توانایی مادری
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از ویژگیهای مادر موفق این است که توانایی مادری داشته باشد و آن را در خود تقویت کند. این توانایی ابعاد مختلفی دارد. برای بالا بردن توانایی مادری هم نیاز به دانش است و هم نیاز به مهارت. در این مقاله اهمیت توانایی مادری و ابعاد مختلف آن را بیان کرده سپس راههای بروزرسانی مهارتها و دانشهای تربیتی را بررسی میکنیم. برخی از عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- داشتن توانایی مادری
- توانایی جسمی و روحی
- توانایی مهارتآموزی
- افزایش سطح اطلاعات متناسب با زمان
- چگونگی بروزرسانی مهارتها و دانشها
چکیده
- شرایط مادری برای نقشآفرینی در فرایند تربیت عبارتاند از: توانایی جسمی، فکری، روحی و روانی.
- بیماری دائمی مادر سبب وقت گذاشتن کمتر و تمرکز پایینتر او در امر تربیت میشود، که نتیجۀ آن به حاشیه رفتن تربیت است.
- بخشی دیگر از تواناییهای مادران، اصل مهارتآموزی است. بدین معنا که مادر برای اینکه بتواند در مدیریت تربیتی فرزند خود نقش محوری داشته باشد، باید دانش و مهارت خود را افزایش دهد.
- با سرعت پیشرفت بشر در عصر معاصر، مادر نیازمند تطبیق خود با محیط زندگی برای بهتر زیستن و بهتر تربیت کردن فرزندان است.
- به دلیل رشد اطلاعاتی و توانمندیهای فرزندان در پی کاهش فاصلۀ نسلی ، یک مادر توانمند باید بتواند چند گام جلوتر از فرزند خود حرکت کند. لذا باید به دنبال افزایش سطح دانش و مهارت در عرصۀ تربیت باشد. اصول تربیتی همیشه ثابت است، ولی روشها باید بروز رسانی شود.
- راهکارهای بروز رسانی مهارتها و دانشها در عرصه تربیت عبارتاند از:
- افزایش میزان مطالعه
- آموختن مهارتهای تربیتی از کارشناسان
- تفکر و اندیشیدن به گذشته
- استفاده از تجربیات افراد موفق در تربیت
داشتن توانایی مادری
به دلیل نقش بسیار با اهمیت مادری برای تربیت نسل، باید یک مقداری چهارچوب و به نوعی شاخصههایی که میتواند یک دختر خانم یا زن جوان را به مرحله مادری و نقش مهم او برساند بیان کنیم. اگر این چهارچوب بیان نشود ممکن است ضعفهایی در تربیت نسل به وجود بیاید.
یکی از این ملاکها، بحث داشتن توانایی مادری است. یعنی یکی از ویژگیهای یک مادر موفق این است که توانایی مادری داشته باشد و آن را در خود تقویت کند. این توانایی از ابعاد مختلفی قابل بررسی است:
الف ـ توانایی جسمی و روحی
میدانید که مادر بودن یعنی فرد باید دارای یک سری شرایطی باشد، از لحاظ توانایی جسمی، توانایی فکری و تواناییهای روحی و روانی حائز شرایطی باشد. لذا مجموعهای از این تواناییها باید در یک مادر جمع شود تا او بتواند نقش آفرینی کند.
گاهی اوقات ما میبینیم به این تواناییها خیلی اهمیتی داده نمیشود. مثلاً مادری که دائم بیمار میشود، مریض میشود، قطعاً نمیتواند نقش آفرینی خود را در عرصه تربیت داشته باشد. چون این مادر دائم باید به دنبال بهبودی جسم خود باشد، برای رفع بیماری خود تلاش کند. همین موضوعات فکر و وقت را از انسان میگیرد، آن وقت و فکری که باید زمینهای فراهم کند برای اینکه انسان برای تربیت فرزند خود متمرکز شود، توجه ویژهای برای تربیت فرزند داشته باشد؛ میبینیم آن فکر کمرنگتر میشود، وقت گذاشتن کمرنگتر میشود، آن توجه و تمرکز پایین میآید.
لذا نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که ناخودآگاه رفع مشکل جسمی مادر میآید در اولویت قرار میگیرد، تربیت فرزند میرود در اولویتهای بعدی قرار میگیرد. گاهی اوقات حتی در حاشیه قرار میگیرد. چون ما این موارد را دیدهایم، گاهی اوقات در مشاورهها میبینیم مادر به دلیل اینکه به جسم خود اهمیت نداده بیماریهایی را پیدا کرده است. لذا میبینیم برای اینکه بتواند خود را درمان کند فرزند را به دیگران واسپاری میکند.
