خدا از آنچه در اين جهان گرد مىآوريد بهتر است.
کشته شدن به معنای اولیه شر است، اما این مغفرتی و رحمتی از سوی خدا است که به دست میآید و ابدی است.
آنان كه در نعمتى كه خدا به آنها عطا كرده است بخل مىورزند، مپندارند كه در بخل ورزيدن برايشان خير است. بلکه آن برایشان شر است.
2. اختیار انسان
ما قبل از این که شبهۀ شرور را بررسی کنیم و جواب دهیم این نکته را باید توجه داشته باشیم، خدا به انسان قدرتی داده، توانی داده که میتواند تمام شرور را تبدیل به خیر نهایی کند و بالعکس آن هم وجود دارد، تمام خیرات را میتواند تبدیل به شر کند. به تعبیر رایج، ما میتوانیم از فرصتها استفاده کنیم و تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم.
مثلاً ما را تحریم میکنند ما تلاش میکنیم خودمان اختراع کنیم، این تهدید بود اما تبدیل به فرصت شد. میتوانیم فرصتها را تبدیل به تهدید کنیم، مثلاً تحریم برداشته شده حالا فرصت است واردات میکنیم تولید داخلی از بین میرود. پس ما میتوانیم از تمام این خیراتی که خدا به ما داده، بد استفاده کنیم نتیجۀ این خیرات جهنم ابدی شود.
ما میتوانیم تمام مشکلاتی که در عالم برای ما رخ میدهد، را تبدیل به فرصت و تبدیل به بهشت ابدی کنیم. بنابراین خیر و شر نهایی به اختیار انسان است، درست است در خیر و شر به معنای اولیه خیلی چیزها دست ما نیست، این ویروسی که وارد بدن من شد ممکن است بگویم دست من نیست یا این تصادفی که کردم چه بسا من تقصیر نداشتم، اما عکس العمل من در این باره مهم است.
در شرور اولیه که ما به آن مبتلا میشویم ممکن است ما مقصر باشیم و در اختیار ما باشد، ممکن است مقصر نباشیم و در اختیار ما نباشد. اما خیر و شر نهایی همه در اختیار ما است، اگر ایمان بیاوریم، عمل صالح انجام دهیم، در برابر مشکلات صبر کنیم، تمام تهدیدها و مشکلات و شرور تبدیل به خیر میشود.
اگر برعکس، ایمان نیاوریم و عمل صالح انجام ندهیم و در مقابل بلایا صبر نکنیم تمام نعمتها تبدیل به نقمت و جهنم میشود. پس خیر و شر نهایی به اختیار انسان بستگی دارد نه به چیز دیگر، این سنت خدا است و او اینطور قرار داده است، خود ما هستیم که این خیر و شر را انتخاب میکنیم.
مسأله اختیار در مقاله مستقلی بهنام «دیدگاه شیعه در مسأله جبر و اختیار» بررسی شده است که میتوانید به آن مراجعه نمایید.
3. حکمت وجود مصائب (خیر و شر هر دو حکیمانه است)
میخواهیم راجع به حکمت شرور اولیه بحث کنیم که چرا شر؟ حکمت آن چیست؟ شبهه این است که این شرور چگونه با حکمت الهی و با عدل الهی سازگار است؟ میخواهیم این سازگاری را نشان دهیم. شرور به دو دسته تقسیم میشود که طبیعتاً حکمت آن نیز متفاوت است:
اما توضیح مطلب به شرح زیر است:
الف ـ شرور کیفری
یکی از مسائلی که در بحث خیر و شر مطرح میشود اقسام شر است. شرور اولیه دو قسم است: شرور کیفری و شرور غیر کیفری، یا به تعبیر متکلمان شرور استحقاقی، شرور ابتدایی. شرور کیفری کدام شرور در این دنیا هستند؟ شرور کیفری شروری هستند که خود ما باعث آن هستیم، یعنی گناهی انجام دادهایم این گناه باعث شده که مبتلا به مشکل شویم.
مثلاً فرض کنید بهداشت را رعایت نکردیم مریض شدیم، این شکل طبیعی است. شکل معنوی اینطور است که خدا گفته این گناه را انجام نده، این گناه را انجام دادیم خدا بلایی بر ما نازل کرده، دچار مشکل شدهایم.
