اهداف تربیت
فهرست مطالب این مقاله را ببینید
یکی از دغدغههای والدین مسأله تربیت فرزند است. برای تربیت فرزند ابتدا باید اهداف تربیت را مشخص کنیم و بدانیم به کجا میخواهیم برسیم. در مرحله بعد سوال این است که چگونه میخواهیم به آن اهداف دست پیدا کنیم. در این مقاله ابتدا اهداف تربیت را بیان کرده سپس چگونگی جهتدهی فرزندان به سوی اهداف تربیت را بررسی میکنیم. برخی عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- واضح و روشن بودن اهداف تربیت
- هدف غایی و نهایی تربیت
- مشخص بودن جهتگیری تربیتی مادر
- نکات قابل توجه در هدف گذاری گام به گام در تربیت
- چگونگی جهتدهی فرزندان به سوی اهداف تربیت
- محوریت مادر در تربیت
چکیده اهداف تربیت:
- یکی از ملاکهای موفقیت در عرصۀ تربیت، مشخص بودن توقعات و اهداف است.
- هدف کلّی در تربیت، پرورش نسل توحیدی (بندۀ صالح خدا) است.
- در مسیر تربیت، اصل بر رشد و تعالی انسان است. رسیدن به اهداف دنیوی اگر برای رضای خدا و خدمت به مردم باشد، عاملی برای رشد و تعالی انسان است.
- مؤلفههای هدفگذاری گام به گام تربیتی عبارتاند از:
- رساندن فرزندان به مرتبۀ انجام عبادت الهی
- رعایت ادب گفتاری و رفتاری فرزندان نسبت به دیگران
- توجه و رعایت حلال و حرام و حق الناس
- تدریجی بودن رسیدن به اهداف تربیت
- جهتدهی مسائل تربیتی توسط مادر در محیط خانواده شکل میگیرد که مؤلفههای این جهتدهی عبارتاند از:
- شناخت اهداف و روشهای تربیتی
- آشنایی با موضوعات تربیتی
- آشنایی با گامهای تربیتی
- ارتقای سطح اطلاعات تربیتی
- مادر متولی و محور در تربیت است. محوریت مادر در تربیت هنگامی تحقق مییابد که او از تربیت لذت ببرد و باور داشته باشد که سعادت فرزند سعادت خود او است.
واضح و روشن بودن اهداف تربیت و توقعات
یکی از ملاکهایی که میتواند یک مادر را به مرز موفقیت در تربیت نائل بیاورد این است که در عرصه تربیت باید توقعات و اهداف ما مشخص باشد. وقتی من به عنوان یک مادر میخواهم کار تربیت فرزند را پیش ببرم و در کار تربیتی موفق باشم، نباید سردرگم باشم. مسیر باید برای من روشن باشد، هدف باید برای من روشن باشد. لذا در این مقاله میخواهیم یک مقداری به این موضوع بپردازیم و نکاتی را تقدیم حضور شما کنیم.
هدف غایی و نهایی تربیت
ما یک هدف کلّی در تربیت داریم و آن اینکه ما فرزندان خود را بندگان صالح خدا تربیت کنیم.[1] این شاید یکی از مهمترین و نهاییترین اهداف تربیت محسوب شود. اما نکتهای که وجود دارد این است اگر ما بخواهیم به آن حد نائل بیاییم، باید برای خود گامهایی را ترسیم کنیم که بتوانیم به هدف نهایی و هدف غایی برسیم. لذا در این مقاله میخواهیم به برخی از این نکات اشاره کنیم.
مشخص بودن جهتگیری تربیتی مادر
یک مقداری سوگیری و جهتگیری تربیتی مادر مشخص باشد، سردرگمی نداشته باشد. مثلاً آیا ما آمدهایم که فرزند خود را به یک پزشک، یک مهندس، یک کارمند، یک بازرگان یا تاجر تبدیل کنیم؟ واقعاً هدف چیست؟ آیا هدف غایی این است؟ یا نه، اینها ابزار و وسایلی است برای اینکه انسان رشد پیدا کند؟
اگر آمدیم اینها را به هدف تبدیل کردیم، بقیه موارد را کنار زدیم و نادیده گرفتیم، قطعاً ممکن است در مسیر تربیت فرزندان خود فقط علم زده شویم. یعنی همه هم و غم خود را روی این بگذاریم که فرزند ما چه کتابی بخواند، چه تستی بزند که فردا بتواند در فلان رشته تحصیلی موفق شود. بقیه موارد را هم نادیده بگیریم، ولو شده برای اینکه این فرزند در این مسیر علمی بتواند گام خوبی بردارد، شخصیت او را خُرد کنیم، در سر او هم بزنیم، او را تحقیر کنیم، او را محدود کنیم، رفتار ما هم با او تند باشد، تنبیه هم داشته باشیم، فقط برای اینکه بهتر درس بخواند.
