حیا در خانواده

حیا یکی از صفات پسندیده است که با فطرت انسان سازگار است. در مقابل آن بی‌عفتی و بی‌حیایی است که آثار بدی دارد. در این مقاله بر پایه آموزه‌های قرآن کریم موضوع حیا در برابر دیگران خصوصا حیا در خانواده مورد بررسی قرار می‌گیرد. برخی از مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • حیا در برابر دیگران
  • حیا در خانواده
  • دو آموزه قرآن در رفتار مبتنی بر حیا در خانواده
  • تأثیر حیا در تحکیم خانواده

چکیده حیا در خانواده:

  • ما بایستی در برابر تمام انسان‌ها حیا را در تمام رفتارهای خود از جمله پوشش، نگاه کردن، سخن گفتن و غیره رعایت کنیم.

  • در خانواده نیز تمام رفتارهای ما باید مبتنی بر حیا باشد و علاوه بر آن قرآن دستورالعمل‌هایی برای حفظ حریم‌ها و حیا در خانه دارد.

  • قرآن کریم برای ورود به بیت (اتاق) دیگری به ما می‌آموزد:
    1. ابتدا انس برقرار کنید و سرزده در اتاقی را باز نکنید.
    2. بر اهل آن بیت سلام کنید.
    3. اگر کسی را نیافتید به اتاق وارد نشوید.
    4. اگر به شما گفتند وارد نشوید شما هم برگردید و این برای پاکیزگی نفستان بهتر است. بنابراین نباید از این موضوع ناراحت شویم.

  • کودکان در سنین خردسالی برای ورود به اتاق والدین باید در سه زمان اجازه بگیرند:
    1. قبل از نماز صبح است.
    2. نیم روز هنگامی که والدین با لباس زیر در اتاق در حال استراحت هستند.
    3. بعد از نماز عشاء که هنگام خوابیدن و استراحت والدین است.

  • قرآن کریم این سه زمان را برای خلوت والدین می‌داند و با این کار فضای شرم و حیاء را در خانه طراحی کرده است.

  • فرزندان بعد از گذر از سن خردسالی بایستی برای ورود به اتاق والدین در تمام اوقات اجازه بگیرند و نه فقط در این سه زمان.

  • کیفیت تأثیر حیا در تحکیم خانواده:
    1. رعایت جانب حیاء در خانواده سبب می‌شود تا انسان نسبت به همسر و فرزندان خود احترام و ادب را رعایت کند.
    2. هر کسی که از خداوند حیاء داشته باشد و توجه داشته باشد که اعضای خانوادهٔ او بنده‌ای از بندگان خداوند است،‌ در رفتار و منش خود با آن‌ها بسیار مراقب خواهد بود.
    3. همچنین اگر انسان شأن ایمانی خود را در نظر بگیرد، دیگر به خود اجاز نخواهد داد که هر رفتاری از او در رابطه با خانواده‌اش صادر شود.

حیا در برابر دیگران

ما باید حیا را در برابر تمام انسان‌ها و در تمام رفتارهای خود از جمله پوشش، نگاه کردن، سخن گفتن و غیره رعایت کنیم. دربارۀ حیاء در برابر دیگران دو قسمت در این‌جا مورد نظر است: ۱- حیای عام ۲- حیا در خانواده.

حیاء عام

یک حیاء عام است که ما نسبت به دیگران با حالت حیا برخورد کنیم. در برابر بزرگ‌ترها حرمت نگه داریم، خجالت بکشیم و هر حرفی را به زبان نیاوریم. در ارتباط با بانوان شرمگینانه برخورد کنیم و از زل زدن در چشم آن‌ها خودداری کنیم که هم از نظر شرع الهی مورد خدشه است و هم این‌که این رفتار بر مدار حیا نیست.

حیا در خانواده

امّا قسمت دوم حیاء در برابر دیگران در خانواده و در حریم منزل است که بسیار مهم است. رفتارها، گفتارها، پوشش‌ها باید در منزل برای همۀ افراد حساب شده باشد. پدر خانواده، مادر و فرزندان. چگونه با هم سخن بگویند، چگونه با هم رفتار داشته باشند و چگونه در برابر هم ظاهر شوند. این‌ها همه حاکی از حیاء باید باشد. در خانواده باید حیاء حاکم باشد و این عامل تحکیم است. به این معنا که شوهر هر حرفی را خیلی رک و راست به همسر خود نزند و یا زن به شوهر خود و همین‌طور نسبت به فرزندان هر حرفی را نزند.

