تقویت مهارت های ارتباطی با نمایش
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
برای بالا بردن مهارت های ارتباطی و توانایی های اجتمایی کودکان راههایی وجود دارد. یکی از این راهها ایجاد فضای نمایشی است. در این مقاله آموزش از طریق ایجاد فضای نمایشی و قصههای تصویری را بررسی میکنیم. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- تقویت مهارت های ارتباطی و مراودات اجتماعی
- ایجاد فضای نمایشی
- مشارکت خانواده، دوستان و همسالان
- عاملی برای افزایش هوش اجتماعی
- نقش کلیدی مادر در نمایش
- اهمیت همبازیهای کودک
- برنامهریزی برای تحقق هدف تربیتی
- واسپاری نقشهای مؤثر به بچهها
- استفاده از نقاشی و قصههای تصویری
- نمونهای از قصه تصویری
- اهمیت یادگیری دیداری
چکیده تقویت مهارت های ارتباطی :
- ایجاد فضای نمایشی یکی از کارهای میدانی است که برای آموزش و تقویت مهارت های ارتباطی و مراودات اجتماعی به فرزندان باید ایجاد کنیم.
- هدف از ایجاد فضای نمایشی، کسب نیازهای فرزندان برای رفتار و آداب اجتماعی است.
- برنامهٔ نمایشی برای فرزندان بازیگرانی دارند مانند پدر، مادر، برادر، خواهر و یکی از بچههای هم سن و سال و همجنس.
- یکی از زیر شاخههای هوش، هوش اجتماعی یا هوش بین فردی است که تقویت آن نیازمند یک میدان عملیاتی مانند بازیهای نمایشی است.
- نقش مادر به عنوان کسی که میتواند این گروه نمایشی را به سمت یک هدف مطلوب و مورد نیاز سوق دهد، مهم و کلیدی است، لذا باید هوشمندانه وارد این بازی نمایشی شود و هدفگذاری و جهتدهی کند.
- گاهی اوقات بچهها خیلی راحت کنار همدیگر قرار میگیرند و ساعتها بازی میکنند برای اینکه زبان و نیاز همدیگر را خوب میدانند و همسن و سال هستند.
- طبق روایت «مَن کانَ عندَه صبیٌّ فَلیتَصابَّ لَه» سر و کار آدم وقتی با کودکان میافتد، باید زبان و رفتار او کودکانه باشد. به عبارتی مادر هم گاهی اوقات باید خودش را در حد فرزندش پایین آورد تا بتواند با او ارتباط برقرار کند و بتواند نیازهای او را بشناسد، و به آنها پاسخ مثبت یا منفی دهد.
- نقش همبازی، مانند یک معلم برای فرزندان مهم است، البته با هدایتگری و نظارت والدین.
- باید در برنامههای نمایشی یک آغاز و پایانی را طراحی کنیم تا هدف تربیتی در آن بخش از بازی نمایشی، محقق شود.
- نقاشی و قصههای تصویری، ابزار آموزشی خیلی خوب برای مباحث اعتقادی، آداب دینی، آداب اجتماعی و رفتار فردی باشد.
- در روانشناسی یادگیری، مهمترین ابزار و کانال یادگیری، دیدن است. لذا باید مراقب بود که فرزندان چه چیزهایی را میبینند.
تقویت مهارت های ارتباطی و مراودات اجتماعی
در آموزشهای مستقیم به فرزندان، گاهی اوقات باید با فرزندان، کارهای میدانی را دنبال بکنیم، یعنی میخواهیم فرزندمان را یک آموزشی در زمینهٔ مراودات اجتماعی، ارتباطات اجتماعی بدهیم.
تقویت مهارت های ارتباطی با ایجاد فضای نمایشی
یک راه برای تقویت مهارت های ارتباطی این است که یک فضای نمایشی را ایجاد بکنیم، یعنی در قالب یک نمایش، مثلا: تو بشو مامان، من میشوم مهمان، یا مثلا تو بشو بابا من میشوم عمو. ببینیم چطور رفتار بکنیم؛ مثلا آمده خانهٔ ما چطور باید به او تعارف کنیم، چطور باید با او سلام و علیک کنیم. اینها هم در ضمن آموزش مستقیم و هم غیرمستقیم میگنجد.