یک روز پیش مادر خود، یک روز پیش خواهر خود، یک روز پیش خانم همسایه میگذارد. لذا آن نقش محوری که باید خود مادر ایفا کند را ندارد، این نقش را بین افراد تقسیم میکند. خود شما هم میدانید تربیتی که دست به دست شود و تمرکز از روی آن رفع شود، قطعاً تربیتی که ایدهآل باشد، مطلوب باشد و بتواند ما را به اهداف تربیتی برساند نخواهد بود.
یا مادرانی که توجه به وضعیت روحی و روانی خود نمیکنند. این مادر دارد از توانایی خود میکاهد، به نوعی از تمرکز او در تربیت کاسته میشود. لذا اهمیت دارد که مادر به تواناییهای خود توجه داشته باشد.
ب ـ توانایی مهارتآموزی
یک بخش دیگر از توانایی مادری در بحث، اصل مهارت آموزی است. یعنی ممکن است مادری از لحاظ جسمی در جایگاه خوبی باشد، از لحاظ روحی و روانی در جایگاه خوبی باشد، ولی به سمت اینکه دانش و مهارت خود را افزایش بدهد نیست. برای اینکه بتواند در مدیریت تربیتی فرزند خود نقش محوری داشته باشد به حد لازم نرسیده، برای رسیدن به آن وقت صرف نکرده است.
البته این را عرض کنم، در عصر معاصر چون سرعت پیشرفت بشر خیلی سریع شده، تند شده، ما به این نیاز داریم که خود را تطبیق بدهیم با محیطی که داریم در آن زندگی میکنیم. اطلاعاتی که برای بهتر زیستن، بهتر تربیت کردن فرزندان خود نیاز داریم به دست بیاوریم. یعنی باید به این حد و حدود دست پیدا کنیم، باید مراقب باشیم از شرایط زمانی عقب نباشیم. اگر عقب باشیم قطعاً فرزندان پیشی میگیرند و ما هم در تربیت آنها دچار مشکلاتی خواهیم شد.
ج ـ افزایش سطح اطلاعات متناسب با زمان
توانایی مادر را در اینجا به دو بخش کلّی تقسیم کردیم؛ یک بخش بُعدی بود که مربوط به جسم و روح مادر بود، یک بُعد این بود که مادر بایستی دانش و مهارتهای خود را در عرصه تربیت افزایش بدهد. من این را عرض کنم، شاید دانستن آن بد نباشد، امروز متأسّفانه نسل (فرزندان) ما، از ما جلو زدهاند. به چه دلیل این اتفاق میافتد؟ به دلیل سطح اطلاعاتی که دارد، امکاناتی که در اختیار خود دارد.
لذا برخی از کارشناسان مطرح میکنند: اگر فاصله نسلی تا چند سال قبل هر 10 سال یک نسل محسوب میشد، الآن فاصله یک نسل به 5 سال رسیده است. یعنی رشد اطلاعاتی، توانمندیهای فرزندان ما، با این سرعت بالا دارد افزایش پیدا میکند.
این شرایط، یک مادر توانمند میخواهد که بتواند چند گام جلوتر از فرزند حرکت کند، با این گامهایی که دارد حرکت میکند بتواند تربیت را کنترل کند، مدیریت کند، جهتدهی کند. این چطور محقق میشود؟ قطعاً اگر بخواهیم به مرحله تحقق این مهم دست پیدا کنیم، چارهای جز این نداریم که مادران باید وقتهای خوبی را در طول دوران رشد فرزندان صرف کنند و خود را در مسیر تربیت بروز رسانی کنند. یعنی سطح دانش و مهارتهای خود را در عرصه تربیت بالا بیاورند.
البته اینجا لازم است که بنده به یک نکتهای اشاره کنم، آن اینکه در اصول تربیت، هیچ تغییری رخ نمیدهد. اتفاقی که میافتد این است که ما باید روشها را بروز رسانی کنیم. یعنی همیشه قرار است فرزند خود را متدین، باحیا، اهل ادب[1] و احترام به بزرگترها و دیگران تربیت کنیم. امورات دیگری هم وجود دارند، در مسائل عبادی، در مسائل حیا و حجاب، باید او را خوب بار بیاوریم.