اجازه گرفتن در ورود به اتاق

اگر یک نگاهی به قرآن کریم داشته باشیم دو سه مطلب را در قرآن دربارۀ حریم خانواده می‌بینیم. اوّلین مورد در سورۀ مبارکۀ نور می‌فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَدخُلوا بُيوتًا غَيرَ بُيوتِكُم حَتّى تَستَأنِسوا وَ تُسَلِّموا عَلى أَهلِها»[1]

ای اهل ایمان وارد بیتی غیر از بیت خود نشوید مگر آن که:

1- انس برقرار کنید و سرزده در اتاقی را باز نکنید.

۲- بر اهل آن بیت سلام کنید.

انس برقرار کردن مثل آن که انسان پا به زمین بزند، یا الله بگوید، معلوم باشد کسی دارد به آن محل نزدیک می‌‌شود که اهل آن خانه یا اتاق متوجّه شود. بعد از این‌که یا الله گفتید یا کاری انجام دادید که اهل آن بیت متوجه شدند کسی دارد می‌آید، سلام کنید. این از آداب شریعت و قرآن است.

در سیره پیامبر اکرم (ص) آمده است که اگر می‌خواستند به خانۀ کسی بروند ابتدا در کنار درب خانه می‌ایستادند به طوری که کسی از داخل دیده نشود و بعد سلام می‌کردند «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الْبَيْت‏» و اگر جوابی نمی‌شنیدند می‌رفتند.[2]

نکته‌ای درباره کلمه بیت: ما در لغت عرب هم «دار» و هم «بیت» داریم که هر دو را به «خانه» معنا می‌کنند. بعضی از اهل لغت برای بیت معنای دومی نیز مطرح کردند و گفتند بیت به معنای «اتاق» نیز هست و در بعضی موارد به این معنا به کار می‌رود. بعید نیست در این آیه هم منظور از «بیت»، «اتاق» باشد. یعنی در یک خانه‌ای ممکن است چند اتاق باشد. هر اتاقی به کسی اختصاص دارد. می‌گویند حریم‌ها را رعایت کنید.

اگر خواستید وارد اتاقی غیر از اتاق خودتان شوید دو کار انجام بدهید، یکی اعلام آشنایی کنید با گفتن «یا الله» که مرسوم است، یا پا به زمین زدن که معلوم شود کسی به این اتاق نزدیک می‌شود. دوم سلام کردن بر اهل آن اتاق و در این حکم تفاوتی ندارد که اتاق برادر است یا خواهر یا والدین. در ادامه می‌فرماید: «ذلِكُم خَيرٌ لَكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ» این کار برای شما بهتر است و به نفع شما است. ما این دستور العمل‌ها را بیان می‌کنیم باشد که شما متذکر شوید و بی‌خبر و بدون آشنایی و معارفه به خانه و اتاق کسی قدم نگذارید.

حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که مؤیدی است بر این نکته که بیت در این آیه به معنای اتاق است. مرحوم فیض کاشانی این حدث را در کتاب وافی ذیل این آیه آورده‌اند که مضمونش این است: یکی از مسلمان‌‌ها به محضر پیامبر اکرم (ص) رسید و عرضه داشت: یا رسول الله! من مادر پیری دارم که همۀ کارهای او را من انجام می‌دهم. با این وصف اگر خواستم وارد اتاق او شوم اجازه بگیرم؟ پیامبر اکرم (ص) فرمودند: آیا دوست دارید که وارد اتاق مادر شوید و مادر را عریان ببینید؟ پس حتماً اجازه بگیرید.[3]

ممکن است کسی بخواهد در حریم شخصی خود لباس عوض کند. حتی اگر شما تمام کارهای مادر را انجام می‌‌دهید و او را تر و خشک می‌کنید، باز هم بایستی از او اجازه ورود بگیرید. این یک دستور العمل اخلاقی و رفتاری و مبتنی بر حیا است. امروزه این دستورات قرآن جا افتاده است و معمولاً در جامه ما رعایت می‌شود. امّا اگر در جامعه‌ای این‌ها روال نباشد باید حتماً مورد توجّه قرار بگیرد.

در ادامۀ بحث می‌فرماید: «فَإِن لَم تَجِدوا فيها أَحَدًا فَلا تَدخُلوها حَتّى يُؤذَنَ لَكُم»[4] اگر شما جنب اتاق ایستادید و اعلام آشنایی کردید، سلام کردید ولی کسی را نیافتید، وارد نشوید. نگویید چون کسی جواب نداد و نیست من وارد شوم؛ خیر! اتاق حریم شخصی است. ممکن است هر کسی چیزهایی داشته باشد که برای خود او سرّ باشد. مگر زمانی که به شما اجازه داده شود. یعنی کسی سلام شما را جواب بدهد یا کسی از راه برسد و بگوید بفرمایید. دقت بفرمایید قرآن چطور در این مسائل حریم بندی می‌کند.

