فهرست مطالب این مقاله را ببینید
- 1 معنای هدایت
- 2 راههای هدایت
- 3 حدیث ثقلین و نقش راهبری اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 4 چرا پیامبر خدا (ع) اهل بیت (ع) را همتای قرآن آوردهاند؟
- 5 هدایت در قرآن حکیم
- 6 اهل بیت (ع) و هدایت افراد در خطبه چهارم نهج البلاغه
- 7 وجود اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8 شیوههای کاربردی اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.1 پند و نصیحت اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.2 سیره اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.3 پاسخ به سوالات توسط اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.4 شناخت اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.5 اهل بیت (ع) و هدایت افراد با استفاده از معجزه
- 8.6 انتخاب احسن از هدیه اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.7 رأفت و مهربانی پدرانه اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.8 عدالت و انصاف اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.9 مدارا و تحمل در مواجهه با دشمنان؛ درسی از سیره اهل بیت (ع)
- 8.10 تجلی احترام به دیگران در سیره اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.11 اهل بیت (ع) و هدایت افراد با تکریم به شخصیت ایمانی فرد
- 8.12 توبیخ سازنده اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 8.13 دعای اهل بیت (ع) برای هدایت افراد
- 8.14 تلنگری نجاتبخش از اهل بیت (ع)
- 8.15 رفتارهای جدی و سختگیرانه اهل بیت (ع) و هدایت افراد
- 9 چطور میشود مورد عنایت و هدایت اهل بیت (ع) قرار گرفت؟
اهل بیت (ع) و هدایت افراد، دو رکن اساسی در آموزههای اسلامی هستند که پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند. خاندان پاک پیامبر خدا (ص) نه تنها مظهر فضائل اخلاقی و انسانی هستند، بلکه به عنوان چراغهای هدایت، نقش بیبدیلی در راهنمایی و سعادت بشریت ایفا میکنند. عنایت و توجه اهل بیت (ع) به پیروان و محبان و حتی دشمنان خود، همواره منشأ خیر و برکت بوده و در مسیر هدایت و کمال، یاریگر انسانها است.
به دلیل اهمیت موضوع، در این مقاله، به بررسی چگونگی این عنایت و هدایت، شیوههای کاربردی اهل بیت (ع) و هدایت افراد و ابعاد مختلف آن و تأثیر آن بر زندگی افراد جامعه اسلامی میپردازیم.
معنای هدایت
کلمهی هدایت از ریشه هدی آمده است. هدایت در فرهنگ عرب، به معناى «ارشاد و راه نمودن» است و به کسى که پیشاپیش مردم حرکت مىکند و آنان را راهنمایی مىنماید، «هادى» گفته مىشود[1].
انواع هدایت
هدایت در مورد انسان ها به دو مفهوم به کار رفته است؛ هدایت عامه که شامل همه انسانها میشوند، چه مؤمن باشد یا کافر و آن نشان دادن راه خیر و سعادت در پیمودن مسیر زندگی انسان است، ولی هدایت خاصه مختص به مؤمنان میباشد و آن تأمین کننده راه کمال و سعادت اخروی است[2].
۱. هدایت تکوینی
این نوع هدایت به معنای هدایت عام و فراگیر الهی برای همه موجودات است که شامل هدایت جمادات، گیاهان و حیوانات نیز میشود. این هدایت شامل هدایت فطری و عقلی برای انسان نیز میشود. هدایت فطری به معنای آگاهی انسان از خیر و شر، حق و باطل است که خداوند در نهاد او قرار داده است. هدایت عقلی نیز به معنای بهرهگیری از قدرت اندیشه برای رسیدن به کمالات انسانی است.
۲. هدایت تشریعی
این نوع هدایت به وسیله پیامبران و کتب آسمانی و شرایع الهی برای هدایت انسانها به سوی صراط مستقیم است. این هدایت شامل فرستادن پیامبران، نازل کردن کتابهای آسمانی و بیان احکام و دستورات الهی است. اهل بیت (ع) و هدایت افراد نیز از دیگر موارد هدایت تشریعی میباشد.
راههای هدایت
قرآن کریم، کلام الهی، منشور هدایت و راهنمای سعادت بشر است. پیامبر اکرم (ص)، اسوه حسنه و الگوی کامل، با گفتار و رفتار خود، آموزههای قرآن را تبیین و تفسیر نمودند. پس از ایشان، اهل بیت (ع) و هدایت افراد، تبیین و تفسیر قرآن و سنت نبوی از وظایف مهم آنها به شمار میرفت. اهل بیت (ع)، با علم لدنی و عصمت الهی، بهترین راهنمایان برای درک صحیح دین و عمل به آن هستند.
