فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از مصادیق آشکار پیروی از سیرۀ اهل بیت (ع) رعایت اصل ساده زیستی در تمام ابعاد زندگی است. تبرج و خودنمایی از زندگی یک شیعه به دور است. ساده زیستی به معنای فقر یا بینظمی نیست بلکه به معنای آسان گرفتن امور، بیپیرایگی و دوری از تجملات است. در این مقاله با بیان نمونههایی از زندگی پیامبر اکرم و اهل بیت (ع) فرهنگ ساده زیستی در اسلام را بررسی میکنیم. موضوعات مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- ساده زیستی پیامبر اکرم (ص)
- زندگی ساده و بیپیرایه امیرالمومنین (ع)
- معنای صحیح ساده زیستی
- تفاوت معنا با تغییر شرایط و زمانها
چکیده
- اصل ساده زیستی یکی از اصول در زندگی و سیرۀ اهلبیت (ع) است.
- پیامبر اکرم (ص) سهل الخُلق و آسانگیر بودند. این ویژگی در سیرۀ اهلبیت (ع) نیز نظایر بسیاری دارد و از اوصاف مهم آن حضرات، ساده زیستن و بیپیرایگی در زندگی بود.
- باید دقت داشت که ساده زیستی یک اصل ثابت و همیشگی است، امّا قالب معیّنی ندارد. به عبارت دیگر، حدود و مرزهایی که برای ساده زیستن است، تغییر ناپذیر است امّا چگونگی و شیوۀ آن در زمانهای مختلف متفاوت است.
ساده زیستی
یکی از اصول حاکم بر سیرۀ اهل بیت (ع) اصل ساده زیستی یا همان بیپیرایگی، بیآلایشی و در یک کلمه، سادگی در زندگی آن بزرگواران است. اهلبیت (ع) همگی پیروان مکتب پیامبر اکرم (ص) هستند و رفتار آنها همانند رفتار ایشان است. سیره نویسان دربارۀ خلق و خوی پیامبر (ص) نوشتهاند:
ساده زیستی پیامبر اکرم (ص)
کَانَ رسولالله (ص) خَفِيفُ الْمَؤُونَةِ؛ پیامبر گرامی خدا (ص) بسیار بیتکلّف و آسانگیر بود.
حضرت امام حسین (ع) نیز از پدرش امیر مؤمنان (ع) دربارۀ پیامبر و روش زندگیاش نقل میکند:
كَانَ دَائِمَ البِشرِ سَهلَ الخُلُقِ [1]
[او] همواره خوشرو [و با تبسم] بود و خُلقی سهل و آسانگیر داشت.
انس بن مالک، صحابی پیامبر (ص) نقل میکند که شبی از ماه مبارک رمضان پیامبر (ص) به هنگام افطار دیر کردند و پنداشتم که جایی مهمان است و افطار کرده. از این رو غذایش را خوردم هنگامی که پیامبر (ص) تشریف آوردند فرمودند: آیا غذایی مانده؟ گفتم: خیر، تصور کردم شما افطار کردید و غذای شما را من خوردم. حضرت فرمودند: نه، من افطار نکردم، ولی اشکالی ندارد، سپس حضرت قدری آب نوشید و خوابید.
سهل الخُلقی و آسانگیری پیامبر (ص) اینگونه بود. مانند این ویژگی در سیرۀ اهلبیت (ع) نظایر بسیاری دارد و از اوصاف مهم آن حضرات همین ساده زیستی و بیپیرایگی در زندگی بود. در خطبۀ صد و شصتم از کتاب ارجمند نهج البلاغه در اوصاف پیامبر (ص) چنین آمده است:
وَ لَقَد كانَ (ص) يَأكُلُ عَلَى الأَرضِ وَ يَجلِسُ جِلسَةَ العَبدِ وَ يَخصِفُ بِيَدِهِ نَعلَهُ وَ يَرقَعُ بِيَدِهِ ثَوبَهُ وَ يَركَبُ الحِمارَ العارِیَ
آن حضرت که درود خدا بر او باد بر روی زمین غذا میخورد و مانند بنده [دو زانو] مینشست و با دست خود کفشش را پینه میدوخت، و پیراهنش را وصله میزد و بر درازگوش برهنه و بیپالان سوار میشد.
