ولایت طاغوت
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
در قرآن کریم طاغوت درست در نقطه مقابل ولایت خداوند قرار دارد. این مقاله که بر محور آیات قرآن کریم بحث میکند، ولایت طاغوت را بررسی کرده و انسانها را از آن برحذر میدارد. آیا میدانید بسیاری از قوانین دنیای غرب طاغوتی است و توجهی به بعد معنوی انسان ندارد؟ برخی ویژگیهای این مقاله که امیدواریم با مطالعه آن برای شما روشن شود به شرح زیر است:
• بیان معنای لغوی طاغوت
• بررسی معنای طاغوت از دیدگاه قرآن کریم
• ولایت طاغوت چیست؟
• مظاهر طاغوت چه مواردی است؟
• توصیه قرآن در مواجهه با طاغوت
• انبیاء و مسأله طاغوت
ابتدا چکیده مطالب را مشاهده فرمایید.
چکیده
معنای لغوی:
طاغوت یعنی سرکش، کسی که از مرز و حد خود تجاوز کند. در اقرب الموارد که یک مجموعه لغوی است میگوید:
﴿الطَّاغوت کُلِّ مُعتدٍ وَ الکَاهِن وَ الشَّیطانِ وَ الأَصنَام وَ کُلُّ رَأسٍ ضلال وَ کُلُّ مَعبودٍ مِن دونِ الله﴾
«طاغوت هر تجاوزگری است، و هر کاهنی و شیطانی و همه بتها و هر سردمدار ضلالتی و هر چه غیر خدا پرستیده شود طاغوت است».
پس طاغوت در لغت به معنای طغیانگر، یعنی کسی که از مرز خود تجاوز کرده است، میباشد.
طاغوت در قرآن:
در اصطلاح قرآن و در اصطلاح روایات به هر کس که از مرزهای الهی تجاوز کند و سرکشی کند یا هر چیزی که در آن سرکشی از مرزهای الهی باشد طاغوت گفته میشود.
در سه آیهٔ «آیة الکرسی» دو مرتبه کلمهٔ طاغوت آمده، یک مرتبه در آیهٔ 256 که بحث نبوت است میفرماید:
بىتردید راه هدایت از گمراهى (به واسطه این قرآن) روشن شده است، پس هر كسی به طاغوت كفر ورزد و به خدا ایمان آورد حقاً كه به دستگیرهٔ محكم چنگ زده كه گسستن ندارد.
اول باید به طاغوت کفر ورزید و بعد به خدا ایمان آورد. منتها در آنجا چون بحث دین خدا و قوانین الهی و شریعت الهی است طاغوت روی مفهوم قانون و مفهوم مکتب میآید. ما مکتب حق را به شما ارائه کردیم، هر کس به طاغوت کفر بورزد یعنی مکاتب غیر الهی را انکار کند و بگوید من به آنها کاری ندارم، «وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ»، به مکتب و قانون خدا ایمان بیاورد، یعنی به دین خدا، به دستگیرهٔ محکمی چنگ زده است.
مورد دیگر در آیهٔ بعد که بحث ولایت خدا است، ولایت خدا ولایت حق میشود و ولایت غیر خدا ولایت طاغوت میشود:
خداوند ولیّ و سرپرست كسانى است كه ایمان آوردهاند … و كسانى كه [به ولایت خدا] كفر ورزیدند سرپرست های آنها طغیانگران هستند.
در این آیه طاغوت یعنی ولیّ طاغوتی که به صراحت میفرماید اولیای آنها طاغوت است. پس ما یک قانون طاغوتی و یک ولیّ طاغوتی داریم، هر چیزی که از خدا نباشد و تعارض داشته باشد حکم طاغوت پیدا میکند، ولی اگر در همان راستای احکام و دین خدا باشد اشکالی ندارد.
