عذاب الهی و کیفیت آن
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
نه دلسوزی پیامبران حد و مرزی دارد؛ و نه صبر خداوند را پایانی هست. اما گاهی انسان ها کاری میکنند که چارهای جز عذاب الهی نیست. کیفیت عذاب و افرادی که شامل حالشان میشود موضوعی است که میخواهیم به آن بپردازیم. مسائلی مثل:
- آیا خداوند به محض این که قومی گناه کند آنها را عذاب می کند؟
- آیا هر گناهی موجب عذاب و نابودی است یا مسايلی خاص سبب چنین عقوبت میشود؟
- آیا عذاب الهی مرحله به مرحله است؛ و از کم شروع میشود؟ یا ناگهانی و شدید است؟
- هدف از عذاب چیست؟
- سرنوشت برخی از اقوام گنهکار.
گاهی انسانها، قدرِ کلاس درس انبیا را نمیدانند؛ و خداوند این نعمت الهی را از آنها می گیرد. در این مقاله با توجه به آیات قرآن کریم، کیفیت عذاب الهی بررسی شده و نکاتی پیرامون سرنوشت برخی از اقوام بیان می شود.
چکیده
- سیرۀ خداوند بر این است که پیش از ارسال پیامبران هیچ قومی را عذاب نمیکند؛ بلکه، پس از فرستادن پیامبران اگر اشخاص تخطی کردند، زمینۀ عذاب الهی فراهم میشود.
- عذاب الهی دو مرحله دارد. در مرحلۀ نخست، عذابها مقطعی و کوتاه است و امید بازگشت و توبه وجود دارد؛ اما در مرحلۀ دوم خداوند آنها را به حال خود رها میکند و در نعمت غرقشان میکند تا در گناه و اشتباه غوطهور شوند و سپس ناگهان آنها را عذاب میکند که این همان سنت استدراج است.
- پس از سالها تبلیغ، از قوم حضرت نوح (ع) فقط هشتاد نفر ایمان آوردند؛ و عذاب الهی بقیه را نابود کرد.
- حضرت هود (ع) برای هدایت قوم خود، که بتپرست و اهل مفاسد بودند، مبعوث شد. آنها در کاخهای بلند، مجالس لهو و لعب به پا میکردند. آن حضرت آنها را از این کارها برحذر میداشت و به عبادت خداوند متعال دعوت میکرد. اما آنها اطاعت نکردند و گرفتار عذاب الهی شده و همه هلاک شدند.
- خداوند به سوی قوم ثمود حضرت صالح را فرستاد. آنها بتپرست و اهل فساد بودند و از امکانات خوبی هم برخوردار بودند. آنها دعوت این پیامبر بزرگ خدا را لبیک نگفته و او را انکار کردند؛ از این رو زلزلۀ شدیدی آمد و همۀ آنها را هلاک کرد؛ و گرفتار عذاب الهی شدند.
- قوم لوط دچار مفاسد بزرگ و گناهان بیسابقهای بودند. آنها در برابر دعوت حضرت لوط ایستادگی کردند و به عذاب الهی گرفتار شده و با آمدن بارانی (از آب یا سنگ) همۀ آنها نابود شدند.
برنامه الهی برای مردم بعد از ارسال انبیاء
رسمیت یافتن
اولین مطلب، برنامۀ الهی دربارۀ اقوام انبیاء پس از ارسال رسل است. قبل از ارسال پیامبران طبیعتاً عذاب الهی در کار نیست. سیره و روش خداوند بر این است که تا قبل از اینکه پیامبری به سوی قومی بیاید، آنها را عذاب نمیکند. در قرآن کریم میخوانیم:
﴿وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً﴾ [1]
ما عذابکننده نیستیم مگر اینکه پیامبری به سوی قوم اعزام بشود.
