ذات خدا

یکی از مسائلی که همواره در مسیر خداشناسی مطرح می‌شود این است که ما تا چه حد می‌توانیم خدا را بشنایسم؟ این که بعضی از علما می‌گویند نمی توان ذات خدا را شناخت، دقیقا به چه معنا است؟ در این نوشته در صدد اثبات این مطلب هستیم که شناختِ ذات خدا محال است. هرچند انسان‌ها می‌توانند از طریق مخلوقات با بعضی از صفاتِ خدا آشنا شوند و یا افعال خداوند را مورد بررسی قرار دهند، اما شناخت ذات خداوند برای انسان‌ها ممکن نیست و هیچ راهی به آن نمی‌توان یافت. در ابتدا برای استفاده راحت‌تر چکیده‌ای از مطلب ارائه شده است.
برای آشنایی بیشتر با مباحث خداشناسی می‌توانید به مقاله «شناخت خدا» مراجعه کنید.

چکیده

• توحید مبنای تمام مباحث خداشناسی است؛ بنابراین باید اسماء و صفات الهی به گونه‌ای تفسیر شود که با توحید تعارضی نداشته باشد.

• با توجه به این که مفاهیم ذهنی انسان برگرفته از مخلوقات است و خداوند شبیه مخلوقات نیست، نمی‌توان ذات خدا را توصیف کرد.

• مطابق روایاتی که از ائمه (ع) در تفسیر «الله أکبر» نقل شده است، ذات خدا بزرگتر از آن است که توصیف شود و نمی‌توان ذات خداوند را توصیف کرد.


معرفت به کیفیت ذات خدا محال است

مقدمه

اولا باید توجه داشته باشیم که خداوند شبیه دیگر مخلوقات نیست چرا که توحید و یگانگی خداوند اصل الاصول و مبنای تمام مباحث خداشناسی است. بنابراین، نباید اسماء و صفات الهی را به گونه‌ای تفسیر کنیم که با توحید و یگانگی خداوند تعارض داشته باشد، چرا که در این صورت معلوم می‌شود که دچار خطا شده‌ایم زیرا توحید اصلی مسلم و ثابت شده است و براساس آموزهٔ توحید خداوند شبیه مخلوقات خود نیست.
ثانیا ما مفاهیمی که در ذهن خود داریم را از مخلوقات گرفته ایم.
اگر ما این دو مقدمه را کنار هم بگذاریم یکی اینکه خداوند شبیه مخلوقات نیست و دوم اینکه مفاهیمی که ما در ذهن خود داریم از مخلوقات گرفتیم به این نتیجه می‌رسیم که ما نمی‌توانیم ذات الهی را براساس مفاهیمی که از مخلوقات گرفتیم تحلیل و توصیف کنیم. به عبارت دیگر ذات خداوند قابل احاطهٔ معرفتی انسان نیست و انسان نمی‌تواند بر ذات خدا احاطه پیدا کند، چرا که مفاهیمی که می‌خواهیم با آن مفاهیم ذات را توضیح دهیم مفاهیمی است که از مخلوقات گرفته شده است و این مفاهیم قابل اطلاق بر خداوند نمی‌باشد، خداوندی که شبیه مخلوقات نیست. انسان توانایی توصیف ذات خداوند را ندارد و نمی‌تواند ذات خدا را توصیف کند، باید توجه داشته باشیم که برای معرفت به پروردگار در صدد توصیف ذات الهی نباشیم. قرآن کریم می‌فرماید:

﴿سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يَصِفُونَ﴾ 1

خداوند منزه و برتر است از آن چیزی که وصف می‌کنند.

معنای «الله اکبر»

«الله اکبر» را ائمهٔ هدی (علیهم السلام) در همین معنا تفسیر کرده‌اند؛ «اکبر» صفت تفضیلی است، «الله اکبر» یعنی خدا بزرگتر است لکن سؤال این است که اکبر از چه چیزی است؟ گاهی ائمه از مخاطبین خود یا از اصحاب پرسیده‌اند و اصحاب جواب داده‌اند: «اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ»2 خدا بزرگتر از همه اشیاء است. ائمهٔ هدی (علیهم السلام) این پاسخ را رد کرده‌اند. مگر اشیاء دیگر قابل مقایسه با پروردگار است؟ مثلاً شما یک میز را با میز دیگر مقایسه می‌کنید و می‌گویید این میز بزرگتر از آن است. خدا اصلاً مانند ما نیست که بگوییم این بزرگتر است یا این کوچکتر است؟
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که اصحاب پرسیده‌اند: متعلق «اکبر» چیست؟ خدا بزرگتر از چه چیزی است؟ فرموده اند:

﴿اللهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ﴾

خدا بزرگتر از این است که مورد توصیف قرار بگیرد.