اهل بیت (ع) به عنوان چراغهای هدایت، در هر زمان و مکانی، نور خود را بر دلهای مؤمنان میتابانند و آنان را از گمراهی و ضلالت نجات میدهند. تمسک به اهل بیت (ع) و پیروی از سیره ایشان، یکی از مهمترین راههای رسیدن به سعادت و کمال است. بنابراین، برای رسیدن به سعادت، لازم است که به هر سه منبع هدایت؛ یعنی قرآن، پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصمومین (ع) باید تمسک جست و از آموزههای آنان در زندگی خود بهرهمند شد.

حدیث ثقلین و نقش راهبری اهل بیت (ع) و هدایت افراد
حدیث ثقلین از احادیث مهم و معتبر در متون اسلامی است که به روشنی به نقش اهل بیت (علیهم السلام) در هدایت و راهبری جامعه اسلامی اشاره میکند. این حدیث به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مناسبتها و مکانهای مختلف، به خصوص در حجة الوداع، عنوان شده است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم گاهی با این عبارت و گاهی با عباراتی نزدیک به این، بارها فرمودند:
﴿إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي ما إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بهما لَنْ تَضلُّوا أبَداً و إنّهما لَنْ يَفْتَرِقا حَتى يَرِدا عَلَيَّ الحَوْضَ[3]﴾
همانا من دو چیز گرانبها را در میان شما باقی میگذارم، کتاب خدا و اهل بیتم را، تا زمانی که به این دو چیز گرانبها تمسک کنید گمراه نخواهید شد، این دو از یکدیگر جدا نخواهند شد تا اینکه روز قیامت در کنار حوض کوثر نزد من برگردند.
هدایت امّت پس از رسول الله (ص) با استناد به این حدیث پرفضیلت به عهده قرآن و عترت است و این دو از هم جدا نمیشوند. از آنجایی که قرآن پر از ابهام و پیچیدگی است و قطعاً نیاز به مفسر دارد تا از معانی بلند آن پردهبرداری و رازگشایی شود.
علاوه بر آن، آیات قرآن لایههای معنایی و بطون فراوانی دارد و هر چه فرد در معانی آیات پیش رود به عمق و گستردگی بیشتری خواهد رسید. از این رو جامعه اسلامی نیازمند مفسرانی هست تا با اشراف کامل بر آیات قرآن بدون قصد و نظر شخصی به شرح آیات کتاب خدا بپردازند و چه کسانی برتر از اهل بیت (ع) که از ویژگی عصمت برخودار بوده و میتوانند راهنماییهای لازم برای درک درست و عملی کردن آموزههای قرآن را ارائه دهند.
چرا پیامبر خدا (ع) اهل بیت (ع) را همتای قرآن آوردهاند؟
پیامبر اکرم (ص) اهل بیت (ع) را همتای قرآن قرار دادند تا نشان دهند که تفسیر و درک صحیح قرآن کریم بدون راهنمایی و هدایت اهل بیت (ع) امکانپذیر نیست. اهل بیت (ع) و هدایت افراد به دلیل علم الهی و عصمتی که دارند تحقق مییابد. آنها مبیّن واقعی آیات قرآن و آموزههای دین هستند. این همسانی تضمینکننده است که امت در مسیر هدایت الهی باقی بماند و از گمراهی در امان باشد.
هدایت در قرآن حکیم
آیات زیادی در قرآن کریم به موضوع هدایت پرداخته است. اولین آیهای که در قرآن مکتوب به اصل هدایت اشاره اجمالی کرده است آیه شش سوره حمد است «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»؛ تو ما را به راه راست هدایت فرما. سپس در سوره های دیگر قرآن انواع و ابعاد و نشانههای هدایت تبیین و تشریح شده است. هدایت به صراط مستقیم شامل حال کسانی میشود که طالب و جستجوگر حقیقتانـد و قلب خود را برای شنیدن و دیدن حقیقت متعالی و نور زیبای الهی گشودهاند.
در قرآن کریم، صراط مستقیم به بندگی خدا معنا شده است. از جمله این آیات: «وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[4]»؛ مرا بپرستید که صراط مستقیم همان است. اهل بیت (ع) و هدایت افراد به صراط مستقیم، نعمتی است الهی که خداوند به واسطه آن، راه سعادت و رستگاری را برای بندگان خود آشکار ساخته است. امام سجاد (ع) میفرماید: «ما ابواب الهی و صراط مستقیم هستیم[5]».
خداوند متعال چه کسانی را هدایت میکند؟
خداوند کریم در سوره حمد به بندگان خود فرموده: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[6]»؛ تو ما را به راه راست هدایت فرما، را بگویید. این امر خود یک نشانه و راهنمایی است؛ چراکه خداوند میفرماید برای اینکه هدایت بشوید باید «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» را تکرار کنید. بدین معنا که خدا راه هدایت را به ما نشان داده و میفرماید تقاضای خود را اظهار کنید، بنابراین خدا کسانی را هدایت میکند که درخواست هدایت خود را بیان کنند.