ولی ما میگوییم این روش درست نیست، باید توجه داشت که در مسیر تربیت، اصل این است که انسان رشد کند. تمام چیزها ابزار است، یعنی اگر ما میخواهیم پزشک شویم، مهندس شویم، کارمند شویم، طلبه شویم، برای این است که بتوانیم به مردم خدمت کنیم، آن هم برای رضای خدا باشد. این یک عاملی برای رشد ما، برای تعالی ما شود. لذا این مهم است که ما چگونه فرزندان خود را در مسیر رشد دنیایی قرار بدهیم.
نکات قابلتوجه در هدف گذاری گام به گام در تربیت
اما نکاتی که من باید به آن اشاره کنم برای اینکه از سردرگمی دربیاییم، یک سری از اصولی است که ما باید به آن در تربیت توجه کنیم.
الف ـ در مسیر عبادت الهی
مثلاً یکی از نکات این است که فرزندان ما در مسیر رشد خود طوری قرار بگیرند عبادتهایی که بر گردن آنها قرار داده شده و از جانب شرع مقدس به عهده آنها نهاده میشود، انجام بدهند. لذا ما روایاتی در این زمینه داریم که این اصل تدریج را از همان ابتدا برای ما ریلگذاری میکنند و مسیر را نشان میدهند.
مثلاً در روایتی که قبلاً هم به آن اشاره کردیم، از وجود مبارک امام باقر (ع) است، به نقلی از امام صادق هم نقل شده است. روایت این است: وقتی فرزندان شما مثلاً به سه سالگی رسیدند هفت مرتبه لا إله إلا الله بگویند. وقتی به سه سال و هفت ماه و 20 روز رسیدند هفت مرتبه محمد رسول الله (ص) بگویند. وقتی به چهار سالگی رسیدند هفت مرتبه صلی الله علی محمد و آله بگویند.
همینطور گفته شده که به پنج سالگی برسند چه بگویند، به شش سالگی رسیدند چه عملی انجام بدهند. تا وقتی به سن قبل از بلوغ رسیدند نماز خود را کامل بتوانند بخوانند.[2] یعنی این هدف گذاری گام به گام میشود برای اینکه فرزندان خود را به یک مرحلهای برسانیم عبادت الهی را بتوانند به خوبی انجام بدهند.
ب ـ رعایت ادب نسبت به دیگران
عرض کردیم در مسیر تربیت باید گام به گام عمل کنیم. لذا روایتی را هم در این زمینه محضر شما تقدیم کردم. این روایت معطوف به بحث عبادت است، اینکه بچهها نمازخوان شوند. در مؤدب بودن و رعایت ادب نسبت به دیگران، چطور باید فرزندان را گام به گام و تدریجی رشد بدهیم؟
وقتی به سن تکامل رسیدند، به سن رشد رسیدند، این فرزندان نسبت به پدر، مادر، اطرافیان، مردمانی که با آنها زندگی میکنند، فرد مؤدبی باشند، کلام خوب بگویند، به خوبی به دیگران احترام کنند. اینها همان هدف گذاریهایی است که مادر باید از ابتدا داشته باشد تا نقش خود را به خوبی ایفا کند. ما بتوانیم بگوییم این مادر یک مادرِ موفق است.
ج ـ توجه و رعایت حلال و حرام
یا در حلال و حرام الهی، ما چگونه به فرزندان خود یاد بدهیم حق الناس را رعایت کنند؟ چگونه توجه به حلال و حرام داشته باشند؟ تدریجاً باید از دوران کودکی این مسائل به فرزندان آموزش داده شود.[3]
اشتباهترین روش در تربیت این است که ما فرزندان خود را رها کنیم، هیچ کاری به آنها نداشته باشیم، به سنی رسیدند که در این سن بایستی حلال و حرام الهی، واجبات الهی، محرمات الهی را رعایت کنند؛ تازه شروع کنیم بخواهیم به آنها یک سری مسائل را القاء کنیم، آموزش بدهیم. این شدنی نیست، تقریباً این تربیت از کنترل خارج میشود و نمیتوانیم آن را کنترل و مدیریت کنیم.