یعنی استفاده از برنامههای نمایشی، یا به تعبیری همان خاله بازیهایی که بچهها بازی میکنند. ولی این را یک مقداری مدیریت شده، یک مقداری هدفمندتر، برای این که بتوانیم آن نیازهایی که فرزندان در رفتارشان در آداب اجتماعیشان باید کسب کنند، در قالب این نمایشها بتوانند به دست بیاورند. حالا ذیل همین، من میخواهم چند نکته را در همین بخش محضرتان تقدیم بکنم.
۱. مشارکت خانواده، دوستان، همسالان
اولین نکته این است که؛ باید حتما در برنامهٔ نمایشی که برای فرزندمان میخواهیم طراحی بکنیم، بالاخره بازیگرانی داشته باشد. یک موقع ممکن است، پدر، مادر و فرزند، سهتایی میآیند یک نمایشی را بازی میکنند. یک موقعی ممکن است در خانه اصلا خواهر و برادری دارد، همه را بیاوریم پای کار و این بازی نمایشی را با آنها دنبال بکنیم. گاهی اوقات حتی ممکن است از دوستانش استفاده بکنیم؛ مثلا زمینهای را فراهم بکنیم مثلا مادر حضور داشته باشد، فرزند هم حضور داشته باشد، یکی از بچههای هم سن و سال و هم جنس او هم حضور داشته باشند.
یعنی، یک فضای عمومیتری را ایجاد بکنیم برای این بازی نمایشی که دارد یک هدفی را هم دنبال میکند. من برخی از این اهداف را برایتان بگویم که ما در بازیهای نمایشی چه اهدافی را میتوانیم طراحی کنیم؟ چون بالاخره این بستر باز بینظیر و کم نظیر است برای بهره بری در تربیت؛ یعنی بازیهای نمایشی واقعا یک بستر بینظیری میتواند باشد. خوب، یکی از اهداف این است که ما مهارت های ارتباطی گروهی و اجتماعی و روابط بین فردی را در فرزندانمان تقویت بکنیم.
۲. عاملی برای افزایش هوش اجتماعی
یک بحثی داریم تحت عنوان بحث هوش و راهکارهایی را که میتواند برای افزایش هوش فرزندان وجود داشته باشد. بچهها هوششان تا پنج، شش سالگی به صورت یک شیب تندی، قابل افزایش است. یکی از زیر شاخههای هوش، هوش اجتماعی است، هوش بین فردی است، روابط انسان با سایر انسانهاست که این نیاز به یک میدان عملیاتی دارد برای اینکه بتوانیم تقویتش کنیم.
یکی از ابزارهایی که میتواند آن هوش بین فردی و هوش اجتماعی را تقویت بکند، همین بازیهای نمایشی است که چند نفر قرار بگیرند در قالب یک بازی، در قالب یک بازی نمایشی و به تعبیری حالا آن خاله بازی را هدفمندش کنند. بچه بداند با دیگران چطور سلام و علیک بکند و چطور مراوده بکند، خواستههایش را چطور بیان بکند، حتی در یک مغازهای که میرود، خریدش را چگونه انجام دهد، پول را چطور بدهد، بقیهٔ پولش را چطور بگیرد، انتخاب کالایی که میخواهد داشته باشد، انتخاب مناسبی اگر باشد، چطور باشد. لذا اینجا مادر به عنوان آن راهبر، رهبر این نمایش باید قرار بگیرد. الگوهای صحیح را به فرزندان انتقال بدهد.
۳. نقش کلیدی مادر در نمایش
همان طوری که عرض کردیم؛ نقش مادر به عنوان کسی که میتواند این گروه نمایشی را به سمت یک هدف مطلوب، هدف مورد نیاز سوق بدهد، نقش خیلی مهمی است و لذا مادر باید هوشمندانه وارد این بازی نمایشی برای آموزشهایی که قرار است به این فرزند داده بشود، ورود پیدا بکند. لذا باید هدف گذاری بکند، باید جهت دهی بکند. باید آن ظرفیتهایی را که میتواند در نمایش ایجاد بکند، آن ظرفیت را ایجاد کند.
گاهی اوقات مثلا ممکن است نیاز باشد اصلا ما یک فروشگاه کوچکی را در خانه ایجاد بکنیم برای فرزندمان برای آن بازی نمایشی، حتما این کار را انجام بدهیم. گاهی اوقات ممکن است نیاز به این باشد که حتی مدل لباسها مثلا مادر چادر سر بکند، کیف پولی دست بگیرد، فرزند همین طور. این باید اتفاق بیافتد. این آموزش را به دخترمان بدهیم که حتی بیرون در ارتباط با محرم و نامحرم، چگونه باید این ارتباط گیری را داشته باشد.