آیات هدایت نشان میدهند که خداوند، هم راه هدایت را به انسانها نشان داده و هم زمینه آن را فراهم کرده است. انسانها با اظهار تقاضای هدایت و تمسک به راههای هدایت، میتوانند از آن بهرهمند شوند. اهل بیت (ع) و هدایت افراد نیز در این مسیر، حقیقت صراط مستقیم هستند؛ زیرا آنان با تبیین و تفسیر قرآن و سنت، راه رسیدن به هدایت الهی را برای انسانها هموارتر میسازند.
آنها هیچ فرصتی را برای هدایت مردم از دست ندادند و با وجود آزارها و کنترل مداوم دستگاه حکومت، مسئولیت امامت و هدایت جامعه را به بهترین نحو ممکن انجام دادند؛ به همین دلیل در زیارت جامعه به آنها خطاب میکنیم: «أَنْتُمُ الصِّراطُ الْأَقْوَمُ»؛ شما اهل بیت راه راستتر و استوارتر هستید.
اهل بیت (ع) و هدایت افراد در خطبه چهارم نهج البلاغه
امیرالمؤمنین علی (ع) در خطبه چهارم نهج البلاغه میفرمایند: «شما مردم به وسيله ما، از تاريكىهاى جهالت نجات يافته و هدايت شديد، و به كمك ما، به اوج ترقّى رسيديد. صبح سعادت شما با نور ما درخشيد. كر است گوشى كه بانگ بلند پندها را نشنود، و آن كس را كه فرياد بلند، كر كند، آواى نرم حقيقت چگونه در او أثر خواهد كرد. قلبى كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد.
من براى وا داشتن شما به راه هاى حق، كه در ميان جادّههاى گمراه كننده بود، به پاخاستم در حالى كه سرگردان بوديد و راهنمايى نداشتيد. تشنه كام هر چه زمين را مىكنديد، قطره آبى نمىيافتيد. امروز زبان بسته را به سخن مىآورم. دور باد رأى كسى كه با من مخالفت كند از روزى كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و ترديد نكردم.
كناره گيرى من چونان حضرت موسى عليهالسّلام برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براى اين بود كه مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاكم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهى حق و باطل قرار داريم، آن كس كه به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمىماند».

وجود اهل بیت (ع) و هدایت افراد
اهل بیت (ع) همه از هادیان بشرند؛ اما در بین آنها امام حسین (ع) به عنوان یکی از برجستهترین هدایتگران بزرگ تاریخ شناخته میشود که با سرعت بیشتری انسانها را به ساحل امنیت و آرامش میرساند. از این رو در روایات نیز به ایشان لقب «مصباح الهدی» اطلاق شده است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود: «اسمُهُ مَکتُوبٌ عَن یَمِینِ الْعَرْش: إنَّ الحُسَینَ مِصبَاحُ الهُدَى وَ سَفِینَهُ النّجَاه[7]»؛ در سمت راست عرش اینگونه نوشته شده است: همانا حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است.
کاربرد این تعبیر، توسط رسول خدا (ص) بسیار دقیق و مهم است؛ چراکه هدایت به دو شیوه انجام می شود، یکی نشان دادن راه و دیگری رساندن به مقصد؛ و ایشان برای امام حسین (ع) هر دو را به کار برده است؛ هم بُعد راهنمایی و هم بُعد همراهی و رساندن به مقصد.
یکی از ارزندهترین فرازهای زیارت اربعین که به تعلیم امام صادق (ع) در این روز خوانده میشود، نیز ثمره خون امام حسین (ع) را این گونه بیان فرموده است: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ وَ الْعَمَى وَ الشَّکِّ وَ الإِرْتِیَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى مِنَ الرَّدَى[8]»؛ (خداوندا) او خون خود را در راه تو داد تا بندگانت را از گمراهی و جهالت و شک و تردید نجات دهد و از هلاکت به باب هدایت رهنمون گرداند.
شیوههای کاربردی اهل بیت (ع) و هدایت افراد
ائمه هدی (ع) روشها و شیوههای متعددی برای هدایت افراد بکار میبستند که بسیار مؤثر واقع میشد و زمینه هدایت آنها فراهم میگردید. برخی از این شیوههای تربیتی و دینی عبارتند از:
پند و نصیحت اهل بیت (ع) و هدایت افراد
نصیحت کردن از جمله کارهایی است که نیاز به مهارت و توانایی دارد تا در مخاطب اثرگذار باشد. گاهی میبینیم که فردی قصد نصیحت و هدایت دیگری را دارد اما نه تنها موفق نمیشود او را به مسیر درست هدایت کند، بلکه بر سرکشی و لجبازی او میافزاید. در این مورد باید دقت شود که نصیحت کردن با زور و اجبار تفاوت دارد و اجبار، مسیر اهلبیت (ع) و هدایت افراد نبوده است.