قوانین طاغوتی
به عنوان مثال ما وقتی که به کشورهای خارج از ایران برویم کشورهایی که قوانین آنها قوانین خدایی نیست و خود آنها این قوانین را تنظیم کردهاند، این قوانین طاغوتی است چرا که انسان در آن جایگاهی نیست که بتواند قوانین جامعی که سعادت دنیا و آخرت را تأمین کند را وضع کند. البته ممکن است قوانین خوبی نیز داشته باشند، لکن در بسیاری از موارد این گونه نیست؛ آنجایی که با قانون خدا هماهنگ نیست قطعاً اشکال دارد، چرا که حق، در قانون خدا بیان شده است و اگر قوانین بشر با قوانین الهی تعارض داشته باشد، قطعاً قانون بشر اشتباه است. گاهی در یک فضای خاصی و تحت تأثیر جو خاصی قانونی را وضع میکنند، بعدها میفهمند اشتباه کردهاند ولی در قانون خدا اشتباه نیست؛ در حالی که نوعاً علم بشر بر اساس تجربه و آزمون و خطا است. چرا آن قوانین طاغوتی است؟ برای اینکه بر مبنای حکم و قانون خدا تنظیم نشده است، قرآن کریم میفرماید:
و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل نموده داورى نكنند آنهایند كه ستمكارند.
باید به آنچه خدا نازل کرده حکم کرد. قانونی که در برابر قانون خدا و مغایر با آن باشد و انسان آن را محور عمل قرار دهد یعنی تبعیت از طاغوت. در آیه۲۵۶ بقره قانون طاغوتی را بیان میکند:
ولايت طاغوت
در ادامه دربارهٔ ولیّ طاغوتی صحبت میکند:
به عبارتی خداوند میفرماید ما اعلام میکنیم که خدا ولیّ مؤمنین است. اگر کسی به این ولایت کفر بورزد و حرف خدا را زیر پا بگذارد، اولیای او طاغوت خواهد بود، «أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ». هر ولایتی که از خدا نشأت نگیرد طاغوت است. زیرا ولایت تنها برای خدا است «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا». و دیگری حق ولایت بر کسی ندارد، حتی انسان مؤمن خود را ولیّ و صاحب اختیار خود نمیداند. ما برای خود حق خودکشی قائل نیستیم چون بنده خدا هستیم، وجود ما، بدن ما، روح ما همه برای او است و ما سر تا پا تحت ولایت او هستیم. ما ولیّ خود نیستیم، ولیّ ما خدا است، بنابراین ما نمیتوانیم برای خود ولیّ تعیین کنیم، بلکه خدا باید تعیین کند. پدر ولیّ فرزند است در محدودهای که خدا گفته چون خدا تعیین کرده، اگر عکس این بخواهد بشود پدری بخواهد فرزند را ولیّ خود قرار بدهد چیزی واقع نمیشود و در این صورت نیز اطاعت پدر بر فرزند واجب است. ولیّ جامعه را خدا باید تعیین کند.
اگر کسی متصدی ولایتی شد که خدا برای او تعیین نکرده این ولیّ طاغوتی میشود. هر ولیّ و امامی که از طرف خدا نباشد طاغوت است. چرا که ولایت فقط از آنِ خدا است. این مطلب به طور مستقل در مقاله «امامت و ولایت الله» توضیح داده میشود.
بنابراین باید خداوند ولیّ مردم را مستقیماً نصب کند مثل رسول خدا (ص)، امیرالمؤمنین و ائمه هدی (ع) یا ولیّ خدا کسی را به مقامی نصب کند مثل ولایتی که امیر المؤمنین (ع) به مالک اشتر داد یا به وُلات خود تفویض میکرد یا فرماندهانی که پیامبراکرم (ص) تعیین میکرد. چون او ولیّ خدا است نصب او هم حکم نصب الهی دارد که قرآن میفرماید:
هر كه از فرستاده خدا اطاعت كند در حقیقت خدا را اطاعت كرده.
اما اگر از این حوزه نباشد طاغوت است، یعنی اگر کسی تصدی امور مؤمنین را بر عهده گیرد، فرمانروایی و زمامداری را به دست بگیرد در حالی که خدا این منصب را به او نداده طاغوت میشود، یعنی از مرز خود تجاوز کرده. یعنی تمام بحث ما تا اینجا مبتنی بر این است که کسی به کسی حق امر و نهی ندارد مگر خدا اجازه بدهد، حتی پیامبراکرم (ص) حق ولایت و تصرف در امور دیگران و حتی در امور خود را ندارد، مگر با نصب و تفویض الهی. اگر کسی متصدی امری شد که از طرف خداوند نبوده است و امر و نهی کرد، در اموال مردم تصرف کرد، جنگ کرد و بعضی کشته شدند، اینها همه دخالت در اموری است که خدا به او اجازه نداده است. خدا یا ولیِّ خدا باید این منصب ها را تعیین کنند. در بحث ولایت فقیه نیز همهٔ سخن این است که ائمهٔ هدی (ع) برای زمان غیبت مسأله ولایت فقیه را مطرح کردند، در غیر این صورت اگر ولایتی به هیچ نوع منتسب به خدا نشود بدون شک طاغوت است.