نمونههایی از زندگی ساده امیرالمومنین (ع)
سیرۀ حضرت امیر (ع) نیز اینگونه بوده است. راوی میگوید در نماز جمعه بودم. دیدم که حضرت خطبه میخواند و لباسش را نیز تکان میداد. به پدرم گفتم: چرا حضرت گوشۀ پیراهنش را تکان میدهد؟ گفت: فرزندم، نه گرما بر او غلبه کرده و نه خنکی، بلکه او پیراهنش را شسته است و چون همین یک پیراهن را دارد و مرطوب است به همین دلیل به هنگام خطبه آن را تکان میدهد تا خشک شود.[2]
یا اینکه امیر المؤمنین (ع) به بازار آمد و دو جامه خرید؛ یکی را به پنج درهم و دیگری را به سه درهم. جامۀ پنج درهمی را به غلامش، قنبر داد و سه درهمی را خود برداشت. قنبر به حضرت فرمود: آقا شما خلیفه هستید و پیراهن گرانتر برازندۀ شماست. حضرت پاسخ داد: باشد، امّا تو جوانی و لباس زیبا بر قامت جوان زیباتر است.
سیرۀ آقا امیر مؤمنان و دیگر ائمّه (ع) سرشار است از نمونههای والایی از ساده زیستی و پرهیز از تکلّف و دنیاطلبی. حضرت امیر مؤمنان (ع) میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ تَعالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ العَدلِ أَن يُقَدِّرُوا أَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النَّاسِ [3]
خدا بر پیشوایان عادل واجب گردانیده که خود را با مردم ضعیف و تنگدست برابر دارند.
به تعبیر دیگر، خداوند متعال پیشوایان دادگر و عدالتپیشه را به رعایت حداقلها امر فرموده است و معیار آن، مردم ناتوان و تنگدست جامعهاند. به این ترتیب، اصل ساده زیستی یکی از اصول اساسی در زندگی معصومان (ع) به شمار میآید.
معنای صحیح ساده زیستی
البتّه ساده زیستی را نباید با پارهای امور نکوهیدۀ دیگر خلط کرد. ساده زیستن، بیبرنامگی نیست و هرگز معنای ژولیدگی – که اسلام آن را ناپسند است- ندارد. نظم و نظافت، دو امر ستوده و محترم در اسلام هستند. دیگر اینکه نباید ساده زیستی را با فقر اشتباه گرفت. این دو، مقولههایی کاملاً متفاوتاند و هیچ ضرورتی نیست که ساده زیستن با فقر و تنگدستی همراه باشد. هیچکدام از موارد یاد شده ملاک و اساسی برای ساده زیستی نیستند. همچنین سادهزیستی در مقابل تبرج و تجملگرایی و اسراف است. [4]
تفاوت معنا در شرایط و زمانهای مختلف
به واقع ساده زیستی اصل ثابت و تغییرناپذیری است، امّا نمیتوان قالب معینی برای آن در نظر گرفت. به سخن دیگر، حدود و مرزهای ساده زیستی مشخص و تغییرناپذیر است، امّا شکل و شیوۀ آن در زمانهای مختلف یک گونه نیست. برای مثال ساده زیستی در خصوص مرکب و وسیلۀ نقلیه، امروزه با روزگاران پیش تفاوت چشمگیری دارد. اگر زمانی سوار شدن بر حیواناتی چون الاغ معیاری برای ساده زیستن بود، شرایط و شیوۀ زندگی امروزی هرگز اجازۀ این کار را به ما نمیدهد.
همچنین اگر زمانی زندگی در خانههای گلی از نمودهای سادگی و بیآلایشی بود، امّا امروزه قوانین شهرسازی هرگز اجازۀ چنین بناهایی را به ما نمیدهد و باید ساختمان از حیث محکمکاری مبتنی بر اصول ساختمانسازی باشد. سادگی در ساختمانسازی را نمیتوان با حذف پی و اسکلتهای محکم دنبال کرد، بلکه باید از تجملات اضافی کاست.
با این نگرش، علیرغم تفاوتهایی که در نحوۀ پوشش حضرت امیرمؤمنان و امام صادق (ع)مشهود بود، هر دو به اصول ساده زیستن پایبند بودند. با این تفاوت که شرایط زمانۀ هر یک متفاوت بوده است. به این دلیل است که لباسِ مناسب و ساده هر کسی لباسِ مرسوم زمان اوست. دیگر زمینههای ساده زیستی نیز به نسبت شرایط زمان و ملاحظات دیگر دانسته و شناخته میگردد.
[1]. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 318.
[2]. بحارالانوار، ج 34، ص352.
[3]. نهجالبلاغه، خطبه 209.
[4]. برای شناخت بیشتر با این اصل در اسلام میتوانید به کتاب تجمل و اسراف نوشتۀ آقای محمد علی شاهآبادی که توسط نشر معارف منتشر شده مراجعه نمایید.
سلام.احسنت بر شما.بسیار استفاده کردم.خیلی متشکرم.اجرکم عندالله.
با سلام و احترام
از لطف شما سپاسگزاریم