سیره اهل بیت (ع) و هدایت افراد
علی بن حمزه میگوید: ابوالحسن (ع) را دیدم که به سختی مشغول کشاورزی است؛ به گونهای که عرق از سر و رویش جاری است. از ایشان پرسیدم کارگران شما کجایند که شما اینگونه خود را به زحمت انداختهاید؟ در پاسخ فرمود: «آن کس که از من و پدرم برتر بود، با بیل زدن در زمین خود روزگار میگذراند». دوباره عرض کردم منظورتان کیست؟ فرمود: «رسول خدا، امیرمؤمنان و همه پدران و خاندانم خودشان کار میکردند. کشاورزی از جمله کارهای پیامبران، فرستادگان، جانشینان آنان و شایستگان درگاه الهی است».
پاسخ به سوالات توسط اهل بیت (ع) و هدایت افراد
اهل بیت (ع) در مواجهه با افراد پرسشگر، سوالات آنها را با روی گشاده و مهربانی پاسخ میدادند. برای نمونه به برخورد امام حسين (ع) اشاره میکنیم. امام فرمود:« اى مردم! همانا خداى بزرگ بندگان را نيافريده مگر براى آنكه او را بشناسند، وقتى او را شناختند او را پرستش خواهند كرد، هنگامى كه او را پرستش كردند از بندگى غير او بى نياز مىشوند». مردى گفت: «اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد، شناخت خدا چيست؟ فرمود: «عبارتست از شناخت مردم هر زمان نسبت به امامشان، آن امامى كه اطاعت او بر آنها واجب است[9]».
شناخت اهل بیت (ع) و هدایت افراد
برای بهرهمندی بیشتر از هدایتهای معنوی اهل بیت (ع) در قدم اول باید آنان را خوب شناخت و به آنچه گفتهاند عمل کرد. به عنوان مثال اگر امام حسن مجتبی (ع) را تنها در مظلومیت و مسموم شدن به دست همسرش شناخت یا امام کاظم (ع) را فقط در رنج و مصائب زندان و عبادتهای ایشان در زندان خلاصه کرد، و در ارتقاء سطح آگاهیهای خود، به ابعاد دیگر زندگی آن بزرگان پرداخته نشود، نمیتوان به تمام و کمال از آن حضرات (ع) بهره جست.
هنگامی که شناخت مؤمن نسبت به اهل بیت (ع) بالا رفت و شعلههای عشق در وجود او شعلهور گردید، اهل بیت (ع) و هدایت افراد صورت میپذیرد و باید در مقام عمل پله پله از هدایتهای معنوی آن بزرگان (ع) استفاده کرد.
خداوند متعال در کتاب خود انسانها را به چنین ارتباطی دعوت کرده و درباره اهل بیت (ع) و هدایت افراد راه را نشان داده و فرموده است: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»؛ من برای انجام امر رسالت، از شما مزدی نمیخواهم، مگر دوستی و محبت درباره نزدیکانم.
علاوه بر آن در زیارت امین الله میخوانیم: «مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِیَائِکَ مَحْبُوبَهً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ»؛ خداوندا! دل و جان مرا شیفته اولیای برگزیدهات قرار ده و مرا در زمین و آسمان محبوب گردان».
اهل بیت (ع) و هدایت افراد با استفاده از معجزه
یکی از راههای هدایت و بازگشت منحرفان به مسیر ولایت، معجزات اهل بیت (ع) است که پس از دیدن معجزه به یقین رسیده و به راه مستقیم هدایت میشوند. برای نمونه به داستانی از سیره امام رضا (ع) در خصوص این موضوع میپردازیم.
پس از شهادت امام کاظم (ع)، گروهی به نام واقفیه امامت امام رضا (ع) را نپذیرفتند و معتقد بودند امام کاظم (ع) همان مهدی موعود است. این تفکر انحرافی نزدیک بود به فتنهای بزرگ تبدیل شود. امام رضا (ع) با روشنگری و گاهی با نشان دادن معجزه، به هدایت افراد گرفتار در این تفکر میپرداختند.
در این میان، «حسن بن علی وشاء» که خود واقفی مذهب بود، برای فروش پارچه به مرو سفر میکند. غلام امام رضا (ع) از او میخواهد یک برد یمنی را برای کفن کردن غلام فوت شدهشان بدهد. وشاء ابتدا انکار میکند، اما غلام با نشان دادن محل دقیق برد در میان بارها، او را شگفتزده میکند. سپس غلام جزئیات دیگری از این برد را فاش میکند: اینکه دختر وشاء آن را به او داده تا بفروشد و با پولش فیروزه و نگین سیاه بخرد.