عبارت آخر آیه این است «وَ إِن قيلَ لَكُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ أَزكى لَكُم وَاللَّـهُ بِما تَعمَلونَ عَليمٌ» اگر در اتاق دیگری یا خانۀ دیگری رفتید، حتّی اعلام آشنایی کردید و سلام هم کردید، گفتند برگردید یا به عبارت دیگر گفتند من الآن آمادگی پذیرش مهمان را ندارم، شما برگردید، این برای طهارت شما و رشد اخلاقی شما بهتر است. از سیاق آیه متوجّه می‌شویم که نباید ناراحت شوید، چرا که شما قرار قبلی نداشتید. خداوند به آنچه که شما عمل می‌کنید آگاه است. یعنی خدا می‌بیند که شما رعایت این دستورات را در معاشرت با دیگران به خوبی به انجام می‌رسانید.

اجازه گرفتن کودکان در سه زمان

آیۀ دیگری در همین سورۀ مبارکۀ نور است که باز به نوع دیگری حریم و حیا در خانواده را مشخّص می‌کند. باز هم با خطاب «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا»[5] ای اهل ایمان در سه زمان خدمتگزاران شما و فرزندان شما که هنوز به سنّ بلوغ نرسیدند، باید از شما اجازه بگیرند. بچّه‌ها دائم با پدر و مادر مراوده دارند، اما باید در سه موضع برای ورود به اتاق پدر و مادر اجازه بگیرند؛ هرچند خردسال باشند.

زمان اول قبل از صلاة فجر است که هنوز صبح نشده است. یعنی نماز صبح را که خواندید کم‌کم هوا روشن می‌شود و وقت ارتباط عمومی است. امّا قبل از نماز صبح هر کسی در اتاق و در خلوت خود قرار دارد و کودکان باید در این وقت اجازه بگیرند.

دوم در نیم روز که لباس خود را کم می‌کنید، یعنی هنگامی که با لباس زیر در اتاق در حال استراحت هستید.

سوم بعد از نماز عشاء، در گذشته معمولاً به نماز عشاء می‌گفتند نماز خفتن، نماز را می‌خواندند و می‌خوابیدند. عشاء حدود یک ساعت و نیم بعد از اذان مغرب است. بعد از نماز عشاء هم وقت خلوت شما است. اگر کاری داشتند و خواستند وارد اتاق شما شوند حتماً باید از شما اذن بگیرند.

دقت کنید که قرآن کریم چگونه فضای حیاء و شرم و رعایت‌ها را در خانواده طرّاحی می‌کند. حتّی نکتۀ بالاتری را عرض کنیم، در حدیثی ذکر شده است که اگر کودکی داخل گاهواره پدر و مادر را می‌دید زن و شوهر باید از آمیزش جنسی پرهیز کنند. چه اثری در او می‌گذارد؟ شاید پدر و مادر فکر کنند که او متوجّه نمی‌شود. امّا گویی یک آثاری در آن است و به طور جدّی از این کار نهی شده است.

در آیۀ بعد نکتۀ دیگری را بیان می‌فرمایند: اگر بچّه‌ها به سنّ بلوغ رسیدند نباید شیوۀ قبل را ارائه بدهند، بلکه بایستی برای ورود به اتاق شما در تمام اوقات اجازه بگیرند:

«وَ إِذا بَلَغَ الأَطفالُ مِنكُمُ الحُلُمَ فَليَستَأذِنوا كَمَا استَأذَنَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُم آياتِهِ وَ اللَّـهُ عَليمٌ حَكيمٌ»[6]

و چون کودکان شما به حد بلوغ رسیدند، باید [در تمام اوقات براى ورود به اتاق خصوصى پدر و مادر] اجازه بگیرند. مانند کسانی که پیش از آنان اجازه می­گرفتند. خداوند این‌گونه آیات خود را براى شما بیان مى‌کند. و خداوند دانایى فرزانه است.

چطور آدم‌های بالغ و بچّه‌های 12 ساله، 15 ساله در همۀ زمان‌ها اگر بخواهند وارد اتاق پدر و مادر شوند باید اذن بگیرند، بچّه‌های کوچک هم در سه وقت باید اجازه بگیرند. اما اکنون که به سنّ بلوغ رسیدند مانند گذشته، مانند آن بالغینی که قبلاً بودند در تمام اوقات اجازه بگیرند. یعنی روال قبلی خود را ادامه ندهد. خدا علیم و حکیم است، یعنی هم همه چیز را می‌داند و هم حکیمانه حکم می‌کند. اگر دنیای غرب این حریم‌ها را برمی‌دارد، باید بداند که خود را از علم و حکمت الهی دور می‌کند.