بعد از اعزام پیامبر است که اگر اشخاص تخطی کردند، آن وقت زمینه برای عذاب الهی فراهم میشود و لذا نکته همین است که با آمدن پیامبران کلاس آموزش خداوند متعال رسمیت پیدا میکند. وقتی یک کلاس درسی رسمیت پیدا کرد دیگر اهرمهای تشویق و تنبیه کارایی دارد. معقول است که استاد، کسانی را که همراهی میکنند، تشویق کند و کسانی که همراهی نمیکنند تنبیه کند. یکی دیگر از نکات در زمینۀ برنامۀ خداوند متعال در ارتباط با اقوام این است که اگر اهل قریهها ایمان میآوردند و با تقوا میشدند، خداوند متعال درهای رحمت خود را به روی آنها باز میکرد. قرآن کریم میفرماید:
﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ﴾ [2]
اگر اهل مناطق ایمان میآوردند و تقوای الهی پیشه میکردند. برکاتی از آسمان و زمین بر آنها نازل میکردیم ولی آنها تکذیب کردند. چون تکذیب کردند آنها را با اعمال خود مؤاخذه کردیم.
نکتۀ دوم که از همین آیه هم استفاده میشود این است که اگر اهل تکذیب باشند، خطر عذاب الهی در کمین است.
کیفیت هشدار و تنبیه
نکتۀ بعدی سیر و برنامۀ عذاب الهی است. اینطور هم نیست که خداوند متعال همۀ انسانها را به یک شکل و با یک عذاب شدیدی عذاب کند. عذاب الهی دارای مراحلی است. اولین مرحلۀ عذاب، عذابهای کوتاه و مقطعی است. خداوند متعال به محض اینکه اشخاص تخطی کردند، آنها را ریشهکن نمیکند. در ابتدا عذابهای کوچک، عذابهای مقطعی میفرستد به امید اینکه آنها برگردند. سختیهایی را بر سر راه آنها قرار میدهد. زندگی آنها را با مشکلاتی مواجه میکند به امید اینکه آنها بازگشت داشته باشند، توبه کنند، توجه به خداوند متعال پیدا کنند. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَ ما أَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ﴾ [3]
در هیچ منطقهای پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل منطقه را با انواع و اقسام گرفتاریها آزمودیم، شاید اینها به درگاه خداوند متعال تضرع بکنند.
بأساء به معنای مشکلات و درگیریها است و ضرّاء به معنای سختیها و بیماریها و فقر و گرفتاریهای داخلی.بنابراین، حکمت بسیاری از سختیهایی که اشخاص در زندگی خود با آن مواجه هستند توجه دادن به خداوند متعال است. این قدم اول است. قدم اول در تنبیه مخالفان انبیاء، سختیهای مقطعی است برای اینکه آن متوجه شوند و به سوی خداوند متعال برگردند.
سنّت استدراج
اما اگر این مکانیسم اثر نکرد و آنها برنگشتند، قدم دوم فرا میرسد و آن این است که خداوند اینها را رها میکند و غرق در نعمت میکند. وقتی غرق در نعمت شدند، غفلت آنها رو به تزاید میرود و روز به روز غافلتر میشوند. در آیه بعد خداوند متعال به همین نکته اشاره میکند:
﴿ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ﴾ [4]
سپس به جاى آن بدى و سختى، نيكى و خوشى آورديم تا (از نظر مال و فرزند) فزونى يافتند و (باز متنبه نشده) گفتند: پدران ما را هم ناراحتى و راحتى رسيد (امرى است طبيعى و مؤثرى پشت پرده نيست) پس آنها را به ناگاه گرفتار كرديم در حالى كه بىخبر بودند.
به این سنّت که خداوند اینها را رها میکند و غرق در نعمت میکند، سنّت استدراج میگوییم. معنای استدراج؛ این است که خداوند متعال مرحله به مرحله اشخاص را به عقوبت نزدیک میکند. در روایت نورانی از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که فرمودند:
﴿إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ﴾ [5]
اگر دیدی خداوند متعال پی در پی به تو نعمت میدهد در حالی که تو معصیت او را میکنی، پس از این حالت بر حذر باش.
او به تو لطف میکند ولی تو با دستورات او مخالفت میکنی، از خدا برحذر باش بدان که عذاب الهی در راه است، بدان که اینجا گرفتار مکر خداوند شدی. همین سنتی است که در این آیه به آن اشاره شده است.
خداوند متعال وقتی میبیند اشخاص با عذابهای مقطعی برنمیگردند، درهای رحمت را به روی آنها باز میکند. نعمت را فراوان میکند و وقتی آنها غرق در غفلت شدند، ناگهان آنها را گرفتار عقوبت خود میکند.