وشاء که از این آگاهی امام (ع) به امور پنهان متحیر شده بود، سوالاتی را مینویسد تا از ایشان بپرسد. قبل از اینکه فرصت پرسیدن سوالات را پیدا کند، غلام امام (ع) پاسخ سوالات را به او میدهد. وشاء با دیدن این معجزه، به امامت امام رضا (ع) ایمان میآورد و از عقیده واقفیه دست میکشد[10].
انتخاب احسن از هدیه اهل بیت (ع) و هدایت افراد
مردی برای امام حسن (ع) هدیه آورده بود، امام به او فرمودند: در مقابل هدایهات کدامیک از این دو را میخواهی، بیست برابر هدیهات (بیست هزار درهم) بدهم یا بابی از علم را برایت بگشایم، که به وسیله آن بر فلان مرد که ناصبی و دشمن خاندان ما است غلبه پیدا کنی و شیعیان ضعیف الاعتقاد قریه خود را از گفتار او نجات دهی، اگر آنچه بهتر است انتخاب کنی من هم بین دو جایزه را جمع میکنم (یعنی بیست هزار درهم و باب علم).
در صورتی که در انتخاب اشتباه کنی به تو اجازه میدهم که یکی را برای خود بگیری! عرض کرد: ثواب من در این که ناصبی را مغلوب کنم و شیعیان ضعیف را هدایت و از حرفهای او نجات بدهم آیا مساوی است با همان بیست هزار درهم؟
فرمود: آن ثواب بیست هزار برابر بهتر از تمام دنیاست. عرض کرد: در این صورت چرا انتخاب کنم آن قسمتی از که ارزشش کمتر است، همان باب علم را اختیار مینمایم.
امام فرمود: نیکو انتخاب کردی؛ باب علمی که وعده داده بود تعلیمش نمود و بیست هزار درهم را نیز اضافه به او پرداخت، و او از خدمت امام مرخص شد.
در قریه با آن مرد ناصبی بحث کرد و او را مجاب و مغلوب نمود. این خبر به امام رسید، و روزی اتفاقاً شرفیاب خدمت امام شد، امام به او فرمود: هیچکس مانند تو سود نبرد، هیچکس از دوستان سرمایهای مثل تو بدست نیاورد؛ زیرا درجه اول دوستی خدا، دوم دوستی پیامبر و علی (ع)، سوم دوستی عترت و ائمه(ع)، چهارم دوستی ملائکه، پنجم دوستی برادران مؤمنت را بدست آوردی، و به عدد هر مومن و کافر پاداشی هزار برابر بهتر از دنیا نصیبت شد، بر تو گوارا باشد[11].

رأفت و مهربانی پدرانه اهل بیت (ع) و هدایت افراد
رأفت و مهربانی پدرانه پیامبر خدا و اهل بیت (ع) نسبت به افراد، تجلیگاه رحمت واسعه الهی در وجود این بزرگواران است. این مهربانی، نه صرفاً یک احساس عاطفی، بلکه یک رویکرد تربیتی و هدایتی است که از سرچشمه علم و حکمت الهی نشأت میگیرد.
رسول خدا و اهل بیت (ع) با قلبی سرشار از محبت و دلسوزی، همچون پدری مهربان، به نیازهای روحی و معنوی افراد توجه میکنند، خطاهایشان را با صبر و گذشت میپوشانند و با ارائه راهنماییهای دلسوزانه، آنان را در مسیر رشد و کمال یاری میرسانند.
این رأفت پدرانه، نه تنها شامل حال پیروان و محبان ایشان میشد، بلکه حتی دشمنان و مخالفان را نیز در بر میگرفت، به امید آنکه با این محبت و مدارا، دلهای آنان را نرم کرده و به سوی حق هدایت کنند. این موضوع، بیانگر عمق ارتباط معنوی و عاطفی اهل بیت (ع) با تمام انسانها و تعهد ایشان به هدایت و سعادت بشریت است.
یکی از نمونههای برجسته در این زمینه، رفتار امام حسن مجتبی (ع) با یکی از دشمنانشان است. مردی از اهالی شام که تحت تأثیر تبلیغات منفی علیه اهل بیت (ع) قرار گرفته بود، به امام حسن (ع) اهانت کرد. امام با لبخندی آرام و رفتاری محبتآمیز پاسخ دادند و او را دعوت به منزل خویش کردند، از او پذیرایی کردند و با او به نیکی سخن گفتند. این رفتار چنان تأثیری بر مرد شامی گذاشت که از آن پس به امام ارادت یافت و پیرو ایشان شد[12].
این برخورد کریمانه امام حسن مجتبی (ع) نه تنها یک نمونه از عفو و گذشت، بلکه نشانهای از روش حکیمانه اهل بیت (ع) و هدایت افراد به سوی حق و حقیقت بود.
عدالت و انصاف اهل بیت (ع) و هدایت افراد
از دیگر ویژگیهای بارز اهل بیت (ع)، رعایت عدالت و انصاف در تمام جوانب زندگیشان است. آنان در قضاوتها و تعاملات اجتماعی، همواره جانب حق و انصاف را نگه داشته و هرگز در اجرای عدالت، از جایگاه و موقعیت خود سوء استفاده نکردند.