د ـ تدریجی بودن رسیدن به اهداف تربیت
باید فرزندان را به تدریج به این مسیر ببریم. مثل بچهای که میخواهد راه بیفتد، یا بهتر است بگوییم بچهای که میخواهد بدود. این بچه اول باید غلت بزند، بعد با سینه برود، بعد چهار دست و پا حرکت کند، بعد قدرت و توانایی روی پا ایستادن را پیدا کند. بعد در حالی که دست خود را به تکیهگاهی میگیرد حرکت کند. بعد آرام آرام چند گام بردارد، گاهی اوقات زمین بخورد، برخیزد، تا کم کم راه رفتن را یاد بگیرد. بعد دویدن را یاد بگیرد.
ما نمیتوانیم از یک کودک انتظار داشته باشیم که از همان ابتدا بدود. لذا در مسائل تربیتی هم همین است، ما نمیتوانیم از ابتدا تکامل یافتهترین حالت مسائل تربیتی را از فرزند بخواهیم.
چگونگی جهتدهی فرزندان به سوی اهداف تربیت
این نقش مادر است. یعنی مادر موفق باید جهتدهی تربیتی را در محیط خانواده و خانه به این سمت سوق بدهد. برای اینکه این مادر بزرگوار بتواند جهتگیری داشته باشد، باید به چند نکته توجه کند.
الف ـ شناخت اهداف تربیت و روشهای تربیتی
اولین نکته این است که بایستی آن اهداف و روشهای تربیتی را خوب بشناسد. این را قبلاً هم اشاره کردیم.
ب ـ آشنایی با موضوعات تربیتی
نکته دوم این است که گاهی اوقات مادر باید با موضوعات تربیتی آشنا باشد. یعنی بداند که چه کارهایی را قرار است روی این فرزند انجام بدهد.
ج ـ آشنایی با گامهای تربیتی
نکته سومی که مادر باید به آن توجه کند این است که اگر میخواهیم به این موضوعات تربیتی برسیم، چه گامهایی را باید برای آن برداریم؟ مثلاً اگر بخواهیم بچه را نمازخوان کنیم، اول باید او را با کلمه لا إله الا الله آشنا کنیم.
اگر میخواهیم او را مؤدب تربیت کنیم، ادب را به او بیاموزیم؛ نقش الگویی ما باید چطور باشد؟ پدر و مادری که در محیط خانه به هم احترام میگذارند، بچه این الگو را میبیند. پدری که در بیرون پشت فرمان اتومبیل به مردم احترام میگذارد، بیادبی نمیکند، کلام خارج از عرف بر زبان جاری نمیکند، بچه دارد این رفتار را میبیند. یعنی این همان گامهای تربیتی است.
لذا اینطور نیست که منِ مادر هر طور که دوست دارم رفتار کنم، بعد انتظار داشته باشم که فرزند من بهترین شود. اینطور نیست. فرزندان دارند از ما یاد میگیرند، از ما آموزش میگیرند، از ما مراحل تربیتی را میآموزند. پس این هم نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم.
ببینید یک مادر باید به این مجموعه نکات آشنا باشد، به آن اشراف داشته باشد تا از سردرگمی و حیرانی در مسئله تربیت دربیاید.
د ـ ارتقای سطح اطلاعات تربیتی
اما یک نکته پایانی هم اینجا وجود دارد که باید ذیل این موضوع کمی درباره آن صحبت کنیم. آن این است که اگر مادر بخواهد از این سردرگمی دربیاید، باید سطح خود را بالا ببرد. چون میدانید گاهی اوقات پدر و مادرها در تربیت دچار سردرگمی میشوند به دلیل اینکه یقین و باور و علم نسبت به آن مسائل تربیتی ندارند. لذا هر کس میآید یک توصیهای میکند و آنها را مردد میکند. آنها را از مسیر تربیت خارج میکند.
ولی اگر ما پدر و مادرها آشنا باشیم و بدانیم که برای تربیت فرزند خود در چه مسیری باید حرکت کنیم، اگر از بیرون هم کسی حرفی به ما گفت خود ما تحلیل میکنیم، میبینیم آیا حرف او درست است یا خیر. اگر درست است در مسیر تربیت بهره میبریم، اگر حرف او نادرست است، غلط است، کنار میگذاریم و براساس همان علم و یقین و توانمندی که قبلاً به دست آوردیم حرکت میکنیم.