عذاب الهی و هلاکت
البته خداوند متعال وقتی میخواهد این گروه را عقوبت بکند، این اتفاق میافتد، میفرماید:
﴿وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحقّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً﴾ [6]
هنگامى كه بخواهيم شهر و ديارى را نابود كنيم، مرفهين و خوشگذرانهايش را [به وسيله وحى به طاعت، بندگى و دورى از گناه] فرمان مىدهيم، چون [سرپيچى كنند و] در آن شهر به فسق و فجور روى آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم مىشود، پس آنان را به شدت درهم مىكوبيم.
وقتی میخواهیم اهل منطقهای را هلاک بکنیم، اجازه میدهیم که ثروتمندان در آن منطقه به فساد مشغول شوند. در ادامۀ همان نکتهای که در آیه 95، سورۀ اعراف مطرح شد، خداوند متعال درهای رحمت را باز میکند، امکانات فراوان میشود. اهل دنیا مشغول تنعم و مشغول کامجویی و لذتجویی در دنیا میشوند و در این شرایط است که خداوند متعال عقوبت خود را شامل حال آنها خواهد کرد.
نتیجه چه میشود؟ نتیجه همان چیزی است که در آخر این آیۀ شریفه بیان شده است «فَحقّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً» قول خداوند نسبت به آنها واقعیت پیدا میکند که خداوند فرمود از دشمنان خود انتقام میگیرم، آنها را عقوبت میکند و سپس این مناطق را زیر و رو میکند. «فَدَمَّرْناها تَدْميراً» . زلزله میآید، عذاب آسمانی میآید، سنگهای آسمانی بر آنها میبارد و منطقۀ آنها زیر و رو میشود و زیر خروارها خاک مدفون خواهند شد.
این پایان کلاس انبیاء است. اگر کسانی در مقابل انبیاء ایستادگی کنند، با حیلهها و ترفندهای مختلف انبیاء را متهم به جنون،گمراهی و کم خردی کنند، و نسبت به بشر بودن آنها ایراد داشته باشند، همان طور که در داستان برخی دیگر از انبیاء مشاهده میشود. نتیجه این است که خداوند متعال هم آرام آرام آنها را به سمت عقوبت نهایی نزدیک میکند و در نهایت این کلاس درس بسته خواهد شد.
برخورد مردم با پیامبران الهی سبب عذاب الهی
قوم حضرت نوح (ع)
حضرت نوح (ع) که حدود 950 سال در قوم خود مشغول تبلیغ و ارشاد بودند؛ فقط هشتاد نفر به ایشان ایمان آوردند. و این نشان دهنده سرسختی قوم و رودررویی با پیامبر خدا است. که سبب شد گرفتار عذاب الهی شدند. برخورد قوم نوح با پیامبران الهی در مقاله «سرگذشت حضرت نوح (ع) آغاز شریعت الهی» به تفصیل بررسی شده است.
اما برخی از اقوام دیگر سرنوشتی مشابه با قوم حضرت نوح (ع) داشتند. خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ اعراف بعد از ذکر داستان حضرت نوح (ع)، داستان پیامبران دیگری را بیان میکند. حضرت هود (ع) که قوم ایشان، قوم عاد نام داشتند. حضرت صالح (ع) که قوم ایشان، قوم ثمود بودند و حضرت لوط (ع) که ایشان هم به سمت قوم خود اعزام شدند.
قوم حضرت هود (ع)
دربارۀ حضرت هود (ع) میفرماید:
﴿وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ﴾ [7]
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستاديم، گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه شما را جز او معبودى نيست، آيا [از زشتىها] نمىپرهيزيد؟
همان نکات مشترکی که در دعوت انبیاء است و در مقاله «سرگذشت حضرت نوح (ع) آغاز شریعت الهی» بیان شده است؛ اینجا هم تکرار میشود. قوم حضرت هود (ع)، قوم بتپرستی بودند. اهل مفاسد بودند. خانه و کاخهای بلندی بر فراز تپههای بلند میساختند. در این خانهها مجالس لهو و لعب و عیش و نوش به پا میکردند. این پیامبر خدا آنها را از این کارها برحذر میداشت، به عبادت خداوند متعال دعوت میکرد. اما آنها اطاعت نمیکردند. آخر و عاقبت آنها چه شد؟
﴿فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنينَ﴾ [8]
پس او و كسانى را كه با او بودند به رحمت خود نجات بخشيديم و ريشه و نسل كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند و مؤمن نبودند بريديم.