یکی از برجستهترین نمونههای این ویژگی را میتوان در زندگی امیرالمؤمنین علی (ع) مشاهده کرد. در زمان خلافتشان، ایشان به عنوان قاضی نیز عمل میکردند و در یکی از موارد با شخصی یهودی در اختلافی بودند. حضرت علی (ع) به دلیل شهادت یک نفر، نتوانستند حق خود را ثابت کنند و قضاوت به نفع فرد یهودی صادر شد. پس از پایان دادگاه، مرد یهودی که از این انصاف و عدالت امام علی (ع) شگفت زده شده بود، اسلام آورد و به یکی از پیروان امام تبدیل شد[13].
مدارا و تحمل در مواجهه با دشمنان؛ درسی از سیره اهل بیت (ع)
اهل بیت (ع) با دشمنان و مخالفان خود نیز با مدارا و صبوری رفتار میکردند. آنان به جای تندی و خشونت، با رفتار و گفتار نیکو، دلهای مخالفان را به سوی خود جذب مینمودند.
روزی شخصی از اهالی مدینه با لحن توهینآمیزی به امام زین العابدین (ع) جسارت کرد. امام با آرامش به سخنان وی گوش دادند و سپس با ملایمت پاسخ دادند. پس از آن، امام به او فرمودند که اگر مشکلی یا نیازی دارد، میتواند به ایشان مراجعه کند. رفتار کریمانه امام سجاد (ع)، سبب شد آن مرد خجالتزده و شرمنده شود و در نهایت پوزش خواست و از پیروان اهل بیت (ع) شد[14].
در بسیاری از موارد، پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) با مردم با مدارا و ملایمت رفتار میکردند تا زمینه هدایت آنها را فراهم کنند، چنان که افراد نادان که با این بزرگواران برخوردهای خشن و دور از نزاکت میکردند و از جانب آنها نیز توقع مقابله به مثل داشتند، وقتی با خُلق کریمانه اهل بیت (ع) مواجه میشدند، انقلابی در درونشان ایجاد میشد و به حقانیت ایشان پی میبردند.
تجلی احترام به دیگران در سیره اهل بیت (ع) و هدایت افراد
امامان معصوم (ع) هنگام جدایی در سفر نیز به همسفر خود احترام میگذاشتند، هر چند آشنا و همکیش نبود. حضرت امیرالمؤمنین (ع) در یکی از سفرها به سوی شهر کوفه میرفت که در راه با مردی مسیحی همسفر شد و مقداری از راه را با هم رفتند.
راه مشترک را با دوستی و شادابی طی کرده تا سر دو راهی رسیدند.
مرد مسیحی باشگفتی دید که حضرت امیرالمؤمنین (ع) که مقصدش کوفه بود به دنبال او میآید پرسید: «مگر به کوفه نمیروی؟»
امام علی (ع) پاسخ داد: «چرا، میروم».
مسیحی گفت: «پس چرا بدنبال من روانی؟ راه کوفه آن طرف است».
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «میدانم، امّا پیامبر ما فرمود: با شخصی که همسفر شدید به هنگام جدائی، رفیق خود را مقداری بدرقه کنید».
مرد مسیحی بامشاهده این اخلاق کریمانه و شنیدن دستورالعمل اخلاقی رسول خدا (ص) نسبت به همسفر خود در فکر فرو رفت و گفت: «من هم به دین شما، و پیامبر شما ایمان میآورم، و از هم جدا شدند».
امّا شگفتی مرد مسیحی آنگاه به اوج خود رسید که وقتی وارد کوفه شد تازه همسفر خود را شناخت که آن بزرگ بزرگان، حضرت امیرالمؤمنین (ع) است، جذب محفل امام شده و از یاران امام علی (ع) قرار گرفت.
اهل بیت (ع) و هدایت افراد با تکریم به شخصیت ایمانی فرد
احترام به شخصیّت ایمانی و انسانی فرد برای این است که وی از عمل بد خود دست بردارد. احمد بن اسحاق یکی از شیعیان امام حسن عسکری (ع) به دیدار ایشان در سامرا رفت. حضرت به او اجازه ورود ندادند. علّت را که جویا شد، فهمید که در حقّ یکی از مؤمنان چون شرابخوار بود، رفتار بدی داشته است. حضرت به احمد بن اسحاق فرمود: «با آن فرد خوشرفتاری میکردی! شاید که از عمل زشت خود برگردد».
وقتی احمد بن اسحاق به زادگاه خود برگشت، آن فرد را تکریم کرد و وقتی علّت را پرسید، گفت: امام حسن عسکری (ع) چنین فرمودند. آن فرد هم خجالت کشید و از شرابخواری دست برداشت و از صالحان شد[15].
