فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از اصول حاکم بر سیرۀ اهل بیت (ع) اصلِ عزت است. عزت در مقابل ذلت و خواری نفس و به معنای استحکام و استواری نفس است. در این مقاله به بررسی معنای عزت و اهمیت آن پرداخته و راههای کسب آن را با توجه به سیره اهل بیت (ع) بیان میکنیم. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- معنای عزت
- اصل عزت در سیرۀ معصومان
- ریشه تمام گرفتاریها
- راههای کسب عزت
- ماجرای بیماری هارون الرشید و عنایت امام کاظم (ع)
چکیده
- عزّت از عزاز به معنای شکستناپذیری و محکم بودن است.
- داشتن عزت از جمله اصول حاکم بر زندگی معصومین (ع) است.
- در نقطۀ مقابل عزت، ذلّت است. ریشۀ تمام تباهیها و گرفتاریها در ذلّت نفس است.
- بندگی خدا، کنترل خشم، صبر و استقامت، قناعت و ترک گناه از جمله راههای کسب عزت نفس است.
معنای عزت
عزّت برگرفته از ریشۀ عزاز به معنی شکستناپذیری و استواری و محکم بودن است. به زمینی که کلنگ در آن فرو نمیرود میگویند: «ارض عزاز» یعنی زمین سخت. این اصل از بنیادیترین اصول سیرۀ اهلبیت (ع) است. عزت در مقابل ذلت و خواری نفس است.
ذلت نفس ریشه تمام گرفتاریها
ریشۀ همۀ تباهیها را به جرأت میتوان در ذلّت نفس جست. عامل همۀ گرفتاریهای فرا روی انسان خواری و پستی است. بر این اساس در روایات ائمّه (ع) بسیار برمیخوریم به اینکه انسان خوار و فرومایه تن به گناه میآلاید و به ظلم و ستم تن میدهد.
إِنَّمَا الذَّليلُ مَن ظَلَمَ [1]
خوار کسی است که ستم میکند.
درونمایه و اصل عزت، شکستناپذیری و استواری و محکم بودن و خود را به هیچ بهایی نفروختن است. قرآن کریم نیز بارها به این موضوع تأکید کرده است.
وَ لِلَّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنينَ [2]
و عزت از آنِ خدا و از آنِ پیامبر او و از آن مؤمنان است.
و در جای دیگری این موضوع را در اصلی کلّی چنین میفرماید:
«مَن كانَ يُرِيدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعاً» [3]
هر کسی عزت میخواهد، عزت یکسره از آنِ خداست.
و در روایتی از حضرت امام صادق (ع) آمده که خداوند به هیچ مؤمنی اجازه نداده است که خود را خوار کند. روزی پیامبر اکرم (ص) از خانۀ خود بیرون آمد و دید کسی فریاد کنان اعلام میکند: ای مردم، من آبروی خود را در معرض گذاشتهام، هر کسی هر چه میخواهد پشت سر من بگوید. حضرت او را صدا زد و از او خواست هیچگاه چنین سخنی در حق خود نگوید. حضرت امام جعفر صادق (ع) در اینباره میفرماید:
لَا يَنبَغِی لِلمُؤمِنِ أَن يُذِلَّ نَفسَهُ [4]
مؤمن روا نیست که خود را خوار کند.
و
إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ كُلَّ شَیءٍ إِلَّا إِذلالَ نَفسِهِ [5]
خداوند به مؤمن اختیار هر چیز را واگذارده، جز آنکه خود را خوار و ذلیل کند.
احادیث فوق حاکی از قاعدهای کلّی هستند و انجام دادن آن در همه حال بر مؤمن لازم است. حضرت زینب کبری (س) در مجلس یزید که اسیر بود با این حال هنگامی که یزید برای آنکه از قدر او بکاهد در برابر حاضران حال او را پرسید. حضرت با اقتدار و در کمال عزت پاسخ داد:
مَا رَأَيتُ إِلَّا جَميلًا [6]
چیزی جز زیبایی ندیدم.
و نیز در برابر ابن زیاد فریاد زد:
إِنّی لَأَستَصغِرُ قَدرَكَ [7]
من شأن تو را بسیار پایین میبینم.