محوریت مادر در تربیت
لذا این هم لازمهای دارد و آن این است: در تربیت باید نقشها معلوم باشد. یعنی اگر میخواهیم در رسیدن به اهداف تربیت دچار حیرانی نشویم، توقعات بیجا از فرزندان خود در مسیر تربیت نداشته باشیم، باید تربیت متولی داشته باشد، محوریت داشته باشد. ما وقتی در نظام تربیت دینی نگاه میکنیم، میبینیم که بالاخره مادر یک محوریتی در مسئله تربیت دارد، نباید این را به هر کسی واسپاری کند.[4]
یعنی مادر باید محوریت تربیت را در اختیار داشته باشد، مسیر تربیت را به جلو ببرد، این مسیر را روشن کند. دیگران به عنوان کمک باشند، یعنی منِ مادر نباید مسئله تربیت را حتی به پدر واگذار کنم، حتی به مادر خود واگذار کنم، به خواهر خود واگذار کنم، به مربی مهد فرزند خود، به مربی پیش دبستانی، به معلم دبستان فرزند خود واگذار کنم. نه، محوریت تربیت باید خود من باشم، مسیر را خود من تعیین کنم، در مسیر حرکت کنم. در نهایت این است اگر دیگران حرفهای خوبی گفتند، روشهای خوبی داشتند، از آنها به عنوان بازوان تربیتی استفاده کنیم.
لذا تا تربیت یک متولی نداشته باشد به سرانجام نمیرسد. ما در ادبیات خود هم ضرب المثلهایی داریم، مثلاً میگویند: آشپز که دو تا شد آش یا شور میشود یا بینمک. دقیقاً در تربیت هم همین است، اگر تربیت دو متولی پیدا کرد تربیت یا شور میشود یا بینمک میشود. یعنی اگر ما بخواهیم تربیت ما تربیت متعادلی باشد، باید یک نفر متولی مسیر تربیتی باشد و آن هم کسی غیر از مادر نمیتواند باشد.
من اینجا یک توصیهای به مادران بزرگوار داشته باشم: مادران، تلاش شما بر این باشد محوریت تربیت را در محیط خانه خود شما به دست بگیرید. یعنی سر خود را شلوغ نکنیم، برای خود کارهای جدید ایجاد نکنیم. بدانیم که ما باید فرزند خود را تربیت کنیم. تلویزیون قرار نیست فرزند ما را تربیت کند، مدرسه قرار نیست فرزند ما را تربیت کند، مادربزرگ بچهها قرار نیست فرزند ما را تربیت کند. دوستان فرزند ما قرار نیست او را تربیت کنند.
آنها در نهایت قرار است کمک کار باشند. تربیت باید در اختیار خود من باشد، خود من این کار را جلو ببرم. این هم نیاز به توجه و تمرکزی دارد. مادر نباید خیلی سر خود را در موضوعات مختلف شلوغ کند. باید فضایی را ایجاد کند که خود او تولیت فرزند را به عهده داشته باشد، متولی تربیت خود او باشد، محور تربیت خود او باشد.
پس مادران به این نکته هم باید عنایت و توجه داشته باشند. این هم محقق نمیشود مگر بر این اساسی که مادر از تربیت فرزند خود لذت ببرد. بداند که اگر فرزند تربیت شود هم سعادت او را به دنبال دارد ـ که پاره تن ما است، میوه وجودی ما است ـ هم سعادت خود ما را به دنبال خواهد داشت.
حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا تراشیون
درس تربیت فرزند
این مقاله بخشی از درسهای تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است. درس تربیت فرزند مباحثی پیرامون تربیت فرزند اسلامی است. در این درس عوامل موثر در تربیت فرزند بررسی میشود. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با این درس به اینجا مراجعه کنید.
[1]. امام سجاد (ع): وَ أنَّک مَسئُول عَمَّا وَلَّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الأدَبِ وَالدِّلاَلَةِ عَلَی رَبِّه وَالْمَعُونَةِ عَلَی طَاعَتِهِ فِیک وَفِی نَفسِهِ؛ و تو درباره آنچه به تو سپرده شده است درباره فرزندت، مسئولیت داری و آن خوب ادب نمودن او، راهنمایی او به سوی پروردگار، و یاری رساندش در کار فرمانبرداری از خداوند در حق تو و خودش است؛ رساله حقوق امام سجاد (ع)، حق فرزند.
[2]. أبينصر حسنبنفضل طبرسي، مکارم الأخلاق، ص 222
[3]. قَدْرُوينا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَّمدٍ عليهماالسلام: اَنَّهُ كانَ يَأمُرُ الصَّبِىَّ بِالصَّومِ فى شَهْرِ رَمَضانَ بَعْضَ النَّهارِ فَاِذا رَأى الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ غَلَبَ عَلَيهِ أَمَرَهُ فَاَفْطَرَ؛ از امام صادق (ع) براى ما نقل شده است : كه آن حضرت كودك «نابالغ» را در ماه رمضان به روزه گرفتن فرمان مى داد و چون تشنگى و گرسنگى بر كودك غلبه كرده است به او فرمان مى داد روزه اش را مى گشود؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 194.
[4]. رجوع کنید یه مقاله «نقش شخصيت مادر در تربيت دينی فرزند» از خدیجه اسکندری نژاد.