توبیخ سازنده اهل بیت (ع) و هدایت افراد
یکی از شیوههایی که توسط اهل بیت (ع) و هدایت افراد انجام میشد توبیخ و آگاه کردن افراد از اشتباهی بود که مرتکب شدهاند. ابوهارون میگوید در مجلس امام صادق (ع) حاضر بودم. حضرت به حاضرین فرمود: «چرا شما ما را سبک میشمارید؟»
مردی خراسانی ایستاد و گفت: «پناه به خدا از این که ما شما، یا چیزی مربوط به شما را سبک بشماریم».
امام صادق (ع) فرمود: «بلی خود شما یکی از سبک شمارندگان مایی».
مرد خراسانی گفت: «پناه به خدا که من شما را سبک بشمارم!»
امام فرمود: «وای بر تو آیا وقتی که نزدیک جحفه بودی فلان شخص از تو خواهش نکرد که او را به مقدار یک میل راه سوار کنی؟ و گفت: به خدا قسم از پیاده روی، خسته و عاجز شدهام. تو حتّی سرت را بلند نکردی و اعتنایی به او ننمودی! و او را سبک شمردی. کسی که مؤمنی را سبک بشمارد، ما را سبک شمرده و حرمت خداوند را ضایع نموده است[16]».
دعای اهل بیت (ع) برای هدایت افراد
اهل بیت (ع) به عنوان واسطههای فیض الهی و مقام و منزلتی که نزد خداوند دارند، نقش مؤثری در هدایت افراد جامعه دارند. این بزرگواران میتوانند برای هدایت و بخشش پیروان و دوستداران خود دعا کنند.
یکی از بستگان امام صادق (ع) از آن حضرت بدگویی کرده بود. وقتی به امام صادق (ع) خبر رسید، بدون آن که عکس العمل شدیدی از خود نشان دهد با کمال آرامش برخاست و وضو گرفت و مشغول نماز شد. یکی از حاضران بنام حمّاد لحّام میگوید: من گمان کردم، که حضرت میخواهد آن شخص را نفرین کند؛ ولی بر خلاف تصوّر دیدم آن بزرگوار بعد از نماز چنین دعا کرد؛ «خدایا! من حقّم را به او بخشیدم. تو از من بزرگوارتر و سخیتری، او را به من ببخش و کیفر نکن». و پیوسته او را دعا می کرد[17].
تلنگری نجاتبخش از اهل بیت (ع)
امام کاظم (ع) به یکی از اصحاب خود به نام سلیمان بن جعفر فرمودند: «چرا تو را با عبدالرحمن بن یعقوب میبینم؟ با او معاشرت نکن، چون او فرد فاسقی است». او گفت: سلیمان دایی من است. امام فرمودند: «هر که میخواهد باشد، از او دوری کن؛ زیرا عقیده او درباره خدا فاسد است. یا با او بنشین و ما را ترک کن و یا با ما بنشین و او را ترک کن».
سلیمان گفت: او هر چه میخواهد بگوید گناهش به گردن خودش است و من عقیده او را قبول ندارم. حضرت فرمودند: «آیا نمیترسی بلایی نازل شود بر او و شما را هم بگیرد؟ آیا نمیدانی کسی که خود از اصحاب موسی و پدرش از حامیان فرعون بود، هنگامی که لشکر فرعون موسی را در دریا تعقیب میکرد، وی از رفتن به همراه موسی سر باز زد تا پدرش را موعظه کند و هر دو غرق شدند؛ زیرا وقتی که بلا نازل شود تر و خشک را با هم میسوزاند و همه از بین میروند[18]».
رفتارهای جدی و سختگیرانه اهل بیت (ع) و هدایت افراد
رفتارهای جدی و به ظاهر سختگیرانه اهل بیت (ع) در مواجهه با مسائل مختلف، همواره ریشه در خیرخواهی و هدایت افراد داشته است. این رفتارها، اگرچه ممکن است در نگاه اول ناخوشایند به نظر برسند، اما در واقع، تلاشی برای حفظ ارزشهای الهی و جلوگیری از انحراف و گمراهی بودهاند.
به عنوان نمونه، برخورد قاطع امیرالمومنین علی (ع) با برادرشان عقیل در مورد بیتالمال، نمونهای بارز از این نوع رفتار است. حضرت علی (ع) با وجود علاقه و محبت فراوان به برادر خود، هرگز حاضر نشدند از بیتالمال به ناحق به او ببخشند؛ زیرا این کار را خیانت به امانت الهی و ظلم به سایر مسلمانان میدانستند.
این رفتار سختگیرانه، نه تنها نشاندهنده عدالت و تقوای بینظیر امام علی (ع) بود، بلکه درسی بزرگ برای همه مسلمانان بود تا بدانند که در برابر قانون الهی، هیچکس بر دیگری برتری ندارد و همه باید در برابر آن سر تسلیم فرود آورند.