حضرت زینب با وجود اسارت – که طبعاً حالتی است آمیخته با استیصال- در نهایت شُکوه و اقتدار ایستاد و پاسخهایی دندانشکن به دشمنانش داد.
راههای کسب عزت
یگانه راه کسب عزت، بندگی خداست. حتّی کسانی که از بندگی خدا سرباز زدهاند، ستمگران و حاکمان جور نیز میدانند با تمام شوکت و دولتشان گاهی به شدّت ناتوان میشوند و دست به دامنِ مردان خدا میگردند.
ماجرای بیماری هارون الرشید و عنایت امام کاظم (ع)
زمانی هارون الرشید بیمار شد و دل درد شدیدی گرفت و پزشکان هر کاری کردند سودی نبخشید. از سر ناچاری و به اصرار مادرش به دنبال آقا امام موسی کاظم (ع) فرستادند و دست به دامن او شدند. حضرت آمد. از او خواستند که دعایی کند تا دل درد هارون خوب شود.
حضرت دعای جالب توجّهی کرد. فرمود: خدایا، همانگونه که ذلّت معصیت را به او چشاندی، عزت طاعت و بندگی ما را به او نشان بده، تا بداند ما در نزد تو عزیز و گرامی هستیم. پس از دعای حضرت، دل درد هارون یکباره خوب شد. پزشکان بهت زده گفتند: آقا چه کردید؟ حضرت فرمود: خدا را به عزت و احترامی که از او گرفتهام قسم دادم. بد نیست بدانیم که مادر هارون هنگامی که بیتابی و درماندگی فرزندش را دید مبلغی پول نذر حضرت کرد.
پس مشخص است که دشمنان اهلبیت (ع) نیز از جایگاه والای ایشان باخبرند. حاصل اینکه عزت و بزرگی از خدا و بندگی او سرچشمه میگیرد، رسول گرامی خدا (ص) میفرماید:
مَن أَرادَ أَن يَكونَ أَعَزَّ النَّاسِ فَليَتَّقِ اللَّهَ [8]
هر که بخواهد گرامیترین مردم باشد پس باید تقوای خدا پیشه کند.
در حدیثی قدسی آمده است که خداوند هر روز ندا میدهد:
إِنَّ رَبَّكُم يَقولُ كُلَّ يَومٍ أَنَا العَزيزُ فَمَن أَرادَ عِزَّ الدّارَينِ فَليُطِعِ العَزيزَ [9]
خداوند متعال هر روز ندا میدهد که منم عزیز [بیهمتا]، پس هر کسی عزت هر دو سر را میجوید پس از عزیز [بیهمتا] اطاعت کند.
در روایات به دست آمده از معصومان (ع) راههای دیگری نیز برای کسب عزت نقل شده که گذرا معرفی میشوند:
۱- کنترل خشم: در روایات آمده است که کسی که خشم خود را فرو بخورد خداوند در عوضِ آن به او عزت میدهد.
۲- صبر و استقامت: حضرت امام محمّد باقر (ع) میفرماید:
مَن صَبَرَ عَلَى مُصيبَةٍ زادَهُ اللَّهُ عِزّاً إِلَى عِزِّهِ [10]
هر که بر مصیبتی بردباری کند خداوند متعال بر عزت او دو چندان میافزاید.
۳- قناعت: حضرت امیر مؤمنان (ع) میفرماید:
ثَمَرَةُ القَناعَةِ العِزُّ [11]
ثمره و نتیجۀ قناعت، عزت یافتن است.
۴- ترک گناه: راز و رمز اصلی عزّت اهلبیت (ع) عصمت آنان از هرگونه لغزش و گناه است. پس تقوا و ترک گناه و در یک سخن بندگی، عامل اساسی کسب عزت و افتخار در جامعه میتواند باشد.
[1]. بحار الانوار، ج 75، ص 205.
[2]. سورۀ منافقون، آیۀ 8.
[3]. سورۀ فاطر، آیۀ 10.
[4]. الکافی، ج 5، ص 64.
[5]. همان، ج 5، ص 63.
[6]. بحار الانوار، ج 45، ص 134.
[7]. همان، ج 45، ص 116.
[8]. وسائل الشیعة، ج 27، ص 169.
[9]. بحار الانوار، ج 68 ، ص 120
[10]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 198.
[11]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 328.