در این موارد هیچ شکّی نیست. اینها جزء اصول تربیت است. ما برای اینکه به اصول تربیت دست پیدا کنیم و آن مهم را محقق کنیم، چگونه به سمت آن مرحلهای که باید به آن دست پیدا کنیم حرکت کنیم؟ این مربوط به مهارتها میشود، مربوط به دانشهایی میشود که ما باید بیاموزیم و متناسب با زمان، زمینه تربیت فرزند را فراهم کنیم.
مثلاً در عصر تکنولوژی، عصر رسانهها، ما چگونه تلفن همراه را در اختیار فرزند خود قرار بدهیم که به اصول تربیتی آسیب نرساند؟ این همان روش است. ما باید در اینجا سطح دانش خود را افزایش بدهیم، مهارتهای خود را یک مقداری بالا ببریم که بدانیم در این عصر تکنولوژی باید چگونه فرزندان خود را با تکنولوژیها مواجه کنیم که فرزند ما آسیب نبیند، بتواند به خوبی از این تکنولوژیها بهره ببرد و استفاده کند، در جهت رشد خود از آنها استفاده کند.
ولی اگر ما پدر و مادرها خود را عقب نگه داریم، فرزندان ما به تکنولوژی رسیدهاند، دارند از آن استفاده میکنند، ما فقط به آنها نگاه کنیم، مدام ناراحتی کنیم، فریاد بزنیم، قهر کنیم، منع کنیم. یعنی در این فضای تنش و دعوا وارد میشویم، این فضا هم اصلاً فضای تربیتی نیست.
اینجا یک قاعده وجود دارد، اگر ما میخواهیم بدانیم مهارت و دانش ما در تربیت متناسب با زمان حاضر هست یا نه، اگر ما در کنار فرزندان خود ـ در عین حال که داریم آنها را براساس اصول و روشها تربیت میکنیم ـ آرامش بیشتری داشته باشیم، محیط بدون تنشی داشته باشیم، بدانیم توانمندی ما در عرصه تربیت خوب است.
ولی اگر دیدیم برای اینکه فرزندان خود را به مسائل تربیتی که حق آنها است و لازم است برسانیم، باید با تنش، با تندی، با پرخاشگری، به آن سمت سوق بدهیم؛ بدانیم که روشها و مهارتهای ما به روز رسانی نشده و ما اینجا در تربیت دچار چالشهای جدی خواهیم بود.
پس ما ملاک در اختیار شما قرار دادیم، اگر میخواهیم بدانیم مهارت و توانمندی ما خوب است، در مسیر تربیت فرزندان باید فضای آرام و بدون تنش داشته باشیم. اگر مهارتهای ما پایینتر از نیاز فرزندان ما، غیر متناسب با زمان باشد، معمولاً محیطهای خانه محیطهای پرتنش، پر اضطراب خواهد بود.
چگونگی بروزرسانی مهارتها و دانشها
درباره بحث توانایی مادری به عنوان یک اصل صحبت کردیم. نکاتی را بیان کردیم. اما شاید این پرسش هم در ذهن ایجاد شود: اگر یک مادری بخواهد مهارت و دانش خود را به روز کند، زمینهای را فراهم کند که بتواند اشراف تربیتی را روی فرزند خود داشته باشد، جهتگیری تربیتی را به سمت اصول تربیتی سوق بدهد، باید چه کند؟ چند راهکار را میخواهم به صورت کوتاه تقدیم کنم.
1ـ افزایش میزان مطالعه
اولین راهکار این است که ما بایستی حتماً میزان مطالعه خود را افزایش بدهیم. یعنی کتابهایی که نویسندههای مورد قبول دارد، میدانیم این کتابها متناسب با روشها و اصول دینی مطالبی را بیان میکنند، در فضای زندگی خود بیاوریم. نه اینکه یک کتاب بخوانیم، دو کتاب بخوانیم، بگوییم کافی است. نه، باید حتماً در این زمینه، مادران مطالعه مستمر را داشته باشند.
2ـ آموختن مهارتهای تربیتی از کارشناسان
نکته دوم این است که ما باید مطالبی را از کارشناسان بیاموزیم میتواند در قالب مشورت گرفتن باشد، میتواند در قالب کلاسهای حضوری باشد، میتواند در قالب کتابهای خاص باشد. باید از کارشناسان مهارتهای تربیتی را بیاموزیم. چون میدانیم دانش به تنهایی کافی نیست، ممکن است ما دانش خوبی را در عرصه تربیت داشته باشیم، ولی اینکه آیا میتوانیم آن را با میدان عملیات و اجرای تربیت تطبیق بدهیم؟ خود این بحث مهمی است.