آیا رأی مردم از طاغوت بودن او را خارج میکند؟ هرگز! جمعیتی بعد از پیامبراکرم (ص) جمع شدند و یک نفر را به عنوان حاکم و ولیّ انتخاب کردند، این حجیت شرعی نمیآورد خدا باید کسی را تعیین کند و مردم با رأی خود باید ولیِّ خدا را تأیید کنند، این مبنای تفکر توحیدی است. ما نباید شیفته و مفتون تفکرات امروز دنیای غرب باشیم و خود و مردم را، صاحب حق تعیین ولیّ بدانیم، این تفکر غیر توحیدی است. اگر کسی خود را ولیِّ خود نمیداند نباید حق تعیین ولیّ را برای خود قائل باشد، تفکر توحیدی همین است.
توصیه قرآن دوری از طاغوت
آیات قرآن در مسئلهٔ طاغوت، به قوانین طاغوتی و نیز به قضات غیر الهی و نیز به والیان غیر الهی اشاره دارد:
آیا به آن کسانی توجه کردید که اهل کتاب هستند، کتاب آسمانی به آنها داده شده ولی به جبت (یعنی بتها و معبودهای باطل) و طاغوت ایمان میآورند؟
اهل کتاب، اهل خدا که نباید به طاغوت ایمان بیاورند. بعد مطلب را ادامه میدهند تا جایی که لعن خدا را برای آنها مطرح میکنند. در ادامهٔ آن قرآن راجع به مسلمانها سخنی دارد، میفرماید:
آیا ننگریستى به كسانى كه مىپندارند كه به آنچه به سوى تو نازل شده و به آنچه پیش از تو (به پیامبران گذشته) نازل شده ایمان آوردهاند، ولى مىخواهند (در موارد نزاعشان) محاكمه به سوى طاغوت (حاكمان طغیانگر كفار) برند در حالى كه مأمورند به آن كفر ورزند؟!
تحاکم یعنی حکمیتِ کار خود را به طاغوت بسپارند، پس مؤمن حق این کار را ندارد. فرمان و حکم قاضی غیر الهی که با قوانین غیر الهی قضاوت میکند آیا برای مؤمن قابل تبعیت است؟ عزیزانی که در خارج کشور زندگی میکنند به این نکته باید توجه کنند، البته ما به هر کشوری رفتیم باید مقررات مدنی و اجتماعی آنها را رعایت کنیم مثل قوانین راهنمایی و رانندگی، اما در امور شخصیه حکم آنها با قوانینی که بعضی وقتها با قوانین الهی مغایر است برای ما حجیتی نخواهد داشت.
در ادامهٔ آیه میفرماید:
و شیطان مىخواهد آنها را به گمراهى دور و درازى گمراه سازد.
جالب است اینها میخواهند سراغ طاغوت بروند و حکمیت را به او بسپارند، شیطان هم آنها را وسوسه میکند که این کار را انجام بدهند. قصد شیطان که آنها را به این کار تشویق میکند این است که آنها را تا جایی که میشود از حق دور کند و به ضلالت بعیدی دچار کند، این نکات ظریف قرآن بسیار قابل توجه است. در ادامه این آیات جنگ در رکاب طاغوت را مطرح میکند، میفرماید:
كسانى كه ایمان آوردهاند در راه خدا مىجنگند، و كسانى كه كفر ورزیدهاند در راه طاغوت [هر طغیانگر نافرمان حق] مىجنگند، پس شما با یاران و دوستان شیطان بجنگید، كه بىتردید مكر و فریب شیطان همواره [در برابر تدبیر الهى] ضعیف است.