ما نمی‌توانیم ذات خدا را توصیف کنیم.
در بیانی از امام رضا (علیه السلام) آمده است:

﴿الْمُمْتَنِعَةِ مِنَ الصِّفَاتِ ذَاتُهُ وَ مِنَ الْأَبْصَارِ رُؤْيَتُهُ وَ مِنَ الْأَوْهَامِ الْإِحَاطَةُ بِهِ﴾ 3

ممکن نیست که ذات خدا توصیف شود و ممکن نیست که با چشم دیده شود و ممکن نیست که وهم‌ها و اندیشه‌ها به او احاطه پیدا کنند.

ذات خدا قابل توصیف و احاطه نیست که با چشم بتوان او را دید. این آیات و روایات از این استدلال عقلی که در ابتدای بحث بیان شد نشأت می‌گیرد که خداوند شبیه مخلوقات نیست و مفاهیمی که ما در ذهن خود داریم را از مخلوقات گرفتیم بنابراین ما نمی‌توانیم ذات خدا را توصیف کنیم اگر هم توصیفاتی در مورد ذات داریم اینها منطبق نیست، خدا بالاتر از آن است «الله اکبر» بالاتر از آن توصیفاتی است که در واقع ما انجام می‌دهیم.

تعبیر زیبای روایات در مورد معرفت به ذات خدا

در بعضی روایات تعبیر زیبایی به کار رفته است:

﴿لَعَلَّ النَّملَ الصَّغَار تَتَوَهَّمَ أنَ لله تَعَالى زَبَانِيَتَينِ فإنَّ ذلِك كَمالُها و يَتَوَهَّمُ أَنَّ عَدَمَها نقصانٌ لِمَن لا يَتَّصِفُ بِهما و هذا حالُ العُقَلاءِ فيما يَصِفونَ اللهَ تَعالى بِه‏﴾ 4

اگر یک مورچه بخواهد خدا را توصیف کند گمان می‌کند خدا موجودی است که دو شاخ دارد، چرا که این دو شاخ کمال مورچه هستند و او توهم می‌کند که نبودن آن نقصی است برای کسی که متصف به آن نیست و آن شاخها را ندارد، این همان حال عاقلین است در آن چه که خدا را به آن وصف می‌کنند.

چون این دو شاخ برای مورچه بسیار مهم است و آن قدرت و اهمیت و توانمندی‌های او به این دو شاخ بزرگ است تصور می‌کند خدا هم دو شاخ بزرگتر از خودش دارد. این اشتباه است و تشبیه خدا به مخلوقات است. مثلاً زور بازوی ما اینقدر است و زور بازوی خداوند بیشتر است. درحالی که اینطور نیست. قدرت و ذات او قابل قیاس با ما نیست، از نوع و سنخ دیگر است، از علم و ادراکی که ما داریم متفاوت است. این طور نیست که بگوییم ما چند مورد را بلد هستیم و خدا چند مورد بیشتر را بلد است.

برای کسب اطلاعات بیشتر به درس ” توحید در قرآن” از سلسله دروس دوره “عقاید قرآنی” مراجعه کنید.


پی نوشت ها

  1. – سورهٔ انعام، آیهٔ 100.
  2. – محمّد بن یعقوب، الکلینی؛الکافی، ج 1، ص 118.
  3. – همان، ص 139.
  4. – محمدباقر مجلسی؛ بحار الأنوار، ج 66، ص 293.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 نظرات
  1. هاشمی می گوید

    مقاله خوبی بود ولی مطلب کوتاه بود دوست داشتم بیشتر می بود

    1. ایمانور می گوید

      سلام و عرض ادب خدمت شما
      در مباحث توحید مقالات دیگری هم تهیه شده از شما دعوت می‌کنیم به بخش مقالات سامانه ایما مراجعه نمایید.

انس با قرآن