لذا ما در تقسیمبندی خانوادهها میگوییم: ما هفت دسته خانواده داریم، یکی از این هفت دسته، خانوادههای نظریهپرداز هستند. یعنی چه؟ یعنی از نظر دانشی همه چیز را میداند، میداند نباید فرزند خود را تنبیه بدنی کند، میداند چطور باید فرزند خود را تنبیه کند، میداند باید فرزند خود را نمازخوان کند.
ولی وقتی به دایره اجرا و مرحله اجرا پا میگذارد، میبینیم که فرزند را از لحاظ بدنی تنبیه میکند، سر فرزند خود فریاد میزند، قهرهای طولانی مدت با فرزند خود دارد. لذا این افراد از لحاظ نظری خوب هستند، ولی چون مهارتهای لازم را نمیدانند میبینیم که معمولاً در میدان اجرا دچار خطا و اشتباه میشوند.
لذا مادری که مطالعه میکند سطح دانش خود را بالا میبرد. این خیلی خوب است، در تربیت نیاز است. ولی از آن طرف ما باید بدانیم که چطور این دانش را تبدیل به یک کار عملیاتی کنیم. ما به این مهارت میگوییم. لذا باید این را از مشورت با افراد خبره و توانمند به دست بیاوریم. حتماً کتابهایی که مهارتها را آموزش میدهند بیاموزیم.
3ـ تفکر و اندیشیدن به گذشته
اما نکته سومی که میتواند در کنار دو نکته دیگر به ما کمک کند این است: ما باید یک مقدار بازخوانی روشهای خود را داشته باشیم. گاهی اوقات یک مادر وقتی شب است و فرزند او خوابیده ده دقیقه، یک ربع، بنشیند خلوتی داشته باشد. فکر کند که آیا امروز شیوه من، مدل تربیتی من، در تربیت فرزند خوب بود؟ آیا امروز چالشهای ما کم بود؟ زیاد بود؟ آیا باید این چالشها به وجود میآمد؟ نباید به وجود میآمد؟
یک مقدار روی این مسائل فکر کنیم. چون میدانید گاهی اوقات اندیشیدن، تفکر کردن نسبت به گذشته، میتواند نقشه راه آینده را هم برای ما به خوبی فراهم کند. لذا خیلی افرادی که مهارتهای خوبی را در عرصههای تربیتی دارند، ممکن است در جایی اینها را نیاموخته باشند، ولی با واکاوی و اصلاح رفتارهای خود، توانستهاند به یک مهارت منطقی در عرصه تربیت دست پیدا کنند. پس این تفکر و اندیشیدن هم میتواند یک روش باشد.
4ـ استفاده از تجربیات افراد موفق در تربیت
نکته چهارم این است که گاهی اوقات از تجربه افراد موفقی که در عرصه تربیت گام برداشتهاند استفاده کنیم. مثلاً در اطرافیان میبینیم خواهر ما، شوهر خواهر ما، برادر ما، افراد دیگر؛ تمام کسانی که در اطراف ما هستند و دارند در مسأله تربیت گام برمیدارند، بعضاً موفقیتهایی داشتهاند. در همان موضوعات از آنها مشورت بگیریم.
آنجایی که حس کردهایم آنها در تربیت فرزند خود موفق بودهاند، از تجربیات آنها بشنویم. آن میزانی که میتوانیم دستورات آنها را اجرا کنیم. آن میزانی که نمیتوانیم ایده بگیریم، ایدهپردازی کنیم. به نوعی متناسبسازی با محیط زندگی خود داشته باشیم، بعد آن را اجرا کنیم. پس ما چهار روش را بیان کردیم که میتواند به مهارتآموزی ما کمک کنند.
حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون
درس تربیت فرزند
این مقاله بخشی از درسهای تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی میشود. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
[1]. به تعبیر حضرت علی (ع): «ما نَحَلَ والِدٌ وَلَداً نَحلاً اَفضَلُ مِن اَدَبٍ حَسَنٍ» ؛ هیچ پدری به فرزند خویش، عطا و بخششی برتر از ادب نیکو، نبخشیده است؛ مستدرک وسائل الشيعه، ج 2، ص 625.