اگر به قرآن نگاه کنیم تعابیر خیلی تندی وجود دارد که گویا همۀ شرورها کیفری هستند. البته اینطور نیست، در واقع تأکید است که بخش اعظمی از شرور کیفری هستند. چون در آیات و روایات دیگری هست که بعضی موارد در اختیار انسان نیست و حکمتهای دیگری دارد. مثلاً این آیه:
اگر شما را مصيبتى رسد، به خاطر كارهايى است كه كردهايد. و خدا بسيارى از گناهان را عفو مىكند.
این آیه به صراحت میفرماید همۀ شرهایی که به شما میرسد کیفر کار خودتان است.
به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد تا به آنان جزاى بعضى از كارهايشان را بچشاند، باشد كه بازگردند.
اگر اهل آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند به تحقیق برکاتی از آسمان و زمین بر آنها میگشودیم.
پس بنابراین بخشی از این مصیبتها و مشکلاتی که بشریت با آن دست و پنجه نرم میکند، مشکلات طبیعی که لایۀ اوزون خراب میشود، گرما و سرما زیاد میشود، یخها آب میشود: ومشکلات زیست محیطی، به خاطر این است که ما این کار را انجام دادیم. بیماریها، مثل ایدز و بیماریهای دیگر، خیلی از اینها به خاطر کارهای نادرستی است که بشریت در طبیعت انجام داده است.
البته افرادی که به این شرور مبتلا میشوند نیز دو دسته هستند، عدهای که خداوند به دلیل ظلمشان هم در دنیا و هم در آخرت عذاب میکند و دستۀ دیگر را خداوند برای این که متنبه شوند شری را به آنها میچشاند. اما دستۀ اول، اینها کسانی هستند که خداوند میخواهد علاوه بر عذاب آخرت در این دنیا نیز بخشی از ثمرۀ کار خود را ببینند.
مثلاً کسانی که امام حسین (ع) را مظلومانه به شهادت رساندند، امام حسین (ع) آنها را نفرین کرد، همۀ آنها به فجیعترین شکل در همین دنیا کشته شدند. یکی آب میخورد سیر نمیشد، اینقدر آب خورد تا ترکید، یکی بیماری گرفت و کشته شد، حرمله به آن شکل فجیع کشته شد، همۀ اینها با بدبختی و فلاکت کشته شدند. اینها خیلی بارز بود و همه دیدند، خیلی چیزها هم بارز نیست و ما متوجه نمیشویم، ولی افرادی که گناهان سختی انجام میدهند، ظلمهای بزرگی انجام میدهند، در همین دنیا دچار مشکلات خیلی شدیدی میشوند.
البته این فقط بخش خیلی ناچیزی از عذاب و مجازاتی است که خدا در نظر گرفته، اصل کیفر برای روز قیامت است که یزید و شمر و حرمله و دیگران تا ابد باید در آتش جهنم بسوزند. پس یک گروه اینطور هستند که خدا غضب کرده، میخواهد هم اینجا هم در آخرت اینها کیفر ببینند. در این باره خداوند در قرآن کریم تعبیر شدیدی دارد، میفرماید:
همه را به گناهشان فروگرفتيم: بر بعضى بادهاى ريگبار فرستاديم، بعضى را فرياد سهمناك فروگرفت، بعضى را در زمين فرو برديم، بعضى را غرقه ساختيم. و خدا به آنها ستم نمىكرد، آنها خود به خويشتن ستم كرده بودند.
اما گروه دیگری که خداوند آنها را کیفر میدهد برای این است که برای آنها دلسوزی کند، میخواهد تذکر بدهد تا برگردند، از باب لطف و کرم آنها را مجازات میکند که این مجازات باعث تنبه آنها شود و آنها به راه راست برگردند، یا این است که آنها را تطهیر کند، گناهانی انجام دادهاند همینجا پاک شوند مستقیم در روز قیامت وارد بهشت شوند، پاک شده وارد قیامت شوند.