حضرت هود (ع) و همراهان ایشان را نجات دادیم، کسانی که به ایشان ایمان آورده بودند، نجات پیدا کردند اما کسانی که اهل تکذیب بودند و به خدا ایمان نداشتند، گرفتار عذاب الهی شدند. عقوبت الهی دامن آنها را گرفت و همۀ آنها هلاک شدند. صیحۀ آسمانی یا عذابی از آسمان آمد و اینها را هلاک کرد.
عذاب الهی در مورد قوم حضرت صالح (ع)
قوم دیگری که باز در سورۀ اعراف به سرگذشت آنها اشاره شده است، قوم ثمود هستند.
﴿وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً﴾ [9]
به سوی قوم ثمود برادرشان حضرت صالح را فرستادیم.
این تعبیر «أَخاهُمْ» تعبیر پر معنایی است. یعنی پیامبران الهی برادرانه قوم خود را نصیحت میکردند. تعبیر «أَخاهُمْ» نشان میدهد که اینها به سوی قوم خود رفتند، نسبت خویشاوندی داشتند. همۀ عوامل برای تأثیرگذاری بر آنها فراهم و مهیا بود. خوب نوعاً انسانها حرف غریبه را کمتر میشنوند تا حرف هم وطن خود را. اما باز آنها در مقابل دعوت این پیامبر بزرگ خدا ایستادگی کردند. اینها هم امکانات خوبی داشتند، باغهایی داشتند، مزارعی داشتند. اما متأسفانه گرفتار بتپرستی بودند، گرفتار مفاسد بودند؛ و عذاب الهی شامل حالشان شد.
﴿فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا في دارِهِمْ جاثِمينَ﴾ [10]
پس زمينلرزه سختى آنها را فرا گرفت و همه در خانههاى خود به زانو درآمده و به رو درافتاده، بىجان شدند.
عذاب الهی در مورد قوم حضرت لوط (ع)
قوم دیگری که در سورۀ مبارکۀ اعراف به سرگذشت آنها اشاره شده است، قوم لوط هستند. کسانی که در جادهها ناامنی ایجاد میکردند، راهزنی میکردند. گرفتار گناه بزرگ همجنس بازی بودند و پیامبر ایشان، حضرت لوط آنها را نصیحت میکرد.
﴿وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ﴾ [11]
و به ياد آر لوط را آن گاه كه به قوم خود گفت: آيا آن كار زشت را مىكنيد كه احدى از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟!
در آیه های بعد برخورد سرکشانه آنها و سرانجام آنها را بیان میفرماید.
﴿وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ﴾ [12]
و بر سر آنها بارانى ( از سنگ ریزه) بارانديم، پس بنگر كه عاقبت گنهكاران چگونه شد!
این سرگذشت پیامبران بزرگ الهی بعد از حضرت نوح (ع) و اقوام آنها است که به خاطر تخطی از دستورات خداوند متعال و ایمان نیاوردن آنها به پیامبران الهی این کلاس آموزش معارف تعطیل شد و این مدارسی که برای هدایت انسانها مهیا شده بود با تعطیلی مواجه شد. و همگی گرفتار عذاب الهی شدند.
[1]. سورۀ اسراء، آیۀ 15.
[2]. سورۀ اعراف، آیۀ 96.
[3]. سورۀ اعراف، آیۀ 94.
[4]. سورۀ اعراف، آیۀی 95.
[5]. نهج البلاغه، ص 472.
[6]. سورۀ اسراء، آیۀ 16.
[7]. سورۀ اعراف، آیۀ 65.
[8]. سورۀ اعراف، آیۀ 72.
[9]. سورۀ اعراف، آیۀ 73.
[10]. سورۀ اعراف، آیۀ 78.
[11]. سورۀ اعراف، آیۀ 80 .
[12]. سورۀ اعراف، آیۀ 84.
خداوند نشانه های عذاب را میفرستد و انسان ها متوجه نیستند تا اینکه عذال واقعی از راه برسد و گریبان آنها را بگیرد