اینها در اختیار مادر است. مادر باید این زمینه و این بستر و این امکانات را فراهم بکند؛ اما غیر از هدف گذاری و آن نقش رهبری که مادر دارد، آن جذابیت برنامهٔ نمایشی هم خیلی مهم است. ببینید، گاهی اوقات بچهها را رها میکنیم، خودشان با همدیگر خاله بازی میکنند، خیلی راحت کنار همدیگر قرار میگیرند. ساعتها هم این بازی را انجام میدهند. میدانید چرا؟ چون زبان همدیگر را خوب میفهمند. چون نیاز همدیگر را خوب میدانند. این هم نیست که کار، کار علمی هم باشد، چون همسن و سال هستند، راحتتر کنار هم قرار میگیرند.
روایتی هم داریم که «مَن کانَ عندَه صبیٌّ فَلیتَصابَّ لَه»[1] سر و کار آدم وقتی با کودکان میافتد، باید زبان کودک بگیرد، این فقط زبان نیست. گاهی اوقات، رفتار هم باید رفتار کودکانه باشد؛ یعنی، مادر هم گاهی اوقات باید خودش را در حد فرزندش پایین بیاورد که بتواند با او ارتباط برقرار کند و بتواند نیازهای او را بشناسد، بتواند به نیازهای او پاسخ مثبت یا منفی بدهد.
بالاخره باید در آن فضا قرار بگیرد که خوب بتواند با فرزندش ارتباط گیری بکند. پس برای اینکه بتواند آن بازی، اثرگذاری و استمرار را داشته باشد، آن نقشی را که ما بزرگترها به عنوان رهبری گروه، به عنوان نیل به اهداف میخواهیم ایفا بکنیم، خیلی مهم هستند.
۴. اهمیت همبازیهای کودک
نکته بعدی این است که از گروه همسان هم باید به خوبی استفاده بکنیم؛ یعنی حتما، بچههای همسن و سال فرزندانمان را بیاوریم در آن گروه نمایشی؛ و لذا اینکه ما در تربیت گاهی اوقات بیان میکنیم که همبازی برای بچهها از نان شب هم واجبتر است، همین جاها خودش را نشان میدهد و میدانید گاهی اوقات نقش یک همبازی در تقویت مهارت های ارتباطی، آن قدر مهم است که مانند یک معلم است برای فرزند ما، یعنی آن قدر میتواند روی فرزند ما تأثیرات خوبی داشته باشد.
همبازی خوب، همبازیای که یک عقل کلی مثل پدر و مادر هم در آن نقش آفرینیهای اینها بتواند مؤثر باشد، هدایتگر باشد. واقعا همبازی، نعمتی است که باید برای فرزندان ایجاد کرد. پس این هم نکته بعد که باید به آن در برنامههای نمایشی توجه داشته باشیم.
۵. برنامهریزی برای تحقق هدف تربیتی
نکته بعدی این است که حتما در برنامههای نمایشی یک آغاز و یک پایانی را طراحی بکنیم؛ یعنی طوری باشد که آن هدف تربیتیمان در آن پارت، در آن بخش، در آن قسمت از بازی که بچهها انجام میدهند، آن بازی نمایشی که انجام میدهند، محقق شود؛ یعنی ما به آن اهداف مثلا ارتباط اجتماعی برسیم که وقتی وارد شد، چطور سلام بکند، چطور احوالپرسی بکند، خواستهاش را چطور بیان کند، یعنی آن اهداف حتما در آن برنامهٔ نمایشی به گونهای دست یافتنی باشد که بچهها بتوانند، لمسش کنند، درکش کنند، اجرایش بکنند که تبدیل به یک مهارت در آنها بشود.
۶. واسپاری نقشهای مؤثر به بچهها
اما نکته بعدی که باید در برنامههای نمایشی حتما ما به آن دقت بکنیم، این است که همهٔ میانداری را هم ما بزرگترها نباید داشته باشیم. ما نقش رهبری و هدایت آن گروه را داشته باشیم. اجازه بدهیم آن نقش فعال، آن نقش مؤثر را خود بچههای همسن و سال در آن گروه اجرا بکنند. اینها میتواند ارزش کار، عمق بخشی به کار، عمق بخشی به یادگیری را قطعاً افزایش دهد و در تقویت مهارت های ارتباطی و مراودات اجتماعی موثر باشد.