کیفیت تأثیر حیا در تحکیم خانواده

این مباحثی که ما در بحث حیاء مطرح کردیم، تمام این‌ها در حوزۀ تحکیم خانواده بود. دو سؤال این‌جا مطرح می‌شود:

۱. حیاء در خانواده چگونه موجب تحکیم خانواده می‌شود؟

پاسخ این سؤال روشن است چرا که حیاء مانع می‌شود تا انسان به طرف مقابل جسارت کند، حقوق او را رعایت نکند، احترام او را پاس ندارد، حرمت و شخصیت او را در نظر نگیرد و همه این‌ها یعنی مستحکم شدن خانواده. یعنی اگر ما جانب حیا را رعایت کنیم و خجالت بکشیم که به همسر خود حرفی بزنیم که شایستۀ او نیست، از رفتاری که موجب آزار او است خجالت بکشیم، خود به خود رفتار و منش ما را در جهت صلاح و سداد و استحکام خانواده شکل خواهد گرفت.

۲. حیاء از نفس، حیاء از فرشتگان و حیاء از خداوند چگونه موجب تحکیم خانواده خواهد شد؟

این‌ها هم بدون شک ارتباط مستقیم دارد. اگر من از خداوند خجالت بکشم که با بندۀ او بد رفتاری کنم، بنده‌ای که دارد با من زندگی می‌کند، طبیعی است که نتیجه آن خوش برخوردی با همسر و فرزندانم خواهد بود. پس ما باید توجه داشته باشیم که خداوند همسری را به انسان عطا کرده است، زن برای شوهر و شوهر برای زن و فرزندانی را نیز، این‌ها نعمت‌های الهی هستند، باید رفتار و منش من در ارتباط با آن‌ها با کمال احترام و با نهایت محبت باشد.

یکی از بانوان، درباره همسر خود می‌گفت که او در کارهای منزل بسیار کمک می‌کند و به من می‌گوید تو یک نعمت الهی هستی که خدا به من بخشیده است، من از خدا خجالت می‌کشم که بخواهم بار تو را سنگین کنم. روشن است که توجه به خدا و شرم از او سبب می‌شود تا ما با نعمت خدا و بندگان او به نیکی رفتار کنیم.

به تعبیر قرآن فرزندان هبۀ خدا به ما هستند، «رَبِّ هَب لي مِن لَدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً؛ پروردگارا! از جانب خود نسلى پاک و پسندیده به من هدیه کن»،[7] چگونه می‌خواهیم با این هبه و هدیۀ خدا برخورد کنیم؟ ملائکۀ خدا هم ناظر هستند و اعمال ما را می‌نویسند. پس حیاء از پروردگار و ملائکه او جداً موجب استحکام روابط در خانواده می‌شود.

همچنین است که اگر انسان شأن ایمانی خود را لحاظ کند، دیگر به خود اجاز نخواهد داد که هر رفتاری از او در رابطه با دیگران صادر شود و یا سخنی ناروا بر زبان جاری کند؛ از خود حیا می‌کند چرا که شأن او بسیار وارسته‌تر از آن است که بخواهد دلی را بشکند. بنابراین حیاء یکی از عنایات الهی بر بندگانش است که آن را در فطرت ما قرار داده است.

Cinque Terre

قرآن و خانواده

این مقاله بخشی از درس‌ قرآن و خانواده است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1]– سورۀ نور، آیه 27.

[2]– پیامبر اکرم (ص) این کار را در مورد خانۀ حضرت زهرا (س) بعد از نزول آیۀ تطهیر با قصد خاص انجام می‌دادند. هر وقت رو به روی در خانۀ حضرت زهرا قرار می‌گرفتند می‌گفتند «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّة».[2] تا شش ماه و بعضی گفتند تا نه ماه این کار را ادامه دادند تا تمام مردم بدانند که آیه تطهیر در شأن ایشان است و نه کسی دیگر.

[3]– الوافي، ج‏5، ص: 492. همچنین در من لایحضر الفقیه روایت دیگری است که مؤید این نظر است: «رُوِيَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ دَارٍ فِيهَا ثَلَاثَةُ أَبْيَاتٍ وَ لَيْسَ لَهُنَّ حَجْرٌ قَالَ إِنَّمَا الْإِذْنُ عَلَى الْبُيُوتِ لَيْسَ عَلَى الدَّارِ إِذْنٌ» جراح مدائنی از امام صادق پرسیدم که خانه‌ای هست که در آن سه بیت (اتاق) دارد و برای این خانه مانعی از ورود وجود ندارد [حکم آن چیست؟] امام فرمودند اجازه در مورد بیوت (یعنی اتاق‌ها) است نه در مورد خانه. من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 244. در این روایت بیت در معنای اتاق به کار رفته است.

[4]– همان، آیه 28.

[5]– همان، آیۀ 58.

[6]– سوره نور، آیه ۵۹.

[7]– سورۀ آل عمران، آیه 38.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن