اهمیت خانواده و مسئولیت کلی هر فرد

در این مقاله به بررسی اهمیت خانواده و عوامل تحکیم خانواده می‌پردازیم. همچنین نقش قرآن را در تحکیم و اعتلای خانواده بیان می‌کنیم. مطالب مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • اهمیت خانواده
  • عوامل تحکیم خانواده
  • مسئولیت کلی هر فرد
  • نقش قرآن در تحکیم و اعتلای خانواده
  • رویکرد صحیح درباره وظایف حقوقی و اخلاقی

چکیده مباحث اهمیت خانواده:

  • اهمیت خانواده و تحکیم آن: تحکیم خانواده یعنی اینکه ما خانواده را پابرجا و بدون آسیب‌ نگه داریم. خانواده نهاد بسیار مقدسی است که هم مایه بقای نسل بشر و هم بستری است که انسان در آن به کمال می‌رسد. از این رو حفظ آن و استحکام بخشی به آن اهمیت بسزایی خواهد داشت تا جایی که نه طلاق رسمی و نه طلاق عاطفی در آن رخ ندهد.

  • گاهی گسستگی عاطفی بین فرزندان و والدین یا فرزندان باهم به وجود می‌آید در صورتی که خانواده یک نهاد است و همه اعضا باید با هم گرم و صمیمی باشند.

  • مسئولیت هر فرد در استحکام و اعتلای خانواده:
    1. خانواده را از آسیب‌های احتمالی در امان بدارد و مانع فروپاشی خانواده شود.
    2. هم در پی رشد و تعالی خود و هم ارتقای اعضای دیگر باشد. خانواده باید ثمره‌ای داشته باشد و اعضای آن به سمتی حرکت کنند که آینده روشنی داشته باشند.

  • قرآن کریم، برای نهاد خانواده یک سازماندهی دقیق و منظمی طراحی نموده است. در سازماندهی قرآن دو وظیفه برای فرد در خانواده مشخص می‌شود:
    1. وظایف حقوقی: هر کس باید در جایگاه خود قرار بگیرد و مسئولیّتی را که بر عهده دارد به خوبی انجام دهد. اگر مرد قوّام است، واقعاً باید قوّام باشد. نه حق دارد از این مسئولیّت شانه خالی کند و نه همسر و فرزندان حق دارند از پذیرش این قوامیّت سر باز بزنند.
    2. وظایف اخلاقی: هر کس باید در حوزه مسئولیّت خود، بیش از حدّی که قانون برای او مقرر کرده به انجام وظیفه بپردازد. مثلاً اگر تأمین هزینه‌های زندگی بر مرد واجب است، طبق احادیث مستحب است که بیشتر تلاش کند و خانواده را در رفاه بالاتری قرار دهد.

  • منش قرآنی در انجام وظایف:
    1. انتظار ما از دیگران باید انتظاری حقوقی باشد یعنی اگر وظیفه اخلاقی را در قبال ما انجام دادند تشکّر کنیم ولی اگر انجام ندادند ناراحت نشویم.
    2. احساس وظیفه ما نسبت به دیگران در خانواده باید در حدّ رفتار اخلاقی باشد و نه بسنده کردن به حقوق و عدالت.

اهمیت خانواده و تحکیم آن

خانواده نهاد بسیار مقدسی است که هم مایه بقای نسل بشر و هم بستری است که انسان در آن به کمال می‌رسد. تحکیم خانوده یعنی ما خانواده را پابرجا و بدون آسیب‌ نگه داریم. چون خانواده در عین حال که نهاد مقدّسی است ولی مثل هر نهاد دیگری در معرض آسیب و آفت‌ قرار دارد و این آسیب و آفت‌ها ممکن است به از هم پاشیدگی خانواده منجر شود.

 زمانی گفته‌ می‌شد که دنیای غرب در بحث طلاق آمار بالایی دارد و خانواده در آنجا از استحکام لازم برخوردار نیست. اما اکنون می‌بینیم که متأسفانه در کشور ما و در سایر مناطق مسلمان‌نشین جهان هم آمارهای طلاق هر روز بالاتر و بالاتر می‌رود.

طلاق به دو صورت ممکن است اتفاق بیفتد. گاهی اوقات بنیان خانواده به طور رسمی و قانونی به هم می‌خورد. و گاهی نیز  به صورت غیر رسمی. به این شکل که در خانواده‌ها طلاق عاطفی ایجاد می‌شود. زن و شوهر با هم در یک خانه زندگی می‌کنند، امّا ارتباطی با هم ندارند. گاهی هم ارتباط دارند، ولی دل خوشی از هم ندارد و لذّتی از زندگی با یکدیگر نمی‌برند. گاهی هم در بعضی موارد زن و شوهر طلاق نگرفته‌اند، امّا شوهر در یک خانه زندگی می‌کند و همسر او در خانه دیگر. در این میان، طلاق عاطفی درصد بیشتری را بین طلاق‌های غیر رسمی داراست.

گاهی این گسستگی عاطفی بین فرزندان و والدین به وجود می‌آید. به طوری که هر کدام راه خود را می‌روند و کاری با هم ندارند؛ گاهی بین برادران و خواهران این حالت به وجود می‌آید. اما مسأله مهمی که باید به آن توجه نمود این است که خانواده یک نهاد است و همه اعضا باید با هم گرم و صمیمی باشند. اهمیت خانواده را درک کنند، به نفع هم کار کنند و دلسوز یکدیگر باشند.

 به هم خوردن کانون خانواده در قرآن کریم و در روایات ما به طور صریح مورد مذمّت قرار گرفته است، همچنان که پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

«مَا مِن شَي‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِن بَيتٍ يُعمَرُ بِالنِّكاحِ وَ ما مِن شَي‏ءٍ أَبغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِن بَيتٍ يُخرَبُ فِي الإِسلامِ بِالفُرقَة»[1]

هیچ چیزی نزد خدای تبارک و تعالی محبوب‌تر از خانه‌ای نیست که با ازدواج آباد شود و هیچ چیز در نزد خدا مبغوض‌تر و ناخوشایندتر از خانه‌ای نیست که با جدایی ویران و خراب شود.

حال این جدایی می‌تواند طلاق رسمی باشد یا طلاق عاطفی.

در حدیث دیگری امام صادق (ع) می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ البَيتَ الَّذِي فِيهِ العُرسُ وَ يُبغِضُ البَيتَ الَّذِي فِيهِ الطَّلاقُ وَ ما مِن شَي‏ءٍ أَبغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الطَّلاقِ»[2]

خداوند خانه‌ای را که در آن مراسم ازدواج باشد دوست دارد و خانه‌ای را که در آن طلاق باشد نمی‌پسندد و در نزد خداوند چیزی بدتر از طلاق نیست.

گذشتگان ما به این مسأله کاملاً توجّه داشتند و معتقد بودند دختر و پسری که ازدواج می‌کنند اگر در زندگی با مشکلاتی مواجه شوند باید سعی کنند مشکلات را حل کنند و حرفی از طلاق به میان نمی‌آوردند. امروزه گویا آن اهمیت خانواده چندان مورد توجّه نیست و در چالش‌ها و مشکلات زندگی به طلاق به عنوان راه حل می‌اندیشند. از هم پاشیده شدن بنیان خانواده خصوصاً اگر پای فرزندان در میان باشد قطعاً آسیب‌زا است. اگر فرزند با مادر زندگی کند به شکلی آسیب می‌بیند و اگر با پدر زندگی کند به شکلی دیگر.

 ما در این زمینه باید به فرهنگ سنّتی و گذشته خود همچنان پایبند باشیم و تا جایی که می‌توانیم جلوی انحلال خانواده را بگیریم، مگر جایی که مشکلی جدّی وجود داشته باشد که آسیب‌زا است. در غیر این صورت، در اختلاف‌هایی که بین زوجین پیش می‌آید حتی الامکان باید از طلاق و از هم پاشیده شدن خانواده جلوگیری کرد.

اهمیت خانواده و مسئولیت کلی هر فرد

 وقتی به این نکته توجّه کردیم که خدا جدایی را دوست ندارد، پس ما نیز باید در تحکیم خانواده بکوشیم. هر فردی که خانواده‌ای را تشکیل می‌دهد و وارد این نهاد مقدس می‌شود دو مسئولیّت، پیش رو خواهد داشت:

  1.  خانواده را از آسیب‌های احتمالی در امان بدارد. یعنی مراقب باشد در خانواده مسائلی پیش نیاید که منجر به فروپاشی خانواده شود و اگر مسأله‌ای پیش آمد آن را حل کند. باید درد را مداوا کنیم. این مداوا می‌تواند مثلاً حسن ارتباط باشد تا به هر نحوی جلوی فروپاشی خانواده گرفته شود.
  2. مسأله دیگر اینکه هر کدام از اعضای خانواده، هم باید در تحکیم خانواده بکوشند و هم در پی رشد و تعالی خود و اعضای دیگر باشند. هر زوجی که خانواده‌ای را تشکیل می‌دهند، باید طرح و برنامه‌ای برای آن داشته باشند به گونه‌ای که بتوانند ده سال بعد این خانواده را به یک اوج و عظمتی برسانند. این خانواده باید ثمرات فراوانی داشته باشد و اعضای آن به سمتی حرکت کنند که تبدیل به شخصیّت‌های وارسته‌ای شوند و آینده روشنی داشته باشند. برنامه‌‌ریزی یک خانواده باید چنان دقیق و حساب شده باشد که همه در این موفقیت سهیم باشند. پدر و مادر نیز به گونه‌ای فرزندان را تربیت کنند که آنان نیز به تحکیم بنیان خانواده کمک کنند.

عوامل تحکیم خانواده:

به دلیل اهمیت خانواده و نقش بسزای آن در اعتلای جامعه، قرآن کریم و روایات اسلامی عواملی را معرفی می‌کنند که سبب تحکیم خانواده می‌شود. پایبندی به سازماندهی قرآن، مسئولیت‌پذیری، حسن معاشرت، تفاهم، صبر و سازش، غیرت و وفاداری و حیا از عوامل تحکیم خانواده هستند. در این مقاله به مهمترین عامل یعنی عامل اول می‌پردازیم.

پایبندی به سازماندهی قرآن

اوّلین و مهمترین عامل این است ‌که ما معتقد و پایبند به سازمان‌دهی قرآن کریم برای خانواده باشیم. قرآن کریم، برای نهاد خانواده یک سازماندهی دقیق و منظمی طراحی نموده است. در این طرح، پدر قوّام و مسئول خانواده است و مادر مدیریّت منزل را بر عهده دارد و فرزندان هر کدام به نوبه خود جایگاهی دارند و باید حدودی را رعایت کنند. پس اوّلین قدم این است که با قرآن ارتباط برقرار کنیم و اگر می‌خواهیم خانواده تحکیم پیدا کند باید با سازماندهی قرآن آشنا شویم و به آن احترام بگذاریم.

در سازماندهی قرآن دو مبحث مطرح می‌شود. یک بحث وظایف حقوقی فرد در خانواده است و یک بحث وظایف اخلاقی او. در حیطه وظایف حقوقی هر کس باید در جایگاه خود قرار بگیرد. یعنی اگر قرآن گفته است که مرد قوّام است، واقعاً باید قوّام باشد. نه حق دارد از این مسئولیّت شانه خالی کند و نه همسر و فرزندان حق دارند از پذیرش این قوامیّت سر باز بزنند. چون وقتی قرآن کریم فرمود مرد قوّام و مسئول است بعد از آن فرموده است: «فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ»[3]؛ همسر باید در حوزه این مسئولیّت الهی مطیع باشد.

پس در بحث وظایف حقوقی هر کس باید در جایگاه خود، مسئولیّتی را که بر عهده دارد به خوبی انجام دهد. وقتی بحث به رفتارها و وظایف اخلاقی می‌رسد،  هر کس باید در حوزه مسئولیّت خود، بیش از حدّی که قانون برای او مقرر کرده به انجام وظیفه بپردازد. مثلاً اگر تأمین هزینه‌های زندگی بر مرد واجب است، طبق احادیث مستحب است که بیشتر تلاش کند و خانواده را در رفاه بالاتری قرار دهد.

زن نیز وظایف واجبی در زندگی زناشویی دارد، اما بهتر است به وظایف حقوقی خود اکتفا نکند و اخلاقی عمل کند. زیرا قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّـهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسانِ[4]؛ خدا به عدالت و احسان، فرمان می‌دهد». عدالت، جزو حقوق است و احسان، در چارچوب اخلاق مطرح می‌شود. اگر خانواده‌ای بخواهد تنها بر مبنای حقوق و وظایف پیش برود زندگی خشک و بی‌عاطفه خواهد شد. اما اگر در کنار عمل به وظایف، اخلاقی رفتار کنند، در این صورت خانواده‌ای بسیار شاداب و رو به رشد خواهیم داشت.

منش قرآنی در انجام وظایف

با توجه به آنچه در اهمیت خانواده و تکالیف افراد گفته شد هر فرد در خانواده، هم تکالیف واجب دارد و هم تکالیف مستحبّ. اگر کمی به عملکرد افراد در زندگی توجّه کنیم می‌بینیم که بسیاری از آنها، از دیگران انتظار برخورد و رفتار اخلاقی نسبت به خود دارند، اما خودشان در برخورد با دیگران و در انجام وظایف، به حد واجب و شاید کمتر از آن اکتفا می‌کنند.

اگر بخواهیم به اخلاق اسلامی پایبند باشیم و قرآنی عمل کنیم، باید عکس این رفتار کنیم. باید اینگونه فکر کنیم که وظیفه حقوقی برای من کافی نیست! وظایف اخلاقی خود را بشناسیم و به آنها عمل کنیم. از طرف دیگر انتظار ما از دیگران -اینکه نسبت به ما چگونه عمل کنند- باید انتظاری حقوقی باشد. اگر وظیفه اخلاقی را در قبال ما انجام دادند تشکّر کنیم ولی اگر انجام ندادند ناراحت نشویم و با خود بگوییم که این وظیفه او نبوده است.

این مسأله در همه امور زندگی جاری است. بسیاری از کارهایی که پدران در خانه انجام می‌دهد مستحب است. همسر باید تشکّر کند که تو بیش از حدّ واجب به من لطف کردی. بسیاری از وظایفی که خانم‌ها در خانه انجام می‌دهند نیز بیش از حدّ واجب است. این‌ امور را نمی‌توان از آنها مطالبه کرد. اگر انجام دادند باید تشکّر کنیم. با تشکّر روابط اخلاقی را تثبیت کنیم. این رفتار اخلاقی الهی است.

پس انتظار ما از دیگران نسبت به خود، باید در حدّ حقوق و عدالت باشد و احساس وظیفه ما نسبت به دیگران در خانواده باید در حدّ رفتار اخلاقی و نه بسنده کردن به حقوق و عدالت باشد. اگر انتظار ما از دیگری در حدّ عدالت و وظایف واجب بود و شخص کارهای مستحب و اخلاقی را انجام نداد ناراحت نمی‌شویم، زیرا تکلیف واجب او نبوده است. این نکته تربیتی مهمّی است که اگر به آن عمل کنیم، می‌توانیم هم نفس خود را تربیت کنیم و هم آن را راضی نگه ‌داریم.

Cinque Terre

قرآن و خانواده

این مقاله بخشی از درس‌ قرآن و خانواده است که توسط استاد ارجمند دکتر سید محسن میرباقری در موسسه نورالمجتبی علیه السلام تدریس شده است. شما می‌توانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.


[1]– وسائل الشيعة، ج ‏22، ص 7.

[2]– همان، ج ‏22، ص 7.

[3]– سوره نساء، آیه 34.

[4]– سوره نحل، آیه 90.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

انس با قرآن