بنابراین یا میخواهد برگردند یا میخواهد آنها را تطهیر کند، یعنی در این شرور لطف و کرم وجود دارد. برخلاف قسم اول که با غضب بود، مخصوصاً آنهایی که دچار عذابهای آسمانی شدند که در اقوام پیشین این عذابها را ما شاهد بودیم. اما قسم دوم نه، از باب لطف و کرم است که خداوند آنها را مبتلا به این شرور میکند.
در آیهای که ذکر شد این موضوع را بیان کردند:
به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد تا به آنان جزاى بعضى از كارهايشان را بچشاند، باشد كه بازگردند. (اعمال انسان سبب خیر و شر)
این فساد و این عذابها و این مشکلات آمد به خاطر این که متذکر شوند و برگردند. اینجا هدف این نیست که خدا با غضب آنها را نابود کند، هدف این است که اینها به راه راست برگردند، در واقع یک تذکر است، یعنی لطف و کرم است. در روایت از امیرالمؤمنین (ع) آمده است:
بلا برای ظالم ادب کردن است.
گاهی ما یک ظلمی میکنیم خدا هم بلایی میفرستد، این برای این است که ادب شویم و برگردیم. در روایت دیگری از آن حضرت نقل شده است:
خدا بندگانش را به وقت اعمال بدشان به كمبود ميوهها، و باز داشتن بركات، و بستن در خيرات آزمايش مىكند، تا توبه كننده توبه كند، و گناهكار دل از گناه قطع نمايد، و پند گيرنده پند گيرد، و خوددارى كننده از گناه خوددارى كند.
پس ما شرور کیفری را داریم به خاطر گناهانی که انجام دادیم، اشکالی ندارد چون حق ما است، اینجا در واقع عدل خدا جاری است. چون ما گناه کردیم حق ما مجازات است، پس عدالت اقتضاء میکند که کیفر ببینیم. لکن خود این دو حکمت دارد، یکی حکمت مجازات و انتقام و این که جلوی چشم مردم نابود شوند و این عذاب را ببینند، غیر از عذاب اخروی. یک حکمت هم این است که توبه کنند، برگردند تا تطهیر شوند که این از باب لطف و کرم است.
ب ـ شرور ابتدایی
اما شرور غیر کیفری، شروری هستند که به خاطر گناهان ما نمیآید، مثلاً مشکلاتی که پیامبران یا اهل بیت و ائمه یا امام حسین (ع) ، حضرت زینب کبری (س) دچار شدند، اینها چطور؟ اولیاء خدا که دچار مشکلات میشوند به خاطر گناهان نیست. به خاطر این است که اینها در مقابل مشکلات صبر کنند تا به کمال برسند.
گفتیم که هدف خلقت انسان عبادت است و بالاترین عبادت ایستادگی در برابر مصیبتها است، این مصیبتهایی که برای اولیای خدا، برای نیکان پیش میآید برای این است که وسیلهای برای رشد و کمال آنها باشد. در روایتی از امام صادق (ع) است که میفرماید:
خداوند اولیای خود را به مصیبتها گرفتار میکند، برای این که اجر به آنها بدهد، [برای این که مقامات آنها بالا برود]، بدون این که گناهانی انجام داده باشند [دچار این مصائب شدند].
در روایت دیگری نیز نقل شده است:
همانا در بهشت منزلتی است که کسی به آن نمیرسد مگر به خاطر بیماریها، مشکلاتی که در جسم او پیدا میشود.
یا در روایت دیگر آمده است:
بیشترین بلاها برای انبیاء میآید بعد آنهایی که از نظر منزلت نزدیکتر به انبیاء هستند.
یعنی انسان هر چه به خدا نزدیکتر باشد بلاها و مشکلات هم بیشتر است، منتها این بلاها به خاطر گناهان او نیست به خاطر این است که خدا میخواهد آنها را به خود نزدیکتر کند.
خدا به اندازۀ منزلتی که انسانها پیش او دارند آنها را به مشکلات مبتلا میکند.