حتی اگر این طاغوت به اسم پیامبر (ص) باشد، مثلاً معاویه مدعی بود که جانشین رسول الله (ص) است، لشگر میکشید با امیرالمؤمنین (ع) میجنگید، کسانی که در رکاب معاویه جنگیدند بدون هیچ شک و تردیدی در راه طاغوت جنگیدند. در ادامه میفرماید: «پس شما با یاران و دوستان شیطان بجنگید»، یعنی کسی که در رکاب طاغوت میجنگد از اولیای شیطان میشود و البته کید شیطان ضعیف است.
هدف از بعثت انبیاء
قرآن کریم در دو آیه هدف از بعثت انبیاء و راه خیر و رحمت را کفر به طاغوت مطرح میکند:
و البته ما در میان هر امتى فرستادهاى برانگیختیم كه خدا را عبادت كنید و از طاغوت (شیطانى و انسانى) دورى جویید.
این پیام رسولان الهی است. یعنی رسولان الهی میآیند و قانون خدا را ابلاغ میکنند، بعد از آن کسی حق ندارد از قانون دیگری تبعیت کند، ولیّ الهی خود رسول خدا است و کسی حق ندارد از ولیّ دیگری تبعیت کند، باید خدا را بپرستند پرستش خدا در امامت هم هست در نبوت هم هست. نبوت تجلی ربوبیت خدا است قانون خدا میشود، امامت تجلی ولایت خدا است که امر و نهی امام، امر و نهی خدا تلقی میشود. در آیه دیگری میفرماید:
و كسانى كه از هر طاغوت سركش و معبودى جز او دورى گزیدند كه مبادا او را پرستش كنند، و به سوى خدا بازگشتند، بشارت باد آنها را، پس به بندگانم مژده بده. آنهایى كه سخنان را گوش فرا مىدهند و از بهترین آنها پیروى مىكنند، آنها هستند كه خدا هدایتشان كرده و آنها هستند كه صاحبان خرد نابند.
جلوهٔ اصلی طاغوت یا در قانون طاغوتی است یا در ولایت طاغوت و ولیّ طاغوتی است، آنهایی که اجتناب میکنند زیر بار قانون طاغوتی نمیروند، یعنی قانونی که مغایر با قانون خدا است و از مرزهای خدا تجاوز کردهاند، همچنین تا جایی که بتوانند زیر بار ولیّ طاغوتی نمیروند و خدا را میپرستند و در بندگی طاغوت نمیروند و به سوی خدا انابه و تضرع میکنند، برای آنها بشارت است. آن بندگانی که حرفهای مختلف را میشنوند ولی از هیچکدام، از هیچ قانونی، از هیچ مرامی جز قانون خدا تبعیت نمیکنند، از بهترین آنها که قانون خدا است پیروی میکنند. اینها کسانی هستند که خدا آنها را هدایت کرده و اینها «اولوا الالباب» هستند.
در آیهٔ 257 سورهٔ بقره (آیة الکرسی): محور اول این است که ولایت از آنِ خدا است. محور دوم ولایت خدا برای هدایت و نورانیت است. محور سوم کسانی که ولایت خدا را انکار کنند عنوان «کَفَروا» بر آنها مترتب میشود. محور چهارم کسانی که به ولایت خدا کفر بورزند هر ولیّ دیگری که بر سر آنها قرار بگیرد ولیّ طاغوتی خواهد بود. همین که از طرف خدا نباشد طاغوت میشود. این نکتهٔ چهارم که قرآن در این آیه ولیّ طاغوتی را مطرح میکند. بنابراین باید مراقب باشیم که دلهای ما به ظواهر و به اسمها فریفته نشود و بر مبنای کلام خدا مطلب را پیش ببریم.
پی نوشت ها
- سوره مائده، آيه 45.
- سوره بقره، آيه 256.
- همان، آيه 257.
- سوره نساء، آيه 80.
- سوره نساء، آيه 51.
- همان، آيه 60.
- سوره نساء، آيه 76.
- سوره نحل، آيه 36.
- سوره زمر، آيه 17 و ۱۸ .
مرز طاعت و طاغوت ، اقتدار و استغنا ست. محرومین دیروز با کسب مال و قدرت به طاغیان امروز تبدیل شده اند. ثروت و قدرت انسان را از اعتدال و حق دور میکند. ایه: ان الانسان لیطغی ان راه استغنی
با سلام
بله باید خودمان را به خداوند متعال بسپاریم.