این قاطعیت و جدیت، در نهایت، به هدایت و سعادت عقیل و سایر افراد جامعه منجر میشد و برای آنها خیر و برکت داشت؛ زیرا آنان را از ارتکاب به گناه و انحراف باز میداشت و به سوی راه راست هدایت میکرد.
چطور میشود مورد عنایت و هدایت اهل بیت (ع) قرار گرفت؟
شیعیان برای جلب عنایت و هدایت اهل بیت (ع)، لازم است که از دستورات و آموزههای آنها پیروی کنند و سیره زندگیشان را الگوی خود قرار دهند. این پیروی شامل عمل به قرآن و سنت پیامبر خدا (ص) و همچنین پیروی از دستورات امامان معصوم (ع) میشود.
بنابراین برای قرار گرفتن در مسیر عنایت و هدایت ائمه اطهار (ع) باید تلاش کرد و سیره و روش زندگی آنها را در زندگی خود پیاده نمود. این امر با شناخت دقیق آموزههای آنان از طریق مطالعه، شرکت در مجالس مذهبی، توسل به اهل بیت (ع)، زیارت قبور مطهرشان، انجام واجبات و اعمال نیک و دوری از گناهان میسر میشود؛ چراکه اهل بیت (ع) و هدایت افراد، کلید گشایش درهای رحمت الهی است.
در نهایت، باید همواره در تلاش بود تا با اخلاص و نیت پاک، در مسیر رضایت خداوند قدم برداشت و از اهل بیت (ع) مدد جست تا در این راه ثابت قدم ماند.
آثار عنایت اهل بیت (ع) و هدایت افراد
عنایت اهل بیت (علیهم السلام) در مسیر هدایت افراد، اعم از شیعیان و پیروان و حتی دشمنان آنان، آثار و برکات فراوانی به همراه دارد. بسیاری از مؤمنان که به این مهم رسیدهاند برای جلب عنایت اهل بیت (ع) و رسیدن به هدایت در صراط مستقیم، به آنها توسل جسته و از ایشان طلب یاری میکنند. از جمله این برکات عبارتند از:
. قرار گرفتن در صراط مستقیم؛
. افزایش ایمان و تقوا؛
. نورانیت قلب و روح؛
. آرامش و آسایش در زندگی؛
. تقویت امید و باور تغییر پذیری؛
. تکیهگاهی امن در مشکلات و سختیها؛
. دریافت راهنمایی در تصمیمگیریهای مهم زندگی؛
. دفع بلا و شرور از زندگی؛
. سعادت دنیا و آخرت؛
. شفاعت در روز قیامت.
سخن آخر
در مجموع، عنایت و توجه اهل بیت (ع) و نقش آن در هدایت افراد، موضوعی است که در آموزههای اسلامی به ویژه در مذهب شیعه جایگاه ویژهای دارد. این عنایت که رأفتی پدرانه است با شیوههای مختلف صورت میپذیرد و به معنای توجه و محبت خاص ایشان به شیعیان و پیروانشان و حتی دشمنانی است که ظرفیت تغییر و پذیرش را دارند.
از این رو، روشهای کاربردی از جمله رفتارهای محبتآمیز و حتی سختگیرانه، عدالت محور و رفتارهای نیکوی اهل بیت (ع) و هدایت افراد به سوی ارزشهای انسانی و دینی و رسیدن به کمال و تعالی تأثیر بسزایی دارد و میتواند الگویی برای همگان برای هدایت دیگران و جلب آنها به دین مبین اسلام و صراط مستقیم باشد.
«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ[19]»؛
[و می گویند:] پروردگارا! دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن، و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش؛ زیرا تو بسیار بخشندهای.
[1] . طبرسی، مجمع البیان، ذیل«اهدنا».
[2] . محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج۱، ص۲۶.
[3] . محمّد بن حسن، صفّار؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد (ص). ج 1، ص 413.
[4] . سوره یس، آیه ۶۱.
[5] . تفسیر نورالثقلین، حدیث 97.
[6] . سوره حمد، آیه ۶.
[7] . المنتخب، طریحی، ص ۱۹۷ .
[8] . زیارت اربعین.
[9] . علل الشرایع، ص ۹.
[10] . بحار الانوار، همان، ج49، ص70-69.
[11] . الاحتجاج طبرسى، ج 1، ص 19 به نقل از تفسیر امام حسن عسکرى (ع).
[12] . محمدی ریشهری، «سیره عملی اهل بیت علیهمالسلام»، ص ۲۳.
[13]. شیخ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۴۷۲.
[14] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۰۵.
[15] . بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۲۳.
[16] . وسائل الشيعه، ج 8، ص 148.
[17] . انوار البهيه، ص 194.
[18] . بحارالانوار، ج 75، ص 88.
[19] . سوره آل عمران، آیه ۸.