استفاده از نقاشی و قصههای تصویری
همان طوری که بیان شد، بحث نمایش با آن نکات ذیلی که مطرح شد، میتواند خیلی ابزار خوبی برای یادگیری و آموزش برای فرزندان ما باشد؛ اما از برنامهٔ قصهگویی، گفتگو و نمایش که بگذریم، یکی دیگر از ابزارهای یادگیری و آموزشی را که میتوانیم برای فرزندانمان شکل بدهیم، بحث استفاده از نقاشی است. نقاشی و قصههای تصویری، میتواند یک ابزار آموزشی خیلی خوبی هم در بحثهای اعتقادی، آداب دینی، آداب اجتماعی، تقویت مهارت های ارتباطی و رفتار فردی باشد. خصوصا اگر قصهها تصویری باشد.
نمونهای از قصه تصویری
شاید بپرسید قصه تصویری یعنی چه؟ میگوییم قصههای سریالی یا تصاویر سریالی؛ مثلا بچههای ما وقتی که چهارتا تصویر را دارند میبینند، در هر کدام یک ماجرایی را رقم بزند که این ماجراها مرتبط با هم هستند؛ مثلا ما میخواهیم موضوع غدیر، انتخاب امیرالمؤمنین علی (ع) را به عنوان جانشین نبی مکرم اسلام (ص) برای بچههایمان بیان کنیم.
یک موقع ممکن است این قصه را شفاهی بگوییم. یک موقعی نه چند تا تصویر را نشان میدهیم که مثلا یک تعداد افرادی هستند که سوار بر شتر و پیاده حرکت میکنند. حالا اینها کنار یک برکهای مثلا تصویر دوم همین را نشان بدهد که اینها آنجا توقف کردند، چادرهایشان را برپا کردند، مشغول استراحت شدند. تصویر سوم را نشان میدهیم که آمدند از آن جهاز شتر، یک جایگاهی را درست کردند، سکویی را آماده کردند. تصویر چهارم را نشان میدهیم که شخص نورانی دارد با مردم گفتگو میکند. تصویر پنجم را نشان میدهیم که یک شخص نورانی دیگری آمد کنار این نفر اول، روی این سکو قرار گرفت و دست او را در حالی بلند کرده است، دارد به مخاطبین معرفی میکند.
بعد یعنی همین تصاویر می تواند در عمق وجود فرزندانمان نقش ببندد؛ و این ماجرای انتخاب وجود مبارک امیرالمؤمنین علی (ع) را به عنوان جانشینی پیامبر گرامی اسلام (ص) که از جانب خدا منصوب شده است، شکل بدهد؛ و این را بدانید مادران بزرگوار، تصاویر، عمیقترین شکل یادگیری را در بچههای ما ایجاد میکند.
اهمیت یادگیری دیداری
لذا یک فرمولی بین کارشناسان حوزهٔ تربیت وجود دارد که حدودا 67% یادگیری، از طریق دیدن، اتفاق میافتد. حتی در روانشناسی یادگیری، مثلا وقتی جناب آقای یونگ در موضوع یادگیری بحث میکند، میگوید مهمترین ابزار و کانال یادگیری، دیدن است. لذا بچهها وقتی نقاشیها و تصاویری را میبینند که خصوصا یک موضوع هدفمند تربیتی، اعتقادی و رفتاری دارد در آنها آموزش داده میشود، این در عمق وجود آنها دارد نقش میبندد و شما دیگر به سادگی نمیتوانید آن را از ذهنشان پاک بکنید.
لذا من همین جا یک قاعدهٔ تربیتی را عرض بکنم؛ مراقب آن چه فرزندانمان میبینند، باشیم. ما نباید هر کتاب تصویری را در اختیار فرزندمان بگذاریم. بدانیم، این تصاویر گاهی اوقات اگر تصاویر نامطلوبی باشد، اگر تصاویر غیرتربیتی باشد، میرود در عمق وجود فرزندان ما جا میگیرد و شکل میگیرد و معلوم هم نیست که ما به سادگی و به راحتی بتوانیم آن را تغییر بدهیم. پس ابزار تربیتی میتواند، تصویرگری باشد، نقاشی باشد، البته الان این تصاویر را هم شما میبینید که گاهی اوقات در کتابهایی وجود دارد. از همانها میتوانیم استفاده کنیم. گاهی اوقات مادر بتواند موضوعات تربیتی را به صورت تصویری هم دربیاورد.
حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون
درس تربیت فرزند
این مقاله بخشی از درسهای تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی میشود. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
[1]. الوافي، ج23، ص 1388