این برای این است که با صبر در برابر این مشکلات مقامات آنها بالا برود. این خاک طلا را هر چه بیشتر در آتش قرار بدهند طلا خالصتر میشود، خدا هم میخواهد اولیای خود را خالص و خالصتر کند، لذا آنها را به این ابتلاها وارد میکند. بنابراین میتوان نتیجۀ اخلاقی از این بحث گرفت، ما هیچ وقت کسی را که دچار مشکلی شده نباید بگوییم گناه کردی اینطور شد، چون ما واقعاً سِرِّ قَدَر نمیدانیم و حکمت خیر و شر برای ما روشن نیست.
همچنین در روایت گفته شده درباره سِرِّ قَدَر بحث نکنید، چون ما واقعاً سِرِّ تقدیر خدا را نمیدانیم که چرا اینطور شده است. یا این طور است که او گناهی کرده و به خاطر این گناه دچار این مشکل شده است، یا به خاطر گناه نیست، به خاطر این است که از اولیای خدا است، خدا میخواهد با این مصیبت درجۀ او را بالا ببرد، او را به خود نزدیکتر کند، او را خالصتر کند.
بنابراین ما نباید قضاوت کنیم و یکی از آنها را انتخاب کنیم. الا این که یقین داشته باشیم، مثلاً در مورد معصومان (ع) ما یقین داریم گناه نمیکنند بنابراین از اولیای خدا هستند و شرور آنها شرور غیر کیفری است. یا در مورد افرادی مثل یزید و شمر و حرمله ما یقین داریم که از باب شرور کیفری است.
برای کسب اطلاعات بیشتر به درس ” توحید در قرآن” از سلسله دروس دوره “عقاید قرآنی” مراجعه کنید.
پی نوشت ها
- سورۀ نازعات، آیۀ 24.
- بحار الأنوار، ج 78، ص 209.
- سورۀ انبیاء، آیۀ 35.
- سورۀ بقره، آیۀ 216.
- نهج البلاغه، ص 544.
- بحار الأنوار، ج 75، ص 284.
- سورۀ آل عمران، آیۀ 157.
- همان، آیۀ 180.
- سورۀ شوری، آیۀ 30.
- سورۀ روم، آیۀ 41.
- سورۀ اعراف، آیۀ 96.
- سورۀ عنکبوت، آیۀ 40.
- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 2، ص 438.
- نهج البلاغه، ص 199.
- الکافی، ج 2، ص 450.
- همان، ص 255.
- همان، ص 252.
- بحار الأنوار، ج 11، ص 66.
سلام وقتتون بخیر
من اجازه دارم مطالب سایت شمارو بنویسم و جایی بخونم یابدم کسی بخونه تادر دل مردم اگرشک وشبهه ای هست واگاهی ندارند و اگر چنین موضوعاتی باعث دوری اونا ازخدا شده شک وشبهه ازدلها پاک شه؟
با سلام و احترام
بله هیچ مشکلی نداره
با سلام و احترام
ضمن تشکر از مطالب بسیار مفید و سازنده در سایتتان و زحمت های فراوانی که در این مسیر متقبل می شوید ، خواهشمند است در مبحث خیر و شر در متن ذیل به جای لغت کشتند برای حضرت امام حیسن لفظ شهید و یا شهادت را بیاورید. چون که در دو خط بعد نیز لفظ کشته شد را برای دشمنان ائمه به کاربرده شده است که باید تفاوتی بین ائمه اطهار و دشمنان ایشان باشد. با تشکر مجدداز تلاشهای شما در این مشیر.
مثلاً کسانی که امام حسین (ع) را کشتند، امام حسین (ع) آنها را نفرین کرد، همۀ آنها به فجیعترین شکل در همین دنیا کشته شدند. یکی آب میخورد سیر نمیشد، اینقدر آب خورد تا ترکید، یکی بیماری گرفت و کشته شد، حرمله به آن شکل فجیع کشته شد، همۀ اینها با بدبختی و فلاکت کشته شدند. اینها خیلی بارز بود و همه دیدند، خیلی چیزها هم بارز نیست و ما متوجه نمیشویم، ولی افرادی که گناهان سختی انجام میدهند، ظلمهای بزرگی انجام میدهند، در همین دنیا دچار مشکلات خیلی شدیدی میشوند.
با سلام و عرض احترام
از توجه و دقت جنابعالی سپاسگزاریم.
نکتهای که گفتید اصلاح شد.
ممنون